همیشه قصههای ایرانی همراه با لطافت، شور و پند آموزی بوده است اما جریان این قصه ایرانی بسیار متفاوتتر است، هم لطیف است، هم شورانگیز است و هم پندآموز اما فرق اساسی آن با سایر قصهها و افسانهها، واقعی بودن آن است. تبریز از قدیمالایام شهر بسیار بزرگ و تاثیرگذاری در ایران بوده است. شهری که یکی از طویلالمدتترین پایتختهای ایران بوده است و اتفاقات بسیاری را در دل خود دارد که جاذبههای معروف آن خود گواه این پیشینه هستند.
در دل این شهر زیبا جاذبهای نهفته است که هزار و یک شب قصه در دل خود دارد. بنای زیبایی که اکنون بسیار مهجور مانده اما چیزی از عظمت آن کم نشده است. در سفر به تبریز از هر شهروندی بپرسید مسجد کبود کجاست، به راحتی آدرس آن را خواهید یافت. مسجدی که در کتب تاریخی به عمارت مظفریه نیز معروف است.
موسس این بنا بر طبق شواهد، ابوالمظفر جهانشاه بن قره يوسف از امرای قراقوينلو بوده ولی نظارت ساخت مسجد زير نظر همسرش و يا به عقيدهی برخی از مورخين، دخترش بوده است. تاريخ پايان ساخت اين مسجد سال ۸۷۰ هجری قمری است. متاسفانه مسجد کبود در زلزلهی سال ۱۱۹۳ هجری قمری تبريز ويران شد، سقفش فرو ريخت و تمامی ديوارها را خراب گردید.
مسجد کبود متعلق به قرن نهم هجری است، که حدود ششصد سال پیش ساخته شد. بیشتر گردشگرانی که برای بازدید به اینجا میآیند، آوازهی کاشی کاریهای آن را شنیدهاند. مسجد کبود تبریز علاوه بر معماری فوقالعاده، جذابیتها و زیباییهای بی نظیر دیگری را در خود جای داده است. تنوع و ظرافت کاشیکاری و انواع خطوط بهکار رفته در آن و مخصوصا رنگ لاجوردی کاشی کاریهای معرق آن باعث شده است که به فیروزه اسلام مشهور شود. باهم، تصاویر زیبای دیگری از این مسجد را میبینیم.