*دورترین سفرها از نخستین گامها شروع میشود(کنفسیوس) سفر به هند از زمانی برای من آغاز شد که خیال سفر به هند در ذهنم آمد و شروع به برنامه ریزی کردم یعنی آذر ماه ۱۴۰۱ به دنبال سفری متفاوت خارج از تور بودم ،قبل از سفر هوایی
مقدمه داستان شروع سفر ما به هندوستان یک داستان کاملا معمولی است. معمولی مثل داستان برخی دهه شصتی های این روزگار که از آب و گل درآمده اند و عاشق ماجراجویی و سفر هستند. بگذارید داستانم را از نقطه دقیق تری شروع کنم؛ از یک شب
این سفرنامه حاصل تجربیات و نظرات شخصی من در طول 27 روز سفرتنهایی بکپکری به پنج شهر هند( بمبئی- جودپور- جیپور- آگرا- واراناسی و دهلی) هستش. سفرنامه رو به هفت قسمت تقسیم کردم و هر قسمت رو به یک شهر اختصاص دادم. بخش اول و دوم سفرنامه
کیف کوچکم را روی شانه انداخته و دستم را روی بوق گذاشته بودم و ویراژ می دادم؛ نه از آن ویراژهای مردم بدبخت کُن! می دانید که ویراژ هم چند نوع دارد: یکی همانی است که هر روز در خیابانهای شهرمان می بینیم و پشتِ
دروازه هندوستان از معدود آثار تاریخی ای است که به مناسبت یک رویداد واحد، برای پذیرایی از میهمان ساخته شده است. دروازه هندوستان یک طاق باشکوهی است که به مناسبت دیدار شاه جرج پنجم و شهبانو مری بریتانیا از هند ساخته شده بود.