قهوهخانهها یکی از جذابترین نهادهای فرهنگیاجتماعیِ جامعه ایران بوده و هستند. نهادهایی که در اندک زمانی خود را با جامعه همسو کرده و از آن تبعیت گرفتند. بخش بزرگی از تاریخ ایران را میتوان در قهوهخانههایی دید که دیگر حتّی نامی از آنها باقی نمانده است. مکانهایی که بزرگ و کوچک و پیر و جوان در آن نقش داشتند و سهیم بودند. ممکن است قهوهخانه تاریخی چند هزار ساله نداشته باشد، اما در همین چند صد سالی که از قدمتش میگذرد، ثابت کرده که چقدر در اتفاقات مهم جامعه تاثیر داشته و چقدر از آنها تاثیر گرفته است. اما قبل از اینکه سراغ قهوهخانه و پیدایشش در ایران برویم یا اینکه ببینیم تاثیرش در جامعه چه بوده است، باید بدانیم ایرانیان از چه زمانی قهوهنوش شدند.
بزچرانی عرب، قهوه را کشف میکند
یک درختچۀ 5-6 متری که اعراب آن را بُن مینامند، میوهای میدهد که وقتی جوشانده و دم شود، قهوه به دست میآید. این درختچه، بومیِ سرزمینهای گرم آفریقا است. داستان تبدیل شدن این میوه به یک نوشیدنی محبوب را هیچکس نمیداند، اما افسانه در موردش زیاد است. در یکی از این افسانه میخوانیم که بزچرانی عرب، گلهاش را برای چرا به صحرا میبرد. در صحرا متوجۀ رفتار عجیب بزهایش میشود. بعد از اینکه آنها را تحت نظر میگیرد، گیاهی را که باعث رفتار عجیب بزها شده پیدا میکند. بزچرانِ این افسانه، میوه را امتحان میکند و متوجۀ خاصیت تحرکآور و شادیبخش آن میشود. این افسانه اما نمیگوید که چطور این میوهها تبدیل به نوشیدنی به نام قهوه شدند.
مسلمانانِ عرب که اعمال مذهبی طولانی داشتند، متوجه میشوند که قهوه میتواند به آنها در انجام این مناسک کمک کند. هرچند تعدادی روحانی متعصب، آن را تخدیرکننده و کیفآور و در نتیجه حرام اعلام میکنند. به دلیل این فتوا، قهوه تا مدتها میان اعراب حرام بود. معلوم نیست به چه دلیل این فتوا برداشته شد یا چه زمانی برداشته شد، اما میدانیم که در قرن دهم و یازدهم قمری، قهوهنوشی به قدری میان اعراب مرسوم بود که حتی در مکه و خانۀ خدا هم قهوه سرو میکردند.
ایرانیان قهوهنوش میشوند
درست همان زمانی که نوشیدن قهوه یکی از رسوم اصلی اعراب بود، یعنی قرن دهم و یازدهم هجری، رسم قهوهنوشی، از طریق مصر به سوریه و از آنجا به روم شرقی میرود. طبیعی است که در قدم بعدی از روم شرقی به اروپا راه پیدا کند. جالب اینجاست که حتّی در اروپا هم پیشواهای دینی نسبت به قهوه واکنش نشان داده و مردم را از مصرف آن منع کردند.
احتمالا در همین زمانها بوده که حاجیهای ایرانی که به مکه سفر میکردند، قهوه را در خانۀ خدا دیده و چشیدهاند. احتمالا همین حاجیها هم قهوه را با خود به ایران آوردهاند. اما در این زمان میزان مصرف محدود و آشنایی مردم با آن اندک بوده است. قهوهنوشی به عنوان یک رسم، نه از کشورهای عربی، که از عثمانی وارد ایران میشود. ایرانیان به تبع عثمانیان است که به قهوه نوشیدن روی میآورند.
قهوهنوشی از خانهها تا قهوهخانهها
صفویه
ساخت قهوهخانه در ایران به دوران صفوی باز میگردد. در ابتدا این قهوهخانهها بخشی از دربار و بعد از آن خانههای اشراف، بزرگزادگان و ثروتمندان بودند. جهانگردانی که از دربار صفوی دیدن کرده بودند، قهوهخانه و قهوهچیهای دربار را توصیف کردهاند. اشراف و سایر ثروتمندان هم از دربار صفوی پیروی کرده و در منازلشان قهوهخانه راه میاندازند. قهوهخانه برای این قشر نشانی از ثروت و رفاه مالی بود و فرصتی بود تا با افرادی که همردۀ خودشان هستند معاشرت کنند.
اما در اندک زمانی قهوهخانهها را در سطح شهر و به عنوان فضایی عمومی نیز میبینیم؛ به ویژه در اصفهان که پایتخت صفویان بود. در این زمان، در نزدیکی سردر قیصریه، ایوان طاقداری وجود داشته که هر یک از طاقهای آن یک قهوهخانه بوده است. این قهوهخانهها از هم جدا نبودند و به هم راه داشتند و دهانۀ تمام آنها رو به میدان بود. در فضای داخلی قهوهخانهها معمولا سکویی نیمدایره با طاقنما وجود داشت که شاهنشین به حساب میآمد. وسط قهوهخانه هم حوضی کوچک با فواره قرار داشت.
قاجاریه
با به هم ریختن شرایط سیاسی و از بین رفتن ثبات کشور، قهوهخانهها نیز تحت تأثیر قرار گرفتند. از شرایط قهوهخانهها از صفویه تا قاجار اطلاعی در دست نیست. اما در زمان قاجار شاهد شکوفایی و رونق گرفتن مجدد قهوهخانهها هستیم، به قدری که در عهد ناصری، 360 واحد قهوهخانه در تهران و حومۀ آن قرار داشت.
در دورۀ ناصرالدین شاه، رفتن به قهوهخانه و معاشرت با دیگران یکی از راههای گذران وقت میان عامۀ مردم بود. و درست در همین دوره است که در یک اقدام ناگهانی، ناصرالدین شاه دستور بستن همۀ آنها را صادر میکند. داستان از این قرار بود که برخی از این قهوهخانهها محل گردهمایی اوباش و بزهکاران شده بود و چند نفری از شرایط به پادشاه شکایت برده بودند. اما بدتر از آن زمانی بود که زنان به پادشاه شکایت برده و گفتند که همسرانشان از وظایف خود غفلت میکنند و تمام وقت خود را در قهوهخانهها سپری میکنند. این شد که پادشاه دستور به بسته شدن قهوهخانهها داد. البته بعد از مدتی قهوهخانهها مجددا باز شده و به کار خود ادامه دادند.
قهوهخانهروها چه کسانی بودند؟
قهوهخانه بیش از هر چیز یک نهاد اجتماعی است که در قلب آن مردمی را داریم که برای معاشرت و دیدار یکدیگر به قهوهخانه میرفتند. قهوهخانهها هم مکانهایی بودند که خود را گرایشها و آرمانهای مردم جامعه هماهنگ میکردند. پس اگر مراسمی بود، قهوهخانهچی برای مراسم آماده میشد. تمام اعیاد و عزاداریهای مذهبی در قهوهخانهها انجام میشد. درعزاداریهای محرم قهوهخانه را میبستند و در فضای باز آن مراسم عزاداری برپا میکردند. در اعیاد هم قهوهخانهها مرکزی برای گرد هم آمدن و جشن گرفتن بودند.
اما اهمیت اجتماعی قهوهخانه فقط محدود به مسائل مذهبی نیست. اگر دعوا و نزاعی در محل بود، اگر اختلاف خانوادگی رخ داده بود یا اگر نیاز به تصمیمگیری برای محله بود، محلِ حل و فصل کردن همۀ آنها قهوهخانه بود. قهوهخانهها محل رد و بدل کردن اطلاعات و اخباری سیاسی و اجتماعی نیز بودند. در همین فضا بود که مردم دربارۀ مسائل کشور بحث میکردند و با جنبشها و نهضتهای اجتماعی آشنا میشدند. در قهوهخانه بود که کارگران کار پیدا میکردند و کارفرمایان کارگر. قهوهخانهها، شبکههای اجتماعی دیروز هستند. تمام کارهایی که ما امروز در چندین شبکۀ اجتماعی مختلف انجام میدهیم، در گذشته مردم در قهوهخانه انجام میدادند.
با آنکه قهوهخانه به قشر خاصی تعلق نداشت، اما مخاطبان آن بیشتر اقشار متوسط و ضعیف جامعه بودند. البته مردانی از قشر متوسط و ضعیف، چرا که زنان در قهوهخانهها جای نداشتند. قهوهچیها هم از اقشار مختلف بودند، گاهی پهلوانی از زوخانه و گاهی درجهداری از قشون.
پای کافهها به ایران باز میشود
در دوران پادشاهی ناصرالدینشاه است که سفرهای رنگ به رنگِ پادشاه به فرنگ تأثیر خود را نشان داده و پای کافهها و کافهنشینی به کشور باز میشود. اگر در عهد صفوی، ادبا و شعرا، اهالی علم و دانش، سیاسیون و اشراف، همه در قهوهخانهها دور هم جمع میشدند و اختلاط میکردند، در عهد ناصری قهوهخانه در سطح و اندازۀ این افراد نبود. در نتیجه، کافهها جای روشنفکران و اهل تفکر شدند و قهوهخانهها جای باقی مردم. البته که منع قانونی برای ورود عامه مردم به کافهها نبود، اما مثلا اگر قرار بود کارگری از طبقۀ فقیر وارد کافهای شود، حتما با مشکلاتی روبهرو میشد.
دلایل مختلفی باعث شد که کافهها روزبهروز محبوبتر شوند و جای قهوهخانهها را بگیرند. یکی از مهمترینِ این دلایل، پدیداری تلویزیون، رادیو و تلفن بود که باعث شد انتقال اخبار سریعتر و راحتتر شود و یکی از دلایل اصلی رفتن به قهوهخانهها از بین برود. امروز قهوهخانهها را فقط در مناطق سنتی شهر پیدا میکنیم، درحالی که کافهها در تمام مناطق شهر پیدا میشوند.
قهوهخانههای امروز برگی از گذشته ما و دارای ارزش تاریخی هستند. تعدادی از قهوهخانههای کشور مرمت و بازسازی شده و امروز پذیرای میهمانان هستند. یکی از بهترین نمونههای این بازسازی، قهوهخانه آذری در میدان راهآهن است. برای بازسازی این قهوهخانه، تحقیقات وسیعی انجام و تمام اصول رعایت شده است. اگر میخواهید حس قهوهخانههای گذشته را تجربه کنید، قهوهخانۀ آذری را فراموش نکنید.
تألیف: لستسکند