پس از گشت در این پارک، راهنما، گروه را به طرف یک مرکز خرید در مرکز شهر برد. در اینجا هم همه اجناس مارکدار و گران بود. پس از صرف ناهار در طبقه بالای مرکز خرید که شامل چندین رستوران و فستفود میشد، به طرف هتل رفتیم. نام هتلمان «هالیدی این» بود و متاسفانه از مرکز شهر دور بود. پس از کمی استراحت، غروب در پارک و خیابانهای اطراف هتل گشتی زدیم و از فروشگاه 24 ساعتهای که رویروی هتل بود، کمی خرید کردیم. شهر مسکو دارای سیستم آب گرم مرکزی است و توسط دو شوفاژخانه اصلی تأمین میشود و بهنوعی باعث صرفهجویی در مصرف سوختهای گرماساز میشود. صبح روز دوم، بازدید از میدان مانژ، اولین گشت تور بود. این میدان وسیع در پایین میدان سرخ قرار دارد. در یک طرف این میدان، هتل اینترنشنال دیده میشود.
در خروجی میدان سرخ، بساط دست فروش ها به راه است. یکی از سوغاتیها و یادگارهای خوبی که میتوانید از روسیه تهیه کنید، مجسمههای چوبی تودرتو به نام «ماتروشکا» است که قیمت آنها معمولاً گران نیست. ماتروشکاهای مختلف از فرم سنتی آن گرفته تا ماتروشکا با عکس دیمیتری مدودوف. بشقابهایی که عکسهای دیدنیهای روسیه بر روی آنهاست. کلاه، شال گردن و لباس های پوست خز و سمور بهوفور و با قیمتهای بسیار زیاد وجود دارد. انواع جاسوئیچی و لیوان و عکس در این خرده فروشیها می توانید پیدا کنید. در طرف دیگر میدان، موزه ارتش روسیه دیده میشود که اجازه بازدید از آن را نمیدادند.
سپس به طرف میدان سرخ حرکت کردیم. قبل از ورود به میدان، مکانی را میبینید که به نقطه صفر مسکو معروف است و این مکان جایی است که روسها معتقدند اگر در مرکز آن بایستی و سکهای پرتاب کنی، آرزویت برآورده میشود. میدان سرخ در شهر مسکو، معروف ترین مکانی است که جهانیان از اتحاد جماهیر شوروی سابق و کشور روسیه فعلی میشناسند. البته معنی کلمه سرخ معادل قرمز ما نیست بلکه این دقیقاً یک کلمه اسلاوی بهمعنای «زیبا» است. در گوشه پایین میدان سرخ، موزه تاریخ روسیه و کلیسای کازان و در سمت مقابل آن، کلیسای واسیلی مقدس و مجسمه دیمیتری پوژارسکی و کوزما مینین و در سمت شرق میدان بازار گوم قرار دارد. کلیسای واسیلی مقدس یک کلیسای ارتدکس است با گنبدهای رنگارنگ پیازی شکل، که به دستور تزار به افتخار پیروزی بر تاتارها به فرماندهی ایوان مخوف در سالهای (1561- 1555) ساخته شد. نام کلیسا از نام یکی از قدیسان ارتدکس گرفته شده است. بعد از اتمام کار کلیسا ایوان مخوف دستور میدهد تا چشمان معمار کلیسا را کور کنند که دیگر نتواند کلیسایی مشابه سنت باسیل بسازد. تا سال 1600 این کلیسا بلندترین بنای مسکو بود. این کلیسا بعدا به موزه تبدیل شد و در سال 1990 این موزه و کرملین و میدان سرخ بعنوان میراث جهانی یونسکو شناخته شد. جشنهای ملی و مراسم مذهبی و جشن سال نو در محوطه این کلیسا برگزار میشود.
میدان سرخ که در مجاورت کاخ کرملین (مرکز فرمانروایی امپراطورها و تزارهای روس و پس از آن) قرار گرفته، مرکزیترین نقطه شهر مسکو به حساب میآید و عملاً خیابانهای اصلی مسکو از این میدان منشعب میشوند. اینکه کاخ کرملین را در کنار رودخانه بسازند، هم از نظر رفت و آمد آبی، هم از نظر استفاده مستقیم از آب رودخانه و هم از نظر دفاعی و نظامی امری طبیعی بوده است. بنابراین میدان سرخ درست در مجاورت رودخانه مسکو قرار دارد. این میدان با 695 متر طول، 130 متر عرض و مساحت تقریبی 90 هزار متر مربع پس از میدان تیانآنمن در شهر پکن، به عنوان دومین میدان بزرگ جهان شناخته میشود.
قدمت تاریخی روسیه به قرن نهم میلادی برمیگردد. در این زمان گروهی از وایکینگها به سمت جنوب شرقی، یعنی سرزمینهای گرمتر سرازیر شدند و اولین حکومت رسمی خود را در سال 1019 میلادی در شهر کییف امروزی بنا نهادند. مناطقی که تحت سلطه ایشان قرار داشت «روس» خوانده میشد و روسیه به معنی سرزمین روسهاست. نخستین سنگ بنای کاخ کرملین در سال 1367 میلادی گذاشته شد. در سال 1460 پس از آنکه ایوان کبیر به قدرت رسید و توانست حکومت مرکزی قدرتمندی برپاکند، عملاً مسکو به عنوان پایتخت روسیه شناخته شد. میدان سرخ در ابتدا بخشی از کاخ کرملین محسوب میشد و نام اولیه آن Poloye place بود. در قرن هفدهم این میدان را میدان سرخ نام نهادند. شهر سنپترزبورگ از سال 1711 میلادی به عنوان پایتخت روسیه انتخاب شد و تا سال 1917 که انقلاب بلشویکی بساط حکومت 272 ساله خاندان رومانوف را در هم پیچید، پایتخت روسیه بود و عملاً از محوریت مسکو کاسته شده بود. بلشویکها پس از به قدرت رسیدن برای چندین سال درگیر جنگهای داخلی و خارجی گشتند و به «سرخها» معروف بودند. بنابراین در عین اینکه نام بسیاری از شهرها و اماکن را که مبنای مذهبی داشت یا به تزارها مربوط می شد را عوض کردند اما نام میدان سرخ همان که بود، ماند. از طرف دیگر سرخها ترجیح دادند که پایتخت اتحاد جماهیر شوروی را از سنپترزبورگ به مسکو منتقل کنند. این میدان شاهد مهمترین وقایع تاریخ روسیه بوده است: تمام امپراطوران و تزارهای روس در کلیسای اصلی ارتدوکس روسیه واقع در کاخ کرملین، تاج بر سر گذاشتند. پترکبیر و کاترین کبیر از سنپترزبورگ به مسکو آمدند تا جشنهای پیروزی را در این میدان برگزار کنند. امپراطوری روسیه و شهر مسکو در طول تاریخ بارها مورد تاختوتاز و تجاوز دشمن واقع شده است. پس از تاختوتاز مغولها که به قرن سیزدهم برمیگردد، در سال 1571 مغولها مجدداً مسکو را تصرف و به آتش کشیدند. در سال 1610 مسکو توسط لهستانیها فتح شد. دو سردار روس به نامهای دیمیتری پوژارسکی و کوزما مینین مردم را شوراندند و لهستانی ها را در سال 1613 از خاک سرزمینشان بیرون راندند. به همین دلیل مجسمه این دو سردار سالها بعد ساخته شد و در میدان سرخ نصب گردید. در سال 1812 شهر مسکو از دست سپاه ناپلئون پس گرفته شد و روس ها جشن پیروزی را در این میدان برپا کردند. پیش از آن توپهای فرانسوی در این میدان مستقر بودند و اثرات تخریب ناشی از توپها هنوز بر بدنه دیوار کرملین وجود دارد. میدان سرخ برای بلشویکها هم مکان محترمی به حساب میآمد. به همین دلیل در سال 1924 مقبره «ولادیمیر ایلیچ لنین» را درست در کنار دیوار کاخ کرملین در میدان سرخ ساختند. برنامه بعدی بازدید از کلیسای «عیسی منجی» بود که توقف کوتاهی در کنار آن داشتیم و پس از آن به طرف بام مسکو یا تپه گنجشکها رفتیم. دانشگاه مسکو هم در این مکان قرار دارد که اجازه بازدید از آن داده نمیشد. از بالای این تپه، تمام شهر دیده میشود.
غروب به همراه تعداد کمی از افراد تور و به اتفاق راهنما، از مترو مسکو و چند ایستگاه معروف و زیبای آن بازدید کردیم. تا مرکز خریدی که راهنما معرفی کرده بود، رفتیم و در برگشت به هتل هم از مترو استفاده کردیم و در ایستگاه روبروی هتل پیاده شدیم. مترو مسکو، یکی از دیدنیهای شهر است که به دستور استالین به شکل فعلی آن درآمده است. از آنجاییکه یکی از شلوغترین مناطق عبور و مرور مردم بهحساب میآمد، لذا به دستور استالین طرحهای موزاییکی بسیار زیبایی که حاکی از ترویج افکار کمونیستی بوده در آنها ساخته شده است.
صبح روز سوم، برنامه تور بازدید از موزه و کاخ کرملین بود. ابتدا در میدان مانژ از اتوبوس پیاده شدیم. قبل از همه به دیدن مومیایی لنین در کنار میدان سرخ رفتیم. ابتدا در صفی طولانی منتظر ماندیم و سپس بدون هیچ کیف و دوربین به ما اجازه بازدید داده شد. در مسیری که طی کردیم از کنار مقبره و تندیس چند تن از مشاهیر روسی از جمله ژوزف استالین، برژنف، آندروپف و همچنین یوری گاگارین و مارشال ژوکوف گذشتیم و در سکوت کامل وارد اطاقی شدیم که جسد مومیایی شده لنین در لباس رسمی و کت و شلوار، خوابیده در محفظهای شیشهای و نورپردازی شده، قرار داشت. 2 سرباز در داخل اطاق، بازدیدکنندگان را برای ورود از یک در و خروج از در دیگر راهنمایی میکنند و باید در این اطاق سکوت کامل رعایت شود. بسیار برایم دیدنی و عجیب بود. روسها برای نگهداری مومیایی لنین هر سال هزینه هنگفتی را متقبل میشوند و بطور کلی برای حفظ مظاهر تاریخ خود از جمله دوران کمونیسم، هیچ ابایی ندارند. سپس برای ورود به کاخ کرملین از باغ الکساندر عبور کردیم. در ورودی این باغ زیبا، یادبود سرباز گمنام و شعله آتش همیشه جاویدان، به یاد بیش از 20 میلیون کشته روسیه در جنگ جهانی دوم، قرار داشت. این آتش در قسمتی سنگی در وسط حوض بزرگی قرار داشت. در کنار این آتش 2سرباز بدون هیچ حرکتی ایستاده بودند. رأس ساعت 12 با همراهی 2 افسر، 2 سرباز جدید با سربازان قبلی جابجا شدند که دیدن این مراسم هم خیلی جالب بود. پاککردن عرق آنها توسط سربازی دیگر در تابستان و تحمل سرمای شدید در زمستان بدون انجام هیچ حرکت اضافی، صحنههای تاثیرگذاری را رقم میزند.
راهنمای ما در داخل حیاط کاخ، خانمی روسی که کارشناس زبان فارسی بود و فارسی را به لهجه شیرینی صحبت میکرد، بود. در محوطه داخل حیاط کاخ کرملین غیر از ساختمانهای دولتی یک پارک و 2 کلیسا وجود دارد. کلیسای میکائیل و کلیسای اوسپینسکی (محل تاجگذاری و دفن تزارهای روسیه) که شرح تعدادی از آنها در اینجا میآید: در سال ۱۹۱۷ بعد از انقلاب کمونیستی خانواده نیکولای دوم٬ تزار وقت روسیه ترور میشوند و جنازههای آنها را در سیبری دفن میکنند. یلتسین در زمان خودش دستور میدهد جنازه ها را از سیبری به اینجا بیاورند. سپس در یک اطاق مخصوص در این کلیسا آنها را دفن میکند. قبرهای روسی برجستهتر از زمین به نظر میرسند. در صورتیکه جنازه ها ۲ متر زیر زمین هستند و تنها به صورت سمبلیک سنگهای قبور را بالاتر از سطح زمین در نظر میگیرند. قبور الکساندر دوم و همسرش که هر دو ترور میشوند (و پسرشان دستور داد تا سنگها را با رنگهای جداگانه مشخص کنند) ۲ سال پیش به دستور پوتین به اینجا آورده شدهاند. و سرانجام مقبره پتر کبیر و همسرش کاترین اول. پشت قبر آنها هم قبر کاترین دوم یا همان کاترین کبیر که احتمالا راجع به آن زیاد شنیدهاید وجود دارد. او هم یکی از مشهورترین پادشاهان تاریخ روسیه است که برای این کشور خدمات زیادی انجام داد. او که یک شاهزاده آلمانی بود، زن یکی از پادشاهان تزار شده و به روسیه میآید. همسرش مردی هوسباز بود و معشوقههای زیادی داشت. بعد از مدتی تصمیم میگیرد همسر دیگری اختیار کند اما در آن زمان طلاق امکانپذیر نبود. مردان دولتمردی که میخواستند زنان دیگری اختیار کنند، موهای زنانشان را میتراشیدند و آنها را به عنوان راهبه به دیر میفرستادند و با وجدان آسوده زن دیگری میگرفتند. کاترین که شاهزادهای بزرگ بود از توطئه خبردار میشود، شوهرش را ترور میکند و خود تخت پادشاهی را به تصرف درمیآورد و طولانی ترین پادشاهی را در تاریخ روسیه به اسم خود رقم میزند. روابط روسیه و آلمان را افزایش داده و سازندگیهای زیادی در کشور انجام میدهد. طرفدارانش زیاد میشوند و قدرت زیادی مییابد و لقب کاترین کبیر را تا ابد از آن خود میسازد. پس از گشت در محوطه حیاط کاخ کرملین، بازدید از کلیساهای داخل حیاط کاخ، بزرگترین توپ جنگی (وزن توپ 40 تن و وزن هر گلوله آن یک تن بود)، بزرگترین ناقوس دنیا که تکهای از آن شکسته در گوشهای از حیاط بود (وزن ناقوس 200 تن و وزن تکه جداشده آن 11 تن) و پارک داخل حیاط، به طرف میدان سرخ برگشتیم.
ناهار را به اتفاق گروه در کشتی دیویدف و با گشت روی رودخانه مسکو گذراندیم.
شب، همه گروه برای برنامه بازدید از سیرک مسکو ثبت نام کرده بودند. ما غروب به محل سیرک رسیدیم. محل این سیرک همان جایی بود که چند سال پیش یک گروه افراطی چچن به این سیرک حمله کرده بودند و تعدای از بچهها در این حمله کشته شدند که عکس آنها در ابتدای ورود دیده میشد و البته بسیار دردناک بود. این سیرک یکی از بهترین سیرکها در دنیاست و همه افراد بازیگر این سیرک با اسکیت و در زمین پاتیناژ همراه با برنامههای زیبایی از صدا و نور و آب، نمایش خود را اجرا میکردند. این برنامه برای شب آخر بسیار زیبا بود. در ابتدای ورود با اشخاصی که لباس عروسکهای بزرگ را پوشیده بودند یا حیواناتی که بعداً در نمایش سیرک شرکت داشتند، از شما عکس میگرفتند و در زمان استراحت بین برنامههای سیرک میتوانستی عکس خود را به رایگان دریافت کنید که یادگاری خوبی بود. برنامه بازگشت ما از مسکو به طرف تهران ساعت 11 صبح روز بعد بود که باز هم هواپیمایی ایران ایر، این پرواز را با تاخیر 3 ساعته انجام داد و به این ترتیب ساعت 7 شب به تهران رسیدیم.
لازم به ذکر است، اطلاعاتی که در این سفرنامه آورده شد، با تحقیقات شخصی خودم و گفتههای راهنمایان تور جمعآوری شده است که ممکن است، کاملاً دقیق نباشد. مطمئناً ذکر جزئیات دقیق همه این مکانها یا تاریخ گذشته آنها در این مطلب نمیگنجد. امیدوارم همه شما دوستان به این شهرها سفر کنید و از نزدیک با مکانهای دیدنی این شهرها آشنا شوید.
نویسنده : فاطمه منتظری