ساعت از نیمه شب گذشته است. در حیاط هتل Ibis styles پاریس نشسته ایم و تولد مرا با خوردن اسنک هایی که از Vending Machine هتل گرفته ایم جشن می گیریم. دو هفته پرماجرای دیگر را پشت سر گذاشتیم و فردا باید به سمت تهران بازگردیم. هوای خنک پاریس، صورتمان را نوازش می کند. سی و سه ساله شدم و غرق در این فکر که هنوز سفرهای بسیاری در پیش دارم.
تهران – اسفند ماه 1395
وقتی عاشق سفر باشید، وقتی سفر بالاترین اولویت زندگی تان باشد و همه تلاش ها و برنامه هایتان در جهت آن صورت پذیرد، برنامه ریزی برای سفر تبدیل به امری دائمی در زندگی شما خواهد شد. خواندن مقالات و نقد و بررسی ها، جستجوی مقاصد جدید و هیجان انگیز، نگاه کردن به عکس ها و ... عادت شیرین روزمره تان می شود و انگار که همیشه آماده بستن چمدان ها و عزیمت هستید.
دوباره داریم به اروپای دوست داشتنی فکر می کنیم و غرق در خواندن و یادگرفتن هستیم برای انتخاب شهرهایی که باید ببینیم. تصمیم بسیار سختی که محدودیت زمان و بودجه، مهم ترین عوامل تاثیر گذار روی آن هستند. اما یک نکته ثابت است و آن اینکه نقطه ورودمان به اروپا، مثل همیشه پاریس خواهد بود و باید برای گرفتن ویزا از سفارت فرانسه اقدام کنیم. از دوست عزیزمان در پاریس تقاضا می کنیم که دعوتنامه ای برایمان ارسال کند و او هم مثل همیشه با روی باز می پذیرد. روش گرفتن وقت از سفارت فرانسه از تلفنی به ایمیلی تغییر کرده است و لذا فرم مربوط به تقاضای وقت را از سایت سفارت دانلود و پر می کنیم و به آدرس مربوطه ایمیل می نماییم. تاریخ سفر حدود 6 ماه بعد در سپتامبر 2017 است.
تهران – فروردین ماه 1396
تا پایان تعطیلات نوروز خبری از پاسخ ایمیل نمی شود و کمی نگران می شویم. با سفارت تماس می گیریم و تلفن های گویا پاسخ می دهند که به همان آدرس ایمیل بزنید و هیچ شخص پاسخگویی وجود ندارد. دوباره ایمیل می زنیم و علت تاخیر را جویا می شویم، اما بازهم پاسخی دریافت نمی کنیم. تا اینکه در روز 20 فروردین ماه بالاخره جواب ایمیل می آید و برای هشتم شهریورماه ساعت 7:30 صبح، برای ما وقت مصاحبه تعیین می گردد.
وقتی که به ما داده اند بسیار دیر است. با توجه به زمان مورد نیاز حداقل دوهفته ای برای بررسی پرونده و دادن ویزا، زودترین تاریخی که می توانیم برای سفر اقدام کنیم، 22 شهریور است که آن هم ریسک بالایی دارد و اگر به هر دلیلی صدور ویزا بیشتر طول بکشد، تمام برنامه ها به هم می ریزد. لذا با یک حاشیه امنیت حدود یک هفته ای تاریخ رفت را از 28 شهریور به بعد انتخاب می کنیم و جستجوی طاقت فرسای ما برای رزرو بلیت رفت و برگشت آغاز می شود.
در سفرنامه قبلی (از جشن بیکران تا شب های آوینیون) به تفصیل درباره انواع خطوط پروازی که به مقصد پاریس پرواز می کنند توضیح داده ام و مزایا و معایب هرکدام را برشمرده ام. لذا اکنون به ذکر مختصری بسنده می کنم و آن اینکه از نظر من پروازهای ایرانی با توجه به قیمت بالا، امنیت پایین و خدمات بسیار نامناسب، کلا از دایره انتخاب خارج می شوند. (علی رغم اینکه بیشتر آنها به صورت مستقیم به پاریس می روند و حدود 4 ساعت در زمان صرفه جویی می شود). به شخصه از پرواز کردن لذت می برم و کیفیت و استانداردهای پرواز برای من بسیار مهم است. اگر قیمت بلیت ایرلاین های ایرانی 20 تا 30 درصد کمتر از خطوط خارجی بود، به انتخابی جذاب تبدیل می شد که می توانستم روی آن فکر کنم اما وقتی قیمت بالاتر در ازای خدمات پایین تر به شما پیشنهاد داده می شود، هیچ عقل سلیمی آن را نخواهد پذیرفت.
برای انتخاب پرواز مثل همیشه از Google Flights و Skyscanner کمک گرفتم. اما مشکل بزرگ این بود که هنوز حدود 6 ماه تا تاریخ سفر باقیمانده بود و قیمت پروازها اکثرا به صورت قیمت استاندارد ارائه می شد. در فروردین ماه 1396 که جستجوی خود را برای خرید پرواز آغاز کردم، خطوط اکراین ایر (UIA) و ایژین (Aegean) متعلق به یونان، بهترین نرخ ها را ارائه می کردند. چیزی در حدود 450 یورو برای دو نفر که با احتساب نرخ یوروی 4000 تومانی آن زمان، مبلغ ایده آل 1,800,000 تومان تمام می شد. هیچ آشنایی با این دو پرواز نداشتم و جستجوهای بسیاری در مورد آنها کردم و نتیجه این بود که پروازهایی بسیار متوسط هستند و حتی برخی آنها را در زمره خطوط هوایی ارزان قیمت طبقه بندی کرده بودند. اما به هر شکل قیمت بسیار وسوسه کننده بود و این دو را در گوشه ذهنم ثبت نمودم. خطوط مشهور هوایی مانند امارات، قطر، ترکیش و لوفت هانزا، همگی نرخ های استاندارد خود را روی سایت نشان می دادند که از 800 تا 1200 یورو متغیر بود. خرید بلیت در این تاریخ ریسک کاهش قیمت در آینده را داشت و نخریدن آن هم ریسک نزدیک شدن به زمان پرواز و افزایش قیمت ها. در واقع من به دنبال تاریخ بهینه برای خرید بلیت می گشتم. وقتی که نرخ ها از حالت استاندارد خارج شده و احیانا آفرهای مرسوم روی آنها اعمال شده باشد و نیز آنقدر به زمان پرواز نزدیک نباشد که قیمت ها دچار افزایش شوند. پس از جستجوهای فراوان نرم افزار موبایل Hopper را پیدا کردم. این نرم افزار خطوط پروازی مختلف را به مقصد مورد نظر شما و در تاریخ های مدنظرتان، آنالیز می کند و زمان بهینه برای خرید را به شما اطلاع می دهد. نکته مهم اینکه آنالیز قیمت ها به صورت ترکیبی از داده های جاری و آمارهای مربوط به سالهای پیش انجام می شود و به همین دلیل پیش بینی نرم افزار قطعا با درصدی خطا همراه است اما با تقریب خوبی، زمان مناسب برای خرید بلیت را پیش بینی می نماید.
نرم افزار پیش بینی قیمت پرواز هتل
Hopper را نصب کردم و قیمت ها را مرتب چک می کردم تا اینکه ایمیلی از خط هوایی قطر دریافت کردم مبنی بر آفر ویژه بلیت. سال گذشته هم با استفاده از همین آفر بلیت پاریس را خریده بودم. مبلغ بلیت در این حالت دو میلیون و چهارصد و هشتاد هزار تومان برای دو نفر بود که بسیار مناسب به نظر می رسید. درنگ بیشتر جایز نبود و بلافاصله بلیت ها را خریداری کردم. تاریخ رفت 5 مهرماه ساعت 22:35 و برگشت 20 مهرماه ساعت 9:10 صبح انتخاب شد.
تهران – اردیبهشت ماه 1396
مهم ترین چالش بعد از خرید بلیت، انتخاب مقاصد و بلیت های داخلی و اماکن اقامتی بود. در سفرنامه قبلی درباره مقاصد و ترانسفرها توضیحات کاملی موجود است که از تکرار آنها پرهیز می کنم. برای این سفر تصمیم گرفتیم هیچ مقصد تکراری در برنامه خود نداشته باشیم (به جز پاریس که مجبور به ورود و خروج از آن بودیم) و لذا شروع کردیم به خواندن درباره شهرهای اروپا و دیدنی های آن. به اختصار چند سایت بسیار مفید برای آشنایی با مقاصد اروپا را معرفی می کنم:
www.fodors.com
www.ricksteves.com
www.eurocheapo.com
www.stoketravel.com
blog.majiderfanian.com
www.europeanbestdestinations.com
پس از جستجو و بررسی های بسیار که شرح جزئیات آن از حوصله سفرنامه خارج است مسیر سفرمان را به این صورت انتخاب کردیم: پاریس – ورشو – بوداپست – بروکسل – ژنو – نیس – پاریس
تمامی هتل ها را از سایت booking.com با کارت اعتباری یکی از دوستانمان رزرو کردیم و برای ترنسفر نیز با توجه به فواصل نسبتا زیاد شهرها باهم، انتخاب ما پرواز بود. طبق معمول برنامه کلی سفر را در یک فایل اکسل پیاده کردیم:
نوبت به جمع آوری مدارک برای سفارت رسید. طبق مقررات جدید باید مدارک را به انگلیسی یا فرانسه ترجمه می کردیم. موردی که سالهای گذشته نیازی به آن نبود. در تاریخ 10 تیرماه ایمیلی دریافت کردیم از شرکتی به نام VFS Global با این مضمون که در روز مصاحبه به جای مراجعه به سفارت فرانسه باید به دفتر شرکت در مجتمع تجاری پالادیوم مراجعه کنیم. با جستجو در سایت سفارت فرانسه و پرس و جو از دوستان، متوجه صحت ایمیل ارسالی شدیم: شرکت VFS Global یک شرکت بین المللی فعال در زمینه صدور ویزا و رسیدگی به درخواست های ویزا در کشورهای مختلف است. نحوه عملکرد به این شکل است که سفارتخانه ها برای کاهش حجم کاری خود مراحل دریافت مدارک از متقاضیان ویزا را برون سپاری (Outsource) می کنند و به این ترتیب زمان کارمندان سفارت تنها به بررسی پرونده ها اختصاص داده می شود. شرکت VFS Global مدارک شما را می گیرد، انگشت نگاری و سایر مراحل را انجام می دهد و پرونده را به سفارت مربوطه ارسال می کند، پرونده پس از بررسی به همراه جواب تقاضا، مجددا به دفتر شرکت ارسال و در نهایت به شما تحویل داده می شود. طبق آخرین اطلاعات ما اکنون سفارتخانه های انگلستان، سوئد، فرانسه، اتریش، نروژ، هلند و قبرس، مراحل اخذ مدارک خود را به این شرکت برون سپاری کرده اند. با مراجعه به وبسایت شرکت (www.vfsglobal.com) و انتخاب مقصد خود، اطلاعات کاملی درباره مراحل انجام کار به دست خواهید آورد. نکته حائز اهیمت اینکه شرکت در ازای ارائه این خدمات، مبلغ 25 یورو علاوه بر مبلغ 60 یوروی سفارت، از شما دریافت خواهد کرد. همچنین از این پس برای دریافت وقت مصاحبه نیز باید مستقیما به شرکت VFS ایمیل بزنید.
مرکز تجاری پالادیوم تهران – 8 شهریور ماه 1396
صبح زود بیدار شدیم و با ماشین به پالادیوم در خیابان زعفرانیه رفتیم. دفتر شرکت VFS Global در طبقه یازدهم مجتمع واقع شده است. خبری از صف های عریض و طویل و ازدحام روبروی سفارت خانه ها نیست و مسئول پذیرش به ترتیب وقت مصاحبه، افراد را با آسانسور به طبقه یازدهم راهنمایی می کند. در دفتر شرکت، ابتدا نام ما درلیست چک شد و شماره ای به ما دادند. سپس از چک امنیتی عبور کردیم. کمدهای امانت برای قرار دادن وسایلی که نمی توانید همراه خود داخل ببرید وجود دارد. پس از عبور از چک امنیتی، وارد سالن اصلی شدیم و منتظر ماندیم تا شماره مان اعلام شود. 5 دقیقه انتظار کافی بود تا نوبت به ما برسد و مدارک را تحویل دهیم. سپس راهی صندوق شدیم و مبلغ 170 یورو برای دونفر پرداخت کردیم و رسید گرفتیم. مرحله آخر نیز انگشت نگاری بود که در اتاقی مجزا و به صورت انفرادی انجام می شد. کل پروسه چیزی حدود یک ساعت طول کشید که در مقایسه با انتظار طولانی و ازدحام سفارت، فوق العاده بود. برخورد پرسنل نیز بسیار مودبانه و فضا آرام و به دور از تنش بود. همچنین امکانات عکاسی و دستگاه کپی نیز در محل شرکت موجود می باشد و افرادی که عکس آنها دچار مشکل است یا کپی برخی از مدارک را همراه ندارند می توانند از آن استفاده کنند. هزینه این خدمات به یورو دریافت می شود پس حتما یورو خرد همراه داشته باشید.
کلیه مراحل بررسی پرونده به وسیله اس ام اس و ایمیل، اطلاع رسانی می شد. برای مثال، پرونده شما به سفارت فرانسه ارسال شد و ... همچنین روی رسید دریافتی یک Tracking Number وجود دارد که با وارد کردن آن در سایت VFS Global می توانید از آخرین وضعیت پرونده خود آگاه شوید.
روز پنجشنبه 23 شهریورماه، پیامکی مبنی بر ارسال پرونده از سفارت به دفتر VFS دریافت کردیم. یکی از مزایای دیگر رویه جدید این است که برای تحویل پاسپورت نیازی به حضور تمام اشخاص نیست و یک نفر می تواند با در دست داشتن رضایت نامه امضا شده سایرین، پاسپورت آنها را نیز دریافت کند. پس از مراجعه به شرکت و ارائه رضایتنامه همسرم، پاسپورت ها را تحویل گرفتم. ویزای صادر شده، سه ماهه و با قابلیت چند بار ورود (Multiple Entry) بود.
دو هفته تا تاریخ سفرمان باقیمانده بود و تنها یک کار دیگر باید انجام می دادیم: پروازهای داخلی ما همه از نوع Cheap Flight و در کلاس عادی بدون بار بودند. (برای توضیحات کامل درباره این پروازها به سفرنامه قبلی در این لینک مراجعه کنید) تصمیم داشتیم برای راحتی بیشتر و احیانا خرید، یک تکه بار برای هر پرواز خریداری کنیم. اضافه کردن بار به پرواز از طریق وبسایت خطوط هوایی به راحتی امکان پذیر است و ماهم با استفاده از کارت اعتباری دوستمان، برای تمام پروازها یک تکه بار بین 15 تا 20 کیلوگرم خریداری کردیم. بدین ترتیب کل بارهایی که همراه داشتیم شامل یک چمدان کابین سایز کوچک و دو کوله بود که چمدان را تحویل بار می دادیم و کوله ها را داخل هواپیما می بردیم.
حالا فرصت خوبی داشتیم برای آماده شدن و مطالعه کردن درباره شهرهایی که به آنها سفر می کردیم. برای پیدا کردن اماکن دیدنی، این بار از نرم افزار موبایل Sygic Travel استفاده کردیم. با استفاده از این اپلیکیشن، شما می توانید سفر خود را برنامه ریزی کرده و تعیین کنید که در هر روز از چه اماکن دیدنی قصد بازدید دارید. اماکن هر شهر بر اساس میزان محبوبیت و اهمیت آنها، هم به صورت لیست و هم روی نقشه قابل دسترسی هستند. توصیه می کنم حتما نسخه Premium نرم افزار را خریداری کنید. مبلغ آن 8 دلار است که با گیفت کارت iTunes یا Playstore می توانید پرداخت نمایید. مزیت نسخه Premium نسبت به نسخه رایگان این است که می توانید تمامی نقشه ها و اطلاعات شهرهای مورد نظر را دانلود کرده و به صورت آفلاین استفاده کنید. همچنین توضیحات کاملتری درباره اماکن دیدنی در دسترس شماست و مسیرهای پیاده روی هم به صورت آفلاین قابل دسترسی هستند. مشکل عمده این اپلیکیشن، کارکرد نه چندان ساده آن و نیز عدم وجود مسیریابی با استفاده از وسایل نقلیه عمومی است. شما برای مسیریابی در این نرم افزار تنها دو انتخاب ماشین شخصی و پیاده را پیش رو دارید که کار را کمی سخت می کند و باید مثل ما به صورت ترکیبی از این اپلیکیشن و Google maps استفاده نمایید.
پس از مشخص شدن اماکن دیدنی به فکر خرید سیم کارت افتادیم. در سفرهای قبلی و طبق تجربیاتمان، می دانستیم که دسترسی به اینترنت در شهر باعث صرفه جویی زیادی در زمان و انرژی می شود. چرا که می توان مسیرها را به صورت آنلاین و لحظه ای جستجو کرد و بهترین راه حال حاضر را انتخاب نمود. برای روشن تر شدن بحث فرض کنید شما مسیری را شب پیش در هتل از گوگل جستجو کرده و کوتاه ترین مسیر مورد نظر را با اختلاف 5 دقیقه با مسیر دوم، یادداشت کرده اید. روز بعد در ساعتی به ایستگاه می رسید که باید 10 دقیقه منتظر اتوبوس بعدی بمانید و حالا مسیر دوم که 5 دقیقه بیشتر طول می کشید با توجه به زمان انتظار شما، توجیه بیشتری دارد. این امر به خصوص در مورد رفتن به فرودگاه ها که معمولا فواصل بین اتوبوس ها و قطارها طولانی تر است و زمان از اهمیت حیاتی برخوردار می باشد، کارایی اینترنت همراه را بیش از پیش نشان می دهد. حال ما بودیم و دنیایی از سیم کارت های متنوع با تعرفه های گوناگون و انتخاب از میان آنها. خلاصه جستجوهایمان درباره سیم کارت ها به سه اپراتورمحدود شد: World Sim، 2Slink و Simoption. با بررسی هایی که از نظر هزینه و خدمات و ... انجام دادیم سیم کارت Simoption را انتخاب کردیم. این سیم کارت تعرفه ارزان تری نسبت به خدمات ارائه می داد و دفتر آن در پاریس در فاصله 20 دقیقه ای هتل ما بود که به راحتی می توانستیم سیم کارت خود را تحویل بگیریم. طرحی که خریداری کردیم Europe SIM Package 1 نام داشت که 56.91 دلار بابت آن پرداخت نمودیم. این طرح شامل 10 گیگابایت اینترنت همراه، 120 دقیقه مکالمه بین المللی رایگان و 1000 پیامک رایگان و پوشش در سرتاسر اروپا بود.
شب قبل از پرواز، در وبسایت Qatarairways.com به صورت آنلاین چک این کرده و صندلی های خود را نیز انتخاب کردیم. برای انتخاب صندلی از وبسایت Seatguru.com استفاده کردیم. در این وبسایت با وارد کردن شماره پرواز، نقشه هواپیما به شما نشان داده می شود و می توانید اطلاعات هر صندلی را مطالعه کرده و بهترین انتخاب را از بین انواع صندلی ها داشته باشید. نکته جالب اینکه در پرواز ما، نقشه سایت Seatguru با نقشه سایت Qatarairways تفاوت داشت. پس از کمی جستجو و عدم حصول نتیجه، به نقشه Seatguru اعتماد کردیم و صندلی ها را بر اساس آن انتخاب نمودیم. اما بعدتر و با ورود به هواپیما متوجه شدیم که نقشه قطری، درست بوده است.
فرودگاه امام – 5 مهرماه 1396
از آنجایی که چشممان از شلوغی و بی نظمی فرودگاه امام ترسیده است، ساعت 5 عصر به سمت فرودگاه حرکت کردیم. حدود ساعت 6 به فرودگاه رسیدیم. برخلاف همیشه این بار شانس با ما یار بود و فرودگاه خلوت بود. به سرعت وارد شدیم و چمدانمان را تحویل دادیم. از چک پاسپورت گذشتیم و برای صرف شام و قهوه به کافه فرودگاه رفتیم. بوئینگ 777 قطری با نیم ساعت تاخیر از زمین بلند شد و ساعت 12:30 نیمه شب به وقت دوحه در فرودگاه حمد به زمین نشست. پرواز بعدی به مقصد پاریس ساعت 1:20 دقیقه بود و فرصت بسیار کمی داشتیم. به سرعت به سمت سالن ترانزیت حرکت کردیم. در فرودگاه حمد برای مسافران ترانزیت و ورودی نیز چک امنیتی وجود دارد (مانند ایران و بسیار جدی تر) و همین امر باعث طولانی شدن زمان ترانزیت می شود. خوشبختانه زیاد معطل نشدیم و از چک امنیتی به سرعت عبور کردیم. گیت پرواز باز بود و تقریبا همه مسافران سوار شده بودند. ساعت 1:10 سوار هواپیما شدیم و چند دقیقه بعد آسمان دوحه را به مقصد پاریس ترک کردیم.
پرواز قطری، این بار هم با یک بوئینگ 777 انجام شد. هواپیمایی پهن پیکر، مدرن و مجهز به تمامی امکانات رفاهی. در کنار مهمانداران و خدمه پروازی که از هیچ کوششی برای ارائه خدمات به مسافران فروگذار نمی کنند. طول پرواز حدود 6 ساعت و 30 دقیقه بود و در صبح پاییزی و زیبای پاریس، حدود ساعت 7:15 در فرودگاه چالرز دوگل، فرود آمدیم.
پاریس – 6 مهرماه 1396
هنگام مراجعه به باجه های پلیس در فرودگاه، با صفی بسیار طولانی مواجه شدیم که ما را به یاد خاطرات تلخ سفر سال گذشته در این فرودگاه و حوادث تروریستی آن زمان انداخت. هرچه می رفتیم به انتهای صف نمی رسیدیم و آنقدر از این اتفاق تعجب کرده بودیم که من شروع به جستجوی سایت های خبری کردم، مبادا دوباره اتفاقی افتاده باشد. اما خبر خاصی نبود، صف با سرعتی بسیار کند جلو رفت و مهر ورود شنگن در پاسپورتمان ثبت شد. شب هنگام که دوستمان را در پاریس ملاقات کردیم، فهمیدیم علت این صف های طولانی، اعتصاب کارمندان فرودگاه بوده است. چمدان را تحویل گرفتیم و برای سوار شدن به RER B از طریق متروی داخلی فرودگاه پاریس به نام CDGVAL به ترمینال 2 رفتیم. چون فردا باید به فرودگاه بازمیگشتیم، بلیت رفت و برگشتRER B را به مبلغ 41.2 یورو برای دو نفر خریدیم. ساعت از 9 گذشته بود که سوار بر RER به سمت مرکز پاریس حرکت کردیم.
هتل ما در پاریس به نام Hotel District Republic، هتلی دوستاره بود که در منطقه 4 پاریس و شمال رود سن واقع شده بود. منطقه ای بسیار خوب که با توجه به مشکلات امنیتی برخی مناطق پاریس، با دقت و وسواس آن را انتخاب کرده بودیم. با RER B تا ایستگاه Gare du Nord رفتیم و آنجا سوار متروی خط 5 شدیم و در ایستگاه Jacques Bonsergent مترو را ترک کردیم. تنها 2 دقیقه پیاده روی کافی بود تا روبروی هتل باشیم. هتلی نقلی اما بسیار تمیز که مشخص بود به تازگی بازسازی شده است. پرسنل هتل بسیار مهربان بودند و رفتاری دوستانه داشتند. کارهای Checkin را انجام و چمدان و کوله ها را تحویل هتل دادیم. برای یک شب اقامت در این هتل مبلغ 115.4 Euro پرداخت کردیم. (نقد و بررسی کامل هتل در قسمت هتل های سایت موجود است)
اتاق هتل
اتاق هتل
اتاق هتل
اتاق هتل
پس از استراحتی کوتاه در لابی، بیرون زدیم. اولین مقصد ما دفتر شرکت Sim option بود و تحویل گرفتن سیم کارت. پیاده راهی خیابان aboukir شدیم و بعد از 15 دقیقه به دفتر رسیدیم. رسید خرید را ارائه کرده و سیم کارت را داخل گوشی قرار دادیم. نیازی به فعال سازی نبود و از همان ابتدا مکالمه و اینترنت به خوبی و با سرعت بسیار بالا کار می کرد.
پاریس شهریست که وقتی برای اولین بار وارد آن می شوید، احساسی میان بهت و ترس و ناامیدی دارید. این شهر با هرآنچه که در تبلیغات و عکس ها و ویدیوها از آن دیده اید، تفاوت های اساسی دارد. 6 سال پیش وقتی برای اولین بار پاریس را دیدیم، ماهم مثل دیگران ناامید شدیم اما نکته جالب اینجاست که در سفرهای بعدی، وقتی با فضای عمومی شهر آشنا می شوید و کاستی هایش را می پذیرید، رفته رفته جذابیت های پاریس ظهور می کنند و هربار بیشتر در می یابید که پاریس حرف های بسیاری برای گفتن دارد و شاید به راستی جشنیست بیکران. در این سفر سوم به پایتخت فرانسه، قصد داشتیم این ناگفته ها و نادیده ها را کشف کنیم. آن هم در فرصت محدود یک روزه! پس درنگ جایز نبود. نرم افزار Sygic را باز کردیم و از لیستی که قبلا تهیه کرده بودیم عازم اولین مقصد خود یعنی موزه Orsay شدیم. آسانترین راه برای رفتن به موزه Orsay استفاده از RER C و پیاده شدن در ایستگاه Musée d'Orsay است. این موزه شگفت انگیز در گذشته یک ایستگاه قطار بوده است. چیزی که در همان ابتدای ورود به آن کاملا مشخص است و اکنون به یکی از بهترین مجموعه های هنر مدرن در جهان تبدیل شده است. آثار بیشمار هنری در این موزه یافت می شود که مهم ترین آنها نقاشی هایی از ونگوگ، مونه و گوگن است. همچنین در این موزه می توانید شاهکار جیمز مک نیل به نام مادر ویسلر (Whistler's Mother) را ببینید. این نقاشی همان اثریست که مستر بین در فیلم مشهور خود آن را تخریب می کند. ساختمان موزه بسیار جذاب است و در انتهای سالن اصلی، پلکانی وجود دارد که می توانید از آن بالا بروید و در هر پاگرد آثار جذابی را مشاهده کنید. در انتهای این پلکان نیز ساعت بزرگ این ایستگاه-موزه واقع شده است با نمایی بی نظیر از شهر نورها، پاریس.
پاییز در پاریس
موزه اورسی
نقاشی مشهور ونگوگ به نام Starry Night Over the Rhône در موزه اورسی
ساعت بالای موزه اورسی
بلیت موزه اورسی برای هر نفر 12 Euro قیمت دارد و مانند تمام موزه های پاریس، در یکشنبه ابتدای هر ماه بازدید از موزه رایگان است.
از موزه بیرون آمدیم و راهی مقصد بعدی یعنی خیابان Cler شدیم. دوباره از ایستگاه Musée d'Orsay با RER C حرکت کردیم و با یک تعویض خط در Invalides با خط 8 به ایستگاه Ecole Militaire رفتیم. 2 دقیقه پیاده روی کافی بود تا وارد خیابان زیبای Cler بشویم. این خیابان یکی از خیابان های قدیمی پاریس است که قدمت آن به قرن هفدهم برمی گردد. Cler Street یکی از جاهایی است که در فیلم ها و عکس های پاریس بسیار آن را دیده اید و همان تعریف آشنا و زیبای پاریس را در ذهن تداعی می کند. تنوع جالبی از مغازه های عرضه کننده مواد غذایی، کافه ها، گل فروشی ها و ... در این خیابان وجود دارد و از اماکنی است که ساکنان پاریس به صورت روزمره برای تفریح و خرید به آن مراجعه می کنند. ماهم در کنار سایرین در فضای ناب و هوای مطلوب پاییز پاریس قدم زدیم و لذت بردیم.
خیابان Cler
ساعت نزدیک 2 ظهر بود. برای تحویل گرفتن اتاق به سمت هتل بازگشتیم. ناهار را در یک رستوران کوچک در مقابل هتل به نام Miam Miam خوردیم. اینجا ساندویچی کوچکی بود که منوی انگلیسی نداشت اما صاحب آن با حوصله تمام منو را برای ما ترجمه کرد و به سوالاتمان پاسخ داد. در زمان آماده شدن ساندویچ ها و حین صرف غذا حسابی درباره سفر و فرهنگ خودمان و آنها، با صاحب رستوران گپ زدیم و لذت بردیم. غذایمان بسیار خوشمزه و البته خوش قیمت بود. برای یک ساندویچ بزرگ و یک پنینی کوچک در مجموع 7.8 Euro پرداختیم.
رستوران Miam Miam
به هتل رفتیم و اتاق را تحویل گرفتیم. وسایلمان را پیش از ورودمان به اتاق برده بودند. کاری که در هتل های 5 ستاره انجام می دهند اما این هتل از استانداردهای بالایی برخوردار بود که هربار ما را شگفت زده می کرد.
کمی استراحت کردیم و دوش گرفتیم. شب برای شام به خانه دوستمان در پاریس دعوت شده بودیم و فرصت زیادی نداشتیم. حدود ساعت 4 بعد از ظهر بود که هتل را ترک کردیم. با خط 4 مترو به ایستگاه Saint-Sulpice رفتیم و با 5 دقیقه پیاده روی به یکی از معروف ترین شیرینی فروشی های دنیا و شاید معروف ترین آنها یعنی Pierre Herme رسیدیم. پیر هرمه چیزی در حدود 60 سال است که شیرینی می پزد. مشهورترین تولید آن هم ماکارون های جذاب فرانسوی ست در طعم هایی با تنوع بینهایت. شعب متعددی در پاریس و سراسر دنیا دارد. بازدید از یکی از مغازه ها و تست کردن چند نوع ماکارون به یکی از بایدهای پاریس تبدیل شده است. قیمت ماکارون ها از 1.5 Euro شروع می شود و ماکارون های بزرگ تر 3.5 Euro قیمت دارند. مغازه های پیر هرمه لوکس و جذاب هستند و برای علاقه مندان به شیرینی جات یک بهشت مجسم. بسته بندی خاص و زیبا جهت هدیه هم موجود است. پس از تست چند ماکارون، بیرون زدیم و با مترو راهی خانه دوستمان شدیم. شام خوردیم، گفتیم و خندیدیم و نیمه شب در حالی که از خستگی پلک هایمان سنگین شده بود با ماشین دوستمان به هتل بازگشتیم. پروازمان صبح بود و باید با خواب آلودگی چمدان ها را می بستیم. ساعت از 2 گذشته بود که به خوابی عمیق اما کوتاه فرو رفتیم.
پیر هرمه
پیر هرمه
صبح زود ساعت 5:30 بیدار شدیم و لباس پوشیدیم. برای صبحانه به لابی کوچک هتل رفتیم. صبحانه هتل بسیار مختصر اما متنوع و جذاب بود. برخی آیتم ها مانند تخم مرغ، کرن فلکس و ... روی میز موجود بود و علاوه بر آن برای هر نفر یک سینی سرو می شد که شامل قهوه یا چای، شیر، آب میوه، کراسان تازه و فوق العاده خوشمزه فرانسوی، کره و مربا و نوتلا و ... می شد. خلاصه کنم که برای یک هتل 2 ستاره، فوق العاده بود. پس از صرف صبحانه و تحویل دادن اتاق با مترو و RER راهی فرودگاه Charles du Gaulle شدیم.
پرواز LOT ما، ساعت 10:40 پاریس را ترک کرد و ساعت 12:55 در فرودگاه Chopin ورشو به زمین نشست.
چند خط درباره پاریس:
در سفرنامه قبلی (از جشن بیکران تا شب های آوینیون) به تفصیل درباره پاریس و دیدنی های آن صحبت کرده ام. اما برای حفظ یکپارچگی متن، مجددا به نکاتی درباره پاریس اشاره می کنم:
دیدنیهای مهم پاریس عبارتند از برج ایفل، موزه لوور، کلیسای نوتردام، خیابان شانزالیزه، میدان کنکورد، قبرستان پرلاشز، بنای طاق نصرت، ساختمان اپرا، خیابانهای سنمیشل و سنژرمن، مولنروژ و ...
اگر راهی پاریس هستید، بخشی از سفر خود را به گشت و گذار و پیاده روی در شهر اختصاص دهید. کافه فلور، قنادی پیرهرمه، خیابان Cler و میدان لاتین را از دست ندهید. پاریس در نگاه اول بسیار متفاوت با چیزی است که در تبلیغات و فیلم ها و عکس ها از این شهر دیده اید اما به مرور زمان و وقتی به اتمسفر شهر و کمبودها و کاستی هایش عادت کنید، روی زیبای خود را به شما نشان خواهد داد و احتمالا مثل ما دوستش خواهید داشت. اگر فرصت بیشتری داشتید بازدید از کاخ ورسای و دیزنی لند را نیز فراموش نکنید.
رفت و آمد در پاریس:
متروی پاریس یکی از کارآمدترین و بهترین سیستم های حمل و نقل عمومی در جهان است. پس خیالتان آسوده باشد که هیچ نقطه ای در این شهر وجود ندارد که با مترو نتوانید از آن بازدید کنید. 14 خط مترو و 5 خط RER تمام شهر را مانند کلافی به هم متصل کرده اند. قیمت بلیت RER برای فرودگاه چارلز دوگل 10.3 Euro است. بلیت های شهری هم 1.9 Euro قیمت دارند. همچنین می توانید 10 بلیت مترو را یکجا خریداری کرده و به جای 19 یورو، 15 یورو بپردازید. (هنگام خرید، گزینه T10 را انتخاب کنید)
خورد و خوراک:
فست فودهای پاریس بین 3 تا 7 یورو قیمت دارند. قهوه در استارباکس حدود 4 یورو و اسنک های گرم و سرد آن 5 یورو تمام می شود. رستوران های پاریس غالبا گران تر هستند و از حدود 15 یورو به بالا هزینه بر می دارند. برای غذای ارزان، سوپرمارکت های Carrefour بهترین انتخاب هستند.
ورشو – 7 تا 9 مهرماه 1396
پس از تحویل چمدان در فرودگاه به سمت باجه Exchange رفتیم. واحد پول لهستان، زلوتی است و با نماد Zlt یا PLN نمایش داده می شود. نرخ تبدیل در فرودگاه چندان مطلوب نیست و به همین دلیل تنها 20 دلار تبدیل کردیم تا به هتل برویم و یک صرافی خوب پیدا کنیم. (در مدت اقامت ما هر زلوتی تقریبا برابر 1100 تومان بود) از مقابل فرودگاه با اتوبوس 175 به سمت شهر رفتیم و در ایستگاه مقابل هتل پیاده شدیم. بلیت اتوبوس برای هر نفر 3.4 Zlt قیمت داشت.
هتل ما Metropol نام داشت. یک هتل 3 ستاره بسیار بزرگ. اتاق را تحویل گرفتیم و راهی طبقه چهارم شدیم. هتل بسیار تمیز و مرتب بود. برای دو شب اقامت در این هتل مبلغ 560 Zlt پرداخت کردیم. (نقد و بررسی هتل را در قسمت هتل های سایت نوشته ام)
اتاق هتل
پس از استراحتی کوتاه از هتل بیرون آمدیم. در صرافی کنار هتل 100 دلار آمریکا را به 360 زلوتی، تبدیل کردیم. به شدت گرسنه بودیم و برای ناهار به رستوران Subway مقابل هتل رفتیم. برای دو ساندویچ Subway به همراه نوشابه و آب مبلغ 53 Zlt پرداخت کردیم. بعد از ناهار پیاده به سمت Oldtown راهی شدیم و کشف ورشو را آغاز کردیم.
پیاده راه افتادیم به سمت Old Town از خیابان زیبای Chmielna عبور کردیم و وارد خیابان مشهور Nowy Swiat شدیم. این خیابان پیاده روی (Walking Street) اصلی ورشو است. در دو سمت آن تا دلت بخواهد کافه و رستوران و مغازه های متنوع وجود دارد. موسیقی خیابانی در همه جای آن برپاست و انتهای آن نیز به شهر قدیمی (Old Town) زیبای ورشو می رسد.
ورشو
مشاهیر ورشو در Nowy Swiat
ورشو شهر شوپن (Frederic Chopin) است. نام این موسیقیدان شهیر لهستانی را همه جای شهر، از فرودگاه بین المللی اش گرفته تا سر در ساختمان ها و خیابان ها و ... می توانید پیدا کنید. انگار نت های موسیقی هایی که شوپن ساخته در کالبد این شهر، جاودانه شده اند. در پیاده روهای خیابان Nowy Swiat به فاصله هر 10 تا 20 متر نیمکت هایی برای نشستن وجود دارد. اما تفاوت آنها با نیمکت های معمولی در این است که همه آنها روی خود یک دکمه Play دارند که با فشار دادن آن می توان به قسمت های مختلفی از موسیقی های شوپن گوش داد. ابتکاری بسیار خلاقانه و لذتبخش که قدم زدن در قلب ورشو را بسیار دلپذیرتر از پیش می سازد.
نیمکت هایی برای شنیدن شوپن
باری از کنار این همه زیبایی، قدم زنان به Old Town رسیدیم. ورودی شهر قدیم یک میدان نسبتا بزرگ است که Castle Square نام دارد. علت این نامگذاری هم حضور Royal Castle، یکی از جاذبه های مهم ورشو در این میدان است. مجسمه محافظ شهر ورشو هم در وسط همین میدان قرار دارد. Royal Castle در ضلع شرقی میدان واقع شده است. کاخی که قدمت آن به قرن شانزدهم باز می گردد و البته مانند همه بناهای تاریخی ورشو در طول جنگ جهانی دوم یکبار ویران شده و دوباره بازسازی شده است. کاخ دارای اتاق های بسیاری است و نمایشگاه های متعددی هم در آن برگزار می گردد. مبلغ بلیت ورودی آن هم 23 Zlt است.
Old Town
Royal Castle
Royal Castle
کمی که جلوتر رفتیم به فضای مستطیل شکلی رسیدیم که به آن Old Town Market Place گفته می شود. این فضا با ساختمان های زیبا و رنگی غالبا به سبک باروک محصور شده و در میان آن بازارچه کوچکی شامل چند مغازه و بیشتر کافه و رستوران، برپا شده است. خروجی شمال غربی Market Place را که ادامه دادیم به یک قلعه آجری بزرگ رسیدیم که در واقع قسمتی از Old Town را احاطه کرده است. این قلعه زیبا نیز از جاذبه های اصلی ورشو و قسمت شهر قدیم است که می توان با عبور از کوچه پس کوچه های شمال و غرب Market Place از تمام آن دیدن کرد.
Market Place
Market Place
شهر قدیم ورشو، یکی از زیباترین ها در نوع خود در اروپاست و حتی در زیبایی تنه به تنه شهر قدیم پراگ می زند. کوچه های سنگفرش و تنگ و باریک آن پر است از کافه ها و رستوران های کوچک. جالب آنکه هر کدام از این مغازه ها دکور و فضایی کاملا منحصر به فرد و خلاقانه دارند و کمتر پیش می آید ظاهری تکراری را در آنها مشاهده کنید. حسابی راه رفته و خسته شده بودیم، داخل یکی از کافه های کوچک آنجا شدیم و نوشیدنی محلی که تولید خودشان بود را برگزیدیم. طعم عجیب و ناآشنایی داشت و نمی شود گفت که خوب بود یا بد! هرچه که بود جدید بود و به امتحانش می ارزید. برای دو نوشیدنی مان روی هم 16 Zlt پرداخت کردیم.
ویترین جذاب یک مغازه
به فضای دلچسب Old Town بازگشتیم و قدم زنان به سمت هتل حرکت کردیم. نیاز به استراحت داشتیم و فردا روز شلوغ دیگری در پیش بود. از سوپرمارکت نزدیک هتل، کمی خرید کردیم و خیلی زود به خواب فرو رفتیم.
صبح روز بعد را خیلی زود و با انرژی آغاز کردیم. ساعت 7:30 در رستوران هتل آماده صرف صبحانه بودیم و البته شگفت زده از کیفیت عالی و کم نظیر آن. صبحانه هتل متروپل در حدی کامل و متنوع بود که تنها در هتل های 4 ستاره تاپ و یا 5 ستاره دیده بودیم. علاوه بر تمام آیتم های مرسوم و مورد انتظار در یک صبحانه، 4 یا 5 نوع غذای محلی لهستان به اضافه قهوه تازه و خوش طعم هم موجود بود. پس از صبحانه مفصل، از هتل بیرون آمدیم و راهی اولین مقصدمان یعنی ساختمان علم و فرهنگ شدیم.
برای رسیدن به این ساختمان راه چندان سختی در پیش نداشتیم. چرا که درست روبروی هتل و آنسوی خیابان واقع شده بود و تنها کافی بود تا از زیرگذر به آن طرف خیابان برویم. صبح زود بود و فعالیت مرکز هنوز آغاز نشده بود. این شد که بیرون آمدیم و در محوطه جلوی ساختمان گشتی زدیم و با اتوبوس های قدیمی و رنگی که اکنون به عنوان اتوبوس های Hop On Hop Off استفاده می شوند عکس گرفتیم. وقتی ساعت 9:30 شد وارد ساختمان شدیم و بلیت تهیه کردیم. ساختمان علم و فرهنگ (Palace of Culture and Science) در زمان حضور شوروی در لهستان ساخته شده است و 237 متر ارتفاع دارد. این کاخ بلندترین ساختمان لهستان و هشتمین ساختمان بلند در اتحادیه اروپاست. بیشتر گردشگران برای تماشای نمای پانورامیک ورشو به بالکن ساختمان می روند اما در طبقات زیرین آن، نمایشگاه های متنوع و همچنین سالن های تئاتر و سینما و کنسرت نیز وجود دارد. بلیت ورودی برای رفتن به بالکن برای هر نفر 20 Zlt قیمت داشت. پس از خرید بلیت در صف آسانسور ایستادیم و به صورت گروه گروه به بالای برج رفتیم. این برج 28 آسانسور دارد که 13 عدد از آنها تا طبقات بالایی حرکت می کنند. این آسانسورها در شوروی ساخته و نصب شده اند اما طبق گفته راهنمای کاخ علم و فرهنگ، اخیرا برخی از آنها با نمونه های جدید تولید غرب تعویض شده و با سرعتی بالغ بر 6 متر بر ثانیه شما را در عرض 20 ثانیه به تراس بالای برج می رسانند.
اتوبوس های قدیمی Hop On Hop Off
کاخ علم و فرهنگ
مطابق انتظار تراس بالای ساختمان بسیار دیدنی بود. نمایی 360 درجه از شهر ورشو و دوربین هایی که می شد با آنها جزئیات بیشتری از مناظر دوردست را مرور کرد. نمایشگاه عکس و کافه ای هم برپا بود.
از کاخ علم و فرهنگ پایین آمدیم و پیاده مسیر دیروز به سمت Old Town را ادامه دادیم. مقصد بعدی ما موزه شوپن بود. این موزه به موازات خیابان Nowy Swiat و کمی شرق تر از آن در امتداد خیابان Ordynacka واقع شده است. با حدود 20 دقیقه پیاده روی به درب موزه رسیدیم و بلیت ورودی به مبلغ 22 Zlt برای هر نفر را خریداری کردیم.
اگر بخواهیم تنها 5 نفر از نوابغ موسیقی جهان را که تاثیری انکار ناپذیر بر پیشرفت و توسعه علم موسیقی داشته اند نام ببریم، بدون تردید، فردریک فرانسوا شوپن یکی از آنها خواهد بود. شوپن بخش زیادی از عمر خود را در ورشو زندگی کرد و همان طور که پیشتر اشاره کردیم، ردپای نام و آوازه او را در هر کوچه و خیابان این شهر می توان دید. تاثیر او بر موسیقی جهان، آنچنان عمیق و ماندگار بوده است که تا همین امروز صدای پیانوی شوپن در ورشو، پررنگ و به وضوح شنیده می شود.
موزه شوپن مانند هم نوعان خود در سایر نقاط جهان، یک موزه Interactive است. صفت محاوره ای یا Interactive به انواعی از موزه ها اطلاق می شود که در آن بازدید کننده یک مخاطب صرف نیست و به نوعی با موزه و روایت ها و داستان های آن ارتباط دو طرفه دارد. حال این ارتباط می تواند از طریق بازی، فعالیت های خاص، پنل های تصویری لمسی و ... باشد. بلیت موزه، یک کارت هوشمند مجهز به تراشه است که با نزدیک کردن آن به مکان های مشخص شده در موزه می توان توضیحات مربوط به آن قسمت ها را شنید، قطعات موسیقی مرتبط را گوش کرد، آلبوم های عکس را ورق زد و ... اتاق های کوچک تک نفره ای نیز تعبیه شده است که می توان در آنها خلوت کرد و به صدای شگفت انگیز نواختن شوپن گوش داد. موزه پر است از عکس ها، خاطرات، نت های نوشته شده، وسایل شخصی، نامه ها و حتی پیانوهای شوپن. ماسکی که پس از مرگ شوپن از صورت او ساختند نیز در این موزه قرار دارد. از جالب ترین بخش های موزه می توان به اتاقی با چندین میز اشاره کرد که روی هر میز یک دفتر و یک هدفون قرار دارد. با ورق زدن دفتر و باز کردن نت های مختلف، موسیقی مرتبط با آن نواخته می شود. این قسمت آنقدر جذاب و شیرین است که ما حدود 1 ساعت سرگرم آن بودیم و من دقایقی را غرق در آرامشی وصف ناپذیر به خواب رفتم. قسمت جالب دیگر، یک پیانوی متعلق به شوپن است و تعدادی نت در کنار آن، بازدیدکنندگان می توانند موسیقی مورد علاقه خود را از میان نت ها انتخاب کنند و روی پیانو قرار دهند و آن موسیقی برایشان نواخته می شود.
پیانوی شوپن
کافیست این دفترها را ورق بزنید تا موسیقی گوشتان را نوازش کند
پیانویی که نت های انتخابی شما را می نوازد
و در آخر: مرگ یک آهنگساز
بازدید از موزه شوپن، حدود دو ساعت و نیم زمان برد و ما خسته و گرسنه اما با رضایتی عمیق از آن بیرون آمدیم. برای نهار تصمیم داشتیم به یک رستوران لهستانی برویم. این بود که دست به دامان یار همیشگی مان یعنی اپ Foursquare شدیم و با جستجوی زیاد یک رستوران زنجیره ای به نام Zapiecek را پیدا کردیم. این رستوران یک رستوران محلی است که در تمام ورشو شعبه دارد و قیمت های آن نیز بسیار مناسب است. محیط و دکوری جالب دارد و تمام پرسنل آن لباس محلی قرمز و آبی برتن دارند. برای ناهار یک ظرف حاوی پیراشکی محلی لهستانی و یک Polish Pork سفارش دادیم و به همراه انعام در مجموع 70 Zlt پرداخت کردیم.
رستوران Zapiecek
مقصد بعدی ما باغ ساکسون (Saxon Garden) نام داشت. این باغ به مساحت تقریبی 15 هکتار در مرکز ورشو واقع شده است. قدمت آن به قرن هفدهم باز می گردد و موقعیت مکانی آن در حاشیه غربی خیابان Nowy Swiat است. عمارت واقع در این پارک در جنگ جهانی دوم به طور کامل نابود شده است و به جای آن آرامگاه سربازی گمنام بنا شده است که نگهبانانی دائمی دارد.
آرامگاه سرباز گمنام در ورودی باغ
باغ ساکسون
باغ ساکسون
باغ ساکسون
پس از قدم زدن و استراحت در پارک، به سمت مخالف خیابان و کلیسای صلیب مقدس حرکت کردیم. فضای داخلی این کلیسای باروکی بسیار ساده و عاری از تجملات مرسوم کلیساها بود و از همین روی بازدید از آن طولی نکشید. از کلیسا بیرون آمدیم و برای دیدن کلیسای Saint Anne واقع در میدان Old Town، راهی شدیم. این کلیسا یکی از قدیمی ترین ساختمان های ورشو و مشهورترین کلیسای شهر است.
کلیسای صلیب مقدس
کلیسای Saint Anne
به سمت هتل بازگشتیم. از مرکز خرید روبروی هتل کمی لباس و سوغاتی خریدیم. قیمت ها در ورشو به نسبت متوسط اروپا ارزان بود. خریدها را در اتاقمان گذاشتیم و برای شب نشینی راهی Old Town شدیم. کمی در کوچه ها قدم زدیم و یکی از کافه ها را انتخاب کردیم. در صندلی های بیرون کافه فرو رفتیم و برای در امان ماندن از هوای کمی سرد ورشو، پتوهای یک نفره را دورمان پیچیدیم. گپ زدیم و از زیبایی های ورشو گفتیم، از موسیقی و شوپن، از جنگ و شهری که باز سرپا شده است. شهری که باید فردا با آن خداحافظی می کردیم.
دیروقت، پیاده تا هتل قدم زدیم و به خواب رفتیم.
چند خط درباره ورشو:
اشغال، جنگ، ستم و مرگ. تاریخ لهستان و ورشو پر است از اتفاقات ناگوار. از اشغال کشور توسط آلمان و شوروی گرفته تا جنگ جهانی دوم و تخریب کامل آن. ورشو در جنگ جهانی دوم با خاک یکسان شد و تقریبا هر چیزی که در این شهر می بینید بازسازی شده و ترمیمی است. اما از میان رد آتش و خون، هنوز هم در کوچه های ورشو، صدای نرم و لطیف پیانوی شوپن است که به گوش می رسد. صدایی که باعث می شود مردمان این شهر رو به فرداهای روشن گام بردارند.
رفت و آمد در ورشو:
اگر هتل شما در منطقه ای مناسب یعنی حدفاصل خیابان Nowy Swiat و Old Town واقع شده باشد. تقریبا از استفاده از حمل و نقل عمومی بی نیاز هستید. چراکه تمامی دیدنی های ورشو در همین منطقه قرار دارند. اما ورشو شبکه کاملی از وسایل حمل و نقل عمومی از مترو و ترام گرفته تا اتوبوس دارد. ورشو 2 خط مترو به نام های M1(خط آبی) و M2(خط قرمز) دارد. اتوبوس های ورشو هم با اعداد سه رقمی و ترام با اعداد 1 و 2 رقمی متمایز می شوند. بلیت های اتوبوس، ترام و مترو 3.4 Zlt قیمت دارند و بلیت های 24 ساعته و گروهی نیز در دسترس است.
خورد و خوراک در ورشو:
غذا در ورشو به نسبت اروپا ارزان است. یک وعده فست فود حدود 15 Zlt، قهوه با کیک حدود 28 Zlt وغذا در رستوران متوسط بین 20 Zlt تا 40 Zlt قیمت دارد. برای غذای ارزانتر نیز می توان از سوپرمارکت ها و فروشگاه های بزرگ استفاده کرد.
صبح زود از خواب بیدار شدیم و پس از صرف صبحانه عالی هتل، اتاق را تحویل دادیم. از مقابل هتل اتوبوس های فرودگاه را سوار شدیم و ساعت 8:45 در فرودگاه شوپن بودیم. باقیمانده زلوتی هایمان را با خرید یک عطر از فرودگاه خرج کردیم و منتظر پرواز شدیم.
راس ساعت 10:35 پرواز Wizz Air ما از زمین بلند شد و در ساعت 11:50 در فرودگاه بوداپست به زمین نشست.
بوداپست – 9 تا 12 مهرماه 1396
پس از تحویل گرفتن چمدانمان دوباره راهی Exchange شدیم. واحد پول مجارستان، فورینت نام دارد و نشان آن HUF است. مثل همیشه با علم به اینکه نرخ های فرودگاه مطلوب نیستند، 10 دلار تبدیل کردیم و به ایستگاه اتوبوس رفتیم. برای رسیدن به هتل از خط 100E استفاده کردیم. بلیت اتوبوس به مرکز شهر 900 HUF برای هر نفر قیمت داشت که داخل اتوبوس خریداری کردیم. حدود نیم ساعت بعد در ایستگاه Kalvin Ter پیاده شدیم و با 5 دقیقه پیاده روی به هتل Residence Baron رسیدیم.
هتل ما در بوداپست هتلی 4 ستاره بود که به طور کلی از آن راضی بودیم. اما هتل های پاریس و ورشو با ستاره های کمتر، سطح توقع ما را بالا برده بودند و جدای از آن هتل Residence Baron هم در حد و اندازه های یک هتل 4 ستاره استاندارد نبود. باری اتاق را تحویل گرفتیم و توضیحات را از جوان بسیار خوش برخورد مسئول هتل شنیدیم و راهی اتاق شدیم. برای 3 شب اقامت در این هتل مبلغ 295 Euro پرداخت کردیم. (نقد و بررسی کامل این هتل در قسمت هتل های سایت موجود است)
اتاق هتل
اتاق هتل
اتاق هتل
پس از استراحتی کوتاه از هتل بیرون آمدیم و ابتدا در صرافی کنار هتل که به گفته پذیرش بهترین نرخ تبدیل را داشت، 300 دلار را تبدیل کردیم و 76580 HUF گرفتیم. با این حساب هر فورینت در آن زمان به طور تقریبی برابر 15 تومان بود. هتل ما در فاصله 10 متری از خیابان مشهور Vaci Utca واقع شده بود. این خیابان مهم ترین پیاده روی شهر است و پر است از مغازه های مختلف و کافه و رستوران. ماهم که گرسنگی امانمان را بریده بود راهی مک دونالد واقع در این خیابان شدیم و غذا خوردیم. قیمت غذا برای دو نفر 1960 HUF شد. خیابان Vaci را به سمت شمال قدم زدیم و از مغازه ها دیدن کردیم. در انتهای این خیابان به سمت چپ پیچیدیم و رود زیبای دانوب را دیدیم. در حاشیه دانوب قدم زدیم تا به Chain Bridge رسیدیم.
Chain Bridge
بوداپست از ترکیب دو شهر بودا و پست تشکیل شده است که با رود دانوب به هم متصل شده اند. سمت غرب دانوب بودا نام دارد و در شرق رودخانه، پست واقع شده است. بودا منطقه ای مرتفع و سرسبز است با کوچه های تنگ که باید بیشتر آن را پیاده طی کنید و پست، مسطح و مدرن تر است و حمل و نقل عمومی در آن به آسانی یافت می شود. اگر بخواهیم دیدنی های بوداپست را به لحاظ جغرافیایی تقسیم بندی کنیم، می توانیم به 4 منطقه اصلی زیر اشاره نماییم:
- قلعه بودا و مناطق اطراف آن موسوم به Old Town در سمت بودا
- تپه Gallert و حمام های سنتی آب گرم در منطقه بودا
- ساختمان پارلمان، خیابان های Andrássy و Vaci و دیدنی های تاریخی منطقه موسوم به Down Town در سمت پست
- جزیره مارگارت در میان رود دانوب
به سفرنامه خود بازگردیم. رسیده بودیم به Chain Bridge. مهم ترین پل روی دانوب که بودا و پست را به هم متصل می کند. بخش عمده پل برای عبور خودروهاست و پیاده روهای باریکی در دو سمت آن برای عابرین پیاده قرار دارد. از روی پل که عبور می کنید در یک سمت و کمی جلوتر ساختمان زیبای پارلمان و در سمت دیگر قلعه حیرت انگیز بودا را می توانید ببینید. درست در امتداد پل، یک فونیکولار شما را به سمت بالای Castle Hill خواهد برد. این فونیکولار از سال 1870 در حال کار است. بلیت یک طرفه برای بالا رفتن 1200 HUF و بلیت رفت و برگشت 1800 HUF قیمت دارد. اگر مایل هستید با هزینه کمتری به قلعه بودا برسید، می توانید از اتوبوس های مقابل فونیکولار استفاده کنید که هزینه بلیت آنها مانند تمام اتوبوس های بوداپست 450 HUF است و سرانجام ارزانترین راه استفاده از آسانسورهای متعددی است که شما را مرحله به مرحله از Castle Hill بالا می برد و ورودی آنها حدود 500 متری جنوب Chain Bridge واقع شده است.
باری به بالای تپه رسیدیم و نمای بسیار زیبایی از بوداپست و رود دانوب زیر پایمان قرار داشت. مجموعه تاریخی قلعه بودا (Buda Castle) مجموعه ای بسیار عظیم است که میزبان موزه و نمایشگاه های بسیاری می باشد. ساختمان قلعه و باغ های اطراف آن که همگی در امتداد دامنه تپه ساخته شده اند نیز بسیار حیرت انگیز و زیبا هستند. اگر با فونیکولار یا اتوبوس به بالای تپه بیایید و از سمت جنوبی به صورت پیاده پایین بروید، در طول مسیر ایوان ها و باغچه های متعددی را مشاهده خواهید کرد که یکی از دیگری زیباتر هستند و نمای شهر از بالای هرکدام از آنها جلوه ای متفاوت دارد. چند ساعتی در مسیرهای اطراف قلعه بودا گشتیم و تدریجا پایین آمدیم. حاشیه رود دانوب را به سمت Chain Bridge بازگشتیم و در کافه ای کوچک پنینی و نوشیدنی خوردیم. هوا تاریک شده بود و نورپردازی فوق العاده ساختمان ها در دو سوی رودخانه منظره ای رویایی خلق کرده بود که چشم ها را خیره می نمود. آرام آرام از روی پل به سمت پست بازگشتیم و خیابان سرزنده Vaci را تا هتل پیمودیم. شب زود به خواب رفتیم تا برای فردا انرژی کافی ذخیره کنیم.
قلعه بودا
نمای بوداپست از بالای تپه بودا
در مسیر پایین آمدن
در مسیر پایین آمدن
در مسیر پایین آمدن
صبح روز بعد ساعت 7 از خواب بیدار شدیم و برای صبحانه به رستوران هتل رفتیم. صبحانه هتل متوسط اما قابل قبول بود. پس از صرف صبحانه بیرون زدیم و راهی اولین مقصدمان یعنی Central Market Hall شدیم. این بازار جذاب و دیدنی درست روبروی هتل ما در خیابان Vamhaz قرار داشت. این مرکز سرپوشیده، قدیمی ترین بازار شهر است که در آن انواع مواد غذایی، سوغاتی، خوردنی های خوشمزه و غذاهای سنتی مجارستان عرضه می شود. Central Market Hall به یک جاذبه اصلی بوداپست تبدیل شده است و به علت فضای هیجان انگیز و چیدمان زیبای غرفه هایش، توریست ها را به سمت خود جذب می کند. پس از گشت و گذار مبسوط در بازار و خرید چند سوغاتی بیرون آمدیم.
Central Market Hall
Central Market Hall
در ایستگاه Fovam Ter سوار ترام خط 2 شدیم و در ایستگاه Orszaghaz و درست در مقابل ساختمان پارلمان مجارستان از ترام پیاده شدیم. با ورود به ساختمان پارلمان متوجه شدیم تمام بلیت های امروز به فروش رفته اند و باید فردا مراجعه کنیم. پس بازدید را به روز بعد موکول کرده و بیرون آمدیم. مسیرمان را به طرف رود دانوب و جزیره مارگرت که در نزدیکی ساختمان پارلمان واقع شده است، ادامه دادیم و از طریق پل مارگرت وارد جزیره شدیم. زیبایی طبیعت این جزیره را شاید نتوان با کلام وصف کرد. درختان هزار رنگ پاییزی در میان چمن هایی که سبزی بی انتهای خود را روی زمین گسترانیده اند. همه محصور در میان آبهای آرام دانوب آبی و زیبا. ورود ماشین به جزیره ممنوع است و تنها یک اتوبوس تا اواسط جزیره می رود. در میدان ابتدای جزیره باجه هایی برای کرایه دوچرخه، موتورهای برقی، ماشین های پدالی، Segway و ... وجود دارد. ماهم یک موتور برقی دونفره کرایه کردیم و در جزیره به راه افتادیم. احساس بسیار لذت بخشی بود. در سکوت مطلق از میان درختان عبور می کردیم و از مناظر زیبای پاییزی سیراب می شدیم. کمی دورتر ساحل دانوب مشخص بود و در کنار آن جاده ای برای دویدن و ورزش کردن که دور تا دور جزیره ادامه داشت. تا انتهای جزیره رفتیم و برگشتیم. برای کرایه موتور برقی به مدت نیم ساعت مبلغ 2000 HUF پرداخت کردیم. در میدان ابتدای جزیره یک حوض و تعدادی فواره موزیکال قرار دارد. جای بسیار خوبی برای استراحت بود، پس روی صندلی ها ولو شدیم و به رقص فواره ها چشم دوختیم.
جزیره مارگرت
جزیره مارگرت
ساعت از 4 گذشته بود و هنوز چیزی نخورده بودیم. دوست داشتیم امروز به یک رستوران مجاری برویم. با کمی جستجو و خواندن تعدادی از نظرات یک رستوران را که در نزدیکی جزیره و در سمت شرق دانوب قرار داشت پیدا کردیم و راهی شدیم. نام این رستوران Pozsonyi Kisvendeglo بود. وقتی وارد شدیم اولین چیزی که توجهمان را به خود جلب کرد، فضا و دکور داخل رستوران بود که ما را به یاد رستوران پنتری در تهران می انداخت. خانم خوش برخوردی ما را به سمت میز راهنمایی کرد و منوی مفصل و چند ده صفحه ای را به دستمان داد که حدود 15 دقیقه ای با خواندنش سرگرم بودیم. استیک، شنیسل، سیب زمینی و نوشیدنی سفارش دادیم و در مجموع 4690 HUF پرداخت کردیم که به نسبت حجم غذا و سرویس و ... بسیار مناسب بود.
فضای داخلی رستوران Pozsonyi Kisvendeglo
کمی از سوپر خرید کردیم و مسیر را تا هتل پیاده قدم زدیم. سر راه در مغازه های متعدد Vaci Utca چرخیدیم و تعدادی لباس خریدیم. ساعت 9 در هتل بودیم و کمی بعد از ساعت 10 در خوابی عمیق.
روز سوم در بوداپست با صرف صبحانه همیشگی در هتل آغاز شد. این بار به سرعت با ترام خط 2 به ساختمان پارلمان رفتیم که مثل دیروز ناکام نمانیم. هنگام خرید بلیت زبان مورد نظرتان را از شما می پرسند که طبعا انتخاب ما انگلیسی بود. سپس بلیت مربوطه را صادر کرده و یک زمان به شما اعلام می کنند. زمان اعلام شده در واقع زمانی است که تور بازدید از پارلمان با زبان مورد نظر شما آغاز می شود و شما باید راس ساعت در مقابل درب ورودی حضور داشته باشید. تورها به صورت گروه های حدودا 20 نفره و با فواصل 30 دقیقه از یکدیگر آغاز می شوند. به هر بازدید کننده یک راهنمای صوتی (Audio Guide) داده می شود که با آن می تواند صدای تورلیدر را به راحتی و از فاصله 20 تا 30 متری بشنود. مبلغ بلیت پارلمان برای هر نفر 6000 HUF است.
ساختمان پارلمان در شب
و اما پارلمان اعجاب انگیز مجارستان. ساختمانی که نمای بیرونی آن فوق العاده و طراحی و تزئینات داخلی اش ورای تصور است. اینجا بزرگ ترین ساختمان مجارستان است. ساخته شده در قرن نوزدهم و به سبک گوتیک. پیچیدگی های معماری این بنا بسیار زیاد است و نام بردن از تک تک آنها در حوصله متن نمی گنجد. تنها به ذکر دو مورد از جالب ترین آنها که تورلیدر برای ما توضیح داد، اشاره می کنم: ساختمان پارلمان در طول جنگ جهانی تقریبا به طور کامل تخریب و دوباره پس از جنگ نوسازی و ترمیم شده است. تنها قسمتی که از ساختمان اصلی باقیمانده و به اصطلاح اورجینال است، پنجره های رنگی و بسیار زیبای پارلمان می باشد. آن هم به این دلیل که در طول جنگ تمام پنجره ها را باز کرده و در زیرزمین پارلمان، به صورت کاملا سالم حفظ نموده اند و پس از بازسازی ساختمان مجددا پنجره های اصلی را نصب کرده اند. نکته دوم آنکه در مقابل پنجره های پارلمان زیر سیگاری هایی برای سیگار برگ وجود دارد. در گذشته نمایندگان مجلس برای کشیدن سیگار و گفتگو به کنار پنجره ها می آمدند. وقتی بحث داغی داخل پارلمان در می گرفت آنها مجبور می شدند سیگار خود را رها کنند و در بحث شرکت نمایند و گاهی هرگز فرصت نمی کردند ادامه سیگار را بکشند. هنوز هم میان نمایندگان ضرب المثلی وجود دارد که وقتی بحث داخل پارلمان خیلی داغ و طولانی می شود، به یکدیگر می گویند: این بحث ارزش یک هاوانا (سیگاری کوبایی و بسیار مرغوب) را داشت. (اشاره به هدر رفتن سیگار به علت طولانی شدن بحث)
ساختمان پارلمان
فضای داخلی (تعداد پله ها 96 عدد است)
راهروهای پارلمان
پنجره های اورجینال که پس از جنگ مجددا نصب شده اند
محل برگزاری جلسات
زیر سیگاری های مذکور
کتابخانه پارلمان
شگفت زده و متحیر از حجم تصاویر زیبایی که دیده بودیم از پارلمان بیرون آمدیم. مقصد بعدی ما ایوان Fisherman و کلیسای Matthias بود. برای بازدید از این دو باید به سمت بودا می رفتیم. پس با اتوبوس خط 16 از ایستگاه Szechenyi Istvan Ter حرکت کردیم و در ایستگاه Szentharomsag Ter پیاده شدیم.
ایوان Fisherman یک بنای فوق العاده زیباست که به سبک گوتیک و با سنگ سفید ساخته شده است. این ایوان مشرف به رود دانوب و شهر بوداپست است و مناظری بدیع از بالای آن دیده می شود. در کنار ایوان کلیسای سفید رنگ Matthias قرار دارد که هارمونی جالبی به وجود آورده است. بسیاری ایوان Fisherman را منبع الهام لوگوی مشهور والت دیزنی و قلعه سفیدرنگ آن می دانند.
ایوان فیشرمن
کلیسای Matthias
ارتفاعات بودا را پایین آمدیم و در یک پیتزا فروشی کوچک به نام Pizza Me ناهار خوردیم و 1960 HUF پرداخت کردیم. مقصد بعدی ما قسمت Down town در سمت پست بود. از روی Chain Bridge عبور کردیم و مسیر را مستقیم ادامه دادیم تا به کلیسای St. Stephen رسیدیم. این کلیسا حدود 110 سال قدمت دارد و به سبک نئوکلاسیک ساخته شده است. بزرگترین کلیسای بوداپست است و برج ناقوس آن 96 متر ارتفاع دارد. جالب است بدانید که مجاری ها سال تشکیل کشور خود را 896 میلادی می دانند و بلندای گنبد ساختمان پارلمان هم 96 متر است. ارتفاع این گنبد عمدا به میزان برابر و نه بیشتر از برج ناقوس کلیسای سنت استفان ساخته شده است. این دو بلندترین ساختمان های بوداپست هستند و اجازه ساخت هیچ بنای مرتفع تری داده نمی شود.
کلیسای St. Stephen
کلیسای St. Stephen
داخل گنبد 96 متری کلیسای St. Stephen
مقصد بعدی ما خیابان Andrassy بود. این خیابان را شانزالیزه بوداپست می نامند. خیابانی پهن و شلوغ با مغازه های لوکس و کافه ها و رستوران ها. خیابان را به سمت شمال پیاده طی کردیم و در یک کافه استارباکس قهوه ای به قیمت 1850 HUF برای دو نفر نوشیدیم. خیابان را تا انتها بالا رفتیم و به میدان قهرمانان یا همان Heroes Square رسیدیم. این میدان به مناسبت هزارمین سالگرد تاسیس امپراطوری مجارستان ساخته شده است. بلندترین برج این میدان مجسمه Archangel Gabriel است که تاج سلطنتی مجارستان را نگه داشته است. (اصل این تاج در ساختمان پارلمان نگهداری می شود و در مسیر تور قابل بازدید است)
میدان قهرمانان
مسیر برگشت از میدان قهرمانان را با یکی دیگر از جاذبه های بوداپست همراه بودیم: متروی خط 1. این مترو قدیمی ترین متروی بوداپست و سومین متروی اروپاست. ایستگاه های کوچک آن بسیار دیدنی هستند چرا که شما از سطح زمین با یک ردیف پله مستقیما به کنار قطار می رسید. فضای ایستگاه ها به همان شکل قدیمی حفظ شده است. ساخت این مترو به سال 1894 میلادی باز می گردد.
متروی خط یک بوداپست
ایستگاه های قدیمی متروی خط یک
به هتل رفتیم و کمی استراحت کردیم و برای شب نشینی آخرمان در بوداپست زیبا آماده شدیم. در خیابان Vaci در کافه رستورانی که با چراغ های رنگارنگ تزئین شده بود نشستیم و مشغول گپ زدن شدیم. دل کندن از این همه زیبایی برایمان سخت بود اما روزهای بسیاری در پیش داشتیم و نادیده هایی که باید کشف می کردیم.
صبح روز چهارم در بوداپست پس از صرف صبحانه اتاق را تحویل دادیم و چمدان و کوله هایمان را در قسمت بارهای هتل گذاشتیم و راهی Gellert Hill شدیم. تپه Gellert در قسمت جنوبی شهر و در غرب دانوب یعنی سمت بودا واقع شده است. در بالای آن مجسمه ای موسوم به مجسمه آزادی قرار دارد و دید کامل و 360 درجه ای رو به شهر به شما می دهد. مسیر بالا رفتن، بسیار پر پیچ و خم و با شیبی تند بود که نفس هایمان را به شماره انداخته بود. با سختی و مشقت فراوان به بالای تپه رسیدیم و منظره زیبای شهر را تماشا کردیم. سپس به سمت پایین بازگشتیم.
مسیر Gellert Hill
نمای شهر از بالای تپه Gellert
ناهار را دوباره مهمان رستوران Pozsonyi Kisvendeglo بودیم و اینبار ماهی و مرغ سوخاری سفارش دادیم و مبلغ 4440 HUF پرداخت کردیم.
برای وداع با بوداپست، زیباترین جای شهر یعنی جزیره مارگارت را انتخاب کردیم. این بار دوچرخه کرایه کردیم و به گشت و گذار و عکاسی در دل جزیره پرداختیم و از طبیعت زیبای آن لذت بردیم. حدود ساعت 5 عصر به هتل بازگشتیم و با اتوبوس و از همان مسیر قبل، راهی فرودگاه شدیم.
وداع با بوداپست: پل Szabadsag
وداع با بوداپست: جزیره مارگرت
چند خط درباره بوداپست:
به بوداپست لقب پاریس شرق داده اند اما به نظر من این شهر حرف های بسیار بیشتری از پاریس برای گفتن دارد. از ساختمان هایی با معماری و تاریخ شگفت انگیز گرفته تا طبیعتی زیبا و رودی آرام و آبی، بوداپست جمع تمام دیدنی ها و لذت های سفر است. در کنار دانوب که راه می روی، انگار در طول تاریخ حرکت می کنی. انگار تمام نگاه های عاشقانه تمام مردمان پیش از خود را یکباره تجربه می نمایی. صدای رود تو را با خود به عمق خاطرات شهر می برد. جایی در کنار اولین مجارها، زیر سلطه عثمانی و در امپراطوری اشرافی اتریش-مجارستان ... بوداپست اما، امروز از همیشه زنده تر است و زیباتر شاید ...
بوداپست دارای حمام های آب گرم بسیاری است که خواص متعدد درمانی دارند. مشهورترین این حمام ها Gellert نام دارد که درست در پای تپه Gellert واقع شده است. اگر فرصت بیشتری از ما داشتید، حتما در این حمام تنی بر آب بزنید. ورودی برای هر نفر به همراه کابین تعویض لباس 5700 HUF الی 5900 HUF است.
یکی دیگر از تجربه های جذاب در بوداپست، سفر با کشتی کروز رودخانه ای به براتیسلاوا و وین است. قیمت بلیت رفت و برگشت از بوداپست به وین با این کشتی ها حدود 125 یورو است.
رفت وآمد در بوداپست:
شبکه گسترده اتوبوس، ترام و 4 خط مترو تمام شهر را به هم متصل می کند. حمل و نقل عمومی در پست بیشتر در دسترس است و در بودا به علت شیب تند خیابان ها کمتر یافت می شود. بلیت های تک سفره اگر از ماشین های فروش بلیت تهیه شوند 350 HUF قیمت دارند و اگر از راننده خریداری شوند 450 HUF. بلیت های ارزانتر 3 روزه و یک هفته ای هم در دسترس هستند. اما کماکان بهترین راه برای کشف شهر، پیاده روی است. مسافت ها آنچنان زیاد نیست و بیشتر دیدنی های شهر را می توان پیاده پیدا کرد.
خورد و خوراک در بوداپست:
یک وعده فست فود حدود 1200 HUF، یک وعده غذا در رستوران متوسط حدود 2500 HUF و قهوه استارباکس 1100 HUF قیمت دارد. برای غذا خوردن از خیابان Vaci Utca دوری کنید چراکه قیمت رستوران ها بسیار بالاست. برای قیمت های مناسب تر، رستوران های اطراف پل مارگریت را انتخاب نمایید.
پرواز Ryan Air ما در ساعت 20:20 دقیقه از زمین بلند شد و در ساعت 22:25 در فرودگاه شارلوای بروکسل به زمین نشست.