بعد از ظهر یک روز زمستاتی به طور اتفاقی گذرم افتاد گوهردشت کرج، نیم ساعتی به قرار موتده بود پرسیدم کافی شاپ کجاست مرد داخل کیوسک گفت اواسط خیابان هفتم. پیچیدم توش رفتم و رفتم تا یه تابلو نظرم جلب کرد. در زدم وارد شدم دونفر که معلوم بود صاحب کافه باشند نشسته بودند. کسی دیگه ای نبود یه دو شات سفارش دادم و بعدش محو دکورانسیون و طراحی شدم. ۶ دقیقه یا ۱۱ دقیقه بود خاطرم نیست اسپرسو سرو شد نمی شد ایرادی گرفت یه سری کتاب از عمد تو قفسه غیر متعارف بهم ریخته چیده شده بود، فروغ برداشتم ...مزه مزه کردن تلخ و ترشی دوشات در مقابل رقص تلخ کلمات فروغ چیزی نبود. بی اهمیت بود. واژه به واژه لب تر کردن های کوتاه و حسهای عمیق
کافه دنج، بزرگ، دکوراتیو با جوونهایی علاقه مند و کاربلد. بعید میدونم دوباره گذرم گوهردشت بیافته و گرنه حتما سری خواهم رفت. راستی کافی شاپ نباید تنها رفت!