من شاهرخ باقرپور ، 46 ساله ، متاهل و ساکن شهر رشت هستم . از سال 1379 و به مدت 15 سال به عنوان کارمند در یک شرکت ساخت و ساز و فروش مسکن مشغول به کار می باشم . در سال 1383 با همسرم آشنا شدم و ازدواج نمودیم . حاصل این ازدواج وجود یک فرزند ده ساله به نام ترمه است .
از اولین روزهای ازدواج ، از علاقه مشترکمان به سفر صحبت نمودیم و با هم قرار گذاشتیم هر ساله بخش عمده ای از درآمد مشترکمان را صرف سفر و بازدید از مکان های دیدنی داخل و یا خارج از کشور عزیزمان نماییم . خدا را شاکریم که توانستیم تاکنون به این امر مهم بپردازیم . حتی تشخیص اختلال اوتیسم در تنها فرزند عزیزمان نیز نتوانست ما را از انجام آن بازدارد .
والدینی که دارای فرزند با این نوع اختلال می باشند بسیار خوب می دانند که زندگی روزمره و عادی به همراه چنین فرزندی بس مشکل و طاقت فرساست . چه رسد به این که مجبور باشید با عوامل و فاکتورهای غیر قابل پیش بینی و خارج از کنترل که از خصوصیات جدایی ناپذیر هر سفر است ، مواجه شوید .
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی / صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی
سعدی به لب دریا دردانه کجا یابی / در کام نهنگان رو گر میطلبی کامی
با شروع سال 1394 و گذراندن تعطیلات نوروزی در منزل و انجام دید و بازدید های مرسوم و متداول آن ایام ، کم کم میل و رغبت برای رفتن به سفری جدید در دل و ذهنمان نقش می بست . سفر به یک مکان دیدنی و مفرح و جذاب و در عین حال با هزینه ای مقرون به صرفه !!!
ضرب المثل ما گیلک ها اینجا مصداق پیدا می کند که می گوید ماهیه نر خیی ، اشبلان . یعنی یک ماهی می خواهی که هم گوشت لذیذ ماهی نر را داشته باشد و هم تخم ماهی ماده را !!! در یکی از سفرنامه های بسیار مفید ، جذاب و پربار یک هموطن و خانواده اش در سفر زمینی به ترکیه که در وب گاه وزین و معتبر last second منتشر گردیده بود ، از اقامت چند روزه در دهکده ای ساحلی به نام الودنیز ( Oludeniz ) نام برده شده و بسیار تعریف و تمجید گردیده بود .
پس آن دهکده ساحلی را هدف و مقصد سفر خود انتخاب کردیم . اکنون زمان جمع آوری اطلاعات در خصوص مقصد سفر و راههای رسیدن به آن بود .
الودنیز به معنی دریای مرده ، معروف به آبگیر آبی ( blue lagoon)، منطقه ای است ساحلی واقع در جنوب غربی کشور ترکیه ، جنوب شرقی استان موغلا (Mugla) و در محل به هم پیوستن دریاهای مدیترانه و اژه ، نزدیک به بندر ساحلی و زیبای فتحیه (فتیه) (Fethiye) . به جهت پیشروی آب دریا از طریق یک تنگه باریک به پشت نوار ساحلی ، آبگیری بسیار زیبا ، چشم نواز و ساکن و آرام ، به رنگ های آبی و فیروزه ای که به وسیله کوهها و تپه های جنگلی اطراف احاطه گردیده ، به وجود آمده است .
به مرور زمان و با احداث خیابان ها، ویلاها، مغازه ها، هتل ها ، کافه ها و رستوان های مختلف و متعدد در زمین ها ، تپه ها و کوههای منطقه ، دهکده ساحلی الودنیز با وضعیت فعلی شکل گرفت .
در برخی از نوشته ها ، از آن دهکده به عنوان یکی از پنج منطقه برتر تفریحی و گردشگری کشور ترکیه و در بعضی دیگر از متون در رده ی ده ساحل برتر دنیا نام برده شده است . برای رسیدن به آنجا و برای کاهش هزینه های سفر تصمیم گرفتیم از خطوط هوایی داخلی کشور ترکیه استفاده کنیم . می دانستیم که بعضی از هموطنان به شهر وان ترکیه رفته و از آنجا به برخی از شهرهای مهم همچون استانبول ، ازمیر ، آنکارا و آنتالیا پرواز می کنند .
از طریق اینترنت به وب گاه رسمی فرودگاه فریت ملن شهر وان ترکیه مراجعه کردیم . فریت ملن (Ferit Melen) نام سیاستمدار معروف و فقید آن شهر است . دیدیم که در اکثر روزها و به صورت منظم پروازهایی به شهرهای فوق انجام می گیرد .
خط هوایی سان اکسپرس (sun express) پروازهای مستقیم رفت و برگشت بین شهر وان و شهرآنتالیای ترکیه را انجام می دهد . به وب گاه رسمی آن خط هوایی مراجعه کردیم . روز و ساعت پروازهای رفت و برگشت را با توجه به برنامه سفرمان ، انتخاب نمودیم .
باید دقت می کردیم که زمان کافی برای رسیدن به موقع به هر یک از پروازها را داشته باشیم و در عین حال نیز نمی بایست روز و ساعات پروازها طوری انتخاب می شد که باعث تلف شدن وقت و بالا رفتن هزینه اقامت می شد . در این محاسبه می بایست اختلاف ساعت بین کشورمان و کشور ترکیه را نیز لحاظ می کردیم .
به یاد آوردیم که یکی از دوستانمان ، در سفری ، از پروازهای فرودگاه شهر وان استفاده کرده بود . با آن دوست تماس گرفتیم . شماره تلفن همراه جناب آقای جنگی ، هموطن ساکن در شهر ارومیه را به ما دادند . ایشان با کمال سرعت و صداقت پروازهای درخواستی را رزرو نموده و تصاویر مربوط به آن را با پست الکترونیکی فرستادند .
با احتساب حق الزحمه ناچیزی ، کلاً 10.500.000ریال پرداخت نمودیم . مبلغ پرداختی با توجه به قیمتهای مندرج در وب گاه آن خط هوایی و قیمت روز ارزهای خارجی ، قابل محاسبه و کنترل بود . درجه پروازهای خریداری شده از نوع اقتصادی (sun eco) یعنی با حداقل فاصله بین ردیف های صندلی و بدون سرو غذای رایگان و با اجازه حمل حداکثر 15 کیلوگرم بار برای هر نفر مسافر بود . البته بهای فوق با فاصله زمانی دو ماه از تاریخ پروازها محاسبه و پرداخت گردید . مسلماً با نزدیک شدن به آن می بایست بهای بیشتری را پرداخت می نمودیم .
با توجه به تجربه دوستانمان در سفر به شهر وان و همزمانی سفرمان با شروع ماه مبارک رمضان ، نیازی به رزرو هتل در شهر وان ندیدیم و متوجه شدیم با مراجعه به تعدادی از هتل ها و کمی چانه زنی می توانیم اتاق دلخواه با هزینه ی مورد نظر برای یک شب اقامت را پیدا کنیم . اما برای اقامت چند روزه در الودنیز موضوع فرق می کرد .
با فرا رسیدن ماههای تفریح و گردش در آن منطقه و سفر عده کثیری گردشگر از اقصی نقاط خصوصاً از کشورهای غربی ، پیدا کردن هتل برای اقامت سخت شده و قیمت ها و هزینه های اقامت نیز بیشتر می شد . به این دلیل تصمیم گرفتیم برای اقامت در الودنیز ، هتل رزرو نماییم .
به وب گاه معتبر و مشهور Tripadvisor مراجعه کردیم . 108 هتل بر اساس نظرات مسافران و امتیاز دهی آنان رتبه بندی و معرفی شده بود . هفت هتل رتبه های یکم تا هفتم از نظر قیمت مطابق بودجه ی در نظر گرفته شده توسط ما نبود . اما هتل رتبه هشتم به نام Vento از نوع هتل های Boutique ( با سبک طراحی و معماری محلی ) کاملاً با بودجه و مشخصات مورد نظر ما مطابقت داشت . هتلی سه ستاره در دو طبقه و دارای حداکثر 30 اتاق جهت اقامت و کلیه اتاق ها مجهز به دستگاه تهویه هوا و دارای یک استخر متوسط رو باز در محوطه و واقع در نزدیکی یکی از میادین اصلی محله ی Hisaronu .
مکان هتل دارای دسترسی بسیار خوب به قسمت های دیگر محله و سایر محله های الودنیز هم به صورت پیاده و هم با وسایل حمل و نقل عمومی می باشد . با سرکار خانم محمدی از آژانس معتبر سفردوستان در تهران تماس گرفتیم . ایشان یک اتاق سه تخته برای دو نفر بزرگسال و یک بچه ی ده ساله و به مدت پنج شب اقامت به همراه صبحانه و به تاریخ های مورد نظرمان را رزرو نموده و تصاویر مربوط به آن را با پست الکترونیکی فرستادند .
از این بابت کلاً 7.500.000ریال پرداختیم. رزرو هتل حدود یک ماه و نیم قبل از موعد سفر انجام گرفت . با توجه به موارد مشروحه فوق و شرایط کاری من و همسرم و وضعیت تحصیلی دخترمان ، انجام سفر را این طور برنامه ریزی کردیم :
1 – بامداد روز شنبه سی ام خرداد ماه ، حرکت زمینی از رشت به سوی مرز رازی با خودروی شخصی و پارک خودرو در پارکینگ مرز و خروج از مرز و ورود به کشور ترکیه و سپس رفتن به شهر وان و یک شب اقامت در آن شهر .
2 – پرواز به سوی شهر آنتالیا از فرودگاه شهر وان در ساعت 13:30 (به وقت محلی ) روز یکشنبه سی و یکم خرداد ماه و سپس سفر زمینی از آنتالیا به شهر فتحیه (فتیه) با اتوبوس بین شهری و نهایتاً رفتن به الودنیز .
3 – پنج شب اقامت در Vento Boutique Hotel در محله Hisaronu دهکده ساحلی الودنیز .
4 – بازگشت از الودنیز به شهر فتحیه و سپس سفر زمینی از فتحیه به شهر آنتالیا با اتوبوس های بین شهری و پرواز به سوی شهر وان از فرودگاه شهر آنتالیا در ساعت 19:30 (به وقت محلی) روز جمعه پنجم تیرماه و یک شب اقامت در شهر وان .
5 – بازگشت به مرز رازی از شهر وان ترکیه و ورود به کشور عزیزمان و حرکت به سوی رشت در روز شنبه ششم تیرماه.
مسیر سفر (رفت) . در انتهای مسیر برگشت ، از طریق تبریز ، زنجان و منجیل به سوی رشت رفتیم
تا روز آغاز سفر ، فرصت کافی داشتیم تا موارد زیر را انجام دهیم :
1 – پرداخت مبلغ 250.000ریال برای هر نفر (عوارض خروج از کشور از مرز زمینی ) .
2 – پرداخت مبلغ 30.000ریال برای هر نفر (درآمد بازارچه مرز رازی ، شهرداری قطور) .
3 – تعمیر ، سرویس و بازدیدهای لازم و معمول قبل از شروع سفر برای خودروی سمندمان .
4 – جمع آوری پوشاک و وسایل مورد نیاز سفر در تنها چمدان سفرمان .
5 – خرید ارز مورد نیاز سفر با توجه به توان مالی به مبلغ نهصد دلار( یک دلار معادل 3325 تومان) .
راس ساعت چهار صبح روز شنبه سی ام خردادماه از خواب بیدار شدیم و پس از آماده شدن و انتقال تنها چمدان سفرمان و سایر اقلام و وسایل مورد نیاز سفر به خودرو ، حدود ساعت پنج صبح از شهر رشت خارج شدیم و پس از پیمودن حدود 650 کیلومتر طی یازده ساعت (با احتساب توقف های کوتاه و ضروری در بین راه) از طریق پونل ، خلخال ، میانه ، بستان آباد ، تبریز ، مرند و خوی ، راس ساعت چهار بعدازظهر به پارکینگ روباز مرز رازی مربوط به شهرداری قطور رسیدیم و پس از پارک خودرو و دریافت کارت ، به طرف ساختمان مرزی که در فاصله200 متری پارکینگ قرار دارد ، حرکت کردیم.
لازم به ذکر است که وضعیت جاده حدفاصل خلخال تا میانه اصلاً مساعد نبود و تصمیم گرفتیم در برگشت از مسیر تبریز، زنجان ، منجیل تردد نماییم .
در فاصله پارکینگ تا ساختمان مرزی ، 100 دلار از موجودی ارزمان را با جوانی که در کار خرید و فروش آن بود به مبلغ 265 لیر ترکیه تبدیل نمودیم . این بالاترین نرخ برابری تا پایان سفرمان بود و پس از آن نتوانستیم باقیمانده دلارهایمان را به این نرخ برابری خوب ، تبدیل کنیم .
به علت واریز مبالغ ریالی مربوط به خروج زمینی از کشور در شهر خود و همچنین شروع ماه مبارک رمضان ، ساختمان مرزی بسیار خلوت بود و بدون ذره ای معطلی موفق به دریافت مهر خروج از کشور در گذرنامه های خود شدیم . در ساختمان مرزی کشور ترکیه نیز به سرعت مهر ورود را دریافت کرده و قدم به خاک آن کشور گذاشتیم .
چندین ون (dolmus) منتظر مسافرگیری بودند . سوار آن یک که نوبتش بود ، شدیم . قبل از ما دختری به همراه مادرش که اهل تبریز بودند و قصد داشتند از وان به شهر ازمیر پرواز کنند ، سوار شده بودند . در فاصله یک ساعت انتظار ، هیچ مسافری از سوی ایران وارد خاک ترکیه نشد . با نزدیک شدن به پایان وقت کاری ساختمان مرزی ایران ، راننده به ناچار با همین تعداد مسافر به سوی شهر وان حرکت کرد . بعد از یک ساعت و نیم و طی حدود 100 کیلومتر ، به شهر وان رسیدیم .
ون برای رفتن از مرز کاپیکوی به شهر وان ترکیه
ابتدا آن دو مسافر هموطن و سپس ما را به هتل خود رساندند . هزینه ون برای هر نفر 20 لیر و کلاً 60 لیر پرداختیم . هتل مورد درخواست ما برای اقامت به نام (ada palas) واقع در بر اصلی ترین خیابان شهر به نام جمهوریت است .
هتلی دو ستاره و در پنج طبقه و بدون دستگاه تهویه هوا در اتاق ها و امکان برخورداری از wifi رایگان در کلیه اتاق ها . از بابت نداشتن دستگاه تهویه هوا در اتاق خود نگران نبودیم . چون هوا در اوایل تیرماه بسیار مطبوع و دلپذیر بود .
دمای هوا ، روزها از 25 درجه سانتیگراد تجاوز نمی کرد و شب ها به حدود 12 درجه سانتیگراد می رسید . به علت کمبود مسافر ، می توانستیم بهترین اتاق را با حداقل هزینه انتخاب کنیم . اتاق انتخابی ما اتاقی نسبتاً بزرگ با چهارتخت و در طبقه سوم هتل و مشرف به خیابان اصلی بود .
سرویس های خواب تمیز و تخت های راحتی داشت و پاکیزگی سرویس بهداشتی و حمام خوب و قابل قبول بود . با توجه به هزینه پرداختی ، امکانات ، تمیزی و راحتی هتل ، بیش از حد انتظارمان بود . حال وقت آن رسیده بود که با استراحت و استحمام ، خستگی بیش از 12 ساعت سفر زمینی را از تن خود بیرون کنیم .
هتل دو ستاره (ada palas) در شهر وان ترکیه
هنگام غروب و نزدیک به زمان افطار به خیابان های اطراف هتل رفتیم . در یادداشت ها و سفرنامه های مربوط به شهر وان خوانده بودیم که در اوایل شب ، فروشگاهها و اماکن عمومی تعطیل شده و مردم شهر به سرعت به منازل خود می روند و خیابانها و پیاده روها خالی از رفت و آمد می شود . اما در شب های ماه مبارک رمضان ، موضوع کاملاً فرق می کرد .
با نزدیک شدن به زمان افطار ، غذاخوری ها و رستوران های خیابان های اصلی مملو از مردم می شد . شهر جنب و جوش خاصی پیدا می کرد . بعد از افطار هم نوشیدن چای و انواع نوشیدنی های دیگر به همراه شیرینی های مخصوص آن منطقه همچون باقلوا ، کنوفه و کادایف رواج داشت و مردم تا ساعتی پس از نیمه های شب در پیاده روها قدم می زدند و از هوای مطبوع و بسیار خنک آن شب ها استفاده می کردند .
پس از خوردن شام و کمی قدم زدن ، برای استراحت و خواب به هتل برگشتیم . صبح روز یکشنبه سی و یکم خرداد ماه ، پس از صرف صبحانه ای مفصل در رستوران هتل که در بالاترین طبقه آن قرار داشت ، جهت پیاده روی به خیابان های اطراف هتل رفتیم . برخلاف شب قبل ، به دلیل روزه داری مردم و تعطیلی آخر هفته ، شهر خلوت و اکثر فروشگاهها بسته بود .
خوردن صبحانه ، در شهر وان بسیار رواج دارد و در سراسر ترکیه ، شهر وان را با صبحانه های مفصل و متنوعش می شناسند . به دلیل ماه مبارک رمضان ، همه کافه ها و سالن های صبحانه خوری تعطیل بود . با یکی از تاکسی های منتظر مسافر در ایستگاه ، قرار گذاشتیم که راس ساعت یازده برای رفتن به فرودگاه شهر، به درب هتل مراجعه کند . کمی زودتر از ساعت یازده به هتل رفتیم و پس از تخلیه اتاق و تسویه حساب ، راس ساعت یازده سوار بر تاکسی ، به فرودگاه فریت ملن شهر وان واقع در جنوب شرقی شهر و در کنار دریاچه معروف آن رفتیم .
از این بابت 25 لیر پرداختیم . فرودگاه شهر وان ، فرودگاهی کوچک و بسیار تمیز و با نظم و ترتیب است . با آرامش ، مراحل تحویل چمدان ، دریافت کارت پرواز و کنترل های امنیتی را گذرانده و منتظر سوار شدن به هواپیما شدیم . با یکربع ساعت تاخیر و در ساعت 13:45 (به وقت محلی) به سوی شهر آنتالیا پرواز کردیم .
دو ساعت بعد ، هواپیما در فرودگاه بزرگ ، مدرن و پر رفت و آمد و بسیار با نظم و ترتیب آنتالیا به زمین نشست . پس از گرفتن چمدان ، به طرف درب خروجی ترمینال حرکت کردیم .
نمایی از داخل ترمینال مسافربری فرودگاه آنتالیا
در یادداشت هایی به زبان انگلیسی که در اینترنت خوانده بودیم ، خط اتوبوس رانی شماره 600 ، مسافران را از فرودگاه آنتالیا واقع در شرق شهر به ترمینال مسافربری اتوبوس های بین شهری (otogar) واقع در غرب شهر می برد .
به محض خارج شدن از سالن ترمینال فرودگاه ، دیدیم که اتوبوس شهری عریض و طویلی به شماره خط 600 مشغول مسافرگیری است . بلافاصله سوار شدیم و چمدان همراهمان را در فضای بدون صندلی وسط اتوبوس ، قرار دادیم . به علت توقف در ایستگاههای مختلف ، بعد از یکساعت به ترمینال مسافربری اتوبوس های بین شهری رسیدیم .
از بابت هر نفر چهار لیر و کلاً 12 لیر پرداخت کردیم . راهنمایی شدیم که خطوط اتوبوس رانی شرکت پاموکاله ، سفرهای زمینی به مقصد شهر فتحیه را انجام می دهد . به دفتر آن شرکت در همان ترمینال مراجعه کردیم و با پرداخت 40 لیر برای هر نفر و مجموعاً 120 لیر موفق به خرید بلیط سفر زمینی با اتوبوس به شهر فتحیه شدیم . ساعت حرکت 6:30 عصر بود . فرصت داشتیم ضمن استراحت و رفع خستگی در فضای خنک و مطبوع سالن بسیار بزرگ ترمینال و استفاده از سرویس بهداشتی آن ، ناهار را در یکی از چند غذاخوری موجود در همانجا بخوریم . چون در ساعات انتهایی شب به هتلمان در الودنیز می رسیدیم ، ناهار مفصلی که شامل انواع پیده و له معجون و چند نوشیدنی بود را سفارش دادیم . راس ساعت 6:30 عصر سوار بر اتوبوس به سمت شهر فتحیه حرکت کردیم .
اتوبوس بین شهری آنتالیا به فتحیه
مسیر 200 کیلومتری بین شهرهای آنتالیا تا فتحیه که با احتساب یکربع ساعت توقف در یکی از رستوران های تمیز و مجهز بین راهی ، در سه ساعت و نیم طی شد ، برایمان بسیار کوتاه و با خستگی کمی همراه بود .
دیدن مناظرییلاقی بسیار زیبای اطراف که با افزایش ارتفاع مسیر ، بر جذابیت و چشم نوازی آن افزوده میشد و همچنین راحتی صندلی های اتوبوس و امکانات داخل آن و دو نوبت پذیرایی در حین حرکت ، در کوتاه به نظر رسیدن مسیر بسیار موثر بود .
در روبروی هر مسافر و بر روی عقب هر صندلی ، یک دستگاه صفحه دیجیتال هوشمند و یک عدد گوشی نصب بود که می توانستید از آن طریق به اینترنت ، چندین کانال تلویزیونی کشورترکیه ، انواع فیلم های سینمایی و موزیک ویدیوهای روز و معروف دنیا و نیز به چندین بازی کامپیوتری پرطرفدار دسترسی داشته باشید . حدود ساعت 10 شب به شهر فتحیه رسیدیم .
در پشت ترمینال اتوبوس های مسافربری و در بر خیابان که به دلیل همجواری با فروشگاه زنجیره ای carrefour ، به همان نام معروف بود ، ایستگاه دلموش برای رفتن به الودنیز قرار داشت . پس از دو دقیقه سوار یکدستگاه دلموش شده و به سمت الودنیز حرکت کردیم .
مسیر سربالایی بود و هر چه می رفتیم بر تعداد کافه ها، بارها ، رستوران ها و فروشگاههای اطراف افزوده می شد . دیدن تعداد زیاد مسافرانی که برای قدم زدن ، تفریح و لذت بردن از هوای مطبوع و دلپذیر آن شبهای منطقه به همراه صرف نوشیدنی و شنیدن موزیک دلخواه ، به پیاده روها ، بارها و کافه های دوطرف مسیر آمده بودند ، جالب بود .
س از طی 10 کیلومتر در یکربع ساعت ، به محله hisaronu دهکده ساحلی الودنیز رسیدیم . در یک میدان اصلی از دلموش پیاده شدیم و از بابت هر نفر 3.5 لیر و کلاً 10 لیر پرداخت کردیم . شبها از حدود ساعت 9 به بعد ، خیابان های اصلی محله را به روی وسایل نقلیه موتوری می بستند و گردشگران فقط می بایست بصورت پیاده در داخل محله رفت و آمد داشته و به گشت و گذار و تفریح بپردازند .
اما روزها وسایل نقلیه موتوری خصوصاً دولموش ها اجازه داشتند مسافران را در نقاط مختلف محله پیاده و سوار نمایند . جالب این که هتل محل اقامتمان در فاصله 50 متری از بر اصلی آن میدان و درست در نقطه انتهایی اجازه تردد دلموش ها در هنگام شب قرار داشت . یعنی در عین حال که شب ها با پای پیاده دسترسی بسیار نزدیک و خوبی به قسمت های برگزاری تفریحات شبانه محله داشتیم ، می توانستیم با دلموش به سایر محله های دهکده نیز برویم .
فاصله هتل از بر اصلی میدان مزیت دیگری داشت و آن اینکه در موقع استراحت و خواب شبانه ، از صدای موزیک و شادی و خواندن آواز که تا پاسی از شب ادامه داشت ، به دور و مصون بودیم . به پذیرش هتل مراجعه کردیم .
ضمن خوش آمد گویی به زبان انگلیسی و تایید رزرو ، سوال کردند از کدام کشور می آیید؟ گفتیم از ایران . تعجب کردند و پرسیدند که شما عرب هستید؟ جواب دادیم ، نه ، ایرانی هستیم . از موقعیت کشور عزیزمان و محل سکونت خود آگاهی دادیم
. اما همچنان تعجب و ابهام را می شد در چهره شان دید . این محاوره به کرات در طی روزهای آینده و در نقاط مختلف تکرار شد . از این موضوع کمی دلگیر می شدیم . شاید این سفرنامه روزنه ای باشد که هموطنانمان ، همچون سایر نقاط ترکیه ، این منطقه را نیز فتح نمایند
. مسئول پذیرش آن شب هتل پیشنهاد داد با پرداخت فقط 20 دلار توسط ما ، می تواند یکی از اتاق های خانواده (family room) را برای تمامی مدت پنج شب اقامت به ما اختصاص دهد .
بی درنگ پذیرفتیم و با پرداخت آن ، ما را به آن اتاق واقع در طبقه دوم ساختمان هتل هدایت کردند . هر یک از اتاق های هتل به نام شهری معروف از شهرهای دنیا نام گذاری شده بود . اتاق ما پاریس نام داشت . درحقیقت دو اتاق نسبتاً بزرگ با حدود کلاً 30 متر مربع مساحت ، دارای چهار تخت خواب و یک سرویس بهداشتی و حمام تمیز و مجهز و هر یک از اتاق ها دارای یک تراس . یکی از اتاق ها مجهز به دستگاه تهویه هوا و آن دیگری دارای پنکه سقفی بود .
به علت هوای مطبوع و بسیار خنک آن دهکده در روزهای اقامتمان ، شاید یک و یا دو بار از آنها استفاده کردیم . پس از 11 ساعت از ترک هتل در شهر وان ، استحمام ، استراحت و خواب را بر رفتن به بیرون از هتل برای قدم زدن و گردش و تفریح ترجیح دادیم .
اتاق خانواده پاریس واقع در طبقه دوم ساختمان هتل
صبح روز بعد ، راس ساعت 7 برای صرف صبحانه به محوطه بیرونی ساختمان هتل رفتیم . هوا بسیار لطیف ، خنک و دلپذیر بود . دیدن محوطه جمع و جور هتل و فضای سبز مرتبش که در وسط آن استخر متوسطی وجود داشت و مشاهده نمای زیبای ساختمان هتل که مشرف به محوطه بود و همچنین احاطه منطقه به وسیله تپه ها و کوههای سرسبز اطراف ، بس چشم نواز و دل انگیز بود .
سالنی در گوشه ای از محوطه هتل وجود داشت که در آن صبحانه سرو می شد . برای صرف صبحانه می توانستید از میز و صندلی های داخل سالن و یا آنهایی که درمحوطه باز و کنار استخر بود ، استفاده نمایید . تنوع خوراکی های صبحانه برایمان کافی و خوشایند بود .
نمای بیرونی ساختمان هتل
استخر هتل
ورودی هتل
تصمیم گرفتیم صبح اولین روز اقامت در الودنیز را به شناسایی اطراف هتل و مناطق و محله های همجوار بپردازیم . حدود ساعت 9 از هتل خارج شدیم .
برگزاری یک دوشنبه بازار محلی در زیر سایه بان های عریض و طویلی که مشخص شد در ساعات ابتدایی صبح ، در محوطه باز و وسیع جلوی هتلمان برپا شده بود ، غیره منتظره و بسیار دیدنی و جالب بود . اصلاً انتظار برخورد با چنین بازاری را نداشتیم . تصمیم گرفتیم هنگام ظهر و در بازگشت به هتل ، ضمن دیدار از غرفه های مختلف این بازار ، ناهار را نیز در همان بازار بخوریم .
شروع به قدم زدن در خیابان ها و کوچه های محله کردیم . کثرت کافه ها ، بارها و رستوران های مختلف و متنوع خارج از توان شمارش بود .
هتل ها ، ویلاها و اقامتگاههای بیشماری در کوچه باغهای منتهی به خیابان های اصلی وجود داشت . بسیاری از هتل ها به شکل مجموعه ای از ویلاهای ساحلی طراحی و ساخته شده اند که دارای فضای سبز پر از درخت و سبک معماری خاص آن منطقه بودند . مشخص بود اکثر ویلاها و خانه های مسکونی منطقه با تغییراتی به شکل هتل درآمده و تنها با چند باب اتاق و فضای سبز زیبا و یک استخر نه چندان بزرگ در محوطه هتل ، پذیرای مسافران و گردشگران هستند .
تعداد هتل های به سبک امروزی و جدید که دارای ساختمانی با چندین طبقه و کلی اتاق و استخرهای بزرگ می باشند ، انگشت شمار بود . حال می توانستیم پس از دو ساعت پیاده روی در خیابان ها و کوچه های پر فراز و نشیب منطقه ، دهکده ساحلی الودنیز را به شرح زیر توصیف کنیم .
الودنیز یکی از جاهای دیدنی ترکیه و دهکده ای است شامل سه محله به نام های ( Ovacik ، Hisaronu ، Belcegiz ) . محله Hisaronu در مرکز منطقه قرار دارد و دارای اختلاف سطح با دریا می باشد . در شمال شرقی آن ، محله Ovacik قراردارد که هر چه قدر به سمت شمال محله برویم از ارتفاع آن کاسته شده تا در نهایت پس از طی 10 کیلومتر به شهر فتحیه می رسیم . اما محله Belcegiz در فاصله پنج کیلومتری از مرکز به سمت جنوب و در دره ای زیبا و مشرف به دریای اژه قرار دارد .
اکثر هتل ها ، ویلاها و رستوران های بزرگ ، لوکس و گران منطقه به جهت چشم انداز به دریا و دسترسی راحت به ساحل و آبگیر معروف آبی ، در این محله وجود دارد .
نکته ی دیگری که باعث تعجب بسیار ما شد ، انبوه گردشگرانی بود که از کشورهای بریتانیایی و خصوصاً انگلیس به الودنیز آمده بودند . قبلاً و در مسافرت های گذشته به برخی از نقاط ترکیه ، می شد به مسافرانی از ملیت های مختلف ، خصوصاً روسیه برخورد نمود . اما الودنیز مملو از گردشگران بریتانیایی بود .
به طوری که ترکهای مقیم ، بسیار مسلط به زبان انگلیسی بودند و جالب این که قیمت های اجناس در فروشگاهها ، منوی نوشیدنی ها و غذاها در بارها و رستوران ها و حتی قیمت تورهای ارایه شده در بسیاری از دفاتر توریستی منطقه به پوند اعلام می گردد و چنانچه درخواست نمایید آن را به لیر و یا دلار تبدیل می کنند .
موقعیت دهکده ساحلی الودنیز در استان موغلا
محله های دهکده ساحلی الودنیز
نمای جنوبی و کامل دهکده ساحلی الودنیز و در دور دست ، شهر فتحیه ( عکس از وب گاه Tripadvisor)
در راه برگشت به هتل ، به یکی از دهها دفتر توریستی فروش انواع تورها ، مراجعه کردیم . تعداد تورهای ارایه شده زیاد و متنوع بود . اگر مدت اقامت و ارزهای جیبمان بیشتر بود ، می توانستیم حداقل برای ده روز آینده برنامه ریزی جالب و مهیج و به یاد ماندنی انجام دهیم . انواع و اقسام تورهای دریایی با قایق و لنج و کشتی مانند تور دوازده جزیره ، تور شش جزیره ، تور دره پروانه ها ، تور دالیان ، تورهای ماهیگیری و غواصی و غیره .
انواع تورهای زمینی همچون جیپ سافاری ، کوآد بایک سافاری ( سفر با موتور چهار چرخ ) ، تور تاریخی ، طبیعی سه گانه ی (Tlos – Yaka – Saklikent) و تور اسب سواری . تورهای هوایی پاراگلایدینگ و میکرو لایت ( کایت موتوری ) .
برای روز دوم اقامت ، به پیشنهاد فروشنده ، تور دریایی سفر با کشتی را انتخاب و خریداری کردیم . این تور دریایی برخلاف سایر تورها ، با حداکثر 30 نفر مسافر و در یک کشتی بزرگ و با امکانات رفاهی کافی و توقف طولانی مدت در چهار نقطه ساحلی جزایر اطراف برای شنا و آبتنی و گرفتن آفتاب و با پخت و سرو غذای گرم و کبابی و انواع سالاد برای ناهار و بدون پخش موزیک تند و بلند و بدون انجام حرکات موزون مرسوم در سایر سفرهای دریایی و به جهت آرامش و استراحت مضاعف انجام می شد .
پس از کمی چانه زنی برای هر نفر بزرگسال 45 لیر و برای دخترمان 40 لیر و مجموعاً 130 لیر پرداخت نمودیم . برای روز سوم اقامت نیز تورتاریخی ، طبیعی سه گانه ی (Tlos – Yaka – Saklikent) را انتخاب نمودیم که بعداً به تفصیل شرح خواهم داد .
از بابت این تور نیز برای هر نفر بزرگسال 45 لیر و برای دخترمان 35 لیر و مجموعاً 125 لیر پرداختیم . برای روز چهارم اقامت ، اصرار داشتم که همسرم به تور معروف و مهیج پاراگلایدینگ برود . این تور شامل رفتن به کوه باباداغ به ارتفاع 2000 متری از سطح دریا واقع در شرق الودنیز ، کمی آموزش مقدماتی ، بیمه حوادث و پرواز با پاراگلایدر به همراه یک مربی کارآزموده و فرود در نوارساحلی معروف محله Belcegiz پس از 20 تا 30 دقیقه می باشد .
هزینه تور حدود مبلغ 300.000 تومان بوده که امکان پرداخت این هزینه برای هر یک از دو نفر را نداشتیم . در نهایت همسرم نیز از خرید آن منصرف شد و ترجیح داد این مبلغ نیز صرف گردش و تفریح هر سه نفرمان شود . تصمیم گرفتیم در روز چهارم که آخرین روز اقامتمان در منطقه بود ، به دیدن شهر ساحلی و زیبای فتحیه برویم .
به میدان اصلی نزدیک به هتلمان برگشتیم . دوشنبه بازار بزرگی در زیر دیرک ها و چادرهای برافراشته در محوطه وسیع جلوی هتلمان ، شکل گرفته بود . دید و بازدید و خرید از غرفه های متنوع فروش لوازم و اجناس و خورا کی های مختلف و چانه زنی های معمول در این نوع بازارها ، داغ داغ بود . گردشگران زیادی برای دیدار و خرید ، به این بازار آمده بودند .
به نظر ما جذاب ترین غرفه های بازار مربوط به عرضه میوه ها و سبزیجات درشت و سالم ، با رنگهای متنوع و با قیمتهای بسیار مناسب بود . در برخی از غرفه ها ، خانم های آشپز محلی به پخت و عرضه غذا مشغول بودند . در زیر سایه چادرهای بر افراشته و بر روی یکی از میز و صندلی های بازار نشستیم و سفارش چند بورک (Borek ) به همراه نوشیدنی دادیم . بابت هزینه ناهار کلاً 35 لیر پرداخت کردیم .حدود ساعت 2 بعد از ظهر و پس از صرف ناهار ، برای استراحت به هتل رفتیم .
عرضه میوه ها و سبزیجات سالم ، خوشرنگ و متنوع در دوشنبه بازار هفتگی
حدود ساعت 4 بعد از ظهر به قصد دیدن نوار ساحلی زیبای محله Belcegiz و آبتنی در دریا و آبگیر معروف آن از هتل خارج شدیم . به ضلع جنوبی میدان اصلی جلوی هتل رفتیم و سوار یکدستگاه ون به مقصد ساحل شدیم . با طی چند پیچ و کاهش ارتفاع به سمت جنوب ، محله زیبای Belcegiz ، ساحل و دریای آبی و فیروزه ای آن از بین کوهها و تپه های مسیر ، نمایان شد .
پس از طی پنج کیلومتر و در زمان حدود پنج دقیقه ، به آخرین ایستگاه که منتهی به ساحل دریا بود ، رسیدیم و از ون پیاده شدیم . از این بابت نفری 3 لیر و کلاً 9 لیر پرداختیم .
محله زیبای Belcegiz و ساحل معروف آن
نمای غربی ساحل و دریای اژه در محله Belcegiz ، دهکده ی ساحلی الودنیز
ساحل عریض و طویل کمانی شکل که به وسیله کوهها و تپه های جنگلی اطراف احاطه شده ، بسیار پاک و زیبا و دیدنی بود . یکی از مناظری که بسیار مورد علاقه و توجه گردشگران قرار می گرفت ، دیدن پاراگلایدرهای رنگارنگی بود که از ارتفاع دو هزار متری کوه باباداغ واقع در شرق منطقه به پرواز درآمده و درست در طول نوار ساحلی ، حد فاصل تخت ها و چترهای مخصوص ساحل دریا و کافه ها و رستوران های مشرف به دریا ، فرود می آمدند .
در طول ساحل و به سمت غرب برای رسیدن به آبگیر آبی ، شروع به قدم زدن کردیم . مسیری برای پیاده روی به همراه درختکاری و سطل های زباله متعدد ساخته شده بود و ناچار نبودید از روی ماسه ها و به سختی به سوی آبگیر آبی بروید . در محل ورود به منطقه حفاظت شده ی آبگیر آبی ، ورودیه به مبلغ 6 لیر برای هر نفر و جمعاً 18 لیر پرداختیم .
به پیمودن مسیر تا رسیدن به محل اتصال آبگیر و دریا ادامه دادیم . حال به نقطه ای از باریکه ساحلی رسیدیم که در یک سوی آن دریای بسیار زیبا و خوش رنگ اژه و در سوی دیگر آن آبگیر معروف آبی به رنگ های آبی و فیروزه ای که با تپه های سبز و کوههای جنگلی اطراف ، احاطه شده بود ، قرار داشت . در ساحل آبگیر آبی ، دو تخت و یک سایبان به هزینه 24 لیر اجاره کردیم .
آبتنی در آب پاک ، خنک و خیلی شفاف آبگیری زیبا و بسیار آرام که توسط تپه ها و کوههای جنگلی اطراف ، محاصره شده ، به همراه مشاهده پرواز پاراگلایدرها در آسمان آبی منطقه تجربه ای بس شیرین ، شگرف و بیادماندنی بود . هر چه که به زمان غروب خورشید نزدیک می شدیم ، تابش و تلفیق رنگ طلایی نور خورشید با رنگهای آبی و فیروزه ای آبگیر ، زیبایی آن مکان را دو چندان می کرد .
جالب این که به جهت رعایت پاکیزگی وسکوت و آرامش منطقه ، هیچ شناور موتوری اجازه ورود به آبگیر را نداشت و فقط قایق های بادبانی ، پارویی و پدالو اجازه تردد داشتند .
در آخرین ساعت نزدیک به غروب خورشید ، تختها و سایبان را تحویل داده و یکدستگاه پدالو برای حمل سه نفر و برای مدت زمان 45 دقیقه و به هزینه ی 30 لیر اجاره کردیم . با پدالو به نواحی مرکزی و عمیق آبگیر رفتیم . زیبایی و آرامش مضاعف به همراه غروب خورشید وترک تدریجی ساحل توسط گردشگران ، دقایق رازآلودی را به وجود آورده بود .
به سطح آب آمدن و غوطه خوردن یک ماهی بزرگ در نزدیکی پدالو ، موجب کمی ترس و حیرت شده بود . حفاظت از منطقه ، محل زندگی امن و آرامی را برای موجودات دریایی و پرندگان به وجود آورده است . حال دیگر هیچ پاراگلایدری در آسمان نبود و پدالوی ما تنها شناور آبگیر بود . با نزدیک شدن به زمان تاریکی هوا ، به ساحل برگشتیم و به سوی مناطق مرکزی محله Belcegiz ، قدم زدیم .
قسمتی از آبگیر آبی در محل اتصال به دریا
قسمتی ازآبگیر آبی
نمایی دیگر از آبگیر آبی
بارها ، کافه ها و رستوران های محله برای تفریح و خوشگذرانی شبانه آماده می شدند . کم کم گردشگران از هتل های محل اقامت خود بیرون می آمدند . جالب این که نسبت به ساعات روز ، لباس رسمی تری به تن داشتند و این کمی ما را که هنوز پوشش روزانه و لباس راحت ساحلی به تن داشتیم ، معذب می کرد .
از کثرت گردشگران بریتانیایی و فرهنگ حاکم آنان بر فعالیتهای روزانه و شبانه منطقه و بر فضای بارها ، کافه ها و رستوران های آنجا متعجب بودیم و به ندرت به یاد این می افتادید که در دهکده ای واقع درکشورترکیه هستید . شروع به قدم زدن و وقت گذرانی در خیابان ها و کوچه های محله کردیم . حال کل محله غرق در نور و موزیک و شادی بود .
خیابان های اصلی و کافه ها و بارهای دو طرف آن پر از جنب و جوش و مملو از گردشگر می شد . تصمیم گرفتیم جهت صرف شام به رستوران معروفی به نامBuzz Beach Bar برویم .
برای ساعت 10 شب وقت گرفتیم و باز فرصتی بود تا در نقاط مختلف محله ، خصوصاً در بلوار ساحلی آن قدم بزنیم . راس ساعت 10 به رستوران رفتیم و پس از صرف شام و در حدود ساعت 11 شب با یکدستگاه ون به محله Hisaronu که هتل محل اقامتمان در آن محله قرار داشت ، برگشتیم .
جنب و جوش ، تحرک و انجام تفریحات و خوشگذرانی شبانه در این محله ، به مراتب پرشورتر و با حضور گردشگران بیشتری در کوچه ها ، خیابان ها ، بارها و کافه های متعدد اطراف در حال برگزاری بود . با دیدن خیابان های نورانی و با به گوش رسیدن انواع و اقسام نوای موسیقی از کوچه های اطراف ، تصمیم گرفتیم به هتل رفته و با پوشیدن لباس های مناسب برای گردش شبانه ، به گشت و گذار در محله بپردازیم .
از خستگی استفاده از ساحل و دریا در طول روز و شرکت در تورهای مختلف خبری نبود و گردشگران با انرژی مضاعف برای قدم زدن در هوای مطبوع و دلپذیر محله و خوردن و نوشیدن و شنیدن موسیقی دلخواه خود به خارج از هتل ها آمده بودند .
حدود ساعت یک بعد از نیمه شب برای استراحت و خواب به هتل برگشتیم . اما معمولاً تفریحات شبانه تا ساعت 4 صبح ادامه داشت .
بلوار ساحلی محله Belcegiz در ساعات ابتدایی شب
شب های محله Hisaronu
شب های محله Hisaronu .
کارکنان برخی از بارها وکافه ها در لباس شخصیت های معروف برای سرگرمی وتفریح مشتری ها
صبح روز دوم اقامت در الودنیز ، پس از خوردن صبحانه ، خود را برای شرکت در تور دریایی آماده کردیم . چون قرار بود اتوبوس راس ساعت 10 به درب هتلمان بیاید ، این فرصتی بود که من و همسرم به بازی بیلیارد و دارت پرداخته و دخترمان نیز سرگرم بازی و غذا دادن به گربه های محوطه هتل شود .
اتوبوس راس ساعت 10 به درب هتل آمد و سوار شدیم . لازم است به یک عادت خوب خارجی ها ، خصوصاً بریتانیایی ها درهنگام برخورد با افراد غریبه در مکان های مختلف همچون راهروها ، آسانسور ، محوطه و یا رستوران هتل و یا هنگام سوار شدن به اتوبوس ، ون ، کشتی و یا هر وسیله ی حمل و نقل عمومی اشاره کنم که به محض برخورد ، با لبخند صبح بخیر می گویند .
چه خوب است که این عادت پسندیده بین ما ایرانی ها ، خصوصاً در هنگام سفر و اقامت در یک کشور دیگر، رواج یابد . سوار نمودن سایر مسافرین تور دریایی از هتل های مختلف محله های الودنیز ، فرصت بسیار خوبی بود که مجدداً هتل ها و ویلاهای زیبا و کوچه باغ های دیدنی و پر از گل های کاغذی این دهکده ی ساحلی را ببینیم .
پس از سوار شدن کامل مسافران که تعدادمان حداکثر به 30 نفر می رسید به سمت شهر فتحیه واقع در شمال غربی دهکده ، حرکت کردیم .
تور دریایی ما از اسکله اصلی شهر واقع در جنوب غربی آن انجام می گرفت . کمی بعد از ساعت 11 ، اسکله را به مقصد جزایر اطراف ، ترک کردیم . بزرگی کشتی و پاکیزگی و امکانات آن ، تعداد میز و صندلی ها برای صرف ناهار و نوشیدنی در طبقه اول و همچنین تعداد تشک ها جهت استراحت و آفتاب گرفتن در طبقه دوم ، متناسب با تعداد مسافران بود .
از پخش موزیک تند و با صدای بلند خبری نبود . آرامش و استراحت و آفتاب گرفتن و دیدن سواحل زیبای جزایر اطراف و آبتنی و غوطه خوردن در آبهای زلال ، شفاف و خنک آنها از برنامه های اصلی این سفر دریایی بود .
چهار نوبت توقف طولانی در کنار سواحل جزایر اطراف داشتیم که در نوبت سوم ، ناهار شامل خوراک مرغ و ماهی کبابی و چند نوع سالاد به همراه نوشیدنی ، سرو شد . البته می بایست هزینه نوشیدنی ، بستنی و سایر تنقلات مصرفی ، جداگانه پرداخت می شد .
کشتی و امور آن توسط سه جوان ترک که مسلط به زبان انگلیسی بودند ، اداره می شد . از کل مسافران کشتی ، ما 3 نفر ایرانی ، 4 جوان دیگر فرانسوی و بقیه ی مسافران ، بریتانیایی بودند . در یکی از توقف ها ، تعدادی قایق موتوری که دارای وسایل تفریحی و ورزش های آبی بودند ، به کشتی ما نزدیک شدند . من و همسرم کلاً 30 لیر برای استفاده از صندلی های بادی که به قایق موتوری تندرو وصل بود و با سرعت به دنبال آن کشیده می شد ، پرداختیم . چون آن وسیله مناسب سن دخترمان نبود ، فقط اجازه نشستن در قایق تندرو را داشت . با سر خوردن صندلی ها بر روی آبهای خوش رنگ اژه و گاهی به هم خوردن آنها ، دقایق مفرح و مهیجی را تجربه کردیم .
دیدن کشتی های چوبی در کنار کشتی های مدرن و پیشرفته ، مناظر جالبی را ایجاد کرده بود . حدود ساعت 6 عصر به سمت اسکله مبداء حرکت کردیم . در هنگام ترک کشتی ، هزینه سایر اقلام خوراکی را جمعاً به مبلغ 30 لیر پرداخت کردیم .
برای جلوگیری از اتلاف وقت ، سه دستگاه ون جهت برگشت به هتلهایی که در یک مسیر قرار داشتند ، مسافران را سوار نموده و به مقصد رساندند . تصمیم گرفتیم در هتل استراحت نموده تا انرژی کافی برای قدم زدن ، تفریح و گشت و گذار شبانه را به دست آوریم .
حدود ساعت 9 شب از هتل خارج شدیم . حال و هوای شب های منطقه را قبلاً توصیف نمودم . بعد از خوردن شام ، برای استراحت و خواب کافی جهت شرکت در تور فردا ، حدود ساعت یک بعد از نیمه شب به هتل خود برگشتیم .
نمایی از دریای زیبا و خوش رنگ اژه
نمایی دیگر از دریا و جزایر اطراف شهر فتحیه
کباب ماهی برای ناهار
شیرین کاری کارکنان کشتی برای سرگرمی مسافران
تفریح و خوشگذرانی همه در کنار هم . قایق های معمولی ، لنج های بومی و قدیمی و قایق های تندروی مدرن
صبح روز سوم به علت این که اتوبوس تور سه گانه ی خریدای شده ، ساعت 8:30 برای سوار کردن به درب هتل می آمد ، زمان کمی برای آماده شدن و صرف صبحانه داشتیم . در ساعت مقرر سوار اتوبوس شده و پس از سوار شدن کامل مسافران به سمت غرب منطقه حرکت کردیم .
در بین مسیر ، برای بازدید از یک کارگاه و نمایشگاه بزرگ فرش های دستبافت توقف کردیم . کلیه مراحل تولید فرش از نخ ریسی و رنگریزی آن تا بافت و تکمیل نهایی در سالن های مختلف ، به صورت عینی و عملی توضیح داده شد . در پایان بازدید ، وارد یک سالن بزرگ شدیم که ضمن پذیرایی مختصر با نوشیدنی ، انواع و اقسام فرش های تولیدی کشور ترکیه ، به نمایش گذاشته و برای فروش عرضه گردید .
پس از پهن کردن تعدادی از نمونه های مختلف فرش های تولیدی ، از مسافران خواسته شد که کفش ها را از پا در آورده و روی فرش های پهن شده ، راه بروند . این کار برای ما و خصوصاً گردشگران غربی بسیار جذاب و مفرح بود .
من و همسرم به این که میزبان می تواند با وجود فرش های ایرانی ، فرش های تولیدی کشور خود را به عنوان بهترین و با کیفیت ترین فرش های دنیا ، به گردشگران معرفی و عرضه کند ، غبطه خورده و کمی مکدر شدیم .
پس از خروج از آنجا به سمت شهر تاریخی Tlos واقع در 45 کیلومتری غرب الودنیزحرکت کردیم . شهری با قدمت 4000 سال و از مجموعه شهرهای باستانی فدرال "لیکیا" از امپراطوری "هیتی" . البته دوره ی شکوه و جلال آن شهر مربوط به حدود 300 قبل از میلاد مسیح و در دوران اقتدار امپراطوری روم شرقی بوده است .
این شهر بعد از شهر باستانی "افسوس" از شهرهای باستانی مهم و مورد توجه گردشگران در کشور ترکیه است . مجموعه سکونتگاه های باستانی با معماری دوران قبل از امپراطوری روم شرقی و حفر شده در دل کوههای منطقه ، میادین برگزاری آیین های دینی ، رزمی و اسب دوانی و ورزشی موجود در محوطه های باز اطراف و یک آمفی تیاتر بسیار زیبا و باشکوه با معماری مختص و معروف روم شرقی در نزدیکی آن شهر باستانی ، بسیار جالب توجه و رازآلود بود .
هزینه ی ورودی برای هر نفر6 لیر و مجموعاً 18 لیر پرداختیم . البته گردشگران اجازه ورود به آمفی تیاتر را نداشته و می بایست از اطراف نظاره گر آن باشند . لیدر تور از تمدن و فرهنگ شهر نشینی حاکم درآن دوران منطقه تعریف و تمجید می کرد . برخلاف نمایشگاه فرش ، نتوانستم جلوی ابراز احساسات ملی خود را بگیرم و به ایشان گفتم که آیا می داند این منطقه در دوره ای از زمان های گذشته تحت حاکمیت ایران قدیم و به صورت ساتراپی اداره می شده و تمدن و فرهنگ آن متاثر از همسایگی با امپراطوری ایرانیان بوده است ؟ ایشان صحبت من را تایید کردند و با هم مختصری راجع به وجوه مشترک و متمایز فرهنگی و اجتماعی حاکم بر آن زمان کشورهای خود ، گپ زدیم .
قسمتی از شهر تاریخی Tlos
میدان نمایش آیین های دینی ، رزمی و ورزشی
قسمتی از سکونتگاه های باستانی شهر Tlos
آمفی تیاتر باشکوه در نزدیکی شهر Tlos
در ادامه ی مسیر ، به روستای Yaka رسیدیم . این روستا در منطقه ای جنگلی و زیبا و خوش آب و هوا واقع است . دارای آبشارها ، جویبارها و رود های پرآب و از مراکز مهم پرورش ماهی خصوصاً قزل آلا می باشد . پس از گشت و گذار و لذت بردن از طبیعت منطقه ، برای خوردن ناهار وارد یکی از باغ ها شدیم که دارای جویبارهای پرآب و خنک بود و در وسط آن رستوران زیبایی قرار داشت .
این رستوران طوری طراحی و ساخته شده بود که ماهی های پرورشی از کانال هایی که در معرض دید و دسترس گردشگران بود ، عبور می کردند و افراد می توانستند ضمن بازی و غذا دادن به ماهی ها ، چنانچه تمایل داشتند ماهی دلخواه و انتخابی خود را با دستان خود از آب گرفته و جهت طبخ به آشپز رستوران می دادند .
پس از خوردن ناهاری لذیذ در آن باغ زیبا و دلگشا که شامل ماهی سرخ شده و انواع سالاد و نوشیدنی بود ، سوار اتوبوس شدیم و در راه برگشت ، به منطقه ای به نام Saklikent رسیدیم .
قسمتی از روستای زیبای Yaka
بازی و غذا دادن به ماهی ها در فضای باز یکی از رستوران های روستای Yaka
در آنجا علاوه بر وجود استراحتگاه ها و رستوران های روباز در کنار رودخانه ها ، دو تفریح مهیج نیز قابل استفاده بود . یکی رافتینگ در رودخانه ای خروشان و به صورت انفرادی بر روی تیوپ بادی به همراه یک عدد پارو و کلاه محافظ و دیگری پیاده روی و قدم زدن در بستر رودخانه ای طویل که طی سالهای متمادی ، کوههای صخره ای اطراف را شکافته و صیقل داده و اکنون به صورت دره ای باریک و عمیق درآمده است .
ما تفریح دوم را انتخاب کردیم و به ورودی دره رفته و برای هر نفر 6 لیر و جمعاً 18 لیر پرداخت کردیم . بعد از عبور از پلی که بر روی دیواره ورودی دره و در بالای رودخانه خروشان بود ، به قسمت عبور از عرض رودخانه رسیدیم . طناب محکمی در دو سوی رودخانه نصب شده بود که گردشگران می بایست پس از گذاشتن کلاه ایمنی ، با کمک آن از عرض رودخانه خروشان می گذشتند . در قسمت میانی رودخانه که عمق زیادتری داشت ، شدت برخورد آب ، صحنه ها و لحظات مهیج و دیدنی را برای گردشگران به وجود آورده بود .
به سختی دخترمان را در بین خودمان که در نقاطی از رودخانه ، عمق آب تا گردنش می رسید ، عبور دادیم . سایر گردشگران که از طریق تورهای خود ، دارای اطلاعات بیشتری بودند ، با کفش های لاستیکی مخصوصی که برای راه رفتن بر روی سنگ های تیز کف رودخانه و استفاده در سواحل صخره ای بود ، آمده بودند .
همچنان مسیر را در بستر رودخانه و در دالانی از دیواره های صخره ای و صیقل خورده ، ادامه دادیم . در جاهایی از مسیر به استخرهایی طبیعی برخوردیم که گردشگران با لباس های شنا در آب بسیار خنک آن ها ، آبتنی می کردند و گل بستر را که خواص درمانی داشت ، بر روی بدن خود می مالیدند .
پس از گذشت ساعت مقرر ، دوباره به قسمت ورودی دره برگشتیم . فرصت داشتیم تا ضمن خشک شدن در زیر آفتاب ، استراحت نموده و از سایر امکانات رفاهی و تفریحی محل استفاده کنیم . هنگام غروب سوار اتوبوس شده و پس از گذراندن یک روز بسیار مهیج و به یاد ماندنی ، با کمی خستگی شیرین به هتلمان برگشتیم .
بعد از استراحت ، همچون شب های گذشته برای خوردن شام و استفاده از فضای شاد و پر تحرک منطقه و هوای خنک و مطبوع آن به بیرون از هتل رفته و ساعتی پس از نیمه شب برای خواب به هتل برگشتیم .
ابتدای مسیر رافتینگ
رافتینگ انفرادی
پل ورودی مسیر پیاده روی در بستر رودخانه
عبور از عرض رودخانه
نمایی از دره و مسیر پیاده روی در بستر رودخانه
نمایی دیگر از دره و مسیر پیاده روی در بستر رودخانه
روز چهارم آخرین روزی بود که به طور کامل در الودنیز بودیم . بعد از خوردن صبحانه ، تصمیم گرفتیم به جای رفتن به پارک آبی که از تفریحات معمول و پرطرفدار گردشگران است ، از شهر بندری و زیبای فتحیه دیدن کنیم . لازم به ذکر است که الودنیز یک پارک آبی در هتل Grand Ucel واقع در محله Ovacik دارد .
یک پارک آبی دیگر در محله Calis در شمال شهر فتحیه قرار دارد . در آن روزها ، پارک آبی موقت دیگری بر روی دریا و نزدیک یکی از سواحل شهر فتحیه دایر بود که در آن انواع و اقسام وسایل تفریحی بادی بر روی دریا و برای استفاده و سرگرمی گردشگران وجود داشت . مسلماً با شروع ماههای بارانی و سرد ، این پارک آبی برچیده می شد . سوار ون شدیم و به سمت شمال غربی و به مقصد شهر فتحیه واقع در 10 کیلومتری الودنیز ، حرکت کردیم . شهر بندری فتحیه یکی از شهرهای مهم جنوبی استان موغلا است .
این شهر از جنوب که شامل محله های قدیمی و اسکله و ایستگاه اصلی قایق ها و کشتی ها است به سمت شمال و محله های جدیدتر و در امتداد ساحل دریای اژه گسترش یافته است .
قسمت های جنوبی و شرقی شهر به وسیله کوهها احاطه شده و به دلیل همجواری شهر با کوه و دریا ، موقعیت جغرافیایی و گردشگری متفاوت و متمایزی پدید آمده است . جمعیت دائم ساکن شهر حدوداً هفتاد هزار نفر است .
ما ابتدا به محله قدیمی شهر رفتیم که بر روی تپه های جنوبی شهر و مشرف به دریا و اسکله اصلی قرار داشت . پیاده روی در کوچه های تنگ و باریک و پیچ در پیچ که بصورت پلکانی تا قسمت های بالایی محله ادامه داشت ، جالب و دیدنی بود . آن بالا چشم انداز زیبایی از شهر و اسکله و دریا و رفت و آمد قایق ها و کشتی های مختلف وجود داشت .
پس از بازگشت به پایین ، از سایر نقاط محله قدیمی دیدن کردیم . برایمان دیدن مغازه ها ، کافه ها ، بارها و رستوران های زیبایی که شکل سنتی و قدیمی آن ها حفظ گردیده بود ، بسیار جالب بود . قدم زدن در کوچه های تو در تو که انبوه درختان ، سقف سبزی را برای آن جا به وجود آورده بودند ، دل انگیز بود .
پس از آن وارد بازار محله قدیمی شدیم . عرضه میوه ها و سبزیجات سالم و خوشرنگ ، انواع خشکبار و ادویه جات ، نشانگر استعداد بالای منطقه در کشاورزی و باغداری است . در قسمتی دیگر از بازار ، وارد محوطه ی مربع شکلی شدیم که در مرکز آن یخچال های ویترین داری قرار داشت که در آن انواع ماهی ها و موجودات تازه دریایی نگهداری و فروخته می شد .
در چهار سوی محوطه ، رستوران هایی با میز و صندلی های رنگین وجود داشت که بلافاصله و در صورت تمایل می توانستید ماهی خریداری شده را با پرداخت مبلغ کمی طبخ نموده و میل نمایید . بعد از آن وارد بلوار ساحلی شدیم که در یک سوی آن دریای زیبای اژه و اسکله اصلی شهر و در سوی دیگر آن ، کافه ها و رستوران های مختلفی وجود داشت . دیدن قایق ها و کشتی های متنوع که در اسکله پهلو گرفته بودند ، جالب بود .
نمایی از محله قدیمی شهر فتحیه
قسمتی از بلوار و اسکله اصلی شهر فتحیه
کوچه ای زیبا در محله قدیمی شهر فتحیه
دکان های عرضه و فروش ادویه جات در بازار محله قدیمی شهر فتحیه
بازار ماهی فروش ها در محله قدیمی شهر فتحیه
کوچه ای در محله قدیمی شهر فتحیه
خانه ای در محله قدیمی شهر فتحیه ، مشرف به بلوار و اسکله اصلی شهر
خانه ای در محله قدیمی شهر فتحیه ، مشرف به بلوار و اسکله اصلی شهر
در قسمتی از اسکله با پرداخت نفری 7 لیر و مجموعاً 21 لیر ، سوار تاکسی دریایی به مقصد محله Calis و ساحل معروف آن شدیم . با این خط تاکسی دریایی می توان از قسمت های جنوبی شهر و از طریق دریا به نقاط شمالی شهر و بالعکس دسترسی داشت .
پس از حدود پانزده دقیقه سفر دریایی ، وارد ایستگاه محله Calis شدیم . محله Calis و ساحل معروف آن به طول چهار کیلومتر ، در کرانه دریای اژه و از جنوب به شمال قرار دارد . کل محله دارای یک بلوار ساحلی طولانی است که در یک سمت آن کافه ها ، بارها و ستوران های مختلف و در سمت دیگر آن ساحل عریض ماسه ای و دریا وجود دارد . در پشت نوار ساحلی ، مجموعه ای از آپارتمان ها ، ویلا ها و اقامتگاههای گوناگون جهت استفاده و اسکان گردشگران وجود داشت .
وجود امکانات بالای اقامتی و تفریحی و حضور گسترده و فعال دفاتر توریستی نشان از این داشت که محله Calis خود نیز منطقه ای جذاب و منحصر به فرد برای استراحت و تفریح و شب زنده داری گردشگران است . همچون الودنیز ، کل منطقه مملو از گردشگران بریتانیایی بود .
حوالی ساعت 2 بعد از ظهر به ایستگاه تاکسی دریایی محله و از آن جا به قسمت جنوبی و اصلی شهر برگشتیم . از آن جا سوار ون به مقصد الودنیز شده و در محله ای که هتلمان در آنجا بود ، پیاده شدیم . ناهار را در رستورانی نزدیک به آن خوردیم و برای این که بتوانیم از آخرین شب اقامتمان در آن دهکده ی زیبا و خاطره انگیز ، حداکثر استفاده را کنیم ، جهت استراحت و خواب به هتل برگشتیم . بعد از استراحت و خوابی کوتاه ، در استخر هتل آبتنی کردیم و آخرین عصر اقامتمان را در محوطه ی آن گذراندیم .
در آخرین شب اقامت ، برای قدم زدن و تفریح به خیابان ها و کوچه های زنده و پر از تحرک و شادی و نوای موسیقی هر سه محله رفتیم و به این وسیله ضمن استفاده از هوای دلپذیر و مطبوع آن ایام ، هرچه بیشتر خاطرات شیرین چند روز گذشته ی اقامت در دهکده ی زیبا و دوست داشتنی الودنیز را مرور کردیم تا مدت زمان طولانی تری در ذهن و قلبمان باقی بماند . ساعت 2 بعد از نیمه شب برای استراحت و خواب به هتل برگشتیم .
ایستگاه تاکسی دریایی درمحله Calis شهر فتحیه
نمای شمالی ساحل ماسه ای و عریض و طویل محله Calis شهر فتحیه
هتلی زیبا در محله Calis شهر فتیه
نمای جنوبی ساحل ماسه ای و عریض و طویل محله Calis شهر فتحیه
روز جمعه پنجم تیرماه پس از خوردن صبحانه ، تا غروب و زمان پروازمان از آنتالیا به وان ، فرصت کافی برای جمع کردن وسایل و بستن چمدان داشتیم . پس از تخلیه و ترک اتاق ، حدوداً دوساعت وقت داشتیم تا به سمت شهرفتحیه حرکت کنیم .
وقت گذرانی و استراحت در آخرین ساعات حضور در فضای سبز با صفای هتلی کوچک و گرم و صمیمی ، تنفس در هوای خنک و مطبوع و مرور خاطرات خوب و به یادماندنی چند روز گذشته ، انرژی لازم را برای بازگشت به وطن ، در ما به وجود آورد .
مسلماً تعداد روزهای اقامت بیشتر و برخورداری از توان مالی بالاتر برای استفاده از تورهای متنوع و مهیج آن دهکده ی ساحلی زیبا و اطراف ، می توانست بر خاطرات زیبای این سفرمان اضافه کند . آنچه که در این سفر برایمان غیر قابل پیش بینی بود ، عدم وجود غذاخوری های معمولی و ساده و در نتیجه نبود غذاهای خیابانی و فست فودهای سنتی و ارزان قیمت ترکی همچون سایر شهرهای ترکیه بود و مجبور بودیم این خوراکی ها و سایر غذاهای لوکس تر ترکی و غربی را در رستوران های منطقه و حتی با ترتیبات و آداب منحصر به آن رستوران ها همچون سفارش پیش غذا ، غذای اصلی و دسر صرف کنیم که این موضوع باعث هزینه ی قسمت اعظمی از ارزهای همراهمان شد .
انواع تفریحات و تورهای قابل استفاده در دهکده ی ساحلی الودنیز و اطراف
آخرین عکس از آخرین صبح حضورمان در هتل کوچک و گرم و صمیمی Vento Boutique Hotel
حدود ساعت 11:30 به علت عدم استفاده از سایر خدمات پولی هتل ، بدون معطلی ، تسویه حساب نموده و با ون به سمت شهر فتحیه حرکت کردیم و به ترمینال اتوبوس های مسافربری داخلی که در جنوب شهر قرار دارد ، رسیدیم و این بار به دلیل صرفه جویی در هزینه ها ، تصمیم گرفتیم در برگشت با مینی بوس به شهرآنتالیا برویم . هزینه ی بلیط مینی بوس برای هر نفر 28 لیر و جمعاً 84 لیر پرداختیم .
مینی بوسی که سوار شدیم دارای صندلی های راحت و فاصله مناسب بین ردیف صندلی ها بود . همچنین دارای سیستم تهویه ی هوا و سرعت مناسب برای رسیدن به مقصد بود . تنها تفاوت آن ها با اتوبوس های بین شهری که در هنگام آمدن سوار شده بودیم ، نداشتن سیستم صوتی و تصویری انفرادی و پذیراتی در حین حرکت بود .
بعد از سه ساعت و نیم ( با احتساب نیم ساعت توقف برای صرف ناهار ) ، در ترمینال مسافربری بین شهری آنتالیا که در غرب شهر واقع است ، پیاده شدیم . بلافاصله سوار اتوبوس داخل شهری ( خط شماره 600 ) شدیم و پس از حدود یک ساعت به فرودگاه آنتالیا واقع در شرق شهر رسیدیم .
ساعت 7:30 غروب ، فرودگاه آنتالیا را به مقصد شهر وان ترک کردیم و پس از دو ساعت به فرودگاه شهر وان رسیدیم .
مینی بوس بین شهری فتحیه به آنتالیا
سرویس بهداشتی تمیز و مجهز یکی از رستوان های بین راهی فتحیه به آنتالیا
نمایی دیگر از داخل ترمینال مسافربری فرودگاه آنتالیا
از آن جا با تاکسی فرودگاه و پرداخت 25 لیر به همان هتلی که قبلاً اقامت داشتیم ( ada palas ) رفتیم و این بار برای یک شب اقامت در اتاق دو تخته با یک سرویس خواب اضافه و صبحانه ، 100 لیر پرداخت کردیم .
صبح روز بعد ( شنبه ششم تیر ماه ) بعد از خوردن صبحانه در هتل ، برای خرید سوغاتی برای نزدیکان که شامل چند جعبه شیرینی مخصوص آن شهر (کنوفه و کادایف) است ، به خیابان های اطراف هتل رفتیم . حوالی ظهر به هتل برگشتیم و پس از تسویه حساب ، از پذیرش هتل خواستیم که برای رفتن به مرز رازی با یک موسسه ی مسافربری تماس گرفته و تقاضای فرستادن ون نماید . در زمان کوتاهی یک ون به درب هتل آمد و پس از سوار شدن ما و تعداد دیگری از هموطنان که در سایر هتل های شهر اقامت داشتند ، به سوی مرز رازی حرکت کردیم .
بعد از گذشت یک ساعت ، حدود ساعت چهار بعد از ظهر به وقت ایران ، به نقطه مرزی رسیدیم . وارد ساختمان مرزی کشور ترکیه شدیم . پس از دریافت مهر خروج بر روی گذرنامه ها ، به ساختمان مرزی کشور عزیزمان رفتیم و بدون معطلی موفق به اخذ مهر ورود شدیم .
ساختمان مرز کاپیکوی کشور ترکیه و درب ورود به وطن عزیزمان
از آنجا به پارکینگ روباز شهرداری قطور رفتیم و پس از سوار شدن به خودروی شخصی و ارایه کارت پارکینگ و پرداخت 36.000 تومان بابت هزینه هفت شب پارک خودرو ، به سمت شهر محل سکونتمان ( رشت ) و این بار از مسیر تبریز ، زنجان و منجیل حرکت کردیم .
ساعتها را به وقت ایران تنظیم کردیم . یک هفته بود که از اخبار و رویدادهای داخلی کشور عزیزمان اطلاعی نداشتیم . رادیوی خودرو را روشن کرده و به برنامه های خبری گوش دادیم . کشورمان روزهای حساس ، مهم و پرتنشی را به دلیل مذاکرات هسته ای و نتایج احتمالی آن می گذراند . پس از اطلاع از اخبار کشورمان در داخل و خارج ، تصمیم گرفتیم به مناظر زیبای مسیر در آن روزهای آغاز فصل تابستان ، بیشتر توجه کنیم .
بعد از گذشت یک هفته دوری از وطن ، همه چیز برایمان تازگی و جذابیت خاصی داشت . همچنان که محو تماشای زیبایی های مسیر بودیم ، سی دی موسیقی را به درون پخش صوت خودرو گذاشتم و در حالی که ترانه ی زیر در فضای خودرو پخش می شد ، مسیر را برای رسیدن به شهر وخانه ی خود می پیمودیم .
شمالم تا جنوبم عشق، چه خاک و گندمی دارم/ صدام یاری کنه باید، بگم چه مردمی دارم
بگم این حق هیچ کس نیست که با ثروت فقیر باشه/ کسی که فرش می بافه نباید رو حصیر باشه
اگر چه سختی از انسان، یه کوه درد می سازه / ولی از مردم ما درد ، داره یک مرد می سازه
نویسنده :شاهرخ باقرپور
تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب سایت بانک تور و گردشگری مسؤولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمیگیرد. |