تا به حال به معنی واژه «بازی» فکر کردهاید؟ خب، همۀ ما میدانیم بازی چیست. اما سوال اینجاست که اگر قرار باشد تعریفی از آن ارائه دهیم چه؟ مسأله اینجاست که بازی کردن، با اینکه بخش جدا نشدنی از زندگی کوچک و بزرگ است، اما هیچوقت جدی گرفته نشده است و این مسأله، مختص به امروز نیست. در منابع تاریخی، کمتر جایی نامی از بازیها برده میشود و اگر هم برده شود آنقدر مبهم است که عملا چیزی از آن نمیفهمیم. به جز اندک بازیهایی که به مدد محققینِ سدههای اخیر جمعآوری شدند، چیز زیادی از بازیهایی که در گذشته مرسوم بوده نمیدانیم. در این مطلب میخواهیم نگاهی به تاریخچۀ بازی در ایران بیندازیم و چندی از بازیهای محبوب گذشته را که تا چند دهه گذشته همچنان رواج داشتند معرفی کنیم.
بازی و سبقهای 6000 ساله
شاید در سادهترین حالت بتوان بازی را فعالیّتهای آزاد و خود انگیختهای دانست که بدون هیچ جبر و فشاری برای تفریح و خوشی صورت میگیرند. طبیعتاً نمیتوانیم تاریخ مشخصی را به عنوان آغاز فعالیّتهای این چنینی در نظر بگیریم، اما براساس یافتههای باستانشناسی از محوطههایی مانند سیلک، تپهسراب و شوش، میدانیم که 4 تا 6 هزار سال قبل از میلاد، اسباببازی وجود داشته است. در این کاوشها، پیکرههای کوچکی با طرح حیوانات و انسان که از سنگ و استخوان ساخته شدهاند، پیدا شده است. همچنین، پیکره سنگی از یک شیر پیدا شده که روی ارابهای چرخدار از جنس قیر سوار است. اما قدیمیترین منبع نوشتاری که به بازیها در آن اشاره شده، رسالهی «خسرو قبادان و ریدک» است.
خسرو قبادان و ریدک
این رساله، یکی از معدود متون غیردینی است که از زمان ساسانیان به جا مانده است. در این متن که به زبان پهلوی است، میخوانیم که پسر جوانی از بزرگزادگان دربار ساسانی، با پادشاه مناظره میکند. زمانی که پسرک خودش را در محضر شاه معرفی میکند متوجه میشویم که از اشراف است، اما پدرش را در کودکی از دست داده. او با میراثی که از پدر به ارث برده، تحصیل کرده و از پادشاه میخواهد که میزان دانشش را بسنجد. در قالب سوالاتی که رد و بدل میشود، اطلاعات مهمی از فرهنگ مردم به دست میآوریم. مثلا از گفتههای این جوان متوجه میشویم که اشراف ساسانی به فرزندانشان تیراندازی، سوارکاری، چوگان، چترنگ (شطرنج) و نرد (تخت نرد) یاد میدهند. از بازیهای دیگری نیز نام برده میشود که دیگر متداول نیستند، مانند پتواژه، اشتپذ، نواردشیر و زمب.
بازی از صفویه تا قاجاریه
در زمان صفوی، بازی کردن بسیار میان مردم رایج شده بود. منابع بسیاری در دست است که میتوان به آنها رجوع کرد. علاوه بربچهها، بزرگسالان هم بخش زیادی از اوقات خود را به لذت بردن از بازیها و شرکت در آنها میگذراندند. تماشای بازیهای نمایشیِ حیوانات، بندبازی و معرکهگیری، بخشی از فعالیّتهای محبوب مردم شد. بازیهای دیگری نیز چون چوگان، قپق اندازی، گنجفهبازی، تخممرغ بازی، خیمهشببازی، تردستی و شعبدهبازی، در این دوران انجام میشد. در دوران قاجار نیز این روند ادامه داشت. تا این زمان بازیچهها (اسباب بازی) را صنعتگران شهر میساختند مثلا سرچپقسازان، پیلهوران و سماورسازان. اما از این دوران کم کم، اسباببازیهای خارجی به کشور راه پیدا میکنند، هرچند که در دسترس عموم نبودند.
بعدها با گسترش شهرنشینی و روی آوردن مردم به تلویزیون و سینما، بسیاری از بازیها فراموش شدند. آنچه باقیمانده، براساس همان اندک منابعی است که همچنان در دست است و البته حافظۀ مردمی که بعضی از این بازیها را به یاد داشتند.
طبقهبندی بازیها
محققان همیشه نگاهی علمی به قضایا دارند. حتّی اگر بازی مسألهای علمی به نظر نیاید، اما چهارچوب داشتن به روند تحقیقات در هر موضوعی کمک میکنند. سالهاست که محقیقین خارجی و ایرانی، بازیها را براساس معیارهای مختلف دستهبندی میکنند. در معمولترین آنها دستهبندیهای زیر را داریم:
- دسته اول بر شمار، سن و جنس شرکتکنندگان تکیه میکند
- دسته دوم نمایشی یا آیینی بودن مراسم را درنظر میگیرد
- دسته آخر هوشی یا مهارتی بودن بازی را میسنجد
بازیهایی که امروز ثبت شدهاند، بیشتر مردانه هستند، البته بازیهایی هم هستند که میان دختران محبوب بودند، اما به طور کلی تعداد بازیهایی که پسرانه نامیده میشدند بیشتر است. علاوه بر جنسیت، بازیها را میتوان از نظر تعداد شرکتکنندگان (فردی یا گروهی بود) و سن شرکتکنندگان (خردسال، نوجوان و جوان) هم دستهبندی کرد.
در حالت دوم بازیها براساس نمایشی بودن یا آیینی بودن تقسیم میشوند. همانطور که از اسمشان پیداست، بازیهای آیینی بخشی از یک آیین هستند، مثل قاشقزنی که بخشی از یلداست. و بازیهای نمایشی، با حرکات و در قالب یک نمایش انجام میشوند، مانند نمایش عروسی در گیلان. دسته آخر هم مشخص میکند که بازی بر پایه هوش است مانند شطرنج، یا بر پایه مهارت مانند چوگان.
تعدادی از بازیهای سنتی ایران زمین
در این بخش میخواهیم تعدادی از بازیهای به جا مانده از قدیم را که بعضی با اندکی تغییر همچنان انجام میشوند به شما معرفی کنیم.
سَرمامک بازی
سرمامک بازی را امروز با نام «قایم با شک» میشناسیم، البته که تغییراتی در آن رخ داده است. در سرمامک بازی، دو نقش کلیدی وجود دارد، مامک و گرگ. هر دو شخصیت در یک نقطه میایستند، بعد مامک چشمهای گرگ را میبندد و گرگ شروع به شمارش میکند؛ بقیۀ بازیکنان پنهان میشوند. وقتی شمارش گرگ تمام شد، جستجو برای بازیکنان شروع میشود. بازیکنان باید بدون اینکه دیده شوند خود را به مامک رسانده و دست روی سر او بگذارند. اگر گرگ قبل از رسیدن به مامک آنها را بگیرد، باید به گرگ برای پیدا کردن باقی بازیکنان کمک کنند. بازی همین گونه ادامه پیدا میکند تا درنهایت گرگ یا بازیکنان پیروز شوند.
اگر همه بازیکنان با موفقیت خود را به مامک برسانند، گرگ بازی را باخته و باید مجددا گرگ بازی شود. اگر گرگ بتواند تعدادی از بازیکنان را بگیرد، اولین فردی که در چنگال گرگ میافتد، گرگ بعدی است. در نهایت گرگ باید به برندگان بازی کولی دهد و از بازندگان کولی بگیرد.
برای انتخاب اولین گرگ، روشهای مختلفی وجود داشته است. یکی از آنها بازی «گاو، گوساله یا فینگیلی» بوده. در این بازی شخصی به عنوان اوسّا انتخاب میشود. این شخص سه سنگ برمیدارد که یکی بزرگ، یکی متوسط و آخری کوچک است. این سنگها در بازی با نام گاو، گوساله یا فینگیلی شناخته میشوند. اوسّا دست خود را به پشت میبرد، یکی از سنگها را انتخاب و در مشت میگیرد و سپس دستش را جلو میآورد. بازیکنان باید حدس بزنند کدام یک از سنگها در دست اوسّا است. وقتی همه انتخاب کردند، اوسّا دست خود را باز میکند و جواب مشخص میشود. کسانی که درست گفتند از بازی حذف میشوند و این کار اینقدر ادامه پیدا میکند تا فقط یک نفر در بازی باقی بماند. نفر باقیمانده گرگ بازی میشود.
دوالک بازی
دوالک بازی به معنی نیرنگ است. این بازی میان یک دوالک باز (نیرنگ زن) و یک داوزننده انجام میشود. ابزار اصلی آن، یک تسمه چرمی (2 سانتیمتر عرض و 1 متر طول) و یک میله (15 سانتیمتر طول که از یک طرف تیز شده) است. در این بازی، ابتدا تسمه را دولا میکنند به شکی که یک طرف آن از طرف دیگر کوتاه تر باشد. سپس از بخش انتهایی که حلقه شده، تسمه را دوبار تا میزنند. در این حالت سه حلقه به وجود میآید. در آخر کل تسمه را از سمت کوتاهتر دور حلقهها میپیچند.
دوالک باز حلقهها را نزدیک زمین یا زانوی خودش نگه میدارد. داوزننده باید یکی از حلقهها را انتخاب کند و میله را داخل آن کرده و روی زمین یا زانوی دوالک باز ثابت کند. نکته بازی اینجاست که فقط یکی از سه حلقۀ ایجاد شده واقعی هستند. در این زمان دوالک باز تسمه را میکشد و اگر حلقۀ درستی انتخاب شده باشد، میله در حلقه گیر میکند، اما اگر حلقۀ اشتباهی انتخاب شده باشد، میله رها میشود. اگر در این بازی تقلب نشود، بر پایۀ شانس است و مانند شرطبندی عمل میکند. در بیشتر مواقع اما دوالک باز تقلب میکند، یعنی حتی اگر حلقۀ درستی انتخاب شده باشد، با تردستی جای میله را عوض میکند. گروهی از دورهگردان بودند که به شهرهای مختلف سفر میکردند و با این بازی و بازیهای مشابه مردم را فریب داده و از آنها پول میگرفتند.
تُرنا بازی
ترنا بازی را با نام های دیگری مانند «میرو وزیر» و «شاه و وزیر» هم میشناسند. این بازی یکی از بازیهای محبوب قهوهخانهای بوده است. در ترنابازی یک شلاق از جنس کرباس تاب خورده به نام «ترنا» و یک مهره چهار وجهی به نام «قاپ» داریم که به شکل سنتی کشکک پای گوسفند بوده. هر یک از وجوه این مهره یک نام دارند که عبارتند از: شاه، وزیر، دزد و پوچ.
در شروع بازی، بازیکنان دور هم حلقه میزنند و به ترتیب مهره میاندازند تا نقش هرکس مشخص شود. مهرهاندازی معمولا از مسنترین فرد جمع شروع میشده است. این فرد میایستاده و شروع بازی را به باقی بازیکنان تعارف میکرده است. البته که کسی نمیپذیرفته و ریش سفید جمع، بازی را شروع میکرده است. در پایانِ مهره انداختنِ دست اول، کسانی که مهرۀ شاه انداختند یکی را از میان خود انتخاب میکردند. شاه نیز از میان کسانی که مهرۀ وزیر انداخته بودند یکی را انتخاب میکند. باقی بازیکنان، به جز شاه و وزیر، مجددا مهره میاندازند. وقتی یک نفر مهرۀ دزد بیاندازد، وزیر بلند شده اعلام میکند: "قبلۀ عالما، دزدی گرفتهام" . پس از آن شاه می پرسد: "جرمش چیست؟" و وزیر طی یک سخنرانی، مجرم را معرفی کرده و جرمش را میگوید. شاه براساس این جرم، مجازاتی اعلام میکند.
این مجازات میتوانست سبیل کشیدن باشد که پنبهای و آتشین داشت. یعنی با فشاردادن دست از پشت لب فرد تا گوشها برایش سبیل میکشیدند. مجازات دیگر سماور کردن بود. در این مجازات وزیر پشت مجرم میایستاد و گوشهایش را مثل دستۀ سماور به بالا میکشید. اطو کشیدن هم نوع دیگر مجازات بود که در آن وزیر، کف دستش را در خلاف جهت موهای مجرم به سمت پیشانی میکشید. اطو کشیدن هم میتوانست پنبهای یا آتشین باشد.
اگر مجرم فردی مسن، سید یا نیکوکار بود، ممکن بود شاه جرم او را ببخشد یا مثلا جریمههایی مانند شیرینی دادن و میوه دادن حکم کند. هدف از این بازی، بیش از هر چیز، نزدیکی افراد یک محله به یکدیگر و معاشرت با هم بوده است. در قهوهخانهها، پیر و جوان جمع میشدند و این بازیها، آنها را به هم نزدیکتر میکرده است. نمونۀ مدرن شدۀ این بازی ساخته شده و شما میتوانید آن را تهیه و دور هم بازی کنید.
بازیهای سنتی ایران کم نیستند. در کتاب «راهنمای بازیهای ایران» مجموعهای از این بازیها توصیف شدهاند که براساس منطقه، از یکدیگر قابل تفکیک هستند. بازیهایی هم هستند که با عناوین مختلف یا با تغیراتی در اسامی و نقشها در جاهای مختلف کشور بازی میشدند. متاسفانه، بازیهای کامپیوتری و دنیای مدرن باعث شده بسیاری از این بازیها به فراموشی سپرده شوند. شما برای کدام یک از بازیهای کودکیتان دلتنگید؟
منبع: تألیف لستسکند