از دشت لاله های واژگون تا روستای بدون کوچه
مگر می شود در اردیبهشت ماه به سفر نرفت؟! چند سالی بود که بدنبال فرصتی بودیم تا به تماشای دشت لاله های واژگون برویم اما بدلیل محدود بودن زمان گل دهی این دشت هر بار به دلیلی موفق نمی شدیم، اما امسال تصمیم گرفتیم حتما این برنامه را عملی کنیم.
از حدود دو هفته قبل برنامه ریزی برای این سفر را شروع کردم. تصمیم داشتیم دو شب در شهرکرد اقامت داشته باشیم و در سفری یک روزه به کوهرنگ برویم. در مسیر برگشت نیز پس از دیدن جاذبه هایی که در مسیر بود یک شب در گلپایگان اقامت کنیم.
مسیر سفر در گوگل مپ
بالاخره در تاریخ 5 اردیبهشت 96 ساعت 9 صبح از تهران حرکت کردیم. برای نهار به کاشان رسیدیم و به رستوران-هتل رزهاوس رفتیم. این رستوران در خیابان امیرالمومنین قرار دارد دارای فضای باز و سالن میباشد. این رستوران کیفیت غذای خوبی دارد اما در دسته رستورانهای گران میباشد. قیمت فاکتور برای یک سالاد یونانی و یک پرس کباب بختیاری بهمراه دو نوشیدنی در حدود 65000 تومان شد.
سالاد یونانی
پس از صرف نهار گشتی در باغ رستوران زدیم و به مسیر ادامه دادیم.
برای اقامت خانه معلم شهرکرد را رزرو کرده بودیم. برای هماهنگی تماس گرفتیم و درکمال تعجب شنیدیم که اتاقها پر هستند و یک گروه تمامی اتاقها را رزرو کرده است! در نهایت بعد از کلی صحبت تلفنی و پیدا کردن فرد مسئول مشخص شد که بدون اینکه به ما اطلاع بدهند اتاقها را برای کس دیگری رزرو کرده اند البته نهایت همکاری را با ما کردند و در نهایت یک اتاق برای ما خالی کردند.
حدود 6 عصر به شهرکرد رسیدیم. در ورودی شهر دشت گل زیبایی قرار داشت که همه در حال عکاسی در این دشت بودند.
دشت گل در ورودی شهرکرد
اقامت در خانه معلم با کارت پرسنلی پدرم پس از تخفیف شبی 40 هزار تومان می شد. اتاقها تمیز و مرتب و در مجموع قابل قبول بود. در شهرکرد چندین هتل نیز وجود دارد که میتوان در آنها اقامت نمود. ارزانترین هتل، هتل دیبا میباشد که اتاق دو تخته آن شبی 116 هزار تومان میباشد. در صورتیکه فرهنگی هستید و یا والدین شما فرهنگی هستند میتوانید از امکانات خانه های معلم استفاده کنید که در سایت eskan.medu.ir میتوانید آدرس و تلفن این اماکن را ببینید.
تا شب استراحت کردیم و برای شام به سمت خیابان کاشانی حرکت کردیم. در این خیابان تعداد زیادی رستوران وجود دارد. فست فود کش لقمه را بنا به توصیه دوستان انتخاب کردیم. یک پیتزا و سیب زمینی سفارش دادیم. غذا بسیار معمولی بود و 23000 تومان شد.
روز دوم:
صبح پس از صرف صبحانه ای که از سوپر مارکت گرفته بودیم ساعت 9 صبح به سمت منطقه کوهرنگ و چلگرد حرکت کردیم. 1 ساعت و نیم در راه بودیم و با دیدن آبشار عظیم تونل کوهرنگ متوجه شدیم به مقصد رسیدیم.
آبشار تونل کوهرنگ
از طریق تابلوها مسیر را به سمت آبشار شیخ علیخان ادامه دادیم. آبشار خیلی بزرگ نبود اما شنیدن صدای آبشار و جریان آب همیشه لذت بخش است.
آبشار شیخ علیخان
کمی جلوتر از آبشار بقایای قبرستان شیر سنگی قرار دارد. در کنار جاده بقایای تعدادی سنگ قبر و دو شیر سنگی دیده میشدند. شیرهای سنگی یا برد شیرها تندیسهایی از جنس سنگ هستند که در گذشته توسط سنگتراشهای ایل بختیاری در استان چهارمحال و بختیاری و شمال استان خوزستان به شکل شیر تراشیده میشدند و به نشانه شجاعت، دلاوری و ویژگیهایی چون هنرمندی در شکار و تیراندازی در جنگ و مهارت در سوارکاری، بر آرامگاه بزرگان قوم خود قرار میدادند. معمولاً اندازه شیرهای سنگی قرار گرفته شده بر روی قبور بستگی به جایگاه متوفی نزد بازماندگانش دارد. بزرگترین قبرستان بجا مانده از شیرهای سنگی در نزدیکی شهر ایذه قرار دارد.
شیر سنگی
شیرهای سنگی اکثر سنگ قبرها برداشته شده بود که امیدوارم بدست قاچاقچیان نیفتاده باشند و در موزه ها نگهداری شوند.
جای خالی شیرهای سنگی
بر روی تپه نیز سنگ قبر جدیدی قرار داشت و نمادی از شیرسنگی به یادبود بر روی آن نصب شده بود.
بنای یادبود
سپس به سمت تونل کوهرنگ برگشتیم.
طبیعت زیبای زردکوه
ورودی این محوطه برای هر خودرو 2000 تومان میباشد. در محوطه تعدادی غرفه فروش محصولات محلی وجود داشت که ما هم یک ظرف قارا ، که مایعی ترش و ترکیب کشک و قره قروت و بسیار خوشمزه است خریدیم. سپس به سمت تاج آبشار رفتیم. ابهت و عظمت خاصی داشت و آب با فشار زیاد تا پایین کوه در جریان بود. به موازات آبشار مسیری وجود دارد که میتوانید در امتداد آبشار پیاده روی کنید.
آبشار تونل کوهرنگ از بالا
تونل کوهرنگ
تصمیم گرفتیم نهار را در یکی از آلاچیق های مجاور تونل بخوریم. ساعتی در کنار آب روان نشستیم و کنسرو قارچ و لوبیای خوشمزه مان را خوردیم! در این محوطه یک رستوران هم قرار داشت که در صورت تمایل میتوان از آن استفاده کرد.
فضای اطراف تونل
پس از کمی استراحت به سمت دشت لاله های واژگون حرکت کردیم. در طول مسیر تابلو چشمه دیمه را دیدیم و به سمت چشمه رفتیم. ورودی این محوطه برای هر خودرو 3000 تومان بود.
محوطه چشمه دیمه بسیار سرسبز و باصفا بود و محل خوبی برای پیک نیک و صرف نهار میباشد. تعداد زیادی آلاچیق و تعدادی رستوران و کبابی در کنار چشمه وجود داشت.
چشمه دیمه
این چشمه ثبت ملی شده و بر اساس بررسیهای به عمل آمده آب این چشمه از لحاظ املاح و مواد معدنی، بسیار غنی بوده و از گواراترین آبهای جهان است و خواص درمانی از قبیل جلوگیری از پوسیدگی دندان به خاطر وجود کلسیم و درمان سنگ کلیه دارد.
گشتی در محوطه زدیم و تصمیم گرفتیم دو سیخ کباب تازه را در کنار چشمه تجربه کنیم که واقعا لذیذ و خوشمزه بود. هر سیخ کباب چنجه 10 هزار تومان بود.
کباب در کنار آب!
دشت لاله های واژگون مقصد بعدی ما بود محلی که در واقع دلیل اصلی این سفر بود! با تابلوها به مسیر ادامه دادیم که تا کنار دشت ادامه داشت. دشت وسیع و سرسبز بود اما متاسفانه تنها در بخش کوچکی از آن لاله ها قابل مشاهده بودند. امیدوارم گردشگران بیشتر به طبیعت اهمیت بدهند و دست از خرابکاری و کندن لاله ها بردارند تا حداقل این دشت کوچک نابود نشود.
دشت لاله های واژگون
این دشت ۳۶۰۰ هکتار وسعت داشته و در استان چهارمحال و بختیاری قرار دارد و رویشگاه اصلی گونه گیاهی لاله واژگون است. محدودهای از این دشت بعنوان اثر طبیعی ملی لاله واژگون تحت حفاظت سازمان محیط زیست ایران قرار دارد. رویشگاه اصلی این گیاه نادر، دامنه کوههای آبکاسه خوربه، گرگانک و مناطق بنواسنکی و مله زرده است. لالههای واژگون، که در زبان محلی گل بگریو (گل گریان) و اشک مریم نامیده میشوند، در اواخر فروردین ماه به گل مینشینند و تا اواسط اردیبهشت گلهای خود را حفظ میکنند.
در مسیر برگشت از دشت تعدادی توریست کوله به دوش را سوار کردیم و تا آبشار رساندیم. مقصد بعدی آنها غار یخی چما بود. غار یخی چما یکی از نادرترین و اعجابانگیزترین غارهای استان چهارمحال و بختیاری به شمار میرود. قرار گرفتن در درههای عمیق و انباشت حجم برفهای چندین ساله در این غار سبب شده است تا قندیلهای یخ و تودههای عظیم برف به صورت دائمی و در تمام فصول سال باقی بمانند. لایههای یخی این غار در فصول گرم و کمبارش دارای ضخامت کمی بوده و بسیار نازک و سست میباشند و باید از عبور بر روی آنها و داخل غار اجتناب نمود.
غار یخی چما (عکس از اینترنت)
رسیدن به این غار نیازمند چندین کیلومتر پیاده روی در مسیر رودخانه است.
حدود ساعت 4 بعدازظهر بود و بازدید یکروزه ما از کوهرنگ تمام شده بود. به سمت شهرکرد حرکت کردیم و در شهر فارسان به محوطه تاریخی پیرغار رفتیم. این پارک تفریحی نیز محل مناسبی برای گردش و پیک نیک بود. دو عدد کتیبه در پارک وجود دارد که مربوط به دوره قاجار است.
محوطه پیرغار
سنگ نوشته های دوره مشروطیت به دستور حاج خسروخان سردار ظفر بختیاری، حاج علی قلی خان بختیاری سردار اسعد دوم بختیاری و جعفر قلی خان سردار اسعد سوم بختیاری مقارن با جنگ جهانی اول بر روی یک تخته سنگ در کوهپایه ای از رشته کوه زاگرس حک شده است. این کتیبه شرح فعالیتهای مجاهدین بختیاری برای مبارزه با استبداد محمد علی شاه قاجار است این سنگ نوشته ها علاوه بر شرح وقایع مربوط به فتح اصفهان و تهران و همراهی مجاهدان بختیاری با نهضت مشروطه خواه روحانیت اصفهان به رهبری آیت الله نورالله اصفهانی، مبین جریان های فکری سیاسی و اجتماعی حاکم بر جنوب غربی ایران مقارن با اعاده مشروطه دوم و سقوط استبداد صغیر است.
کتیبه های مشروطیت
غار تاریخی با ورودی بسیار کوچک
گشتی در محوطه زدیم و سپس به سمت شهرکرد حرکت کردیم. پس از رسیدن به خانه معلم کمی استراحت کردیم و شب برای شام به سمت خیابان کاشانی رفتیم. این بار رستوران معروف تخت جمشید را انتخاب کرده بودیم. کباب بختیاری(که در منو به نام کباب میکس بود) و میگو کبابی سفارش دادیم. سالاد و ترشی بار نیز با کیفیت مناسبی وجود داشت.
غذا خوشمزه و با کیفیت بود و به نظر میرسید کباب سرخ شده است که طعم متفاوت و خوبی داشت. هزینه این شام دو نفره با دو عدد سالاد بار 66 هزار تومان شد.
شام در رستوران تخت جمشید
روز سوم:
پنجشنبه 7 اردیبهشت ماه پس از تحویل دادن اتاق حدود ساعت 9 از شهرکرد خارج شدیم. مقصد اول ما قلعه چالشتر بود. قلعه خدا رحم خان یا قلعه چالشتر اثری باشکوه از نظر معماری و هنر حجاری در ایران، در سال 1323 قمری در چالشتر در 5 کیلومتری شهرکرد احداث شد.
مجموعه تاریخی چالشتر شامل سردر سنگی، خاننشین، اندرونی، حمام، انبارها و اصطبلها است. قلعه عیانی و خاننشین این مجموعه تاریخی دارای 38 ستون سنگی با سر در و ایوان است.
این بنا در دو قسمت ساخته شده که وسعت آن تقریباً ۱۲۰۰۰ متر مربع میباشد که به شکل و هنر ایرانی در دوران قاجاری ساخته شده است. بنای شمالی تا دهه هفتاد ه. ش مورد استفاده قرار میگرفته درصورتی که بنای جنوبی حدوداً نود درصد تخریب شده بود که با همت مهندسان و مرمت گران این بنا برپا شده است. علی اکبر دهخدا در هنگام جنگ جهانی اول که به استان چهارمحال گریخته بود. از کتابخانه چالشتر استفاده کرد و تألیف امثال و حکم و لغتنامه خود را با استفاده از منابع موجود در قلعه چالشتر آغاز نمود.
سر در سنگی قلعه چالشتر
بنای جنوبی
بنای شمالی
این قلعه شامل نقوش افسانهای و اسطورهای، زندگی روزمره، گل و گیاه، گل و گلدان، گل و مرغ، نقوش پیچش گیاهی و نقوش فرشته است.
این نقوش به صورت ماهرانه و زیبا خلق شده و در برخی موارد به صورت برجسته حجاری شده است. در این مجموعه قلعه، اندرونی با یک دالان به قسمت خاننشین ارتباط داشته و ایوان آن دارای 10 ستون سنگی است.
ستونهای سنگی
اتاقهای رنگارنگ داخل قلعه
دورتادور حیات سرستونها، شیرهای سنگی، کتیبه ها و ... در محوطه چیده شده بود و در زیرزمین قلعه نیز موزه مردم شناسی برقرار بود.
بقایای تاریخی به نمایش گذاشته شده در حیات قلعه
موزه مردم شناسی
غرفه ای برای گرفتن عکس با لباس بختیاری نیز وجود داشت. ما هم تصمیم گرفتیم به یادگار عکسی در قلعه بگیریم. هزینه عکس با سایز متوسط 25 هزار تومان شد.
عکس با لباس بختیاری
در مجاور قلعه نیز مسجد جامع چالشتر قرار داشت که البته امکان بازدید از آن وجود نداشت. قدمت این بنا به دوره قاجار برمیگردد.
مسجد جامع چالشتر
سپس به سمت پل زمانخان ادامه مسیر دادیم. این پل بر روی رودخانه زاینده رود در شهرستان سامان قرار دارد. دارای دو دهانه، ۳۰ متر طول و ارتفاع ۱۲ متر است. این پل بر روی سهپایه سنگی طبیعی بنا شده است و اطراف پل مملو از باغهای فراوان با درختان گوناگون میوه میباشد که مناظر زیبایی را بوجود میآورند.
این پل به دستور زمانخان رئیس طایفه نفر از خاندان ایل بیگی ایلات ترک زبان قشقایی استان فارس و از سرداران معروف شاهان صفوی که زمانی دامنه کوچ آنها تا منطقه سامان میرسید و در روستای ایلبیگی سکنی میکنند، بر روی رودخانه زایندهرود احداث گردید.
پل زمانخان و طبیعت اطراف آن
کمی در اطراف پل و در مجاورت رودخانه استراحت کردیم. ورودی به این محوطه نفری 2000 تومان بود. نهار را که شامل کنسرو تن ماهی بود در مجاور رودخانه خوردیم. در این محل امکان رفتینگ(قایق سواری در آبهای خروشان) نیز وجود داشت که اطلاعی از قیمت آن ندارم.
پس از کمی استراحت مسیر را در امتداد زاینده رود ادامه دادیم تا به روستای یاسه چای رسیدیم. این روستای تاریخی و بدون کوچه از توابع شهرستان سامان در استان چهارمحال و بختیاری است که در حاشیه رودخانه زاینده رود و در محدوده کوهستانی شمال این شهرستان قرار دارد.
روستای بدون کوچه!
روستای یاسه چای حدود 400 سال قدمت دارد و وجه تسميه اين روستا هم به موقعیت جغرافیایی آن برمی گردد. ياسه چاي کلمه مرکب ترکي و به معنای جایی است که پهنای رودخانه زیاد می شود. « ياسو » به معني « پهن » و « چاي » به معني « رودخانه» است. يکي از ويژگي هاي منحصر به فرد آن بافت قديمي مسکوني متراکم است. این روستا در نگاه نخست، فاقد هر گونه خیابان و معبر به چشم می آید، بنابراین « روستای بدون کوچه ایران » هم گفته می شود.
این آبادی، دارای کوچه هاي سرپوشیده و دالان های قدیمی و بافت معماری خاص است که آن را به یک روستای هدف گردشگری تبدیل کرده است. مردم اين روستا از طريق چهار دالان سرپوشيده كه درب همه خانه های روستا به داخل آنها باز مي شود، رفت و آمد مي كنند.
دالانها و محلهای رفت وآمد در روستا
زاینده رود در مجاور روستا
در ادامه مسیر میتوان به سد زاینده رود و منطقه توریستی چادگان رفت اما ما تصمیم گرفتیم به گشت امروز پایان داده و به سمت گلپایگان حرکت کنیم.
در طول مسیر یک خانم پیر محلی را سوار کردیم و به مقصد رساندیم. به گفته ایشان کم آبی روستا باعث شده بود همه به اطراف کوچ کنند و از فرزندانش دور افتاده بود.
مسیر کوتاهتر از برآورد اولیه ما بود و حدود ساعت 5 به گلپایگان رسیدیم. محل اقامت ما یک مهمانپذیر در مرکز شهر به قیمت شبی 50 هزار تومان بود. دو هتل در گلپایگان وجود دارد. هتل جهانگردی به قیمت شبی 145 هزار تومان و هتل ارگ گوگد گرانتر از هتل جهانگردی میباشد. هر دو هتل در آن تاریخ پر بودند.
مهمانپذیر قدیمی و به سبک فیلم های 40 سال پیش بود که تجربه جالبی بود. البته اتاقها کاملا تمیز و محیط خانوادگی بود.
تا شب استراحت کردیم و برای شام پیاده به سمت خیابان مطهری رفتیم. در مسیر از کنار مناره سلجوقی گذشتیم. این مناره با قدمتی حدود ۹۰۰ سال در برابر عوامل طبیعی (زلزله، باد، باران، سرما و گرما) سرفراز برجای ماندهاست و از جمله بلندترین منارههای ایران میباشد. دو راه پله دارد که بصورت دورانی با ۶۴ پله به بالای مناره میتوان صعود کرد.گفته میشود این مناره برای راهنمایی کاروانیان بوده و بالای آن چراغ نصب میکردهاند. متاسفانه در آن زمان امکان بازدید از مناره وجود نداشت.
مناره سلجوقی
در خیابان مطهری تعداد قابل توجهی کبابی قرار داشت. همگی گوشت تازه را چرخ کرده و کباب میکردند. به رستوران حقیقت2 رفتیم و دو پرس کباب گلپایگانی و ماست محلی سفارش دادیم که واقعا لذیذ و خوشمزه بود. هزینه شام هر دو نفر 30 هزار تومان شد.
آماده سازی کباب
کباب معروف گلپایگان
روز آخر:
جمعه روز آخر سفر بود. صبح پس از تحویل اتاق به سمت ارگ گوگد در 9 کیلومتری گلپایگان حرکت کردیم. از این ارگ در زمانهای صلح به عنوان کاروانسرا و در زمان جنگ یا حمله اشرار به عنوان دژ نظامی استفاده میگردیده است و در حال حاضر بعنوان هتل استفاده میشود و از ساعت 8 صبح الی 11 شب امکان بازدید از آن وجود دارد. ورودی مجموعه 1000 تومان میباشد و تنها امکان بازدید از حیات و یکی از برجهای دیدبانی وجود دارد و بقیه بخش ها در اختیار مهمانان هتل میباشد.
تاریخ ساخت آن به حدود چهارصد سال پیش بازمیگردد و تنها سند مکتوبی که از این بنا موجود است متعلق به حدود یکصد و چهل سال پیش میباشد که نشان میدهد نصف بنای ارگ را علیخان بختیاری به عنوان مهریه به همسرش واگذار کرده است.
یکی از موردهای جالب که متوجه شدم در این شهر گویش این مردمان با جایی که من اقامت داشتم متفاوت بود ، و این بدلیل متفاوت بودن مذاهب آنها بود،حتی رسم و رسوم ها هم کمی متفاوت تر از جایی بود که اقامت داشتم.
ارگ گوگد
محوطه داخلی ارگ
نمایی از ارگ از برج دیدبانی
نمایی از طبیعت اطراف از برج دیدبانی
شاه نشین
ارگ گوگد
پس از بازدید از ارگ گوگد به سمت شهر کاشان ادامه مسیر دادیم. قصد داشتیم یکی دو محل را که در سفر قبلی به کاشان موفق به دیدن آنها نشده بود بازدید کنیم. حدود ساعت 1 ظهر به کاشان رسیدیم و به سمت مسجد آقابزرگ رفتیم. این مسجد که در حال حاضر حوزه علمیه میباشد منسوب به ملا مهدی نراقی ملقب به آقابزرگ که به هزینه مردی نیکوکار به نام حاج محمدتقی خانبان و پسرش در نیمه قرن ۱۳ق، مقارن با دوران پادشاهی محمد شاه قاجار (متوفی ۱۲۶۴ق) ساخته شده است.
مسجد آقابزرگ
سپس برای نهار مجددا به رستوران رز-هاوس رفتیم. یک عدد سالاد سزار و یک پاستا با سس خامه سفارش دادیم. سالاد با کیفیت و خوشمزه بود. اما حجم پاستا در مقایسه با گوشت و سس بسیار کم بود. خوشمزه بود اما در واقع پاستا نبود! قیمت غذا 64000 تومان شد.
پاستا آلفردو
پس از نهار بطرف شهر نوش آباد حرکت کردیم. هدف بازدید از شهرزیرزمینی اویی بود. این شهر دارای دو ورودی میباشد که به یکدیگر ارتباطی ندارند. در واقع ساختارهای متراکم، پیچیده و گستردهای چون دالانهای باریک تودرتو و اتاقهایی با ابعاد کوچک است. مجموعه اویی در زیر بافت قدیم شهر شکل گرفته و تا سطح کنونی شهر نیز گسترده شدهاست. وسعت این شهر به دلیل ارتباط میان محلات و حفاظت از جان و مال مردم در مواقع ناامنی زیاد بوده و در دو سطح افقی و عمودی گسترش یافتهاست. بلیت مجموعه نفری 5 هزار تومان است. ابتدا به ورودی اول رفتیم. این ورودی تنها آخر هفته قابل بازدید است. در ابتدا از پله های آب انبار پایین رفته و وارد آب انبار شدیم. این مسیر در گذشته باز نبوده و برای ورود گردشگران بداخل آب انبار باز شده است.
ورودی آب انبار
حجم این آب انبار در حدود 800 لیتر بود. آب از بالا وارد مخزن میشده و توسط لوله ای خارج میشده است. برای ضدعفونی کردن آب نیز از آویختن زغال و ... استفاده میشده است. راهنما توضیحات مفصل و مفیدی در این باره ارائه کرد.
آب انبار
سپس از راهرویی وارد شهر زیرزمینی شدیم. در گذشته این مسیر وجود نداشته و ارتباط با این شهر از طریق چاه هایی بوده که در محلهای مختلف مانند آتشکده، قلعه و خانه های مردم محلی قرار داشته است.
نمونه ای از چاه های ارتباطی
ابتدا در سال 1381 یکی از اهالی محلی چاهی درون خانه حفر کرده است که منجر به ریختن کف چاه و ورود به شهر زیرزمینی شده است. سپس با تکرار این موضوع در سال 1384 در بخش دیگری از شهر، اکتشاف برای پاکسازی این شهر زیرزمینی آغاز شده است.
یکی از چاه های حفر شده که منجر به اکتشاف شهر شده است
ورودی اول 100 مترمربع مساحت دارد و شامل اتاق پناهگاه، سرویس بهداشتی، انبار آذوقه است.
سرویس بهداشتی
انبار آذوقه
دالان های شهر زیرزمینی
بازدید با راهنما انجام میشد که بسیار مفید بود. سپس به ورودی دوم رفتیم که مساحت این فضا 400 مترمربع بود. در این محل نیز ابتدا آب انبار را دیدن کردیم که بزرگتر از قبلی بود و سپس وارد شهر شدیم. متاسفانه در این بخش جمعیت بسیار زیاد بود و شلوغی و همهمه برخی افراد اجازه نمیداد توضیحات راهنما را بدرستی بشنویم.
این بخش علاوه بر بخش های قبل، دارای یک اتاق بزرگ که اتاق مشورت نامیده میشد و یک اتاق اکسیژن بود که چاهی بود وظیفه تامین اکسیژن شهر را برعهده داشت و روی چاه با سنگ آسیاب بزرگی پوشانده شده بود و جریان هوا محسوس بود.
سنگ اکسیژن
این محل بسیار جذاب و عجیب بود و بیانگر علم و دانش پیشینان ماست.
سقف بیرونی آب انبار
پس از پایان بازدید که حدود 2 ساعتی بطول انجامید به سمت تهران حرکت کردیم. در بین راه در امامزاده ای توقف کردیم و دو کاسه آش نذری خوشمزه نصیبمان شد.
آش نذری
در مجتمع بین راهی مهتاب نیز توقفی کردیم و خود را به دو عدد آیس پک مهمان کردیم که به هیچ وجه کیفیت سابق را نداشت. در نهایت ساعت 7:30 شب به تهران رسیدیم و برگی به دفتر خاطراتمان اضافه شد.
مجموع هزینه این سفر 4 روزه دو نفره در اردیبهشت 96 ، در حدود 500 هزارتومان شد که تا حد امکان به جزئیات هزینه ها در متن اشاره شد. امیدوارم این سفرنامه برای دوستانی که قصد سفر به این منطقه زیبا از ایران را دارند مفید باشد.