سفر به استانبول
سلام و عرض ادب خدمت همگی دوستانی که قصد مسافرت به استانبول را دارند. مطمئنا مراجعه به سفرنامه ها همیشه به رفع بسیاری از ابهامات و نگرانیهای ما قبل از سفر کمک می کند لذا من هم تصمیم گرفتم تا تجربیات خودم رو از سفر به استانبول در حد توانم خدمت شما ارائه کنم ، تا چه قبول افتد و چه در نظر آید ؟!
شاید باورتون نشه اما من برای این سفر چیزی در حدود سه ماه یا حتی بیشتر شروع به تهیه اطلاعات کردم. بدیهی است سفر برای یک خانواده چند نفره در یک وضعیت ناپایدار اقتصادی ، به لحاظ هزینه بسیار سنگین تر خواهد شد و لذا برنامه ریزی دقیق و جامع تری را می طلبد که بتوانید با هزینه مناسب از امکانات مناسبی هم برخوردار بشید و این نیازمند تحقیق و تامل بیشترهست.
اولین قدم ، شناسایی هتل در استانبول بود و بدیهی است مرجع ما تنها تماس با آژانسهای مجری تورهای استانبول ، سفرنامه ها و 2 سایت معروف booking و trip adviser بود.که البته همه اینها روی هم چیزی جز اغتشاش فکری و در نتیجه ایجاد شک در تصمیم گیری به همراه نداشت.
مراجعه به بوکینگ و اطلاع از میزان قیمت هتل ها من رو برای رزرو هتل به شکل مستقل بسیار ترغیب می کرد اما با توجه به عدم دسترسی به مستر کارت اعتباری اصلا امکان پذیر نبود و سایت های رزرو هتل در داخل کشور هم که به ریال مبلغ رزرو را دریافت می کردند هتل مورد نظر من را پشتیبانی نمی کردند و لذا تنها راه ،لااقل برای کسی که به این امکان دسترسی ندارد تنها اعتماد به آژانس مجری برگزاری تور است. البته گفتنی است که امکان تهیه مستر کارت در ایران وجود دارد اما هزینه بر هست و لذا پیشنهاد می کنم اگر شما هم به مستر کارت دسترسی ندارید ، مثل ما عطایش را به لقایش ببخشید و هر چند اگر 1 تا 2 میلیون هم به ضررتون بود بروید و تور بخرید چون این ماوالتفاوت را باید بعدا به دکتر روانپزشک بدهید!!
بگذریم ، بلاخره با توجه به رشد سرسام آور دلار ، همه با رزرو یک هتل 3 ستاره که البته همه نظر سنجی ها آن را تایید کرده بودند و عکس های قابل قبولی داشت موافقت کردند و هتل بای مورات کورانرا در تماس با آژانس الفبای سفر رزرو کردیم.
رزرو تور
تورشامل پرواز + هتل + ترانسفر فرودگاهی و بیمه ، به صورت تلفنی و پس از گپ و گفت با متصدی فروش در آژانس الفبای سفرکه بسیار صبورانه راهنمایی کردند راحت انجام شد و من اطلاعات مربوط به افراد را برای ایشان واتس آپ کردم و پس از واریز حداقل نیمی از مبلغ قرارداد به شماره کارت شرکت، ووچر هتل را در واتس آپ دریافت کردم. روز بعد هم به آژانس مراجعه کرده و پس از امضاء قرارداد امور مربوط به دریافت ارز مسافرتی را از طریق بانک ملی انجام دادیم و آماده سفر شدیم.
هتل
انتخاب هتل، یکی از دغدغه های مهم در سفرنامه های استانبول است که البته نرخ تورها را بسیار تحت الشعاع قرار می ده. برای ما که هیچ شناختی از فضای شهری استانبول نداشتیم توصیفاتی که در این باره در سفرنامه ها و حتی توسط کارگزاران فروش تور در دفاتر گردشگری ارائه می شد بسیار گیج کننده و به گونه ای ترسناک تر از آنچه در واقعیت وجود داشت به نظر می رسید. به نظر من پاسخ به این سوال که چه هتلی و چه محلی ؟ بستگی به هدف از سفر ، امکان مالی و نیز علائق شما دارد . اگردر طول روز برنامه های سفر شما شامل خرید و بازدید از امکان دیدنی یا تفریحی است که فرقی ندارد در کدام منطقه استانبول ساکن باشید، چون سیستم حمل و نقل عمومی امکان دسترسی آسان به تمام نقاط هدف گردشگری را دارد و بسیار نیز ارزان ، سریع و سهل الوصول است . اما اگر دوست دارید شب نشینی ، هیجان و کافه گردی را در استانبول تجربه کنید اگر به خیابان استقلال نزدیک باشید راحت ترید و تنها همین نکته است که اقامت در منطقه تکسیم یا بیوگلو را جذاب و گرانتر میکند ولی انصافا خیابان جذابی است و هر روز می شود چیزهای جدیدی در آن کشف کرد از مراکز خرید ارزان تا جاذبه های دیدنی و شور و هیجان .
و نکته آخر اینکه ، اساسا کلیه نظر سنجی های انجام شده را باید به صورت نسبی مورد توجه قرار داد چون هر کسی از ظن خود درباره هتل محل اقامتش پاسخ داده است. بدیهی است بنا را باید بر اکثریت گذاشت و البته خیلی هم سختگیر نبود .
هتل ما ، هتل بای مورات کراون با فاصله بسیار کمی از خیابان استقلال قرار داشت ، اطراف این هتل تعداد زیادی رستوران ، کافه و بار وجود دارد که اتفاقا به عنوان یکی از معایب این هتل عنوان میشه چون برخی شبها سروصدای آنها زیاد هست و ممکنه باعث سلب آسایش بشه . اتاق های هتل دارای اسپیلت هست و دکور قابل قبولی داره . داخل اتاق ها تلویزیون صفحه تخت ، کتری برقی ، یخچال و صندوق امانات موجود است . حمام اختصاصی هتل دارای دوش ، سشوار و لوازم بهداشتی به استثنای مسواک و خمیر دندان بود . رسپشن هتل هم 24 ساعته پاسخگو است . از نظر دسترسی به اینترنت وای فای هم در داخل اتاقها با پس وورد این امکان وجود داره که خیلی سریع نیست اما نیاز معمول رو برآورده می کنه. از نظر آب شرب هم توضیح دادند که چنانچه جوشانیده شود برای چای و قهوه مناسب هست اما برای نوشیدن بایستی آب معدنی تهیه کنید.
از نظر دسترسی به خیابان استقلال و ایستگاه مترو شیشانه و برج گالاتا بسیار نزدیک است . همینطور اگر اهل پیاده روی باشید به راحتی می توانید حتی تا امینونو هم بروید و بلاخره اینکه واقعا به لحاظ قیمت و امکانات بسیار عالی است.
صبحانه در رستوران هتل به صورت بوفه سرو میشه و همانطور که در تصاویر ملاحظه می کنید شامل 3 نوع کالباس ، 3 نوع پنیر ، سبزیجات ، انواع زیتون ، مرباجات ، نوشیدنی های سرد و گرم ، سریال ، تخم مرغ ، کیک و شیرینی ، میوه و یک غذای گرم که هر روز عوض می شد. محیط سرو صبحانه هم بسیار آرام و دلچسب بود. البته شاید به این دلیل بود که تعداد میهمانان هتل خیلی زیاد نبودند.
در ادامه قبل از گزارش سفر، سعی می کنم ضمن صرف نظر از توضیحات طولانی در باره معرفی شهر، موارد بسیار ضروری را به شرح زیر خدمتتان ارائه کنم. امید آن دارم مورد استفاده اتان قرار گیرد.
استانبول
استانبول بزرگترین شهر کشور ترکیه است و تنها شهر بزرگ جهان است که در دو قاره قرار دارد و از لحاظ تعداد گردشگران خارجی سومین شهر توریستی جهان به شمار میرود.
این شهر به دلیل همجواری با دریا نسبتاً مرطوب است و لذا بهترین زمان سفر به استانبول بهار و پاییز پیشنهاد میشود درست مثل شمال خودمون. البته به لطف پیش بینی هوا توسط ماهواره به راحتی می توانید یک پیش بینی نسبی از آب و هوا داشته باشید. استانبول شهر بزرگی است و یقینا نمی توان در طی یک مدت کوتاه از تمام دیدنی های آن بازدید کرد . امیدوارم بتوانیم در فرصت دیگری استانبول را از زاویه ای دیگر نیز ببینیم.
واحد پول کشور ترکیه لیره و نماد اون (₺) است. اسکناس های رایج ترکیه شامل ۵ ، ۱۰، ۲۰، ۵۰ ، ۱۰۰ و ۲۰۰ لیری و سکه های۱، ۵، ۱۰، ۲۵، ۵۰ و ۱۰۰ کروشی است.( با توجه به عدم ثبات قیمت ارز در کشور ما لازم هست که شما قیمت لیر را به روز چک کنید. در ایام مسافرت ما ، هر لیر معادل 2500 تومان بود که در طول یک هفته ای که آنجا بودیم به 2600 رسید.)
بدیهی است شما می توانید از ایران لیر تهیه کنید اما اغلب دلار با خود می برند و در آنجا به نرخ روز تبدیل می کنند. در استانبول صرافی ها زیاد هستند بخصوص در محلات توریستی و شما می توانید هر روز به میزان نیازتون پول تبدیل کنید. قیمت هایشان هم واقعا در همه جا یکی است. اغلب توصیه می کنند که در فرودگاه پولتان را تبدیل نکنید.
استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی در استانبول
در اولین قدم توصیه می کنم موقعیت مکانی دقیق هتل خودتون رو نسبت به شبکه حمل و نقل عمومی شناسایی کنید . یکی از اشتباهاتی که ما مرتکب شدیم اتکا به مسیرهای ارائه شده توسط دوستان در سفرنامه هایشان بود و لذا فکر می کردیم که تمام راهها به میدان تکسیم منتهی می شود و تنها از آنجاست که می شود به همه مسیرها دسترسی پیدا کرد غافل از اینکه هر یک از این عزیزان با توجه به مسیری که خودشون طی کرده اند پیشنهاد می دهند و این مسیر برای مناطق مختلف می تواند متفاوت چیده شود. ( البته نقشه مترو را دیده بودیم اما حقیقتا چون به زبان ترکی است خیلی چیزی دستگیرمان نشد و این بود که 2 روزی خودمون رو به تکسیم می رسوندیم و آز آنجا مسیر خودمون رو شناسایی و ادامه می دادیم در حالی که هتل ما با فاصله بسیار کمی از مترو شیشانه واقع شده و حتی پیاده میشد به بندر امینونو که خودش جنبه مرکزی داره رسید. به هرحال کمی دیر متوجه شدیم . )
در استانبول استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی بسیار ساده ، ایمن و ارزان است . کافی است که مقصد خود را بگویید ، شما را راهنمایی خواهند کرد. نگران هم نباشید کلیه ناوگان حمل و نقل شهری به هم مرتبط هستند و یکدیگر را پشتیبانی می کنند . مثلا از ایستگاه مترو می آیید بیرون و با تراموا مسیرتان را ادامه می دهید یا دلموش ها منتظرند و شما را به مقصد می رسانند و یا اتوبوس ها نیز همینطور. تاکسی ها هم هستند که به لطف هزینه بالا ما اصلا سراغ آنها نرفتیم. ( در یکی از سفرنامه ها خوانده بودم که برای یک خانواده 4 نفره گاهی استفاده از تاکسی مقرون به صرفه است ، پرسیدیم . اصلا نبود!!!)
در اولین قدم برای استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی شما باید اقدام به تهیه یک عدد استانبول کارت نمایید. هزینه خرید یک عدد استانبول کارت 6 لیر است و هزینه ورودیه برای هر نفر حدود 2.5 لیر ، که باید به مقدار لازم کارت را شارژکنید . در مترو استانبول برخلاف ایران شما برای تعویض خط مجددا باید از گیت ارائه بلیط بگذرید اما نکته مثبت در مورد استانبول کارت این است که شما می توانید مکررا و به دفعات، منوط به داشتن شارژ از این کارت استفاده کنید . لذا برای یک خانواده چند نفره می شود یک کارت خرید و نیازی به خرید کارت برای هر نفر نیست.
خرید و شارژ استانبول کارت بسیار آسان است . پس از دادن پول به دستگاه و انتخاب گزینه خرید کارت ، شما استانبول کارت را دریافت می کنید و برای شارژ کارت را روی دستگاه قرار می دهید ، پول را وارد محفظه دریافت پول می کنید و مبلغ مورد نظرتان را انتخاب می کنید .کمی صبر می کنید تا کارت شارژ شود . (هم ما و هم سایر توریست ها سریع کارت را برمی داشتیم که مشکل همین بود باید صبر می کردیم! )
ما برای همه اعضای خانواده یک کارت گرفتیم چون دیدیم برخی ازکارت هایی که مردم داشتند از درجه اعتبار ساقط شده بود و بحث باز گرداندن کارت در پایان سفر هم به هیچ وجه مقدور نبود، تهیه این کارت کاملا به صورت ماشینی انجام می گرفت و کسی نبود که آن را از ما پس بگیرد و وجه آن را مسترد کند.
استفاده از مترو استانبول
هزینه های خورد و خوراک در استانبول
با توجه به سلایق مختلف در هزینه کرد در بخش مربوط به غذا ، منوی یکی از این رستورانهای متوسط را برای شما آپلود کرده ام تا تو خود حدیث مفصل خوانی از این مجمل. ( البته دقت کنید که این رستوران off زده است ها !! )هزینه غذا در رستوران های زنجیره ای مانند مک دونالد و kfc هم از حداقل 15 لیر شروع شده تا 50 لیر هم می رسد.
ورودیه بناهای مختلفی که ما در استانبول از آنها دیدن کردیم و ورودیه داشتند
لازم به ذکر است که با توجه به ثبت جهانی بسیاری از جاذبه های تاریخی استانبول در یونیسف چنانچه شما کارت عضویت در ایکوموس ایران ( شورای بین المللی بناها و محوطه های تاریخی ) را به همراه داشته باشید می توانید رایگان از آنها دیدن کنید. این بناها را با علامت مشخص کرده ام. کسانی که مایل به مطالعه توضیحات بیشتر در باره این سازمان ونحوه کار آن هستند، میتوانند به سایت www.iranicomos.org مراجعه کنند.
- مسجد ایاصوفیه 60 لیر
- مجموعه توپکاپی سرای ( کاخ 60 لیر ، حرمسرا 35 لیر )
- باسیلیکا 20 لیر( با کارت ایکوموس می توانید بلیط نیم بها بگیرید.)
- کاخ دلما باغچه ( کاخ اصلی 60 لیر و حرم 40 لیر که چنانچه هردو را همزمان می خریدید 90 لیر )
- برج گالاتا 35 لیر
مسجد سلطان احمد : رایگان
مسجد سلیمانیه : رایگان
روز اول ( چهارشنبه 2 آبان 97)
پرواز ما به مقصد استانبول با هواپیمایی قشم در ساعت 18 به وقت تهران انجام شد و ما سعی کردیم حداقل 3 ساعت قبل از پرواز برای انجام امور اداری و دریافت ارز مسافرتی ( به ازاء هر نفر 500 یورو) در فرودگاه حاضر باشیم. همه چیز به خوبی پیش رفت و پرواز هم بدون تاخیر انجام شد و ما ساعت . 20:30 به وقت استانبول ( 21به وقت تهران ) در فرودگاه آتاتورک به زمین نشستیم. گرفتن چمدانها و تشریفات ورود حدود یک ساعت طول کشید و پس از آن هم انتظار برای جمع شدن هم گروههایی که قرار بود تا هتل هایشان رسانیده شوند. هوای استانبول کمی سرد بود.در طول مسیر لیدر فارسی زبان ما که دخترخانمی خوش برخورد و محترم بود از شرکت تیسفون تراول ، پس از خوش آمد گویی های مرسوم در طول مسیر از تورهایی که در این چند روز ارائه می دهند و اینکه چقدر به صرفه هست و یا حتی نیست! توضیحاتی دادند. رنج قیمتی تورها از 25 تا 100 دلار متغیر بود. اما از آنجا که ما از ابتدا قصد استفاده از این نوع تورها را نداشتیم من خیلی جذب توضیحات ایشون نشدم و مشغول تماشای مسیر مون تا هتل بودم. نکته جالب ، تاریکی بیش از اندازه خیابان ها و حتی هتل ها بود که از فاطمه درباره آن پرسیدم و او توضیح داد که به خاطر گرانی سوخت وانرژی در مصرف این موارد بسیار صرفه جویی می شود. البته این را هم گفت که استانبول به خاطر نورپردازی های ویژه اش که توسط شرکت زیمنس انجام شده شهرت دارد و یکی از جاذبه های اینجا دیدن این بناها در شب هست.
پس از پیاده شدن اغلب همسفران بالاخره ما هم به هتلمون رسیدیم که در یک کوچه قرار داشت . لابی هتل خیلی کم نور و کوچک بود و سر و صدای کلوپ روبرو هم بسیار بلند بود که خیلی من رو ترسوند . از مسوول رسپشن خواستم که اتاق بی سرو صدایی به ما بدهد اما او گفت که اتاقها از قبل مشخص شده اند و این امکان وجود ندارد . خیلی سریع check in انجام شد و ما رو به اتاقهایمان راهنمایی کردند . ما در طبقه پنجم بودیم . خدا را شکر نور اتاق بیشتر از لابی بود و خیلی هم کوچک و دلگیر نبود ولی سرو صدا بود که کمی طول کشید تا باهاش کنار بیام . حال و هوای بیرون هتل که اصلا حکایت از خواب نداشت من و همسرم رو به خیابان استقلال کشوند که دیدنش برای اولین بار خیلی جالب بود اما تصمیم گرفتیم که بریم هتل استراحت کنیم تا برای یک روز پر بازدید آماده تر باشیم.
روز دوم ( پنج شنبه 3 آبان 97 )
صبح بعد از خوردن صبحانه ، ساعت 9 صبح هتل را به مقصد مترو در میدان تکسیم ترک کردیم . از کوچه ها گذشتیم و به خیابان استقلال رسیدیم مغازه ها تازه تازه داشتند باز می کردند و بساط کافه ها برای صبحانه گرم بود. هوا کاملا بارانی بود و ما تا مترو زیر باران و بدون چتر رفتیم. در میدان تکسیم وارد ایستگاه مترو شدیم و با کمک مامور مترو از دستگاه خودکار یک عدد استانبول کارت گرفتیم وبعد با پرس و جو از مردم و مامورین مترو، مسیر خودمان را برای رسیدن به ایاصوفیه در ایستگاه سلطان احمد، پیدا کردیم و حدود ساعت 10 صبح در مقابل ایا صوفیه بودیم. باران بند آمده بود و هوا بی نظیر بود . آسمان آبی تر از آبی و ابرهایی سفید تر از سفید....
در این محوطه تاریخی تعدادی از جاذبه های توریستی استانبول در فاصله کوتاه از یکدیگر واقع شده اند و شما می توانید همه ی آنها را ببینید. یک نکته جالب که من در این سفر با آن برخورد کردم سلایق متفاوت توریستها با یکدیگر بود ما همسفرانی داشتیم که از ایاصوفیه یا توپکاپی سرای دیدن نکردند و با توجه به مبلغ ورودیه این بناها که همه نیز نسبت به آنچه که در سفرنامه ها آمده بود شامل افزایش شده بودند ، ترجیح دادند تا به اماکن تفریحی استانبول بروند در حالی که برای ما گویی یک ماراتن بازدید از جاذبه های تاریخی شروع شده بود و تا ساعت 5 بعد از ظهر از یکی به دیگری در رفت و آمد بودیم و طبیعیه که بسیار خسته شدیم اما دلیل نمی شد و اگر می خواستیم در این مدت کوتاه استانبول را ببینیم ، حتی المقدور باید از تمام جاذبه های مشخصی که در این محوطه باستانی وجود داشت دیدن می کردیم و البته در پایان روز دیگر جانی بر بدن نمانده بود.
دیدن ایاصوفیه تا ظهر طول کشید .بعد از آن مسجد سلطان احمد ( مسجد آبی ) که با خواندن نماز و کمی استراحت و صرف یک میان وعده توام شد و سپس بازدید از کاخ موزه توپکاپی سرای و مقابر عثمانی که حدود 3 ساعت زمان برد و در آخر آب انبار باسیلیکا . ( اطلاعات مربوط به هر یک از این مکان ها را در حد معرفی به صورت تفکیکی، در ادامه برنامه های این روز خدمتتان ارائه کرده ام. )
ایا صوفیه ( ورودیه 60 لیر)
بی شک یکی از باشکوه ترین و البته زیباترین سازه های تاریخی استانبول، ایا صوفیه است. این بنا که در ابتدا به عنوان کلیسا ساخته شد، یکی از کلیدی ترین کلیساهای امپراتوری روم به شمار می رفت و میزبان تاجگذاری های بسیاری بود. این کلیسا، ظاهر کنونی خود را مدیون امپراتور بزرگ بیزانس، ژوستینین یکم (Justinian I) است. ژوستینین در سال 532 دستور داد تمامی مواد و بهترین آنها را از سراسر امپراتوری برای ساختن ظاهر باشکوهی برای ایا صوفیه مهیا کنند .تفاوت بارز و چشمگیر معماری ایا صوفیه با دیگر کلیساها، وسعت زیاد و گنبد مرتفع و قابل توجه آن است. ارتفاع گنبد بزرگ این مسجد از سطح زمین ۵۵ متر و قطر آن ۳۱ متر میباشد که بوسیله ۴۰ پشتبند بزرگ و روی چهار ستون اصلی سوار شدهاست این بنا بیش از هزار سال پر فراز و نشیب از ویرانی تا بازسازی در دوره های مختلف تاریخی را تا امروز پشت سر گذارده و همچنان مراقبت می شود.
در سال ۱۴۵۳، زمانی که محمد فاتح، سلطان مسلمان و عثمانی، استانبول را فتح کرد، ایا صوفیه به مسجد تبدیل شد و تا قرن بیستم کاربری خود را حفظ کرد. درطی این سالیان سلیمان اول دستور داد نقاشیها و نگارگریهای داخل ایاصوفیه را بپوشانند تا نماز جمعه در آنجا خوانده شود. سلیم دوم به معمار سنان (Sinan) دستور داد که ایاصوفیه را مرمت کند. در زمان مراد سوم، مناره و منبر و محراب به ساختمان ایاصوفیه افزوده شد. در زمان مراد چهارم، آیاتی از قرآن به خط مصطفی چلبی در دیوارها و سقف ایاصوفیه نگاشته شد؛ علاوه بر این لوحههایی دور تا دور سقف ایاصوفیه نصب شد که در آن الله، محمد، ابوبکر، عمر، عثمان، علی، حسن و حسین نوشته شده بود. این لوحهها در زمان سلطنت عبدالمجید با الواح مدوری که به خط ابراهیم افندی نوشته شده بود، جایگزین گردید.
پس از روی کار آمدن جمهوری ترکیه، آتاتورک، رییس جمهور وقت در سال ۱۹۳۵ این ساختمان را به عنوان یکی از موزه های شهر افتتاح کرد که سالانه بیش از 4 میلیون بازدید کننده دارد. ایا صوفیه در سال 1985 میلادی در لیست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید.
مسجد سلطان احمد ( ورودیه : رایگان )
یکی از مهم ترین اتفاقاتی که در دوره عثمانی رخ داد، ساخت مسجدی بسیار بزرگ و باشکوه درست در مقابل ایا صوفیه بود. حکومت عثمانی که از زمان فتح استانبول، از ایا صوفیه به عنوان مسجد جامع شهر استفاده می کردند، تا به حال هیچ مسجد مستقل و باشکوهی برای خود نداشتند. سلطان احمد، سلطان جوانی که در قرن هفدهم میلادی قدرت امپراتوری خویش را در خطر فرض می کرد، تصمیم گرفت برای نشان دادن صلابت امپراتوری عثمانی، مسجدی منحصر به فرد بسازد. به این ترتیب مسجد سلطان احمد در برابر ایا صوفیه ساخته شد . بازدید کننده های خارجی این مکان را با توجه به رنگ کاشی های داخلی اش مسجد آبی مینامند، سقف مرتفع این مسجد با 20000 کاشی آبی تزئین شده که نام مسجد از این کاشی ها الهام گرفته است.گفتنی است نمای خارجی مسجد هیچگونه رنگ آبی ای ندارد.
یکی از برجسته ترین ویژگی های مسجد آبی که از دوردست نیز قابل مشاهده است شش مناره ی آن هستند. از آنجاییکه اکثر مساجد چهار، دو یا یک مناره دارند، این ویژگی مسجد آبی بسیار منحصر به فرد است. حکایت است که سلطان به معمارش دستور ساخت "مناره های طلایی ( altin )" را داده بود که معمار اشتباها "شش ( alti ) مناره" شنیده بود. به دلیل این ویژگی خاص، هرچه که بود، جنجالی به پا شد زیرا مسجد الحرام مکه نیز شش مناره داشت. در آخر سلطان با فرستادن معمارش به مکه جهت اضافه کردن مناره ی هفتم، مشکل را حل کرد.
دیگر ویژگی قابل توجه نمای خارجی بنا، چینش زیبای آبشاری گنبد هاست که گویی از گنبد بزرگ مرکزی به پایین سرازیر شده اند. طاق های زیر گنبد توازن بصری بیشتری به بنا می افزایند.
مسجد سلطان احمد پنج گنبد اصلی، شش مناره و هشت گنبد فرعی دارد. طراحی مسجد حاصل انباشته شدن دو قرن تجربه در ساخت و ساز مساجد عثمانی است. در این بنا برخی عناصر مسیحی بیزانسی مربوط به ایا صوفیه، با معماری سنتی اسلامی ترکیب شده اند و این مسجد آخرین مسجد بزرگ دوره ی کلاسیک محسوب میشود.
فضای داخلی این مسجد با بیش از 20000 کاشی سرامیک ایزنیکی دست ساز، با بیش از 50 طرح گل لاله ی مختلف، آراسته شده است. در فضای داخلی طبقات بالایی رنگ آبی غالب است. علاوه بر چلچراغ ها، بیش از 200 پنجره با شیشه های رنگی و طرح های پیچیده، داخل مسجد را با نور طبیعی روشن میکنند. چراغ های بیشمار درون مسجد زمانی با طلا و جواهرات پوشیده شده بودند. داخل کاسه های شیشه ای، تخم شترمرغ و گوی های کریستالی قرار دارشتند که تمامی این تزئینات برای نمایش در موزه ها برداشته شده یا به تاراج رفته اند.
بر لوح های بزرگ روی دیوار، اسامی خلیفه ها و آیاتی از قرآن نوشته شده اند. خوشنویسی های روی این لوح ها در اصل توسط خطاط بزرگ قرن 17 ام، سید قاسم غباری دیار بکری، نوشته شده، اما مکررا مرمت شده اند.
جهت نگه داشتن حرمت مسجد، افرادی که به قصد عبادت نیامده اند باید از ورودی شمالی سمت میدان اسب دوانی وارد شوند. از این دروازه زنجیر هایی نمادین آویزان شده اند تا همه،حتی سلطان سوار بر اسب، هنگام ورود تعظیم کنند.
کاخ موزه توپکاپی ( ورودیه موزه و کاخ اصلی : 60 لیر و حرمسرای خرم سلطان : 35 لیر )
توپکاپی ( دروازه ی توپ ) نخستین کاخ عثمانی است که بعد از فتح استانبول توسط امپراتوری عثمانی، به دستور سلطان محمد فاتح (محمد دوم) در سال 1459 بنا شد. کار ساخت کاخ موزه توپکاپی، بیش از شش سال به طول انجامید.کاخ موزه توپکاپی یکی از اقامتگاه های اصلی سلاطین عثمانی در استانبول بود و آنها برای حدود 400 سال از دوران حکمرانی 600 ساله شان در آن زندگی کردند؛ توپکاپی از 1465 تا 1856 مرکز اداری امپراتوری عثمانی بوده است و اگرچه عثمانیها در قرن نوزده این قصر را ترک و به هدف زندگی مدرن و اروپایی به قصر دلمه باغچه نقل مکان کردند، اما قصر توپکاپی به دلیل اهمیت بسیار بالایی که داشت پابرجا ماند. امروز کاخ توپکاپی به موزه تبدیل شدهاست و از یکی از اصلی ترین جاذبههای توریستی ترکیه است.
این کاخ موزه شامل عمارت های مختلفی است که در باغ بسیار بزرگ و زیبایی به مساحت 700 هزار متر مربع مجتمع شده اند .کاخ موزه توپکاپی در سال 1985 توسط یونسکو به عنوان بهترین مثال از قصر های دوران امپراطوری عثمانی به ثبت جهانی رسید.
در این مجموعه همچنین بخشی هایی به نمایش آثار موزه ای شامل مجموعه آثاری از تمدن اسلامی همچون خرقه و شمشیر پیامبر اسلام و همچنین خانه کعبه (که البته بنده از صحت و سقم آنها اطلاعی ندارم و به شخصه برایم غیر واقعی می آمد. ) و تابلوهای نقاشی از چهره سلاطین عثمانی و صحنه های نبرد اختصاص داده شده است.
پس از برقراری جمهوری ترکیه، قصر توپکاپی در آوریل ۱۹۲۴ به موزه تبدیل شد و اولین موزهی جمهوری ترکیه نیز به شمار میرود. بخش حرمسرا در مجاورت این قصر قرار دارد که برای بازدید از آن باید ورودیه دیگری پرداخت این بخش تا سال ۱۹۶۰ به روی بازدیدکنندگان بسته بود.
آب انبار باسیلیکا ( ورودیه : 20 لیر )
باسیلیکا به معنای آب انبار فرو رفته در زمین ، واقع در 150 متری جنوب غربی ایا صوفیه واقع شده است .
آب انبار باسیلیکا به دستور ژوستینین اول، در سال 532 بعد از میلاد ساخته شده است. آب انبار با داشتن حدود 138 متر طول و 64/6 متر عرض مساحتی حدود 1000 متر مربع را اشغال کرده و قادر به نگهداری 80000 متر مکعب آب است.
336 ستون مرمر نُه متری که در 12 ردیف 28 ستونه به فاصله ی 4/9 متر از یکدیگر قرار گرفته اند، سازه را تقویت می کنند.
به جز چند ستون دندانه دار و شیار دار، اکثریت ستون های آب انبار استوانه ای شکل هستند.اما دو پایه ستونِ به شکل سرِ مدوسا که از آثار هنری ارزشمند دوران روم باستان می باشند در این سازه وجود دارند که افسانه های اسطوره ای در باره آنها وجود دارند .
بنا به افسانه ها، مدوسا یکی از سه خواهر گورگون – عفریته هایی که در اسطوره شناسی یونانی در دنیای زیرزمینی زندگی می کردند -است. مدوسا زنی زیبا بود و خدای دریا، پوسایدون، دلباخته ی او گشته بود. هنگامی که پوسایدون در معبد آتنا با او همبستر شد، آتنای خشمگین صورت مدوسا را کریه و مو هایش را به افعی هایی تبدیل کرد . باور بر این بود که نگاه مدوسا افراد را به سنگ تبدیل می کند. به همین دلیل در گذشته جهت محافظت از ساختمان های بزرگ و اماکن ویژه از مجسمه ها و نقاشی های گورگون استفاده می شد. گفته می شود سر های مدوسا نیز برای محافظت از آب انبار در آن قرار داده شده اند.
(عکس از اینترنت)
ستون چشم پرنده در آب انبار باسیلیکا
یکی دیگر از ستون های خاصی که در این آب انبار وجود دارد ، ستون چشم پرنده است که روی آن طرح هایی از چشم پرنده، شاخه های کج و قطره های اشک کنده کاری شده اند. این ستون همیشه خیس هست و مقاله های قدیمی عنوان می کنند که قطره های اشک روی ستون برای ادای احترام به صد ها برده ای حکاکی شده اند که در طول ساخت آب انبار باسیلیکا در گذشته اند.
خدا را شکر، لطافت هوا و محوطه زیبای تاریخی سلطان احمد انرژی دو صد چندانی به ما داده بود و توانستیم روز اول رو تقریبا پر بار بگذرونیم .حدود ساعت 6 بعداز ظهر به همون روشی که رفته بودیم به سمت هتل حرکت کردیم. فقط ، خیابان استقلال اصلا همون خیابان صبحگاهی نبود! خیابانی بود مملو از جمعیت که بسیار برایمان تازگی داشت! در راه غذا خوردیم و رفتیم که استراحت کنیم و شب بیاییم استقلال گردی اما همه بیهوش شدیم. ( خوشبختانه از فرط خستگی اصلا متوجه سرو صدای کلاب پایین هتل نشدم ! )
روز سوم ( جمعه 4 آبان 97 )اصلی ترین برنامه امروز ما ، دیدار از جزیره بیوک آدا است. بعد از صبحانه به سمت مترو تکسیم حرکت کردیم اما این بار با اتوبوس رفتیم. در تکسیم به ایستگاه کاباتاش و بعد با اتوبوس به اسکله امینونو، در حدود ساعت 10.5 آنجا بودیم که متاسفانه متوجه شدیم کشتی ای که به مقصد بیوک آدا حرکت می کنه ساعت 10 رفته و باید تا ساعت 12 صبر کنیم. لازم به ذکر هست ، در این اسکله کشتی برای مقاصد مختلف وجود داره و باید دقت کنید که اشتباه بلیط تهیه نکنید. پس این زمان انتظار رو به تماشای ماهیگیران ، تنگه بسفر و عکاسی گذروندیم .و راس ساعت 12 سوار کشتی ای که به مقصد بیوک آدا حرکت می کرد شدیم. از ذوق و شوقمون بدو بدو رفتیم طبقه بالا و در فضای باز جا گرفتیم و کشتی حرکت کرد.
به جز ناراحتی و دل درد دختر کوچکم ، واقعا تجربه زیبایی بود هرچند برای من کمی ترس داشت ولی کم کم عادی شد. به خاطر باد و سردی هوا اومدیم تو کابین مسافرین که البته بسیار بزرگ بود و گرم. حدود دو ساعت روی آب بودیم و در تمام این مدت مرغهای دریایی ما رو همراهی می کردند. وقتی به جزیره رسیدیم ابتدا ساعت های برگشت کشتی را چک کردیم و بعد با توجه به وجود روحیه کوهنوردی در خانواده ! تصمیم گرفتیم پیاده به سمت قسمت مرتفع جزیره حرکت کنیم .
کوچه های شیب دار ، تمیز ، خانه های ویلایی کوچک و بزرگ ، بعضا به رنگ سفید یا گاهی با نمایی خیلی قدیمی از چوب و گلهای کاغذی به رنگ صورتی در هوایی عالی و بی نظیر لذت این پیاده روی تقریبا نفس گیر رو دوچندان می کرد واز همه بهتر، تجدید قوا در بالای جزیره با چشم اندازی باورنکردنی بدون استرس انتظار درشکه چی برای بازگرداندن شما . عالی بود. بچه ها میلی به غذا نداشتند برای همین بعد از کلی عکاسی ، چای و کیک و تنقلاتی رو که همراه داشتیم خوردیم و با انرژی بسیار بیشتر مسیر سرازیر به سمت پایین رو با بچه ها دویدیم تا به تا به کشتی برگشت برسیم و درست در زمان مقرر رسیدیم و بدون هیچ معطلی وارد کشتی شدیم و حرکت کردیم.
در کشتی اولین کاری که کردیم جا گرفتیم و روی عرشه کشتی در حال حرکت نماز خوندیم که برای من حس خاصی داشت .خودم رو در دل آبی عمیق دریا به خدا نزدیک تر می دیدم و شاکر این لحظه بودم.
در برگشت انگار حال همه ما بهتر بود . من دیگه اصلا نمی ترسیدم و نازنین هم حالش بهتر بود انقدر که رفت بیرون و روی نیمکتهای دور کشتی نشست. هنوز چهره خندونش رو که مرغهای دریایی نزدیک صورتش پرواز می کردن جلوی چشمهامه. کشتی در برگشت زودتر به مقصد رسید و ما پس از یک ساعت و ربع در اسکله امینونو پیاده شدیم.
در استانبول تقریبا همه جا چرخی های فروش بلوط سرخ شده ، بلال و نان رو می بینین ، ما هم گفتیم بزار از این بلوط که تا بحال امتحان نکرده ایم تست کنیم . 100 گرم 10 لیر ولی خدا وکیلی هیچ مزه ای نداشت و من و نازنین اصلا نخوردیم اما همسر و دختر دیگرم به عنوان یک خوردنی کاملا معمولی و البته بدون مزه خاصی آن را خوردند . به ازاء هر لیر 2500 تومان این خوراکی بی مزه شد 25000 تومان !
درست آن طرف خیابان ورودی بازار بزرگ قرار داشت . هنوز وقت داشتیم این بود که داخل بازار شدیم و در اولین ورودی یک حجره سر پوشیده بود که بسیار جلب توجه می کرد در این حجره انواع شکلات و باسلوق ترکی در کنار سایر سوغات استانبول به فروش می رسید. که انصافا هم ظاهر اشتهابرانگیزی داشتند و هم طعم خوبی. اما بسیار گران بودند . حداقل کیلویی 60 تا 95 لیر . کمی در خیابانهای بازار چرخیدیم ساختار بازار کاملا شبیه بازار خودمان بود .
اما از آنجا که مغازه ها کم کم داشتند می بستند ما هم به سمت هتل برگشتیم. در برگشت در میدان تکسیم یک بازارچه صنایع دستی دایر بود که آن را هم دیدیم و پیاده از داخل خیابان استقلال به سمت هتل برگشتیم. اما قبل از آن در KFC شام خوردیم. ( در مورد هزینه های غذا در بخش مستقلی برایتان توضیح داده ام. )
وقتی رسیدیم هتل از شدت خستگی مجددا همه بیهوش شدیم تا صبح فردا و بدیهی است که خدا رو شکر سرو صدایی نشنیدم. اما دختر بزرگم شنیده بود و البته بسیار هم عصبانی بود گویا نتوانسته بود خوب بخوابد.!!
جزایر پرنسس و جزیره بیوک آدا
بیوک آدا یکی از مجموعه جزایر دریای مرمره است که ما به عنوان جزایر پرنسس آنها رو می شناسیم. و از 4 جزیره به نامهای کئنالی آدا–بوئرگازآدا– حئیبلی آدا – و بئیوک آدا تشکیل شده است . نکته قابل توجه در این جزایر عدم استفاده از ماشین هست و همه ساکنان آنجا برای رفت و آمدهایشان از درشکه و اسب و گاری و یا دوچرخه و موتورهای شارژی استفاده می کنند.
در جزیره بیوک آدا که فضایی کاملا توریستی دارد تعداد زیادی مغازه،خانه،فروشگاه و رستوران هست و درشکه ها و دوچرخه هایی که گردشگران را برای مدت 45 دقیقه در جزیره می گردانند.
روز چهارم ( شنبه 5 آبان )
شروع روز چهارم با یک صبحانه عالی ، امروز به جای برک پنیر ، پیراشکی داشتیم که من بیشتر دوست داشتم. حدود ساعت 9.5 از هتل بیرون آمدیم و پرسان پرسان به سمت محله بشیکتاش حرکت کردیم. خیلی به ما دور نبود . یک محله خوشگل و شیک که البته شیب هم داشت.بسیار خوانده بودم که در این محله شنبه بازاری برپاست و برای خرید مناسب است. البته بماند که من با توجه به افزایش قیمت دلار و لیر ، کلیه انگیزه هایم را برای خرید از دست داده بودم اما باز هم به خودم نوید می دادم که شاید هنوز بشود خرید مناسبی انجام داد.
شنبه بازار مکانی بود شبیه جمعه بازار ما در تهران در 2 طبقه. طبقه اول سبزی و ماهی و میوه جات و طبقه بالا ترکیبی از انواع پوشاک نو و دست دوم و البته خرید هم بسیار سخت بود چون نه وقت کافی برای گشتن بود و نه امکان امتحان کردن داشت و نه امکان تعویض ...قیمت ها هم چندان پایین نبودند خنده داره که اگر بهتون بگم ما در این بازار 3 عدد جوراب خریدیم 10 لیر و همان جوراب را در خیابان استقلال خریدیم 2 جفت 5 لیر . بخش تره بارش خیلی مهیج تر بود ! خیلی زود شنبه بازار بشیکتاش را به حال خود گذاشتیم و به سمت کاخ دلما باغچه حرکت کردیم.
کاخ دلما باغچه کاخ بسیار دیدنی و خاصی است. این مجموعه شامل فضای سبز ، چشم اندازی بسیار نزدیک به بسفر ، کاخ اصلی و حرمسرا است که شما می توانید برای بازدید از آنها به صورت ترکیبی یا مجزا بلیط تهیه کنید. فقط از باب تجربه خدمتتون عرض می کنم که با توجه به مبلغ بالای ورودیه ، دیدن کاخ اصلی را از دست ندهید اما قسمت حرمسرا هیچ ویژگی خاصی ندارد ضمن اینکه در دل کاخ اصلی مشابه آن فضا هم موجود هست. ( درکاخ به هیچ وجه اجازه عکاسی نمی دهند.)
پس از بازدید از این مجموعه که تا ظهر طول کشید ، در فضای سبز مقابل کاخ که اصلا چیزی از یک پارک بی نظیر کم نداره ، مشرف به تنگه بسفر وپرندگاه دریایی کمی استراحت کردیم ، یک ناهار مختصرخوردیم و نماز خوندیم و به سمت کاراکوی حرکت کردیم تا غروب خورشید را در برج گالاتا ببینیم . از ایستگاه کاراکوی پیاده از یک خیابان با سربالایی خیلی تند رفتیم تا رسیدیم به برج که تو این چند روز همه جا از دور دیده بودیمش. برج در یک محوطه نه چندان وسیع واقع شده و در اطراف آن پر از مغازه های فروش آثار هنری و صنایع دستی است.
برای ورود به برج صف طولانی ای بسته شده بود و من که به شدت کمر درد داشتم آن را بهانه کردم که یک گوشه ای بنشینم اما بچه ها هم من رو تنها نذاشتن و این شد که ما برج گالاتا را از پایین زیارت کردیم و دیدار غروب خورشید را محول کردیم به پشت بام هتل " بای مورات کراون " !! و پیاده به سمت هتل حرکت کردیم. در راه برای شام بچه ها از لقمه های دونر کباب گرفتیم و آمدیم برای استراحت و اینترنت بازی .
امشب ، شب تعطیل اینجایی هاست و تمام کافه ها مشتری دارند ، صدای موسیقی هم بالاست اما از شدت خستگی چند ساعتی به بیهوشی طی شد و ساعت 12 شب سر حال برای گشت و گذار به خیابان استقلال رفتیم ، جمع کثیری از جوانان که بیشترشون ترک بودند در کافه ها و کنار خیابون مشغول خوشگذرونی بودند انقدر که گاهی عبور و مرور از میانشون سخت بود برای همین خیلی زود به هتل برگشتیم .
روز پنجم( یکشنبه 6 آبان )
امروز تقریبا جای خاصی برای رفتن مد نظرمون نبود تا اینکه موقع صبحانه یکی از همسفرامون رو دیدیم که گفتند دیروز به مرکز خرید الیویوم رفته بودند و اینکه خیلی خوب بوده و راضی برگشته اند . ما هم بلند شدیم و به سمت الیویوم راه افتادیم.
این بار از طریق مترو شیشانه رفتیم که دیدیم زده آکسارای و گفتیم بریم این منطقه را هم ببینیم. از مترو بیرون آمدیم و و ارد منطقه آکسارای شدیم اما مغازه ها بسته بودند !!! از یک آقایی پرسیدیم که چطور به الیویوم برویم ؟ او که کاملا به انگلیسی مسلط بود چنان قاطعانه مارو راهنمایی کرد و حتی گفت که با 10 دقیقه پیاده روی به الیویوم می رسید. اما نرسیدیم ! او کاملا اشتباه کرده و ما رو دور خودمون چرخونده بود. به هرحال با تراموا رفتیم ینی کاپی و از اونجا هم زیتون و بعد با دلموش ( یعنی همون ون های مسافربر. که خیلی هم بد رانندگی می کردند. ) رفتیم الیویوم .
الیویوم یک مرکز خرید بزرگ و مرکز اوت لت برخی برندها از جمله coton بود و تورهای ایرانی در گشت رایگان شهری مسافرانشان را به این مرکز خرید می آوردند تا حدود ساعت 16 در این مرکز به خرید و گشت و ناهار گذشت و بعد به هتل برگشتیم وبعد از کمی استراحت برای دیدن غروب خورشید به پشت بام هتل رفتیم . کافی شاپ روی بام هتل فعال بود و تعدادی دور هم نشسته بودند ما هم کمی نشستیم و از غروب عکس گرفتیم و دوباره به خیابان استقلال برگشتیم تا ترکوز بازار را پیدا کنیم. در راه دخترم از صدف فروشان دوره گرد صدف خرید و با تردید امتحان کرد ما توقع داشتیم که میانش موجود داخل صدف باشه اما یک ترکیب برنجی بود که فروشنده روش آب لیمو ترش ریخت و ثمین گفت که خوشمزه بوده اما ما هیچ کدام میلی به امتحان آن پیدا نکردیم. ( البته می دونم که انسان باید در حد مقدوراتش مزه های مختلف غذاهای سایر کشورهای دنیا را امتحان کنه اما واقعا من در این مورد بسیار محتاط هستم و به هیچ وجه سراغ طعم های ناآشنا نمی رم اما دخترم اینطور نیست و من هم تشویقش می کنم . به هر حال به نظرم شما هم صدف را امتحان کنید. ) القصه : ترکوز بازار را پیدا کردیم ،یک بازار چند طبقه در دل خیابان استقلال که اجناس ترک می فروشند و اغلب قیمتهای مناسبی دارند و مطمئنا شما را دست خالی روانه نمی کنند.
بعد از خرید به خاطر اینکه بایستی وسایلمون رو جمع می کردیم کمی زودتر به هتل برگشتیم و تقریبا همه چیز را برای بازگشت جمع کردیم وخوابیدیم..
روز ششم ( دوشنبه 7 آبان )
صبح بعد از بستن چمدانها و صرف آخرین صبحانه با حضور گربه های شیک و خاص استانبول که در تمام طول این مدت از پشت پنجره همراه ما بودند اتاقهایمان را تحویل داده و چمدان هایمان را در اتاقی گذاشته و هتل را تا ساعت 17 که قرار بود برای ترانسفر به فرودگاه حاضر باشیم ، ترک کردیم.
این چند ساعت آخر را باید به بهترین نحو برنامه ریزی می کردیم. به مترو شیشانه رفتیم اما گفتند برای رفتن به کاراکوی باید از یک ورودی دیگر بروید و خلاصه ما این ورودی را پیدا نکردیم و کم کم قدم زنان سر ازکاراکوی درآوردیم . در کاراکوی سوار تراموا شدیم تا ایستگاه بایزید و از آنجا به مسجد سلیمان رفتیم که مسجد بسیار زیبایی بود .
مسجد سلیمانیه از مسجدهای جامع این شهر ه که در سالهای ۱۵۵۰ تا ۱۵۵۷ ساخته شد.
این مسجد را معمار بزرگ عثمانی خواجه معمار سنان آغا بهدستور سلطان سلیمان اول ساخت. ارتفاع گنبد این مسجد ۵۳ متر و قطر گنبد ۲۷٫۵ متر است. این مسجد چهار مناره (گلدسته) دارد سبک معماری آن، مانند دیگر کارهای سنان و معماران عثمانی ترکیبی از سبک معماری بیزانسی و اسلامی است. این مسجد دارای ساختمانهای جنبی مانند مدرسه و حمام و کتابخانه و کاروانسرا و بیمارستان و آشپزخانه عمومی نیز بوده. در باغ پشت این مسجد آرامگاههای سلیمان یکم و همسر و دخترش نیز آرامگاههای سلیمان دوم و احمد دوم قرار دارد.
و بعد از داخل بازار تا مسجد رستم پاشا آمدیم که علی رغم آنچه خوانده بودم به هیچ وجه معماری خاصی نداشت . بعد از خواندن نماز و کمی استراحت برای خوردن ناهار به رستورانی که پایین مسجد بود رفتیم .منوغذایی متنوعی داشتند که ما سه نوع مختلف سفارش دادیم و هر سه بسیار خوب و خوش طعم بودند. بخصوص برای من مقداری گندم طعم دار شده بود که من تا قبل از اون فکر می کردم برنجه ولی گندم بود و بسیار خوشمزه. حتما امتحان کنید.بعد از ناهار دوباره گشتی روی پل در کنار ماهیگیران زدیم و به سمت خیابن استقلال برگشتیم و بعد ازخرید آخرین سوغاتیها سری هم به کلیسای سنت آنتونی زدیم.
این کلیسا در خیابان چهل و یک خیابان استقلال قرار دارد و بزرگ ترین کلیسا کاتولیک استانبول و محلی برای برگزاری بزرک ترین تجمع کاتولیکی شهر است و در سال ۱۹۰۶ میلادی ساخته شده است. این کلیسا توسط کشیش های ایتالیایی اداره می شود.
راس ساعت 17 در هتل بودیم که پس از نیم ساعت خانمی از طرف تور آمد و با اتوبوس به طرف فرودگاه آتاتورک حرکت کردیم. در راه راجع به نحوه تحویل بارها و گرفتن کارت پرواز برایمان توضیح دادند و ما را با آرزوی دیدار دوباره و سفری خوش به خدا سپردند.
در فرودگاه در یک همبستگی نانوشته همه دنبال هم حرکت کردیم و سعی کردیم تا گیت مربوط به خودمون رو پیدا کنیم . پروازمون ساعت 22 با هواپیمایی قشم بود و ما هنوز خیلی وقت داشتیم . همینطور نشسته بودیم و محو تماشای دیگر مسافران بودیم که همسرم سراسیمه آمد و گفت بلند شین .پرواز جلو افتاده ، شده21.15 و همه با عجله خودمون رو رسوندیم به گیت مورد نظر و البته همه کارهامون بسیار خوب و به موقع انجام شد. اما نکته مهم این بود که در مورد این تغییر ساعت پرواز هیچ اطلاع رسانی ای صورت نگرفته بود و ما خدا رو شکر کردیم که خوب شد تصمیم نگرفتیم خودمون با مترو بریم فرودگاه ، با این توجیه که وقت بیشتری برای گشت و گذار داشته باشیم چون خیلی جاها خواندم که رفت و آمد به فرودگاه با مترو بسیار ساده است. امیدوارم کسی ازبابت این بی نظمی از پرواز جا نمانده بوده باشه . لذا توصیه می کنم حتما برای اینگونه تغییرات خودتون رو آماده کرده و به هیچ وجه ریسک نکنید.
پرواز راس ساعت اعلام شده انجام شد و برعکس پرواز قبلی مهمانداران ما در این پرواز بسیار خوش برخورد و مهربان بودند که جای تشکر از ایشان وجود دارد.
امیدوارم روزی برسد که همه هموطنان امکان سفرهای ارزان داشته باشند و از آن لذت ببرید.
پیشنهادها
- با توجه به وسعت استانبول وگستردگی جاذبه های این شهر حتی الامکان از تورهای 7 روزه استفاده کنید.
- حتما از اطلاعاتی که قبل از سفر جمع آوری می کنید پرینت گرفته همراه خود داشته باشید.
- در صورت امکان از اپلیکیشن های مسیر یاب استفاده کنید.
- چنانچه قصد خرید دارید از قبل قیمت های داخل ایران را چک کنید تا بتوانید تصمیم درست تری بگیرید.
- بازدید از قسمت آسیایی را فراموش نکنید ( متاسفانه ما فراموش کردیم ! )
- مرکز خرید ونیزیا را در سفرنامه های دیگه بسیار توصیه کرده اند که متاسفانه ما فرصت نکردیم برویم. !
و اینکه حسابی از سفرتون لذت ببرید .