به نام پروردگار بخشنده و مهربان که آرزوها را برآروده میکند.
بهم گفته بود یه دو روز زودتر بیام خونشون تا با هم تهران بگردیم و بعدش چمدونامون ببندیم و راهی سفرمون بشیم. گفتم نه مزاحم نمیشم، کار دارم ولی سعی میکنم زودتر بیام.
ساعت 9:30 شب بود که اومد دم ترمینال بیهقی دنبالم .دست داد و کلی سلام احوال پرسی کرد و گفت: گرسنه ات نیست با مامانم بریم بیرون شام بخوریم؟ منتظرمونه. با تمام خستگی جاده که از ساعت 12:30 ظهر از شهرکرد راه افتاده بودم و تو اتوبوس بودم قبول کردم و رفتیم پالادیوم شام خوردیم و اومدیم خونه تا ساعت 3 نصفه شب چمدون بستیم.
صبح با چشمای پف کرده بلند شدیم و راهی فرودگاه شدیم. حالا بعد از اون همه بیخوابی و خستگی 4:30 ساعت دیگه رو باید تحمل می کردیم تا برسیم سن پترزبورگ.
تو هواپیما از شوق رسیدن خوابم نبرد منو و نیلوفر دوست و همسفر عزیزم اولین نفری بودیم که از درب خروج فرودگاه اومدیم بیرون و با آقای واحدی عزیز آشنا شدیم (تور لیدر گروهمون) پسری ریزه میزه ، سبزه و با نمک و با اعتماد به نفس بالا. حدودا دو ساعتی طول کشید تا همه گروه جمع کنه (گویا چمدون یکی از مسافرا گم شده بود) تا از فرودگاه راهی هتل آرت نوا بشیم.
قبل از هر چیزی ما در تاریخ 31 خرداد ماه سال 1398 به تور روسیه رفتیم.
هتل آرت نوا: یه هتل چهارستاره، خیلی تمیز و مرتب و البته با اتاقی کوچک ولی رویایی. این هتل تقریبا با ایستگاه مترو 15 دقیقه فاصله داشت. وسایلمون گذاشتیم تو هتل و یکم استراحت کردیم و زدیم بیرون.
منو و نیلوفر پامونو از هتل بیرون نذاشته بودیم که بارون شدیدی گرفت، بارونیامون پوشیدیم و رفتیم یکم پیاده روی اطراف هتل، دو قدم از هتل بیرون نذاشته بودیم که بچه های گروه رسیدن بهمون سلام کردن و گفتن اینجا یه آرامستان خیلی قشنگی هست که اگه پایه اید تا همه باهم بریم ببینیم و باهم بیشتر آشنا بشیم.
آرامستان: این قبرستان دقیقا روبروی هتل بود و بسیار دنج و زیبا بود که به گفته آقای واحدی گرونترین قبرستان سن پترزبورگ هست و تمام آدمای پولدار اینجا به خاک سپرده میشدند. آرامستانی که بیشتر شبیه پارک بود تا آرامستان. پر از حس و حال و تازگی و طراوت . اونجا کلی با بچه های گروه حرف زدیم و آشنا شدیم. بارون که بند اومد اومدیم هتل و استراحت کردیم و خوابیدیم.
تصویر1: آرامستان
روز اول سن پترزبورگ
اولین روز سفرمون رو با گشت تورمون که روی هزینه بلیطمون بود شروع کردیم.
این گشت تور باعث شد با اعضای گروه بیشتر آشنا بشیم.
روز اول با بازدید از قلعه پترو پاول شروع شد.
قلعه پترو پاول: این قلعه در کنار رود نیوا بود که توسط پترکبیردر سال 1703 به دست معماران ساخته شد و در سال 1706 دوباره بازسازی شد، همچنین در سال 1720 هم به عنوان زندانی برای زندانیان سیاسی و درجه بالا به کار گرفته شد. ارتفاع دیوارهای قلعه پتروپاول حدود ۱۲ متر و ضخامتشون حدود ۱۰ متر بود همچنین ارتفاع بنای کلیسای پتر و پاول که در مرکز محوطه قلعه واقع شده بود حدود پنج و نیم متربود که همچنان بلندترین ساختمان سن پترزبورگ به شمار می رود. این قلعه به منظور توان دفاعی بالا به صورت شش ضلعی ساخته شده و در جنگ بین شمال روسیه و سوئد نقش به سزایی داشته است. همچنین در این قلعه مجسمههای مختلفی به چشم میخورد و دارای موزه و کلیسا و ... نیز است.
تصویر2: قلعه پترو پاول (عکس از اینترنت)
بعد از این دیدن این قلعه کشتی ناو جنگی آورورا دیدیم.
ناو جنگی آورورا: این کشتی دارای 8/126 متر طول، 8/16 متر عرض و وزن 7600 تن بود. علت شهرت این ناو در سال 1917 به دلیل شلیکی صورت گرفت که این شلیک نشانهای برای آغاز حمله نظامی نیروهای انقلابی روس به قصر زمستانی در سنت پترزبورگ بود. بلافاصله بعد از انقلاب این کشتی به عنوان کشتی آموزشی مورد استفاده قرار گرفت و هم اکنون منطقه ای برای بازدید توریست ها شده بود.
تصویر3: ناو جنگی آورورا
سپس به فروشگاهی شامل تمامی سوغات روسیه رفتیم. واحد پول روسیه روبل است که هر روبل حدود225 تومان یا2250 ریال می باشد. یا به عبارتی دیگر هر دلار معادل 62 روبل است. قیمت ها به نظر من برای خرید سوغاتی خیلی گرون بود.
سوغات روسیه: شامل ماتروشکا (عروسک های تو در توسنتی، روسیه)، اوشانکا ( کلاه های از جنس چرم و پوست)، انواع دست بندها و تزیینات از جنس کهربا، تزیینات مختلف چوبی با نمادهای مختلف بناهای معروف روسیه ( مثل کلیسای سنت باسیل)، شال های اورنبورگ (شالهای بسیار ظریف و نازک مانند تارعنکبوت) و... میباشد.
تصویر4: نمونه ای از سوغات روسیه
سپس به کلیسای اسحاق رفتیم.
کلیسا اسحاق: این کلیسا به دستور ترزا الکساندر اول برای جایگزینی با یک بنای قدیمی ساخته شده است. ساخت این کلیسا 40 سال طول کشیده که بعد از اتمام به اسحاق مقدس، حامی پتر کبیر هدیه شد. این کلیسا تحت حکومت شوروی متروک ماند و بعد از اون به موزه تبدیل شد که از بالای این کلیسا میتوان کل شهر را دید. در این کلیسا هنوزهم مراسم مذهبی صورت میگیرد. همچنین این کلیسا 128 ستون از جنس گرانیت سرخ دارد و 24 مجسمه از داخل بنا و بالای سقف به پایین ایجاد شده اند.
تصویر5: کلیسای اسحاق (عکس از اینترنت)
سپس به کلیسای کازان رفتیم.
بعد از دیدن این کلیسا به کلیسای کازان در خیابان نوسکی رفتیم که روبروی آن کتابفروشی DOM KINIGI قرار داشت. در انتهای خیابان در روبروی کلیسای کازان کلیسای خون ریخته شده قرار دارد. این کلیسا در بین سال های 1801 تا 1811 توسط آندری و رونیختن طراحی شده است. ورودی این کلیسا شامل 96 ستون به صورت نیم دایره است. در همان خیابان نزدیک این کلیسا مغازههای زیبایی بود که یکی از این مغازهها که بازدید کنندگان و استقبال کنندگان بسیاری داشت مغازه شکلات سازی بود که دیدن آن خالی از لطف نبود.
تصویر6: کلیسا کازان (عکس از اینترنت)
و در نهایت برای خوردن ناهار به رستورانی نزدیک پل شیری که به تازگی دو مجسمه طلایی رنگ به شکل شیر در دو طرف پلی در اطراف خیابان نوسکی در نزدیکی کلیسای کازان ساخته شده بود رفتیم. وبه همراه گروه ناهاری که شامل پیش غذا سوپ و سالاد و غذای اصلی کراکت مرغ بود میل کردیم و راهی هتل شدیم. هزینه ناهار با گشت تور بود.
خلاصه که روز اول با گشت روی تور یه عالمه جاهایی رفتیم که به جرات میتونم بگم که اگه کل سن پترزبورگم بلد بودم نمیتونستم تمام اینجاهارو تو این فاصله ببینم وخب البته این یکی از خوبی های توربود که پیشنهاد میکنم همیشه از این تورها استقبال کنید چون هم با سطح شهر آشنا میشید هم با آدمای مختلف تور آشنا میشید.
ساعت 4 بعدازظهر بود که انقدر این شهر برامون جذاب شده بود که تصمیم گرفتیم با قایق هم بریم توی رودخونه نیوا و یه دوری هم با قایق تو شهر بزنیم. قبل از رفتن به دور زدن با قایق رفتیم کلیسای خون ریخته شده رو دیدیم.
کلیسای خون ریخته شده: کلیسای ناجی خون ریخته شده دارای 7500 مترمربع موزاییک است، که بعد از کلیسای جامع سنت لوئیس با 7700 مترمربع، بیشترین میزان موزاییک در دنیا را داراست. این کلیسا یکی از اصلیترین جاذبههای گردشگری سنت پترزبورگ است. کلیسای "بناشده بر خون"، یا کلیسای "قیامِ مسیح" از دیگر نامهایی است که به این مکان تاریخی میدهند.
خیلی به صورت اتفاقی یکی از بچه های گروه رو اینجا دیدیم. داشتم از نیلوفر عکس میگرفتم که یهو نیلوفر گفت عههه این آقاهه، همونی که تو گروهمون بود، گفت من میشناسمش و شروع کردیم به صحبت و متوجه شدیم که تمام جاهایی که مد نظرش بود رو از قبل لیست کرده بود و خودش به تنهایی میرفت و مثه ما با گروه وتورلیدر نمیاومد. خواستم بگم اگر کسی بخواد خودش هم به تنهایی این مکانهای دیدنی رو ببینه میتونه ولی انتخاب ما همراهی با تور لیدر بود.
بعد از دیدن کلیسای خون ریخته شده به پارک تابستانی رفتیم.
پارک تابستانی: این پارک بسیار وسیع، زیبا، پراز مجسمه های مختلف و آب نماهای زیبایی بود که در اونجا هم با یکی دیگر از همراهات که مثه ما با تور همراه بودند، آشنا شدیم که ایشون زحمت کشیدن کلی عکس خوشگل با دوربینشون از ما گرفتند.
تصویر8: پارک تابستانی (عکس از اینترنت)
یکی از بزرگترین شانس هایی که ما تو این سفر داشتیم این بود که هوا عالی بود و هم آفتابی آقای لیدر میگفت عجیبه که بارون نمیاد و هوا عالی هست.
بعدش به صومعه الکساندر نوسکی لاورا رفتیم.
صومعه الکساندر نوسکی لاورا: یکی از قدیمی ترین ساختمان های شهر سنت پترزبورگ بود. این مجموعه در زمانی که تزار روسیه اختلافات و جنگ های زیادی با کشور های اسکاندیناوی داشت، پایگاه مهمی به شمار می رفت. تمامی ورودی کلیساها در سطح شهر به صورت رایگان بود و به راحتی میشد از اون ها دیدن کرد. یکی از چیزای زیبایی که توی تمام این کلیساها میشد دید این بود که مردم برای آرزوهاشون داخل کلیسا شمع روشن میکردند و یه صندوق هایی وجود داشت که میتونستی آرزوهات رو روی کاغذ بنویسی و بعد بندازی داخل اون صندوق ها تا براورده بشن.
تصویر9: صومعه الکساندر نوسکی لاورا (عکس از اینترنت)
و در نهایت قایق سواری
همیشه آب باعث آرامش میشه چه برسه به اینکه با قایق بخوای روی آب شهر رو بگردی. پل های کوتاه باعث میشد زنگ خطر قایق به صدا در بیاد و هر کی ایستاده بشینه یا سرش خم کنه که مبادا با پل برخورد کنه هم یکی از خاطره های خنده دار ما بود که با وجود مامان نیلوفر هر دفعه با صدای جیغشون منو و نیلوفر و خبر دار می کردن که حواسمون باشه سرمون به پل نخوره.
بعد از قایق سواری حسابی و کلی گشت توی شهر حالا نوبت شام تو یه رستوران عالی با همسفران عالی بودیم. نکته قابل توجه رستورانای اینجا این بود که غذا رو به صورت کامل سرو نمیکنند و هرچند دقیقه یه چیزی برامون می آوردند . اولش با یه سوپ خوشمزه پذیرایی کردند بعد نوبت سالاد شد. بعد از سالاد که خورده شد غذای اصلی و در انتها هم برامون چایی یا قهوه آوردند که البته بعد از چایی برای ما بستنی هم آوردند (دیگه معدمون تعجب کرده بود ) ولی خب بعضیها چایی نخوردند و به جاش یه بستنی وانیلی خوشمزه رو امتحان کردند. هزینه این غذای خوشمزه هم با پکیج تور قایق سواری بود.
روز دوم: کاخ پترهوف
خوبی انتخاب سفر با تور اینه که تو راحتی دم هتل سوار میشی و دم مقصد پیاده می شی نیازی نیست تو صف بایستی چون از قبل برات بلیط رزرو شده و البته یه راهنما داری که کل مسیر برات توضیح میده.
انتخاب ما برای روز دوم سفرمون کاخ پترهوف بود که به جرات می تونم بگم یکی از زیباترین کاخ هایی بود که تا به الان دیده بودم.
کاخ پترهوف: این کاخ یکی از معروفترین و پرطرفدارترین جاذبههای گردشگری سنت پترزبورگ و روسیه است. تندیسهای برنزی منحصر بهفرد و آبنماهای طبقاتی و پلهای محوطهٔ کاخ اصلی از دیدنیترین بخشهای کاخ پترهوف هستند. مساحت باغهای کاخ نیمفنبورگ در حدود ۲۰۰ هکتار است و سه عمارت به نامهای پاگودنبورگ، بسادنبورگ و آمالینبورگ در آن واقع شدهاند. بعد از پتر نیز تغییرات زیادی در ساختار قصر صورت گرفت که بیشتر آنها توسط ملکه الیزابت، دختر پتر صورت گرفت. گسترش محوطهی قصر اصلی، افزایش فضای باغها و بهبود سیستم فوارههای معروف باغ که شامل آبشار اصلی باغ نیز میشود. جایی که از دیدنش سیرنمی شی بسیار با شکوه و عظیم و پراز مجسمه های طلایی و آبشارهای زیبایی که قابل توصیف نیست. جایی که باهاش میشه کلی عکس های زیبا به یادگار گرفت.
تصویر10: کاخ پترهوف (عکس از اینترنت)
از انتهای محوطه این کاخ خلیج فنلاند قابل مشاهده بود. جایی که خیلیا از طریق این مسیر آبی قصد فرار به کشور فنلاند رو داشتن ولی متاسفانه به گفته تور لیدر به احتمال صفر درصد میتونستن فرار کنن.
بازم میرسیم به بخش خوشمزه بعد از دیدن کاخ پترهوف و خلیج فنلاند نوبت میرسه به رستوران و غذاهای خوشمزه. راستش بخواین من از قبل شنیده بودم که اصلا غذاهای روسیه خوشمزه نیست که هیچ بدو بدمزه هست ولی متاسفانه یا خوشبختانه رستورانهایی که ما رفتیم یا طبق سلیقه ایرانی ها بود و یا اینکه واقعا غذاهاشون خوشمزه بود. شایدم انتخاب خوب تور لیدر بوده.
ناهار روز دوم ما هم به صورت سلف سرویس بود و انواع سالادها و سوپ ها و غذاهای خوشمزه مثل انواع ماهی، انواع مرغ و....و انواع دسر سرو شد.
با وجود آقای واحدی( تورلیدر عزیزمون) میشد تمام ثانیه به ثانیه سفررو لذت برد و استفاده کرد. تا حالا شهربازی بعد از ناهار نرفته بودم که اونم رفتم. آقای لیدر کسایی که تمایل داشتن برن شهربازی رو به رفتن شهربازی با مترو راهنمایی کردند و بقیه رو برای رفتن به رقص باله همراهی کردند.
شهربازی : شهربازی سن پترزبورگ خیلی شلوغ و بزرگ بود، اول شهربازی یه نقشه از کل شهربازی داشت که روی تابلو بزرگ نشون داده شده بود و انواع بازی ها روی اون مارک شده بود هر بازی یه کد مخصوص به خودش داشت و هر کدوم رو که میخواستی انتخاب کنی باید کدش پیدا میکردی و از داخل شهربازی بلیطش تهیه میکردیم این شهربازی فکر کنم حدود 5 الی 6 تا از انواع ترنها رو داشت که بچه های گروه ما بدترین و پرپیچ و خم ترینش رو انتخاب کردند. هر بازی که انتخاب میکردیم حدود نیم ساعت تو صف بودیم چون روز یکشنبه بود و خب قطعا روز تعطیل که اکثرا به شهربازی اومده بودند. ما ترن ابی رو انتخاب کردیم.
من خیلی وقت بود که شهربازی نرفته بودم و به خاطر همین چون خیلی وقت بود که نرفته بودم، هیچ ترسی نداشتم خیلی با اعتماد به نفس رفتم سوار ترن شدم(نگم براتون کسی از بچه های گروه نبود که در حین بازی به غلط کردن نیفتاده باشه و اسم 12 امام نیاورده باشه) انقدر ادرنالین زیاد ترشح شده بود که من فقط پیجارو میشمردم که فقط هرچی زودتر تموم بشه و خداروشکر زود تموم شد. ولی تا ده دقیقه همه رقص بندری میرفتیم. و تو شوک ترن بودیم ولی کلی حال داد یعنی به تمام این شوک و ترس می ارزید ولی اگه بهم بگن دوباره سوار شو نمیشم دیگه. هزینه بلیط این ترن300 روبل بود.
بعد از اون تصمیم گرفتیم سوار موشک بشیم. موشک خیلی باحال و لذت بخش بود و به نظر من هر کی میخواست کل شهر رو ببینه از بالای موشک بهترین جایی که میتونه ببینه. هزینه موشک هم 450 روبل بود.
قرار بود شب بعد از شهربازی بریم باز شدن پل رو ببینیم به خاطره همین تصمیم گرفتیم که زودتر بریم هتل و یکم استراحت کنیم و به خاطره همین با کلی حس خوب از شهربازی خداحافظی کردیم.
همینکه رسیدیم هتل لیدر عزیز تماس گرفتند و گفتند امشب تو خیابون نوسکی جشن هست و بهتره که فردا بریم و باز شدن پل رو ببینیم. این جشن به مناسبت اتمام امتحان دانشجوها هر ساله برگزار میشود که خیلی با شکوه برگزارشد. اطراف رودخونه اتیش بازی بود و کل خیابون نوسکی رو بسته بودن و فقط محل عبور پیاده روها شده بود. برای دیدن اتیش بازی باید بلیط 100 دلاری تهیه میکردیم که ما انقدر محو برنامه های مختلف داخل خود خیابون شده بودیم که دیگه بلیط تهیه نکردیم ولی یکمی از اطراف ساختمونا مشخص بود. این خیابون پراز برنامه های شاد و مهیج بود، بعضی ها لباسای مختلف میپوشیدن و ازت عکس میگرفتن یا در حال آواز خوندن بودن، بعضی ها حبابهای بزرگ درست میکردن و به هوا میفرستادن، یکی بالن ارزوها میفرستاد و هرکی یک جور.
تصویر12: نمایی از جشن خیابون نوسکی
ساعت حدود 2 نصفه شب بود و با اینکه هنوز خیلی شلوغ بود تصمیم گرفتیم برگردیم هتل چون به شدت خسته بودیم و از صبح همش بیرون بودیم. چندتا تاکسی پرسیدیم که مارو تا هتل2000 روبل میبرد تا اینکه یه آقای تاجیکی که هم زبون ما بود و فهمید ما ایرانی هستیم اومد و پیشنهاد 500 روبل داد و مارو تا هتل رسوند. مرد مسلمان و تاجیکی که توی راه کلی باهامون گپ زد و هم صحبت شد.
روز سوم سن پترزبورگ
کاخ کاترین: در ۳۰ کیلومتری سنت پترزبورگ مکانی به نام تزارسکویه سلو وجود دارد که معنای آن دهکده تزارها میباشد. در این مکان قصر تابستانی کاترین اول، همسر پتر کبیر قرار دارد. دهکده تزارها قصر باشکوهی است که در شهر پوشکین در ۲۵ کیلومتری جنوب سنت پترزبورگ واقع شده است. این عمارت منحصر به فرد که به جرات میتوان آن را مجللترین و با شکوه ترین بنای شهر سنت پترزبورگ نامید یکی از آثار گردشگری خارق العاده دنیا محسوب میشود. کاخ کاترین قصر تابستانی کاترین اول، همسر پتر کبیر یکی از دیدنیهای سنت پترزبورگ و جاذبههای روسیه می باشد.
قبل از رفتن به کاخ طبق معمول تور لیدر عزیزمون آقای واحدی برنامه ریزی عالی داشتن و مارو به مرکز خرید بین راهی بردن که قیمتهای مناسبی داشت.تقریبا همه تو این مرکز خرید، خرید کردن بعد از یکی دوساعت خرید ناهار KFC ( که البته کیفیت خوبی نداشت) خوردیم و راهی کاخ کاترین شدیم یه گروه ایرانی از قبل از صبح زود تو صف کاخ کاترین برای گروهشونم بودن و قرار بود ماهم به اونا بپیوندیم که از قبل تور لیدر یکم توضیح داده بود که خیلی شلوغه ما تمام سعیمون میکنیم داخل کاخ بشیم ولی اگه هم نشد ناراحت نشین. سعی کنین از بیرون کاخ لذت میبرین من که خیلی نمیفهمیدم منظورش چیه همراه اون وارد کاخ شدیم اولش که رفتیم یه ورودی ابتدایی داشت که خیلی خلوت بود و راحت وارد شدیم پبش خودم گفتم این چی میگفت اینجا که خیلی خلوته ولی وقتی وارد درب اصلی ورود به سمت کاخ کاترین شدیم فهمیدم یه صف طولانی به طول 2 الی 3 کیلومتر و با عرض 5 6 نفر تو صف ایستاده بودن که 90% جمعیت را چینی ها تشکیل داده بودن.
همگی هاج و واج به هم نگاه میکردیم که یعنی قراره تو این صف بایستیم مگه میشه؟
تا فردا صبح هم نوبت ما نمیشه تو فکر این چیزا بودیم که یهو آقای واحدی گفت پشت سر من بیاین با یه عالمه جدیت از وسط صف مارو با هزار جور حرف و حدیث وصحبت به اول صف رسوند چجوریش حالا بماند.( اینجا برای چند ثانیه ای دلم نمیخواست ایرانی باشم چون وجه خوبی نداشت به خصوص که چینیها که پشت سرمون هی فحشی میدادن و ما نمیفهمیدیم ) خلاصه که بدون وجود تور لیدرعزیزمون بازدید از این کاخ امکان پذیر نبود. داخل کاخ هم به شدت به اندازه بیرونش شلوغ بود. بهمون پاپوش دادن مخصوصی دادن به پا کردیم و هندزفری رو گذاشتیم توی گوشمون که از طریق اون بفهمیم داخل کاخ چه خبره.
تصویر 13: کاخ کاترین
کاخ کاترین بسیار زیبا و با شکوه و با گچ بری های طلایی و وسایل و نقاشی های خیلی زیبا تزیین شده بود و واقعا ارزش اون همه سختی برای دیدنش رو داشت. و در نهایت راهی هتل شدیم.
بعد از یکم استراحت تو هتل تصمیم گرفتیم با بچه های گروه بریم باز شدن پل رو ببینیم. تقریبا 4 تا تاکسی گرفتیم و رفتیم سمت پل اصلی. هزینه تاکسی 1000 روبل شد. مردم همه دور پل جمع شده بودن و خیلی شلوغ بود روبروی موزه ارمیتاژ زیر پل نشستیم و منتظر باز شدن پل شدیم غرق افکارم بودم که یه صدای موسیقی شروع به نواختن کرد و پل شروع به باز شدن کرد لحظه بسیار باشکوهی که با دیدن هر عکس و فیلمی قابل وصف نیست. هر شب حدود ساعت 1:30 نصفه شب این پل ها باز میشدند تا کشتیهای باربری از زیر پل رد بشن و تا حدود 2 الی 3 ساعت پل باز بود که هر کسی که اونطرف پل بود دیگه نمیتونست بیاد این طرف و هرکی این طرف بود نمیتونست بره اون طرف پل تا زمانی که دوباره پل بسته بشه و خیابون اصلی باز بشه.
تصویر14: باز شدن پل
روز چهارم: یا روز اخر سن پترزبورگ
تصمیم گرفتیم موزه ارمیتاژ(آرمیتاژویا هرمیتاژ) ببینیم
بازم تصمیم گرفتیم با بچه های گروه این موزه رو ببینیم چندتا تاکسی شدیم و راهی شدیم که وقتی رسیدیم موزه ارمیتاژ آقای سرایلو یادش افتاد که گوشیش رو تو تاکسی جا گذاشته و خب مجبور شدیم به تور لیدر عزیزمون تماس بگیریم وجریان رو باهاش در میون بزاریم تا پیگیری کنن . آقای واحدی عزیز تا وقتی ما از موزه برگشتیم گوشی آقای سرایلو رو پیدا کردن و تحویلشون دادند. ورودی موزه 700 روبل بود. والبته حدود نیم ساعت تو صف بودیم.
موزه ارمیتاژ: این موزه بزرگترین و قدیمی ترین موزه فرهنگ و هنر جهان هست که در سال 1764 توسط کاترین کبیر ایجاد شد و در حال حاضر دارای 3 میلیون اثر هنری است. در این موزه می توان آثاری از هنرمندان به نام جهان مثل تیتان، لئوناردو داوینچی، رافائل، روبنز، رامبرانت و بسیاری از نابغه های دیگر تاریخ را دید. آیتم هایی که در این موزه به معرض دید گذاشته شده است، از عتیقه جات تا آیتم های قرن بیستم را شامل می شود. همچنین اگر به تمدن ها باستانی کشورهایی مثل مصر، یونان، رم، هند و ایران علاقه داشته باشید، می توانید آثار بسیار بارزشی را در این موزه ببینید.
تصویر 15: ارمیتاژ
و در نهایت یه ناهار خوشمزه توی رستوران هتل که واقعا عالی بود و هزینه بالایی هم نداشت خوردیم، غذای رستوران هتل با ذائقه ما مناسب بود و غذاهای متنوعی داشت که البته گرچکا (یه غذای روسی) رو تست کردم که البته خوشمزه بود و من دوس داشتم، ما چهار نفر بودیم که هر کدوم غذاهای متنوع سفارش دادیم و جمعا هزینه غذا 1200 روبل شد.
تصویر 16: غذای روسی (گرچکا) (منبع: اینترنت)
بعد از سرو غذا راهی فرودگاه سن پترزبورگ شدیم که از اونجا به مسکو بریم.
داس وی دانیا ( به امید دیدار) سن پترزبورگ عزیزم
و اما از اون جایی که همه خسته بودن توی هواپیما خوابمون رفت. فاصله بین سن پترزبورگ و مسکو حدود یک ساعت بود که البته یک ساعت هم تاخیر داشت. توی هواپیما هیچی پذیرایی نکردند و فکر میکنم یکی از خصلتهای روسها همین اقتصادی بودنشون هست. چون این برخوردهای مالی رو میشد خیلی جاها حس کرد. روسها از لحاظ نژادی سفید، بور و بلند قد هستند، و البته به نظر من ادم های خونگرمی بودند با اینکه اصلا انگلیسی بلد نیستند .
شب به مسکو رسیدیم و به هتل بسیار بسیار زیبا آرت فمیلی رفتیم.
هتل آرت فمیلی: واقعا این هتل از هر نظر بی نظیر بود از بزرگی و تمیزی و شیکی، پرسنل خوب، غذا و صبحانه عالی همه چیز عالی و با امکانات عالی فراهم بود. مطمین باشید هر کسی این هتل انتخاب کنه پشیمون نمیشه.
روز پنجم
روز پنجم هم با گشت روی تور با بام مسکو(تپه گنجشگ ها) شروع شد.
بام مسکو(تپه گنجشگ ها): یکی از جاذبه های گردشگری کشور روسیه شهر مسکو، تپه گنجشک ها و یا بام مسکو می باشد. این تپه یکی از بلند ترین نقاط شهر مسکو می باشد که در قسمت راست رودخانه مسکو یا مسکوا واقع شده است. ارتفاع این تپه ۸۵ متر بالاتر از سطح دریاست. چشم انداز تپه گنجشک ها یکی از بی نظیرترین چشم اندازهای شهر مسکو است، به حدی که الهام بخش بسیاری از شاعران و نویسندگان روسی بوده است. با ایستادن بر روی تپه گنجشک های مسکو شما می توانید چشم اندازی زیبا از استادیوم ورزشی لوژینکی، گنبدهای نوودویچی، کلیسای جامع مسیح و ساختمان های مرتفع استالین که معروف به جعبه ها است، برج های مخابراتی مسکو، شوفاژخانه اصلی شهر، پیست پرش اسکی و آکادمی علوم زیستی داشته باشید. روبهروی پارک تپه گنجشک میتوانید مجموعه المپیک «لوژنیکی» (Luzhniki)، با بزرگترین استادیوم در روسیه و اروپا را ببینید.
تصویر17: تپه گنجشک ها
بعد از این مکان به میدالن پیروزی رفتیم.
میدان پیروزی: به مناسبت پنجاهمین سالگرد پیروزی مردم شوروی در جنگ بزرگ میهنی در مسکو در محلی بنام ((تپه های پاکلونایا)) یادبود پیروزی احداث می شود. این مجموعه شامل موزه و اشیاء نمایشی می باشند که حوادث جنگی سالهای 1941-1945 را نشان می دهد.
تصویر 18: میدان پیروزی
سپس به کلیسای عیسی مسیح رفتیم.
کلیسای عیسی مسیح : کلیسای جامع عیسی منجی که بلندترین کلیسای ارتدوکسی مسیحی جهان به شمار می آید در قسمت جنوب غربی کاخ کرملین واقع شده است. این کلیسای جامع برای نشان دادن سپاسگزاری از مشیت الهی برای نجات روسیه از سایههای تاریک و برای یادبودی از قربانیان کشور بنا گردید.
تصویر 19: کلیسای عیسی مسیح (عکس از اینترنت)
و کاخ کرملین: یک قلعه تاریخی است که به صورت مجتمع در قلب شهر مسکو ساخته شده و (از جنوب) بر رودخانه مسکوا، (از شرق) بر میدان سرخ و (از غرب) به باغ الکساندر مشرف است. بنای این کاخ در سال ۱۴۸۷ به پایان رسید. ارگ کرملین از چهار قصر، چهار کلیسا و دیوار کرملین به همراهی برجهای کرملین تشکیل یافتهاست. کاخ آن به منظور اسکان رئیس جمهور روسیه مورد استفاده قرار میگیرد. هزینه ورود به این کاخ 700 روبل بود.
تصویر 20: کاخ کرملین (عکس از اینترنت)
و در نهایت میدان سرخ: مشهورترین میدان روسیه که بسیاری از خیابانهای اصلی مسکو به این میدان منتهی میشوند. کلیسای جامع سنت باسیل، موزه دولتی تاریخ روسیه، آرامگاه لنین، آرامگاه دیوار کرملین، مرکز تجاری گوم در میدان سرخ قرار دارند. همچنین کاخ کرملین، اقامتگاه رسمی رئیسجمهور روسیه در نزدیکی این میدان واقع شدهاست.
تصویر21: میدان سرخ
کلیسای جامع سنت باسیل: این کلیسا شامل چندین گنبد زیبا و رنگارنگ شبیه بستنی قیفی رنگی بود که بیشتر مردم نیز کشور روسیه را با این گنبدهای رنگارنگ میشناسند. بر طبق افسانه ها و داستان هایی که پیرامون این کلیسا و معمارهای آن وجود دارد، گفته می شود که دو معمار این کلیسا که نام یکی از آن ها پوستنیک یاکولوف (Postnik Yakovlev) بود، توسط سزار روسیه کور شدند. تا دیگر نتوانند بنایی به زیبایی و رنگارنگی کلیسای سنت باسیل مسکو بسازند و این بنا هیچ گونه رقیبی در دنیا نداشته باشد و منحصر به فرد باقی بماند.
تصویر22: کلیسا سنت باسیل (عکس از اینترنت)
ودر آخر بعد از بازدید ازکلیسای سنت باسیل ناهار خوشمزه داخل هتل که به صورت سلف سرویس بود رو میل کردیم.
بعد از یه ساعت استراحت به همراه تور لیدر عزیز به شو و رقص ملی روسیه و رفتیم که به صورت نمایشنامه رقص های مختلف شوروی سابق رو نشون میداد بر خلاف تصور من سالن خیلی بزرگی نداشت ولی رقص زیبا و باشکوهی برپا شد .
شو ملی: بعد از اون دوباره به میدان سرخ رفتیم تا شب میدان سرخ رو هم ببینیم هوا به شدت سرد و بارانی بودو شب های زیبای مسکو و میدان سرخ و اطراف اون بسیار رویایی و بی نظیر بود.
روز آخر در مسکو
صبح با اقای واحدی پیاده توی سرمای شدید راهی متروهای مسکو شدیم. ایستگاه های متروی مسکو به علت تفاوت در طراحی و هنر آن زبانزد بود و عمق بسیار زیادی داشتند. هر ایستگاه به طرح متنوعی طراحی شده بود. ایستگاه مجسمه های ارزوها، ایستگاه ویترای، ایستگاه سنگی و.... که دیدن این ایستگاه ها هم خالی از لطف نیست.
تصویر23: ایستگاه مترو
بعد از دیدن چند ایستگاه با بچه های گروه راهی موزه هوا فضا شدیم که بسیار جذاب و دیدنی بود به خصوص برای علاقه مندان به این رشته. هزینه ورود به موزه هوا و فضا 250 روبل بود.
دوباره بعد از دیدن موزه هوا فضا تصمیم گرفتیم شب آخر رو در میدان سرخ بگذرونم . جایی که هر چقدرم هم اونجا باشی از دیدنش سیر نمیشی تمام ساختمانها و خیابانهای اطراف با چراغونی بسیار باشکوه و زیبا تزیین شده بود. بازم یه عالمه عکس خوشگل گرفتیم و گرونترین مرکز خرید مسکو یعنی گوم رو دیدیم و به هتل رفتیم و چمدونها رو بستیم و راهی ایران شدیم.
و با این یک هفته پرخاطره و زیبا در مسکو از این کشور خداحافظی کردیم.
نویسنده : Sheida Shirian
تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب سایت لست سکند مسئولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمیگیرد.