سالها به عقب برگردیم. روزگاری که نه اینستاگرامی بود و نه دنیای پرتلاطم اطلاعات که از هر جای جهان با کلیکی به نقطه دیگر وصل شویم! در آن دوران سفر کردن شکل و شمایل دیگری داشت. از سختیهای رفت و آمد و اقامت هم بگذریم، نشناختن جامعه میزبان یکی از دغدغههای همیشگی جهانگردان بود. امروزه ما با کمی پرس و جو و جستجو در اینترنت، تا حدودی با اخلاقیات جامعه میزبانمان آشنا میشویم، گر چه تجربه هر کس متفاوت است، امّا حداقل شناخت کلی میتوان کسب کرد. ولی در گذشتهای که خیلی هم از زمان ما دور نیست، این امکان وجود نداشت.
جهانگردان مسیری طولانی را برنامهریزی میکردند و سفرشان را آغاز میکردند. سفری که ممکن بود حتّی بیبازگشت باشد و خطرات راه آنها را زنده نگذارد. با این تفاسیر، نگفته پیداست که این جهانگردان چقدر مصمّم بودند و هدف مهمی را از سفرشان دنبال میکردند و به دلیل سر رفتن حوصله و پز دادن به دوستان و عکسی در شبکههای مجازیشان به سفر نمیرفتند.
جهانگردانی به مقصد ایران
از دوره صفویه کمکم رد جهانگردانی که ایران را به عنوان مقصدشان انتخاب کردهاند، به خوبی مشخص است. تا پیش از این هم قطعا مسافرانی به ایران میآمدند، امّا از این دوره سفرنامهها هم بیشتر میشوند. به عصر قاجار که میرسیم، به دلیل ارتباطات و علاقهای که قاجاریان به اروپا و ممالک فرنگ داشتند، این ارتباط چندین برابر میشود و جهانگردان بسیاری در مسیر ایران رفت و آمد میکنند.
اگر اهل سفر باشید، حتما از خواندن سفرنامهها لذت میبرید و قبل از سفرهایتان نگاهی به تجربه مسافران دیگر میاندازید. حالا فکر کنید در دورهای که خبری از گوگل و اطلاعاتش نیست، خواندن تجربیات مسافران دیگر چقدر مهم و حیاتی میشود. از این جهت مسافرانی که به ایران میآمدند و رنج راه را به جان میخریدند، سعی میکردند از دیدهها و شنیدههایشان برای دیگران بنویسند.
همانطور که ابتدای متن هم گفتیم، در اینجا حتما باید تأکید کنیم که مسافرانی که به ایران میآمدند، معمولا یا سیاستمدار و نظامی و در پی مأموریت به ایران میآمدند یا پژوهشگر بودند و به دنبال پاسخ سوالاتشان میگشتند. بنابراین تمام این گروهها معمولا خرده اطلاعاتی درباره ایران و ایرانیان داشتند و در جریان امورات سیاسی ایران بودند.
در نتیجه، نگاشتههای این گروه از مسافران ایران، هم با مطالعه همراه بود و هم تجربیات شخصی. البته تجربیات شخصی که ممکن است گاهی درست نباشد، جزء جدانشدنی از سفرنامههاست و عوامل متعددی در این تجربیات مسافر ممکن است دخیل شود و مانع از شناخت منصفانه او شود. به همین جهت، در سفرنامههای جهانگرانی که به ایران سفر کردهاند، گاهی با بیانصافیهایی ممکن است روبهرو شویم که ناشی از بد اقبالی یا استثنایی برای آن جهانگرد بوده باشد و عمومیت دادن آن ویژگی به کل ایرانیان، شاید کمی دور از حقیقت باشد.
امّا به هر جهت، در این متن قرار است نگاهی به تجربیات جهانگردان از ایران بیاندازیم و ببینیم آنها ایران و ایرانیان را چگونه دیدهاند؟ چه چیزهایی آزارشان داده و از چه مسائلی به وجد آمدهاند؟
ویژگیهای مثبت ایران از نگاه جهانگردان
بیشتر جهانگردانی که منظور صحبتمان هستند، اروپاییانی بودند که به ایران آمدند. بدون شک ورودشان به ایران همراه بود با تجربههای نابی که در اروپا هرگز نداشتهاند. دیدن فرهنگهای متفاوت، لباسهای محلی، آواز و رقصهایی متفاوت از آنچه دیده بودند، غذاها و خوراکی که مخصوص هر منطقه بود و جماعتی با تفکرات و عقاید متفاوت، آنها را به وجد میآورد، حالا هر کدام با توجه به زمینه مطالعاتیشان و ارتباطی که برقرار میکردند، میزان علاقهشان را نشان میدادند. بعضیهایشان حتّی بعد از دیدن ایران و آثارش، به سمت ایرانشناسی کشیده شدند؛ تا جایی که هنوز که هنوز است آثارشان منابع معتبر شناخت ایران است.
مثلا آرتور پوپ به اندازهای شیفته هنر ایران میشود که وصیت میکند در ایران خاکش کنند. اگر نگاهی به آثارش انداخته باشید، متوجه شیفتگی او به هنر ایران میشوید.
یا باستانشناسانی که به ایران آمدند، از قدمت میراثی که در ایران پیدا میکردند شگفتزده میشدند. یا نظامیانی که برای انجام مأموریت میآمدند، از آثار و فرهنگی که در ایران میدیدند، سر ذوق میآمدند. بعضیها هم در پایان سفرشان میگفتند که حتما دوباره به ایران بازخواهند گشت.
البته علاوه بر میراث و هنر ایران، خود ایرانیان هم از جهت مهماننوازی و محبت، همیشه بر سر زبان جهانگردان بودهاند.
امّا این ذوق و شوق باعث نمیشد همه آنها کاملا ایران را دوست داشته باشند و از ایران با نگاه مثبتی بنویسند. در بخش بعد با نکات منفی که این جهانگردان به نظرشان میآمد، آشنا میشویم.
ویژگیهای منفی ایران از نگاه جهانگردان
حقیقت این است که چون موضوع مواجهه انسانها با سلایق مختلف است، نمیتوان متر و معیار صد در صد و دقیقی ارائه کرد، امّا با مرور سفرنامهها، نکات مشترکی بین آنها دیده میشود که میتوان مطرح کرد. آنچه معمولا باعث رنجش این جهانگردان شده، بعضی اخلاقیات ایرانیان بوده که پس از بازگشتشان و نوشتن سفرنامه، شدیدا از آن اخلاقیات منفی یاد کردهاند. در زیر، بعضی از این اخلاقیاتی که در بیشتر سفرنامهها ذکر شده را بیان میکنیم:
دروغگویی (به شکلهای مختلف)
تجاوز به حقوق همدیگر
بیاعتنایی به قانون
تجسس و دخالت در کار همه
علامه دهر، تظاهر به فضل و علم
افتخار به گذشته و اصل و نسب
بدگمانی به یکدیگر
فراری از نظم و ترتیب
لجبازی و انتقام جویی
همیشه به دنبال کوتاه ترین راه حل
آینده نگر نبودن
احساساتی کورکورانه
افراط و تفریط
علاقه به تخریب
احتمالا اگر به هر مورد دقت کنید، مثالهای روزمره بیشماری از آن به ذهنتان میآید، امّا حضور یک فرد بیرونی باعث جلوه بیشتر آن خلق و خو میشود. چیزی که شاید مردم آن جامعه به آن عادت داشته باشند.
بنابراین بر خلاف چیزی که عدهای معتقدند هر مسافری که پایش را در ایران میگذارد، سراسر لذت و شیفته و واله میشود، چنین هم نیست و بعضی خلقیات برای مسافران آزار دهنده است. بعضی از این جهانگردان، این خلقیات منفی به اندازهای به چشمشان آمده که ویژگیهای مثبت سفرشان را فراموش کردهاند و صرفا از ویژگیهای منفی ایران گفتهاند.
حرف آخر
باید بپذیریم که هر جامعهای، مجموعهای از خصوصیات منفی و مثبت است. بهترین کمکی که نظرات جهانگردان میتواند به یک جامعه داشته باشد، آن نگاه بیرونیاش است که مردم را از آنچه نمیبینند و برایشان عادی شده، آگاه سازد. امّا باید جانب اعتدال را رعایت کرد و به ناگاه در ورطه منفی بافی و بدگویی از ایرانیان هم نیوفتیم، به گونهای که تصوّر کنیم سراسر عیب و ایرادیم و جوامع دیگر، رفتارها و خلقیاتشان کاملا منطقی و سازنده است. این منفی بافی مانع از هر رشد و توسعهای خواهد شد.
خواندن تجربیات جهانگردان از سفرشان به ایران، دید بهتری به ما خواهد داد؛ هم نسبت به آنچه هستیم هم روحیات مسافرانی که در مواجهه با ایران قرار میگیرند. شما با کدام یک از نظرات جهانگردان موافقید؟
تألیف: لستسکند