مقدمه توی پاتاگونیای آرژانتینم، روی تختهسنگی لب دریاچه نیمهمنجمدِ لاگونا تورِه. به پیمایش هجده کیلومتری امروز فکر میکنم و همزمان با لذت گاز گندهای میزنم به ساندویچ ژامبون و پنیرِ بیحالی که شب قبل درست کردم و در شرایط عادی به لعنت خدا هم نمیرزه. سردمه،
مقدمه وقتی ماه می سال 2021 در انتهای سفر برزیل خود بودم، بعلت شرایط کرونا و بویژه سویه لامبدا در برزیل، مرز اکثر کشورهای همسایه بروی مسافران بسته بود. روزی که اجبارا در مسیری که فاقد سرویس حمل و نقل عمومی بود(و بر خلاف قاموس کوله
بسیار سفر باید کرد تا پخته شود خامی... سفر کردن برای من بخش بزرگی از زندگیم شده. دیدن مردمی از یک فرهنگ دیگه .. جاذبه های هر شهر ... پرواز های طولانی .. غذاهای جدید... آداب و رسوم مردم در هر منطقه بنظرم خیلی شگفت
به نام او که جهان را اینگونه جذاب، زیبا و رنگارنگ خلق نمود. با توجه به اینکه چند سفر خارجی رفتهام ، لیکن تاکنون موفق به نوشتن سفرنامه نشده بودم، این دفعه اما قصد نوشتن داشتم، چرا که نوشتن سفرنامه، لحظات و خاطرات را برای نویسنده
در فوزدوایگواکو دو فصل متمایز مشاهده میشود؛ فصل مرطوب و گرم در تابستان و فصل سرد و خشک در زمستان. میانگین بیشینة دما در ماههای دسامبر، ژانویه و فوریه برابر 33 درجه سانتیگراد (میانگین کمینة دما در همین ماهها، 20 درجه سانتیگراد) است و در
از نوجوانی برزیل برای من معنایی دیگر داشت؛ شاید مانند بسیاری از نوجوانهای فوتبال دوست در ایران و دیگر کشورهای جهان. در آن سنین، این کشور برایم مترادف بود با مهد فوتبال ناب و زیبا، سرزمین پلة افسانهای و گارینشای فراموش نشدنی؛ و در دهة
سفر سبز (برزیل) سفرنامه پیش رو حاصل سفری پرهیجان و خاطره انگیز از مسافری تنهاست به سرزمینی دوردست.از ابتدایی ترین مراحل به تنهایی پیگیر مقدمات این سفر رویایی بودم.صبح 26 بهمن ماه 1390 بود ،روز تولدم.با وجود اینکه سفارت قول مساعد برای ویزا داده