ساعت 6 صبح تهران را به قصد سفری 9 روزه تور ایرانگردی به جهت کرمان ترک کردیم. دو خانواده با دو ماشین و تصمیم بر این بود بعد از هر 5 ساعت در یک جا اقامت کنیم . به همین دلیل چون سفر ما در
بنام خدا من عاشق سفر هستم چه تور ایرانگردی و چه جهانگردی ، داستان سفر من به روسیه برمیگرده به سالها قبل ! زمانیکه سایتی بعنوان نشنال جئوگرافی وجود داشت که در اون عکاسانی از سراسر دنیا با عضویت در این سایت عکسهاشون رو بنمایش می
تعطیلات عید کجا برویم؟ امسال برای تعطیلات عید، اول تصمیم گرفتیم به ویتنام سفر کنیم. اما خیلی زود متوجه شدیم که این کشور برای ایرانیها ویزای انفرادی صادر نمیکند. تنها راه ممکن، گرفتن ویزای گروهی و استفاده از تور ویتنام بود و متأسفانه واسطهها برای این
مدت زیادی است که سفرنامه های لست سکند را می خوانم، با اینکه هم دست به قلم هستم وهم بنا به رشته تحصیلی شهرها و کشورهای زیبایی را دیده ام ،اما هیچ گاه قدمی برای نوشتن سفرنامه برنداشتم و متاسفانه وقتی که مدت زمان زیادی
وقتی دلت رو به جاده و طبیعت میسپری یه وقتایی زندگی انگار یه گره کور میزنه تو دلت و انگار هیچجوره نمیتونی بازش کنی. خرداد ۱۴۰۴ تو همچین حال و هوایی بودم. افسردگی، استرس، و یه عالمه فکر و خیال بی نتیجه مثل یه سنگی بود
یکی از آشناهای نزدیکمان سال های سال می باشد که تور ایرانگردی یک روز و چند روزه می برند این دفعه تور 2 روزه و یک شب قزوین را داشتند که من هم به تنهایی ثبت نام کردم. هزینه تور در کل 2.500.000 تومان بود. روز
بسمه تعالی بعد از 27 روز سفر تنهایی به هند! این بار سفرتنهایی به کوههای هندوکش پاکستان! و زندگی با مردم دره ی صعب العبورکلاش ! و پیروان آیین شمنیسم! را در پیش گرفتم! آبان ماه 1402 برنامه سفرم و تور پاکستان به این ترتیب بود که دو
نکات قبل از شروع: سبک سفرهای من سریعاست یعنی از هر شهر یا منطقه فقط یک یا دو جا ایکونیک و بارز را بازدید میکنم و حرکت به سمت جاهای دیگر به دلیل تغییر مداوم قیمت دینار و لیر قیمتها را به دلار نوشتنه ام که شاید
مقدمه: درود بر شما که وقت ارشمندتتان را صرف مطالعه سفرنامه بنده نمودید.تصمصم من بر صعود به قله دماوند برای اولین بار سخت و دشوار بود و هر وقت تصویر دماوند را می دیدم از ابهت و بزرگی آن ترس صعود را به جانم فرا می
ساعت 8 صبحِ 15 مرداد ، روزی که سرنوشت ، هزار و نهصد و هشتاد و پنج سال بعد از میلاد را در تقویم زندگیام به اسم تولدم رقم زده است ، هندزفری در گوش ، پیاده به سمت مغازه میروم ، در دل این
پیش درآمد بنام آنکه هستی نام ازو یافت فلک جنبش زمین آرام ازو یافت کمتر از یک سال از آخرین سفر خارجی من وهمسرم می گذشت که تصمیم گرفتیم برای تجدید قوا وتمدد اعصاب برای سفر به یک کشور آسیایی که تا بحال نرفته بودیم برنامه
" از کمپ تا جنگ: روایتی از فرار معنادار،گم شدن و رسیدن " - تا حالا شده فرار کنی فقط برای اینکه بفهمی کجا داری میری؟ - یا وسط یه سفر بفهمی چیزی که دنبالش بودی، اصلاً یه چیز دیگه بوده... قبل از حرکت قبل از شروع سفر
سفر به بخارا و سمرقند آرزوی خیلی از ما ایرانیان است و من به لطف خدا در نیمه دوم شهریور 1403 عازم این سفر شدم. معمولا توصیه می شود که زمان سفر با تور ازبکستان، بهار و پاییز باشد ولی تجربه ی سفر من حاکی
به نام خدا در همه عالم تو را خواهیم یافت گر همه عالم سفر خواهیم کرد. عطار نیشابوری سلام خدمت هم میهنان عزیزم از هرجایی که این سفرنامه رو مطالعه می کنند.این اولین تجربه من در نوشتن است؛بیشتر هدف نوشتن متن اینه که یافته ها و روزمرگی
اَرمند خروشان مرا میخواند. رو به آن وسعت بی واژه که همواره مرا میخواند./سهراب سپهری دچار یک توهم عجیب و غریب شدهام اینکه احتمالاً همان قدر که من عاشق جنگلهای بلوط شدهام آن ها هم مرا صدا میزنند؟ اگر این طور نیست چطور شد که آرزوی تجربهی
روحیه ماجراجویانه و عاشق سفر بودن من و همسرم و عوض کردن حال و هوای خانواده، انگیزه های اصلی و محرک های خوبی بود که عزم سفر کنیم و این بار شهر بندری، زیبا و سرسبز و با قدمت تاریخی ترابوزان در شمال کشور ترکیه
سلام به همه دوستان لست سکند . باور نمیکنم دوباره میخوام سفرنامه تازه شروع کنم ولی به حدی سفرنامه های این سایت در تمام سفرهام به دردم خورده که حیفم میاد ننویسم و حداقل کمک کوچکی برای دوستدران سفر خارجی باشه و بتونن از تجربه
با عرض سلام و وقت بخیر خدمت دوستان گرامی ماجرای رفتینگ خاطره انگیز من و همسرم از اینجا شروع شد که نوروز ۱۴۰۴ (۱۳ فروردین- سیزده به در) زمانی که واسهی سرزدن به خانوادههامون از خوزستان راهی اصفهان و شهرکرد شدیم تصمیم گرفتیم یه روز عصر
خستم از هرچی رسیدن اگه پشتش سفری نیست برکه امنو نمیخوام وقتی موج خطری نیست این بیت شعر شاید در ظاهر ساده باشه، اما برای من شد یه قصه، یه زندگی، یه سفر... یکسال و نیم از آخرین سفر خارجیم میگذشت و دلم لک زده بود برای ماجراجویی،