داستان سفر من و همسرم به دبی از اینستاگرام شروع شد. مرداد بود و همه در حال و هوای سفر بودند که من استوری های دختر خاله ام از سفرش به دبی را دیدم. خیلی برام عجیب بود که کسی در این فصل به دبی سفر کند.بهش پیام دادم و فهمیدم با توجه به گرمای هوا قیمت ها بسیار مناسب شده و از طرفی با توجه به سیستم تهویه مناسب در هتل ها و مراکز تجاری دبی گرمای هوا اصلا آزار دهنده نیست. پس مصمم شدم برنامه سفر را برای اوایل مهر بچینم، چرا که از طرفی هم امیدوار بودم هوا خنک تر شود و هم تعطیلات خوبی در اون زمان پیش روی من و همسرم بود.
اولین کاری که کردم وارد سایت لست سکند شدم و اکثر سفرنامه ها به دبی را خواندم، بعدش بلیط هواپیما به سمت دبی رو چک کردم که نسبت به مقاصدی مثل آنتالیا بسیار قیمت مناسبی داشت. بعد از خوندن سفرنامه ها متوجه شده بودم بهترین هتل برای ما هتلی است که به ایستگاههای متروی دبی خصوصا خط قرمزنزدیک باشد و از طرفی هم چون ما علاقه مندبه مدرنیته بودیم ترجیحمان این بود هتلمان در مناطق به روز تر شهر باشد. در سایت بوکینگ دات کام هتل های امتیاز بالا که قیمتهای مناسبی داشتند رو انتخاب میکردم، نظرات مسافرانشان را میخواندم و با گوگل مپ چک میکردم که نزدیک ایستگاه مترو هستند یا خیر. کار بسیار زمان بری بود ولی وقتی عاشق سفر و آبتنی باشید لذت بخش ترین کار دنیا میشود.
ناگفته نماند برای من مهم بود که حتما یک سفر اقتصادی داشته باشم، چرا که شرایط مالی ما در آن زمان طوری نبود که بتوانیم خیلی ولخرجی کنیم. بالاخره چند هتل رو انتخاب کردم و اسم هتل ها را در سایتهای رزرواسیون ایرانی سرچ کردم تا بتونم از سایتهای ایرانی آن را خریداری کنم. نهایتا هتل نووتل البرشا که یک هتل چهارستاره نزدیک ایستگاه مترو المشرق بود انتخاب کردم. حالا مانده بود بلیط سفر و ویزا. خرید بلیط هواپیما کار سختی نبود بارها انجام داده بودم ولی تا به حال تجربه ای برای گرفتن ویزای الکترونیک نداشتم.
همین باعث شد که از یکی از سایتهای داخلی تور دبی رو بخرم که خودشان کارهای ویزا رو انجام دادند و اتفاقا قیمت تمام شده بسیار ارزانتر از خرید تک به تک هتل و پرواز و ویزا بود. ما تور دبی تاریخ یک مهر تا 5 مهر رو به مبلغ نفری دوازده میلیون و چهارصد هزار تومان خریداری کردیم که واقعا قیمت فوق العاده ای بود که یکی از دلایلش آف استثنایی هتل های دبی به خاطر گرمای هوا بود.
من قبل از سفر از خاطرات سفری که در سایت لست سکند خوانده بودم میدانستم که دو وبسایت ایرانی وجود دارند که ووچر تفریحات و یا بلیط با تخفیف تفریحات دبی را میفروشند، لذا دو روز مانده به سفر بلیط پارک آبی وایلد وادی رو از وبسایت های ایرانی فروش تفریحات خریدم که تخفیف خوبی داشت.
بالاخره روز سفر فرارسید، فکر میکنم ساعت پرواز ما 6 صبح بود و از اونجایی که من همیشه استرس جا ماندن از پرواز دارم ازساعت 8 شب روز قبل از شهر رشت راه افتادیم و حدود ساعت 1 شب به فرودگاه امام رسیدیم و ماشینمان را در پارکینگ شماره 3 فرودگاه پارک کردیم. بلاخره بعد از انتظار فراوان با پرواز بدون تاخیر با هواپیمایی ایران ایرتور به سمت کشور امارات و شهر دبی حرکت کردیم. حقیقتا فرودگاه شهر دبی بسیار مجهز و بزرگ هست و واقعا قابل مقایسه با فرودگاه امام نبود.
وقتی از گیت رد شدیم به من و همسرم یک سیمکارت رایگان دادند که از اینترنتش میتوانستیم به مدت 24 ساعت به صورت رایگان استفاده کنیم. از اونجایی که من از ایران بسته رومینگ همراه اول رو برای استفاده از اینترنت خریداری کرده بودم ترجیح دادم سیمکارتهایی که بهمون دادند رو فعلا فعال نکنم. وقتی چمدونها رو تحویل گرفتیم با استفاده از اینترنت رومینگم مترو رو پیدا کردیم و در گیت ورودی مترو هرکداممان یک نول کارت نقره ای خریداری کردیم و بعد از خرید کارت و پرداخت هزینه مترو سوار مترو شدیم .وقتی چند ایستگاه رو پشت سر گذاشتیم تازه فهمیدیم مدرنیته و تکنولوژی و آسمان خراش یعنی چه. دبی فراتر از رویاها و تصورات ما بود و واقعا برای ما جذابیت بالایی داشت. این موضوع را با همان نگاه اول فهمیدیم. به هرحال ما در ایستگاه المشرق که نزدیک هتلمان بود پیاده شدیم و با چند قدم پیاده روی وارد هتل شدیم.
خانم رسپشن که به نظر یک خانم چینی بودند توضیحات لازم رو به ما دادند و البته بسیار سریع و گاها نامفهوم صحبت میکردند. اما با اینکه ما حدود ساعت 10 صبح به هتل رسیده بودیم اتاق رو سریعا به ما تحویل دادند. اتاق ما در طبقه دهم بود که ویوی خاصی نداشت، البته بعضی از اتاقهای این هتل ویویی رو به برج العرب دارند که برای من و همسرم ابدا ویوی اتاق مهم نبود چون قرار نبود در هتل طولانی مدت بمانیم. بعد از استراحت تصمیم گرفتیم به سمت دبی مال و برج خلیفه برویم.
حدود 20 دقیقه با مترو از هتل ما تا دبی مال راه بود. واقعا فضای متروی دبی فوق العاده تمیز و آرام بود و وقتی به ایستگاه دبی مال میرسید یک تونل شیشه ای وجود دارد که شما بدون آزرده شدن به خاطر گرمای هوا به راحتی مستقیما میتوانید وارد دبی مال شوید. دبی مال پر از برند و مغازه های لوکس هست که فکر نمیکنم هرچقدر تلاش کنید بتوانید تمام آن را در یکی دو روزه بگردید. به هرحال بعد از مدتی جستجو به فواره ها و نمای زیبای برج خلیفه دست پیدا کردیم. واقعا شکوه ، عظمت و زیبایی آن مکان هر انسانی رو متحیر میکند. رقص فواره ها هر نیم ساعت اجرا میشد. چنان تحت تاثیر آن فضا بودم که ناخودآگاه ایران عزیزم رو با همسایه کوچکش مقایسه کردم و همون لحظه با اجرای رقص فواره ها و موزیک ملایم روی آن اشکم جاری شد.
آن شب فقط به دیدن دبی مال و عکسبرداری با برج خلیفه و فواره ها گذشت. برای روز دوم ، برنامه ریزی من این بود که به پارک آبی وایلد وادی برویم. ما ترنسفری نداشتیم به همین دلیل با استفاده از گوگل مپ فهمیدم که با اتوبوس میتوانیم به اونجا بریم و ایستگاه اتوبوس هم دقیقا نزدیک هتل ما بود. برخلاف انتظارم اتوبوس حدود نیم ساعتی تاخیر داشت، به هرحال من و همسرم سوار شدیم و در ایستگاه مورد نظرمان پیاده شدیم و با حدود 5 دقیقه پیاده روی به وایلد وادی رسیدیم. متاسفانه با قطع سراسری اینترنت در ایران، اینترنت رومینگ من هم دچار اختلال شده بود و ما از اون روز تا آخر سفر نتوانستیم از اینترنت رومینگ استفاده کنیم و ناچارا یکی از سیمکارتها رو برای راهیابی فعال کردیم.
به ورودی وایلدوادی رسیدیم و با نشان دادن بلیطهای الکترونیکمان وارد پارک شدیم. من بهتون پیشنهاد میکنم که بلیط پارک آّبی رو همراه با ناهار خریداری کنید تا آنجا دغدغه خرید غذا رو نداشته باشید. همچنین در همان گیشه ما یک کمد اجاره کردیم که متناسب با سایز قیمتهای متفاوتی داشت. استفاده از تمام تفریحات داخل پارک رایگان بود و دمای آب طوری بود که گرمای هوا اصلا آزار دهنده نبود. از طرفی همه جای دبی امنیت بالایی داشت و نگران دزدی و این مسائل نبودیم، به همین دلیل با خیالی راحت وسایلمان را جایی قرار میدادیم و بعد از چند ساعت دیدیم که حتی تکان نخورده اند.
آنروز تا عصر در پارک وایلد وادی ماندیم، بعدش هم یک شام مختصری نزدیک هتل خوردیم و از فرط خستگی تا صبح خوابیدیم.
روز بعدی سفر، برای من مهم بود که مناطق قدیمی تر شهر را ببینم و همچنین شنیده بودم در سیتی سنتر دیره میشود وسایل با قیمت مناسب پیدا کرد. بازهم بعد از صرف صبحانه سوار مترو شدیم و به سمت ایستگاه سیتی سنتر دیره حرکت کردیم. فضای دیره خیلی متفاوت با فضای اتوبان شیخ زائد بود، از برجهای بلند و فضای مدرن به شکلی که در سمت دیگر شهر بود خبری نبود و حتی ما افراد فقیری رو میدیدم که اصرار داشتند به ما آب بفروشند. همچنین از آن تونل شیشه ای خنک که از مترو مستقیم به سمت مال کشیده میشد هم خبری نبود و ما مجبور بودیم در گرمای هوا در خیابان این طرف آن طرف برویم. البته که خیابان ها همچنان تمیز و پر از آرامش بود ولی سیتی سنتر دیره چیزی نبود که ما دنبالش بودیم و به نظرم اگر مجدد به دبی سفر کنم به اون قسمت شهر نخواهم رفت.
بعد از صرف نهار به سمت فروشگاه دی تو دی رفتیم، البته من خرید خاصی نداشتم ولی یک سری وسایل کوچک خریداری کردم و بعد مجدد سوار مترو شدیم و اینبار امارات مال پیاده شدیم. طبقه همکف امارات مال یک هایپرمارکتی وجود دارد که شما هرچی نیاز داشته باشید میتوانید بخرید ما یک تلفن بیسیم پاناسونیک خریدیم که در اون زمان یعنی مهر 1401 حدودا یک میلیون وسیصد هزار تومان شد و همان تلفن رو در ایران حدود یک میلیون وهشتصد هزار تومان میفروختند. بعد از انجام خریدمان از امارات مال به هتل برگشتیم . تنها مشکلی که متروی دبی دارد اینست که ساعت 12 شب تعطیل میشود و شما باید نهایتا تا 11 ونیم شب خودتان را به ایستگاه مترو مد نظرتان برسانید.
آن شب بعد از اینکه به هتل رسیدیم تصمیم گرفتیم از استخر هتل استفاده کنیم. هتل دو استخر روباز در طبقه هفتم و با ویوی برج العرب داشت. واقعا فضای استخر و ویوی زیبای آن بسیار وسوسه انگیز بود و هر فردی را مجذوب خودش میکرد. همچنین در همان طبقه هفتم ،هتل یک سالن ورزشی داشت که چندان بزرگ نبود اما کارآمد بود.
روز بعد که در واقع روز آخر سفر ما بود تصمیم گرفتیم به ساحل JBR برویم، رفتن به آنجا با مترو کمی برای من گیچ کننده بود و نهایتا در ایستگاه اشتباهی پیاده شدیم و مجبور شدیم کمی پیاده روی کنیم. از اونجایی که هوا بسیار گرم بود من دوست داشتم که صبح زود به آنجا برسیم اما با توجه خواب آلودگی و مسیریابی اشتباه ساعت حدود ده ونیم رسیدیم که هوا به شدت گرم شده بود و البته کمی آبتنی کردیم اما پوستمان زیر آفتاب به شدت تغییر رنگ داد. بعد از آبتنی سکه های مخصوص دوش های ساحلی خریداری کردیم. با هر سکه ای که میخرید میتوانید سه دقیقه زیر دوش بمانید. ما خیلی دوست داشتیم که سوار چرخ و فلک معروف دبی هم بشویم اما در آن زمان چرخ و فلک در حال تعمیر بود و متاسفانه فرصت استفاده از آن را نداشتیم.
بعد از آبتنی و خستگی ناشی از آن دیگر توان پیاده روی تا مترو را نداشتیم، لذا تصمیم گرفتیم تاکسی بگیریم. همه تاکسی های دبی تاکسی متر دارند و در نهایت وقتی به هتل رسیدیم کرایه تاکسی مان 35 درهم شد. از اونجایی که روز آخر سفر بود قبل از تاریک شدن هوا باید عکسهای یادگاری میگرفتیم، به همین دلیل بلافاصله حاضر شدیم و مجدد به سمت دبی مال رفتیم. همونجا از مک دونالد دو همبرگر با مخلفات خریدیم و بعد از خوردن به اصطلاح ناهارمان رفتیم به سمت بالهای فرشته که یک ویوی فوق العاده به سمت برج خلیفه دارد.
یک صفی شامل حدود 10 الی 15 نفر آدم رو پشت سر گذاشتیم و عکسهایمان را گرفتیم و بعد هم مجدد رقص فواره های دبی شروع شد و ما شب آخر رو به لذت بردن از آن و عکس برداری گذراندیم.همچنین در دبی مال یک پارک واقعیت مجازی وجود دارد که از آنجا هم دیدن کردیم و همچنین یک اتاق وحشت جذابی هم وجود داشت که با خرید یک بلیط دو نفره وارد آن شدیم. فضای فوق العاده ترسناک و هیجان انگیزی بود و این اتاق وحشت در نهایت حسن ختامی بر سفر ما به دبی بود.
سرانجام صبح روز 5ام مهر ساعت یازده صبح بلیط برگشت به ایران داشتیم که مجددا بعد از چک اوت هتل سوار مترو شدیم و نهایتا با پرواز بدون تاخیر ایران ایرتور به تهران برگشتیم. به طور کلی سفر به دبی برای افرادی که دنبال مقاصد لوکس هستند سفری جذاب خواهد بود، همچنین بهتر است بدانید که هتل های دبی در مقابل هتل های هم ستاره خودشان در شهرهای ترکیه قابل مقایسه نیستند و حداقل یک سر و گردن بالاتر میباشند که این موضوع دبی را مقصدی دوست داشتنی تر برای سفر تبدیل میکند.نکته آخری هم که باید متذکرشوم اینست که در زمان سفر ما به دبی درهم حدودا 8500 تومان بود.