بنام خدا
من عاشق سفر هستم چه تور ایرانگردی و چه جهانگردی ، داستان سفر من به روسیه برمیگرده به سالها قبل ! زمانیکه سایتی بعنوان نشنال جئوگرافی وجود داشت که در اون عکاسانی از سراسر دنیا با عضویت در این سایت عکسهاشون رو بنمایش می گذاشتند ، روزی از روزهای سرد پاییزی با گشت و گذار در صفحات مختلف این سایت ناگهان با یک عکس مواجه شدم ، شخصی ایستاده در کنار سنگ قبر یکی از بزرگترین ریاضی دانان جهان یعنی لئونارد اویلر ، چون رشته تحصیلی دانشگاهی من ریاضی بود و با این ریاضی دان و آثار و فرمولهایش آشنایی کامل داشتم از همونجا یه جرقه ای در ذهنم به وجود اومد که ای کاش منم روزی بتونم کنار مزار این ریاضی دان یه عکس بندازم !
با تحقیقات اندک متوجه شدم مزار اویلر در شهر سنت پترزبورگ روسیه در گورستان تیخوین واقع در صومعه الکساندر نوسکی هست ، همچنین متوجه شدم مزار داستایوفسکی نویسنده معروف روسی هم اونجاست ، چند سالی گذشت از این ماجرا تا اینکه در اوایل سال 1396 به صورت اتفاقی در اینترنت به اگهی برگزاری تور روسیه در یکی از سایتها برخورد کردم ،از همونجا تصمیم گرفتم که به این سفر برم ، چند ماهی رو در مورد این کشور و جاذبه هاش تحقیق کردم و در نهایت یک تور روسیه 7 شب و 7 روز رو برا شهریور سال 1396 برای دو نفر ( من بهمراه خانمم) رزرو کردم ( یه پکیج با هتل سه ستاره اختینیسکایا در سنت پترزبورگ و هتل چهارستاره ایزیمایلوو آلفا در مسکو ) به قیمت نفری 4 میلیون تومان ، اون زمان نرخ دلار 3600 تومن بود .
روسیه نیاز به وقت سفارت نداره ما بعد از خرید تور پاسپورت هامون رو ارسال کردیم برا شرکت مسافرتی در تهران و این شرکتم یک هفته قبل از تاریخ سفر که نیمه شهریور ماه بود ویزا رو برامون گرفت و پاسها رو به آدرسمون ارسال کرد ، روسیه یه کشور سردسیره و تقریبا همه ی سال خنک و سرده ، حتی ما که شهریور رفتیم هواش مثل پاییز ایران بود بنابراین بهترین وقت سفر به این کشور نیمه اول سال هست ، پرواز ما عصر روز جمعه 20 شهریور بود ، بالاخره روز موعود فرا رسید ، من بهمراه خانمم عازم تهران شدیم و در فرودگاه امام بعد از انجام تشریفات و گرفتن کارت پرواز و ارز مسافرتی و ... در سالن ترانزیت منتظر شدیم تا پرازمون رو اعلام کنن .
پرواز ما پرواز مستقیم نوردویند روسیه به مقصد سنت پترزبورگ بود . چون هواپیما روسی بود پس غذا و نوشیدنی اون هم بالطبع روسی بود ، شام که نمیدونم اسمش چی بود و زیاد مزه خوبی هم نداشت و ما نتونستیم بخوریم ، یه نوشیدنی که شبیه آب گوجه بود نیز به ما دادن که اصلا جالب نبود ، در کل روسیه طعم غذاهاش با ما کاملا متفاوته و زیاد جذاب نیست ، بعد از گذشت 3 ساعت و نیم به فرودگاه پولکوو که بزرگترین فرودگاه سنت پترزبورگ هست رسیدیم این فرودگاه در فاصله 23 کیلومتری از مرکز شهر قرار داره . به محض پیاده شدن از هواپیما با یک هوای عالی و پاک ، همراه با بوی نم بارون مواجه شدیم که فوق العاده بود ، در فرودگاه در گیت بازرسی به دو سه نفر از خانما که همسفر ما بودند بخاطر نوع پوشش لباسشون گیر دادن و گفتن که باید لباستون رو عوض کنید ، واقعا هم لباسشون خجالت آور بود.
در چند سفر دیگه هم دیدم یجورایی بدترین نوع پوشش متعلق به خانومای ایرانی بوده !!! بعد از انجام مراحل ورود به فرودگاه ، لیدرمون که اهل ایران بود رو در فرودگاه پیدا کردیم ، ما در این سفر دو لیدر داشتیم یکی در سنت پترزبورگ و یکی در موسکو ، لیدرمون در تور سنت پترزبورگ زیاد خوب نبود و بیشتر بدنبال جیب خودش بود که تیغ بزنه اما لیدر موسکو یه دانشجو ایرانی زبان روس بود که انصافا پسر خوب و کار درستی بود . بعد از اینکه همه جمع شدیم سوار بر اتوبوس و بسمت هتل حرکت کردیم ، در راه لیدر طبق روال همیشگی سفرها ، در مورد سنت پترزبورگ و جاذبه هاش و پکیجی که قراره ما رو به اونجاها ببره صحبت میکرد و ما چون شب بود و خسته بودیم بیشتر داشتیم چرت میزدیم.
بعد از چند دقیقه به هتل رسیدیم بعد از تحویل پاسپورت ، کارت اتاقمون رو گرفتیم وارد اتاق تمیز و شیکی شدیم؛ هتل در حد یه هتل سه ستاره بود حتی بالاتر ، اون شب رو به استراحت پرداختیم تا فردا صبح طبق وعده لیدر راس ساعت 9 صبح در لابی هتل همه جمع بشیم ، هتل اُختینیسکایا در کنار رود نِوا و پل بولشوی و کلیسای بسیار زیبای اسمولنی قرار داره که چشم انداز فوق العاده زیبایی داره .


روز اول : سن پترزبورگ
صبح بیدار شدیم و رفتیم رستوران هتل. یک رستوران شیک و با کلاس ، پر از صبحانه های جور واجور و پر از مسافرانی که از کشور چین اومده بودن ، تقریبا نصف بیشتر رستوران رو چینیها اشغال کرده بودند انگار از دیشب اینجا اتراق کرده بودند !!! ، رستوران پر بود از هم همه و گفتگوی چینی ها که ما هیچی متوجه نمیشدیم ، رفتیم سراغ صبحانه ، قبلا گفتم که غذاهای روسی فوق العاده بیمزه هستند ، در بین انواع و اقسام خوراکیها از گوشت بگیر تا ماهی آب پز و ... ما بیشتر تخم مرغ آب پز و پنیر و شیر گرم رو می خوردیم و مابقیش رو حتی تستم نکردیم .ساعت 9 صبح همه گروه تو لابی جمع و با هم آشنا شدیم.
سوار بر اتوبوس بسمت کلیسای اسحاق حرکت کردیم .هوا صاف و پاک و آفتابی بود ، انگار داری اکسیژن خالص استشمام می کنی من تا حالا در هیچ کجا حتی ییلاقات شمال ایرانم همچین هوایی رو استشمام نکرده بودم . هوا در روسیه گول زننده هست و در طول روز چندین مرتبه تغییر می کند الان آفتابیه دو ساعت بعد داره بارون میاد ، داخل اتوبوس محو تماشای خیابونهای تمیز و خونه های جالب و رنگی سن پترزبورگ شده بودم.خیابونها پر از موتورهای شیک و گرون قیمت بود لیدر گفت:اینجا اگه کسی بخواد از عرض خیابون رد بشه و روی خط عابر پیاده نباشه اگه تصادف کنه عابر مقصره و هیچ خسارتی از طرف وسیله نقلیه پرداخت نمیشه.در اونجا به خاطر ابری و بارونی بودن هوا در اکثر مواقع در روز چراغ ماشینا باید روشن باشه.
سن پترزبورگ در سال 1712 به دستور پتر کبیر پایتخت روسیه شد اما بعد از انقلاب کمونیسم به لنینگراد تغییر کرد و پایتخت دوباره مسکو شد.در جنگ جهانی دوم این شهر به محاصره آلمان ها درامد و 900 روز مردم سنت پترزبورگ از شهرشون دفاع کردن .
بعد از چند دقیقه به کلیسای جامع اسحاق رسیدیم ، کلیسای جامع اسحاق در زمانهای قدیم کلیسای اصلی شهر و بزرگترین کلیسای روسیه بوده.الان هم چهارمین کلیسای بزرگ جهان شناخته شده.یک گنبد طلایی رنگ بزرگ با 48 ستون گرانیتی 15 متری بسیار زیبا.

کلیسای اسحاق
روبروی کلیسا یک میدونی بود که مجسمه نیکلای اول سوار بر اسب و پایین اون هم مجسمه همسرش و دختراش قرار داشت.پشت مجسمه کاخ مارینوفسکی که به دستور نیکلای اول برای دختر ساخته شده بود قرار داشت.وقتی که دخترش وارد کاخ میشه و پرده هارو کنار میزنه و میبینه مجسمه پدرش پشت به کاخ است ناراحت میشه و کاخ رو ترک میکنه و میگه من دیگه این کاخ رو دوست ندارم فکر کنم الان به عنوان فرمانداری از اونجا استفاده میشه.

قسمت دیگه میدون ، هتل آستوریا قرار داشت، این هتل معروف ترین هتل سنت پترزبورگه که افراد مهمی مهمونش بودن مثل جورج بوش ، قذافی ، بن لادن , مارگارت تاچر, مدونا , تونی بلر, مایکل جکسون, و ...

بعد از اونجا رفتیم سمت کلیسای کازان ، یک کلیسای زیبا و با عظمت با 98 ستون مرمری که به پاس بزرگداشت کوتوزوف ساخته شده بود.مارشال کوتوزوف فرمانده سپاه روس در مقابل جنگ با ناپلئون کشته شده و در این کلیسا دفن شده بود. این کلیسا به جرات زیباترین بنای سنت پترزبورگ هست .


بعد از تماشای این کلیسا به یک فروشگاه بزرگ صنایع دستی رفتیم یک مغازه 2 طبقه,طبقه اول صنایع دستی و طبقه دوم کافی شاپ رایگان. صنایع دستی روسیه یکسری عروسکهای چوبی در سایزهای مختلف بود به اسم ماتریوشکا که در زبان روسی به معنای تثبیت خانواده هست ,همچنین قاشق های خیلی جالب مثلا برای آجیل و کلاه های مخصوص روسی,کهربا هم از سنگ های قیمتی روسیه بود که به وفور دیده میشد.


بعد از خرید مجسمه موزیکال کلیسای سنت باسیل و چند مگنت فلزی از جاهای دیدنی سنت پترزبورگ سوار اتوبوس شدیم رفتیم برای سرو فست فود که جزو پکیج تور بود . بعد از خوردن ناهار سوار بر اتوبوس شدیم و به سمت لنگرگاه حرکت کردیم .دو فانوس دریایی قدیمی با دو مجسمه مرمری در دوطرف که به مجسمه خدایان اسطوره ای و نگهبانان رودخونه معروف شدن قرار داشت. بعد از پیاده روی 2 ساعته تصمیم گرفتیم بریم خیابون نوسکی .
خیابون نوسکی قدیمی ترین و معروف ترین خیابون سنت پترزبورگ که به شانزلیزه معروفه و پر از ساختمون های قدیمی و فروشگاهها و رستوران های شیکه ، عصر به همراه تور به هتل برگشتیم و باستراحت پرداختیم ، بعد از کمی استراحت چون برنامه خاصی نبود تصمیم گرفتیم به دیدن کلیسای زیبای اسمولنی که اون طرف رودخونه نوا بود بریم ، این کلیسا با رنگهای تلفیقی آبی و سفید یکی از زیباترین کلیساهای سنت پترزبورگه که توسط معمار ایتالیایی بارتومو راسترلی خالق آثار زیبایی چون کاخ و موزه هرمیتاژ و دهکده تزارها ساخته شده بود ، تا غروب در اطراف این کلیسا به گشت و گذار پرداختیم و سپس به هتل برگشتیم تا استراحت کنیم

فانوس دریایی لنگرگاه


روز دوم سن پترزبورگ :
صبح روز دوم گشت کاخ هرمیتاژ داشتیم ، ساعت 10 صبح از هتل راه افتادیم یک ساعت بعد به میدون کاخ رسیدیم. همینطور که در مسکو میدون سرخ قلب شهر بود در اینجا میدون کاخ قلب این شهر بود یک میدون سنگ فرش بزرگ که هیچ وسیله نقلیه ای حق ورود به اونجا رو نداشت.وسط میدون ستون الکساندر بدون هیچ پی و زیرساختی ایستاده بود که بالای اون فرشته ای صلیب به دست قرار داشت.قسمت دیگه میدون ساختمون ارتش روسیه بود و قسمت دیگه کاخ هرمیتاژ.

نمایی از میدان کاخ و ساختمان ارتش روسیه
کاخ هرمیتاژ به دستور کاترین کبیر همسر پتر سوم و توسط معمار ایتالیایی بارتومو راسترلی ساخته شده بود .کاترین که امپراطور روسیه بود علاوه بر کشورگشایی کارهای بسیار ارزنده دیگری انجام داد.کاترین یک زن بسیار باهوش و مقتدر بود که با خرید آثاری از قبیل مجسمه,عتیقه جات, تابلوها, جواهرات,نقاشی ها و... کاخ هرمیتاژ را به عنوان خلوتگاه خودش بنا کرد و دستور داد بعد از مرگش این کاخ به موزه تبدیل بشه که مردم استفاده کنن.این موزه دارای 3 میلیون اثر است که اگر پای هر کدوم از این آثار یک دقیقه وقت بزاریم 11 سال طول میکشه تا تمام اونا رو ببینیم .این موزه سومین موزه دنیا بعد از موزه لوور و موزه بریتانیا شناخته شده.
در زمان جنگ جهانی دوم تمام اشیاء موزه با قطار به سیبری فرستاده شد و بعد از جنگ دوباره برگردونده شد.قبل از ورودمون به همه یک گوشی دادن که لیدر داخل موزه که توضیح میده ما بوسیله گوشی بشنویم چون داخل موزه نباید کسی بلند حرف میزد همچنین همراه بردن خوراکی مخصوصا" آب قدغن بود چون چندین سال پیش یک مرد چچنی اسید سولفوریک با خودش به داخل موزه آورده بود و ریخته بود روی یک تابلوی با ارزش و تابلو رو با چاقو پاره کرده بود که ترمیمش 12 سال طول کشید. کاخ پر بود از پله ها,سالن ها,تالارهای پشت سرهم با گچ بری ها و طلاکاری های زیبا ,نقاشی های خیره کننده در سقف.
سالن شخصی کاترین که یک ساعت از طلا به شکل طاووس داشت که با مکانیزم خاصی کار میکرد ,سالن ایتالیایی پر بود از تابلوهای لئوناردو داوینچی,سالن رافائل با نقاشی های خود رافائل, تابلو ذبح اسماعیل,تابلو فرزند ناخلف اثر رامبراند,گلدونی از سنگ یکپارچه یشم که بخاطر اون مجبور شدن یک قسمت از دیوار قصر رو خراب کنن؛سالن رومی ها پر از مجسمه های قبل میلاد مسیح,سالن مصر پر از مجسمه فراعنه و مومیایی و در آخر سالن ایران پر از کتیبه های تخت جمشید .




بعد از چند ساعت گشت و گذار داخل موزه از موزه اومدیم بیرون و به هتل رفتیم استراحت کنیم. برنامه اختیاری عصر دیدن رقص باله بود که من و خانمم ترجیح دادیم بجای اون بریم برای دیدن جایی که یکی از هدفهای اصلی سفر بنده بود ، بله دیدن مزار لئونارد اویلر ، با یک سرچ کوچیک داخل اینترنت متوجه شدیم این گورستان نزدیک هتل هست و با مقداری پیاده روی میشه رفت .
مزار اویلر در گورستان تیخوین صومعه الکساندر نوسکی واقع شده ، گورستان تیخوین یک گورستان بسیار زیبا و سرسبز هست که شاید هر کسی بخاد اونجا دفن بشه ! در این گورستان دلباز مشاهیر مختلفی از جمله موزیسینها و نقاشان معروف روس ، دانشمندان و مشاهیر ادبی از جمله داستایوفسکی و چایکوفسکی و ... به خاک آرمیده اند ، بعد از کلی پیاده روی ، رسیدیم به صومعه ، بعد از دیدن صومعه رفتیم بسمت گورستان، گورستان خلوت بود و بجز ما و چند نفری ، کسی اونجا نبود ، تقریبا به تک تک قبرها سر زدیم تا رسیدیم به سنگ قبر لئونارد اویلر ، با دیدن سنگ قبرش کمی اشک در چشمانم جاری شد و یجورایی باور نمیکردم که من اینجام.
لئونارد اویلر بزرگترین ریاضی دان قرن هیجدهم بود ، او یک ریاضی دان ، فیزیک دان ، منجم و یک همه چیز دان سویسی بود که اکتشافات بسیار ارزشمندی در بسیاری از شاخه های ریاضیات مانند آنالیز ، نظریه اعداد ، نظریع گراف و ... داشت ، اویلر در بازل سویس بدنیا آمد و در سنت پترزبورگ در گذشت ، تا غروب اونجا بودیم و کلی عکس گرفتیم ، از بس با صفا بود ، بعد از اون با روح اموات آرمیده در این گورستان خداحافظی کردیم و برگشتیم هتل




روز سوم سن پترزبورگ
روز سوم روز گشت در باغ پترهوف یا کاخ فواره ها بود که خارج از شهر بود.بعد از حدود یک ساعت ماشین سواری به یک دهکده سرسبز خیلی قشنگ رسیدیم.دقیقا" مثل دهکده هایی که تو فیلم ها و کارتون ها دیده بودم.نزدیک باغ که رسیدیم از اتوبوس پیاده شدیم و وارد باغ 12 هکتاری پتر کبیر شدیم ، این باغ و کاخ در 30 کیلومتری شهر و در ساحل خلیج فنلاند قرار داشت.بخش بالایی یک کاخ بزرگ و مجلل و بخش پایینی یک استخر با مجسمه های طلایی و یک راه جنگلی که به خلیج فنلاند ختم میشد.وسط استخر مجسمه سامسون مقدس در حال شکافتن دهان شیر قرار داشت.زمان ساختن قصر مصادف با سالروز تولد سامسون مقدس بوده و پیروزی پتر بر سپاه سوئدی (چون روی پرچم سوئد عکس شیر بوده به همین دلیل سامسون در حال شکافتن دهان شیر .بوده )

سامسون مقدس در حال شکافتن دهان شیر



بعد از حدود 3 ساعت گشت و گذار در باغ پترهوف رفتیم برا دیدن کلیسای عیسی منجی در خون ، بازدید از کلیساها اصولا بازدید از نمای بیرون اونها بود و برای دیدن داخلش یا اجازه نمیدادن یااینکه باید بلیط تهیه می کردی ، که ما به همون دیدن نمای بیرونی بسنده کردیم ، تا هوا تاریک شد ما در اطراف این کلیسا در حال گشت و گذار بودیم ، بعد از اون به لیدر گفتیم خودمون به هتل بر میگردیم چون می خواصیم کمی از خیابونا و فضای شهری سنت پترزبورگ رو ببینیم و لذت ببریم سیستم رانندگی و احترام به مقررات چه از طرف عابر و چه از طرف راننده بسیار بالا بود و اصلا" حس نا امنی به آدم دست نمیداد.
فرهنگ بسیار بالای مردم روسیه هم بسیار جالب بود.مردمی که در شرایط سخت جنگ جهانی فرهنگشون رو فراموش نکردن و هیچ چیزی نتونست اونارو از پا دربیاره نه جنگ,نه بمب نه فشارخارجی. مردم بسیار صبوری هم هستن حتی اگه 1 ساعت در صفی معطل بشن شکایت نمیکنن.فکر کنم شرایط زندگی کمونیستی و فشارهای جنگ از اونها آدم های محکمی ساخته بود ولی خیلی سرد و خشک برخورد میکردن که اون هم فکر کنم بخاطر آب و هوای اونجاست، زنهای روسی گاهی با یک لبخند کوچیک جواب میدادن و اصلا باهات گرم نمی گیرن ، زنهای روسی بسیار زیبا هستند و بلعکس مرداش که بسیار زمخت بودن.
در اکثر خیابونها نزدیک چهارراه یک گروه موسیقی کوچیک در حال نواختن و اجرا بودن و خیلی هم زیبا اجرا می کردن ، واقعا لذت بخش بود در کنار هوای بسیار عالی و مطبوع ، بعد از چند ساعتی گشت و گذار در خیابونها کم کم برگشتیم هتل تا آخرین شبمون در سنت پترزبورگ سپری بشه .


روز چهارم سفر (خداحافظی با سن پترزبورگ زیبا )
صبح بعد از خوردن صبحانه با همسفران در لابی جمع شدیم تا لیدر بیاد ، سوار بر اتوبوس شدیم و رفتیم به سمت فرودگاه تا با یک پرواز داخلی بریم موسکو ، بعد از خدافظی با لیدر با یک پرواز حدودا یک ساعته به موسکو رسیدیم ، در فرودگاه با لیدر تور مسکو که پسر بسیار خوبی و دانشجوی ایرانی زبان روس بود آشنا شدیم ، همگی سوار بر اتوبوس و رفتیم به سمت هتل چهارستاره ایزیمایلوو آلفا ، بعد از رسیدن به هتل رفتیم برای استراحت تا فردا گشت ها رو شروع کنیم

روز پنجم سفر ( موسکو) :
گشت روز پنجم ما شامل بازدید کلیسای عیسی منجی ، بام موسکو یا تپه گنجشکها ، نمای بیرونی دانشکاه موسکو ، گشت و گذار در خیابان آربات و بعد از اون متروی موسکو بود بعد از خوردن صبحانه عازم گشت شدیم.اول رفتیم دانشگاه مسکو.در مسکو برج های بلندی به نام هفت خواهران وجود داشت.در سال 1947 استالین دستور ساخت 8 ساختمان زیبا با معماری اروپایی در 8 نقطه از شهر را داد به پاس 8 قرن که از سالگرد تاسیس شهرشون میگذشت.که از 8 تا ساختمون 7 تای اون تکمیل شد که به هفت خواهران معروف شدند.که 2 تا از آنها مسکونی,یکی دانشگاه,2 تا هتل و 2 تای دیگرساختمان وزارت امور خارجه و وزارت راه بودند.
به جلوی ساختمون دانشگاه رسیدیم.یک ساختمون عظیم و با شکوه که در بالاترین نقطه اون یک ستاره به طول 9 متر در بالای یک میله 60 متری وجود داشت.یک دانشگاه بزرگ با 6000 اتاق و 320 هکتار مساحت با یک استخر بزرگ در جلوی اون و مجسمه های افراد مشهور در اطراف . من که مات و مبهوت به این جایگاه علم و دانش خیره شده بودم . بعد از اونجا رفتیم به مرتفع ترین قسمت شهر,بام مسکو یا تپه گنجشکها که از اونجا تمام شهراز استادیوم ورزشی مسکو گرفته تا کاخ ها و .. دیده میشد. بعد از بام مسکو به پارک پیروزی رسیدیم.
این پارک یادمان جنگ های مختلف روسیه بوده و با کمکهای مردمی در سال 1993 افتتاح شد.یک موزه خیلی بزرگ داشت که کلکسیون تمام جنگ های روسیه بود. از سلاح های جنگی گرفته ,نامه عاشقانه همسر یکی از سربازهای کشته شده در جنگ در این موزه وجود داشت.در جلوی موزه یک ستون فلزی که از ذوب کردن کلاهخود سربازهای جنگ ساخته شده بود و روی آن اسامی کشته شدگان حک شده بود وجود داشت.در پایین ستون تندیس الهه پیروزی (نیکه) که در حال کشتن اژدها بود و در بالای ستون تندیس فرشته جارچی در حال شیپور پیروزی زدن قرار داشت که واقعا دیدنی بود. سپس از اونجا به سمت کلیسای عیسی منجی رفتیم.
در راه از جلوی صومعه نوودویچی رد شدیم.این صومعه در قرن 17 تاسیس شده بود.پادشاهان روس برخلاف پادشاهان اسلامی حرمسرا نداشتند و زمانیکه میخواستند تجدید فراش کنند زنان خود را به صومعه میفرستادن که دوباره امکان ازدواج مجدد داشته باشند.همچنین زنانی که میخواستند از شوهرانشان طلاق بگیرند باید با سرهای تراشیده به صومعه بروند و در انجا تا آخر عمرشان خدمت کنند.از معروف ترین افرادی که به صومعه فرستاده شدند خواهر پتر کبیر بوده که به جرم خیانت به برادرش به آنجا فرستاده شده بود.البته غیر از کسانیکه به زور به آنجا فرستاده شده بودند کسانی بودند که واقعا تارک دنیا شده و باقی عمرشان را در صومعه سپری کرده بودند مانند توپولوف(طراح معروف هواپیما)خروشچوف(از رهبران کمونیست),همسر استالین,همسر گروباچوف,چخوف و ...
وقتی راهبه های ارتدوکس رو با اون لباس های سرتا پا سیاه و مقنعه های بلند و کلاه و صورتهای سرد و بی روح میدیدم واقعا وحشت میکردم.رسیدیم به کلیسای عیسی منجی . .یک ساختمون مرمری با مجسمه های برنزی زیبا. ساخت این کلیسا پس از شکست ناپلئون از الکساندر اول به شکرانه پیروزی در سال 1839 آغاز و در سال 1883 به پایان رسید.در زمان استالین به بهانه ساخت کاخ شورا تخریب شد؛ولی هرگز کاخ شورا ساخته نشد و کلیسا به استخر تبدیل شد و بعد از سقوط کمونیسم شهرداری این کلیسا را بازسازی کرد. از شرایط ورود به کلیسا لباس مناسب بدون عینک آفتابی و یا دمپایی بود.مثلا مردهارو با شلوارک یا خانوم هارو با دامن کوتاه راه نمیدادن.همچنین عکس برداری از داخل کلیسا ممنوع بود مگر اینکه یواشکی.


بعد از دیدن کلیسا رفتیم برا دیدن متروی موسکو ، قدمت مترو مسکو حدود 100 ساله،بسیار زیبا و قدیمی که به موزه فقرا مشهوره چون مثل موزه پر از مجسمه های مختلف و گچ بری و کاشی کاری و .. است.این مترو بیش از185 تا ایستگاه داره و حدود 6 میلیون نفر در طول روز جابه جا میشن و جزء بزرگترین متروها و همچنین عمیق ترین تونل های زیر زمینی دنیاست ، قطار رسید و سوار شدیم و بعد ازگذشت 3 ایستگاه پیاده شدیم و وارد یک سالن پر از مجسمه های سرباز تفنگ بدست با سگش,مجسمه یک ورزشکار,مجسمه یک کشاورز خروس به دست و ....روس ها مردمان خرافاتی هستن و دست کشیدن روی این مجسمه ها رو خوش یمن میدونن و میگن واسشون شانس میاره هر کس از اونجا رد میشد یک دستی به تفنگ یا پوزه سگ یا کفش ورزشکاریا خروس می کشید ، من نیز بر حسب وظیفه دستی به روی خروس کشیدم .


بعد از متروی موسکو رفتیم به سمت خیابون آربات ، آربات ازقدیمی ترین خیابون های مسکو بود.خیابونی سنگ فرش پر از مغازه های صنایع دستی و کافه و رستوران و ... اول خیابون آربات خونه پوشکین نویسنده نابغه روس بود.یک خونه 2 طبقه آبی رنگ که به موزه تبدیل شده بود.روبروی خونه هم مجسمه پوشکین و همسرش ناتالی قرار داشت.
پوشکین بیچاره وقتی سرگذشتشو شنیدم خیلی ناراحت شدم و غصه خوردم.زن پوشکین که خیلی خیلی زیبا بوده با یک افسر فرانسوی آشنا میشه و...خلاصه پوشکین و افسر فرانسوی باهم دوئل میکنن که این وسط پوشکین کشته میشه.بعد از بازدید از مترو و خیابان آربات حرکت کردیم به سمت هتل برای استراحت ، شب لیدر برامون یه گشت آپشنال گذاشته بود که ما صرف نظر کردیم ازش چون هم مبلغش بالا بود و هم خسته بودیم .

خانه پوشکین در خیابان آربات مسکو
روز ششم سفر و روز آخر
بعد از خوردن صبحانه بهمراه لیدر و دوستان با اتوبوس حرکت کردیم بسمت باغ الکساندر و ...باغ الکساندر یک باغ بسیار بزرگ و زیبا پر گل و درخت و فواره و مجسمه های زیبا که به دستور خود الکساندر پس از بیرون کردن ناپلئون از روسیه در حاشیه غربی دیوار کرملین ساخته شد.ورودی باغ یادبود سرباز گمنام قرار داشت.یادبودی از میلیونها سربازی که در جنگ جهانی دوم کشته شده بودن و هیچ جنازه ای به خانوادهاشون تحویل داده نشده بود.یک کلاه خود و شنل با آتش همیشه روشن نماد یادبود سرباز گمنام بود.بعد از پیاده روی در باغ و دیدن زیبایی های فراوون به سمت کاخ کرملین راهی شدیم.بعد از بازرسی وارد کرملین شدیم.کرملین در زبان روسی یعنی دژ.

نمایی از کاخ کرملین
این دژ در قرن 12 توسط یوری دالگاروکی در کنار رودخونه مسکو ساخته شد تا مکان فرمانروایی پادشاهان روس باشه.با روی کار اومدن خانواده ایوانف ها کرملین بازسازی وتکمیل شد.اولین ساختمون ورودی کرملین ساختمان آرسنال بود که موزه اسلحه و مهمات مسکوست؛که علاوه بر سلاح و مهمات،جواهرات سلطنتی،لباس تزارها،تاج های پادشاهی،لباس عروس کاترین کبیر و اشیا ارزشمند دیگه اونجا نگهداری میشه.ساختمون بعدی کاخ ریاست جمهوری و دفترکار پوتین بود . یک کم جلوتر در محوطه کاخ بزرگترین توپ دنیا وجود داشت که هیچ وقت ازش شلیک نشده بود.این توپ به دستور ایوان مخوف در مسکو و گلوله ها در سنت پترزبورگ ساخته شده بود.

در هنگام ساخت گلوله ها اندازه قطر بیرونی توپ را به جای اندازه قطر داخلی داده بودند بنابراین گلوله ها بزرگتر از توپ بودند به همین دلیل بلااستفاده قرار گرفت در نزدیکی بزرگترین توپ دنیا، بزرگترین ناقوس دنیا وجود داشت که اون هم هیچ وقت به صدا درنیومد.این ناقوس بزرگ هم به دستور ایوان مخوف از طلا و نقره فلزات دیگه ساخته شده بود و در هنگام ساخت بدلیل گرمای حاصل از ذوب فلزات آتش گرفته که با ریختن آب سرد باعث شد تکه ای از ناقوس کنده شود و این هم بلا استفاده ماند.پشت ناقوس,کلیسای سنت جان کلیماکوس قرار داشت که زمانی بلندترین بنای شهر بوده که دارای 21 زنگ بزرگ و کوچک بوده و در زمان حمله دشمن به صدا در میومده و همه شهر خبردار میشدن.

کلیسای سنت جان کلیماکوس
قلب کرملین پر بود از کلیساهای مختلف؛کلیساهای طلایی,نقره ای و ...در زمان قدیم به شکرانه هرپیروزی کلیسایی بنا می شده.یکی از کلیساهای دیدنی؛کلیسای میکائیل بود که در سال 1508 ساخته شده بود و تمام ایوان ها اونجا در 2 متر زیر زمین دفن شده اند.کلیسای دیگه,اسپنسکی نام داشت که پر بود از نقاشی های زیبا از مریم مقدس و حضرت عیسی و حواریون و تصویری ازپدر و پسر و روح القدس .ارتدوکس ها بر خلاف کاتولیک ها در نقاشی های خود عکس خدا را هم می کشیدند که بسیار جالب بود.
از کرملین خارج شدیم و به سمت میدون سرخ حرکت کردیم ، بعد از اون به میدان مانژ رفتیم.در ابتدای میدان مانژ مجسمه ژوکوف,فاتح برلین و فرمانده جنگ با نازیها قرار داشت.و سپس وارد میدان سرخ شدیم.اول فکر می کردم که به خاطر ساختمون های قرمز رنگ به میدون سرخ معروفه اما لیدر گفت سرخ در زبان روسی به معنی زیباست. و واقعا این میدان زیبا و حیرت انگیز بود.قلعه کرملین در زمان یوری دالگاروکی در کنار رودخونه مسکوا ساخته شده بود که کل شهر رو محصور میکرد.

میدان مانژ و مجسمه ژوکوف فاتح برلین
این شهر بعدها بدست مغول ها و تاتارها به آتش کشیده شد که بعد از گذشت 100 سال دوباره رونق گرفت.حاکم وقت مسکو در اون زمان ایوان سوم بود.بعد ها در سال 1552زمامداری به دست ایوان چهارم (ایوان مخوف)افتاد که شهر کازان رو فتح کردو به شکرانه این پیروزی بنایی در طول 6 سال احداث کرد به نام کلیسای سنت باسیل(به یاد قدیس بزرگ سنت باسیل بلاژنی.کلیسای سنت باسیل (نماد مسکو) دارای 8 گنبد که هر کدوم نماد یک کلیسا هستن و دور تا دور گنبد مرکزی(گنبد نهم) که از همه بلندتر است قرار گرفته ان.این شاهکار معماری 9 محراب دارد.وقتی ساخت این کلیسا تموم شد ایوان مخوف از معمار می پرسه که دوباره میتونی یک کلیسا مشابه این بسازی و وقتی با جواب مثبت معمار روبه رو میشه دستور میده چشمای معمار رو از حدقه دربیارن که دیگه نتونه مثل اون بسازه !!
شهر مسکو بر مدار نقطه ای در میدون سرخ به نام نقطه صفر توسعه یافت که این نقطه در دروازه شمالی میدون به صورت دایره ای طلایی بر سنگ فرش میدون حک شده بود. مردم اونجا می ایستادن نیت می کردن و سکه پرت میکردن در ضلع غربی میدون دیوارها و برج های کرملین و برج بلند ساعت(اسپاسکایا) قرار داشت.پای دیوار کرملین هم مقبره لنین(رهبر انقلاب کمونیستی)قرار داشت که در اونجا مومیایی لنین نگهداری میشد ، در صف منتظر ماندیم تا مجسمه لنین رو ببینیم ، اجازه عکس برداری نمیدادن ، در ضلع شرقی میدون هم بازار گوم قرار داشت.
مرکز خرید گوم از بزرگترین مراکز خرید اروپا بود. وقتی وارد میدون سرخ میشی و عظمت اونجارو میبینی و ساختمونهای سرخ؛ مومیایی لنین و یاد معماربخت برگشت کلیسای واسیلی میفتی خیلی ترسناک به نظر میرسه.ولی دیدن عروس دامادهایی که با لباس ساده و بدون آرایش اومدن اونجا و عروسیشون رو جشن گرفتن کلی دل آدم رو شاد میکنه.در روسیه عروس و دامادها در روز عروسیشون به مکانهای تاریخی و دیدنی شهر میرن و عکس میگیرن.این میدون پر بود از عروس دامادهای جورواجور که مردم دورشون جمع شده بودن و گورکا گورکا سر میدادن یعنی بدی نبینید و همیشه خوش باشید .
گشت و گذارمون تا عصر طول کشید ، بعد از اون سوار بر اتوبوس بسمت هتل ، شب یک برنامه گشت موزیکال داخل کشتی بود که ما تصمیم گرفتیم نریم و خودمون در محوطه اطراف هتل گشت بزنیم چون شبهای موسکو خیلی نورانی و جذابه . بعد از گشت و گذار شبانه به هتل برگشتیم تا آخرین شبمون در موسکو سپری بشه ، فرداصبح بعد از خوردن صبحونه و تحویل اتاق بهمراه لیدر و همسفران بسمت فرودگاه حرکت کردیم ، پروازمون ساعت 6 بعد از ظهر با پرواز هواپیمای روسی نوردویند بود ، در گیت بازرسی به خاطر یک بطری آب به ما گیر دادن و اجازه ندادن آب همراه خودمون ببریم علت رو که پرسیدیم فهمیدیم ابهای بطری آشامینی حاوی یک درصد الکل بوده ، و ما اونو داخل سطل زباله انداختیم و سپس گذاشتن از گیت عبور کنیم.
در داخل هواپیما مثل مسیر رفت همون مدل غذاها رو دادن ، و بعد از گذشت سه و ساعت و نیم به فرودگام امام رسیدییم ، شب رو در فرودگاه استراحت کردیم و فردا صبح با اولین بلیط اتوبوس خودمون رو از تهران به خونه رسوندیم . در یک کلام روسیه یک کشور تمام عیار و فوق العاده با اب هوای عالی و مردمان خوب ، پر از جاذبه های فرهنگی و بناها و کلیساهای زیبا ، روسیه واقعا ارزش چند بار دیدن رو داره ، با دیدن روسیه شما انگار چندین کشور اروپایی رو باهم در یک جا ببنید ، امیدوارم دوباره روزی قسمت بشه و بتونم ببینمش . ممنون از اینکه حوصله بخرج دادین و خوندین امیدوارم لذت برده باشین .