بعد از کلی گشتن شاید نزدیک به -4 5ماه سفرنامه خوندم و کلی اطلاعات جمع کردم که کجا رو برای سفر اتخاب کنم وافعا سفرنامه ها خیلی کمکم کردند که هزینه ای که میکنم واقعا به صرفه باشه و هیجان و لذت به همراه داشته باشه.
به همراه خانومم تور بالی رو برای بهمن ماه رزرو کردیم برای 8 روز(تقریبا 1/5 روز پروازه)پروازمون هم ماهان بود به کوالالامپور و از اونجا با یه پرواز محلی به بالی در ابتدا بگم که پرواز رو تو فرودگاه خواستم به بیزینس تغییر بدم ولی قیمتی درخواست کردن سرسام آور تقریبا 3 برابر که منصرف شدم و واقعا سخت بود 8 ساعت روی اون صندلی ها نشستن.
پرواز ساعت 10 شب بود تقریبا 10 صبح به وقت محلی رسیدیم اون موقع ایران 5:30 صبح بود. و متاسفانه پرواز بعدی ما 5 عصر بود به بالی که کلی خسته شدیم ولی فرودگاه کوالا واقعا فرودگاه بزرگی بود و کلی مغازه .
ما رسیدیم کوالا باید ترمینال عوض می کردیم با مترو خوده فرودگاه که مجبور شدم پول چینج کنم برای خرید بلیط مترو قطعا همه مجبور میشن ترمینال عوض کنن.
فروگاه مالزی
اینم ذکر کنم اون موقع مصادف بود با سال نو چینی ها و همه جا تزیینات با رسوم چینی ها بود و خیلی شلوغ بود چون اکثر مسافر ها چینی بودن.
خلاصه بعد از صبر کردن بسیار در فرودگاه پروازمون حرکت کرد به بالی هواپیما مجهزی بود برعکس ماهان مانیتور ها کار میکردند با کلی فیلم و بازی و آهنگ که سرگرم میشدین و اولین جا که مجبور به تست غذای محلی شدیم در هواپیما بود که من وافعا بدم اومد ادویه فراوان که خیلی بد بود نمیشه توضیح داد(البته من بدم میومد شاید کسی دوست داشته باشه)
از ایران با لیدرمون در ارتباط بودم و فرودگاه که رسیدیم همدیگرو دیدیم فقط ما تو پرواز با اون لیدر بودیم بقیه تو پرواز های بعدی بود. یک ایرانی که اوجا زندگی میکرد. ما رو رسوند هتل و ذکر کنم هتل ما اسمش kuta paradise بود 5 ستاره در منطقه kutaکه عکساشو میزارم حتما هتل خیلی خوبی بود رفتار پرسنل عالی من این تور با قیمت 000/730/3 گرفتم که قیمت مناسبی بود نسبت به بقیه آژانس ها .
اتاق رو گرفتیم 100 دلار هم ضمانت گرفتن اتاق خوب بود فقط ویو خوبی نداشت که قطعا اگه ویو خوبی میخواستم طلب پول میکردن که بیخیال شدم.لیدرمون گفت فردا تور شهری هستش و رایگانه و بقیه تور ها هم معرفی کرد به اضافه قیمت.
بعد از جا گیر شدن رفتیم تو شهر گشتی زدیم دیگه دیر وقت بود ولی بازم مغازه ها باز بودن منطقه kuta واقعا زنده بود. من nussa نرفتم ولی میگفتن برای ریلکس کردن مناسبه. زنده بودن kuta رو نداره بعد از گشت زد برگشتیم هتل و مشکل شروع شد. ساعت 1 شب بود ولی ایران 8 و 9 و ما خوابمون نمیبرد اختلاف ساعت شبه اول اذیت کرد ما رو. هر طور شده خوابیدیم چو 9 صبح باید میرفتیم برای تور 8 بیدار شدیم رفتیم برای صبحانه که تازه هتل رو دیدیم که چطوره.
استخر هتل تو لابی بود صبحانه هم همون محوطه سرو میشد که خیلی منظره خوبی داشت
قبل از اینکه لیدرمون بیاد من رفتم پول چینج کردم تو خیابون خیلی راحت دکه ها بود چینج میکردن قیمت ها هر روز متفاوت بود ولی 1 دلار میشد 13300روپیه قیمت ها هم به تومان تقریبا یه چهارم بود برای تور روز اول آماده شدیم لیدر اومد دنبالمون با ایرانی های دیگه که استرس داشتم افرادی که باهامون هستن خوب باشن که واقعا عالی بودن خدا رو شکر.تور ما شروع شد اول رفتیم به سراغ صنایع دستی که یک کارگاه بود و چندین نفر مشغول کار که طرح رو چوب پیاده میکردن بدون الگو از روی ذهنشون که خیلی قشنگ بود همش با دست بود که مسئولشون توضیح داد چطوره و چه چوب ایی مورد استفاده قرار میگیره و گفت بریم از نمایشگاه دیدن کنیم که میشد خرید کرد ولی خب قیمت ها بالا بود.
.البته ناگفته نماند در بالی برای هر چیزی که گفتن یک چهارم بپردازید قیمت مناسبی خرید کردید همه جا باید تخفیف بگیرید البته فروشگاه ها تخفیف نداشتن.یکی از بچه ها مجسمه خرید
بعد رفتیم مزرعه کاکائو و قهوه و دیگر ادویه جات که وافعا حرف نداشت فضایی سر سیز و عالی. مسئول مزرعه اومد و راجع به محصولات توضیح دادن و مرحله به مرحله پیش رفتیم و خیلی با حوصله توضیح داد .
رسیدیم به محلی که گرانترین قهوه جهان لواک تولید میشه حیوان ها رو در قفس نگهداری میکردد و اونا مشغول تولید قهوه
جلوتر خانمی مشغول آماده سازی قهوه و کاکائو بود و در نهایت رفتیم بالاتر و رسیدیم به چند تا آلاچیق که نشستیم و برای هر دو نفر رایگان از محصولات مزرعه دمنوش هاشو گذاشتن جلومون که رو یه برگه بود فنجان رو بلند میکردی اسم محصول رو نوشته بود و خانمی اونجا توضیح میداد که چه کارایی برای بدن داره و اگه دوست داشتیم بعدا از فروشگاه اونجا تهیه میکردیم.همش خوشمزه بود ماهم چندتاشو تهیه کردیم ولی مثل ماله اونجا نشد که خودشون درست میکردن.
دوست نداشتیم از مزرعه دل بکنیم، طبیعتش محشر بود نم نم هم بارون میومد خلاصه حرکت کردیم به سمت کوه آتشفشان که نزدیک میشدیم فقط از دور میدیدیم و لیدر توضیح میداد بعدش رفتیم برای صرف ناهار. متاسفانه رستوران چینی متاسفانه برای من چو بقیه که خیلی دوست داشتن دو تا زوج دیگه هم بودن که اونا واقعا ریسک میکردن و همه رو تست میکردن. غذا ها همویه که شاید تو ایران مصرف میکنیم ولی انقدر ادویه میزنن برای ما سخت میشه خوردنش رستوران هم رایگان بود.
بعد از صرف ناهار رفتیم به سمت معبد و محل آب مقدس(اسم های دقیقش یادم نیست) اما وسط راه جایی توقف کردیم که منظره خیلی عالی ای داشت وصف نشدنی.
به معبد که رسیدیم بارون کم کم شروع شد که اواخرش خیلی تند و رگباری میبارید اونم لذت بخش بود.
معبد قسمت های مختلفی داشت در ابتدا اگه شلوارک پوشیده بودین برای ورود باید پارچه ای به دور کمر مثل دامن میبستید مرد و زن نداره اول مجسمه های اساطیری رو دیدیم بعدش رفتیم به قسمت آب مقدس و شفا بخش که بومی ها داخل اب میرفتین و کامل اب تنی میکردن. مرحله بعد یه حوضچه بود پر از ماهی اونا هم به نوعی مقدس بودن و کلی مجسمه و ساختمان دیگه
نماد بالی که همه جا دیده میشه
حوضچه آب مقدس
مجسمه هایی که نماد افسانه و تاریخ بالی بودن
حوضچه ماهی ها مقدس
اطراف معبد بازارچه وسایل تزیینی و سنتی یا همون صنایع دستی بالی بود که میشد برای سوغات خوب خرید کرد ما هم خرید کردیم ولی بارون اجازه نداد بیشتر استفاده کنیم. اینجا حتما باید خیلی چونه بزنید و حتما موفق میشدید به قیمت مد نظر خودتون کالایی رو بخرید.
اینجا اخر تور گردشی بالی بود و سوار مینی بوس شدیم و به سمت هتل هامون برگشتیم که نزدیک 2 ساعت طول کشید.
ترافیک شدید بود و تو این زمان با همسفر ها بیشتر آشنا شدیم و برنامه فردامون رو با هم چیدیم که قرار شد بریم پارک ابی که به هتل ما خیلی نزدیک بود و قیمت خیلی خوبی هم داشت 100 هزار تومن. مشابهش در دبی بدون لاکر 260 هزار تومن تموم میشه.کلا قیمت ها در بالی مناسبه از غذا گرفته تا تفریحاتش و خیلی انسان های ساده زیستی هست به شخصه نه آچنان ماشین لوکسی اونجا دیدم نه خبری از برجهای بلند هست ساده ی ساده زندگی میکنن.
خلاصه برگشتیم هتل خیلی خسته بودیم با یکی از همسفر ها که اونا هم زوج بودن و در هتل ما اقامت داشتن رفتیم از استخر هتل استفاده کنیم که خستگی از تنمون در بیاد و بعدش به اتفاق همسرم رفتیم خیابون گردی و غذا هم از برگر کینگ خوردیم.
خیابون KUTA که تا دیر وقت رستوران ها باز بودن
روز دوم قرار بود بریم پارک ابی صبحانه خوردیم حاضر شدیم با بقیه دوستان رفتیم به سمت پارک آبی .
خیلی خوش گذشت اگه بخوام با وایلد وادی دبی مقایسه کنم خدایی تقریبا تو یه سطح بودن بازی های متفاوتی نسبت به هم داشتن ولی قیمت این کجا و اون کجا خلاصه چیزه خاصی نیست بنویسم باید فقط تجربه کنین و لذت ببرین فقط یادم نرفته بگم تو بالی طبیعت خیلی نقش پر رنگی داره اما دبی خبری از طبیعت نیست تو عکس ها بهتر متوجه میشین.
رودخانه آرام پارک آبی
ساعت 6 و 7 بود که دیگه حاضر شدیم بیایم بیرون ناهار هم نخورده بودیم، رو به رو پارک آبی دیسکاوری مال هست که اکثر برند ها شعبه دارن جای خوبی هست برای خرید. جلو دیسکاوری پیتزا هات بود که با دوستا رفتیم اونجا.
بعدش هم رفتیم ماساژ و تو خیابون بودیم تا شب و اومدیم هتل، فردا روزه ولنتاین بود و کلا برنامه تفریحی نزاشتیم و با لیدرمون رفتیم بیرون اول رفتیم یه پاساژ به اسم بیچ واک اونجا مراسم ولنتاین داشتن ولی شب شروع میشد اونجا چرخی زدیم فروشگاه ها تخفیف زده بودن خلاصه چرخی زدیم ولی بهترین جای این پاساژ بالکنش بود که ویو خیلی خوبی داشت.
این عکسو به هرکی نشون دادیم میگفتن کارت پستاله
تزیینات ولنتاین
بعد از اینجا لیدرمون گفت بریم غذای ایرونی بخوریم که یک رستوران تو محله گران قیمت بالی بود همه چی اونجا دو برابر میشد ولی فضا و محله همونی بود که بقیه بالی هستش هیچ تجملاتی نداشت.
کشک بادمجون خوشمزه ای داشت
جوجه کباب هم برای اونجا خوب بود
قیمت هم 35 تومنی حدودا جوجه کباب میشد
یکی از هتل ها به مناسبت ولنتاین برنامه شادی داشت که متاسفانه برنامه ریزی لیدرمون و بچه ها نشد بریم اونجا و جا موندیم که ما برگشتیم هتل و بعد از استراحت کوتاهی به هتل یکی دیگه از همسفر ها مون رفتیم که نزدیک ما بودن.
هتل دیسکاوری که جدا هتلشون از ما بهتر بود اتاق ها نه، فضای هتل رو میگم اونا استخر های بهتر و ویو بهتری داشتن و مستقیم به ساحل راه داشت ولی هتل ما دیوار کشیده بودن و باید دوره هتل رو میزدیم برای دید دریا و اونجا اولین باراز فاصله نزدیک دریا رو دیدیم و کلی عکس گرفتیم.
تا زمان غروب افتاب لب ساحل بودیم و بعد حرکت کردیم به سمت بیچ واک که مراسم ولتاین داشت که اونجا هم دی جی بود و رقص وشادی و درنهایت برگشتیم به سمت هتل همسفر هامون برای شام که از ما دعوت کردن اونا هم مثل ما عادت به این غذا ها نداشتن و کاره خوبی کرده بودن یه پلوپز کوچیک و انواع کنسر ها رو به همراه آورده بودن و ما اونجا کلی حسرت خوردیم چرا این کارو نکردیم چو اکثر وعده ها یا مرغ سوخاری میخوردیم یا ساندویچ.
برنامه فردامون موتور سواری و رافتینگ بود.
صبح زودتر بیدار شدیم و صبحانه خوردیم و به همراه بقیه راهی موتور سواری که صبح موتور بود بعد ناهار و بعدش رافتینگ.
رسیدیم به محل مورد نظر یه تیشرت بهمون دادن و راجع به تور صحبت کردن. من به اتفاق همسرم یک موتور گرفتیم که دو نفره ها مقداری بزرگتر بود. چرخی داخل محوطه زدم و با ما موتور آشنا شدم فکر نمیکردم انقدر قوی باشه این تور ابتدا از بین جنگل و روخانه داخل جنگل و بعد آسفالت و در نهایت ساحل به اتمام میرسید. این تور میتونه خیلی خطرناک باشه جلوتر توضیح میدم. در عین خطرناکی واقعا هیجان انگیزه و بعضی موانع رو با سختی طی میکردیم و داخل رودخانه برخورد با سنگ و درخت و... هم خطرناک بود هم لذت بخش باید تجربه کنید تا بدونید چی میگم.
یکی از اون موانع سخت
بعضی جاها به صخره میرسید که باید از دور گاز میدادید تا مسیر رو طی کنید باور کنید جوری بود که امکان داشت موتور برگرده در طی مسیر به آسفالت رسیدیم که همه شروع کردن به گاز دادن و سرعت رفتن تا اینکه به ساحل رسیدیم و قسمت بد سفر من رقم خورد.
تو ساحل همه مشغول گرفتن عکس بودن و دور میزدن منم داشتم دور ساحل میزدم که یک جا دور خودم چرخیدم به جای گاز ترم گرفتم و موتور به کجی افتاد من پام گیر نکرد و خانومم پاش زیره موتور گیر کرد و فقط جیغ میکشید منم بلند شدم و موتور خیلی سنگین بود تا مسئول ها و بقیه دوستان رسیدن من گفتم حتما پاش شکسته خوشبختانه پاش نشکسته بود ولی حسابی کوفته شده بود که بعدا یه کبودی وحشتناک بود و خیلی راحت نمیتونست راه بره، ولی خدایی چیزی نگفت و سفر رو با انرژی ادامه داد واقعا صحنه بدی بود برام حاضر بودم پایه خودم اونجور شه چون تقصیره خودم بود در این حین هم گوشیم دست خانومم بود از دستش افتاد که موج اومد اما خوشبختانه یکی از همراه ها سریع گوشیمو برداشت که آب نبره.
اینم ذکر کنم در مسیر عینک یکی از خانوما افتاد تو آب و از اون بدتر موبایل یکی از بچه ها که پر بود از عکس های سفر اروپاش که چند دقیقه ای ما رو ناراحت کرد میگم چند دقیقه چون اون موتور جلوی من بود بهش گفتم وایسا موتور رو ببینیم شاید تو موتور باشه که از شانسش تو قطعات موتور افتاده بود ولی آب داخلش رفته بود اما به هر حال میشد اینو درست کرد تا اینکه گم شده باشه و اون موقع کلی خوشحالی کردیم اما بعد از چند دقیقه برای خودم اون اتفاق افتاد و حالم رو گرفت.
از اون جا به سمت کمپ رافتینگ رفتیم و در اون محل ناهار خوردیم مثل همیشه من دوست نداشتم.
و بعد سوار اتوبوس شدیم رفتیم یه محل دیگه و از اون جا چیزی نزدیک به 1500 پله رفتیم پایین تا به روخانه رسیدیم (وضعیت پای خانومم سخت میکرد این مسیر رو برای ما)و اونجا به همراه هر قایق یک مسئول بود که توضیح داد این کلمات رو میگم چه کاری انجام بدید که مسئول ما خیلی باحال بود.
من همه جا گوشیمو بردم و داخل جلد ضد اب میزاشتم جز این تور.
جدا از لذت و هیجان قایق و آب های خروشان طبیعتش بود که مات و مبهوتت میکرد اینجور برای شما بگم فقط داخل فیلما اینجور فضایی دیده بودم عالی بود عالیییی. اونایی که آنتالیا رفته بودن میگفتن اونجا خروشان تره ولی این طبیعت عالیه .
مسئولی که همراه ما بود گفت کاشکی بارون بیاد بیشتر حال میده از شانس ما بارونی شروع به باریدن کرد که من تا حالا ندیده بودم انقدر شدید بباره و باعث شد کلی هیجانش بیشتر بشه، خلاصه هرچی از اون فضا بگم کم گفتم حتما باید ببنینید بازم میگم عالی بود.
ساعت 7 اینا بود که برگشتیم هتل استراحت کردیم گفتیم بریم خرید فروشگاهی بود مثل دی تو دی ولی کیفیت اجناس بهتر به اسم ماتاهاری که کمی خرید کردیم و شام خوردیم و اومدیم هتل بخوابیم دیگه خیلی خسته بودیم.
فرداش تور سافاری رو گرفتیم که از دوستانی که با ما بودن کسی نیومد .
ابتدا بگم که بهتره همون بلیط پایه رو بگیرید و پول اضافی بابت ناهار و صندلیvip در تئاتر و... خرج کنید که اصلا ارزشی نداره. در باغ وحش سوار اتوبوس هایی شدیم و به سمت محل شو ها و نگهداری حیوانات رفتیم اونجا اینجور بود که سر هر ساعتی شو های حیوانات شروع میشد و بعد از اون میتونستی از جاهای دیگه استفاده کنی بر اساس اون برگه راهنما پیش میرفتیم.
اینجا از اب و هوای بالی بگم که من بهمن ماه رفتم اونجا هوا خیلی گرم بود ولی شب ها خنک و اگه بارون میبارید عالی بود اما اون روز سافاری جدا زجر آور بود، خیلی خیلی گرم بود. هر جایی کولر میدیدیم یه ربع اونجا بودیم.
شوی اول مربوط به ببر ها بود و قبل از اون ما داشتیم از قفسه ها دیدن میکردیم و حیوانات رو نظاره گر بودیم
شو ببر ها
در کل شو های حیواناتش خوب و جالب بود.
شو بعدی نیم ساعت دیگه شروع میشد مربوط به فیل ها که اونم جالب بود بهترین شو همین بود.
شو فیل ها
ببر سفید که داخل باغ وحش آزاد بود اما به انسان ها دسترسی نداشت
بعد از چرخ زدن تو محوطه دوباره سوار بر اتوبوس ها شدیم و این بار ما به حیاط حیوانات اهلی و وحشی رفتیم که تقریبا تمام حیوانات بودن که کنار ما حرکت میکردن این قسمت از تور جالب بود و در کنارش داخل اتوبوس خنک بود دوست نداشتیم بیرون بیایم این تور هم تموم شد و دوباره به همون جایه اول برگشتیم حدود یک ساعت بعدش تئاتر شروع میشد ولی انقدر گرم بود که بیشتر داخل مغازه عروسک فروشی باغ وحش بودیم
داخل اتوبوس و شیری که خوابیده بود
خلاصه تئاتر شروع شد و گوشی هامون رو ازمون گرفتن خیلی قشنگ و دیدنی بود نمایش فرهنگ بالی بود بسیار زیبا اجرا کردند و ا نقاط قوت تور بود. بعد از اتمام تور رفتیم به قسمت آبزیان از اون جا دیدن کردیم و میتونستیم از پارک آبی و شهربازی استفاده کنیم که پارک آبی برای بچه ها بود و شهربازی هم من که فقط یه وسیله دیدم اونم جالب بود.
دیگه انقدر گرم بود اصلا دوست نداشتیم وایسیم به هر حال این تور هم تموم شد برای باره اول اگه کشور های دیگه نرفتین خوب و سرگرم کنندس. برگشتیم هتل و رفتیم از استخر هتل استفاده کردیم و بیرونم مثل همیشه شام خوردیم و خوابیدیم. فردا هیچ توری نگرفته بودیم چون همسرم میخواست خرید کنه کلا این روز رو به خرید اختصاص دادیم ولی غروبش به ساحل رفتیم و کلی حال کردیم از روزه آخرمون.
فرداش هم که صبح وسایل رو جمع کردیم و از طریق هتل رفتیم فرودگاه و مسیر قبلی رو طی کردیم
نکات:
میتونستم با جزییات بیشتر بنویسم ولی خواستم اونایی که میخوان برن و میخونن همه چیز رو ندونن و ایکه بیشتر تفریحات رو خواستم بیان کنم البته تفریحات دیگه مثل معبد های فراوون که تور هاش برای فروش بود که یکیشون میگفتن غروب زیبایی داره ولی ما نشد که بریم یا اینکه درnussa dua تفریحات آبی مثل فلای برد و پاراسیلینگ و ...بود که فرصت نشد استفاده کنیم.
هزینه تور های تفریحی برای بنده چیزی حدود نفری 200 دلار شد هر تفریحی بین 30 تا 50 دلار بود که میشد از دکه های توی خیابون تهیه کرد ولی چون اولین بارم بود تو این کشور ریسک نکردم و از لیدر گرفتم که ازش تخفیف هم گرفتم.
بهترین فصل زمستانه ولی همچنان گرمه.
پول هم به اندازه تبدیل کنید چون تو ایران خریدار آنچنانی داره.
برای خرید هم تمام محصولات ساخت کشور اندوزی هست حتی برند های معروف و قیمت ها مناسبه میشه خرید های خوبی کرد اما در کل بالی برای تفریح ساخته شده و تعداد مغازه و پاساژ ها زیاد نیست. فرمون ماشین ها سمت راست قرار داره که حتما هنگام عبور و مرور حواستون باشه.
اگه مثل ما علاقه ای به چشیدن غذای اسیای شرقی ندارید حتما یک پلوپز کوچیک و انواع کنسر ها رو همراه خودتون ببرید که مجبور نشید 8 روز ساندویچ و مرغ بخورید.
امیدوارم کامل توضیح داده باشم و جایی از قلم نیوفتاده باشه سوالی بود در خدمتم.
نویسنده :سهند مظفری
تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب سایت لست سکند مسؤولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمیگیرد. |