سالیان گذشته که خبری از علم و روابط علت و معلولی نبود، مردم هر منطقه با توجه به تفکرات و باورهایشان، علت وقایع طبیعی هم به زبان خودشان تفسیر میکردند؛ مثل داستانهایی که درباره هر مکان میگفتند. امّا قضیه به همینجا ختم نمیشد و مردم حتّی درباره آب و هوا هم تفسیرهای ویژه خودشان را داشتند.
حالا دانستن آن چه کمکی میکند؟ اگر اهل سفر کردن باشید، ممکن است درباره وضعیت آب و هوا از زبان مردم محلی یک منطقه اصطلاحاتی بشنوید که ریشهاش در همین باورها و داستانهاییست که در ذهن دارند. حتّی اگر خیلی ریشهای بخواهید جریان را بررسی کنید، ممکن است سر از اساطیر و باورهای باستانی دربیاورد. خلاصه اینکه دانستن درباره نوع نگاه مردم محلی به هواشناسی، فارغ از بعد علمی و واقعی، جذابیت ویژهای دارد.
در این متن میخواهیم نگاهی به باورهای مختلف مناطق ایران درباره هوا و جریانات هواشناسی بیندازیم تا عمیقتر با باورهای آنها آشنا شویم. باد به اندازهای در ذهن ایرانیها نقش دارد که گاهی برایش شعر میسرایند و مراسم میگیرند.
مشکین شهر
باد گرمیج بادی مخرب و خطرناک از نظر مردم مشکینشهر است که بعد از وزیدن آن، باد دیگری به نام «چن» هم میوزد و در نتیجه این دو، هوا سرد میشود. داستانی که از این دو باد در ذهن دارند به این صورت است که باد چن و گرمیج در بالای قله سبلان با هم درگیر میشوند و زورآزمایی میکنند. این درگیری و زورآزمایی تا دامنههای سبلان هم میکشد و به مشکین شهر میرسد. سپس معتقدند هر کدام از این دو پیروز شود، میورد و دیگری فرار میکند. همچنین معتقدند که قدرت چن از گرمیج بیشتر است و معمولا پیروز میشود. بنابراین وقتی باد سرد و مخرب میوزد خبر از زورآزمایی این دو میدهد!
باد «آقْیِل» به معنی باد سفید برای مردم مشکین شهر مبارک بود و آن را به فال نیک میگرفتند. از نظر آنها این باد رسیدن نوروز را خبر میدهد و به معنی آغاز روزهای بهاری است. باد «وعدهیلی» هم به معنی وعده و میعاد، همان باد سفید است که روزهای نخستین فروردین میوزد. این باد برای مردم مشکین شهر حکم جادوگری را دارد که چوبش را تکان میدهد و درختان و گیاهان یخ زده و افسرده زمستانی را به موجودات پرشکوفه و سرسبز بهاری تبدیل میکند.
علاوه بر این دو باد، در مشکین شهر بادی ترسناک و موذی هم میوزد که «خزیریلی» نامیده میشود به معنای باد خزر. این باد از بادهای ناگهانی و سرزدهای است که هم در زمستان میوزد و هم تابستان و هوا را سرد میکند.
علاوه بر این بادها، مردم نشانهای برای گردباد هم میان خودشان پیدا کردهاند و معتقدند هر گاه ابرها در یک خط قرار بگیرند و اصطلاحا، خط کشی کنند، یعنی گردباد یا «بوغاناق یلی» در راه است.
شهرهای جنوب ایران
در جنوب هم به دلیل بادهای مختلفی که میوزد، نامهای متنوعی به بادها داده شده. معروفترین آنها عبارتند از: باد «ناشی یا نعشی»، باد شمال، باد قوس یا شرجی، باد لوار یا آتش باد، باد بحری، باد لهیمر، باد بروَ (همان نسیم خشک به سمت دریا است)، باد سهیلی، باد پیرزن (در اواسط فروردین میوزد) و باد سعبه [یا سبعه] که به مدت ۷ روز از اوایل مهرماه هر سال میوزد.
جنوبیها معتقدند باد سهیلی که از اواخر تابستان و اوایل پاییز میوزد، ناشی از طلوع ستاره سهیل است و به همین دلیل هم سهیلی نامیده شده.
عشایر کهگیلویه و بویر احمد
مردم ایلات این منطقه به بادهای موسمی که در آن منطقه میوزد باد راست (شمال) و باد چپ (جنوب) میگویند. همچنین سختترین باد بین این مردمان «چوغان» است که بسیار قدرتمند است و معتقدند خطرش حتّی ممکن است باعث نابودی انسان شود.
آنها معتقدند گردباد از خانهای عبور میکند که صاحب خانهاش مهماننواز و دست و دلباز نباشد. همین مسئله باعث میشد اگر گردباد به سمت خانه فردی برود، تا مدتی نگاه متفاوتی نسبت به او داشته باشند!
شاهرود
بادهای معروف محلی در شاهرود عبارتند از باد تورانه یا شمال، باد سام، باد شهریاری و باد میزان و باد دیگری در شاهرود معروف است که به آن باد کویری یا باد سیاه میگویند که به باد دامغان هم معروف است.
دوان در فارس
مردم منطقه دوان در استان فارس بادهای محلی را با چهار عنوان میشناسند:
باد رشنه؛ این باد بیشتر در تابستان از سمت کوههای شمال شرقی میوزد و دوانیها وزیدن این باد را نشانۀ باریدن باران فراوان در زمستان میدانند؛
باد پوک؛ از شمال میوزد و سبب نابودی محصول باغها بهویژه در اول تابستان میشود؛
باد پاییز؛ که در پاییز میوزد.
باد گل بشکف؛ در بهار میوزد و در باور دوانیها موجب باز شدن غنچهها میشو.
سخن آخر
این لیست همچنان میتواند ادامه داشته باشد. امّا باید توجه کرد مناطقی که بادها در زندگی مردمان تاثیر میگذارند و انواعی مختلفی باد میوزد، داستانها و اسامی مختلفی روی بادها گذاشته میشود. بنابراین یکی از نکات جالب فرهنگی که میتوانید در سفرها به آن توجه کنید، شنیدن باورها و داستانهای مردم درباره بادهای مختلف است.
تألیف: لست سکند
منبع: خیاو یا مشکین شهر از غلامحسین ساعدی، دایره المعارف بزرگ اسلامی