تسکینی برای غم کلیمانجارو در لابی هاستل جمع و جوری در دارالسلام تانزانیا نشسته بودم و عرق ریزان در حال پایین دادن نوشیدنی سردی بودم که عکسی از کوهستان کلیمانجارو بر آن نقش بسته بود. همان کوهستانی که پول مورد نیاز برای صعودش(در قالب گروههای کوهنوردی
ساعت از نیمه شب گذشته است. در حیاط هتل Ibis styles پاریس نشسته ایم و تولد مرا با خوردن اسنک هایی که از Vending Machine هتل گرفته ایم جشن می گیریم. دو هفته پرماجرای دیگر را پشت سر گذاشتیم و فردا باید به سمت تهران
در یک روز زمستانی، در اولین زمستانم در آلمان، در فکر آمدن تابستان و سفرهای تابستانی بودم. در اینترنت به دنبال سفرهای یک روزه از برلین می گشتم که به توصیف منطقه بسیار عجیبی در صد کیلومتری جنوب شرقی برلین برخوردم. مکان جغرافیایی این منطقه
مدتها بود که اندیشه سفر به یکی از کشورهای اروپای شرقی و اروپای مرکزی فکرم را مشغول کرده بود. چندین بار برای این سفر تصمیم گرفتم ولی فرصت آن مهیا نشد تا اینکه دعوتنامه شرکت در یک کنفرانس علمی بهانه ای شد تا برنامه ای
سلام سفر من از زمانی شروع میشه که بندرعباس را به مقصد تهران ترک کردم .پس از رسیدن به فرودگاه مهراباد به سمت فرودگاه امام خمینی حرکت کردم تا از اونجا به ورشو پایتخت لهستان و مرکز بازیهای یورو 2012 سفر کنم . این اولین