ترجیح میدهم پاسپورتی پر از مهر داشته باشم تا خانه ایی پر از مبل!
سلام به همه دوستان اهل سفر و افرادی که دوست دارند با سفر کردن به عظمت این دنیا پی ببرند و روحشان را به پرواز در آورند.
ابتدا بابت وقتی که برای خواندن این سفرنامه خواهید گذاشت از تک تک شما تشکر می کنم و امیدوارم بتونه اطلاعات مفیدی رو در مورد مقصد و شرایط آن به شما عزیزان منتقل کنه. من علی عباسی هستم، مهندس کامپیوتر، کارشناس ارشد مارکتینگ، اهل ارومیه و دوستدار سفر. سفرنامه ایی که در پیش رو دارید شرح حال سفر من از ارومیه و گذر کردن از شهر های شمال غربی کشور و رسیدن به کشور آذربایجان و گردش در 4 شهر این کشور است. من معمولا علاقه ایی به سفر کردن در ایام عید نوروز ندارم و همیشه در مقابل این خواسته همسرم و همراهان سفر مقاومت لازم را داشته ام، اما داستان سفر ما از همایش سال 97 لست سکند که در تاریخ سوم اسفند 97 در هتل پارسیان اوین برگزار شد، شروع شد. رئیس هیئت مدیره آژانس ماوی گشت تهران که قبلا هم اسپانسری سفر من رو بر عهده داشتند، از من خواستند که برای سفر عید امسال، با حمایت این آژانس سفری به چند شهر آذربایجان داشته باشم و با شهرهای لریک و لنکران بیشتر آشنا بشم. ابتدا در مقابل این خواسته با توجه به مصادف بودن اون تو ایام عید و سرد بودن هوا و شلوغی شهر ها کمی تردید کردم، اما نگاه های همسرم که همیشه همراه همیشگی سفرهام بوده، باعث شد که بیشتر در مورد این سفر فکر کنم و در نهایت قبولش کنم. بیشترین مزیت این سفر هم این بود که برای خانواده سه نفری ما (من، همسرم و مانی پسر 5 ساله ام) این سفر رایگان بود و این چیزی بود که نمیشد به راحتی از کنارش گذشت.
چند روز بعد از آژانس تماس گرفتند و اسکن پاسپورت ها رو براشون فرستادم و برنامه سفر رو هم به صورت ریز برای من ارسال کردند. اما امان از شوک های قبل از سفر که الان به این نتیجه رسیدم که دیگه جزئی جدایی ناپذیر از سفر های من شده. این شوک های قبل از سفر، از مسافرت مالدیو همواره همراه من بوده و تو سفر های بعدی هم پایاپای با من اومده. ظهر ساعت 12 روز 27 اسفند ماه 97 بود که از آژانس تماس گرفتند و گفتند که ویزای خانومم و پسرم مانی رد شده و فقط ویزای من اومده. اونم بدون هیچ دلیلی. جزء موارد کاملا نادری بوده تا حالا آذربایجان به این شکل ویزا ها رو صادر نکرده (به گفته مدیر آژانس بیش از 90 درصد ویزاهای درخواستی صادر می شوند). همین شوک کافی بود تا تمام امید و برنامه های همسرم نقش بر آب بشه و طبیعی هم بود که کمی نگرانی بوجود بیاد. نگرانی دیگه ایی هم که بود این بود که فرصت برای درخواست ویزای مجدد واقعا محدود بود و با توجه به اینکه کشور آذربایجان هم در تعطیلات عید نوروز تعطیل هست، فقط دو روز فرصت داشتیم برای ویزای فوری و مجدد اقدام کنیم. خوشبختانه با درخواست ویزای فوری (که حدود 3 ساعت طول میکشه و 53 دلار هم هزینه داره) این مشکل حل شد و روز آخر ویزا ها به دستمون رسید.
برنامه سفر هم به این شکل بود که باید روز پنجم فروردین از مرز آستارا خارج می شدیم. ( دلیل خروج از این مرز نزدیکی آن به شهر لنکران بود)، 5 شب اقامت در هتل ریزورت ریلکس لریک (این هتل دقیقا مابین شهر لنکران و لریک واقع شده است) داشتیم و سپس روز دهم فروردین ماه باید بر می گشتیم. من تصمیم گرفتم که با وسیله نقلیه شخصی به شهر آستارا حرکت کنم و در اونجا به گروه ملحق شوم. به همین دلیل یک روز قبل یعنی صبح روز چهارم فروردین ماه از ارومیه به راه افتادیم. سفر رو به چندین فاز تقسیم کردیم تا هم خسته نشیم و هم از شهر هایی که عبور میکنیم دیدن کنیم. فاز اول سفر ارومیه تا تبریز، فاز دوم تبریز تا اردبیل و فاز سوم اردبیل تا آستارا تعیین شد.
مسافت تقریبا 360 کیلومتری سفر تا شهر اردبیل
بعد از رسیدن به شهر تبریز، کمی توقف کردیم. صبحانه رو در این شهر خوردیم و مسیر رو به سوی اردبیل ادامه دادیم. از شهر های بستان آباد و سراب گذر کردیم و در نهایت به شهر اردبیل رسیدیم.
فاصله شهر ها در مسیر سفر ما
جدول بالا با کمک سایت "با حساب" تهیه شده است. این سایت امکانات متنوعی از قبیل حساب کردن فاصله شهر ها از همدیگر، نقشه ایران و جهان و ... دارد که می تواند در سفر به شما کمک کند.
امکانات سایت با حساب
محاسبه فاصله شهر های ایران از هم
بعد از تبریز از شهر کوچک بستان آباد عبور کردیم. بستان آباد یکی از شهرستان های استان آذربایجان شرقی است و در طول مسیر با خیل زیاد مغازه های فروش فتیر (نوعی نان سنتی مخصوص این منطقه) مواجه می شوید. لازم به ذکر است قله معروف سهند که در شمال غرب قرار دارد، قسمتی از آن در غرب این شهرستان واقع شده است. با توجه به اینکه مانی کمی خسته شده بود، از بستان آباد براش یک اسباب بازی خریدیم تا کمی با اون سرگرم باشه و مسافت باقی مانده را راحت تر تحمل کنه.
شهر بستان آباد
مانی در ماشین و همواره آماده سفر (البته بعد از خریدن اسباب بازی)
در ادامه سفرمون بعد از حدود یک ساعت به شهر سراب رسیدیم. شهر سراب به عنوان یکی از پایتخت های عسل و لبنیات ایران شناخته می شود. در ورود به این شهر، دروازه این شهر اولین چیزی است که به چشم می خورد. عموما این شهر آب و هوایی سرد و کوهستانی دارد. هر چند شهر کوچکی است، اما به دلیل واقع شدن در مسیر تبریز به اردبیل، از آن عبور ميكنيم. شهري با مردمان مهربان و غذاخوري هاي متعدد که در طول مسیر زیاد بودند. بهترين زمان ديدن اين شهر به دليل سرسبز بودن كوهپايه هاي آن، ارديبهشت و خرداد است. موزه مردم شناسی عشایر، مسجد جامع سراب، تپه باستانی قلعه جوق، آبشار میراکی و تیمچه ملک از جاهایی هستند که می توان در این شهرستان از آنها دیدن کرد.
دروازه ورودی شهر سراب
پس از عبور از سراب و حدود یک ساعت رانندگی به اردبیل رسیدیم و فاز دوم سفرمون به پایان خودش رسید. حوالی ساعت 13 در اردبیل که یکی از خوش آب و هواترین شهرهای ایران در فصل تابستان است، بودیم. اردبیل شهری تاریخی نیز هست و در زمان حکومت صفویان شهرت فراوانی داشت. از این روست که جاذبه های تاریخی زیادی نیز در خود جای داده است و به همین دلیل است که کاروانسرای های مختلف، پل های قدیمی و مساجد تاریخی را می توان در این شهر دید.
از جاذبه های طبیعی این شهر می توان به دریاچه شورابیل اشاره کرد که تفریحات مختلفی از جمله گشت دریاچه و ... را نیز دارد. یکی از مشکلاتی که در این شهر وجود دارد کمبود هتل در خود شهر است. شاید دلیل اصلی این موضوع نزدیکی شهر سرعین به این شهر باشد که گردشگران ترجیح می دهند در این شهر اقامت کنند و با توجه به اینکه این شهر هتل ها و اقامتگاه های متعدد و زیادی دارد، از این روست که در خود اردبیل شاهد هتل های زیادی نیستیم.
شهر اردبیل
پل یعقوبیه اردبیل
تصمیم داشتیم ناهار رو در این شهر بخوریم تا هم کمی استراحت کرده باشیم و هم تجدید قوا. به همین دلیل از اینترنت بهترین رستوران های اردبیل رو جستجو کردم و رستورانی که در بین همه اونها مشترک بود، انتخاب شد. این رستوران جایی نبود جز رستوران سنتی شاه عباس. از طریق گوگل مپ نقشه این رستوران رو پیدا کردیم و در کمتر از ده دقیقه مقابل آن بودیم. این مکان توی حمام ابراهیم آباد ، کمی بالاتر از بیمارستان علوی قرار گرفته است. ورودی رستوران از داخل کوچه می باشد. نکته جالب توجه این است که این رستوران به صورت سلف سرویس است و انتخاب و کمیت غذا با شماست. انتخاب ما پیچاق قیمه به همراه جوجه و کوبیده بود. پیچاق قیمه که از غذاهای اصیل و سنتی شهر اردبیل است در این رستوران با بهترین کیفیت پخت می شود و قیمت آن 30 هزار تومان است. پخش موسیقی سنتی با نوازنده ها در این رستوران نیز مرسوم است و بعد از ظهرها می توانید از آن لذت ببرید. رستوران چند بخش دارد. یک بخش آن قسمت تالار است که با صندلی های مدرن و امروزی تر قرار دارد. قسمت دوم آن بخش حمام ابراهیم آباد است که به شکل سنتی تزئین شده و می توانید بعد از انتخاب غذای خود، آن را در اینجا میل کنید. بخش سوم نیز قسمت قهوه خانه این رستوران است که در قسمت دیگری و مجزا از قسمت های اول و دوم قرار دارد. از نظر قیمت و کمیت غذا، به نظرم همه چی قابل قبول بود و از انتخاب این رستوران به شدت رضایت داشتیم. شاید تنها نکته منفی این رستوران دوغ های آن بودند که به مذاق ما خوش نیامدند و طعمشان کمی بد بود. همچنین لازم به ذکر است که کل هزینه ناهار ما در این رستوران 83 هزار تومان شد.
رستوران شاه عباس در اردبیل
پیچاق قیمه، غذای مخصوص اردبیل
منوی رستوران شاه عباس
بعد از صرف ناهار و کمی استراحت، حوالی ساعت 4 بعد از ظهر بود که فاز سوم سفر رو شروع کردیم. حرکت به سوی آستارا و عبور از گردنه حیران. فاصله اردبیل تا شهر آستارا حدود 80 کیلومتر است ولی به خاطر شرایط گردنه حیران و ترافیک این مسیر، حدود 1.5 تا 2 ساعت طول می کشد. تا خود گردنه حیران مشکلی نبود و مسیر بدون ترافیک بود. هر چه جلوتر می رفتیم آروم آروم نشانه های سرسبزی و فصل رویش طبیعت رو در طول مسیر و گردنه ها میشد دید.
در طول مسیر تا گردنه حیران
آروم آروم داشتیم به تونل معروف گردنه حیران نزدیک می شدیم که مه پشت کوه ها، نشان از مه آلود بودن حیران داشت.
اکثر دوستانی که اهل سفر جاده ایی هستند، بر روی این موضوع صحه می گذارند که مسیر گردنه حیران یکی از رویایی ترین مسیر ها برای سفر زمینی است. طبیعت بسیار بکر این منطقه و مه آلود بودن آن در اکثر اوقات شرایط بسیار خاصی را بر آن حاکم می کند. البته مه آلود بودن آن به خاطر ارتفاع زیاد این منطقه از سطح دریا نیست (ارتفاع آن 1500 متر از سطح دریاست و خیلی مرتفع نیست)، بلکه به خاطر رطوبت دریای خزر است که مه، جزئی زیبا و فراموش نشدنی از زندگی مردمان این منطقه شده است.
گردنه حیران و مه آلود بودن جاده درست بعد از تونل
طول این جاده زیبا حدود 35 کیلومتر است و در میانه جاده نمین اردبیل به آستارا قرار گرفته است. در حقیقت حیران اسم روستایی است که در آستارا واقع شده است و به حیران سفلی، حیران وسطی و حیران علیا تقسیم شده است و همه این بخش ها در انتهایی ترین قسمت استان گیلان واقع شده است. منطقه گردنه حیران از یک سمت مشرف به کوه های پوشیده از جنگل است و در طرف دیگرش دره ایی مه گرفته قرار دارد که آدمی احساس می کند عمق بسیاری دارد اما این در صورتی است که نه دره بسیار عمیق هست نه خود منطقه بسیار مرتفع.
گردنه حیران (عکس ها شخصی نیستند)
اما خود گردنه حیران چندین جاذبه مختلف را در دل خود جای داده است که قطعا ارزش دیدن را دارند. مکان هایی در دل این کوه نهفته اند که باید دل در گرو طبیعت داشت و خود را به آن سپرد، دوستدارش بود و محیط زیست را مهم شمرد تا این جاذبه ها ماندگار بمانند و گردنه حیران همچنان زیبا. از این مکان های زیبا می توان به موارد زیر اشاره کرد. لازم به ذکر است که منبع اطلاعات زیر سایت تیک تریپ می باشد.
دهکده گردشگری حیران
در حاشیه کوهستان قرار گرفته است و ایستگاه بالای آن به جنگل های فندقلو می رسد. یکی از تفریح های هیجان انگیز در این مجموعه تله کابین سواری می باشد که از دل جنگل ها می گذرد. طول این تله کابین 1752 متر می باشد و 6 کابین معمولی و سه کابین وی آی پی دارد، 1350 نفر در هر ساعت می توانند با این وسیله جا به جا شوند.
عکس شخصی نیست و از سایت تله کابین حیران برگرفته شده است
از دیگر امکانات تفریحی این مجموعه می توان به پیست کارتینگ با 50 ماشین که در 1000 متر می توان آنها را راند اشاره کرد، اما یکی از بهترین تفریحات این است که شما می توانید طولانی ترین و بلندترین سورتمه ایران را سوار شوید این سورتمه در مسیر رفت 120 متر ارتفاع دارد اما در برگشت ارتفاع آن 1200 متر می شود و بسیار هیجان انگیز است.
روستای حیران
روستای حیران یکی از جاهای دیدنی گردنه حیران می باشد و در 30 کیلومتری آستارا واقع شده است که جمعیت آن 70 نفر می باشند و وسعت آن 22000 هکتار است.روستای حیران با آب وهوای خنک و دلپذیرش یکی از مکان هایی است که با فرار از گرما می شود به آن پناه برد.
عکس شخصی نیست
روستای مشند
این روستا در 18 کیلومتری جاده آستارا به اردبیل واقع شده است و معنای مشند در زبان تالشی به معنای زنبور است و مشند یعنی جایگاه زنبورها، این روستا با طبیعت بکر و زیباش یکی از جاهای دیدنی گردنه حیران می باشد.
عکس شخصی نیست
روستای کشفی
روستای کشفی نیز در 15 کیلومتری جاده آستارا به اردبیل واقع شده است و محیط آرام و خوش آب و هوایش برای استراحت و کوهپایه هایش برای کوهنوردی مناسب است.
عکس شخصی نیست
جنگل های فندقلو
یکی از شگفتی های گردنه حیران به جنگل های فندقلو آن است، این جنگل در 10 کیلومتری نمین و 30 کیلومتری آستارا واقع شده است. وسعت این جنگل ها 16 هکتار می باشد و زمانی که از گرمای هوا به ستوه آمدید می توانید به این جنگل ها پناه ببرید.
عکس شخصی نیست
در ادامه سفر...
بعد از عبور از مه و زیبایی های گردنه حیران به شهر بارونی آستارا رسیدیم. چون تعطیلات عید نوروز بود (روز چهارم فروردین)، شهر واقعا شلوغ بود و دقیقا به خاطر همین شلوغی من هتل سه ستاره افرا رو یک هفته قبل از سفر به قیمت 332 هزار تومان رزرو کرده بودم تا موقع رسیدن به این شهر نگرانی از بابت داشتن هتل نداشته باشم. این هتل در خیابان ملت، روبروی بازار ماهی فروشان قرار دارد. بازارچه ساحلی و معروف آستارا در این مکان قرار گرفته و هتل از نظر موقعیتی دقیقا در کنار پاساژ ها و بازار ساحلی این شهر قرار دارد. اما همین موضوع باعث شده که شلوغی بیش از حدی را در این خیابان شاهد باشیم. همچنین مهمترین نقطه ضعف هتل به نظرم این است که متاسفانه پارکینگ ندارد و با توجه به مشکل پارکینگ در ایام شلوغ نوروز در آستارا باید ماشین رو در خیابان های نزدیک این هتل پارک کنید. هر چند که پارکینگ ساحلی آستارا گنجایش خودرو را دارد، ولی با توجه به اینکه ماشین های زیادی در آنجا پارک هستند، امنیت کافی ندارد و از همه مهمتر خارج شدن از پارکینگ کاری بسیار طاقت فرساست.
ووچر هتل سه ستاره افرا
اتاق کوچک ما در هتل افرا
در نهایت باید بگم چون یک شب در آستارا بودیم شرایط قابل تحمل بود، ولی شلوغی بیش از اندازه شهر (مخصوصا محوطه بازار ساحلی) به حدی بود که شرایط رو برای ما غیر قابل تحمل می کرد و قطعا در سفر های آتی به این موضوع توجه خواهیم کرد که در ایام عید به این شهر سفر نکنیم. به هر حال خسته بودنمون از یک طرف، شلوغی شهر و همچنین نبود پارکینگ برای هتل از عواملی بودند که باعث شده بودند از این شهر زیاد حس خوب و مثبتی نگیریم. برای شام هم جوجه شکم پر رو در رستوران سلطان واقع در خیابان مطهری آستارا، 50 متر مانده به تقاطع خیابان ملت خوردیم که حقیقتا تعریفی نداشت.
شهر آستارا
شام ما در رستوران سلطان که چندان دلچسب نبود
شب هم رفتیم هتل؛ سپس با دوستانی که با تور از تهران حرکت کرده بودند تماس گرفتم و جویای موقعیتشون شدم و اینکه کی به آستارا می رسند. قرار بود حوالی ساعت 5 صبح به آستارا برسند که همینگونه نیز شد و ما صبح ساعت 4:30 هتل رو به مقصد گمرک آستارا ترک کردیم تا به تور ملحق بشیم. از هتل تا گمرک کمتر از 2 کیلومتر فاصله بود و در کمتر از 5 دقیقه به گمرک رسیدیم. ماشین رو هم در پارکینگ شبانه روزی که درست به گمرک چسبیده به ازای هزینه هر روز 20 هزار تومان پارک کردیم و داخل ساختمان گمرک رفتیم.
پارکینگ روباز و شبانه روزی چسبیده به پایانه مسافری گمرک آستارا (عکس موقع برگشت از سفر گرفته شده)
در داخل ساختمان تور شرکت ماوی گشت هم رسید و ما به آنها ملحق شدیم. من عوارض خروج رو به صورت اینترنتی پرداخت کرده بودم که هیچ مشکلی نداشت و در کمترین زمان ممکن از مرز خارج شدیم و رسما وارد خاک کشور جمهوری آذربایجان شدیم. اتوبوس هتل منتظرمون بود. سوار شدیم و بعد از اینکه همه دوستان رسیدند، راه افتادیم.
داخل ساختمان پایانه مرزی گمرک آستارا
مسیرمون از مرز آستارا نزدیک بود و بعد از یک ساعت و ربع، زمانی که ساعت نزدیک ساعت 9 رو نشون میداد، به هتل ریزورت ریلکس لریک در دل جنگل های لریک رسیدیم. در همون ابتدا طبیعت منطقه و مه آلود بودن جنگل، حواس ها رو به سمت خودش منعطف کرد و همگی متوجه بکر بودن این منطقه شدیم. اتاق ها خیلی سریع بهمون تحویل داده شد و با توجه به اینکه خسته بودیم و هوا هم شدیدا بارونی بود، تصمیم گرفتیم تا ظهر استراحت کنیم.
نقشه مسیر از مرز آستارا تا هتل
موقعیت هتل ریزورت ریلکس
هتل چندین نوع اتاق دارد که به صورت ویلایی هستند و از نظر کیفیت در مرحله قابل قبولی هستند و تقریبا اکثر موارد رفاهی مورد نیاز رو دارند. فاصله این ریزورت از شهر لنکران حدود 40 کیلومتر می باشد و برای رسیدن از مرز آستارا به این ریزورت حدود یک ساعت (تا یک ساعت و ربع) زمان لازم است. چنانچه تعداد نفرات شما بیشتر از یک نفر باشد، هتل برای شما ترنسفر هماهنگ می کند، ولی چنانچه تنها به این ریزورت سفر کنید، هزینه رسیدن از مرز آستارا به این ریزورت با تاکسی یا ماشین شخصی حدود 30 الی 40 مانات می شود. حتی می توان ابتدا به شهر لنکران سفر کرد، بازدیدی کوتاه از آن کرد و با هزینه ایی در حدود 10 الی 15 مانات به این ریزورت رفت.
اتاق ما
بعد از استراحت کردن و دوش گرفتن، با توجه به اینکه موقع ناهار بود و هتل هم خدمات فول بورد ارائه میداد، به سمت رستوران هتل رفتیم تا اولین تجربه ناهارمون رو در این هتل تجربه کنیم. فاصله ویلای ما تا رستوران نزدیک بود. هوا هم همچنان بارونی بود و مه رو توی جنگل و کوه میشد دید. رستوران هتل ریزورت ریلکس هم محیط بسیار دلبازی داشت و در بهترین قسمت محوطه واقع شده بود. در کنار رود، با دیدی مستقیم به کوه، جنگل و محوطه هتل. بالکنی بسیار زیبا داشت که بهترین مکان برای گرفتن عکس های یادگاری بود.
رستوران هتل
نکته جالبی که در رستوران وجود داشت این بود که پیش غذاهای متنوعی سرو می شد. البته این پیش غذاها بیشتر از نوع سبزی، دسر و میوه و ترشی و پنیر بودند ولی جالبتر این بود که تمامی آنها به صورت کاملا اورگانیک به عمل آمده بودند و کلا تمامی میوه های این منطقه به صورت اورگانیک تهیه می شوند. حجم و کیفیت غذا ها کاملا قابل قبول بود. هر چند که فقط یک نوع غذا سرو میشد، ولی کیفت خوبی داشت. در اکثر وعده های بعدی نیز غذای اصلی به صورت برنج ولی با خورشت های متنوع ارائه شد. (در طول اقامتمون هم هیچ وقت غذای تکراری نداشتیم). نکته جالب دیگری که در این منطقه وجود دارد این است که غذا با یک نوع آبمیوه –کمپوت محلی به نام فیخوا سرو میشود. این آبمیوه یک نوع سافت درینک (بدون الکل) است که از میوه های محلی این منطقه تهیه می شود.
کمپوت محلی فیخوا
با توجه به اینکه هوا همچنان بارونی بود و کمی سرد، تصمیم گرفتیم که روز اول رو تو هتل بمونیم و از تفریحات و سرگرمی های اون استفاده کنیم. برای همین بعد از ناهار و یک ساعت استراحت، رفتیم بیرون تا هم هتل رو بیشتر کشف کنیم و هم از تفریحاتش استفاده کنیم. حقیقت اینه که انقدر سوژه خوب برای عکاسی وجود داشت که بارش بارون و سختی گرفتن عکس تو اون شرایط زیاد به چشممون نمیومد .
هوای بارونی و سوژه های عکاسی ما تا رسیدن به کافی شاپ
ریزورت ریلکس امکانات خوبی برای تفریح و استراحت دارد که از آن جمله می توان به بازی پینت بال، اسب سواری، موتور سواری، بیلیارد، بولینگ، گلف، تنیس و ... اشاره کرد. ابتدا به سمت کافی شاپ هتل رفتیم. تو خود کافی شاپ هزینه استفاده از تفریحات به شرح زیر می باشد.
پینگ پنگ (30 دقیقه): 2 منات
بیلیارد (60 دقیقه): 8 منات
بچه ها هم با نقاشی کردن، ماشین بازی، یا بازی بسکتبال (توپ در حلقه انداختن) و تفریحات دیگری مشغول بودند.
بعد از تفریحات عصرانه، رفتیم سراغ بولینگ. هزینه استفاده از هر پارت بولینگ 5 منات بود. ولی حسابی چسبید و واقعا ارزشش رو داشت.
عکس ها شخصی نیستند
بعد از بازی بولینگ دیگه وقت شام بود. هوا هم همچنان بارونی بود و امیدوار بودیم که برای فردا که برنامه بازدید از شهر لنکران رو داشتیم هوا کمی بهتر شود.
روزدوم که از خواب پاشدیم اولین کار این بود که وضعیت بارون رو چک کنیم. هوا همچنان ابری بود ولی از شدت بارون کم شده بود. بعد از خوردن صبحانه سوار اتوبوس شدیم و راهی شهر لنکران شدیم که با هتل 20 کیلومتر فاصله داشت. حد فاصله مسیر هتل تا این شهر کمی پیچ در پیچ است ولی طبیعت زیبای این مسیر باعث میشود که متوجه گذر زمان نباشیم. لنکران یکی از شهر های کشور آذربایجان است که در جنوب شرقی آن واقع شده و فاصله تقریبا یک ساعته ایی با مرز ایران (مرز آستارا) دارد. در واقع بعد از مرز آستارا، وارد شهر آستارا (متعلق به جمهوری آذربایجان) می شویم و بعد از آن می رسیم به شهر لنکران. این شهر از جنوب با شهر آستارا، از شمال با شهر ماسال لی، از شرق با دریای خزر و در غرب با لریک همسایه است.
موقعیت شهر لنکران
مسیر از هتل تا شهر لنکران
اکثر مردم این شهر از قوم تالش هستند و در واقع این قوم تالش، همان تالشی هایی هستند که در ایران نیز وجود دارند. شاید مرزبندی سیاسی کمی اینجا بی معنی به نظر برسد که یک قوم، دقیقا در یک شرایط یکسان، در یک جغرافیای نزدیک به هم، تحت دو حکومت متفاوت هستند. (بعد از عهدنامه ترکمانچای بین ایران و روسیه، این شهر از ایران جدا شد) شهر لنکران به عنوان بزرگترین شهر تالش نشین جهان نیز شناخته می شود که نزدیک 18 هزار نفر جمعیت را در خود جای داده است. اکثر مردم این شهر مسلمان هستند و دین شیعه نیز دارند.
برنامه اولمون در شهر لنکران بازدید از زندان استالین بود. زندان استالین یکی از جاذبه های شهر لنکران در کشور آذربایجان می باشد. این زندان به دلیل اینکه زمانی استالین در آن زندانی بوده، معروف است. امروزه به دلیل اینکه قرار است این زندان تبدیل به موزه شود، اجازه بازدید از داخل آن را تا زمان اتمام موزه نمی دهند. استالین یکی از دو نفری بوده که در طول تاریخ این زندان توانسته است از آن فرار کند. این زندان مشرف به دریاست و در طول تاریخ، زندانی های آن از طریق کشتی به آنجا منتقل می شدند. ارتفاع دیوار زندان از بیرون زندان (مشرف به خیابان)، 1.5 متر است در حالی که این ارتفاع از داخل زندان و از حیاط آن 5 متر می باشد وعملا امکان فرار از زندان وجود ندارد. در هنگام فرار استالین از زندان، نگهبان شیفت زندان 4 گلوله به سمت وی شلیک می کند که چون هیچ کدام از گلوله ها به وی اصابت نمیکند، با توجه به اهمیت فرار این زندانی، تصمیم به خودکشی می گیرد و گلوله پنجم رو به خودش می زند و به زندگی خود پایان می دهد تا اینگونه خود را تنبیه کرده باشد
زندان استالین
بعد از دیدن زندان استالین، به سراغ میدان اصلی شهر رفتیم که مرکزی ترین و اصلی ترین ادارات لنکران در آن واقع شده اند. مرکز حیدر علی اف، پارک خاطره حیدر علی اف، میدان پرچم، مرکز تفریح جوانان و فرمانداری شهر در این مکان واقع هستند.
سرسبزی معابر و رویش گیاه در لابلای سنگ فرش ها
مرکز تفریح جوانان
پارک خاطره حیدرعلی اف
پارک خاطره حیدرعلی اف
مرکز حیدر علی اف
ساختمان فرمانداری لنکران
با توجه به اینکه بارش باران دوباره شروع شده بود نتونستیم زیاد در این مکان ها بمونیم و مسیر رو به سمت موزه تاریخ لنکران ادامه دادیم که حدود 100 متر پایینتر از میدان اصلی لنکران قرار دارد.
موزه تاریخ شهر لنکران یکی از جاذبه های این شهر است که می توان از آن دیدن کرد. ورودی این موزه یک منات است. این موزه که با نام موزه خان در این شهر معروف است، داستان مخصوص به خود را دارد. در زمان پادشاهی فتحعلی شاه در ایران، شخصی به نام میر احمد که از خان های این منطقه (لنکران) بود، با کمک معماران روسی این بنا را در عرض چند ماه می سازد. در آن زمان این ساختمان به عنوان بلند ترین ساختمان لنکران شناخته می شد. چند سال بعد با شروع نظام کمونیستی، میر احمد فوت می کند، و کمونیست ها تمام دارایی های خانواده میر احمد را می گیرند و مشکلاتی برای آنها ایجاد می کنند. این موزه در حقیقت شرح حال خانواده میر احمد است که متحمل مشکلات زیادی شده اند و تاریخ لنکران را روایت می کند.
به سمت موزه تاریخ لنکران
موزه تاریخ شهر لنکران
برنامه بعدی بازدید از بازار سنتی و البته روباز لنکران بود که با توجه به اینکه بارش باران شدید تر شده بود، به ناچار از برنامه حذفش کردیم و رفتیم سراغ نماد اصلی این شهر که در یکی از میادین آن قرار دارد. با توجه به اینکه سوغات اصلی شهر لنکران چای می باشد، به همین منظور میدانی با عنوان میدان سماور در این شهر وجود دارد که نشان دهنده نماد این شهر است. مجسمه ایی بزرگ از سماور و چای به همراه مجسمه افراد تالشی که دور تا دور آن مشغول موسیقی نواختن هستند از مواردی هست که میشه در این مکان دید.
میدان سماور لنکران
بعد از بازدید از این مکان چون دیگه نزدیک ناهار بود راهی هتل شدیم. در مسیر جلوی یکی از هایپر مارکت های بزرگ این شهر به نام Bazar Store توقف چند دقیقه ایی داشتیم و از اونم دیدن کردیم و مقداری میوه خریدیم.
قیمت میوه ها رو میتونید ببینید
حوالی ساعت 14:30 بود که به هتل برگشتیم و بعد از ناهار و کمی استراحت، با توجه به اینکه تجربه روز قبل در مورد بازی های هتل (بولینگ و بیلیارد) خوشایند بود، مجددا با اون ها مشغول شدیم و روز دوم خودمون رو اینطوری به پایان رسوندیم.
روز سوم رو در حالی آغاز کردیم که دیدن هوای آفتابی حسابی خوشحالمون کرده بود. بعد از خوردن صبحانه کمی در محوطه هتل گشت زدیم و از طبیعت بکر اون نهایت استفاده رو بردیم.
تصاویری از فضای سرسبز و داخلی هتل ریلکس
در کلیپ زیر می توانید قسمت های مختلف هتل را ببینید.
برنامه امروز با توجه به مساعد بودن هوا جنگل نوردی و گشت در طبیعت و جنگل های لریک بود. از قسمت انتهایی هتل (کنار اولین ویلاهای آلمانی هتل) وارد جنگل شدیم و نزدیک 2 ساعت پیاده روی کردیم. طول مسیر بسیار زیبا و دلنواز بود و صدای آب و نغمه پرندگان همواره گوشنواز ما در طول مسیر بودند.
جنگل های لریک
شرح حال گردش ما در جنگل های لریک را در کلیپ زیر می توانید ببینید.
نزدیک ناهار بود که خسته ولی راضی از جنگل نوردی به هتل برگشتیم. ناهار خوردیم و عصر رو استراحت کردیم تا برای فردا که سفر به باکو رو داشتیم آماده تر و سرحال تر باشیم.
صبح روز بعد خیلی زود از خواب بیدار شدیم و ساعت 7 صبح به سوی باکو به راه افتادیم.
سمت راست راننده اتوبوس و سمت چپ یکی از خوانندگان هتل که در این سفر همراه ما بود
از هتل تا باکو حدود 275 کیلومتر و نزدیک 3.5 ساعت رانندگی فاصله بود و این مسافت رو با اتوبوس و بدون پرداخت هزینه ایی طی کردیم (جزء خدمات تور بود). مسیر سراسر سر سبز و در نقاطی از مه پوشیده شده بود. سرسبزی مسیر و کوه های پوشیده از برف آدم رو یاد طبیعت سوئیس می انداخت.
فاصله هتل تا باکو
طبیعت مسیر
در مسیر باکو
حدود ساعت 11 بود که به باکو رسیدیم. برنامه اولمون تو باکو بازدید از بام این شهر بود. ماشین رو در خیابان Shovkat Alakbarova پارک کردیم. ابتدا از فواره بهرام گور (Bahram Gur) دیدن کردیم. این فواره درست در روبروی فونیکولار باکو و همچنین موزه فرش باکو قرار دارد. این مجسمه برنزی برگرفته از داستان بهرام گور (هفت پیکر) نظامی گنجوی است و با الهام از آن درست شده است که در آن با شمشیری مشغول نبرد با اژدهاست. بهرام گور از ۴۲۱ تا سال ۴۳۸ میلادی پادشاه ساسانی بود. وی به جای پدر، یزدگرد یکم، بر تخت نشست. بهرام گور از جمله شناختهشدهترین پادشاهان ساسانیان است که داستانهای بسیاری را در ادبیات فارسی به او نسبت داده و شعرهای فراوانی را راجع به او سرودهاند.
موقعیت مجسمه برنزی بهرام گور
مجسمه بهرام گور
برنامه بعدی استفاده از فونیکولار برای رفتن به بام باکو بود. استفاده از فونیکولار یک منات هزینه دارد. فونیکولار هر 15 دقیقه یکبار حرکت می کند. همسرم با پسرم از فونیکولار استفاده کردند و خیلی سریع به بالا رفتند، اما من ترجیح دادم که با پله ها برم و این رو تجربه کنم، هر چند که تجربه سختی بود و خسته کننده، و اگه یکبار دیگه زمان به عقب برگردد، قطعا من هم با فونیکولار میرم بالا.
در مسیر بام باکو
بعد از حدود یک ربع پله نوردی و کلی خستگی بالاخره رسیدم بالا و دنبال بچه ها گشتم. نام دیگر بام باکو Upland Park است و بهترین دید را نسبت به شهر باکو و برج های شعله دارد. در این مکان جاذبه های متعددی نیز وجود دارند که می توان از آنها دیدن کرد. برج های شعله، کوچه شهیدان، مسجد خیابان شهیدان، آتشکده و ... همه از مواردی هستند که می توان در این مکان از آنها دیدن کرد.
برج های شعله
این برج های شعله که تا 182 متر ارتفاع دارند تقریبا از همه جای شهر قابل دیدن هستند و در شب نور پردازی زیبایی دارند و اکثر مواقع ترکیبی از پرچم کشور آذربایجان بر روی آنها نورپردازی می شود. هر کدام از این برج ها کاربری متفاوتی دارند. در یکی از این برج ها هتل 5 ستاره Fairmont باکو واقع شده است که 250 اتاق دارد. یکی دیگر از برج ها کاربردی اداری دارد و برج دیگر هم کاربردی تجاری دارد. یکی از بهترین جاهایی که می توان ویوی مناسبی از این برج ها داشت، بام باکو است که در نزدیکی این برج ها واقع شده است. از طریق بام باکو می توان عکس های خوبی از این برج ها گرفت.
عکس های بالا شخصی نیستند
برج های شعله
مسجد شهیدلر
این مسجد در سال ۱۹۹۰میلادی و در خیابان شهیدلر ساخته شده است.بر روی دیوارههای این مسجد آیه ۱۵۴ سوره مقدس بقره به دو زبان عربی و تُرکی آذربایجانی نوشته شده است. نام دیگر این مسجد، مسجدِ تُرک میباشد.
شهیدلر خیابانی یا همان خیابان شهدا
این خیابان پیشینه ایی تاریخی دارد و نام قبلی آن پارک کیروف می باشد. در زمان اتحاد جماهیر شوروی (دهه نود میلادی) تعدادی از مردم آذربایجان در جریان اعتراضات به دست نیروهای شوروی سابق در این خیابان قتل عام می شوند که از آن با عنوان ژانویه سیاه یاد می شود. از آن پس نام این خیابان به شهدا (شهیدلر خیابانی) تغییر پیدا میکند تا یاد و خاطره مردمی که در این اتفاق جان خود را از دست دادند، گرامی داشته شود.
خیابان شهدا
آتشکده خیابان شهدا و بام باکو
در انتهای خیابان شهدا آتشکده ایی وجود دارد که همواره مورد توجه گردشگران قرار می گیرد. همچنین بام باکو که بر روی تپه ایی قرار گرفته است دید بسیار وسیعی نسبت به شهر دارد.
چشم باکو یا The Baku Eye و یا همان Baku Ferris Wheel
Caspian Waterfront Mall
حدود ساعت 13 بود که به سمت هتل گرند رفتیم تا ناهار رو اونجا بخوریم. در طول مسیر سوژه های جالبی هم برای عکاسی بود که می توانید در زیر ببینید.
یک حمام عمومی مخصوص داماد (قبل از مراسم عروسی)
پارک فیزولی (Fizuli) باکو
مقصد بعدی ما ایچری شهر یا شهر قدیمی باکو بود. با توجه به قدمت این منطقه و اینکه هنوز اون ماهیت و بافت خود را توانسته هست حفظ کند، این منطقه زیبایی بسیار فراوانی داشت و شدیدا از اینکه تونستیم این مکان رو ببینیم خوشحال هستم. این قسمت بین قرون 11 تا 19 میلادی ساخته شده است و دور تا دور آن دیواری کشیده شده است که در آن زمان کاربرد دفاعی داشته است. این مکان دارای 2 کاروان سرای قدیمی، 23 محله، قلعه دختر یا گیز قلعه سی، 3 چشمه آب می باشد و سرتاسر آن مغازه های فروش سوغاتی و نماد های باکو را می توانید ببینید.
مقبره علی آقا واحد
عکس قلعه دختر که روی اسکناس 10 مناتی هم چاپ شده
برنامه بازدید بعدی موزه حیدر علی اف بود که متاسفانه به خاطر درخواست مکرر بیش از 95 درصد اعضای گروه لغو و با مرکز خرید جایگزین شد!
خرید در سفر شاید بخشی جدا نشدنی از اون باشه، ولی حقیقت اینه که شخصا با سفر فقط برای خرید موافق نیستم. خیلی از سفر ها هم هست، حتی به هیچ عنوان دوست ندارم به مغازه ها سرک بکشم، مگر برای یک جنس خاص یا نماد مخصوص اون شهر. باکو هم از اون دست شهر هایی هست که معمولا خرید توش معنای زیادی نداره و به نظر من باید خرید رو تو این شهر به معنای واقعی کلمه به دلیل گرون بودن اجناس و نرخ ارزش منات بی خیال شد. گانجیلیک مال یکی از مراکز خرید اصلی و بزرگ شهر باکو می باشد که در 4 طبقه بنا شده است. در روبروی این مرکز خرید، جاذبه گردشگری دیگری از شهر باکو به نام پارک آتاتورک قرار دارد. در ورودی این مرکز خرید نقشه طبقات آن در کنار میز اطلاعات قرار دارد که می تواند برای شما مفید واقع شود. طبقه منفی یک شامل یک هایپر بسیار بزرگ، داروخانه و بیشتر وسایل دکوراسیون خانه می باشد. طبقات همکف، یک و دو، بیشتر بر روی پوشاک فعال هستند و اکثر مغازه های آن برندهای مهم لباس و لوازم آرایشی هستند. برند های بین المللی مانند زارا، برشکا و برندهای ترک مانند ال سی وایکیکی، کوتون و ... نیز اینجا شعبه دارند. نکته جالب توجه اینکه در این مغازه ها با وجود تخفیفات زیاد (مثلا تا 70 درصد تخفیف نیز) قیمت همچنان گران است. طبقه آخر این مرکز خرید به دو دسته تقسیم می شود. یک قسمت مغازه های اسباب بازی و بازی های مختلفی برای سرگرمی دارد و طرف دیگر آن فود کورت این مجموعه قرار دارد که تقریبا اکثر رستوران های بین المللی در اینجا شعبه دارند. رستوران هایی مانند کی اف سی، مک دونالد، برگر کینگ و ... همگی در اینجا فعال هستند. خوب البته ما در این مرکز خرید بی نصیب نبودیم و تونستیم برای پسرم مانی، از داروخانه آن شربت ضد سرفه بگیریم.
مرکز خرید گانجلیک
با توجه به اینکه ساعت 7 عصر بود، دیگه فرصتی برای حضور در باکو نداشتیم و باید به سمت لنکران راه می افتادیم. حوالی ساعت 11 شب به هتل رسیدیم و با توجه به خستگی زیادی که داشتیم، به امید لذت بردن از روز آخر، شب رو به روز رسوندیم. صبح روز بعد، دوباره باران شدیدی شروع شده بود. برنامه بازدید از شهر لریک بود، ولی به دلیل اینکه باران شدید بود و هوا هم شدیدا مه آلود بود، نتونستیم طرف صبح اینکار رو انجام بدیم. برای عصر هم به همراه 2 نفر از همسفر ها، با راهنمای محلی به سمت لریک حرکت کردیم.
اولین جایی که در مسیر لریک دیدیم، امامزاده بابا گل بود. شیخ باباگل از نوادگان امام موسی کاظم است که در زمان قدیم برای تبلیغ اسلام به سمت آذربایجان حرکت کرده بودند. این امامزاده پر است از درختان شمشاد و مردم این منطقه معتقد هستند که شمشاد درخت مقدسی است و فقط در امامزاده ها می روید، به همین دلیل از آسیب زدن به این درخت خود داری می کنند. همچنین بابا گل دارای 6 برادر دیگه هم بوده است که از این 7 برادر، 3 تای آنها در جنوب آذربایجان و 4 تای آنها در شمال و حوالی باکو دفن هستند.
امامزاده بابا گل لریک
بعد از امامزاده از آبشاری که در مسیر وجود داشت هم دیدن کردیم که درست در کنار جاده واقع شده بود. در کنار این آبشار دو درخت وجود دارند که در اثر رویش، شاخه های آنها به هم وصل شده اند و به درختان عاشق معروف هستند.
درخت عشق
همینطور مسیر بارونی و مه گرفته و البته سرسبز و بسیار زیبا رو ادامه دادیم تا به شهر لریک رسیدیم. هدفمون در این شهر کوچیک، بازدید از دو موزه این شهر بود که متاسفانه چون دیر رسیده بودیم (حوالی ساعت 4:30)، بسته بودند و نتونستیم در این امر موفق باشیم.
همگی از اینکه نتونسته بودیم موزه ها رو ببینیم ناراحت بودیم و تصمیم به برگشت داشتیم. اما به پیشنهاد راهنمای محلی مون، سری به روستای آنها که چند کیلومتر بالاتر از لریک قرار داره زدیم و ما رو به یک چایی در قهوه خانه پسرشون مهمون کردند. در اون هوای بارونی و کمی سرد، این محیط گرم و دوست داشتنی و البته چایی داغ، حسابی سرحالمون کرد.
روستای گنج میران لریک
قهوه خانه ایی که رفتیم
حوالی ساعت 7 بود که به هتل برگشتیم و بعد از شام آخر، آماده برگشت به وطن شدیم. صبح روز بعد بعد از صبحانه راهی مرز شدیم. مرز کمی شلوغ بود ولی خوشبختانه مشکل خاصی نبود و به راحتی وارد ایران شدیم و بدین گونه این سفر هم به پایان خودش رسید. کل هزینه سفر ما به شرح زیر می باشد.
کل هزینه سفر برای 2 بزرگسال و یک کودک
در انتهای سفرنامه، نکاتی رو در مورد سفر به آذربایجان با شما دوستان به اشتراک میذارم که امیدوارم مفید باشند.
نکته یک: اخذ ویزای توریستی آذربایجان
امروزه راحت ترین روش برای اخذ ویزای کشور آذربایجان، استفاده از سامانه الکترونیکی این کشور می باشد. پس از ورود به این سامانه میتوانید ویزای الکترونیکی یک بار ورود به جمهوری آذربایجان را در با هزینهای حدود 23 دلار در مدت سه روز کاری دریافت کنید. ویزا به ایمیل شما فرستاده میشود و برای استفاده باید حتماً آن را پرینت کنید. ویزایی که در مدت چند ساعت صادر شود هزینهای بیشتر حدود 53 دلار خواهد داشت. این ویزا دارای 3 ماه اعتبار و یک ماه اجازه اقامت می باشد و به صورت یکبار ورود می باشد.
سامانه ویزای الکترونیکی: www.evisa.gov.az/en
درصورتی که ویزای خود را به صورت الکترونیکی در خواست نمایید، باید برای پرداخت هزینه ویزا از کارت های اعتباری بین المللی مانند ویزا کارت یا مستر کارت استفاده کنید. البته نیازی نیست که این کارت ها به نام شخص شما باشند و با کارت های دوستان و یا اقوام (درصورت وجود) می توان این پرداخت ها رو انجام داد. باید دقت کنید که اطلاعات ویزای الکترونیکی شما با پاسپورتتان مطابقت داشته باشد. هر اشتباهی در این زمینه مانع ورود شما به این کشور خواهد شد. هر چند که موقع سفر ما پرینت کاغذی ویزای الکترونیکی از ما خواسته نشد، اما توصیه اکید این است که حتما پرینت ویزا رو به همراه داشته باشید.
نکته دو: واریز عوارض خروج از کشور به صورت الکترونیکی
هر چند که هنوز هم می توان عوارض خروج از کشور رو به صورت سنتی و با مراجعه به شعب بانک ملی در سراسر کشور پرداخت کرد، ولی به نظرم با راه اندازی سامانه پرداخت الکترونیکی، مراجعه حضوری به بانک و استفاده از روش سنتی ارزش تلف کردن وقت رو به هیچ عنوان نداره. پرداخت عوارض خروج از کشور به کمک درگاه پرداخت سداد یا اپلیکیشن ایوا سداد امکان پذیر است و افراد می توانند عوارض خروج از کشور را به راحتی پرداخت کنند. فقط باید دقت داشت که خروج از کشور حداقل 20 دقیقه پس از پرداخت عوارض مقدور است پس پرداختتون رو تا رفتن به فرودگاه یا مرزهای زمینی به تاخیر نیندازید.
واریز عوارض خروج به صورت الکترونیکی: sadadpsp.ir
اپلیکیشن ایوا: ivaapp.com
نکته سه: مرز های آذربایجان با ایران
کشور آذربایجان سه مرز زمینی با ایران دارد. مرزهای جلفا (مرز با نخجوان که قسمتی از آذربایجان است)، بیله سوار و آستارا. برای رفتن به شهرهای لریک و لنکران، مرز آستارا نزدیکتر و البته بهتر است. مرز بیله سوار نیز برای رفتن به باکو مناسبتر می باشد. در مرز بیله سوار حدود ۱۰ منات به ازای هر نفر تا رسیدن به باکو دریافت می شود.
پایانه مرزی آستارا معمولا ۲۴ ساعته و پایانه مرزی بیله سوار از ۸ صبح تا ۵ بعد از ظهر فعال است. فاصله بیله سوار به باکو ۲۰۵ کیلومتر و آستارا به باکو ۳۱۶ کیلومتر است. کیفیت جاده های آذربایجان معمولا در مناطق نزدیک به باکو بهتر و در مناطق دورتر از باکو بی کیفیت تر است. برای ورود به جمهوری خود مختار نخجوان که جزئی از خاک آذربایجان است می توانید از طریق پایانه مرزی جلفا اقدام نمایید.
نکته چهارم: جاذبه های دیگری که باید در باکو دید
متاسفانه چون ما فقط یک روز در باکو بودیم، نتونستیم خیلی از جاذبه های این شهر رو ببینیم. اگر فرصت بیشتری داشتیم قطعا از این جاذبه ها دیدن می کردیم.
بلوار باکو
وقتی وارد شهر باکو می شوید و در امتداد دریای خزر پیش می رود، بلوار باکو و پارک زیبای آن از جاهایی هست که به چشم می خورد. این پارک در حدود ۳ کیلومتر و ۷۵۰ متر در سواحل جنوبی دریای خزر که از میدان ملی پرچم تا میدان آزادی باکو کشیده شدهاست. شاید قدم زدن در این پارک و تماشای غروب آفتاب و استفاده از کافه رستوران های این بلوار بهترین انتخاب برای این مکان باشد.
موزه فرش باکو
درست در روبروی مجسمه بهرام گور، موزه فرش باکو در آن طرف خیابان قرار دارد. این موزه نمای بسیار جالبی دارد و به شکل یک قالی طراحی شده است. در کل طراحی موزه ها در باکو واقعا جالب است و بر روی آنها کار شده است. در این موزه انواع فرش، قالی های مختلف و زیبا و البته گران قیمت را می توان دید.
ساعات بازدید: روزهای شنبه و یکشنبه: 10 صبح تا 8 شب
روزهای سه شنبه تا جمعه: 10 صبح تا 6 عصر
هزینه بلیط بزرگسالان: 7 منات آذربایجان
هزینه بلیط دانش آموزان و دانشجویان: 3 منات
هزینه بلیط کودکان زیر 6 سال: رایگان
مرکز فرهنگی حیدر علی اف
یکی دیگر از جاهایی که باید در آذربایجان دید، مرکز فرهنگی حیدر علی اف است. این موزه که به همت حیدر علی اف در این کشور بنا شده است، در مورد مسائل فرهنگی کشور آذربایجان، اطلاعاتی در مورد خانواده حیدر علی اف، قسمتی از دارایی های آنان و ... را به نمایش گذاشته است. این مرکز چندین قسمت دارد، مانند آمفی تئاتر، موزه، گنجینه آذربایجان و کلکسیون ماشین های کلاسیک و ... که می توان از آنها دیدن کرد.
هزینه بلیط ورودی: 15 منات
هزینه بلیط نمایشگاه ماشین ها: 10 منات
خرید بلیط ها به صورت الکترونیکی: e-ticket.heydaraliyevcenter.az/en
مینی ونیز باکو
مینی ونیز باکو جاذبه ایست در دل بلوار این شهر که به نظرم حتما باید دید. در این قسمت کانال های آبی را خواهید دید که از طریق قایق های مخصوص می توانید گشتی در این کانال های آبی بزنید و دیدی نسبت به شهر و دریای خزر داشته باشید. به نظرم ارزش تجربه کردن رو حتما داره. و البته بازدید از این مکان نیز رایگان است.
خیابان نظامی
قطعا اگر فرصت بیشتری برای ماندن در باکو داشتیم، سری به این خیابان می زدیم. خیابان نظامی یکی از خیابان های مهم شهر باکوست که ارزش دیدن دارد. خیابانی که در آن می توان برند های مختلف را دید، به شعبه های رستوران های مهم سر زد و عکس های خوبی گرفت.
پارک آبی باکو یا همان Dalga Beach Aqua Park Resort
چنانچه در فصل گرم سال به باکو سفر می کنید، تفریحات آبی و هیجان می توانند بخشی از سفر شما را تشکیل دهند. باکو هم از این قاعده مستثنی نیست و دارای یک پارک آبی می باشد که البته 37 کیلومتر از مرکز شهر فاصله دارد و بیرون شهر واقع شده است. اما برای افرادی که در جستجوی تفریح و هیجان هستند، می تواند گزینه خوبی باشد.
نکته پنجم: خرید در آذربایجان
حقیقت اینه که باکو و کشور آذربایجان مکانی مناسب برای خرید نیست و به خاطر ارزش نرخ منات، قیمت ها واقعا گران هستند. اما چون خرید و بحث گرانی کمی نسبی است و نظرات افراد در این مورد متفاوت هستند، چند تا از مراکز خرید باکو رو در زیر اشاره می کنیم. مرکز خرید گانجلیک رو در بالا دیدیم. چند مرکز خرید دیگر رو هم بیشتر باهاشون آشنا می شویم.
مرکز خرید 28
28 Mall یکی از مراکز خرید باکو می باشد که در کنار ایستگاه مترو 28 May واقع شده است و اسم آن از روی همین نام ایستگاه مترو برداشته شده است. این مرکز خرید بیش از 70 برند بین المللی و 16 کافه رستوران را در 5 طبقه0 جای داده است.
مرکز خرید Metro Park
این مرکز خرید 6 طبقه یکی دیگر از جاهایی است که می توان در آن برند های بین المللی را یافت. 15 کافه و رستوران در این مرکز خرید وجود دارند و پارکینگ آن گنجایش ظرفیت 350 خودرو را داراست. این مرکز خرید در روبروی ایستگاه مترو Narimanov واقع شده است.
مرکز خرید Park Bulvar
این مرکز خرید 4 طبقه در بلوار باکو واقع شده است و در واقع می توانید بازدید از آن را در ادامه گردش بلوار باکو خود و یا مینی ونیز باکو قرار دهید و همه این ها را در یک روز ببینید.
نکته ششم: باکو گردی با اتوبوس های هاپ آن، هاپ آف
یکی از بهترین روش هایی که می توان برای گردش در شهر باکو به کار گرفت، استفاده از اتوبوس های هاپ آن هاپ آف است. این اتوبوس ها 16 ایستگاه را در کنار جاذبه های مهم شهر باکو دارند و می توانید با تهیه بلیط های آن به صورت یک روزه سوار این اتوبوس ها شوید و از آنها استفاده کنید. ایستگاه اول این اتوبوس ها از میدان آزادی این شهر شروع به کار می کند و به سمت موزه حیدر علی اف و سپس سایر جاذبه های باکو می رود.
ساعات حرکت اتوبوس ها: از 10 صبح تا 10 شب
هزینه بلیط یک روزه: 20 دلار
نکته هفتم: سوغات لنکران و باکو
هر چقدر اهل خرید کردن در سفر هم که نباشید، شاید از آن دسته افرادی هستید که برای سوغاتی هزینه بکنید. خوب کشور آذربایجان هم سوغاتی های خاص خود را دارد. سوغات اصلی شهر لنکران چای است. اما در مورد باکو قضیه متفاوت است. این شهر سوغاتی های متعدد و البته گرانقیمتی دارد که عبارتند از: فرش (یا انواع قالیچه)، تخته نرد، استکان های رنگی و گاها شیرینی های مخصوص این شهر.
نکته هشتم: مترو و تاکسی در باکو
باکو نیز همانند سایر شهر های توریستی، زیرساخت های حمل و نقل رو به رشدی را تجربه می کند. نقشه مترو این شهر روز به روز داره تکمیل میشه و میشه اکثر جاهای توریستی رو با اون رفت. همچنین نکته جالب توجه در مورد تاکسی این است که در این شهر تاکسی های لندنی رواج دارد که می توان از آنها استفاده کرد و البته کمی گرانتر هستند.
تاکسی های لندنی
نکته نهم: ورودیه های جاذبه های دیدنی باکو
تعدادی از جاذبه های باکو که ورودیه نیز دارند را در لیست زیر می توانید ببینید. البته تاریخ تهیه این لیست آوریل 2019 می باشد و امکان تغییر در ورودیه ها بر اساس فصل سفر و سیاست کشور آذربایجان وجود دارد.
نکته دهم: غذاهای سنتی باکو
هر شهری غذاهای مخصوص و سنتی خود را داراست که امتحان کردن آنها خالی از لطف نیست. پیشنهاد میکنم از غذاهای سنتی آذربایجان که عبارتند از لاوانگی (مرغ یا ماهی شکم پر)، دلمه، قوتاب یا شاه پلو امتحان کنید. همچنین یکی از معروف ترین غذاهای آذربایجانی پلو است که با سبک مخصوصی طبخ می شود. لایه اول برنج زعفرانی و دارچینی، لایه دوم گوشت گوسفند و گوساله، لایه سوم جوجه سرخ شده و مخلوطی از سبزیجات معطر. ضمنا تزئین روی آن هم با آجیل و انار و میوه های خشک است.
همچنین در صورتی که بخواهید اطلاعاتی در مورد نرخ تعرفه سیم کارت ها و اینترنت آنها در کشور آذربایجان به دست بیاورید، سایت زیر مرجع خوبی برای این موضوع است.
www.prepaid-data-sim-card.fandom.com
در نهایت امیدوارم که این سفرنامه برای دوستانی که عازم سفر به کشور آذربایجان و شهر های لنکران یا باکو هستند، مفید واقع بشه. برای همه شما عزیزان آرزوی سفرهایی خوب و بی خطر رو دارم.
00
نویسنده: علی عباسی