درود به همه لست سکندی های عزیز تو نوروز 1403 تصمیم گرفتیم بعد از کلی ایرانگردی و سفر های داخلی باز هم به یک سفر خارجی بریم. اوایل اردیبهشت بود که مقاصد مختلفی رو بررسی کردیم، اولین تصمیم سفر ترکیبی به دو شهر توریستی گرجستان بود،تفلیس
مدتها بود كه خیال رفتن به یزد به جانم افتاده بود. دلم میخواست در کوچهپسکوچههای قدیمی یزد قدم بزنم و بوی خوش کاهگل نم زده را نفس بكشم. دوست داشتم اگر بشود شب را در یکی از خانههای قدیمی یزد سپری كنم. كنار حوض آبیشان
سلام به دوستداران سفر و سایت لست سکند، امیدوارم از خوندن این سفرنامه لذت ببرید. ما در خرداد ۱۴۰۳ تصمیم داشتیم بریم یه سفر خارجی و بین مقاصد آنتالیا و پوکت تایلند یکی رو می خواستیم انتخاب کنیم ولی از اونجایی که فصل بهار و
برای من همیشه هند یک کشور عجیب و غریب بود که خیلی علاقه داشتم از نزدیک ببینمش و خودمو غرق در این کشور کنم و تا اینکه عید نوروز 1403 شد و بهترین زمان سفر برام بود اما تور هند نوروز رو که می دیدم
ماجرا از جایی شروع میشه که من و همسرم ۶ سال پیش برای ماه عسل کیش رو انتخاب کردیم و انقدر بهمون خوش گذشته بود که تا چندین ماه برای همه از خاطرات اون سفر تعریف میکردیم. همونجا به هم قول دادیم که هر سال
شروع سفر از مراغه به مقصد اسالم و تالش و بازگشت از مسیر آستارا و اردبیل مسیر مهم است یا مقصد؟ -هیچ کدام،همسفران اواسط اردیبهشت بود و در جمع دوستانه چندین ساله مون تو یکی از کافه های قشنگ مراغه گل می گفتیم و گل میشکفتیم که به
سفر ِ تاجیکستان، به تاریخ سوم مرداد 1402، و تقریبا دو ساعت بعد از رسیدن ویزای این کشور، که بعد از دو هفته انتظار و بلاخره با دادن رشوه گرفته بودیم، و پس از گذر از مرز زمینی ازبکستان شروع شد. سفری که دلتنگی برای
سلام من آتی هستم عاشق سفر و سفر کردن . عاشق دیدن ایران . دوست عزیز در ابتدا کار از شما تشکر میکنم که سفرنامه من را میخوانید و از کسری های احتمالی در سفرنامه از شما دوست گرانقدر همین ابتدا کار معذرت میخواهم .
سلام به تمامی مخاطبان عزیز سایت لست سکند مهدی هستم و ۳۰ سالمه و از چند سال قبل سفرنامه های خوب این سایت رو مطالعه می کردم و بعد از سفرهای مختلفی که داشتم به این فکر افتادم که چندتا از سفرهارو به صورت سفرنامه در
با سلام خدمت همه سفر دوستان عزیز خصوصاً مخاطبان وب سایت لست سکند. الان که دارم این سفرنامه را می نویسم عزیزترین شخص زندگیم، پدرم را از دست دادم و این اتفاق درست بعد از این سفر اتفاق افتاد و سفر را برام همچون زهر کرد.
پیش از سفر این سفر را وقتی رفتم که چهار سالی از مهاجرتم به بروکسل ِ بارانی می گذشت. وقتی که هنوز اینجا غریب و دلتنگ خانه بودم. و وقتی که وطن از همیشه دور و دست نیافتنی تر شده، و بازگشت دیگر ممکن نبود. من
آبان، ماه گل و تگرگ، به ما یاد میدهد كه از پس هر خزانی، رویشی دوباره اتفاق خواهد افتاد. پس از گرمایی سوزان، سرمایی استخوان سوز شاید... و راستی آبان، تمامی رنگها را در خود جای دارد. آبان، رنگین ترین ماه سال است. جمعه 12
درود و احترام خدمت همه لست سکندی های عزیز این داستان اولین سفر خارجی من و همسرم به شهرهای پوکت (تایلند) ، کوالالامپور (مالزی) و مسقط (عمان) در آذر 1402 می باشد که مطالعه میکنید . امیدوارم از خوندن این سفرنامه لذت ببرید و اطلاعات خوبی
سلام به همه دوستان لست سکندی عزیز من آتی هستم . همراه سگ ایرانگردم (نیلی) سفر نوروزی با ماشین شخصی شروع کردم . اگر سفرنامه قبلی من را خوانده باشید در اینجای تور ایرانگردی، ما به سمت طبس حرکت کرده بودیم . از سایت داخلی موفق به
فکرش را نمی کردم در هواپیما باشم! لحظه تحویل سال را می گویم! از تمام مسافرت هایی که داشته ام این اولین بار بود که لحظه ی تحویل سال باید در هواپیما میبودم ، تنها یک ساعت مانده بود به لحظه ی تحویل سال که تصمیم گرفتم
داستان سفرهای سال 1401 من و همسرم(مصی) قرار بود با یه سفر خیال انگیز به تایلند در تعطیلات نوروز به پایان برسه و شاید پیش درآمدی باشه برای سفرهای بیشتر در سال 1402. تصمیممون رو تو آخرین ماه پاییز گرفتیم و بر این شدیم تا
قبل از سفر: سفر به آسیای میانه حدود ۱۱ سال است که در مقاطعی به ذهن من خطور میکند و البته پس از اندک زمانی رد میشود! فکرکنم زمانبندی آن درست نبوده، چون یا از زمان آن گذشته یا سرد است یا گرم است یا دلار
متنی که پیش روی شماست، یک سفرنامه است. بهتر است بگویم "این متن قصد دارد یک سفرنامه باشد". چیزی فراتر از یک گزارش از مکانهایی که دیدهایم و غذاهایی که خوردهایم؛ چرا که سفر برای ما بیش از حضور در فضاها و کالبد است. آنچه
سکانس 1: جام جهانی حضور در یکی از رقابت های جام جهانی به عنوان تماشاگر، از مهمترین کارهایی بود که در لیست "کارهایی که قبل از مرگم باید انجام بدهم" من وجود داشت و هنوز تیک نخورده بود. چه فرصتی هم بهتر از اون جام جهانی
سلام اینکه سفر چقدر در روحیه ما انسانها تاثیر میزاره هممون میدونیم به همین خاطر مستقیم میرم برای توصیف سفر رویایی به ترابزون. راستش من و خانم و دخترم تصمیم داشتیم بریم استانبول ولی همکار و دوست عزیزم گفت منم میام با شما ولی تا ترابزون....