سفری متفاوت به استانبول و تجربه ما

4.1
از 9 رای
سفرنامه نویسی لست‌سکند - جایگاه K دسکتاپ
سفری متفاوت به استانبول و تجربه ما
آموزش سفرنامه‌ نویسی
20 اردیبهشت 1403 12:00
2
3.2K

من و همسرم در سال 1400 در اواخر فصل زمستان در تاریخ10 اسفند تا 15 اسفند به استانبول سفر کردیم. برنامه جوری چیده شده بود که پرواز صبح روز 10 اسفند و پرواز برگشت اخر شب 15 اسفند باشه و ما بلیط پرواز و رزرواسیون هتل را از آژانس گرفتیم و رفتیم برای گرفتن دلار و پرداخت عوارض خروج از کشور. طبق معمول آژانس تماس گرفت و گفت ما تا اومدیم رزرو هتل انجام بدیم پر شد و یه هتل دیگه باهمون شرایط براتون رزرو میکنیم. گفتیم باشه اما باز گفتن پرواز هم نشد بگیریم و پرواز ها هم عوض شد.

براساس برنامه تور استانبول جدید ما عصر روز 10 اسفند حرکت کردیم و بعد از 3ساعت و نیم پرواز به استانبول رسیدیم. بعد از یک پیاده روی طولانی به سمت محل برداشتن چمدان ها رسیدیم و بعد از تحویل به سمت بیرون رفتیم و منتظر شدیم راهنما ما بیاد و حرکت کنیم. یک راهنما برای چند پرواز ایرانی انتخاب شده بود و تا جمع شدن تمام مسافران سوار ون شدیم و به سمت هتل ها حرکت کردیم. در بین مسیر راهنما تور های پیشنهادی مثل جزایر سه گانه، گشت تفریحی با کشتی و... میتونن بخرند.

اما ما چون اطلاع داشتیم این تور ها با قیمت دلار و گرون تر هستند تهیه نکردیم و فقط برای تور خرید رایگان اسم نویسی کردیم. بعد از کلی وقت به هتل رسیدیم. هتلی که آژانس گرفته بود یه هتل 4ستاره در منطقه sisli به اسم actuel life بود. از نظر ما این هتل 4ستاره نبود اما تمیز بود. ولی جایی که قرار داشت در یک سراشیبی زیاد بود که برای رسیدن به ایستگاه مترو osmanbey باید حدود10 دقیقه پیاده روی میکردیم. روز اول که تموم شد. روز دوم صبح زود بیدار شدیم و با داشتن کارت مترو از قبل به سمت ایستگاه مترو osmanbey رفتیم که هدف اول ما رفتن به جاهای دیدنی استانبول مثل مسجد ایاصوفیه، مسجد آبی، آب انبار باسیلیکا و کاخ توپکاپی بود.

با کلی تلاش کارت های مترو شارژ کردیم و با عوض کردن یک خط مترو نزدیک مسجد ایاصوفیه رسیدیم. از قبل نقشه های افلاین دانلود کرده بودیم و فکر میکردیم برای مسیریابی کار راحتی باشه اما سرعت و دقت نرم افزار ها به اون خوبی که انتظار داشتیم نبود. برای همین در اولین مسیریابی یکم به مشکل خوردیم حس کردیم چه اشتباهی کردیم که اینترنت نگرفتیم. نزدیک هتل هم صرافی تبدیل دلار به لیر نبود و ما در به در دنبال صرافی بودیم که برای تهیه بلیط لیر داشته باشیم. توی همون خیابون اصلی که مسجد بود صرافی بود که با قیمت خوب تبدیل کردیم و فهمیدیم بهترین جا  برای تبدیل مرکز شهره یعنی همان قسمت چون صرافی های نزدیک هتل ها با قیمت کمتری حساب میکنند.

undefined

اول مسجد ایا صوفیه رو دیدیم و بعد مسجد آبی که به دلیل تعمیرات چیزی پیدا نبود. آب انبار باسیلیکا هم به دلیل تعمیرات بسته بود و ما به سمت کاخ توپکاپی رفتیم. جلو در کاخ کارت موزه استانبول تهیه کردیم با قیمت مناسب که یکسری از موزه ها و موزه های کاخ توپکاپی را شامل میشد. کاخ توپکاپی بسیار بزرگ بود و چون ما حسابی قبلش راه رفتیم خسته شدیم و بعد از 3ساعت گشتن بیرون اومدیم. برای ناهار یکی از رستوران های sosyal tesisleri که نزدیک مسجد آبی بود رفتیم و ناهار خوردیم. 

undefined

بعد از آن به سمت بازار قدیمی رفتیم و در همان محدوده چند برند معروف رو دیدیم اما چون قیمت ها دستمون بود فهمیدیم به دلیل رفت و آمد زیاد در اون منطقه قیمت ها بالاتر است. و انقدر که خسته بودیم زود به هتل برگشتیم تا برای فردا استراحت کنیم. روز بعد رو گذاشتیم برای خرید و گشتن در مراکز خرید استانبول. اون روز بارون نسبتا شدیدی میبا خط مترو M2 از ایستگاه عثمان بی به سمت ایستگاه شیشلی که یک ایستگاه بالاتر بود رفتیم. در اونجا تمام برند ها شعبه داشتن و قیمت ها مناسب بود بعد از خرید و استراحت در استارباکس جواهیر، به سمت ایستگاه مترو مجیدیکویی پیاده چند دقیقه رفتیم (M7) و مستقیم به سمت مرکز خرید ونیزیا که اوت لت بود رفتیم.

اونجا هم تمام برند ها شعبه داشتن و بهترین جا برای خرید بود. ما 90% خرید ها رو اونجا انجام دادیم. و برای ناهار هم همونجا غذا خوردیم. جالبه در مراکز خرید استانبول کلی صندلی ماساژ هستبه دادن 1 لیر برای چند دقیقه ماساژ میگرفتی و خیلی برای خستگی در کردن کار خوبی بود. هر وقت خسته میشدیم همون جا روی صندلی استراحت میکردیم و بعد به خرید ادامه میدادیم. توی این سفر به یک نکته جالب پی بردیم که مردمی که از عربستان برای خرید می امدن، برای این که کلی جنس می خریدن برای این که خسته نشن همراه خودشون یک چمدان چرخ دار میاوردن که راحت تمام خرید ه رو داخل چمدان بذارن و این ایده بسیار خوبی بود.

تا بعد از ظهر در مرکز خرید ونیزیا بودیم و به سمت میدان تکسیم و خیابان استقلال با خط مترو رفتیم. وقتی رسیدیم از غروب گذشته بود و اونجا بسیار شلوغ بود. انقدر که ایرانی در این خیابان و میدان بود در مناطق مثل عمارت ها و مکان های تاریخی نبود. قیمت های برند ها به خاطر زیادی مسافر خیلی بالا بود و اصلا ارزش خرید نداشتن. تو خیابان استقلال مک دونالدز رو امتحان کردیم. ساندویچ خاصی نبود ولی به امتحان کردنش برای 1بار می ارزید. به خاطر خرید های که داشتیم دستمون سنگین بود و به سمت هتل رفتیم و برای فردا که روز تفریح بود استراحت کردیم. صبح ها همیشه صبحونه رو توی خود هتل میخوردیم و چند لقمه نان هم اضافه برمیداشتیم تا توی راه  اگه گرسنه می شدیم می خوردیم.

به دلیل شیوع بیماری کرونا هتل ها سلف سرویس نداشتن و به صورت بشقاب چند ورق پنیر و کالباس و گوجه برای هر نفر گذاشته بودن. نان، چایی، آب پرتقال، کورن فلکس، تخم مرغ و 1 روز سوسیس هم به صورت سلف بود. این هتل انقدر ها صبحونه دلپذیری نداشت اما قابل خوردن بود ولی بسیار تکراری و خسته کننده بود. یکی از مشکلات هتل بسیار کوچک بودن اون بود و این که کارمنداش نه انگلیسی بلد بودن نه فارسی. روز سوم با صرف صبحانه با خط اتوبوس به سمت عمارت دولماباغچه رفتیم.

برای این که پیاده بشیم نمیدونستیم چه ایستگاه باید پیاده بشیم از یکی از مسافران پرسیدیم با این که نتونست به انگلیسی جواب بده با نرم افزار ترجمه  کرد. مردم استانبول بسیار مهربان بودن و اگر سوالی داشتیم با هر روشی بود بهمون کمک می کردن.چون اینترنت نداشتیم نمیتونستیم خودمون مسیر ها رو چک کنیم اما اونا برامون این کار رو انجام میدادن. با رسیدن به عمارت دولماباغچه چون کارت موزه استانبول داشتیم با زدن اون به داخل رفتیم. داخل عمارت اجازه عکس گرفتن نداشتیم ولی عمارت بسیار زیبایی بود و عمارت دوم اون که اندرونی هم بود رفتیم و بسیار جا زیبا و قشنگی بود.

undefined

هدف بعدی رفتن به سمت جزیره بویوک آدا بود. محله اسکله نزدیک عمارت دولماباغچه بود و با داشتن کارت مترو بلیط اون جا روهم پرداخت کردیم. این چیدمان سفر که هر روز براساس چی و کجا بریم رو براساس منطقه ها مسیر رفت و آمد بود. و از این نحوه برنامه ریزی بسیار راضی بودیم چون وقتمون برای جابه جایی هدر نرفت. بعداز سوار شدن به کشتی بع سمت جزایر سه گانه رفت که مسیر ما آخرین جزیره بود. وقتی رسیدیم وقت ناهار بود و برای ناهار به یکی از رستوران ها رفتیم.

توی این جزیره پر سگ های ولگرد بود که منتظر بودن براشون غذا بریزی. من خودم به شخصه نه از سگ خوشم میاد نه گربه و یه جورایی فوبیا دارم. فصلی که رفته بودیم ماهی خاصی نداشت یه نوع ماهی انتخاب کردیم و یک غذایی مثل کباب تابه ای. ماهی زیاد برامون خوشایند نبود و مقداری بو میداد. بعد از اون یک ظرف شیرینی کنوفه خوردیم ولی این خیلی خوشمزه بود. از کنوفه که نزدیک مسجد آبی خوردیم این خیلی بهتر بود. بعد به سمت داخل جزیره رفتیم.

به خاطر ساعت برگشت مجبور بودیم مدت کمی داخل جزیره باشیم. جزیره بویوک ادا جایی بود برای آرامش و استراحت کردن ولی برای مایی که برنامه بدوبدو داشتیم که همه جا رو بتونیم توهمون سفر 5 روزه بریم خوب نبود. برای سفر بعدی که اگه قصد استراحت و ریلکس کردن داشته باشم حتما اونجا رو انتخاب می کنم.

undefined

مقصد بعد قسمت آسیایی استانبول بود. ما با کشتی به سمت آسیایی رفتیم و گشت و گذار هامون رو از خیابون معروف بغداد شروع کردیم. عجب جایی بود. زمین تا آسمان با قسمت اروپایی متفاوت بود. برند های بود که ما در قسمت اروپایی ندیده بودیم. این خیابان پر از رستوران های خوشگل و برند های معروف بود. از برند زارا چند عطر گرتفیم که بعدا پی بردیم چقدر قیمت مناسبی داشت و باید کلی از اون میخریدیم. دیگه وقت شام بود و ما رفتیم برای شام به رستوران های خیابان بغداد اما هیچ رستوران منو کاغذی نداشتن و منو به صورت دیجیتال بود.

هر رستورانی رفتیم اینطوری بود و از بعضی ها خواستیم که منو رو خودشون لود کنن و بهمون نشون بدن منظورمان را نفهمیدن. مجبور شدیم به سمت هتل برگردیم و همان نزدیکی یه غذایی بخوریم. با اتوبوس به سمت هتل برگشتیم و همان اطراف غذا خوردیم و به هتل رسیدیم. روز چهارم در تور رایگان خرید ثبت نام کرده بودیم که ای کاش این کار رو نمی کردیم. نه تنها ما بلکه تمام مسافران از این تور ناراضی بودن و گروه گروه بعد از رسیدن به مقصد ها جدا میشدن. بعد از کلی معطلی و هدر رفتن وقت تمام مسافران سوار شدن و جای اول که رفتیم یک مغازه پوشاک چرم بود. این مغازه به اجبار پیاده شدیم چون با تور هماهنگ شده بود و برای این که مشتری بیاره.

حدود1ساعت تمام همه منتظر بودیم تا خانم تور لیدر برگرده چون حتما باید 1ساعت توقف در این ایستگاه داشته باشه. خلاصه بعد از اینجا به یک مغازه سوغاتی فروشی رفت.اون هم باز اجباری بود و چیزی جز اسپانسر نبود و باز هم اینجا زمان زیادی هدر رفت. بعد از اینجا بالاخره گشت خرید شروع شد و اولین پاساژی که رفتیم پاساژ الیویوم بود. حدودا تمام برند ها رو برای خرید داشت اما قیمت ها نسبت به ونیزیا زیادی گرون بود و ما اونجا خریدی نداشتیم. بعد از 1 ساعت وقت خرید به سمت پاساژ اپتیمم رفتیم و اونجا زمان ناهار بود که برای هرفرد 1کباب ترکی و نوشابه روی تور بود. در حد ناهار نبود یک میان وعده بود.

در اینجا 2ساعت وقت گشت داشتیم. بماند که این تایم خریدی که میدادن و قرار بود همه سر تایم بیان و اگر نیومدن از تور جا می ماندن رو مردم رعایت نمی کردن و خیلی از زمان اصلی عقب بودیم. و ما هر چی حساب کردیم دیدم به مرکز خرید سوم یعنی 212 نمیرسیم که خیلی دوست داشتیم اونجا بریم ولی نقدر مسافرا دیر کردن تصمیم گرفتیم از تور جدا بشیم. توی این دو مرکز خرید به نظرم اپتیمم بهتر بود چون چند فروشگاه متفاوت داشت. مثل فروشگاه فلو برای کفش که قیمت های بسیار مناسب و کفش های مارک داشت. توی این فروشگاه کفش های مارک ترکیه هم پیدا می شد که کیفیت های خوبی داشت.

بعد از خرید با اتوبوس به سمت اخرین مکان دیدنی که قصد داشتیم بریم رفتیم. برج گالاتا اخرین مقصد ما بود. بلیط برج گالاتا هم روی کارت موزه داشتیم و رفتیم بالا. انقدر که هوا سرد بود و باد شدید میومد که فایده ای نداشت. کلی خسته شده بودیم و دیگه جذایتی برامون نداشت و قصد داشتیم بریم اخرین خرید سوغاتی که باقلوا بود بگیریم و بریم. چندتا جا از قبل انتخاب کرده بودیم برای خرید باقلوا، اما چون دیر شده بود و ما هم چون تو زمان کرونا سفر بودیم حتما برای برگشت باید تست کرونا میدادیم باید سریع برمیگشتیم هتل تا یک نفر ازمون تست بگیره.

توی لحظه های آخر نفهمیدیم چی شد دوتا استانبول کارتمون گم شد سوار اتوبوس که شدیم راننده منتظ این بود که کارت بزنیم. هر چی گشتیم کارت پیدا نکردیم و گفتیم پول نقد میدیم .اما قبول نکرد و ما رو پیاده کرد. چون خیلی عجله داشتیم برای اولین و آخرین بار سوار تاکسی شدیم و رسیدیم به هتل. بعد از تست کرونا رفتیم بالا و استراحت کردیم. انقدر که خسته بودیم برای آخرین بار دلمون میخواست بریم توی شهر قدم بزنیم که نشد. روز پنجم هم که صبح زود بیدارشدیم و رفتیم به سمت فرودگاه. 

undefined

الان که دارم این سفرنامه رو مینویسم، باز دلم یه سفر دیگه به استانبول میخواد. این سری  100% اینترنت میگریم و جاهای که از نظرم جذاب و دیدنی بود و ارزش رفتن داشت کاخ دولماباغچه، پل گالاتا، خیابان استقلال 1بار دیدنش کافیه، مسجد ایاصوفیه، پاساژ ونیزیا و مجتمع جواهیر و خیابان بغداد ارزش رفتن داره. در کل سفر خوبی بود هم برای گشت و گذار هم برای خرید. اما بعد از سفر ما هر کسی رفت گفت انقدر تورم زیاده که امکان خرید کردن نیست. اما استانبول انقدر حال و هواش خوبه که فقط برای آرامش و استراحت هم جای خوبیه.  حتما برای 1بار هم شده به این شهر زیبا سفر کنید.ممنون از وقتی که گذاشتید.

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر