شروع تحقق رویا در اسلامبول

2.7
از 3 رای
شروع تحقق رویا در اسلامبول
آموزش سفرنامه‌ نویسی
03 اردیبهشت 1404 12:00
0
185

- در استانبول، هنر از دست دادن خودم و یافتن چیزی بزرگتر در ازای آن را کشف کردم.

هربار که

هوای رفتن به سرم می زند

می روم

در گوشه ای

تنها می نشینم

تا این سودا

از خیالم

بگذرد.

مقدمه

عرض سلام احترام به دوستان و خوانندگان محترم،  در جهت پیروی از رسم و روش خودم در اول سفرنامه هایم همیشه پیش مقدمه هایی که شامل انگیزه ها و اهدافم است را بیان می کنم که مطالعه آن ها خالی از لطف نیست. این بار نوبت چالشی بزرگتر و هیجان انگیز تر از چالش ها و سفر های قبلی بود؛ یعنی سفر به خارج از کشور و اعتقاد من بر این است که همیشه اولین ها بیشتر در ذهن باقی می مانند پس سعی کنیم انتخاب درست و خاطرات خوبی را برجای بگذاریم. برای بیشتر ما اولین مقصد های سفرمان کشورهای همسایه مان بوده اند و برای من نیز همین گونه بود. سفری که از مدت های قبل در رویابافی آن غرق شده بودم و نقطه به نطقه شهر را ازبر بودم بدون اینکه در آنجا باشم. برنامه های زیادی را داشتم و هر لحظه به لحظه آن را تصور و رو به جلو می بردم و در نهایت این موهم محقق شد و این ماجراجویی به واقعیت پیوست.

اقدامات پیش از سفر

خرید بلیط هواپیما: اگر سفرنامه های گذشته بنده را مطالعه کرده باشید میدانید که اغلب سفرهایم را به صورت سولو (تنهایی) انجام می دهم و این سفر نیز مستثنی نبود و از تور استانبول استفاده نکردم. سرانجام در موعد مناسب برای خرید بلیط اقدام کردم. پرواز از تهران به استانبول فرودگاه صابیحا گوکچن که با پرواز شرکت هواپیمایی A JET  (مخفف Anadolu Jet) در ساعت 2/20 بامداد انجام شد. قیمت پرواز بسته به شرکت هواپیمایی و زمان سفر متغییراست.من قصد داشتم که برگشتم از ایران به صورت زمینی باشد تا در زمان برگشت دوستم را که در شهر وان بود را ملاقات کنم؛ در آن زمان اقدامی برای بلیط اتوبوس یا .. نکردم؛ به این دلیل که روز برگشتم متغییر بود بنابراین اقدامی نکردم.

  • نکته ای که برای خرید بلیط هواپیما لازم است بدانید این است که باید وضعیت خطوط پروازی که بین مبدا و مقصد و مقاصد ترانزیت را بررسی کنید.(هدف صحبت من صرفا ایران و ترکیه نیست و قاعده ای کلی برای خرید پرواز است) به طور مثال تعداد خطوط پرواز و شرکت های پرواز، ساعت ها،  قیمت ها در هفته ها، ماه ها، فصل ها؛ در فصول توریستی و اصطلاحا پیک سفر در مقصد قطعا هم قیمت هتل ها و هواپیما ها افزایش پیدا می کند که این نکته برای هر کشور متفاوت است. اگر تاریخ سفر شما قطعی مشخص است قاعدتا بین 21 تا 14 روز قبل از سفر طبق استاندارد ها بهتر است برای سفر خود اقدام کنید اما ممکن است این تاریخ به طور مثال برای تاریخی پرتردد باشد بنابراین شما باید زودتر اقدام کنید زیرا ممکن است یا پرواز را از دست بدهید یا اینکه مجبور به خرید بلیط با قیمتی گزاف مجبور شوید.
  • در نوعی دیگر شما وقت کافی و مناسب را دارید و وسایل و کارهای ویزا و اداری و .. حاضر است و منتظر اعلام بلیط هواپیما با قیمت مناسب هستید حتما می توانید تا یک روز قبل از سفر هم صبر کنید تا بلیطی با قیمت مناسب خریداری کنید اما بازهم باید توجه کنید که این نکات بسته به مبدا، مقصد، تقاضا ها، ایام پیک سفر و تعطیلات و فصول و ماه های توریستی می تواند متفاوت باشد. مثلا پرواز تهران به استانبول از اواسط فروردین تا اواخر خرداد در بهترین قیمت های خود بودند و حتی تا زیر 1 میلیون پرواز وجود داشت زیرا که فصل توریستی نبود اما در تابستان پرواز ها از 6 میلیون شروع می شدند و حتی ممکن بود که هرچه به تاریخ موعد نزدیک بشویم به علت تقاضاهای زیاد بلیط ها گران تر شوند، پرواز ها تکمیل شوند و فقط پرواز های گران باقی بمانند  پس باید تا الان متوجه شده باشید که کجا بهتر است زودتر اقدام کنید و کجا بهتر است صبر کنید. این نکته ای که در این بند آورده شده است گرچه شاید ساده به نظر بیاید اما حاصل مطالعه تجربیات جهانگردان و ترفند های ارزان سفرکردن است.

برای بررسی قیمت های بلیط هواپیما و مقایسه آن ها می توانید از سایت های داخلی و خارجی استفاده کنید.

 

سایت های خارجی می توان به این ها اشاره کرد :

- Booking

- Sky Scanner

- Kayak

- Google Flight

ثبت نام برای ارز مسافرتی در برنامه بله و دریافت در فرودگاه

شما می توانید از طریق بانک های معرفی شده و هم از طریق برنامه بله اقدام به دریافت ارز مسافرتی کنید. من از برنامه بله اقدام کردم که روند و پروسه بسیار سریع و راحت بود و با وارد کردن اطلاعات بلیط پرواز و گذرنامه ام ثبت نام انجام شد و در فرودگاه از دستگاه های ATM مخصوص ارز مسافرتی ارز دولتی را دریافت کردم. 

پرداخت عوارض خروج از کشور به صورت آنلاین

در عرض کمتر از چند دقیقه عوارض خروج نیز انجام شد و دیگر در فرودگاه وقتتان گرفته نمی شود.

خرید بیمه مسافرتی

در بعضی از سفرنامه های دوستان مطالعه کردم که برخی از هموطنان ما توصیه داشتند چون ترکیه کشور همسایه است و بیمه مسافرتی را جزو ملزومات قرار نداده است بیمه مسافرتی را تهیه نکنیم که با خواندن این مطلب چشمانم از سر تعجب از حدقه درآمد. این صحبت ها یا از سر عدم آگاهی بوده یا از سر خصاصت که امیدوارم از مورد اولی باشد. امیدوارم که هیچوقت اتفاقی نیاوفتد تا موجب استفاده از بیمه مسافرتی شویم اما حادثه خبر نمی کند، آیا برای سلامت خودت، وسیله ها و چمدان ها خودتان ارزش قائل نیستید؟ حادثه خبر نمی کند و فرقی نمی کند کجای دنیا باشید پس همیشه بهتر است آماده باشید به قول معروف پیشگیری بهتر از درمان است.

زمانی که من بیمه مسافرتی تهیه می کردم می دانستم اجباری نیست اما حداقلی ترین بیمه را تهیه کردم که حدودا 150 هزار تومان بود و پول آنچنانی نیست اما اگر خدای ناکرده به مشکل بربخورید به کمک شما میاید پس کاهلی را کنار بگذاریم. بیمه مسافرتی از نان شب لازم تر است.به طور مثال اگر کیف شما سرقت شود می توانید از طریق بیمه مقداری پول برای خسارت و مفقودی اشیا خود دریافت کنید و بسیاری از مسائل دیگر بنابراین بیشتر حتما اقدام کنید.

آماده سازی کوله و بار سفر

کوله ای که در اختیار داشتم مطابق با سایز معرفی شده با معیار اندازه تعیین شده در سایت شرکت هواپیمایی بود. یکی از نکات مهم برای کسانی که سولو سفر می کنند و برای صرفه جویی در وقت و دسترسی بهتر به وسایل خود در کوله شان توصیه می شود وسایل را تا حد ممکن به شکلی بچینید که وسایل ضروری در بالای کوله قرار داشته باشند برای دسترسی راحت به آن ها در غیر این صورت مجبور می شوید که تمامی کوله را برای پیدا کردن آن وسیله خالی کنید که زمان بر است؛ سپس کوله را وزن کردم تا از حد مجاز بیشتر نباشد. طبق دانسته های تا الان بنده می تونید مثلا برای همین پرواز " آ جت" 7 کیلوگرم کوله یا کیف دستی داشته باشید و در کنار آن کیفی به عنوان وسایل شخصی به وزن 5 کیلوگرم داشته باشید.

برنامه ریزی سفر

با توجه به تسلط به زبان ترکی استانبولی و انگلیسی و همچنین داشتن دوستان متعدد در ترکیه و کاهش هزینه ها و آزادی عمل از تهیه تور منصرف شدم و تمامی اقدامات لازم را انجام دادم. در مورد برنامه ریزی به طور کلی 3 شب قسمت اروپایی و 3 شب قسمت آسیایی و جزایر را تقسیم کرده بودم. هیچ کدام از موزه و یا مکان های ورودی دار را در برنامه قرار ندادم چون قیمت اکثریت بالا بود و به بازدید از مقاصد رایگان و کم هزینه پرداختم اما با این حال هم نتوانستم خیلی از جاها را تماشا کنم به دلیل وسعت زیاد شهر استانبول، مقاصد متعدد که مطابق با میل تمامی افراد است البته این را باید بگویم که حتی اگر یک سال هم در استانبول باشید همجای آن را نمی توانید ببینید.من اصولا زیاد اهل خرید و پاساژ گردی نیستم بنابراین زمانی جداگانه برای خرید ایجاد نکردم و صرفا به خرید گذری اکتفا کردم.

لیست قیمت های برخی از موزه ها و جاهای دیدنی استانبول ( قیمت ها مربوط به تابستان 1403)

کاخ توپ‌قاپی 56 دلار

مسجد آیاصوفیه 25 یورو ( البته رایگان هم میشه رفت)

موزهٔ هنرهای اسلامی ترکیه 52/22 دلار

آب انبار باسیلیکا 19 دلار

موزه  تاریخ علم و فناوری در اسلام 10 دلار

برج گالاتا  42 دلار

موزهٔ مدرن استانبول 20 دلار

کاخ دلمه‌باغچه 41 دلار

موزه نقاشی و هنر های تجسمی 10 دلار

موزهٔ معصومیت 11 دلار

موزه پرا 4 دلار

موزه سینما استانبول 7 دلار

مادام توسو، استانبول 18 دلار

موزه تاریخ پانوراما 20 دلار

دلفیناریوم استانبول 45 دلار

 

شروع سفر

من خودم را 4 ساعت زودتر به پرواز به فرودگاه رساندم، زیرا که اولین سفر من بود و تنها بودم و باید سیم کارت آپتل را برای اینترنت تهیه می کردم و ارز دولتی را دریافت می کردم بنابراین جانب احتیاط را رعایت می کردم.

فرودگاه امام
فرودگاه امام

پرواز من بدون بار بود پس من در خانه چنیدن بار آن را وزن کردم و اندازه کیف را بررسی کردن که طبق اندازه استاندارد معرفی شده توسط شرکت هواپیمایی باشد را آماده کردم و خیالم راحت بود(البته در هواپیما متوجه شدم که تا 10 کیلو هم می توانستم بیاورم و اندازه کوله پشتی حتی اگر چند سانتی متری هم زیاد باشد ایرادی ندارد).

همچنان منتظر
 منتظر!!!

پس از دریافت ارز دولتی و سیمکارت و فعال کردن آن با ذهنی آسوده بر صندلی های فرودگاه تکیه زدم و 2 ساعت تا ساعت پرواز باقی مانده بود و کمی استراحت کردم.

همچنان با هیجان منتظر
همچنان با هیجان منتظر

undefined

 

سرانجام موعد مقرر سر رسید و پس از چک کردن بلیط ها از طریق راهرو وارد هواپیما شدیم. هواپیما دارای 4 مهماندار بود که شامل 2 آقا و 2 خانم می شدند و کلاهی که مهمانداران خانم بر سر داشتند به شکلی زیبا و دارای نشان نقش بسته از شرکت پرواز ترکیش ایرلاین بود. هواپیما دارای یک راهرو و صندلی های 3+3 بود. پس از صحبت با مهماندار و نشان دادن بلیط جای خودم نشستم که کنار پنجره بود. متاسفانه بسیاری از افراد سرجای خود ننشسته بودند و جابجایی آن ها و ورود افراد جدید با وجود راهرو باریک بسیار مشکل بود و باعث اختلال وقت می شد.

راهرو نهایی به سمت هواپیما
راهرو نهایی به سمت هواپیما

undefined

 

صندلی ها بسیار بهم نزدیک بودند و باید بدون حرکت کنار یکدیگر می نشستیم و من به این فکر بودم که چگونه بخوابم اما امان از سر و صدای  بعضی مسافران که هواپیما را با جای دیگری اشتباه گرفته بودند که مدام قهقه می زدند و بلند صحبت می کردند، برخی ها مدام از سرجایشان پا می شدند و می رفتند از بار های کابین خود وسیله بر می داشتند و اصلا به توصیه های خدمه هواپیما توجه نمی کردند. خلاصه که باید فرهنگ استفاده از هر وسیله را قبل ازاستفاده از آن را یادگرفت. به هر حال با این همه ماجرا باعث نشد که شیرینی سفر کم شود و بلعکس بسیار مصمم تر بودم.

همون نون پنیر خودمون

همون نون پنیر خودمون

پذیرایی مختصری انجام شد و تصمیم گرفتم که کمی استراحت کنم تا وقتی که به فرودگاه رسیدم سرحال باشم.

روز اول شنبه (9/4/1403)

  پس از چرتی کوتاه مدت چشمانم مات و مبهوت آسمان و شهر زیبای استانبول شد؛ شهری که در همان نگاه اول عاشقش شدم و در پایان سفر نیز تکه ای از من را درون خودش نگه داشت.

چه می توان گفت؟؟؟
چه می توان گفت؟؟؟
بلاخره رسیدیم!!!
بلاخره رسیدیم!!!

درست در هنگام طلوع آفتاب به فرودگاه صابیحا رسیدیم و این فرصتی را برای من پدید آورد تا عکس های زیبایی را ثبت کنم. پس از فرود صبر کردم تا صف شلوغ مسافران تمام شود و با آرامش وسیله هایم را برداشتم سپس به سمت وسیله های نقلیه ای رفتیم که قرار بود ما را از باند پرواز تا داخل فرودگاه جابجا کنند. فرودگاه صابیحا بسیار خلوت اما شیک و تمیز و جمع و جور بود مشخص است که در برابر فرودگاه استانبول از بسیاری از زوایا و امکانات ضعیف تر است البته نباید این فرودگاه را دست کم گرفت اغلب پرواز های این فرودگاه برای پرواز های داخلی و مواردی برای پرواز های خارجی استفاده می شود.

فرودگاه صابیحا
فرودگاه صابیحا

گیت های ورودی شهروندان تورک با دیگر مسافران متفاوت بود و پس از مهر و ثبت پاسپورت به طور رسمی وارد خاک ترکیه شدم. 

فقط کمی مانده!!!
فقط کمی مانده!!!
اتوبوس هایی که از شهر بورسا آمده بودند
اتوبوس هایی که از شهر بورسا آمده بودند
پارکینگ فرودگاه
پارکینگ فرودگاه
مترو فرودگاه صابیحا
  مترو فرودگاه
مصطفی کمال پاشا (آتاتورک)
مصطفی کمال پاشا (آتاتورک)
سالن منتهی به سمت مترو
سالن منتهی به سمت مترو

من برای 3 روز اول در محله" Yeni̇şehi̇r " که در منطقه " Pendik " در بخش آسیایی اقامت داشتم. از طرف یکی از دوستان تورکم به صبحانه دعوت شدم اما هنوز برای ملاقات زود بود چون ساعت 5 صبح بود و ساعت کشور ترکیه هم 30 دقیقه قاصله زمانی داشت بهتر دانستم که برای عدم اتلاف وقت و لذت بردن از اولین روز و صبح زیبا و نورانی که همراه با نسیمی خنک بود را در پارکی نزدیک ساحل بنشینم و کمی هم استراحت کنم بنابراین در اولین اقدام وارد ایستگاه مترو فرودگاه صابیحا شدم و استانبول کارت را تهیه و مقداری شارژ کردم سپس به سمت ایستگاه " Tavşantepe " رفتم .

مترو تاوشان تپه
مترو تاوشان تپه

صبحی زیبا

مسجد
 مسجد

آرام آرام در کوچه ها و خیابان های رنگارنگ و زیبا خودم را گم می کردم و به سمت ساحل " Pendik " که در نزدیکی آن پارکی وجود داشت رفتم و بر روی نیمکتی نشستم و مقهور زیبایی های وصف ناپذیر شدم.صدای مرغان دریایی یا (مارتی) شنیده می شد و پرواز کردن آن ها را از فاصله بسیار نزدیک می دیدم و تکه نانی که داشتم را به سمتشان پرتاب کردم اما آنها در ابتدا کمی مردد بودند ولی چند ثانیه بعد به سرعت به سمتم آمدند. هوا مطبوع و دلنشین بود و همینطور که نشسته بودم انسان ها را می دیدم که برخی ها مشغول ورزش، صحبت و گفتگو هستند و برخی ها به به محل کارشان می رفتند، مغازه ها کم کم باز می شد تا رنگ و رخ اش را به شهر اعطا کند؛ پس از کمی استراحت شروع کردم به قدم زدن در خیابان ها و بررسی مغازه ها، مردم، خیابان ها، اجناس، خوراکی ها، قیمت ها و.. همینطور که به راهم ادامه می دادم.

بعد از گذشت کمی زمان وقت رفتن بود و حالا برای اولین بار چالش اتوبوس ها و حمل و نقل شهری برایم به وجود آمد زیرا هر منطقه و ایستگاه کد مخصوص خود را دارد و پس از پرس و جو از دیگران و کمک گرفتن از گوگل مپ مسیر را پیدا کردم و سوار اتوبوس شدم و مستقیم در همان خیابانی که میخواستم پیاده شدم و دوستم را از دور دیدم که منتظر من بود، به سمت او رفتم و پس از سلام و احوال پرسی گرمی که داشتیم من

مثل همیشه حمل و نقل عمومی!!!
مثل همیشه حمل و نقل عمومی!!!

ایستگاه قطار

بیمارستان ارسوی، جایی که هر روز گذر می کردم
بیمارستان ارسوی، جایی که هر روز گذر می کردم
ماشین باز های اونجا (عکس هم که معرف حضور هستند آذر بلبل)
در مسیر!!!
در مسیر!!!

به مغازه اش برای صرف صبحانه دعوت کرد که واقعا تا آخر عمرم از مهمان نوازی و احترام ایشون یاد خواهم کرد؛در نزدیکی همانجا صرافی وجود داشت که با قیمت مناسب 100 دلار= 3200 لیر خورده ای چنج کردم (نرخ تبدیل دلار به لیر 1 به 32 بود). سپس از محبت و احترام دوستم تشکر و تقدیر کردم و هدیه ای به او دادم و او نیز پس از توضیحات من در مورد این رسم و هدیه بسیار خوشحال شد. خستگی و کم خوابی اثرش را گذاشته بود و باید کمی استراحت می کردم و وسایلم را در محل اقامتم جابجا می کردم.

*(طی چند موردی که برای من حین هدیه دادن پیش آمد این بود که دوستان من هنگامی که به آن ها هدیه می دهم برای اکثریت آن ها تعجب آور و جالب بود.به نظرم آن ها فکر می کنندکه هدیه دادن باید دلیل و سببی داشته باشد وبه این شکل که در ایران مرسوم است مهمان هدیه ای ببرد نیست؛ شاید با خودشان فکر کنند که عمل خوب آن ها با کالا یا هدیه مبادله شده و ارزش آن را کاهش می دهد، چیزی که من برداشت کردم این بود البته باید توجه داشت در هر موقعیت و هر عمل و شخص می تواند متفاوت باشد و تعمیم جز به کل نادرست است)

برنامه سفرم متغییر بود و پیش بینی می کردم که ممکن است که از بعد از ظهر بتوانم شروع به گردش کنم پس تصمیم گرفتم که در چند روز اول تماما قسمت های آسیایی استانبول را بگردم و سپس در روز های بعدی بخش های اروپایی بنابراین از ساحل "برج دختر" تا پل "بوغاز" رو برای روز اول برنامه ریزی کردم به این دلیل که بسیاری از موزه ها و جاهای دیدنی در این روز ها تعطیل یا اینکه در ساعات پایانی کار خود بودند و با توجه به خستگی روز اول سفر سعی کردم موارد راحت تر و ساده تر را انتخاب کنم. سیستم حمل و نقل استانبول به شدت گسترده و کارآمد است و از نظر من احتیاجی به تاکسی وجود ندارد و حتی بسیاری از توریست ها نیز از مترو استفاده می کردند. 

نوشته جالبی که با آن برخورد کردم که مضمون آن این چنین است: همینه حماس !!! آن ها برای شهید شدن زندگی می کنند و ما برای غذا خوردن زندگی می کنیم.

نوشته جالبی که با آن برخورد کردم که مضمون آن این چنین است: همینه حماس !!! آن ها برای شهید شدن زندگی می کنند و ما برای غذا خوردن زندگی می کنیم.

و دیگر هیچ...
و دیگر هیچ...

وقتی که با اتوبوس داشتم به ساحل نزدیک "برج دختر" نزدیک می شدم در درونم جوش و خروشی وصف ناپذیری وجود داشت. از شدت زیبایی منظره به راننده اتوبوس گفتم که میشه اینجا پیاده بشم؟ آیا اینجا ایستگاه هست؟ راننده با لبخند بهم گفت عجله نکن یکم دیگه می رسیم.  من به این جمله اعتقاد دارم که هرجا که بروی و هرکاری که انجام بدهی اگر از همان ابتدا همه چیز به درستی پیش رود و خاطرات خوب رغم بخورد تو آن را همیشه به نیکی یاد خواهی کرد خلاصه بدین شکل سفر به شکل واقعی آغاز شد و چشمانم پس از مدت ها آن جاذبه زیبا و خاطره انگیز را این بار به طور زنده شاهد بود.

نفس عمیق و دیگر هیچ
نفس عمیق و دیگر هیچ

برج دختر

صدای امواج ...
صدای امواج ...

برج دختر استانبول یکی از مشهورترین جاذبه‌های گردشگری کشور ترکیه است که در میان آب‌های دریای سیاه و مرمره در شهر استانبول قرار دارد. تاریخچه برج دختر استانبول به سال ۴۱۰ میلادی بر می‌گردد.داستان‌ها و روایت‌های زیادی هم در مورد دلایل نامگذاری این برج وجود دارد. برج دختر به دلیل معماری منحصر به فرد و موقعیت مکانی ویژه‌ای که دارد یکی از مشهورترین جاذبه‌های دیدنی شهر استانبول است و به نوعی می‌توان آن را به عنوان نماد استانبول معرفی کرد. برج دختر وسط دریا در نزدیکی تنگه مشهور بسفر روی یک جزیره صخره‌ای کوچک قرار دارد و در طول تاریخ شاهد داستان‌ها و وقایع رمانتیک بسیاری هم بوده است. داستان‌های بسیاری در مورد این برج تاریخی وجود دارد و مردم محلی افسانه عشق‌های نافرجام و غم انگیز بسیاری را در مورد این برج روایت می‌کنند.

یکی از داستان هایی که درباره برج دختر وجود دارد، درباره شاهزاده و مار است! در روایاتی می گویند پادشاه قسطنطنیه دختر زیبارویی داشته که بسیار به وی عشق می ورزیده، روزی از روزها یک غیب گو درباره خبر ناگواری را به پادشاه مبنی بر اینکه شاهزاده خانم شما در سن ۱۸ سالگی بر اثر گزش مار از دنیا خواهد رفت را به پادشاه می دهد. از همین رو پادشاه دستور می دهد که برجی در منطقه بسفر بسازند که در خشکی باشد و هم در ارتفاعات که دخترک از گزند مار رها شود. سال های می گذرد و در روز تولد ۱۸ سالگی دخترک پادشاه با سبدی پر از میوه به نزد شاهزاده خانم می رود، دختر که با خوشحالی تمام سبد میوه را که باز می کند ماری افعی درون میوه ها پنهان شده بوده که همان با نیش زدن دختر در برابر چشمان پدر جان می بازد. همین خود دلیلی شده تا به این برج نام دختر داده شود.

یکی دیگر از داستان‌های معروفی که در مورد برج دختر استانبول وجود دارد، روایتی مربوط به داستان هیرو و لیندر است. در مورد این افسانه جزئیات زیادی نقل شده اما اصل موضوع به این شکل است که روزی از روزگار یک دختر زیبارو و پاکدامن به نام “هیرو” قسم می‌خورد که برای پاکدامنی خود تا آخر عمرش از همه مردان دوری کند و در داخل برج دختر به زندگی خود ادامه دهد. اما داستان هیرو به همین جا ختم نمی‌شود و روزی مردی به نام لیندر از کنار برج عبور کرده و یک دل نه صد دل عاشق دختر جوان و زیبا رو می‌شود. لیندر هر شب به دیدار هیرو می‌رفته و سرانجام دل هیرو را به دست آورده و به وی پیشنهاد ازدواج می‌دهد.

اما داستان این عشق پاک و افسانه‌ای سرانجام خوشی ندارد و یک شب که لیندر برای دیدار معشوق خود به دریا رفته بوده، طوفان شدیدی همه چیز را بهم می‌ریزد. هیرو هر شب چراغ برج را برای پیدا کردن مسیر توسط لیندر روشن می‌کرده اما شب واقعه، باد و طوفان همه چیز را بهم می‌ریزد و چراغ برج دختر خاموش می‌شود. صبح روز بعد که هیرو از برج خارج می‌شود، جسم بی جان لیندر را در کنار برج می‌بیند و از شدت ناراحتی از بالای برج دختر خودکشی می‌کند.

به هر حال این برج چه از نظر زیبایی و چه از نظر پشتوانه داستانی و کاربردی اش به مانند نگینی براق و درخشان در بین امواج خروشان تنگه بسفر استوار ایستاده بود و خودنمایی می کرد.

undefined

 

در سرتاسر نقاط توریستی فروشنده های آب معدنی، نان و شیرینی های خوشمزه به مانند سیمیت، چاتال، آچما، پواچا و.. بلوط بوداده، بلال آب پز یا کبابی، در کنار خط های ساحلی نیز کباب ماهی به وفور یافت می شود. نکته مهم این است که اکثریت اوقات طبق تجربه خودم قیمت ها منطقه به منطقه متفاوت هستند. به طور مثال من در منطقه توریستی فاتح که در بخش اروپایی سیمیت با قیمت 15 لیر دیدم و در اسکودار نزدیک اسکله سیمیت با قیمت 10 لیر دیدم حتی اگر به نانوایی های پخت سیمیت بروید شاید با قیمت کمتری بتوانید آن را تهیه کنید، هیچ تفاوتی ندارند بغیر از منطقه ای که در آن توریست ها بیشتر رفت و آمد دارند. این قانون کلی است که تقریبا همجا ثابت شده که باید سعی کرد کمتر از مناطق توریستی وسیله ، سوغاتی، خوراکی، غذا، لباس و.. تهیه کرد چون قیمت ها بالاتر است و افرادی که از قیمت ها اطلاعی ندارند و جاهای ارزان تر و با قیمت معقول را نمی دانند خرید می کنند.

مسجد

حیاط داخل مسجد
حیاط داخل مسجد
ساختمانی چوبی که متمایز بود
ساختمانی چوبی که متمایز بود

عاشق خط ساحلی اسکودار شده بودم چونکه هر روز در مسیر من قرار داشت و مقداری از مسیر را پیاده طی می کردم و اگر فرصت داشتم هر روز از یک نقطه ساحلی مشغول تماشای رقص موج های پر شور را نگاه می کردم و از آن سیر نمی شدم البته که واقعا خط های ساحلی و مناطق زیبای این تنگه هیچ وقت تمام نخواهند شد . گویی من را اسیر خود کرده بود که هر روز به دیدار و تماشای او می رفتم حال می دانم که تکه ای از من را نزد خودش نگه داشته است. اگر منطقی هم بررسی کنیم اکثریت نقاط ساحلی و مناطق معروف و توریستی بیشتر به اصطلاح شب زنده دار هستند و به مانند موج های دریا هیچ گاه توقف و سکون ندارند.

ماهیگیر های قهار
ماهیگیر های قهار
غروب دل انگیز
غروب دل انگیز

نکته ای که خیلی به چشم من آمد وجود بیشترین توریست ها و افراد خارجی از این کشور ها بود :

- کشور های عربی (با توجه به ارزش پول و خرید ، بیشتر در مراکز خرید و سواحل)

- کشور های جنوب شرقی آسیا (اکثریت به مناطق تاریخی و تفریحی رجوع می کردند)

- مردم از کشور هند و اطراف آن ( اکثریت برای کاریابی و تجارت)

- کشور روسیه ( کشور ترکیه مقصد محبوب آن ها است، هم از نظر نزدیکی و قیمت و احتیاجات البته اکثرا به نواحی جنوبی ترکیه می روند مانند آنتالیا، آلانیا و..)

- همیشه تعدادی افراد سیاه پوست که مشخص بود از قاره آفریقا به ترکیه برای کار و زندگی آمده بودند که بیشتر سمت میدان تکسیم می دیدمشان

- مردم از کشور های اروپایی و حوزه بالکان که بیشتر در منطقه فاتح و گالاتا حضور داشتند

- مهاجرانی که به نظرم از سوریه و مناطق دیگر پناهنده شده بودند و سرگردان در کوچه های تالارباشی بودند (تعداد محدود)

- در آخر هموطنان مان که اکثریت آن ها را من در خیابان استقلال و جزایر پرنس مشاهده کردم

برای وعده نهار دوست داشتم که هم ازمنظره زیبای دریا و از امتحان سوپ های جذاب و خوشمزه انتخابی داشته باشم پس با توجه به نزدیکی رستوران "Sgk Üsküdar Sosyal Tesisi ve Eğitim Merkezi" را انتخاب کردم. ویو این رستوران عالی بود و اکثرا غروب و شب ها باید نام نویسی کنید تا بتوانید بنشینید و غذا میل کنید. این مجموعه دارای کافه در طبقه بالا و رستوران در طبقه پایین است که هر دو مشرف به دریا و تنگه بسفر هستند. تعداد کارکنان در بخش خدمات رسانی کم بود اما بسیار تلاش می کردند تا چیزی از قلم نیوفتد. قیمت ها در منو نیز کمی پایین تر دیگر رستوران ها در این بخش و مجاور دریا بود همچنین منو کمی محدود بود اما آن چیزی که من می خواستم موجود بود یعنی سوپ مرجیمک. تجربه فوق العاده ای بود همراه با سوپ خوش طعم که اصلا از یاد نخواهم بود؛ همانطور که گفته بودم اولین ها از یاد نخواهد رفت. قیمت سوپ به همراه یک نوشیدنی 65 لیر.

ویوی عالیundefined

و گربه های تمام نشدنی
و گربه های تمام نشدنی

امروز سعی کردم تا بیشتر در منطقه اسکودار قدم بزنم و از منظره، خط ساحلی، جو جمعیت و شهر را دریابم، قیمت های غذا، لباس ها، راه های مختلف حمل و نقل را بهتر بشناسم حتی چندبار اشتباها اتوبوس ومترو مقاصد دیگر را سوار شدم یا ایستگاه های دیگری پیاده شدم و سرگردان شدم. من اینجا هستم تا تمامی حقایق سفر را بگویم نه صرفا خوشی ها و عالی و صد بودن همه چیز، هر چیزی در کنار تضادش زیباست. آن روی سفر کردن را بگویم، تنها سفر کردن مسئولیت در کنار اختیار و آزادی تان محدودیت هایی هم دارد پس باید این توانایی را در درونتان رشد بدهید؛ توانایی تصمیم گیری در شرایط بحرانی، تغییر نقشه های سفر، غلبه بر خستگی، غلبه بر تنهایی، باید بتوانید خودتان را همراه با جریان و جو شهر هماهنگ کنید و با مردم ارتباط بگیرید در غیراین صورت احساس خوبی را دریافت نمی کنید.

در این سفر ها تنها خودتان و خودتان هستید ولاغیر. از خیلی ها شنیده بودم که تنها قدم زدن در استانبول هنگام شب خطر آفرین می تواند باشد و من نیز این نکته را در ذهن داشتم و گاها نگران پول های داخل جیبم می شدم و مبادا دچار خفت گیری شوم اما هیچگاه دچار این حس و موقعیت نشدم و حتی بسیاری از شب ها تنهایی در ساعت 2 شب در خیابان ها در راه برگشت بودم اما حس امنیت فوق العاده ای داشتم مگر در دو موقعیت احساس خوبی نداشتم که در ادامه توضیح خواهم داد.

*سعی کنید که هیچگاه تمامی پول خود را همراه خود به بیرون نیاورید؛ همیشه 100 دلار را در گوشه ای از کیف خود پنهان کنید گویی که اصلا وجود نداردو این برای موارد اضطراری است که پول خود را از دست دادید یعنی اینکه مقدار پولی باشد که بتواند حداقل یک روز شما رادر آن شهر نگه دارد و پول جابجایی و.. را داشته باشید. سپس نصف پول خود را درون کیف یا هر جای امنی که وجود دارد قرار بدهید سپس بقیه پول ها که همراه خودتان هست را در تمامی جیب ها و کیف هایتان پخش کنید، اگر تعدادتان زیاد هست چه بهتر که ساده تر می شود.

یکی از راه های کمتر شدن هزینه ها در سفر را می توان گفت که خرید از فروشگاهای زنجیره ای و هایپر ها است بنابراین من نیز این کار را انجام دادم و از فروشگاه های زنجیره ای "Şok Market" تا آخر سفرم خرید کردم و هرچه را برای مواد غذایی لازم دارید موجود است و با قیمت مناسب و تنوع بالا می توانید استفاده کنید. من حداقل روزی یکبار اقلام مورد نیازم را برای امروز و روز فردایم تهیه می کردم.

* برای مثال باید بگویم که آب معدنی کوچک در در بیرون از 10 لیر تا 30 لیر بسته به محل خرید قیمت دارد اما در فروشگاه آب معدنی بزرگ 9 لیر است بنابراین خودتان می توانید بقیه قضیه را متوجه شوید و ضرورت استفاده از فروشگاه را دریابید.

دوباره برویم تا از زیبایی های سفر توضیح دهم تا فضای نوشته تغییر کند. منظره فوق العاده رستوران را فراموش نخواهم کرد و در یادم خواهد ماند. سلانه سلانه  به سمت اسکله اوسکودار می رفتم و مناظر و موقعیت های زیبا به قدری زیاد بودند که بسیاری از آن ها در دیدگانم جای نمی گرفتند. خانواده هایی که برای پیکنیک و استراحت در پارک نشسته بودند و مشغول تماشای دریا و غروب آفتاب بودند. جوان هایی که مشغول خنده و گفتگو بودند، مرغان دریایی که در آغوش باد بودند و جست و خیز می کردند، ساختمان های زیبا و تاریخی که در غروب آفتاب درخشان جلوه می کردند و من که در میان این همه زیبایی محو تماشایشان شده بودم. با توجه به خستگی روز اول و آشنایی با محیط و مسیر و تثبیت پلن گردش تصمیم گرفتم تا کمی زودتر به محل اقامتم بر گردم و وسایلم را مرتب کنم، لباس هایم را بشویم، دوش آب سرد کمک شایانی به شما در رفع خستگی خواهد کرد. سپس برنامه فردا را مرور کردم ومسیر را بررسی کردم؛ در ادامه ساعتم را کوک کردم و به آسانی و راحتی به خواب شیرین رفتم.

مترو های استانبول از ساعت 6 صبح تا 24 شب خدمات ارائه می دهند. اتوبوس ها نیز ساعت های کاریشان بدین شکل است اما برخی از خط های اتوبوس حتی 24 ساعته هستند مثلا ساعت 24 شب تا 6 صبح به طور مثال هر یک ساعت یکبار در ایستگاه هستند اما از ساعت 6 صبح تا 24 شب هر یک ربع یکبار البته همانطور که گفتم بستگی به ایستگاه و مقاصد دارد و باید چک شوند؛ برخی از ایستگاه های اتوبوس در مراکز و ایستگاه های پر رفت و آمد مانیتورهای هوشمند هستند که ساعت های تقریبی رسیدن اتوبوس هایی که به این ایستگاه می آیند را نوشته و مقاصد و مبدا و شماره های آن ها را نیز نوشته است و هر لحظه آپدیت می شود.

در اکثر مواقع شما احتیاج به استانبول کارت یا کارت اعتباری دارید حتی اتوبوس ها در ابتدا باید با کارت خود مبلغ را پرداخت کنید و پول نقد قبول نمی کنند. بنابراین توصیه میشود که استانبول کارت تهیه کنید که هم در هزینه ها و وقت و کنترل پولتان نظارت داشته باشید. برخی از جاها می توانید برای خرید لباس یا مواد غذایی نیز از استانبول کارت استفاده کنید و برای چک کردن باقی مانده پول نیز می توان آن را روی دستگاه های مخصوص که در تمامی نقاط که حمل و نقل عمومی وجود دارد مطلع شوید.

بازدید های انجام شده :

Pendik Dr. Tahsin Arcen Park 

Pendik Carsi Mosque

Kız Kulesi

Rum Mehmed Pasha Mosque

Yeni Valide Camii

Mihrimah Sultan Cami

Shemsi Ahmet Pasha Mosque

هزینه ها :

130لیر استانبول کارت

270 لیر شارژ کردن استانبول کارت

خورد و خوراک 165 لیر

فروشگاه 106 لیر

مجموعا = 671 لیر

یکشنبه (10/4/1403)

با چشمانی پف کرده و تنی خسته با صدای زنگ گوشی که دقیقه های متمادی برای بیدار شدن آهنگ می نواخت بالاخره بیدار شدم و در کمال تعجب دیدم ساعت 9 است و با توجه به فاصله حدودا 2 ساعته تا اوسکودار به سرعت آماده شدم و سوار مترو شدم و به سمت مقصد در حال انتظار بودم. یک جمله همیشه آویزه گوش من بوده است.(هر موقعیتی دارای مانع است وهر مانع دارای موقعیت) این مدتی که با وسایل عمومی جابجا می شدم موجب تسلط من بر نحوه و تشخیص مبدا و مقصد، جابجایی ها، تخمین زمان رسیدن شد سپس باعث ورود من به جو و دنیای مردم کشور مقصد من شد. یعنی نحوه رفتار و کردار مردم با یکدیگر، باید ها و نباید ها، ارزش ها و هنجار ها همچنین موجب تقویت ارتباط و جسارت من برای تعامل با مردم می شد؛ گاها وقتی فرصتی برای تعامل ایجاد می شد گویی با فرد مقابل احوال پرسی، صحبت و خداحافظی می کردیم انگار که چندین سال است یکدیگر را می شناسیم البته این مورد بسته به فرد، فرهنگ ، شهر، کشورها و مردمان نیز متفاوت است. وقتی شما به جایی وارد می شوید که جو و نوع فرهنگ . رفتار آن ها متفاوت از شما است همیشه سعی می کنید خودتان را با آن تطبیق بدهید.

صبحی زیبا
صبحی زیبا
جایگاه سوخت
جایگاه سوخت

* در تمامی پله برقی ها و جاهای عمومی اشاره شده است که اگر می خواهید روی پله بایستید سمت راست قرار بگیرید تا دیگر افرادی که عجله دارند و قصد عبور دارند از سمت چپ بتوانند حرکت کنند و این نکته در تمام زمان سفر من مشهود بود و تمامی افراد آن را رعایت می کردند.

* یکی از نکات مهم در رزرو محل اقامت  فاصله آن با نقاط توریستی ، کاهش هزینه ها و دسترسی به حمل و نقل عمومی است. به طور مثال من می توانستم این فاصله 2 ساعته را حداقل یک ساعت بیشتر گردش داشته باشم اگر در نقاط نزدیک توریستی بودم. البته به علت استفاده زیاد از هم و نقل عمومی بر خلاف روز گذشته تمامی مسیر های مختلف و نقاط مورد استفاده را به راحتی دسترسی داشتم و تشخیص می دادم و ضریب اشتباهات کاهش پیدا کرد.

نشسته ام و دقیقه ها خیره ماندم و گوش دادم
نشسته ام و دقیقه ها خیره ماندم و گوش دادم
منطقه فاتح

منطقه فاتح

قصد من سفر با کشتی از ایستگاه اوسکودار به سمت " Anadolu Hisarı" بروم برای بازدید از" Otagtepe Park" که منظره ای بسیار زیبا و دلنشینی هم برای پیکنیک و گشت و گذار دارد که ورودی آن رایگان است. این پارک در کنار پل زیبا که دارای ویو جذاب برای عکاسی است و نام این پل معروف " Fatih Sultan Mehmet Köprüsü" است. یکی از نکات جذاب خطوط نزدیک نواحی ساحلی این است که اکثرا در هنگام غروب به بعد خوانندگان اصطلاحا کنسرت خیابانی برگزار می کنند که می تواند برای علاقه مندان عالی باشد. این منطقه شلوغ نیست می توانید با خیال راحت تفریح و پیکنیک داشته باشید، اکثریت توریست ها به این مناطق نمی آیند یا نمی دانند یا در برنامه شان نیست.

مسجد رستم پاشا

مسجد رستم پاشا

 پس از پیاده شدن از کشتی باید مسیری حدودا 20 دقیقه ای را طی می کردم البته اگر با استانبول آشنایی داشته باشید می دانید که بعضا مسیر های سربالایی(دارای شیب تند) بسیار هستند. از کوچه های باریک و شیب بالا عبور می کردم، برخی خانه ها را می دیدم که قدیمی و قدمت دار هستند. در جلوی درب اکثریت آن ها ظروف آب و غذا برای گربه ها وجود داشت و گربه ها با آرامش و آسایشی وصف ناپذیر در حال استراحت بودند. خانه هایی با رنگ های مختلف و زیبا که بعضی ها با حیاط هایی پر از گل و گیاهان قشنگ و منظره ای مشرف رو به دریا بودند و دوست داشتم تا حس آن ها را در خصوص این خانه و منظره ها را بدانم (البته همیشه پس از گذشت مدتی همه چیز برای انسان عادی می شود). 

مسجد بیلربی
مسجد بیلربی
عجب هوایی...
عجب هوایی...
پل سلطان سلیم و روملی حصار
پل سلطان محمد و روملی حصار
شروع ماجراجویی
شروع ماجراجویی
ارزشش را دارد!!!
ارزشش را دارد!!!

پارک اتاق تپه (Otağtepe Parkı) یکی از جاذبه‌های طبیعی و دیدنی استانبول است که در بخش آسیایی این شهر قرار دارد. این پارک با موقعیت جغرافیایی منحصربه‌فرد خود، چشم‌اندازهای بسیار زیبایی از تنگه بُسفر، پل‌های بُسفر و بخش اروپایی استانبول ارائه می‌دهد. بازدید از این پارک تجربه‌ای آرامش‌بخش و دلپذیر است که هم برای ساکنان محلی و هم برای گردشگران جذابیت دارد. پس از کمی استراحت و عکاسی در این فضای بسیار عالی و لذت بخش به سمت اسکله رفتم اما قبل از رفتن از فروشگاه همیشگی خرید کردم و اسکله "Beylerbeyi" پیاده شدم و به سمت پارک "Beylerbeyi Parkı" رفتم که اتفاقا هم منظره زیبایی مشرف به پل بسفر یا "15 Temmuz Şehitler Köprüsü" داشت و کنسرت خیابانی هم وجود داشت و چه از این بهتر که هم از منظره و موسیقی لذت ببرم و تصاویر زیبایی را شکار کنم. پل بسفر سمبل ونمای روح بانشاط استانبول است ،پلی که همیشه استانبول وجاذبه های آن را در کالبد این پل جستجو میکنند وهمیشه در همه حالت روح بخش وجان افزاست وهر چه قدر نگاهش میکنی ویا از آن گذر میکنی باز خودش ومناظر دریا واطرافش برایت تازگی ودلربایی دیگری دارد.

این شما و این .....
این شما و این .....

غیر قابل وصف

پل سلطان محمد
غیر قابل وصف
داخل سالن اسکله
داخل سالن اسکله
تمام نشدنی
تمام نشدنی

*از نظر من یکی از جاذبه های که من بهش وابسته شده بودم سفر با کشتی ها بود و همیشه سعی می کردم هر بار از مسیر های مختلفی بروم. هم میتوان بسیاری از جاذبه های تنگه بسفر را تماشا کرد، هم لذت سوار شدن در کشتی و لذت بردن از آب و هوا و منظره های دیگر که قابل ذکر است.

undefined

پارک بیلربی
پارک بیلربی

undefined

 

زیبایی این منظره و پل امان از من بریده بود. این مناطق خط ساحلی پتانسیل سال ها تماشا را دارند. یکی از نکات قابل توجه برای من این بود که اصلا از رطوبت و بوی دریا خبری نبود. حالا وقت رفتن بود پس خودم رو به سمت منطقه معروف کادیکوی رسوندم.

سکوت باید کرد!!!

سکوت باید کرد!!!

 اولین نکته ای که من را جذب خودش کرد ساختمان زیبا و بزرگ که ایستگاه "Haydarpasa Train Station" ایستگاه قطار حیدرپاشا در سال 1908 در طول جنگ جهانی دوم ساخته شد. این بنا توسط معماران آلمانی در زمان سلطنت عبدالحمید ساخته شد. این بنا از نظر تاریخی و معماری بسیار مهم است. هنگامی که برای اولین بار افتتاح شد، به عنوان نقطه شروع راه آهن بغداد عمل می کرد. حالا به آن فکر کنید، آخرین دوره های امپراتوری عثمانی از یک طرف، و سال های اولیه ترکیه مدرن از طرف دیگر... "سفر در تاریخ، نه در قطار بلکه در ساختمان! منظره باشکوه ایستگاه، جایی که با آب های آبی بسفر برخورد می کند، واقعاً نفس گیر است.

سنگ کاری و جزئیات بنا انسان را متحیر می کند. هر گوشه ای بوی تاریخ می دهد. گویی تاریخ در میان سنگ ها پنهان است و ما در پی کشف آن هستیم. وقتی وارد می شوید، یک اتاق انتظار بزرگ و با سقف بلند پذیرای شماست. نیمکت های قدیمی، جزئیات چوبی و پنجره های بزرگ... انگار زمان در انتظار اینجا متوقف شده است. می دانید، حتی خوب است که بدون استرس از دست دادن قطار صبر کنید. "نه در انتظار قطار، بلکه در زمان انتظار برای تاریخ البته در داخل ایستگاه قطار حیدرپاشا اتاق های انتظار، سکوها و باجه های بلیط قدیمی وجود دارد که میزبان خاطرات بسیاری است. داستانی متفاوت، خاطره ای متفاوت در هر گوشه ای پنهان شده است.

این واقعیت که میزبان صحنه های فیلم قدیمی است، این مکان را خاص تر می کند. "مکان شبیه یک فیلم است!" وقتی به نمای بیرونی ایستگاه می روید، منظره بسفر با شکوه تمام جلوی شماست. شبه جزیره تاریخی یک طرف، آب های خنک بسفر در طرف دیگر... این منظره ذهن آدم را پر از آرامش می کند. وقتی خنکی تنگه بسفر با دیوارهای معطر تاریخی حیدرپاشا ترکیب می شود، یک کلاسیک واقعی استانبولی پدیدار می شود. لذت بردن از منظره تضمین شده است ایستگاه قطار حیدرپاشا فقط یک ایستگاه قطار نیست. همچنین مرکز فرهنگ و تاریخ است زیرا این ایستگاه جایگاه مهمی در حافظه استانبول دارد.

در ادامه نیز طبق معلوم کنسرت خیابانی برپا بود و همه چیز مکمل یکدیگر بود و تماشای غروب آفتاب حسی فوق العاده ای را درونم به وجود آورد. مغازه های رنگارنگ، کتاب ها، لباس ها، خوراکی ها، شیرینی ها، غذاهای مختلف، بوی ماهی کبابی، صدای ماشین ها، کشتی ها، صحبت های مختلف افراد مختلف و من که چشمانم در محو تماشای آفتاب بودند و گوش هایم را به خواننده سپرده بودم.

یکی از بهترین مناطق استانبول در بخش آسیایی که اصطلاحا شب زنده دار هستند و افراد جوان و جمع های دوستانه، کافه ها و رستوران های فوق العاده، جو باورنکردنی را دارد این منطقه و حتما توصیه می شود.

پلن فردا را می چیدم و قرار گذاشتم تا زودتر به محل اقامتم برگردم و روتین های دیروز رو دوباره انجام بدم و استراحت کنم تا زود بیدار بشم بنابراین فرصت نکردم تا شام بخورم چون ساعت 24 شب می شد و دیگر به سختی می تونستم برگردم پس به سرعت برگشتم. ساعت حدودا 2 شب بود و همه جا بسته بود و من هم خسته و بدون شام داشتم بر میگشتم که یکدفعه دیدم از دور یه جمعی کنار ماشین نشسته اند و دارن چیزی می خورند؛ چشمانم درشت شدند و با سرعت دو چندان به سمتشان رفتم و فهمیدم که غذاهای خانگی است. اونم چه غذایی " نخود پلو با مرغ" با دوغ محلی دیگه چه چیز از این بهتر برای من میتونست باشه؟ یکی از وعده هایی که بهم خیلی چسبید همین بود.  وقتی با صاحب کسب و کار که همراه با پسرش بود هم صحبت شدم متوجه شدم که هر شب تا دیر وقت اینجا هستند و فقط همین نوع غذا را درست می کند و به قولی پاتوق خودش را دارد. هزینه غذا مجموعا با نوشیدنی 150 لیر شد. امروز هم نیز به پایان رسید.

محتشم

محتشم

بازدید های انجام شده :

Anadolu Hisarı

Otagtepe Park

Fatih Sultan Mehmet Köprüsü

Beylerbeyi Parkı

15 Temmuz Şehitler Köprüsü

Kadiköy Meydanı

هزینه ها :

400 لیر شارژ استانبول کارت

210 لیر خرید از فروشگاه

خورد و خوراک 200 لیر

مجموعا = 810 لیر

 

دوشنبه (11/4/1403)

امروز برای سفر به جزایر معروف که در نزدیکی استانبول قرار دارند میخواستم بروم اما با توجه به روز تعطیلی در استانبول ساعت حرکت کشتی ها نیز تقلیل پیدا کرده بود و باتوجه به اینکه تعداد محدودی از اسکله ها به جزایر می روند. کشتی های ماوی مارمارا که از بوستانچی، بشیکتاش، کاباتاش، امینونو و ینی کوی حرکت می کنند نیز حمل و نقل به جزایر پرنس را ارائه می دهند. برای من نزدیکترین و راحت ترین مسیر اسکله کاباتاش بود بنابر این با پرداخت 80 لیر به سمت جزایر حرکت کردم. من با توجه به برناه ریزی که کرده بودم مدت زیادی رو در جزیره نمی موندم. اول اینکه بیشتر جزیره دارای رستوران و کافه بود و تعداد محدودی جاهای دیدنی و موزه بنابراین سعی کردم که در بازار قدمی بزنم و قیمت و موارد مورد نظرم را بررسی کنم.

به دلیل این که زیاد به خرید علاقه ندارم پس از گشت و گذار در داخل کوچه های رنگارنگ و زیبای این جزیره با کشتی بعدی به سمت بشیکتاش حرکت کردم. حدودا یک ساعت فاصله زمانی تا رسیدن به مقصد لازم بود. مطمعنا دیدن همه جزایر در یک روز روز مقدور نمی باشد اما اگر علاقه داشته باشید می توانید از اکثریت آن ها بازدید کنید. همچنین می توانید محل اقامت خود را در آن ها انتخاب کنید و از سواحل و پلاژ های زیبا و با منظره فوق العاده و خلوتی و آرامش استفاده کنید. البته که اگر به شنا کردن، دوچرخه، موتور سواری نیز علاقه مند هستید میتوانید زمان بیشتری را در اینجا صرف کنید. (حتی یک روز کامل)

صبحی دل انگیز
صبحی دل انگیز

یک فکت جالب در مورد این جزیره

این بنا به عنوان یک هتل توسط یک شرکت فرانسوی در سالهای 1898-1899 در تپه صومعه Büyükada (که قبلاً به عنوان Hristos Hill شناخته می شد که در زبان یونانی به معنای عیسی است) ساخته شد. معمار این بنا الکساندر والوری، یکی از معماران مشهور آن دوره است. این ساختمان که امروز خالی است، تحت مدیریت کلیسای ارتدوکس یونان است.

این ساختمان که برای بهره برداری به عنوان هتل با نام «پرینکیپو پالاس» طراحی و ساخته شده بود، توسط زنی یونانی به نام النی ظریفی خریداری و تغییر مالکیت داد که توسط ایلخانی آن دوره، یواکیم سوم، پس از مجوز لازم از مدیریت دوره اخذ نشد. النی ظریفی 1000 طلا برای این ساختمان که از یک شرکت فرانسوی به قیمت 3700 طلا خریداری شده است هزینه کرده و در راستای نیاز یک پرورشگاه الحاقاتی به ساختمان انجام داده است. برج با پله های مرمری که برای محافظت در برابر خطر آتش سوزی ساخته شده است یکی از آنهاست.

به سمت مقصد
به سمت مقصد
مترو  منطقه سنجاق تپه
مترو منطقه سنجاق تپه

یتیم خانه یونانی واقع در بیمارستان یونانی Balıkli در Yedikule، در سال 1902 به این ساختمان در Büyükada منتقل شد. هدف بنا به مرور زمان تغییر کرد و مدرسه نظامی کوللی در طول جنگ جهانی اول در اینجا مستقر شد. بعداً میزبان مهاجران یونانی بود که توسط نیروهای اشغالگر به جزیره فرستاده شده بودند. سپس یتیم خانه به Heybeliada منتقل شد و ساختمان در دهه 1960 بسته شد. ساختمانی که در آن زمان تخلیه شده بود هنوز مورد استفاده قرار نمی گیرد.

در حال انتظار برای واپور
در حال انتظار برای واپور
ماهیگیر
ماهیگیر

یتیم خانه یونانی که بلافاصله با نگاه کردن به بالای Büyükada خودنمایی می کند، هنوز هم با ساختمان دوم در باغ خود که ابتدا به عنوان یک ساختمان اداری ساخته شد و بعداً به عنوان مدرسه ابتدایی استفاده شد، ایستاده است.

انتظار برای حرکت به سمت جزایر

انتظار برای حرکت به سمت جزایر

یتیم خانه یونانی Büyükada که بیش از 100 سال خاطره استانبول را حفظ کرده است، در سال 1964 به سرعت تخلیه و متروک شد.

بزرگترین ساختمان چوبی اروپا و دومین ساختمان بزرگ جهان به مرور زمان ویران شده است.

یتیم خانه یونانی Büyükada، خانه یتیمان، 55 سال است که یتیم مانده است.

اگرچه ساختمان چوبی که توسط الکساندر والوری، یکی از مشهورترین معماران آن دوره، توسط شرکت فرانسوی که در سال 1897 Orient Express را اداره می کرد، به عنوان یک هتل طراحی شد، ساخته شد، اما نتوانست از آن مجوز دریافت کند. امپراتوری عثمانی و تا سال 1903 ناکارآمد باقی ماند.

در حالی که شهروندان یونانی که یتیم خانه آنها در زلزله 1894 استانبول آسیب دیده بود، در جستجوی ساختمان جدیدی بودند، پاتریارک سوم. یواکیم گفت که مناسب ترین آدرس برای یتیم خانه ساختمان خالی هتل در نزدیکی صومعه هریستوس در بویوکادا بود و درب النی ظریفیس را زد که نامش به عنوان "مادر یتیمان" در تاریخ خواهد ماند.

پس از اتمام خرید و بازسازی هتل، در 21 می 1903 توسط جنگ جهانی دوم ساخته شد. یتیم خانه جدیدی با مشارکت عبدالحمید افتتاح شد.

در سال 1915، تحت شرایط جنگ جهانی اول، دولت اتحادیه و ترقی یتیم خانه را تصرف کرد.

ابتدا دانش آموزان مدرسه نظامی کوللی در یتیم خانه و سپس سربازان آلمانی متحد جنگی ترکیه قرار گرفتند.

سرانجام مهاجران روسی اعزامی از سوی نیروهای اشغالگر برای مدت کوتاهی از ساختمان استفاده کردند.

در حالی که ساختمان در این مدت مورد بی توجهی قرار داشت، شرایط جنگی باعث شد که مهاجران روسی مجبور شوند برای گرم شدن، کف یتیم خانه را بردارند و در اجاق گاز بسوزانند.

وضعیت برای کودکانی که پس از جنگ به پرورشگاه بازگشتند، دلگرم کننده نبود.

ویرانی بسیار زیاد بود، اما نه شهروندان یونانی و نه کاخ توان مالی برای فراهم کردن وسایل لازم برای نوسازی را نداشتند.

بنا به ضرورت تا سال 1964 استفاده از ساختمان به این شکل آغاز شد.

آنچه در قبرس اتفاق افتاد منجر به تبعید یونانیان در استانبول، مصادره حساب‌های بانکی و اموال آنها و پایان یتیم‌خانه شد.

با دستورالعملی که در 30 فروردین همان سال صادر شد، درخواست تخلیه پرورشگاه شد.

طبق اسناد رسمی، درب این پرورشگاه که 5 هزار و 744 کودک را در خود جای داده است، پلمپ شده است تا دیگر بازگردانده نشود.

کوچه های زیبای بویوک آدا
کوچه های زیبای بویوک آدا

همچون رویا...

معرفی تعدادی از جزایر نزدیک استانبول برای بازدید :

Büyükada

بویوک آدا در زبان ترکی به معنی جزیره بزرگ است. جزیره ای است با ۵ کیلومتر مربع که در همسایگی منطقه آدالار استان ترکیه. بازدیدکنندگان این جزیره را توسط ۲ قله می‌شناسند نام یکی از این قله‌ها Isa Tepesi به معنی کوه عیسی است. و بین دو کوه دره‌ای شکل گرفته که کلیسا و صومعه‌سرایی به نام Agios Nikolaos وجود دارد کمی آنطرف تر می توانید کلیساهای Panagia، Hagios Demetrios وکلیسای فرانسیس San Pacifico و کلیسای آمریکایی Surp Astvadzadzin Verapolium ببینید.

Heybeliada

این جزیره را بعد از ادغام به عنوان دومین جزیره ی بزرگ مجموع الجزایر پرنس در دریای مرمره میشناسند. این جزیره در همسایگی منطقه آدالار استانبول است. بازدیدکنندگان دو بنای معماری زیبا را در محوطه مدرسه نیروی دریایی این جزیره میبینند که یکی از آن ها Kamariotissa نام دارد که تنها کلیسای به جا مانده از زمان بیزانس است اما این کلیسا . در این جزیره قبر ادوارد برایان( دومین سفیر انگلستان از طرف ملکه الیزابت) وجود دارد.

Kaşık Adası

این جزیره بین جزیره های بورگازادا و Heybeliada قرار دارد. کاشیک در زبان ترکی به معنی قاشق است زیرا شکلی این جزیره همانند قاشق است! این جزیره به صورت اختصاصی برای خانواده ی دانون است بنابراین گردشگران نمیتوانند بدون اجازه ی ورود داخل جزیره بروند و تنها می‌توانند با همراهی تور ترکیه گردشگری از این جزیره دیدن کنند. فراموش نکنید برای تور های گردشی این جزیره سریعا رزرو کنید زیرا به سرعت پر می شوند. بهترین راه برای رسیدن به این جزیره کشتی است.

Burgazadası

یکی از بزرگترین جزیره از مجموع الجزایر پرنس است. این جزیره در قرن ۲۰ اقامتگاه اقلیت یونانیان بوده است اما بعدها بسیاری از مردم استانبول به این مکان آمدند. تپه ی منحصر به فردی در جزیره بورگازادا وجود دارد. این جزیره بعد از ساخته شدن قلعه توسط یکی از رهبران نظامی مقدونی، نام‌گذاری شده است. به گردشگران این جزیره زیبا بازدید از موزه Sait Faik Abasıyanık را پیشنهاد می‌کنم.

Sedef Adası

نام این جزیره در زمان های قدیم Andircuithos یا Androvitha بود اما امروزه به معنی مادر مروارید است. جزیره ی صدف با مساحتی حدود ۰.۱ کیلومتر مربع جز کوچکترین جزایر این منطقه است. به طور کلی این جزیره دارای مالکیت خصوصی است اما تمام درختان این جزیره به صورت خودرو رشد کرده اند. محیط و طبیعت این جزیره حفاظت شده است. ساختمان سازی بیشتر از دو طبقه در این جزیره ممنوع است.

Yassıada

نام این جزیره به معنی جزیره تخت است و به عنوان یک جزیره دموکراسی و آزاد شناخته می شود اگرچه نام این جزیره تغییر کرده است اما همچنان نام قدیمی استفاده می شود. این جزیره توسط بیزانسی ها برای تبعید کردن زندانیان جنگ های صلیبی استفاده میشده است. امروزه گردشگران می توانند از چهار سلول زندان که در زیر زمین قرار دارد دیدند کنند علاوه براین صومعه سرایی به نام Platea که توسط امپراطور بیزانس ساخته شد علاوه بر این کلیسایی وجود دارد که توسط ایگناسیوس تبعید شده که در سال ساخته شد.

 Kınalıada

کینالادا به معنی جزیره ی حنا است زیرا زمین این جزیره به دلیل وجود آهن و مس قرمز رنگ است. جزایر کینالادا یکی از آخرین جزیره ی جنگلی در میان جزایر این منطقه است. از آنجا که این جزیره حدود ۱۲ کیلومتر به سمت جنوب است نزدیک ترین جزیره به استانبول است. گردشگران میتوانند از طریق کشتی های تندرو طی مدت ۲۵ دقیقه و باکشتی های کند رو طی مدت ۴۰ دقیقه به این جزیره برسند.

undefined

شهرداری جزایر
شهرداری جزایر
کادیکوی
کادیکوی

پس از رسیدن به بشیکتاش به دنبال رستورانی رفتم که قبلا به صورت تصادفی در شبکه های اجتماعی پیدا کرده بودم و امیدوار بودم که  تبلیغ های دروغین نکرده باشند اما در عین تعجب فقط در یک کلام معرکه بود. هم لحاظ قیمت، فضای رستوران، رفتار کارکنان و خدمات رسانی واقعا نمره 20 داشتند و همین مسئله باعث شد من در روز های آینده 2 بار دیگر به اینجا بیایم. البته این برای من تجربه شد که همیشه هم بر نمرات گوگل مپ تکیه نکنم چون برای این رستوران نمره 3 را ثبت کرده بودند اما من بسیار راضی بودم.

بشیکتاش

بشیکتاش

دونر مرغ همراه نوشیدنی 110 لیر تمام شد. حالا اینجا نقطه عطفی بود که بلاخره به یکی از قسمت های جذاب شهر استانبول می رسیم البته قبل از آن « باید به پارک ییلدیز می رفتم چون از آن نمی شد گذشت. پارک ییلدیز یکی از بزرگ‌ترین و زیباترین فضای سبزهای استانبول است. این پارک در بین محله‌های بشیکتاش و اورتاکوی قرار دارد و به خاطر مناظر فوق‌العاده‌ای که از تنگه بُسفر ارائه می‌دهد، بسیار مشهور است.

از لوکس ترین خیابان های استانبول
از لوکس ترین خیابان های استانبول
آرامگاه یحی افندی

آرامگاه یحی افندی

تاریخ این پارک به قرن ۱۹ میلادی بازمی‌گردد و بخشی از مجموعه کاخ ییلدیز است که توسط سلطان عبدالمجید دوم طراحی شده و برای استفاده عموم بازگشایی شده است. پارک ییلدیز با فضای سبز وسیع، مسیرهای پیاده‌روی دلپذیر و طراحی‌های زیبای منظره‌اش، مکانی ایده‌آل برای کسانی است که به دنبال آرامش و استراحت هستند. درون این پارک، مجموعه‌ای از گیاهان و درختان متنوع وجود دارد که تجربه‌ای منحصر به فرد از طبیعت را برای علاقه‌مندان به ارمغان می‌آورد.

همچنین، در این پارک می‌توانید از دریاچه‌های کوچک، آبشارها و پل‌های زیبا لذت ببرید که همه آنها به زیبایی و جذابیت پارک افزوده‌اند. پارک ییلدیز همچنین دارای چندین کافه و رستوران است که بازدیدکنندگان می‌توانند در آنها استراحت کرده و از مناظر دلنشین اطراف لذت ببرند. این پارک به دلیل ترکیب منحصر به فردی از تاریخ، طبیعت و آرامش، یکی از مقاصد محبوب برای ساکنان و گردشگران استانبول است. بازدید از پارک ییلدیز فرصتی عالی برای فرار از شلوغی شهر و تجربه لحظاتی آرام و دلپذیر در دل طبیعت است.

آرامش
آرامش
باز هم آرامش
باز هم آرامش

یواش یواش به گل سرسبد استانبول کمی می رسیدیم یعنی Büyük Mecidiye Camii یا همان مسجد معروف اورتاکوی که در کنار پل بسفر منظره فراموش نشدنی را در ذهن ها پدیدار

در وصف نمی گنجد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
در وصف نمی گنجد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

و حک می کند. مسجد اورتاکوی در استانبول یکی از جذاب ‌ترین جاذبه های تاریخی و مذهبی این شهر است که در ناحیه بشیکتاش و ساحل غربی تنگه بسفر قرار دارد. این مسجد به نام رسمی مسجد بزرگ سلطان عبدالمجید شناخته می ‌شود که سلطان عبدالمجید یکم، سی و یکمین پادشاه عثمانی، آن را در سال های ۱۸۵۴ تا ۱۸۵۶ بنا کرده است. معماران این مسجد فردیناند جول و نقولاس بالین بودند که قبلاً کاخ دلمه ‌باغچه را هم طراحی کرده بودند. این مسجد با سبک نئوباروک و مرمر سفید ساخته شده است و دارای گنبد و پنجره های بزرگ و زیبایی است.

چند ساعت بعد
چند ساعت بعد
کوچه پس کوچه های اورتاکوی
کوچه پس کوچه های اورتاکوی

این مسجد را نیکوقوس بالین طراحی کرده است و سبک نئوباروک را برای آن انتخاب کرده است. مسجد اورتاکوی چندین بار بازسازی شده است و آخرین بازسازی آن در سال ۲۰۱۴ انجام شده است. این مسجد با معماری زیبا و سفید رنگ در کنار تنگه بسفر می درخشد و با پل بغاز که در پشت آن قرار دارد، تصویری از فضای مدرن و سنتی استانبول را نشان می دهد. این مسجد همچنین سوژه بسیار خوبی برای عکاسی است. عکس های زیبایی را از این منطقه و محیط در غروب و شب هنگام انداختم و دوباره کنسرت خیابانی که دیگه از این بهتر نمی شد و خیلی خوب بود. بعد از لذت بردن از این جو خوب و صمیمی به سمت کادیکوی رفتم و به شبگردی و فضای آن جا نیز عادت کرده بودم و پس از چند ساعت برگشتم تا استراحت کنم و این بار شروع به کاوش در قسمت اروپایی کنم.

به جرات می توان گفت که مسجد اورتاکوی یکی از سمبل های این شهر است. هنگام غروب بسیاری از توریست ها به اینجا می آیند تا عکاسی کنند و از تماشای این منظره حیرت انگیز در شگفت بمانند. به مانند هر شب دیر به سمت محل اقامتم برمی گشتم زیرا که دل کندن از این حال هوا کاری بود بس ناممکن اما چاره ای نبود. در هنگام برگشت از سمت کادیکوی قصد بازگشت داشتم و باز هم جاذبه اینجا من را رها نمی کرد. واقعا منطقه ای شب زنده دارد و بسیار غنی بود. کافه ها، رستوران ها، مغازه ها، ایستگاه اتوبوس ها، مترو، پارک ها، صدای فریاد ماهی فروش ها، کنسرت های خیبابنی در جای جای شهر، صدای خنده، گریه، اشک ها، لبخند ها، فریاد ها، بوق ها و... همه و همه تک به تک در ذهنم پردازش می شد و درباره آن ها فکر می کردم.

ماموریت انجام شد
ماموریت انجام شد

تکمیل تر

مترو

صبرررر

صبرررر

بازدید های انجام شده :

Büyükada

Galata Köprüsü

Küçük Mecidiye Camii

Yıldız Park

Büyük Mecidiye Camii

Çocuk Parkı

هزینه ها :

فروشگاه 66 لیر

خورد و خوراک 190 لیر

شارژ استانبول کارت 200 لیر

مجموعا = 456 لیر