سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

4.3
از 31 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه + تصاویر
آموزش سفرنامه‌ نویسی
29 شهریور 1394 15:42
180
31.6K

سلام به همه دوستان خوب سفر دوست و خوانندگان سایت مفید و جذاب لست سکند

سفرنامه ای رو که میخوام تقدیمتون کنم، مربوط به یک سفر زمینی عالی و خاطره انگیز به شمال ترکیه در تعطیلات فروردین ماه 94 هست که امیدوارم به زودی امنیت در جاده های ترکیه برقرار بشه تا همه ی علاقه مندان بتونن این سفر زمینی رو تجربه کنن.

راستش من قبل از سفرم، قصد نوشتن سفرنامه نداشتم، و حتی عکسی هم مخصوص سفرنامه تهیه نکردم، ولی بعد از خوندن سفرنامه های خوبی که دوستان در این سایت قرار دادن، تشویق شدم که اطلاعات و تجربه های خودم رو براتون بنویسم و واقعا امیدوارم که این تجربه ها به دردتون بخوره و شما هم بتونید اگر این سفر رو تجربه کردید، همون قدر که ما لذت بردیم، لذت ببرید و شاد باشید.
توضیحی که در ابتدا لازم می دونم بدم اینه که سعی می کنم مطالبی که توی سایت های مختلف هست و با یه سرچ ساده میشه پیدا کرد رو گذرا فقط اشاره کنم و مطالب مهمتر رو توضیح بدم. و البته در هر بخش چند تا نکته کنکوری هم وجود داره که به نظرم خیلی مهمه !!! و به موقعش براتون میگم

خوب بریم سر اصل مطلب و مقدمات و برنامه ریزی های سفر زمینی به ترابزون، اوزون گل و ارزروم:

برنامه ریزی: من و همسرم کلا اهل برنامه ریزی برای اهداف بلند مدت و کوتاه مدتیم!! حتی اگه به اون نتیجه ای هم که میخوایم نرسیم!! ولی به هر حال برنامه می ریزیم که اگه رسیدیم یهو سورپرایز نشیم !! برای همین، یه برنامه ریزی تقریبا طولانی رو از حدود 8،9 ماه قبل از سفرمون شروع کردیم و تو این مدت تا جایی که تونستیم راجع به مسیر ها، هتل ها، اماکن دیدنی و شهرهایی که می خوایم بریم اطلاعات جمع کردیم. البته وبلاگ دوست خوبم به نام سفر جویان هم خیلی خیلی به ما در این برنامه ریزی و در طول سفرمون کمک کرد که جا داره همین جا ازشون تشکر ویژه بکنم.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

خوب از اونجایی که من عروس خوبی هستم، برای این سفر به خانواده همسرم یعنی خواهر شوهرم و همسرشون (و نی نی شون که اون موقع هنوز تو دل مامانش بود) و برادرشوهرم و خانمشون هم پیشنهاد همراهی دادم و اونها هم بلافاصله لبیک گفتن و قرار شد که خانواده سه نفری ما (من و همسر و پسر ده ساله ام) و این چهار نفر که گفتم یعنی کلا جمع 7 نفره مون با هم به این سفر بریم.

همین جا یه نکته مهم رو بگم و اون اینکه سفر زمینی بدون تور، خصوصا سفر های خارج از ایران، به علت ناشناخته تر بودن برای ما و خستگی های راه و احتمال بروز مسائل پیش بینی نشده، ممکنه مسائلی رو برای همسفر ها ایجاد کنه که گاهی باعث ناراحتی و کدورت بینشون بشه. پس توصیه من به شما عزیزان اینه که با کسانی در اینگونه سفر ها همسفر بشین که میدونین برنامه شون و آستانه تحمل و خلق و خوشون مثل خودتونه تا یک وقت خدای نکرده به مشکلی بر نخورید. خدا رو شکر ما از این نظر خیلی با هم جور هستیم و این چندمین بار بود که با هم به سفر می رفتیم و تقریباً همه خواسته ها و علایقمون مشترکه و در ضمن این عزیزان به برنامه ریزی من و همسرم اعتماد کردن و با صحبتهایی که با هم کردیم، به یک برنامه ریزی مشترک رسیدیم که خیلی هم ازش راضی بودیم و کلی خوش گذشت.

ما قصد داشتیم با خودرو سواری خودمون و از طریق مرز بازرگان، ابتدا به شهر ساحلی ترابزون که در کنار دریای سیاه قرار داره حرکت کنیم و بعد از چند روز به روستای اوزون گل که در نزدیکی ترابزون قرار داره و بسیار باصفا و زیباست بریم و بعد از یک روز اقامت به ارزروم رفته و بعد از اقامت کوتاهی، از اونجا به ایران برگردیم.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

مسیر حرکت از مرز بازرگان تا ترابزون

از اون جایی که سفر زمینی مقدمات خودش رو داره، به صورت خلاصه براتون این مراحل رو میگم. چون این اطلاعات در سفرنامه های خیلی از دوستان هست . نیاز به تکرار نیست ولی اگر کسی سوال یا ابهامی داشت، برای پاسخگویی در خدمتم.

- اولین قدم اینه که پاسپورتتون باید حتماً حداقل شش ماه اعتبار داشته باشه و اگر نداشت باید سریع برای تمدیدش اقدام کنید. در ضمن دیگه جدیداً همراه رو در پاسپورت قبول نمی کنن و حتی برای نوزادان هم باید پاسپورت جدا گرفت

- مرحله بعد گرفتن کاپوتاژ برای ماشین هست که اینطور که به ما گفتن، گمرک غرب اینکار رو انجام میده و ما هم به اونجا مراجعه کردیم. البته چون بعضی قوانین در زمانهای مختلف تغییر میکنه، شما قبل از رفتن تلفنی بپرسید. هزینه اش هم حدود 40 هزار تومن برای هر ماشین بود.

نکته: ماشین به نام هر کسی که هست، باید خودش برای انجام کارهای کاپوتاژ و پلاک ترانزیتش اقدام کنه و حتما هم باید خودش خارج کننده ماشین از مرز باشه. پس اگر کسی ماشین به نامش نیست و مالک هم در موقع خروج از مرز بین مسافرا نیست، قبل از مراجعه به گمرک، باید از مالک خودرو یک وکالت برای خروج ماشین از مرز بگیره. دفترخانه ها خودشون در جریان این وکالت هستن و بهشون بگید، متنش رو براتون تنظیم می کنن. ما هم یکی از ماشین هامون به همین صورت بود و یک وکالت از مالک گرفتیم که هزینه وکالت هم حدود 45 هزار تومن شد.

- مرحله بعدی مراجعه به دفاتر کانون جهانگردی و اتومبیلرانی برای دریافت پلاک ترانزیت و گواهینامه ی بین المللی هست که هر دوی اینکارها توسط همین دفاتر انجام میشه. ما به ساختمان شماره 2 واقع در خیابان خرمشهر، خ عربعلی، پلاک 2 (شماره تماس 88500209 الی 11) مراجعه کردیم. صبح زود رفتیم و خیلی سریع کارمون انجام شد.

نکته: : مدارک لازم و قیمتهای سال 94 تو سایتشون هست. اینم لینکش

کانون جهانگردی و اتومبیلرانی

و ساختمان مرکزی کانون هم خ آزادی، بین خوش و بهبودی، نبش خ شهید قانعی، پلاک 231.

شماره تماس 66900766نه الی دوازده

نکته مهم: در کلیه این مراحل، اصل و کپی تمام مدارکتون، حتی اونایی رو که ننوشته همراهتون باشه، چون یک وقت میبینید قانون همون روزی که شما مراجعه می کنید تغییر می کنه و وقت شما هدر می ره. در ضمن کارت عابر بانک هم فراموش نکنید !!

- بازدید کلی ماشین ها و رفع نقص های احتمالی، تهیه زنجیر چرخ و لوازم اولیه لازم مثل تسمه و ...قدم مهم بعدی است. ما تصمیم داشتیم با دو تا ماشین بریم و ماشین هامون هم پرشیا و پراید بود.

- تهیه بیمه ترکیه برای ماشین ها هم الزامیه که هم میشه از طریق نمایندگی هایی که در ایران و شهر بازرگان دارن اقدام کرد و هم در خود مرز بازرگان، نمایندگی بیمه هست که ما از همون جا تهیه کردیم و برای هر ماشین 70 لیر میشد. من از قبل با نمایندگی بیمه خلخالی که اینکار رو انجام میده تماس گرفته بودم و گفته بود برای هر ماشین صد و پنجاه هزار تومن. و اگر میخواستیم میشد مدارک ماشین رو براش فکس کنیم و اونها هم بیمه تهیه شده رو با پست پیشتاز برامون می فرستادن. ولی ما ترجیح دادیم این بیمه رو از خود ترکیه تهیه کنیم.

- تعیین تاریخ حرکت، تهیه وسایل،بستن ساکها، جمع آوری نهایی اطلاعات، ذخیره کردن نقشه مسیر بر روی موبایل، برآورد هزینه ها، تهیه غذا برای توی راهمون و... کارهای آخری بود که انجام دادیم.

آغاز سفر روز سوم فروردین، ساعت 3 صبح، ما از تهران به سمت تبریز راه افتادیم و برنامه داشتیم تا انشااله برای نهار به تبریز و منزل پدر جاری ام برسیم که خدا رو شکر، نه به ترافیک زیادی خوردیم و نه مشکل خاصی و با توقفی که برای صبحانه در سرمای وحشتناک مسیر داشتیم و عکس هایی که از برفهای نزدیک بستان آباد گرفتیم، برای نهار به تبریز رسیدیم و نهار هم یک قورمه سبزی بی نظیر فراموش نشدنی دستپخت مادر جاری جان خوردیم! الحق جای همه خالی

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

دریاچه قوری گل در جاده قدیم تبریز

 

ما قصد داشتیم که ساعت سه، چهار صبح به سمت مرز بریم ولی از ترس شلوغ شدن مرز و معطلی، شبانه، ساعت حدود 30/12 به سمت ماکو و بعد مرز بازرگان حرکت کردیم. راستش نمی دونم به علت خستگی و شب نخوابیدن ما بود یا راه تو شب کش اومده بود، این مسیر به نظرم خیلی طولانی اومد.

خلاصه تو آخرین پمپ بنزین قبل از مرز بنزین زدیم و به سمت ورودی مرز بازرگان رفتیم. خیلی زود به ساختمون اصلی رسیدیم. پیاده شدیم و رفتیم داخل برای واریز خروجی ها و قبض های عوارض. یه نکته مهم که در موردش روایت ها مختلفه، به ما گفته بودند که باید عوارض خروج از مرز رو در همون پایانه مرزی واریز کنیم و مثل سفر هوایی نیست که هر کس تو بانک شهر خودش بتونه واریز کنه. و ما هم ریسک نکردیم و همون جا واریز کردیم ولی بعضی ها هم میگفتن که قبلا واریز کرده اند.

نکته: احتیاج نیست همه مسافر ها با هم توی صف بایستید، عوارض هر خانواده را می شود جمع زد و در یک فیش واریز کرد یا حتی برای همه همراهان. و بقیه هم می توانند در این فاصله توی صف چک پاسپورت بایستند تا کارشون زودتر تموم بشه. در ضمن همراه داشتن خودکار رو فراموش نکنید! کسی اون موقع شب و خواب آلود برای پیدا کردن خودکار به شما کمک نمیکنه !! راننده هم باید برای ارزیابی ماشین و بازرسی اش نزد ارزیاب بره و خروجی راننده از سرنشین ها جداست. در ضمن یادتون باشه قبل از اینکه سراغ ارزیاب برید، پلاک ترانزیت رو با بست های پلاستیکی یا هر وسیله دیگه ای که خودتون صلاح میدونید، روی پلاک ماشینتون نصب کنید.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

نحوه بستن پلاک ترانزیت با بست پلاستیکی

 

نکته مهم دیگه اینکه موقع خروج از مرز، کسی که ماشین به نامش هست باید پشت فرمون باشه و داشتن گواهینامه بین المللی براش ضروریه. البته شاید قبول کنن که راننده در کنار مالک بشینه ولی به هر حال مالک باید تو ماشین باشه. یک برگه کوچک هم بهتون میدن که موقعی که دارین مرز ترکیه رو رد میکنید، باید پیاده بشید و به باجه ی کنترل خروجی بدین. البته هیچ نگران این مراحل نباشین، کاملاً مشخصه. و در ضمن هموطن هایی که چندمین بار هست که دارن از این مرز به سفر میرن راهنمایی تون میکنن. فقط بدونین که موقع کنترل ورود به ترکیه، همراه داشتن شکر و بنزین ممنوعه. البته شکری که به اندازه مصرفتون باشه نه. ولی به مقداری که برای فروش ببرن کار دارن چون قاچاقه.

در مورد سیم کارت هم بهتون بگم که تو همون ساختمان گمرک سمت ایران، یه نمایندگی فروش ترکسل بود که ما یه سیم کارت دیتا با شارژ اینترنت یک هفته ای رو ازش به قیمت 100 هزار تومن خریدیم و خودش هم برامون فعالش کرد که برای مسیر یابی و ارتباط تو جاده خوب بود. در هتل هم که از اینترنت هتل و شبکه های وایبر و واتساب و لاین... استفاده میکردیم.

بعد از چک پاسپورت از گیت ایران خارج و وارد گیت ورودی ترکیه شده و مهر ورود تو پاسپورت ثبت میشه و از در که خارج میشم نقطه صفر مرزی هست و شروع یک سفر جالب و پر خاطره !!

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

نقطه صفر مرزی

 

یه چیزی که می خواستم بگم اینه که بعضی از هموطن هامون در همون نقطه صفر مرزی، شروع به تغییر ظاهر و به قولی کشف حجاب می کنن. من نمی خوام به نظر و عقایدشون بی احترامی بکنم ولی فکر میکنم شاید بهتر باشه حداقل اینکار رو تو نقطه یک مرکزی انجام بدن !!! از نظر کسانی که میبینن شاید برای وجهه کشورمون جالب نباشه... البته هر کس نظری داره و نظرش هم محترمه.

خلاصه ما روز چهارم فروردین خیلی زود و در کمتر از یک ساعت و نیم از مرز رد شدیم و وارد خاک ترکیه شدیم. هوا حسابی سرد بود و سوز بدی داشت. ما با احتیاط و کمی آروم به راه افتادیم. کنار جاده پر از برف بود و هرچه جلوتر می رفتیم به میزان برف اضافه میشد.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

جاده برفی ترکیه

 

مسیر حرکت:

بهترین مسیر برای رفتن به سمت دریای سیاه و شمال ترکیه اینه که ابتدا به ارزروم و بعد از اونجا به سمت شمال بریم. البته بعد از دوغوبایزیت، میشه از مسیر ایغدیر، کارس، اردهان، آرتوین، هوپا، ریزه رفت تا به ترابزون رسید که ما شنیدیم مسیر خیلی قشنگیه ولی برای فروردین ماه مناسب نیست چون پر از گردنه و شیب های تند هست و جاده ی خلوتی هم داره. البته فکر کنم برای تابستان خوب باشه. یکی از دوستان ما که تو عید این مسیر رو رفته بودن تو برف و کولاک و مه وحشتناک گیر کرده بودن. حالا دیگه تصمیم گیری با خودتون

برای رفتین به ترابزون از مسیر ارزروم، سه تا راه وجود داره:

- ارزروم- اسپیر-ریزه-سومنه- ترابزون (میشه ریزه رو نرفت، مسیر حدوداً 300 کیلومتر)

- ارزروم- آشکاله- بایبورت-گوموش هانه- ماچکا- ترابزون (حدود 305 کیلومتر)

- ارزروم- آشکاله-ارزنجان-گوموش هانه-ماچکا- ترابزون (حدود 425 کیلومتر)

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

نقشه مسیر ارزروم تا ترابزون

 

ما از بین این مسیر ها مسیر دوم رو رفتیم که در واقع مسیر اصلی ای که گوگل مپ بهتون نشون میده هم همینه. البته در بعضی جاها جاده های فرعی هم داره که اگه تو تابستون تشریف می برید فکر نکنم مشکلی باشه ولی اول بهار که ما رفتیم و خیلی جاها هنوز برف بود، نمیشه برای مسیر های فرعی ریسک کرد. از مرز تا خود ارزروم هم حدود 320 کیلومتره.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

خوب به اونجا رسیدیم که ما تو جاده ترکیه شروع به حرکت کردیم در حالیکه در اطراف پر از برف بود. ولی چشمتون روز بد نبینه همینطور که جلوتر می رفتیم هوا سرد تر می شد و برف کم شروع به بارش کرد تا اینکه بعد از دوغوبایزیت که 25 کیلومتر از مرز فاصله داره، باید به سمت یک گردنه میرفتیم که تو مسیر آغری بود. اونجا دیگه سر بالایی بود و برف شدت گرفته بود. ما سعی میکردیم پشت کامیونها حرکت کنیم ولی دیگه برفی که نشسته بود خیلی زیاد بود و ماشین پراید بدجوری سر میخورد. البته پرشیا تقریبا مشکلی نداشت ولی پراید به علت سبک بودنش گیر کرده بود و سر می خورد.

خیلی ماشین های دیگه که اکثرا ایرانی بودن هم گیر کرده بودن. راستی تا یادم نرفته بهتون بگم که تو این جاده بین دو لاین رفت و برگشت، یه کانال مانندی هست برای اینکه آب برف و بارون به اونجا هدایت بشه که این کانال رو شما خندق فرض کنید!! اگه ماشینی تو اون برف که دید درستی نداشتیم و کانال هم پوشیده از برف بود، تو اون کانال می افتاد، دیگه حسابش با کرام الکاتبین بود. که متاسفانه تو یکی از پیج های خوندم که برای یکی از همسفر هامون این اتفاق افتاده. پس لطفاً خیلی احتیاط کنید.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

برف و یخبندان در گردنه آغری

 

خلاصه مادیگه مجبور شدیم نگه داریم تا برای ماشین ها زنجیر چرخ ببندیم که تو همین زمان چند تا از راننده های کامیونی که پشت سر ما بودن اومدن و به ترکی به ما یه چیزی میگفت. با اشاره ای که به زمین میکردن ما فکر میکردیم میگن وایسین تا برف قطع بشه و سر میخورین و اینا... ولی اینجا بود که زبان شیرین ترکی به دادمون رسید و جاری جانم که آذری زبان هست گفت نه بابا اینا میگن اگه بایستید، برف بیشتر میشه و دیگه اصلاً نمیتونید حرکت کنید، بیاین ما کمکتون میکنیم و ماشین رو هل میدیم تا این یک تکه مسیر رو طی کنید، بعدش دیگه سرپایینیه !!!

حالا فکر کنید اگه ما یک ترک زبان نداشتیم، این توضیحات رو با اون پانتومیم خراب راننده ها چطوری می خواستیم بفهمیم !!

نتیجه اخلاقی: این خیلی درسته که میگن فارسی شکره، ترکی هنره!! دونستن زبان ترکی اونم فقط یکی از همسفرهامون تو این سفر خیلی به ما کمک کرد. چون مردم شمال ترکیه، به علت اینکه توریست کمتر به اونجاها میره، مثل مردم شهرهای ساحلی آنتالیا و کوش آداسی و بدروم نیستن و به سختی میشه کسی رو پیدا کرد که انگلیسی متوجه بشه. و در ضمن همینکه باهاشون ترکی صحبت میشه، خیلی بیشتر به آدم کمک و راهنمایی میکنن.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

همسری و برادرش در حال بستن زنجیر چرخی که بسته نشد !

 

نکته مهم: همراه داشتن زنجیر چرخ، شرط لازم هست ولی کافی نیست. لااقل توی پارکینگ خونه تون تمرین بستنش رو بکنید!! چون اگه تو برف باشین و دستاتون هم یخ بزنه، زمان خوبی برای تمرین نیست. خلاصه بعد از عبور از آغری دیگه جاده تقریبا خوب بود . به جز چند جا که برای استراحت کوتاه ایستادیم توقفی نداشتیم و قبل از ارزروم جایی کنار جاده برای نهار ایستادیم که از بس سرد بود نمیشد پیاده بشیم و تو ماشین نهارمون رو خوردیم. فاصله آغری تا ارزروم 96 کیلومتره. نرسیده به ارزروم بارون شروع شد و تا چند کیلومتر بعد هم ادامه داشت.

بعضی جاها توی جاده، پست های بازرسی پلیس هست که یکی دو جا به ما ایست دادن و بعد از دیدن گواهینامه، خیلی سریع ما رو راهی کردن و اصلاً خدا رو شکر تو این سفر ما مشکلی با پلیس نداشیتیم و برخودشون خیلی خوب بود. در ضمن به گواهینامه، اهلیت میگن.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

در مسیر بایبورت

 

از ارزروم تا بایبورت جاده معمولی بود. فقط یه جاهایی وسط جاده چراغ قرمز هست که حواستون به اونها باشه. بایبورت تا گوموشهانه جاده ی خیلی قشنگی داره. سرد سرد ولی زیبا و کوهستانی و پر پیچ و خم. یه جورایی مثل جاده چالوس خودمونه. ولی تمییز... چیزی که متاسفانه تو جاده های بسیار زیبای ما دیده میشه، حجم زیاد زباله است، در حالیکه در کل این سفر، ما جاده ای رو ندیدیم که آشغال و زباله در کنارش باشه. دستشویی های پمپ بنزین ها هم اکثرا تمیز بودن.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

پمپ بنزین در مسیر بایبورت

 

راستی تا یادم نرفته در مورد بنزین بهتون بگم. بنزینی که با ماشین های ما سازگاره اکتان 95 هست که بهش میگن کورشونسوز دکسان بش!. ما هر دفعه 100 لیر برای هر ماشین بنزین میزدیم. یعنی به مسئول باجه میگفتیم یوز لیر و خودش برامون میزد. به خاطر بنزین خوبی که دارن، مصرف سوخت ماشین کم میشه. مصرف پراید که به صدی 5/5 رسیده بود. قیمت بنزین در روزهای مختلف و برندهای مختلف فرق میکنه. ولی زمانی که ما رفتیم، حدوداً 4.45 لیر بود. لیر هم 1360 تومن حدودا. البته سایتهایی هم هست که با استفاده از اونا میتونید قیمت بنزین رو دربیارید و هزینه های سفرتون رو تخمین بزنید. ما در کل برای دو تا ماشین 600 لیر بنزین زدیم. البته نمی گذاشتیم باک خالی بشه چون تو بعضی قسمتها فاصله پمپ بنزین ها زیاد بود.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

خلاصه مستقیم تا شهر زیبای گوموشهانه رفتیم. من و همراهانم خیلی از این شهر خوشمون اومد و برای خرید خوراکی تو راهی رفتیم از خیابان اصلی اش با ماشین رد شدیم. یه شهر کوچیک و باصفا که یه چند تایی هم هتل داشت و ظاهراً خیابان اصلی اش همون خیابان جمهوریتش هست. سوغاتی اصلی اش هم دو جور شیرینی به نامهای کومه و پستیل هست که بسکه رو در و دیوارشون تبلیغش رو زدن، دیگه همه می فهمیدن چیه. بعد از چرخی که تو این شهر زدیم، با توجه به اینکه عصر شده بود و می خواستیم به تاریکی شب نخوریم، به سرعت به سمت ترابزون حرکت کردیم. در مسیر هم از شهرهای تورلو و ماچکا رد شدیم. البته داخل هیچ کدام از شهرها نشدیم و در همان جاده به مسیرمون ادامه دادیم. این نکته رو هم یادتون باشه که در طول جاده یا داخل شهر هر جا دیدین یه تابلو هست که نوشته sehir merkezi یعنی به سمت مرکز شهر !

کل مسیر از بازرگان تا ترابزون، نزدیک به 600 کیلومتره. البته به علت محدودیت سرعت و برفی بودن ابتدای مسیر و همچنین بخشی از جاده که کوهستانی بود، نباید تصور کنید که مثل مسیر تهران تبریز، این فاصله رو 7 ساعته میرید.

ورود به ترابزون

به هرحال ما به سمت ترابزون رفتیم و به شهر که رسیدیم، ساعت حدود 30/8 شب بود. هوا تاریک شده بود و صدای اذان میومد. تا یادم نرفته اینو بهتون بگم که مردمان شمال ترکیه، کلاًمذهبی تر از جنوب این کشور هستن و این رو از صدای اذانی که پخش میشد و رفتن بسیاری از مردم به مسجد می شد فهمید. خلاصه با ترافیکی که قبل از ورودی شهر بود، وارد شهر شدیم و با استفاده از گوگل مپ، مشغول پیدا کردن آدرس هتل آیپارت شدیم که قبلاً دوستانمون به اونجا رفته بودن و راضی بودن. هتل در منطقه خوب شهر از نظر کلاس شهری بود ولی متاسفانه با مراجعه ما گفت که فقط اتاق دو تخته داره، اونم شبی 280 لیر برای هر اتاق!! و تازه دو تا اتاق هم بیشتر نداشت. در صورتی که دوستان ما سال قبل با شبی حدودا 80، 90 لیر رفته بودن.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

بخشی از نقشه شهر ترابزون و موقعیت میدان اصلی شهر

 

بعد از اون تصمیم گرفتیم به بخش مرکزی شهر، به نام آتاتورک آلانی که همون میدان آتاتورک هست بریم و اونجا دنبال هتل بگردیم. (اینجا به همون اسم میدان معروفه). چون طبق تحقیقاتی که داشتیم، اکثر هتل ها تو اون منطقه بودن. با کمک گوگل مپ راه رو پیدا کردیم و رفتیم. به سختی یه جا برای نگه داشتن موقت ماشین پیدا کردیم و درحالیکه بارون نم نم شروع به باریدن کرده بود، من و همسرم و جاری ام حدود 6، 7 تا هتل رو سر زدیم و سوال کردیم.... همه پر بودند.

اون هم پر از ایرانی !!. Horon hotel هم که از قبل مد نظر داشتیم رو سر زدیم که خیلی هتل خوبیه، ولی اونم جا نداشت. باورتون نمیشه هرجا میرفتیم پر از ایرانی، خصوصا آذری زبانهای عزیز بود. ما هم دوباره سوار ماشین شدیم و هتلهایی که با میدون کمی فاصله داشتن رو رفتیم. اکثراً جا نداشتن یا فقط یک اتاق خالی بود. ما هم البته سه تا اتاق میخواستیم و پیدا کردن جا برای ما سخت تر بود. خلاصه اومدیم تو خیابونی که به موازات دریا بود و اونجا نگه داشتیم.

من دیدم چند تا هتل کوچک کنار هم اونجا هست و شانسی رفتیم یکی از اونا به اسم Marti Hotel و سوال کردیم که اتاق داری؟ یه آقایی که کنار رسپشن ایستاده بود شروع کرد به توضیح به زبان ترکی برای ما و زود دگمه آسانسور رو زد و گفت بیاید اتاق رو نشونتون بدم. همون موقع از نوع برخوردش و نحوه بازاریابی که داشت خوشمون اومد. در ضمن من تو همون چند ساعتی که وارد ترکیه شده بودیم، کلی ترکی یاد گرفته بودم و گاهی حرفهای اون آقا رو برای جاری ام ترجمه هم می کردم !!! خلاصه ما گفتیم یک اتاق سه تخته میخوایم و دو تا دو تخته. اونم گفت که دو تخته خالی ندارم ولی سه تا اتاق سه تخته بهتون میدم و اون دو تا رو هم به قیمت دو تخته حساب میکنم. شبی 90 لیر سه تخته و 80 لیر دو تخته. البته اول همه رو 100 لیر گفت و ما باهاش چونه زدیم. سریع هم برامون جای پارک پیدا کرد چون جای پارک تو ترابزون یه معضله. و خلاصه اصلا مهلت نداد ما بگیم حالا بریم فکرامون رو بکنیم و یه چرخی بزنیم دوباره میایم و از این حرفها...

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

مارتی هتل

 

مارتی هتل، یه هتل سه ستاره (به گفته خودشون)، چهار طبقه، جمع و جور و کوچیک و قدیمی بود. امکانات خاصی نداشت. یه اتاق با یه تخت دو نفره و یه تخت تکی، حمام کوچک و دستشویی و دمپایی. همین. یخچال نداشت ولی رسپشن به ما گفت اگر هر وقت خواستین میتونین از یخچال رستوران برای قرار دادن غذاهاتون استفاده کنید. اینم گفتن که صبحانه بوفه هم داره که واقعا داشت. البته نه مثل هتلهای استانبول و جزیره های ترکیه. بلکه خیلی جمع و جور شامل تخم مرغ آبپز، یک نوع کالباس، کره و دو نوع پنیر و دو جور مربا و چای و یک نوع نان ولی خیلی باصفا بود و خیلی با روی خوش از آدم پذیرایی می کردن.

اتاقهاش قدیمی بود و اصلا شیک نبود. ولی به نسبت تمییز و خوب بود و برای ما که نصفه شب بر میگشتیم و می خوابیدیم، رضایتبخش بود. خوب البته تا قبل از این سفر، من همسرم همیشه با تور و لوکس سفر کرده بودیم و فقط هم به هتلهای پنج ستاره رفته بودیم. ولی تو این سفر نمی دونم به خاطر همسفرهای خوبمون بود، محیط صمیمی هتل بود یا حالا هر چیز که بود، ما اقامت خوبی داشتیم. در ضمن به یخچال هم نیاز نبود. هوا، مخصوصاً شبها انقدر خنک و سرد بود که وقتی می خواستیم به اتاقهامون بریم، از توی ماشین یه بطری آب بر می داشتیم که انگار از تو یخچال برداشتیم. البته روزها خوب بود. خنک بود نه خیلی سرد.

اینم آدرس و تلفن مارتی هتل اگر کسی خواست:

Address: Çömlekçi Mektep Sk. No:58, 61100, Turkey Phone:0090 462 323 2816

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

موقعیت قرار گیری مارتی هتل نسبت به میدان آتاتورک

 

رسپشن هتل با اینکه اصلاً انگلیسی نمی فهمید و فقط از طریق مترجم ما !! باهامون در ارتباط بود، خیلی سعی می کرد که به ما کمک کنه و وسایل راحتی ما رو فراهم کنه. در ضمن یک مزیت خیلی مهم که هتل مارتی داشت این بود که درست در جلوی در هتل، ایستگاه یک سری دلموش بود که ما هرجا خواستیم بریم، با همون ماشینها و با قیمت مناسب می رفتیم. واقعا تکون دادن ماشین اونجا به صرفه نبود. هم به خاطر قیمت بنزین و هم جای پارک که تو مرکز ترابزون حکم کیمیا رو داشت.

در مورد خود ترابزون اگر بخوام براتون توضیح بدم باید بگم ترابزون شهری است بندری. که از یک سو در دامنه ارتفاعات و از سوی دیگه در کنار دریا قرار گرفته و طبیعتی سرسبز و زیبا داره. یک چیزی که در ورود به این شهر خیلی توجه تون رو جلب می کنه، بعد از زیبایی شهر، خیابانهایی دو طرفه و کم عرض با شیب های وحشتناک تند اکثر کوچه هاست. در حدی که به قول همسرم، مردم اینجا باید ماهی یه بار صفحه کلاج ماشین هاشون رو عوض کنن. این مسئله مخصوصا تو شب که ترافیک زیاد بود خیلی به چشم میومد. کلا ترابزون شهری است که به صورت تقریبا پلکانی بر روی کوهه. با طبیعتی سبز و بسیار زیبا. بافتی قدیمی و نه پیشرفته ولی باصفا و ما همگی از این شهر خیلی خوشمون اومد. نزدیکی به دریا درحدیه که از پنجره اتاق ما کاملاً دریا پیدا بود.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

ویوی دریا و ایستگاه دلموش ها از پنجره اتاق ما

 

خلاصه ما تو اتاقها مستقر شدیم و همه بچه ها به اتاق ما اومدن و با هم شام خوردیم. خیلی خسته و کوفته یه دوش گرفتیم و خوابیدیم. شب، خواب خوبی داشتیم. تخت هاش با اینکه شیک نبود ولی راحت بود و صبح برای خوردن صبحانه که در رستوران هتل بود رفتم. در سالن صبحانه هم متوجه شدیم که اینجا هم مثل سایر هتلهای ترابزون در تصرف ایرانی هاست .

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

نمایی از آتاتورک آلانی

 

بعد از صبحانه تصمیم داشتیم به مرکز خرید جواهیر، که یک اوت لت بزرگ هست بریم. برای همین به لابی رفتیم و از رسپشن پرسیدیم که چطوری میتونیم به جواهیر بریم. اونم خودش باهامون اومد جلوی در و از راننده های دلموش پرسید کدومشون میرن اوت لت و ما رو سوار یک دلموش کرد و گفت کرایه اش هم نفری 2 لیر هست. ما هم خیلی راحت جلوی اوت لت که فاصله اش تا هتل ده دقیقه بود پیاده شدیم و آماده و قبراق رفتیم برای خرید.

تو این پاساژ قیمتها همه خوب بود. مخصوصا ال سی وایکیکی که من برای پسرم خرید های خیلی خوبی کردم و چند تایی هم برای خودم و همسرم. ولی چون میدونستیم که به مراکز خرید دیگه هم می خوایم بریم، برای اونجا ها هم برنامه ریزی کردیم. یه مغازه هم طبقه بالا بود که کفش هایی رو که از هر کدوم فقط یک جفت داشت، حراج واقعی کرده بود که ما یک جفت کتونی قشنگ برای پسرم با قیمت عالی خریدیم. خلاصه حدود ساعت 3 بود که با دستانی پر اومدیم بیرون و از جلوی پاساژ سوار یه دلموش شدیم تا به هتل برگردیم.

اینم آدرس مرکز خرید جواهیر:

Address: Cumhuriyet Mah. Devlet Karayolu Cad. No:19

یه چیز خیلی جالب این بود که ما منتظر دلموش بودیم و یکی اومد و ما نمی دونستیم کجا میره. جاری ام تا دهنشو باز کرد که به راننده بگه کجا میریم، یه آقایی به فارسی از داخل دلموشه گفت همشهری بیا بالا !!! و تا ما رفتیم تو شروع کرد با جاری من ترکی صحبت کردن و گفت تبریزی هستی دیگه !!! من موندم این آذری ها از کجا اینقدر سریع لهجه ها رو تشخیص میدن. البته این که چیزی نیست. جاری بنده تو ارزروم از روی قیافه ی آدمها هم میگفت این تبریزیه، اون یکی اردبیلیه !!! خلاصه ما که نفهمیدیم چه جوریاست. ولی اینا خودشون می دونن. به هر حال اون آقای جوان که در دانشگاه ترابزون تدریس میکرد، با مهربانی و حوصله در مورد خرید و رستورانها ما رو راهنمایی کرد. ما هم ازش خداحافظی کردیم و جلوی هتل پیاده شدیم و تو یک اتاق جمع شدیم. بعداز نهار و کمی استراحت تصمیم گرفتیم که دوباره بریم بیرون.

هوا تقریباً تاریک شده بود و ما تصمیم گرفتیم بریم آتاتورک آلانی بچرخیم. هوا سرد بود. لباس گرم پوشیدیم و با دلموش رفتیم. البته مسیر از هتل ما به میدان نزدیک بود و میشد پیاده رفت ولی مسیر رفت سربالایی بود و ما به خاطر خواهر همسری که باردار بود و البته بهونه ی خوبی که برای بقیه تنبلها به حساب میومد، با دلموش می رفتیم ولی برگشتنه رو پیاده میومدیم چون نزدیک و راحت بود!! رفتیم یه مقدار گشتیم از یه مغازه که ساندویچ های کباب ترکی رو به قیمت 4 لیر میفروخت، برای عصرونه یه چند تا ساندویچ خوشمزه گرفتیم. و کمی هم تو خیابان های اون اطراف چرخ زدیم. اکثر مغازه ها بسته بودن یا داشتن می بستن. معمولاً جلوی هر رستورانی هم یک نفر ایستاده بود و با منویی که تو دستش بود، تبلیغ رستورانش رو می کرد. یه آقایی هم به ما گیر داد که بیاین رستوران من و کلی با ما خوش و بش کرد. ما هم بهش گفتیم امشب نه ولی فردا میایم سراغت. اسمش کریم مراد بود.

بعد از گشت زدن رفتیم تو کافی شاپ روبازی که وسط میدان بود چند تا چای و نسکافه سفارش دادیم و صاحب اونجا وقتی دید ما سردمونه، رفت برامون چند تا اشارپ که مثل پتوهای باریک و گرم بود آورد. کلاً آدمهای مهربون و گرمی بودن و ما غیر از روی خوش چیز دیگه ای از مردم این شهر ندیدیم. چای و نسکافه رو خوردیم و تقریبا به اندازه یه وعده غذا پول دادیم و برگشتیم هتل. محیط این میدان که خودشون هم بهش میدان میگفتن خیلی باحال و باصفا بود. درواقع میدان مرکز اصلی شهر بود که تمام خیابانهای دیگه از دور تا دور اون منشعب میشدن و اکثراً پر بودن از مغازه و مرکز خرید. کلا خیلی خوب بود و حسش یه جورایی مثل تجریش خودمون بود که اگه صد بار هم بری بازم لذت می بری.

فردا صبح بعد از صبحانه، می خواستیم برای دیدن اماکن تاریخی ترابزون بریم. به رسپشن که دیگه کلی باهاش دوست شده بودیم گفتیم که میخوایم بریم ایاصوفیه و کاخ آتاتورک. اونم اومد و با چند تا راننده صحبت کرد و حتی باهاشون چونه زد تا اینکه یه پسر جوونی قبول کرد که ما رو به صورت دربستی و با قیمت 65 لیر ببره برای بازدید و برگردونه و ما هم قبول کردیم. اول رفتیم به ایاصوفیه که یک ساختمان کلیسا مانند خیلی قدیمی بود. مثل ایاصوفیه استانبول که اول کلیسا بوده و بعد مسجد شده بود، اونجا هم در مقیاس خیلی کوچک تر به همون صورت بود. البته چیزی که در عکس ها دیده میشد خیلی بهتر بود. ولی داخلش خیلی کوچیک بود و ورودی خاصی هم نداشت.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

مرکز خرید جواهیر (اوت لت)

 

بعد از صبحانه تصمیم داشتیم به مرکز خرید جواهیر، که یک اوت لت بزرگ هست بریم. برای همین به لابی رفتیم و از رسپشن پرسیدیم که چطوری میتونیم به جواهیر بریم. اونم خودش باهامون اومد جلوی در و از راننده های دلموش پرسید کدومشون میرن اوت لت و ما رو سوار یک دلموش کرد و گفت کرایه اش هم نفری 2 لیر هست. ما هم خیلی راحت جلوی اوت لت که فاصله اش تا هتل ده دقیقه بود پیاده شدیم و آماده و قبراق رفتیم برای خرید.

تو این پاساژ قیمتها همه خوب بود. مخصوصا ال سی وایکیکی که من برای پسرم خرید های خیلی خوبی کردم و چند تایی هم برای خودم و همسرم. ولی چون میدونستیم که به مراکز خرید دیگه هم می خوایم بریم، برای اونجا ها هم برنامه ریزی کردیم. یه مغازه هم طبقه بالا بود که کفش هایی رو که از هر کدوم فقط یک جفت داشت، حراج واقعی کرده بود که ما یک جفت کتونی قشنگ برای پسرم با قیمت عالی خریدیم. خلاصه حدود ساعت 3 بود که با دستانی پر اومدیم بیرون و از جلوی پاساژ سوار یه دلموش شدیم تا به هتل برگردیم.

اینم آدرس مرکز خرید جواهیر:

Address: Cumhuriyet Mah. Devlet Karayolu Cad. No:19

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

ایاصوفیه ترابزون

 

زمان ساخت و سازنده اش هم مشخص نبود. البته راننده مون گفت در بخشی از اینجا که درش بسته بود، عید ها نماز برگزار میشه. دیواره ها و سقفش، عکس هایی از حضرت مسیح و مریم مقدس و قدیسین رو داشت که مشخص بود قدمت زیادی داره. فضای بیرونی این ساختمان خیلی قشنگ بود. مخصوصا کنار دیوارش که می ایستادیم، دریا و منظره شهر زیر پامون بود. چون روی ارتفاع قرار گرفته. اون روز هوا هم آفتابی و عالی و البته خنک بود ولی نه خیلی سرد و منظره و هوا جون می داد برای عکاسی.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

ویوی دریا و اتوبانهای ترابزون از محوطه ایاصوفیه

 

بعد با اون آقا به سمت کاخ آتاتورک یا به قول خودشون آتاتورک کوشکی رفتیم. بعد از طی یک مسیر، وارد یک جاده فرعی خیلی باریک شدیم و جالب این بود که این جاده دوطرفه بود! شیب جاده شاید بی اغراق، 70 درجه بود و کف ماشین گاهی به زمین میخورد. کلا دست فرمون مردم ترابزون عالی بود و معلومه همشون تو امتحان رانندگی باید از پس این نیم کلاج های عجیب و غریب بر بیان!!!.

این کاخ برای ییلاق آتاتورک در نظر گرفته شده بود و البته همچین کاخی هم نبود. یعنی کوچک و ساده، و اصلاً کاخ نبود. یک خونه ویلایی از همین ها که تو لواسان و شمال خودمون مایه دارهای وطنی دارن !!!. گویا آتاتورک کلاً آدم ساده زیستی بوده و اهل تشریفات و بریز و بپاش و زرق و برق زندگی نبوده. برای همین هم هست که مردم ترکیه اینقدر دوستش دارن و بهش احترام میگذارن.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

کاخ آتاتورک

 

در تابلوی توضیحات جلوی در نوشته بود که آتاتورک فقط یک شب در این عمارت بوده ولی به احترام ایشون، همه وسایل و حتی ساعت ها، از بعد از فوتش هیچ تغییری نکرده و روی تختش هم یک پرچم بزرگ ترکیه رو پهن کرده بودند.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

در طبقه بالای عمارت هم عکس هایی از آتاتورک با خانواده اش و دوستانش و چند تایی هم با رضا شاه بود. یک سالن پذیرایی با میز بیلیارد در وسطش، یک آشپزخانه، حمام و دستشویی، یک اتاق خواب و سالن مطالعه کل این ساختمان را تشکیل میداد و الیته یک باغ قشنگ و باصفا و تمیز در اطراف. مبلمانهای سالن پذیرایی در عین ظرافت خیلی زیبا طراحی شده بودن و کارهای دستی که روی چوبهاش شده بود واقعا قشنگ بود. بالکن طبقه بالا خیلی ویوی قشنگی داشت و ما اونجا کلی عکس های عالی گرفتیم. کلاً فضای بود روحنوازی و ارزش دیدن داشت

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

بخش های مختلف کاخ آتاتورک

 

این کاملاً سلیقه ای هست ولی من ترجیح میدم که وقتی به جایی سفر میکنم، تا جایی که می تونم برم و دیدنی هاش رو ببینم. بعد از بازیداز این منطقه، راننده مون اصرار داشت که ما رو به بز تپه هم ببره. بزتپه یک تفرجگاه باصفاست که رو ارتفاعه و تله کابین و مناظر قشنگی داره.تقریبا مشابه نمک آبرود یا توچال خودمون. ولی چون به نظرمون چیز خاصی برای دیدن نداشت و ما هم زیاد وقت نداشتیم از دیدنش فاکتور گرفتیم.البته شاید کسانی که رفته باشن خیلی هم خوششون اومده باشه.

یک جای دیدنی دیگه ترابزون، که در اصل مثل سمبل این شهر می مونه و خارج از شهر هم قرار داره، صومعه ای است به نام سوملا. (Sumela Monastery( .در سال 386 میلادی این صومعه ارتدوکس توسط دو کشیش در داخل کوههای خیلی بلند با ارتفاع حدود 1200 متری رو به دره، ساخته میشه که واقعاً جای زیبا و عجیب و منحصر به فردیه. البته این مطلب را ما در تحقیقاتمون و عکس هاش فهمیده بودیم و برنامه داشتیم که حتماً از اونجا بازدید کنیم، ولی با توجه به وضعیت خواهر همسری که باردار بود و عدم تمایل زیاد همراهان به اماکن تاریخی (برعکس من)، از رفتن منصرف شدیم. مسیر رفتن به اونجا با ماشین شخصی فکر کنم کمی سخت باشه ولی در خود شهر آژانس های زیادی تور سوملا رو با آپشن های مختلف ارائه می دادن.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

صومعه سوملا (عکس از اینترنت)

 

بعد از بازدید، با اون آقای راننده برگشتیم و در یکی از خیابانهایی که از میدان منشعب میشد پیاده شدیم. این خیابان هم پر بود از مغازه های مختلف اغذیه فروشی و پوشاک و برندهای مختلف و البته سنگفرش و زیبا که ماشین ازش رد نمی شد. نمایندگی اکثر برندهای ترک هم توی این خیابون وجود داشت. بعد از اینکه یه خرید خوب دیگه هم تو این خیابون کردیم، دیدیم که بد جوری گرسنه ایم و خواستیم که بریم برای نهار. طبق تحقیقات من که می دونستم رستوران Cemil Usta غذاش خوبه رفتیم اونجا که درست ضلع جنوبی میدان هست و کاملاً تابلوش مشخصه. ما آکچابات کوفته سی، غذای معروف ترابزون، که تو مایه های کباب ماهیتابه ای خودمونه و یه نوع کباب که اگه اشتباه نکنم اسمش کوزو کباب بود رو سفارش دادیم بود وای... خیلی خیلی خوشمزه بود هردوش. جای همه دوستان خالی. مخصوصا با اون دوغ های عالیشون که بهش آیران میگن.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

رستوران cemil usta

 

رستورانش خیلی شیک و قشنگ بود و برامون اولش دو تا ظرف بزرگ سالاد هم آورد که وسط غذا هم یک ظرف دیگه خودشون آوردن. بعد از غذا هم بهمون گفت که چای و باقلوا مهمون ما هستید و برامون چای تو استکان کمر باریک با باقلواهای تازه و خوشمزه آورد که خیلی مزه داد.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

آکچابات کوفته سی و کوزو کباب و باقلوای خوشمزه

 

قیمت هفت پرس غذا و مخلفاتش شد 137 لیر که به نظرم خیلی خوب بود. مخصوصاً که خیلی با کیفیت بود و چای و باقلوا رو هم حساب نکرد. البته اینکه ما هفت نفر بودیم و هر جا که می رفتیم گاهی تا ده، یازده پرس غذا هم سفارش می دادیم، باعث میشد که خیلی تحویلمون میگرفتن !!! و این هم برای ما خوب بود و هم برای کاسبی اونا.

بعد از نهار قدم زنان خودمون رو به کنار نوار ساحلی رسوندیم و رفتیم یک ساعتی رو کنار دریای سیاه، روی تخته سنگهای مجاور دریا و خورشیدی که کم کم میرفت که غروب کنه گذروندیم. دریای آرام و زیبا و فوق العاده تمیز واقعا به آدم آرامش میداد.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

ساحل دریای زیبای سیاه و محوطه اطراف آن

 

اونجا تعدادی کافه و رستوران هم بود که ویوی قشنگی از دریا داشتن و غذاهای دریایی رو هم ارائه میدادن. بعد از دل کندن از دریا، رفتیم هتل. استراحتی کردیم و تصمیم گرفتیم به مرکز خرید فروم بریم. مهم ترین و بزرگترین مراکز خرید ترابزون، همین پاساژ جواهیر (اوت لت) و فروم هستن. که اولی به دلیل اوت لت بودن حراجی ها و تخفیفات خوبی داره ولی دومی خیلی شیک تره و برند ها و مارکهای معروف هستن و قیمتها بالاتره. البته نمایندگی کوتون و ال سی همچنان قیمتهاشون خوبه و میشه خرید کرد. بعضی مغازه های دیگه هم تخفیفات خوبی داشتند. در ضمن چند سالن سینما هم تو این مرکز خرید بزرگ هست و همچنین چند شعبه فست فود. ما خرید زیادی از اینجا نکردیم فقط ولی یه بستنی خیلی خوشمزه اونجا خوردیم که خیلی بهمون مزه داد و بعد از تعطیلی پاساژ با یه دلموش برگشتیم میدان.

اینم آدرس مرکز خرید فروم:

Address: Degirmendere Mah. Sahil Yolu Cad.

اول تصمیم نداشتیم که بریم شام بخوریم. ولی دیدن رستورانهای هوس انگیز هر گرسنه ای رو سیر میکنه. چه برسه به ما که این وظیفه سنگین رو هم بر گردن خودمون حس میکردیم. خلاصه رفتیم سراغ رستوران کریم مراد. اونم تا ما رو دید اومد و کلی خوش و بش کرد و رفت به صاحب رستوران گفت اینا دوستای من هستن و ما رو خیلی تحویل گرفت. اونشب ما اسکندر کباب و پیده خوردیم. غذاش زیاد جالب نبود. یعنی مثل سمیل اوستا نبود. تازه چون بچه ها سیر نشدن، چند پرس غذا بیشتر گرفتیم. ولی زیاد از غذاش خوشمون نیومد. سمیل اوستا یه چیز دیگه بود. غذامون هم شد 145 لیر و چای هم که به قول خودشون اکرام بود. یعنی مجانی.

بعد از شام رفتیم هتل و وسایل رو جمع کردیم تا صبح بعد از صبحانه به سمت اوزون گل زیبا بریم. صبح بعد از صبحانه اتاق رو تحویل دادیم و با رسپشن مهربون و خوش برخورد هتل خداحافظی کردیم. اونم کلی به زبان ترکی برامون دعا کرد که سفر خوب و بی خطری داشته باشیم . فلاکس هامون رو هم برد پر آبجوش کرد و تا جلوی در بدرقه مون کرد. ما هم با کلی خاطرات خوب تو اون هوای زیبای ترابزون، اونجا رو ترک کردیم.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

​ اتوبان خروجی ترابزون در کنار دریا (عکس در حرکت گرفته شده)

 

اول جاده به یه پمپ بنزین رفتیم تا هم ماشین رو بشوریم و هم بنزین بزنیم. کارواش هایی که فقط با آب هستن معمولاً رایگانند. ولی ما با کف و آب شستیم و برای هر ماشین 2 لیر دادیم که می ارزید. از ترابزون باید به سمت جاده ریزه می رفتیم. البته یه راه انحرافی هم داشت که به ما گفتن به علت بارندگی و برف، کوه ریزش کرده و جاده اش امن نیست. ما حدود 100 کیلومتر در جاده ای بسیار بسیار زیبا حرکت کردیم که ابتداش کاملاً از کنار دریا بود و بعد هم که وارد جاده ای میشدیم که به سمت اوزون گل می رفت پر از خونه های چوبی، بوی هیزم، گله گوسفند و مناظری روح نواز و رویایی بود.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

منطقه چای کارا در مسیر اوزون گل

 

البته این جاده اوزون گل که از جاده اصلی جدا میشد، هم پیدا کردنش سخت بود و هم خود جاده خلوت بود و ماشینهای خیلی کمی رد میشدن و جاده هم پر پیچ و خمه. پس توصیه اکید میکنم که حتما این جاده رو تو روز برید تا ضمن لذت بردن از این همه زیبایی، یه وقت مسیر رو گم نکنید یا اگر خدای نکرده ماشین تو راه خراب شدکسی باشه که کمکتون کنه.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

اوزون گل زیبا

اوزون گل در واقع روستایی است که در یک بن بست قرار گرفته و راه برگشت از اوجا، همون راه رفت هست. بهر حال ما ظهر به اوزون گل رسیدیم. دریاچه ای در وسط و کلبه های چوبی و مناظر زیبا در اطراف... و یک مسجد قشنگ در مرکز روستا. ..منظره ای که من خیلی دوست داشتم. خود کلمه اوزون گل هم به معنی رودخانه ی طولانی است و این نام به دلیل رودخانه ای که به این دریاچه ریخته میشه، بر روی این روستا گذاشته شده.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

محیط این روستا کوچیکیه و گشتن دور تا دورش، وقت زیادی رو نمی گیره. ما هم شروع کردیم به دیدن هتل هایی که من از قبل سرچ کرده بودم. هتل ها اکثراً چوبی و به صورت سنتی هستن. چند تایی رو رفتیم پرسیدیم که یا جا نداشتن یا خیلی گرون بود. تا یادم نرفته بگم عربها اینجا خیلی میان و بیشتر هم عربهای بحرین و سوریه هستن. اینو از حرف زدن رسپشن هتلها که کمی عربی یاد گرفتن و تابلوهایی که به زبان عربی رو در و دیوار و مغازه ها بود می شد فهمید.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

خلاصه تابلوی یکی از هتل هایی که تو تحقیقاتم پیدا کرده بود به اسم کایا هتل یا کایا پانسیون رو دیدیم و با ماشین تا جلوش رفتیم. خانمی داشت اونجا ها رو نظافت میکرد ازش پرسیدیم که ویلای اجاره ای دارین. به سختی ترکی حرف زدنش رو می فهمیدیم. گفت برای چند شب میخواین؟ ما هم گفتیم یک شب. اونم گفت فقط برای یک شب داریم ولی اضافه تر نمیدم. بعد هم پسرش رو صدا کرد که بیاد هم ویلا رو بهمون نشون بده و هم قیمت رو بگه. که اون هم ترکی رو خوب صحبت می کرد و هم انگلیسی رو میفهمید ولی ترکی جواب میداد !!

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

نمای بیرونی کایا پانسیون هتل

 

بعد از دیدن ویلا که ازش خیلی خوشمون اومد گفتیم که می خوایم و خلاصه کلی باهاش چک و چونه زدیم و آخرش به شبی 250 لیر راضی شد و تاکید کرد که همین امشب جا دارن. و باید هم صبر کنم تا ساعت 2 که نظافت واحد ما تموم بشه. خلاصه ما هم که چاره این نداشتیم اومدیم در کنار دریاچه و تو یکی از آلاچیق هایی که اونجا بود و وسطش میز و نمکت داشت نشستیم تا نهار بخوریم. هوا کمی سرد بود و باد زیادی میومد. یه خانواده ایرانی دیگه هم کنار ما بودن. اونجا ما چند تا خانواده ایرانی دیدیم، ولی اینطور که ما فهمیدیم اکثراً صبح میومدن و تا عصر بر میگشتن و ساکن نمی شدن. خلاصه نهارمون رو که غذاهای خودمون بود رو خوردیم و بعد از کمی استراحت به سراغ کایا رفتیم. کار نظافت تموم بود و تحویلمون دادن.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

کایا پانسیون یا کایا هتل، یکی از بهترین مرکز اقامتی اوزون گل هست و رنکینگ خیلی بالایی در سایت های معتبر داره. همه از نظافتش تعریف کرده بودن و الحق که تمییز بود. این مرکز، به صورت ویلا های دوبلکس در کنار هم بود و کلا فکر کنم 7 یا 8 تا ویلا بود که واحد هاش برای 6، 7 نفر تا 9 نفر هست. ویلا ها اسم های گلهای مختلف دارن که مال ما رز بود. یه واحد دوبلکس تمام چوب، کف پارکت، مبلهای تختخواب شو، راه پله چوبی قشنگ و دو اتاق در بالا، یکی با یک تخت دونفره و سرویس حمام و دستشویی جدا، اتاق دیگه با یک تخت دو طبقه و یک تخت تکی با کمد بزرگ و لحاف و ملافه هایی بسیار تمیز. دو تا کاناپه تختخواب شو در هال. آشپزخانه هم کامل بود، گاز، یخچال، ماشین لباسشویی، ظرف و قاشق و رنده و حتی در قوطی بازکن و اسکاچ و .. خلاصه کامل کامل. طبقه پایین هم یک سرویس بهداشتی کامل و خیلی مرتب داشت. از همه مهمتر تو این ویلا، بالکن واحد ما بود که به سمت دریاچه ویوی بسیار زیبایی داشت و یک کاناپه تمیز و میز و صندلی هم تو بالکن گذاشته بودن. البته تو خود سالن هم که می نشستیم، به واسطه پنجره ای قدی بزرگی که داشت، دید به دریاچه رو داشتیم. خلاصه هر چی از کایا بگم کم گفتم. در یک کلام عالی بود. فقط اینترنتش تعطیل بود که البته اینطور که اون آقای مسئول هتل گفت، اینترنت کل اون منطقه مشکل داشت. اینم آدرس کایا هتل:

Merkez Yeni Mah. Fevzi Cakmak Cad. Caykara, 61960 Uzungöl, Turkey

Tel: 0462 656 62 49

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

ما بعد از کمی استراحت و خوردن چای و باقلوا و تماشای تلویزیون، آماده شدیم رفتیم بیرون. دور دریاچه رو چرخیدیم و عکس گرفتیم. هوا هم با اینکه سرد بود ولی خیلی مطبوع بود و اکسیژن خیلی زیادی داشت که باعث شده بود ریه های ما تعجب بکنن !!چند تا رستوران و بقالی وسه چهار تا مغازه صنایع دستی و سوغاتی که اکثراً کارهای مس می فروختن، همه ی مغازه های اونجا رو تشکیل میداد. ما همگی از آرامش منطقه خیلی خوشمون اومد. البته اینم بگم که ما چون گروهی بودیم، هرجا می رفتیم خوش می گذشت ولی اگر کسی تنهایی یا مثلا دونفره بره، فکر نکنم بیشتر از دو روز دیگه خوشش بیاد بمونه.

چون هیچ چیزی برای تفریح نداره و یه جورایی حوصله ی آدم سر میره. البته باز هم سلیقه ای هست و نظرا مختلفه. خلاصه ما برای شمام هم به یه رستوران رفتیم تا از ماهی های معروف خودشون بخوریم که دو نوع ماهی داشت، یه جورش تو آب و رب همراه با پنیر پیتزا که تند بود و یه جور هم سرخ شده که ما از هر دو جورش سفارش دادیم. غذا های دیگه هم داشت ولی غذای خاص این منطقه ماهی هست. ما که هیچ کدوم با غذامون سیر نشدیم و 4، 5 پرس دیگه هم سفارش دادیم، ولی کلاً از غذاش زیاد خوشمون نیومد. تازه سیر کننده هم نبود. بعد از شام هم برامون چای آوردن.غذامون هم کلا حدود 155 لیر شد.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

ماهی مخصوص اوزون گل

 

بعد از شام قدم زنان به ویلامون بر گشتیم و بعد از کمی دورهم بودن رفتیم خوابیدیم. فردا عازم ارزروم بودیم.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

صبح بعد از صبحانه ای که خودمون آماده کردیم و خوردیم، وسایل رو جمع کردیم و با صاحبان کایا و زیبایی های اوزون گل خداحافظی کردیم تا به سمت ارزروم حرکت کنیم. جاده اوزون گل رو باید بر میگشتیم تا به جاده اصلی وارد بشیم و بعد به سمت جاده بایبورت گوموش هانه می رفتیم. ما تا گوموش هانه یک سره رفتیم، چون قصد داشتیم نهار رو در اونجا باشیم. موقع رفتین از خیابان اصلی اش که پر از مغازه و رستوران بود رد شده بودیم و می دونستیم اونجا میشه یه رستوران خوب پیدا کرد.

خیابان اصلی شلوغ و پر رفت آمد بود و کالاً سنگفرش. به سختی جای پارک پیدا کردیم، البته پارکبان داشت که مثل پارکبانهای خودمون قبض صادر می کرد و موقع رفتن حساب می کرد که چقدر باید بپردازیم. ساعتی 5 لیر بود هزینه اش. با نگاهی که به رستورانها انداختیم، رستورانی به نام پاشا رو انتخاب کردیم. مدیر رستوران سریع به استقبالمون اومد و ما رو به طبقه بالا دعوت کرد. با اینکه هیچی انگلیسی بلد نبود سعی میکرد با همه ما خوش و بش کنه. البته گفتم بهتون، ما هرجا میرفتیم، چون تعداد بودیم، خیلی تحویلمون می گرفتن، مخصوصاً که جمع شادی بودیم و مدام می خندیدیم و اونا هم از اینکه میدیدن ما به شور و نشاط محیط کمک میکنیم، کیف می کردن.

خلاصه اون آقا که قیافه اش عین کیروش، مربی فوتبالمون بود سفارش غذا ها رو گرفت. بچه ها آدانا کباب، اورفا کباب، پیده و کباب ترکی سفارش دادن. مخلفات هم خودشون برامون آوردن. غذاهاش همه خیلی خوشمزه و خوب بود. مخصوصا پیده میکس اش که پسرم خورد. دائم هم پرسنلش میومدن می گفتن چیزی نمی خواین؟ عکس بگیریم ازتون؟ و کلی تحویل. بعد از غذا هم طبق معمول چای و باقلوا که البته باقلوا رو خودمون سفارش دادیم. وای بینظیر بود باقلواش. خودش گفت همین الان پخیتیم... تو دهن آب می شد. فوق العاده بود.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

آدانا کباب و پیده ای که نصفه اش خورده شده و باقلوای بی نظیر پاشا

 

بعد از خداحافظی با ورژن دو کیروش، به سمت ارزروم راه افتادیم. البته قبلش مقداری پول در یکی از طلا فروشی های گوموشهانه چنج کردیم که بهترین نرخی بود که در طول سفرمون بهمون دادن.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

کیروش از نوع گوموشهانه ای !!

 

تا ارزروم دیگه توقف خاصی به جز یکبار برای بنزین زدن نداشتیم. به ارزروم که رسیدیم، از ورودی شهر ترافیک بود. کلی هم ماشین ایرانی دیدیم و فهمیدیم که اینجا هم در قرق هموطنهای عزیزمونه. خیابون اصلی شهر همون خیابان جمهوریت هست. البته هتلهای خوب ارزروم همون سمت پیست اسکی اش در ارتفاعات پالاندوکن هست ولی در شهر هم چندین هتل به نسبت خوب وجود داره. ما از قبل بنا داشتیم که به هتل اساداش بریم که درست در وسط همون خیابان قرار داره. با هزار بدبختی، ماشین رو نگه داشتیم و رفتیم پرسیدیم، گفت سه تخته نداریم، دو تخته شبی 280 لیر، برای هفت نفر هم باید 4 تا اتاق بگیرید و به بچه تخت اضافه نمیدیم !!! ما هم گفتیم مرسی اتاقاتون برای خودتون. البته از خیل ایرانی هایی که به دنبال هتل میگشتن، فهمیدیم که جای خالی نیست و باید هر جا که شد بگیریم، ولی حرف مسئولای اساداش هم خیلی زور داشت. درست رو به روی اساداش، هتلی بود به نام BEY HOTEL که گفتیم بریم اینجا رو هم ببینیم.

رو در و دیوارش به فارسی برگه هایی زده بودن که سال نو رو تبریک گفته بودندو آدرس استخر و رستوران هتل رو اطلاع رسانی کرده بودن. تو لابی هم همه ایرانی بودن. از رسپشن که سرش خیلی شلوغ بود پرسیدیم اتاق دارین؟ گفت دو تخته شبی 150 لیر سه تخته 220 لیر با صبحانه. بعد از ما پرسید که چند نفرهستین، ما هم گفتیم هفت تا. اونم گفت یه سوئیت 5 نفره هم داریم شبی 250 لیر و یه سه تخته هم میدم به قیمت دو تخته. البته قبلش شصت دفعه از ما پرسید عائله هستین؟ محرم هستین؟ چه نسبتی دارین؟ و گفت فقط به محارم اون سوئیت رو میدیم. ما هم گفتیم ما دو تا برادر با همسراشون و یه بچه ایم. و اون خانواده دیگه هم خواهر این آقایونه و شوهرش !!
گفت باشه فقط اون آقا (همسر خواهر شوهرم) نباید با شما تو یک اتاق باشه. ما هم گفتیم باشه بابا خیالت راحت. خلاصه کلید اتاق رو داد. حالا نمی دونم طرف چطوری حساب کرد که برادر شوهرم به من محرم میشه و همسرم به جاریم محرمه!!! ما که کلی سر این قضیه خندیدیم.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

بی هتل ارزروم

 

بی هتل یه هتل تر و تمیز، با لابی کوچک و اتاقهای بزرگ و مرتب بود. اتاق ما که به صورت سوئیت بود شامل یک حال به نسبت کوچک با یک تخت یک نفره و یک میز و صندلی ، یک اتاق خیلی بزرگ با تخت دو نفره، یخچال، میز توالت، کمد بزرگ، پاتختی و آباژور و خیلی مرتب و یک اتاق کوچکتر با دو تخت تکی و یخچال و سایر امکانات اتاق دیگر بود. سرویس بهداشتی و حمام هم کاملا تمیز و مجهز. کلا همه چیز رو به راه و خوب بود. آبمیوه و بیسکوئیت و آب رایگان هم گذاشته بودند و اینترنت هم سرعت خوبی داشت. اتاق سه تخته خواهر همسری رو هم رفتیم دیدیم که خیلی خوب بود و همه راضی بودیم. فقط پارکینگ نداشت که اونم شانسی، درست رو به روی هتل و بر خیابان جای پارک پیدا کردیم.

وسایل رو جا دادیم و برای گشت و گذار و کمی خرید، زدیم بیرون. هوا خیلی سرد بود و سوز بدی میومد. حتماً می دونید که ارزروم به خاطر پیست اسکی اش که در ارتفاعات پالان دوکن هست معروفه. البته به خاطر نزدیکی اش به ایران و مراکز خریدی که داره، سالهای اخیر خیلی مورد توجه ایرانی ها قرار گرفته. در خیابان هم بیشتر کسانی رو که میدیدیم، آذری زبان بودن. خلاصه ما به مرکز خریدی که در نزدیکی هتل بود و یک شعبه میگروس هم داشت رفتیم. از میگروس کالباس و مخلفات برای شام خریدیم. برای خونه هم خرید کردیم. ماهی تابه هاش رو با قیمت خوبی حراج کرده بود. و موادی مثل ماکارونی، سس ژله... بعد از اون هم تو همون پاساژ و مراکز خرید دیگه و همون خیابان جمهوریت ، یکی دو ساعتی رو چرخیدیم و مقداری خرید کردیم.

وقتی به هتل برگشتیم خیلی خسته بودیم. دور هم شام خوردیم و اونایی که محرم نبودن به اتاق خودشون رفتن! و ما هم بعد از کمی حرف زدن خوابیدیم. قرار گذاشتیم صبح ساعت 8 بریم برای صبحانه. صبح یک دفعه دیدیم خواهر همسری و شوهرش اومدن در اتاق رو زدن و ما خواب بودیم. گفتن ساعت هشته. ولی ساعت ما 7 بود. و ما فهمیدیم که دیشب ساعتها رو تغییر دادن و ما خبر نداشتیم. پس شما حواستون به تغییر ساعت که روز نهم فروردین ما میشه باشه که یه وقت از برنامه هاتون عقب نمونید.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

نمای خیابان در صبح زود از پنجره اتاق ما در هتل بی

 

ما سریع حاضر شدیم و رفتیم رستوران هتل. بزرگ بود و پر از هموطن. صبحانه اش خوب و کامل بود. شامل چند نوع پنیر، کالباس، کره، مربا، تخم مرغ، املت، سوپ، چای و نسکافه، شیرینی و ...کلاً ما از این هتل هم خیلی راضی بودیم. هرچند که گرون بود ولی خوب تعطیلات عید ما بود و اونجاها هم شلوغ. در عوض هتل تمیز و مرتبی بود و ما از اقامتمون راضی بودیم. بعد از صبحانه سریع به اتاق برگشتیم. وسایل رو جمع کردیم و چک آوت کردیم تا سریعتر به سمت ایران حرکت کنیم. هوا ابری بود و سرد و ماشینهای ما پر از خرید !!!
سعی کردیم تا مرز زیاد توقف نکنیم. بارون هم شروع به باریدن کرده بود ولی جاده قشنگ بود. مسیر برگشت، همون مسیر رفت به سمت ارزرومه. در این مسیر تابلوهایی که سمت ایران رو نشون میده زیاده در صورتیکه از ایران به سمت ترکیه ما تابلویی ندیدیم که مسیر رو نشون بده.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

جاده ارزروم

 

کلا تو جاده های ترکیه، نیاز به پرسیدن ندارید، تابلوها کامل و مشخصه و اصلا نگران کم کردن راه نباشید. مخصوصاً تا ارزروم که خیلی مسیر مشخص و راحتیه.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

جاده ارزروم

 

برگشتنه هم در اطراف آغری برف بود ولی نه به شدت رفتنه و ما خیلی راحت تا مرز اومدیم. مرز هم تقریبا خلوت بود و ما تا رسیدیم، ماشین رو پارک کردیم و وارد ساختمان مرزی شدیم، مهر خروج از ترکیه و ورود به ایران نوی پاس هامون خورد. البته تو صف یه نیم ساعتی ایستادیم ولی کارا سریع انجام میشد. راننده های ماشین هم جداگانه باید وارد بشن. بعد از عبور از مرز ترکیه، باید ارزیاب سمت ایران بیاد برای بررسی ماشین. ما که رسیدیم گفتن وقت نهاره ارزیاب رفته برای نهار. صبر کنید تا بیاد. البته ما هم تونستیم یک ارزیاب دیگه پیدا کنیم و بهش گفتیم آقا تور رو خدا بیا ماشین ما رو ببین ما زودتر بریم. بنده خدا هم خیلی سریع چک کرد و به هیچ چیزی هم گیر نداد و سریع برگه ما رو امضاء کرد.

من شنیدم که اگر زیاد خرید کرده باشین تو پاستون مهر معافیت گمرکی رو میزنن یا اگر قبلاً زده باشن جریمه میشین و در ضمن به همراه داشتن بعضی مواردی که ورودش به کشور ممنوعه، گیر میدن. پس بهتره برای اینکه وقت و اعصاب خودتون رو هدر ندین، به قوانین احترام بزارین تا خوشی سفر هم از دماغتون در نیاد. ما خدا رو شکر مشکلی نداشتیم و از این مرحله سریع رد شدیم. مرحله بعد قرنطینه ماشینه به این صورت که نقدی، بدون هیچ فیش و نظارتی، برای هر ماشین، مبلغ 10 هزار تومن میگرفتن و از تونلی که آبی همراه با ماده خاصی رو روی ماشین می پاشید، رد شدیم که به اصطلاع ایزوله بشه و میکروب وارد کشورمون نشه !!! بعد هم جدا کردن پلاک ترانزیت و پیش به سوی بازرگان.

در بازرگان چون خیلی گرسنه بودیم، یه جا که که فضای سبز بود، جا انداختیم و نشستیم و غذا خوردیم. بعد هم رفتیم پمپ بنزین تا دیگه سریعتر به سمت تبریز حرکت کنیم.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

نکته: در برگشت، یه چند کیلومتر که مرز رو رد میکنید، جایی تابلو داشت کشمش تپه!!. فروشگاه های بزرگی بودن که اینطور که ما شنیدیم، بدون مالیات و با قیمت خوب، اجناس ترک رو ارائه می کردن. ما چون خودمون نرفتیم، نمیتونم بیشتر اطلاعات بدم. ولی شنیدیم که برای خرید خوبه. پس اونایی که احساس کردن کم خرید کردن و از این بابت ناراحتن اینجا رو هم فراموش نکنن!!

مسیر برگشت به سمت تبریز بد جوری کش میومد. بخشی از اتوبان نزدیک تبریز هم ترافیک بود و ما هم خسته و کلافه و گرسنه. تا اینکه به خانه پدر جاری جان رسیدیم و گرما و بوی خوب غذا و استراحت... به به

شب استراحت خوبی کردیم و فرداش به سمت تهران حرکت کردیم. تا تهران رو راحت اومدیم. فقط همه پمپ بنزین ها و سرویس های بهداشتی شلوغ و کثیف بودن! واقعا این تعداد سرویس بهداشتی و رستوران برای این حجم مسافر عبوری از این جاده کمه. اون هم در تعطیلات. نهار رو در رستوران آفتاب قزوین فست فود خوردیم که زیاد کیفیت خوبی نداشت. با ترافیک کرج و پل فردیس، قدری معطل شدیم و غروب به خونه رسیدیم و خدا رو شکر یک سفر خوب و پر خاطره دیگه به پایان رسید.

چند نکته رو در پایان سفر لازم میدونم که بهتون بگم که شاید به درد شما هم بخوره:

- همیشه سعی کنید از هر مبدائی، صبح زود حرکت کنید تا خلوت تر باشه. مخصوصاً برای عبور از مرز. البته من شنیدم عصر ها مرز خیلی خلوت میشه ولی اگر تنها یا فقط با خانواده خودتون سفر میکنید، شب تو جاده ها نباشین بهتره. بالاخره احتمال خرابی ماشین و مشکلات جاده هست.

- ما یه تنخواه دلاری، یه ریالی و یک تنخواه لیر درست کردیم و به غیر از هزینه های خرید های شخصی مون، تنخواه دار که همسر من بود، برای سایر هزینه ها از محل تنخواهش خرج میکرد. اینطوری، علاوه بر مدیریت هزینه ها، سهم هر کس هم مشخص میشه و دیگه هی نیاز به محاسبه و دنگ دادن نیست. البته با مدیریت خوب همسرم، در پایان، مقداری دلار و لیر هم به هر خانواده عودت شد!! (البته این صرفاً یه پیشنهاده)

- ما برای هر ماشین، در حالتی که با باک پر وارد شدیم و با باک تقریبا خالی خارج شدیم، حدود 65 لیتر بنزین زدیم و بنزین هم قیمتش بسته به کمپانی ارائه دهنده اش کمی فرق میکرد ولی حدوداً بین 4.42 تا 4.46 بود که به نظر قیمت بدی نبود.

- قیمت غذا در ترابزون و ارزروم، و نه در اوزون گل، مناسب بود. مخصوصا اگر بخواهید غذاهای ساندویچی بخورید که هزینه اش خیلی کم میشه.

- لباس گرم، غذای کنسروی، داروهای ضروری مخصوصاً داروهای ضد تهوع، کپی از پاسپورت و پتوی مسافرتی رو فراموش نکنید.

- اگر حوصله گشتن به دنبال هتل رو ندارید، از قبل در شهرهایی که قصد توقف دارید، از طریق سایت بوکینگ، اتاق رزرو کنید و در ترابزون، حتماً درباره جای پارک از طریق ایمیل از هتل بپرسین چون بعضی جاها پارکینگ ندارند.

- هزینه سفر برای خانواده سه نفره ما با همه چیز از ابتدا، یعنی کاپوتاژ و گواهینامه تا خریدهای معمولی و نه زیاد، حدود دو میلیون و دویست هزار تومن شد که به نظرمون معقول و خوب بود. البته میشد که با کمتر از این هم باشه ولی ما پول غذا و خوراکی مون بیشتر شد. (تازه با اینکه مجهز راه افتاده بودیم!!) ولی در عوض هزینه های ماشین و بیمه و بنزین، تقسیم بر سه میشد که به نفع همه بود. هزینه های اصلی رو هم در طول سفرنامه نوشتم که میشه بر اساس اون یه حساب سر انگشتی از هزینه ها کرد.

- قبل از حرکت حتماً مسیرها رو در گوگل مپ مرور کنید و از وضعیت جاده ها هم با خبر باشید. یک برنامه هم برای حرکت در کنار برنامه اصلیتون برای توقف احتمالی و ضروری در موارد خاص، در شهر های بین راهی داشته باشید.

- کسانی که نمی خوان در تبریز توقف داشته باشند، میتوانند در ماکو هتل بگیرند. ولی بازرگان تا جایی که ما دیدیم، نه اقامتگاه درست و حسابی داشت و نه سوپر و فروشگاهی که بخواهید همه جور خوراکی پیدا کنید. پس بهتره خرید هاتون رو هم تو شهر های بزرگ انجام بدین.

- و توصیه آخرم اینکه سخت نگیرید !!! سفر کنید و لذت ببرید، سفر یعنی زندگی...قسط و قرض و اجاره خونه و شهریه دانشگاه و وام و ... برای اکثر ما هست ولی با همه اینها، میشه گاهی فرصت و بودجه ای برای سفر جور کرد. سعی کنید با کمی مهربانی و درک متقابل، همدلی هاتون رو بیشتر کنید و از بودن در کنار عزیزانتون و سفر کردن با اونها لذت ببرید و شاد باشید. شاید این فرصتها خیلی کوتاه باشن. اگر فکر میکنید که بچه دار هستین و نمیتونید به اینطور سفر ها برید، بهتون توصیه میکنم طرز فکرتون رو عوض کنید. بچه های ما چیزی رو یاد میگیرن که در رفتار ما میبینن. پسر من هم همیشه دوست داره که لوکس سفر کنه و قبل از سفر درباره ستاره های هتل می پرسید. ولی وقتی که ما دنبال هتل میگشتیم، من و همسرم بهش توضیح دادیم که اگر که دوست داری از زندگیت لذت ببری، باید سفر کنی و این سفر الزاماً همیشه یه هتل پنج ستاره و سونا و استخر و غذای بوفه نیست. بلکه لذت تو همون رفتن و دیدن و کشف جاهای جدیده و واقعاً هم پسرم این رو درک کرد و خیلی هم بهش خوش گذشت. پس خودمون لذت ببریم تا بچه هامون هم لذت بردن رو از ما یاد بگیرن.

سفری زمینی به زیبایی های شمال ترکیه

در پایان امیدوارم که همه کسانی که این سفرنامه رو مطالعه میکنن، از خوندنش لذت ببرن و بتونن سفر به مراتب بهتر از ما رو تجربه کنن و در سفر زندگیشون، همواره شاد و موفق باشند. از بابت طولانی شدن نوشته ام هم عذر می خوام. خواستم گزارش کاملی رو به شما عزیزان ارائه بدم تا براتون کاربردی تر باشه.

و این رو صمیمانه میگم که نقطه نظرات شما عزیزان درباره این سفرنامه، قطعاً به من در نوشتن سفرنامه های بعدی کمک خواهد کرد. از سایت خوب و کاربردی لست سکند هم سپاسگزارم که فرصت نوشتن و اشتراک تجربیاتم با دیگر دوستان رو به من داد.

ارادتمند همگی

نویسنده : نیلوفر- و