الف مثل اول بسم الله : تشکر می کنم از همه کسانی که دست به قلم می شوند و راهنمایی ها و نکات سفر خود را در اختیار دیگر هموطنان قرار می دهند . این اولین دست نوشته اینجانب در سایت لست سکند می باشد که شما را همراه خود می کنم برای سفر به تبریز . ما در مسافرت هایمان سعی میکنیم ضمن برنامه ریزی مناسب ، مطالعات و تدارک حداقلها ، ملاحظات اقتصادی را نیز رعایت کنیم . ضمن اینکه تشکر میکنم از همدم السلطنه ، همسر و همسفرم که همیشه همراه واقعی من بوده ، در سخت و آسان و تلخ و شیرین مسیر زندگی . سفر به تبریز به تاریخ 28 خرداد الی یکم تیرماه 1403 اتفاق افتاد . گذار به جلفا و رود ارس و پایانه و بازارهای مرزی نیز در برنامه یکروزه گنجانده شده بود که در طول سفر از آن صرف نظر فرمودیم. نوع سفر تفریحی ، پنج روزه با ماشین شخصی و دو نفره بود .
روز یکم ، دوشنبه 403.03.28
پ مثل پرستو : در سالهای اخیر برای سفر به گیلان و شمال غرب کشور طوری برنامه میریزم که صبحانه را در قزوین تناول کنیم . حدود هفت صبح حرکت کردیم ، از غرب تهران به کرج و سپس اتوبان کرج قزوین . نرسیده به قزوین ( در دوراهی ) از اتوبان انصراف داده و تابلوی مرکز شهر/جاده الموت را دنبال می کنیم . بعد از عبور از میدان مینودر ، یادبود راه ابریشم ( با تندیس های زیبایی از کاروان شتر ) وارد بلوار حکم آباد شدیم و در کنار پارک زیبای ملت پارک کردیم .
![نمای کاروان در جاده ابریشم ، میدان مینودر ؛ ورودی قزوین](https://last-cdn.com/2024/07/27/QBjrHeOH3bJ4LpsP5GZa7JmhVuH0eY4wrCrCJSoT.jpg)
نماد کاروان جاده ابریشم ؛ ورودی قزوین
شور و حال صبحگاهی هموطنان قزوینی ، خنکی هوا و صبحانه کامل همدم السلطنه حسابی به وجدمان می آورد . دلمان میخواهد ساعت ها در چمن تازه آبیاری شده استراحت کنیم اما راه زیادی تا مقصد نهایی مانده . لاجرم بار و بندیل را جمع میکنیم و آماده حرکت . اما مگر می شود قزوین آمد و از شیرینی هایش به سادگی گذشت . ضلع شمال غربی پارک ، در خیابان بو علی سینا و درست 800 متر آن طرفتر، قنادی پرستو در انتظار ما بود . انواع و اقسام شیرینی ها که بیشتر از همه "نون چایی" آن مطبوع بنده می باشد. یک بسته بزرگ / 140هزار تومان / و چند بسته کوچک دیگر شیرینی ها ، اولین خرید ما بود .
![قنادی پرستو ؛ منبع عکس : اینترنت](https://last-cdn.com/2024/07/27/rwgN0GuSfkzSAT9fMduuPWOG14OK5qX6Xvl4V8XB.jpg)
قنادی پرستو ؛ منبع عکس : اینترنت
پس از عبور از کنار شهرهای ابهر خرمدره سلطانیه و زنجان ، وارد اتوبان زنجان تبریز شدیم . جاده نسبتا خلوت و مناسب بود اما آنچه کمی اذیت می کرد کیفیت نه چندان جالب آسفالت بود که بنظر می رسد با توجه به حجم ترافیک عبوری بایستی بهتر از اینها باشد . بهرحال پس از گذشتن از کنار ورودی جاده سرچم ( مسیر منتهی به خلخال و اردبیل ) و ورود به حوزه استحفاظی آذربایجان شرقی اولین چشم انداز زیبای سفر نمایان شد : آلاداغلار ، که به معنای کوه های رنگارنگ است . این نقاشی های خاص و طبیعی تا روستای موسی بلاغی ادامه داشت ( شکل برخی کوه ها ـ بقول همدم السلطنه ـ با آن اعوجاج و همراستایی رنگها آدم را یاد چین دامن دختران روزگار قجر می اندازد ) . روستای موسی بلاغی پایین دست کوه های مثلثی ـ رنگی واقع شده است . پیشنهاد بنده ، لختی تامل و لحظه ای توقف در کنار این جاذبه ناشناخته است و اگر شانس یاورتان باشد و باران باریده باشد ، صد البته چشم نوازتر و رنگی تر خواهد بود .
![روستای موسی بلاغی](https://last-cdn.com/2024/07/28/I2PnMK4DGj6dP63539M3ErIGTv5nXB4pQVjI0Q0F.jpg)
روستای موسی بلاغی
میم مثل مروارید : پس از توقفی کوتاه و صرف میوه و چای ، به مسیر ادامه دادیم و هر چه بیشتر به تبریز نزدیک میشدیم هوا خنکتر و مطبوع تر می شد. حوالی ساعت 3 عصر به تبریز رسیدیم . من حدود یکماه پیش از سفر، برای سه شب هتل رزرو کرده بودم برای تاریخ 29 خرداد تا 1 تیر . ولی برنامه ریزی طوری پیش رفت که ما 28 خرداد راه افتادیم، یعنی یک روز جلوتر . مستقیم به هتل رفتیم و موضوع را گفتیم و درخواست اتاق برای آن شب کردیم که به علت آغاز فصل سفر گردشگران تور داخلی و تعطیلی عید قربان ، تحویل اتاق خالی برای آنشب مهیا نشد . با پیش بینی چنین چالشی، دو سه گزینه جایگزین را بررسی کردم و هتل مروارید اولین انتخابم بود . با اینکه سایتها عدم وجود اتاق را نشان می دادند ، حضوری به آنجا رفتیم و اتفاقا اتاق دو تخته دبلی تحویلمان دادند . ساعت چهار و نیم عصر بود .
![پذیرش و پلکان طبقه اول هتل مروارید](https://last-cdn.com/2024/07/22/Egqf8RXaQHvu81TQDaOC6G6b3PciKvk2MqAnOHPs.jpg)
هتل مروارید از قدیمی ترین هتلهای تبریز است و از سال 1347 فعالیت می کند ، ساختمانی دو طبقه با قدمتی 110 ساله که زمانی کاربری بانک صادرات و اداره جنگلبانی تبریز را داشته . محیطی نوستالژی را تداعی می کند و روبروی پارک گلستان تبریز است و نزدیک به مرکز شهر و بازار . اتاق ما رو به حیاط آن بود به همراه موسیقی پر از شور و شوق گنجشکان . از لحاظ آرامش و تمیزی مناسب و خوب بود ، قطعا یک هتل یک ستاره ، ایرادات کوچکی هم دارد . هزینه یک شب اقامت ما شد 860 هزار تومان و با توجه به هزینه پرداختی بسیار راضی بودیم. راستی صبحانه مختصری هم داشت در طبقه زیرین و در کافه ای نوستالژیک.
![کافه رستوران هتل مروارید](https://last-cdn.com/2024/07/26/kfwpKD3LzlIyEiFJYTncwMOLiLOWWktiQXBEJbJr.jpg)
![صبحانه مختصر هتل مروارید](https://last-cdn.com/2024/07/22/fUDspDKdZCE835ePTAmSLXHXEIEeG7C5PAOUutwW.jpg)
صبحانه مختصر هتل مروارید
پس ار تحویل گرفتن اتاق و صرف ناهار مختصر و دیرهنگام ( کوکوی دستپخت همدم السلطنه ) تصمیم گرفتیم نهایت استفاده از زمان را ببریم . خانه شهریار گام اول ما برای گردش در تبریز بود . از هتل تا خانه موزه شهریار چند دقیقه بیشتر راه نبود ( روز تعطیل بود و جای پارک به راحتی پیدا شد ) . خانه شهریار حس و حال خوبی داشت . وسایل قدیمی این شاعر ساده زیست همراه با صدای شهریار ـ دکلمه حیدربابا ـ که بطور آرام در گوش نفوذ می کرد .... عکسها ، خاطره ها ، گذشته ها ، عشق ها ، حسرت ها، سیگارها ، ثریاها ، لاله ها .... همه و همه غمگین و دلنشین و دلنواز بود ( یاران چرا به خانه ما سر نمی زنند / آخر چه شد که حلقه بر این در نمی زنند ) . خانه شهریار حیاطی حوض دار دارد و عمارت آن در دو طبقه است که طبقه بالا شامل اتاقها و آشپزخانه و ... است و طبقه پایین که قبلا کاربری انباری/ زیرزمین داشته ، تبدیل شده است به گالری عکس و شعرهای قاب شده شهریار . این خانه موزه ، ورودی رایگان و در محله مقصودیه قرار دارد .
![دودیست در این خانه که کوریم ز دیدن / چشمی به کف آریم و به این خانه بگرییم](https://last-cdn.com/2024/07/26/O8SdgJ0KEdRn7UPt33hWPA0n4Wtj7XNGJO9npRh1.jpg)
دودیست در این خانه که کوریم ز دیدن / چشمی به کف آریم و به این خانه بگرییم
گشت و گذار در پیاده راه مقصودیه را با بازدید از خانه نیکدل و گرفتن چند عکس در حیاط مصفایش و دیدن بناهای بهنام و حیدرزاده ادامه دادیم ( به علت بسته بودن به دیدن نمای خانه ها بسنده کردیم ) عمارت شهرداری را تماشا کردیم و میدان ساعت را دور زدیم و از خیابان ارتش جنوبی به محل پارک ماشین برگشتیم. ساعت نزدیک 7 بود و خنکای شهر محسوس تر می شد .
![عمارت شهرداری در میدان ساعت](https://last-cdn.com/2024/07/22/h2BARx3dqZljHu5G6giueiXPlTKSD5vFJ7QBLn08.jpg)
عمارت شهرداری در میدان ساعت
در این چند روز نرم افزار "بلد" برای ما که نابلد بودیم بسیار کارآ و مفید بود . تفرجگاه عینالی را سرچ کردیم و راهی شدیم . تفرجگاه عینالی در شمال تبریز است و منطقه ای مرتفع است که مشرف بر شهر تبریز می باشد . در واقع به نوعی بام تبریز است . دریاچه نسبتا بزرگ ( با قایق های پدالی ) ، بقعه و مسجد عینعلی و آلاچیق مهمترین محل اتراق گردشگران تور تبریز است . ماشین را در پارکینگ گذاشتیم پیاده به سمت بالا ( سکوی تله کابین ) راه افتادیم . برای رسیدن به دریاچه سه راه دارید : یا پیاده بروید ( مخصوص حرفه ای ها ) ، یا با ون و یا مثل ما با تله کابین . توضیح اینکه تله کابین پس از 10 الی 15 دقیقه و با عبور از روی دریاچه و محوطه گردشگری به ایستگاه انتهایی می رود .
بلیت تله کابین برای هر نفر ( یکسر ) 70هزار تومان بود . ما رفت و برگشت گرفتیم که شد 280هزار تومان. البته خیلی ها فقط بلیت رفت را می گرفتند و پس از پیاده روی تا دریاچه ، برای برگشتن به پارکینگ ، از تاکسی های ون استفاده می کردند( که مقرون به صرفه تر بود ). خورشید داشت غروب می کرد که ما به ایستگاه انتهایی رسیدیم . دمدمای غروب و هوای خنک تبریز بسیار خوشایندمان بود . تصمیم گرفتیم پیاده روی کنیم ( از تله کابین تا دریاچه هم ،تاکسی های ون وجود داشت ، به مبلغ نفری ده هزار تومان ) . تماشای کوه های سرخ رنگ ، رفت و آمد تله کابینها ، توربینهای بادی و منظره تمام رخی از شهر بزرگ تبریز که چراغهای شهر یکی یکی روشن شدند و نوید فرا رسیدن شبی دیگر را سر دادند . مسیر پیاده روی حدود 40 دقیقه طول کشید . به دریاچه رسیدیم و دوری زدیم و استراحت کوتاهی کردیم و از فضای اطراف دریاچه ، شادابی خانواده هایی که برای گذراندن یک بعد از ظهر روز تعطیل و سرزندگی جوانان لذت بردیم. سپس با ون به ایستگاه بالایی تله کابین رفتیم و به پارکینگ برگشتیم .
![غروب تبریز](https://last-cdn.com/2024/07/26/siviQ1NslWI4oISAEesfLZQblWQFFfGmry58MdQH.jpg)
![کوه های سرخ عینالی](https://last-cdn.com/2024/07/26/HmlBgQ9fsk9TbMG8WvuDReS4WDKbHNesCEnrj1kh.jpg)
![<span class=](https://last-cdn.com/2024/07/27/SoKXqJWckMZIC46gF8rfQqojDJ4qIyjKL9F82WkE.jpg)
![دریاچه عینالی از فراز تله کابین](https://last-cdn.com/2024/07/27/oHXcWg5TJKFf1Jyq3wxMOUkmIOmTIL3ZmOPneP1Q.jpg)
دریاچه عینالی از فراز تله کابین
نون مثل نون داغ کباب داغ : حوالی ساعت 10 شب عینالی را به مقصد هتل ترک کردیم . قبل از آن شام را در کبابی رضایی ( بلوار رجایی شمال به جنوب ـ بعد از پل هفت تیر ( عباسی ) ، سمت راست - خ بیلان کوه غربی ) خوردیم . اینکه می گویند اکثر غذاخوری های تبریز خوب هستند و راحت میتوان به بهترین رستوران های تبریز دسترسی پیدا کرد، بی دلیل نیست . ما بطور اتفاقی از آنجا رد می شدیم دیدیم شلوغ است . اول فکر کردیم غذا بیرون بر هست چون مغازه کوچکی بود ولی هفت هشت میز هم داشت . سفارش دو سیخ کوبیده یک سیخ جوجه و یک سیخ گوجه و یک سیخ بال و کتف دادیم . با نان داغ و دوغ ، واقعا چسبید . هم خوشمزه بود و هم قیمت منصفانه . کلا شد 350 هزار تومان !!! پیشنهاد دوم من برای خوردن یک شام نسبتا سبک همینجاست . البته انگار بیشتر اهالی برای خوردن جگر می آمدند . به هتل برگشتیم و پس از یک روز پر از خاطره استراحت کردیم .
روز دوم ، سه شنبه 403.03.29
خ مثل خیابانگردی صبحگاهی : از آنجا که قرار بود اتاق را ساعت 12 تحویل دهیم ، زودتر بیدار شدیم تا از فرصت صبحمان جهت بازدید موزه آذربایجان و مسجد کبود و موزه عصر آهن استفاده کنیم . پس از صرف صبحانه ، تصمیم گرفتیم طول خیابان امام تا مسجد کبود را ، پیاده برویم . هم هوا خنک بود و هم پیاده راه خلوت . ضمن اینکه طرح زوج و فرد در مرکز شهر برقرار است ( 9 تا 14 و 16 الی 20 ). من به شهرهای زیادی سفر کرده ام اما واقعا تبریز شهر تمیزی است ، شما کمتر جایی در معبر ، زباله و یا ته سیگار و ... می بینید ، همین بهانه ای ست تا خیابانگردی جانانه ای را در برنامه سفر به تبریز جا دهید .
سلام و صبح بخیر گفتن های کاسبان با همسایه های بغلی اشان به زبان شیرین ترکی ، شوخی های و خنده ها ، آب و جارو کردن جلوی مغازه ها ، نان تازه و پنیر و عسل بردن به پشت پیشخوانها ، دستمال کشیدن به شیشه و غبار روبی ویترینها و ... همه و همه نوید این را می داد که شروع صبحی دیگرست. در طی مسیر ساختمانهای جدید و قدیم، در کنار هم جلوه زیبایی به شهر می دهند . ترکیبی از مدرنیسم و نوستالژی . نمای دبیرستان قدیمی فردوسی ، گذر از چهار راه شهناز ( اگر اشتباه نکنم ) ، باقیمانده دیوار ارگ علیشاه ، عبور از کنار ورودی خلوت پیاده راه تربیت ، چشم انداز عمارت شهرداری و نهایتا دور زدن میدان ساعت که کمی جلوتر از آن به موزه آذربایجان رسیدیم . بلیت موزه نفری 20 هزار تومان بود و در کنار ورودی صنایع دستی فروخته می شد ( مثل همه جا !! ) .
موزه شامل دو طبقه و چهار بخش است . سالن طبقه یک مربوط به ایران باستان و اشیا مربوط به دوران سنگ و مفرغ است، سفالینه ها ، حجاری سنگ و ادوات اولیه فلزی که همگی برای هزاره قبل از میلاد است. در انتهای سالن اسکلت یک زن و مرد در کنار هم جلب توجه می کند که در همان حوالی کشف شده بود و قدمتی ماقبل میلاد مسیح دارد . در طبقه بالا شما از دو سالن دیدن می کنید . سالن مربوط به عصر سفال و کاشی و سرامیک و سالن مربوط به سکه های کشف شده در ادوار مختلف تاریخ ایران، از هخامنشی تا قاجار که بنام سلاطین ضرب شده است . بخش چهارم حیاط موزه است که در فضای باز شاهد سنگ قبرها و حوضهای سنگی خواهید بود و عجیب است که این آثار در فضای باز در معرض گرما و سرما و باد و برف و باران قرار دارند . از آنجا که هر منطقه در ایران باستان دارای نمادی بود ، نماد سنگی آذربایجان قوچ است که به تعداد زیادی در این موزه قابل مشاهده است . اگر به باستان شناسی علاقه مندید زمان بازدیدی حدود دو ساعت برای این مکان در نظر بگیرید .
![تصویر اسکلت زن و مرد در موزه آدربایجان](https://last-cdn.com/2024/07/26/nAYvgpb3OM4fZwpOXHPViPD7MlucvVbLreKOn1FR.jpg)
![فضای حیاط موزه آذربایجان](https://last-cdn.com/2024/07/22/Z3WmXps5q2hZTqLOhUgsWFYt70AVcCU9VuBumDsn.jpg)
فضای حیاط موزه آذربایجان
از موزه بیرون آمدیم ، کمی جلوتر، بوستان باصفای خاقانی ست . به یادگار عکسی با تندیس خاقانی انداختیم و کمی جلوتر وارد مسجد کبود شدیم . ورودی نفری 15 هزار تومان بود . پس از ورود ، در دو طرف حیاط شاهد حجره های آجری یکدست و زیبا با معماری شگفت انگیز ایرانی بودیم . طاق و تقارن و تلاقی، آدم را دست به دوربین می کند برای ثبت تصاویری که بارها باید دید و لذت برد . مسجد کبود در قرن نهم ه .ق بنا شده و یکی از چهار مسجد آبی رنگ دنیاست که متاسفانه بخش زیادی از آن در زلزله شدید قرن 12 تبریز خراب شده و مجددا بازسازی شده است . رنگ و لعاب فیروزه ای و لاجوردی، عظمت طاق و گنبد و شبستانها را چند برابر کرده است .
![معماری حجره های حیاط مسجد کبود](https://last-cdn.com/2024/07/22/JRxKRpXH1u6mORBGuqBrqGsaIDCop50ZmFvND71f.jpg)
![نمای بیرونی مسجد کبود](https://last-cdn.com/2024/07/22/2hZYXTXii1MdA8DrbpacLO8q5wY09wk9XITo4hkJ.jpg)
![بخشی از شبستان داخل مسجد کبود](https://last-cdn.com/2024/07/23/aZga8g8VmUEvpdYPeYM3BdIUnwDF9883uaEyhBvb.jpg)
بخشی از شبستان داخل مسجد کبود
بازدید از موزه عصر آهن در برنامه ما بود که به علت کمبود وقت صرف نظر کردیم . موزه عصر آهن در نزدیکی مسجد کبود و شامل گورها ، وسایل و ادوات هزاره قبل میلاد است که در همان حوالی کشف شده اند . بدلیل یک طرفه بودن مسیر ، با اتوبوس شرکت واحد خودمان را به پارک گلستان ( روبروی هتل مروارید ) رساندیم . ساعت 11 صبح بود و فرصتی بود که قدمی در قدیمی ترین پارک تبریز بزنیم و از نماد شمس تبریزی و سردیس های افراد مشهور در پارک دیدن کنیم .
پس چنین کردیم . بعد از آن، بازدید از مجسمه قونقا در چهارراه قونقا ، حس و حال خوبی به ما داد . قونقا در واقع وسیله ساده حمل و نقل عمومی بوده ، چیزی شبیه درشکه با واگنهای بزرگتر و درازتر . قونقا همان تراموای غربی است که حوالی سالهای 1300 مورد استفاده مردم قرار می گرفته و تا سال 1320 و اشغال تبریز به دست روسها فعال بوده است. از قونقاباشی خداحافظی کرده و حوالی ساعت 12 اتاقمان را تحویل دادیم .
![نماد شمس تبریزی در پارک گلستان](https://last-cdn.com/2024/07/26/C97QwXRO7jUs3VqYrQV1fpRuPRBmkdF3SR4zF4AN.jpg)
![قونقا و قونقا باشی در چهارراه قونقا](https://last-cdn.com/2024/07/23/PT5BBtUDda8o4O69NqlAfYhdbqLjudP1CshGmW71.jpg)
قونقا و قونقا باشی در چهارراه قونقا
در ادامه خیابانگردی مسیر شریعتی شمالی را طی کردیم . همگام شدن با مردمان در مغازه ها ، بازارچه میوه و تره بار ، میدان نماز ، دستفروش ها ، چرخهای میوه فروشی و ... حس خوب یکی بودن با مردم را می دهد حسی که از پشت شیشه ماشین و یا تماشای تلویزیون و مستندها قابل لمس نیست .به کوچه سیدعلی حکیم رسیدیم که ورودی غربی بازار بزرگ تبریز بود . همان کوچه ای که از دل مسجد جامع تبریز می گذرد .
![بازارچه میوه و تره بار](https://last-cdn.com/2024/07/23/MdvLkGQxAy0j79XkIjf4p73OKaiqEYjDu0yrL5Wo.jpg)
![مناره های مسجد جامع تبریز](https://last-cdn.com/2024/07/26/e2GuWRWjAPSvJb3UUwBXpjnWS4EETI6o5WNw98Qo.jpg)
![کوچه سید علی حکیم ( کوچه مسجد جامع )](https://last-cdn.com/2024/07/27/V7xw0pDVwcW0UzllCY58KcYNd84nnmLokOj6NGff.jpg)
قصد بازارگردی نداشتیم نه فرصتش داشتیم نه انرژی لازم را . هدفمان بازدید از خانه مشروطه بود . با اینحال دو مناره بلند سه لایه و صدای اذان ظهرگاهی که در فضا پخش می شد ما را به تماشای مسجد جامع کشاند . اینجا خبری از کاشیکاری های چشم نواز نیست، اینجا آرامش بر روی فرش های قرمز ریخته ، دور از هیاهوی خیابان و بازار ، بر طاق و ستونها و آجرها ، بر رنگهای پنجره های ارسی و بر مرمر محراب . حیاط مسجد جامع شامل چندین مسجد کوچکتر نیز بود که در هر مسجدی اقامه نماز بر پا بود ، هر چند، تعداد نمازگزاران اندک بود .
![مسجد جامع تبریز و محراب آن با سنگ مرمرین](https://last-cdn.com/2024/07/23/vf8vIx31Vqyw4zJRr3vADQgrZXDX5mywKJpTrk1t.jpg)
![پیش نماز و نمازگزاران مسجد میرزا صادق آقا](https://last-cdn.com/2024/07/23/H9M93fB3j2kLxjpHjccfN8Hog8TVsT22XauuBRb5.jpg)
![حس خوب آرامش در مسجد جامع تبریز](https://last-cdn.com/2024/07/26/LaI0BcHq6iyhba3lruiJjxFdAn54VyjB5o8y6iDy.jpg)
![از زیبایی های مسجد جامع تبریز](https://last-cdn.com/2024/07/26/4IsDHPSXZYnmr8gEDJKrF4wL8FHvm7fMfpotWeuj.jpg)
پس از بازدید از مسجدها به آنسوی خیابان رفتیم . خانه مشروطه درست روبروی کوچه مسجد جامع است. به سبک معماری عصر قاجار ساخته شده و ملک شخصی حاج مهدی کوزهکنانی بوده که در اختیار مشروطه خواهان جهت نشستها و تصمیم گیری ها و همفکری ها قرار داده شده است . عکسها و توضیحات عکس ها تشریح کامل تاریخ مشروطه است ، از آغاز تا شکست . پیکرهایی که به زنجیر نشستند ، سرهایی که بر بالای دار رفتند و گلوله هایی که تاوان پایین آوردن پرچم تسلیم در برابر شاه قاجار بود . در حیاط این بنا تندیس سردار ملی و سالار ملی به شما خوشامد گویی می کنند و دعوتتان می کنند به تجلی گاه رشادت و مبارزه مردان مشروطه خواه : ستارخان ، باقرخان ، ثقه الاسلام تبریزی ، حاجی میرزا آقا ، حاج علی دوافروش ، علی مسیو و ... در توصیف عکسی که عده ای در زنجیر در انتظار اعدام بودند نوشته بود : خواهی که...
![خواهی که دادَت بر دَرَد،صد سلسله بیداد را / مِنّت مَکِش،گردن بِنِه، زنجیر استبداد را](https://last-cdn.com/2024/07/25/SUmi3XsFGfVfcuEKn18w7cEpBNT1syqtzk5TOGpV.jpg)
خواهی که دادَت بر دَرَد،صد سلسله بیداد را / مِنّت مَکِش،گردن بِنِه، زنجیر استبداد را
حدود یک ساعت را برای بازدید از این موزه در نظر بگیرید و نفری 15هزارتومان بلیط ورودی آن است . پیشنهاد میکنم قبل از تماشا ، تاریخ مشروطه را کمی مطالعه نمایید . پیش از آنکه حجم زیادی از سوالات مشروطه شما را به توپ ببندند، شما داستان به توپ بستن مجلس را از حفظ باشید .
![ورودی خانه مشروطه](https://last-cdn.com/2024/07/28/dTvHZCqHcSvhmprJyFJLHWusk8tOtMEokLxfLEm2.jpg)
ورودی خانه مشروطه
چ مثل چلومرغ : بعد از بازدید از خانه مشروطه ، راهمان را کشیدیم به سمت پیاده راه تربیت .نه برای خرید که برای خوراک . بعد از گذر از تربیت غربی و ورود به پیاده راه تربیت سراغ حاج مجید چلوپز را گرفتیم . فقط چند دقیقه طول کشید که در طبقه اول یک پاساژ (نور ) وارد رستوران حاج مجید شدیم . رستورانی پر رونق و نسبتا شلوغ که فقط زرشک پلو با مرغ سرو می کند و انتخاب شما به دو گزینه ختم میشه : ران یا سینه . حاج مجید ، خودش سالها آشپز کاروانهای زیارتی مکه بوده و عکسهایش بر دیواره ای از رستوران قابل رویت است . بمحض نشستن برای شما سوپ می آورند که ما نخواستیم ، فاصله بین سفارش و آوردن غذا خیلی کوتاه بود ، از برنج ایرانی و مرغ با کیفیتی جهت طبخ استفاده می کنند ، پرسنلی مودب و فضایی تمیز دارد . دوغ محلی با لیبل رستوران حاج مجید بسیار خنک و گوارا بود . از لحاظ قیمت هم منصفانه بود ، 470 هزار تومان بابت دو پرس چلو مرغ و چهار عدد دوغ . بسیار عالی . دستشان درد نکند .
![رستوران حاج مجید چلوپز](https://last-cdn.com/2024/07/25/fKTDCMR4MBap1VDFj4Xi9Lsxxo7lsjXDYVpMUAD9.jpg)
رستوران حاج مجید چلوپز
پس از صرف غذا از کوچه پسکوچه ها خودمان را به محل پارک ماشین ( پارک گلستان ) رساندیم و خسته از چندین ساعت پیاده روی به سوی هتل راه افتادیم . راستی از میوه های تابستانی که دستفروشان بساط کرده بودند غافل نشدیم . به چشمکهای گیلاس و زردآلو و گوجه سبز و هلو و سیب گلاب پاسخ دادیم ، از هر کدام اندکی .
![در کوچه پس کوچه های بافت قدیمی و مرکزی تبریز، از این مناظر زیاد دیده می شود](https://last-cdn.com/2024/07/25/lobw40fzqzLjpsB0KKbONjUs9mX0xIyabgiUX9DI.jpg)
![تعدا زیادی مسجد در بافت مرکزی تبریز دیده میشود ، آنهم به اسامی جالب](https://last-cdn.com/2024/07/25/tbG79CHZyG7tHgSJLS8ymlZAXRSovhxTrmD1P0R5.jpg)
تعداد زیادی مسجد در بافت مرکزی تبریز دیده میشود ، آنهم با اسامی جالب
پس از تحویل گرفتن اتاق و استراحت و صرف چای و میوه ، حوالی غروب به سوی یکی از مهمترین نمادهای تفریحی تبریز راه افتادیم ، ائل گلی یا بقول مردم تبریز شاه گلی ، در شرق شهر تبریز واقع شده است . پارک بزرگی ست پر از درختان بلند چنار ، تبریزی ، صنوبر و سپیدار . استخر مربعی شکلی دارد که عمارت شاه گلی بطور شبه جزیره در وسط استخر بنا شده است که کاربری آن رستوران و اطراف آن کیوسک های نوشیدنی و تنقلات است . در ایام معمولی شلوغ است و در روزهای تعطیل بسیار شلوغ. سعی کنید جهت رفتن به این پارک ، برای روزهای غیر تعطیل برنامه ریزی کنید . ماشین را در کنار بلوار ائل گلی پارک کردیم و وارد پارک شدیم . در آن هوای خنک و در امتداد چهارضلع استخر پیاده روی کردیم و سپس در جوار عمارت شاه گلی نشستیم : برای صرف تنقلات و نوشیدنی ، برای تماشای دریاچه و تلالو نور در امواج آب ، برای کمی خلوت و گفتگو . ماه در آسمان کامل بود ...
![مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب / در دلم هستی و بین من و تو فاصلههاست](https://last-cdn.com/2024/07/25/X231Gas4IebhoXDCGl2VAJv8l1xxElor3M0Rla1D.jpg)
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب / در دلم هستی و بین من و تو فاصلههاست
آنشب بر روی عمارت شاه گلی برنامه نور پردازی با موزیک و موسیقی بود که حال و هوای پارک را عوض کرده بود و جوی شاد حاکم بود . در ضلع شمالی استخر ، تپه پوشیده از درختانی وجود دارد که پلکانی بسیار زیاد با شیب نسبتا تند شما را به بالا و آنسوی پارک می برد . در جاهای مختلف پارک مجسمه هایی نیز وجود دارد که زیبایی پارک را بیشتر می کند . اطراف استخر نیز تا دلتان بخواهد غرفه های غذا و کافه های جورواجور .
به سفارش دوستان و آنچه از سفرنامه ها خوانده بودم کیفیت غذاهای بیرون از پارک ( در بلوار ائل گلی و دور میدان آن ) بهتر از داخل پارک است . به بیرون پارک رفتیم و با گذر از تعداد زیادی ایستگاه شکم و بوفه ، به مستر یرآلما رسیدیم . بر خلاف بقیه بوفه ها اینجا شلوغتر بود . در صف ایستادیم و دو تا ساندویچ یرآلما یومورتا با دوغ ساده سفارش دادیم و پس از دریافت ( که زیاد طول نکشید ) به سمت شاه گلی راه افتادیم تا در آنجا میل نماییم . مواد اصلی یرآلما یومورتا سیب زمینی و تخم مرغ و سبزی معطر و کره و ... بود که با نان لواش پیچیده شده بود . خوشمزه و سبک و به اندازه بود . هزینه اش شد 160هزار تومان . چسبید . جای شما خالی .
![<span class=](https://last-cdn.com/2024/07/25/6nqrIs2FNhIdDtadS3hWhHYXI8n2cNYyarXcNWCc.jpg)
روز سوم، چهارشنبه 403.03.30
ب مثل: برو گم شو !! مگر می شود تبریز رفت و بازار بزرگ تبریز نرفت؟ بازار بزرگ تبریز بزرگترین بازار سرپوشیده دنیاست که جزو میراث جهانی یونسکو ثبت شده است . برایمان مهم بود که با صرف وقت مناسب به گردش در این بازار بپردازیم . بنابراین صبحانه را زود خوردیم و زدیم بیرون با کفش مناسب پیاده روی ، آب معدنی یخ زده ، کمی میوه و کوله . با توجه به زوج بودن چهارشنبه امکان تردد با ماشین در محدوده طرح را داشتم . قبل از ساعت 9 در همان حوالی کوچه مسجد جامع پارک کردیم و از ورودی مسجد جامع زدیم به دل بازار . بیشتر مغازه ها هنوز باز نشده بودند . شاید در شلوغی وسط روز بازار نتوان زیبایی های سازه ها، طاقها ، دالانها و دروازه ها ... را به خوبی دید ، بنابراین از این فرصت استفاده کردیم تا یواش یواش بازار جان گرفت .
![بازار ، قبل از باز شدن مغازه ها](https://last-cdn.com/2024/07/28/BrtM4GcLnTPzfxSpUpvotrrJ90YKihiF2KJTjy1U.jpg)
![درب دالانها و سراها هنگام تعطیلی بازار بسته است { درب کوچک برای عبور افراد مجاز )](https://last-cdn.com/2024/07/28/tSPuTsTv3R3b347EuN2dnkEUfZAdj90ToBvGrfC7.jpg)
![مغازه ها یکی یکی باز می شوند : اندک اندک جمع <span class=](https://last-cdn.com/2024/07/28/WDySsOEaZoUtf67H4xJmgNCv4NLiYmsJp6YTJb3W.jpg)
بازار بزرگ تبریز دو راسته اصلی دارد و حدود 20 راسته فرعی . حدود 25 تیمچه و 35 سرا و 20 مسجد ، حمام و مدرسه هم دارد . اغلب این مکانها یا به نام سازندگان و بانیان آنها نامگذاری شده است یا تجارت خاصی در آنجا صورت می گرفته است . تیمچه مظفریه ،تیمچه شیخ کاظم ، تیمچه امیر ، سرای میرزا شفیع ، دالان خونی ، دالان میرزا جلیل ، راسته کفاشان ، ادویه فروشان ، کلاهدوزان ، بلور فروشان و حرم خانه از معروف ترین اماکن بازار و از جاهای دیدنی تبریز هستند . بوی چرم و کفش ، لمس تار و پود قالی های دست باف ، درک نگاه و مهربانی اهالی بازار و اگر هوس کنید طعم غلیظ قند و رنگ عقیق چای در ابتدای تیمچه ای که پیرمردی به دست مشتریانش می داد . اینجا ، از هر طرف که بروید دیدنی است ، نگران گم شدن نباشید ، هر گم شدنی در این بازار ، دریچه ای است برای تماشای زیبایی قدمت و فرهنگ و اصالت . گم شوید و لذت ببرید .
![طعم غلیظ قند ، رنگ عقیق چای](https://last-cdn.com/2024/07/28/acQnxy5ksX8433CkrZfTA3oBBQ8kl0UCwb5IxmZE.jpg)
یک جفت کفش و دو کمربند و ادویه و چند خرده ریز دیگر خرید نیمروزی ما بود . برای ناهار به رستوران قدیمی و معروف حاج علی رفتیم و دو پرس چلوکباب کوبیده با یک پارچ دوغ محلی سفارش دادیم . کیفیت غذا قابل قبول بود البته تصور بهتری از غذای آنجا داشتم . بهرحال رستورانهای بازار همگی خوب هستند . راستش در این چند روز در تبریز ، دنبال کوفته تبریزی خوب می گشتم که از هر کس سراغ می گرفتم جای مطمئنی که طعم واقعی کوفته تبریزی خانگی را بدهد پیشنهاد نمی کردند و در ادامه صحبت، ما را دعوت می کردند به منزلشان جهت تناول کوفته خانگی . این بود مهمان نوازی بی ریای تبریزی ها . بهرحال پس از صرف غذا و پرداخت صورتحساب 770 هزار تومانی راهی هتل شدیم .
![منوی رستوران حاج علی / خرداد 403](https://last-cdn.com/2024/07/26/Nk1EIRkjzHHtIG8cxulqkrzkry5CJIGngTEDJAvx.jpg)
منوی رستوران حاج علی / خرداد 403
حوالی ساعت 5 عصر از هتل به قصد دیدن روستای کندوان حرکت کردیم ، پس از حدود یکساعت به اسکو و حدود 20 کیلومتر بعد از اسکو به روستای کندوان رسیدیم . ورودی 35 هزار تومانی روستا را پرداخت کردیم و ماشین را در کنار رودخانه پارک کردیم و به سمت خانه های کله قندی نخودی رنگ حرکت کردیم . روستای کندوان به سبب ساختار خانه هایش که در دل صخره ها کنده کاری شده و مردمانش در آن سکونت دارند شهرت دارد . البته اکنون در بخش زیادی از این خانه ها محصولات لبنی، خشکبار، صنایع دستی و سوغات روستا به فروش می رسد .
ضمن اینکه متاسفانه در قسمت جلوی این خانه های صخره ای ، ساختمانهایی به سبک امروز ساخته شده که دیگر حال و هوای بکر بودن آن سالها را ندارد (مقایسه ای بود با سفری که حدود 20 سال پیش که به کندوان آمده بودم ). پس از بازدید و پایین آمدن از صخره ها به آنطرف رودخانه رفتیم و از آب معدنی گوارا و معروف کندوان نوشیدیم . از تپه روبروی روستا بالا رفتیم و از دور کندوان را به تماشا نشستیم . شاید این نما، تسلایی بود بر غم "امروزی" شدن کندوان . غروب خنک کندوان دل کندن از آن آرامش را سخت تر می کرد .
روز چهارم ، پنجشنبه 403.03.31
برنامه ریزی امروز صبح بازدید از مابقی اماکن گردشگری معروف بود : خانه پروین ، موزه قاجار ، مقبره الشعرا و پل قاری که در یک محدوده و خارج از طرح ترافیک بودند. برنامه عصر هم خرید و گشت و گذار در پیاده راه تربیت و دیدار یک دوست قدیمی بود . پس از صرف صبحانه خودمان را به خانه پروین اعتصامی در محله ششگلان رساندیم . بلیت ورودی نفری 4 هزار تومان بود . علی رغم تصورم ، این خانه چیز خاصی که متعلق به پروین باشد ، نداشت .
![گرچه جز تلخی از ایام ندید / هر چه خواهی سخنش شیرین است](https://last-cdn.com/2024/07/26/fDJhagd14j8ulNcqUMLjmpu3fG2MNCHKZGadUGbz.jpg)
گرچه جز تلخی از ایام ندید / هر چه خواهی سخنش شیرین است
چند عکس ، تعدادی نقاشی سایر هنرمندان ، شجرنامه پروین و چند گواهی تحصیلی . صاحب آن همه گفتار امروز / سائل فاتحه و یاسین است . خانه پروین کمتر از نیمساعت وقتمان را گرفت . به سوی مقبره الشعرا حرکت کردیم . ماشین را در خیابان ضلع شرقی مقبره الشعرا پارک کردیم که به موزه قاجار هم نزدیک باشیم . مقبره الشعرا در واقع گورستانی تاریخی بوده که به روایتی حدود چهارصد شاعر و فیلسوف و عارف در آنجا دفن شده اند و به مرور زمان و زلزله ، قبور از بین رفته است و اکنون فقط آرامگاه شهریار در این محل وجود دارد .
در محوطه صحن بالایی، سردیس برخی از این افراد را تعبیه کرده اند . سازه هندسی متقارنی بالای مقبره شهریار ساخته شده که زیبایی منحصر بفردی دارد . با طی پلکانی به سمت پایین ، تالار چند ضلعی شامل مقبره شهریار ، دیوار نگاره هایی از اشعار معروف شهریار ، تصاویر و خاطرات مصور شهریار، تصاویر و زندگی نامه برخی از بزرگانی که در آنجا دفن شده اند ، نمایان می شود . ضمن اینکه نمایشگاه کتابی نیز در آنجا برپاست .
![کس نیست در این گوشه فراموشتر از من وز گوشهنشینان تو خاموشتر از من هر کس به خیالیست همآغوش و کسی نیست ای گل به خیال تو هم آغوشتر از من ...](https://last-cdn.com/2024/07/26/iLaPuEdEJxPWHo7sZXxsBu8aILv4l8gJB2Vzynb8.jpg)
کس نیست در این گوشه فراموشتر از من / وز گوشهنشینان تو خاموشتر از من
برای ورود به بخش مقبره شهریار بلیت 5هزار تومانی ( برای هر نفر ) پرداخت کردیم و جالب اینکه شخص متصدی بلیت فروشی شمایلی شبیه شهریار داشت ، شاید هم تاثیر و غلبه فضا و مکان آنجا، بر ذهن ما ، مغز ما را به خطا انداخته بود ( خاطره ای بگویم : یادم می آید چندین سال پیش ، طی یک جنگل گردی یکروزه که به حوالی قائمشهر ( با نام قدیم شاهی ) رفته بودیم . در منطقه دور از شهر به نام جنگلهای گرو ـ اگر اشتباه نکنم ـ اتراق کردیم . هنگام غروب، موقع برگشت در کنار جاده جنگلی منتظر ماشینهای عبوری بودیم که یک جیپ به دادمان رسید ، در طول مسیر و در آن گرگ و میش و در آن فضا و مکان که حوالی شیرگاه بود ، هی به راننده جیپ نگاه می کردم و بعد هی مات و مبهوت به جاده خیره می شدم ، شباهتی حیرت آور مشاهده کردم در چهره راننده به رضاشاه)
قاف مثل قاجار ، قدرت و قدمت : موزه قاجار که در زمان ناصرالدین شاه محل سکونت والی تبریز به نام امیرنظام گروسی بوده است ، دارای عمارتی بزرگ شامل چندین اندرونی و بیرونی ، حیاطی وسیع و دلباز و پلکانی به سبک ورودی تخت جمشید دارد . این خانه ، نماد کامل معماری قجری است و در دوران قاجار که تبریز مقر اقامت ولیعهد بوده ، توسط امیر نظام گروسی (سیاستمدار و نویسنده کرد تبار و اهل بیجار ) بنا و مورد استفاده قرار گرفته است . در طبقه بالایی موزه، تالارهای سکه، چینی و آبگینه، مصنوعات فلزی و آلات موسیقی وجود دارد .
![حیاط دلباز خانه قاجاریه](https://last-cdn.com/2024/07/26/H9fCTlt57YSffZw4BeiQ9VwjsOrosfWtHdMYG14E.jpg)
![طبقه بالای موزه قاجار](https://last-cdn.com/2024/07/26/3gDuZrNl7OSP5mZCUfCNizBM3KW4kWq9ysbIC5fJ.jpg)
![از قران تا قاز ، سکه های رایج دوره قاجار](https://last-cdn.com/2024/07/26/KrUBavB9txGvveMEqR5qr6rdIbGgXeLND9xEiWoa.jpg)
وقتی وارد زیرزمین شدیم ، حوضخانه بزرگی قرار داشت و ستونها و آجرکاریهای سقف بر شکوه و اصالت عمارت میافزود . تالار سنگ، اسلحه و البسه و ... در زیر زمین قرار دارد. . در تالار سنگ ، سنگ مرمرین حکم ولیعهدی مظفرالدین شاه دیدنی بود . به نظر من این موزه دیدنی تر از موزه آذربایجان بود . حدود یکساعت در موزه گشتیم و بابت ورودی آن نفری 20 هزار تومان پرداختیم .
![سنگ یادبود ولیعهدی مظفرالدین شاه](https://last-cdn.com/2024/07/26/WPepdZk55ydbJNKSNczuXqDDBiEfdjQCehVEafzQ.jpg)
![تصویر زیرزمین خانه قاجار : منبع اینترنت](https://last-cdn.com/2024/07/28/zfSQ6Ml9UWQg3BIXvZOSKE6AIzH8vUv825p8a1Aa.jpg)
تصویر زیرزمین خانه قاجار : منبع اینترنت
به سفارش مسئول موزه قاجار به بوستان مقبره الشعرا برگشتیم و عزم بازدید از موزه احد حسینی ( مجسمه ساز ) را کردیم . این موزه در قسمت جنوبی بوستان قرار دارد همانجایی که سالهاست در حال گودبرداری و ساخت و جدول کشی است و انگار قرار نیست این ساخت و سازهای شهرداری تمام شود !!! بهرحال با بلیت ورودی نفری 20 هزار تومان وارد موزه شدیم .
![عملیات عمرانی تمام نشدنی !!](https://last-cdn.com/2024/07/26/fkYFDSkGkptMUknq8Ycu9t2lPKc2oIXneIaafkaQ.jpg)
احد حسینی هنرمندی است که آثار و مجسمه هايش در اكثر پايتخت هاي هنري جهان از جمله 'پاريس'، 'رم' و ' استانبول' شناخته شده و در معرض دید تماشاگران قرار گرفته است. مجسمه سازی گمنام و بي ادعا از محله گوزه گر خانه تبریز. او در دبیرستان فردوسی تبریز تحصیل کرد و سپس جهت تکمیل هنرش به تهران و رم و پاریس نقل مکان کرد . در ایران مورد تحسین اساتید فرهنگ و هنر از جمله استاد فرشچیان قرار گرفت و در بهترين شهرهاي جهان آثار فاخري ساخته و نشان هنري از رئيس جمهوري فرانسه دريافت كرده که باعث افتخار هر ایرانی است. تصورش هم دلهره آور است که در پاریس ـ مهد هنر ـ بخواهی مجسمه مونالیزا (لبخند ژوکوند) را بسازی در حالیکه اصل تابلوی لئوناردو داوینچی کمی آنسوتر در موزه لوور فرانسه قرار دارد.
مجسمه "زندگی" یک از زیباترین اثرهای موزه بود ، بطوریکه ایده و اجرای آن ( در زیرزمین خانه اش ) از دی ماه سال ۱۳۵۴ آغاز شد و به مدت پنج سال تا فروردین ۱۳۵۹طول کشید. در آن سالهای آغازین جنگ ، تنگدستی مهمترین گرفتاری بود بطوریکه در سال چهارم ساخت این مجسمه گچی، دیگر پولی برای حسینی جهت خرید مصالح نمانده بود. او پول قرض می کند و مجسمه را کامل می کند و آنرا اهدا می کند به موزه آذربایجان . دولت هم فقط هزینه جابجایی و حمل مجسمه را متقبل می شود .از طرفی در آن سالهای اول انقلاب، مجسمه سازی نه تنها مورد اقبال عمومی نبود بلکه با اتیکت " بت سازی و بت پرستی " مورد بی مهری نیز قرار می گرفت . با اینحال حسینی پای عشقش به مجسمه سازی ایستاد و عمر و زندگی خود را پای کار نهاده است . او هنرمندی ست بی ادعا ، اخلاق گرا ، آزادیخواه ، عدالتجو ، وطن دوست و بر آمده از قشر ضعیف جامعه .خدایش حفظش کند انشالله.
![زندگی](https://last-cdn.com/2024/07/26/WDcWIHYQP7lrmq54qfJ4oLQSpaNxoW36Qu0U85Kc.jpg)
مجسمه زندگی
سالن موزه دو بخش داشت . طبقه پایین آثار کلی و در طبقه بالا سردیس شاعران معروف قرار گرفته بود. بخشی از طبقه بالا هم کارگاه استاد است که برای ما غیر قابل بازدید بود . از جمله مجسمه هاي موجود در طبقه پایین میتوان به مجسمه های زندگی ، اضطراب، زنجيرهاي بدبختي ، جام جهان نما ، جنگ ، مونالیزا و ... اشاره کرد . اکثر آثار حسینی مفهومی است و دغدغه های زندگی مدرن را به تصویر می کشد . در کنار آثار فاخرش در طبقه همکف ، مجسمه هایی قرمز رنگ وجود دارد که نماد ضرب المثلهای فارسی ست . ضمنا آنجا بود که فهمیدم این هنرمند ، بی هیچ چشمداشتی ، مجسمه هایی را جهت نصب در اماکن گردشگری تبریز ارائه داده است .
مثل مجسمه قونقا باشی ، مجسمه ستارخان و باقر خان در خانه مشروطه ، مجسمه های زیرزمین خانه قاجار ، مجسمه رزمندگان در میدان شهدا ( بازار ) ، مجسمه خاقانی در بوستان خاقانی ، مجسمه استاد نظمی میدان شکلی ، مجسمه شهریار و منظومه حیدربابا در محله خاوران تبریز و ده ها سردیس و نیم تنه دیگر . دست مریزاد . بروید و مثل من ، هم از بازدید مجسمه ها لذت ببرید هم رونقی به کسب و کار این هنرمندان بخش خصوصی کنید که با هزینه خود اقدام به اجاره و راه اندازی چنین موزه هایی می کنند . بی شک موزه احد حسینی سورپرایز سفر من به تبریز بود که در کمتر سایت گردشگری، بازدید از آن توصیه شده است.
![اضطراب](https://last-cdn.com/2024/07/26/cfK70doqVa0NvD9qUxHMAQDUJPxgBwuuhs7xLtw3.jpg)
![بیچارگان](https://last-cdn.com/2024/07/26/jqIu65wsFbraiWswzjfFufE6N2MjDU7H1Yl5w6Ja.jpg)
بعد از بازدید از موزه احد حسینی با اینکه خانه تاریخی آتشبار ( موزه نقاشی ) در خیابان شمالی بوستان مقبره الشعرا بود ترجیح دادیم پیاده برویم از پل قاری دیدن کنیم . از ظلع پایینی بوستان ، بعد از چند دقیقه به خیابان قدیمی ثقه الاسلام رسیدیم . بعد تصمصم گرفتیم کوچه پشتی ( موازی ثقه الاسلام ) را که بازار خامه فروشان مربوط به صنف رنگرزی قالی را ببینیم . این کوچه به نام حیدر تکیه سی ( تکیه حیدر ) معروف است و با قدمت 600 ساله از تاریخی ترین گذرهای تبریز است .
حیدر تکیه سی از طرف جنوب به رودخانه چایکنار و از سمت غرب وارد محله سرخاب میشود . ما مسیر کوچه غربی را به قصد بازدید از خانه تاریخی فراش باشی ( عمارت سرخه ای ) پیش گرفتیم و بعد از کمی پیاده روی به آنجا رسیدیم . البته تبدیل به هتل بوتیک شده بود و امکان ورود به عمارت نبود ولی در حیاط آن می شد دور زد و نشست و عکس گرفت .
![کوچه حیدر تکیه سی ( خامه فروشان )](https://last-cdn.com/2024/07/26/HLwiPMI6C8xAju38LTnQmKHPtxJmVV91aZIcRDKu.jpg)
![عمارت سرخه ای ( هتل بوتیک )](https://last-cdn.com/2024/07/26/TwMtBUHtyzWkcGshsXVLz0aBsXwAsDV4vsI8mamx.jpg)
عمارت سرخه ای ( هتل بوتیک )
انتهای حیدر تکیه سی هم میرسد به پل قاری که در زمان قاجاریه بنا شده و ارتباط بین بازار بزرگ و محله ششگلان را بر قرار می ساخته است . در زبان ترکی به این پل، قاری کورپوسی می گویند . کورپو به معنای پل و قاری به معنای پیر یا پیرزن و سفید موی است. علت نامگذاری این پل به نام پل پیر، بانی خیرخواه آن بوده است . در زمان قاجار، پیرزنی خیرخواه بخشی از دارایی خود را برای ساخت این پل هزینه کرد تا ما شاهد این پل زیبا و تاریخی باشیم. به علت گرمای هوا ، از روی پل عابر پیاده ، به دیدن پل قاری بسنده کردیم . مجددا به خیابان ثقه الاسلام برگشتیم و از دیدن مغازه های قدیمی و درختان سالخورده و مردمان اصیل لذت بردیم .
![تصویر پل قاری : منبع عکس اینترنت](https://last-cdn.com/2024/07/29/OUBlx3TfTQotZrV3nlGF3GHjzyQMCVXkGvN8IQOf.jpg)
![عتیقه فروشی / جلوی این مغازه میشه ساعتها ایستاد و تماشا کرد](https://last-cdn.com/2024/07/26/0o3822yTs6jkzVNkCIfdgDgjLaGfTQNShHkUVEKZ.jpg)
ناهار را در ساندویچی قدیمی سعید خوردیم و از اینکه برای ساده ترین ساندویچ ها هم وقت میگذارند و تزیین می کنند ، خوشمان آمد . فضایی ساده اما تمیز داشت که آدم را می برد به ساندویچی های دوران قدیم . در انتهای سالن ، پرچم تیم تراکتور خود نمایی می کرد ، به گمانم آقا سعید یکی از آن پرشورها باشد . با پرداخت 180 هزار تومان یک هات داگ و یک ژامبون با دو تا نوشابه شیشه ای خوردیم و بعد پیش به سوی هتل جهت استراحت نیمروزی .
![ساندویچی سعید](https://last-cdn.com/2024/07/26/G1XSTXiLQSy4fuyFbm9KiBrULxmGY7osqqbCXaWC.jpg)
خرید کردن برنامه عصر پنجشنبه بود . به علت برقراری طرح زوج و فرد ، مجبور شدیم ماشین را در همان حوالی حیدر تکیه سی پارک کنیم ، به گمانم کوچه ای بود به اسم چاپار باشی . از پل رودخانه گذشتیم از کوجه پسکوچه ها، به سمت خیابان دارایی راه افتادیم . در همان ابتدا ( بعد از پل ) دو فروشگاه ظروف مسی وجود داشت که بسیار دیدنی بودند . سپس به بازار کفش فروشان رفتیم و دو جفت کفش که قبلا دیده بودیم و تردید در خرید داشتیم، خریداری کردیم ، هم برای خودم و هم مجددا برای همدم السلطنه.
![قالبهای کفش](https://last-cdn.com/2024/07/26/qRCGc9q2JdIB0PX9IDUKG5anSQXNcjzQjP3oAl5X.jpg)
![میوه های تابستانی بر روی چرخهای قدیمی / ورودی بازار پنبه فروشان](https://last-cdn.com/2024/07/26/1N2JS1xbl2YS2t5z1B0YQ5xvmnUQRPZOUWXCZvZy.jpg)
![و بــــــاز هم بــــــازار](https://last-cdn.com/2024/07/26/qT77XbEkeZ3eADWsRbbmvCMqiLpTUboK1nHpHyFB.jpg)
و بــــــاز هم بــــــازار
از آنجا به سمت پیاده راه تربیت حرکت کردیم و مسیر میدان شهدا ـ خیابان ارتش شمالی ـ میدان ساعت را جهت گشت و گذار و بازدید از مغازه ها و هم قدم شدن با هموطنان را انتخاب کردیم . ابتدای پیاده راه تربیت ، جای شما خالی ، بستنی میل نمودیم . پنجشنبه عصر بود و پیاده راه و مغازه ها شلوغ بودند .بازار تربیت که یادگار دوران قاجار است ، به اندازه ای تمیز و زیباست که شلوغی آنجا ، آدم را اذیت نمی کند . در ورای نور و چراغ ویترینها ، معماری خانه ها و عمارت های قدیمی چشم نوازی می کنند . کف بازار سنگفرش و درختان هرس شده مرتبی در سراسر آن وجود دارد . مجسمه هایی که نماد مشاغل قدیم هستند ( مرد بستنی فروش ، مرد عکاس ، مرد پینه چی یا کفاش و .... ) در چندین جای آن مشاهده می شود .
چند پاساژ و مرکز خرید نیز در طول این پیاده راه وجود دارد . در این بازار بیشتر پوشاک آقایان و بانوان به فروش می رسد و قیمتها هم بنظرم منصفانه و خوب بودند . ما هم دست خالی برنگشیم و رمز کارتمان را فدای پیراهن و تی شرت و لباس و مانتو نمودیم . غروب هم ، وعده دیدار با یکی از دوستان دوران کودکی و نوجوانی ام که اصالتا تبریزی بودند و آن سالهای دور همسایه امان بودند، مهیا و برقرار شد، پس از حدود بیست و اندی سال .
حوالی ساعت 9 شب گشت و گذار را تمام کردیم و با اینکه می دانستیم پارک شاه گلی شلوغ و دور است ، باز دلمان خواست به آنجا برویم . با مکافات و سختی جای پارک پیدا کردیم ( در پارکینگ !! با ورودی 10 هزار تومان ) و رستوران مظفریه را برای شام انتخاب کردیم . موسیقی زنده داشت و ما هم نشستیم . فضای رستوران خوب بود اما زیاد شلوغ نبود. منوی غذا را باید با اسکن "کیو آر کد" مشاهده می کردیم که متاسفانه نشد . چندین بار تقاضای منو کاغذی کردیم که ندادند ( یا نداشتند که بدهند ) . پس از این نامهربانی ، خاطرمان مکدر شد و ترک محل نمودیم راه رستوران عمارت شاهگلی در پیش گرفتیم. جوجه کباب و کوفته تبریزی سفارش دادیم با سالاد و دوغ . کیفیت هر دو در حد معمولی بود .خاطرم هست که قیمت کوفته 190 هزار تومان و جمعا انگار 650 هزار تومان پرداختیم . پس از صرف شام و کمی پیاده روی و پله نوردی به سمت ماشین حرکت کردیم .
![صرف شام در رستوران شاهگلی](https://last-cdn.com/2024/07/26/nEsJddkS24aVHVqjD2brsSvltqXOqt3Yh86wbo4f.jpg)
صرف شام در رستوران شاه گلی
روز پنجم ، جمعه 1403.04.01
ت مثل تابستان ، تیـــــرماه ، تبریــــز : آخرین روز مسافرت بود و باید با تبریز زیبا وداع می کردیم . چمدانها را بستیم و پس از صرف صبحانه راه افتادیم . اما قبل از خروج از شهر برای خرید لبنیات به مغازه حاج سلطانعلی ( که قبلا وصفش را شنیده بودم ) رفتیم . حاج سلطانعلی از قدیمی های بازار است و لبنیات و سرشیر عسلش معروف است . آدرسش ابتدای سرای گرجی لر واقع در ورودی بازار قدیم می باشد ( خ جمهوری - روبروی خ فردوسی ). دو تا دوغ 4 کیلویی ( هر ظرف 50هزار تومان ) و یک کیلو پنیر لیقوان ( بسته بندی شده 300 هزار تومان ) خریدیم . با وجود اینکه صبحانه خورده بودیم ، یک پرس سرشیر عسل هم میل نمودیم به مبلغ 50 هزار تومان . فضای داخل مغازه هم قدیمی و دلنشین بود . از کمی آنطرفتر هم ، دو عدد ساندویچ یرآلما یومورتا خریدیم برای ناهار بین راه.
ساعت حدودا 10 صبح بود که از تبریز حرکت کردیم ، کمی که پیش آمدیم احساس کردم کولر ماشین به خوبی خنک نمی کند . از آنجا که چند سال قبل نیز چنین موردی پیش آمده بود ، حدس زدم که بخاطر کاهش گاز کولر است که آن هم با شارژ مجدد و با صرف زمان کوتاهی ، رفع می شود . بنابراین تصمیم گرفتم به بستان آباد ( حوالی کیلومتر 60 تبریز ) که رسیدیم گاز کولر را شارژ کنم . پس از رسیدن به بستان آباد و کمربندی آن ( معروف به جاده ترانزیت ) به خاطر تعطیلی جمعه اکثر مغازه ها بسته بودند . خلاصه پس از جستجوی زیاد به یک باتری سازی رسیدیم که تخصص آن ماشین های سنگین بود. صاحب مغازه ( حسن آقا ) حضور نداشت و شاگرد مغازه با هماهنگی با حسن آقا نسبت به شارژ اقدام کرد .
کمی کار طول کشید و کار به بررسی فیوزها و این طرف و آنطرف رفتن شاگرد و تماسهای مکرر با حسن آقا کشیده شد . از شاگرد پرسیدم مشکل چیه ؟ گفت کولر ماشین ایراد برقی داره . بعد از مدتی خود آقا حسن آمدند و تک تک موارد را چک کردند تا عیب کولر مشخص شد. خرابی بوبین کمپرسور کولر . ساعت حوالی 13 شده بود و هیچ مغازه لوازم یدکی باز نبود . خرابی ماشین آن هم در جاده و آن گرمای تابستانی ، فکر آدم را درگیر و خسته می کند . حسن آقا که احوال درماندگی ما را دید گفت تمام سعی خودم را میکنم که بوبین را تعمیر کنم . خدا خیرش بدهد ، از استراحت و ناهارش زد و پای حرفش ایستاد و با جدیت ، تمرکز ، دقت و وسواس ، مشکل پیش آمده را تعمیر کرد.
آبمیوه ای مهمانمان کرد و ما هم ساندویچ هایی که برای ناهار گرفته بودیم به او و شاگردش دادیم . ساعت چهار و نیم عصر کار ماشین تمام شد و حسن آقا گفت فقط بخاطر این که مسافر و مهمان ما بودید و راهتان طولانی بود ماندم و هر آنچه توانستم برایتان انجام دادم . بزرگی آدمها به مدرک و شغل و داراییشان نیست ، گاهی در دوردستها نیز می توان حس کرد که هنوز ضمیر پاک و وجدان کاری و نوعدوستی باقی ست .
![چالش کولر ماشین](https://last-cdn.com/2024/07/26/QB9EoQaIPMX3qRqLNhaLlNV7pT6K7P0oLlwDnPjd.jpg)
![ر مثل روزی حلال](https://last-cdn.com/2024/07/26/ycDIHKsE9zziWjIvGmBqksGSMS7sM1QR9qLGI14B.jpg)
ر مثل روزی حلال
حوالی ساعت 5 عصر ، از بستان آباد حرکت کردیم . باقی مسیر ، فقط جاده های خاکستری بود که ما به سوی تهران رهنمون می ساخت . دقایقی پیش از نیمه شب ، ماشین در پارکینگ خانه آرام گرفت و خاطرات تبریز زیبا در گوشه ای از ذهن ما .
نکات و پیشنهادات :
خ مثل ختم کلام ، اینکه:
- اگر به تبریز سفر نکرده اید ، حتما بروید و اگر رفته اید باز هم بروید
- با توجه به مسافت نه چندان دور تبریز ، اگر حوصله رانندگی دارید ، استفاده از سواری شخصی گزینه خوبی است . کل مسافتی که ما در این سفر پیمودیم 1430 کیلومتر بود . قدر بنزین آزاد سه هزار تومانی را بدانید.
- سعی کنید هتل و محل اقامت خود را در حوالی مرکز شهر انتخاب کنید . پیاده روی در بافت مرکزی شهر حس خوبی دارد.
- برای داشتن یک سفر خوب ، برنامه ریزی ، مطالعه و مدیریت زمان داشته باشید . در تبریز، صبح ها زودتر بیرون بزنید و به یاد داشته باشید به جز برخی پارکها ، شهر زودتر از بقیه شهرها به خواب می رود و برنامه شبگردی تقریبا کمرنگ است .
- برای تردد در تبریز مترو ، اتوبوس و تاکسی موجود است . تاکسی اینترنتی هم فعال است و نسبت به تهران کرایه ها خیلی کمتر است . ضمن اینکه از شنبه تا پنجشنبه در مرکز شهر ، طرح زوج و فرد اجرا می شود . علاوه بر آن ، پیدا کردن جای پارک نیز معضل دیگری در بافت مرکزی شهر است .
- نظر شخصی من این است که به جای خیابانگردی با ماشین و دیدن مردم از پشت پنجره ماشین و یا بازدید از پاساژهای آنچنانی و خلوت ، به کف خیابانها و بازار و کوچه ها بروید و با مردم همکلام و همقدم شوید . هم صحبتی با مردم مهمان نواز تبریز را از دست ندهید و از لهجه و فرهنگ و آداب آنها لذت ببرید.
- تبریز جاهای دیدنی زیادی دارد . علاوه بر جاهایی که ما رفتیم، مراکز خرید متعدد( مثل لاله پارک ) و موزه های دیگری نظیر موزه صدا ، موزه سنجش ، موزه عصر آهن ... و همچنین عمارتهای تاریخی بسیاری دارد که می توانید در برنامه سفر خود بگنجانید .
- دلیل اینکه در این سفرنامه ، زیاد به تاریخ و سابقه مکانهای تاریخی و دیدنی نپرداختم این بود که با سرچ در اینترنت اطلاعات کاملتر و دقیقتر ، به همراه عکسهای جذابتری ، از آنجه من میخواستم درج کنم، خواهید یافت .
- رستوران گردی را در تبریز فراموش نکنید . بابت کیفیت و قیمت غذا ، اکثر غذاخوری های تبریز نمره قبولی می گیرند. فقط یادتان باشد که در رستورانهای نامی بموقع حاضر شوید ( پیش از آنکه خیلی شلوغ شود ) و دیگر اینکه رستورانهای مرکز شهر و بازار ، عمدتا تا ساعت 5 عصر فعال هستند و سپس تعطیل می شوند .
- روستای کندوان آب معدنی معروف و رایگانی دارد ، چند عدد دبه برای آوردن آب کندوان در پشت ماشین داشته باشید .
- تبریز شهر تمیزی ست. حتی در شلوغترین معابر نیز می توانید این موضوع را ببینید . بنابراین حدالامکان با رعایت پاکیزگی لطمه ای به ظاهر این شهر دوست داشتنی نزنیم.
- سوغات و خرید را فراموش نکنید . فرش و تابلو فرشهای تبریـــز شهرت جهانی دارند. چرم تبریز نیز از سوغاتیهای درجهی یک این شهر است . خرید کیف و کفش در بازار تبریز از یادگاری های مهم تبریز است . از دسته شیرین جات نیز می توانید قرابیه ، ریس و نوقا برای اقوام تهیه کنید . قنادی رکس و تشریفات از معروفترین قنادی های تبریز هستند ولی ما به سفارش یکی از دوستان تبریزی از "قنادی تبریزی" خرید کردیم . قرابیه را به گمانم کیلویی 420 هزار تومان خریدیم . تازه و خوشمزه بود . همانجا برایتان سلفون پیچی میکنند و تا مدتها میشود نگه داشت .
- هزینه سفر ما ( دو نفر ) با وسیله شخصی به مدت چهار شب و پنج روز با در نظر گرفتن کلیه موارد ( خرید ـ سوغاتی ) در خردادماه 1403 خورشیدی ، با بی ارزشترین پول دنیا ، حدود بیست میلیون تومان شد .
- از آنجا که حافظه بنده در به یادآوری مخارج آنچنان یاری نمی کند ، از همدم السلطنه که نقش حافظه جانبی در ارائه اطلاعات این سفر داشتند سپاسگزارم.
- بابت تعدد تصاویر و همچنین طولانی شدن ثبت این نوشتار ( حدود چهل روز به علت مشغله بسیار ) که ممکن است باعث گسستگی مطالب شده باشد ، عذرخواهی میکنم . یا حق . خدا نگاه بان همگی.