3-4- روز سوم 5 شهریور 1396، (27 آگوست 2017):
در جستجوهایی که در منابع خارجی داشتم در بین جاذبهها به بازدید از کشتی سلطنتی نیز اشاره شده بود که در منابع فارسی به آن کمتر اشاره شده، از آنجایی که برای ما تجربهای متفاوت بشمار میآمد تصمیم گرفتیم بخشی از بازدید خود را به آن اختصاص دهیم. طبیعتا این کشتی در کنار ساحل قرار داشت و نسبت به باقی جاذبههای شهر ادینبرو که در بخش قدیمی متمرکز بود فاصله داشت. پس به عنوان اولین گزینه بازدید در لیستمان، در روز سوم اقامت در شهر ادینبرو قرار گرفت. از خوابگاه بیرون زدیم روز آخر اقامتمان در ادینبرو و بریتانیا بود و تصمیم گرفتیم کمی ولخرجی کنیم و صبحانهای کامل بخوریم. در نزدیکی خوابگاه یک رستوران درست در نبش خیابان و نزدیک به ایستگاه اتوبوس بود پس همانجا را برای غذا انتخاب کردیم و یک صبحانه مخصوص اسکاتلندی سفارش دادیم که هر بشقاب آن 8.5 پوند قیمت داشت و با خوردن نفری دو چای بعد از غذا جمعا 21 پوند برای صبحانه پرداختیم و به راه افتادیم.
صبحانه کامل اسکاتلندی
این قارچها واقعا خوشمزه بود
مسیر هتل تا کشتی سلطنتی
راس 9.30 کنار کشتی بودیم و جز اولین بازدید کنندگان وارد کشتی شدیم.
1-3-4- کشتی سلطنتی بریتانیا HMY Britannia
ساعت بازدید: 9.30-15.30
هزینه بازدید: 16 پوند
آدرس : Ocean Dr, Edinburgh EH6 6JJ, UK
وب سایت: www.royalyachtbritannia.co.uk
وقتی به کشتی رسیدیم هنوز هوا سرد بود و باد دریا هم اذیت میکرد زود بلیط گرفتیم و داخل رفتیم. در صورتی که دلتان میخواست، میتوانستیم با پرداخت هزینه، درخواست لیدر برای بازدید از کشتی داشته باشیم ولی چون از قبل اطلاعات کافی جمع کرده بودم. خودمان بازدید را شروع کردیم. این کشتی بطور ویژه برای خانواده سلطنتی بریتانیا توسط جان براون و شرکت Clydebank در تاریخ 16 آوریل 1953 با یک بطری شراب امپراتوری راه اندازی شد. در دوران پس از جنگ جهانی دوم و دوره ریاضت اقتصادی بریتانیا، به گفته منابعی که میخواندم استفاده از شامپاین بیش از حد عجیب و غریب بوده و اینکار ملکه را زیادی تجملی میدانستند، ولی بنظر من برای یک ملکه آنهم ملکه بریتانیا عجیب نیست. در نهایت در ژانویه سال 1954، کشتی به نیروی دریایی سلطنتی اعطا شد. در طول جنگ، هم بهعنوان یک کشتی بیمارستانی خدمت کرد. این کشتی بیش از 44 سال در خدمت خانواده سلطنتی بوده، بیش از یک میلیون مایل راه پیموده و برای همین تبدیل به معروفترین کشتی در جهان شده است. در حال حاضر کشتی از خدمات سلطنتی، بازنشسته شده است و برای بازدید عمومی استفاده میشود. کشتی سلطنتی مانند یک خانه سالخورده بود، دوست داشتنی و آرام، ولی توقع ما از یک کشتی سلطنتی که عمری را در خدمت ملکه انگلستان، که صاحب بزرگتری نیروهای دریایی در دنیا هم هست، را برآورده نکرد. در واقع با تصور ما از کشتی سلطنتی فاصله داشت و توقع مکانی خیلی لوکس را داشتیم با این حال بازدید از آن حس سلطنتی را نیز تداعی میکرد و فکر کردن به برگزاری سفرهای دولتی پر زرق و برق، پذیرایی از مهمان رسمی ملکه تا حدود 60 مهمان و خانوادهاش جالب بود. اینکه شما از یک اثر به نسبت تاریخی بازدید میکنید ولی مالک این تاریخ هنوز زنده است، خودش به تنهایی، هم حس جالبی اس هم تا حدی خندهدار. همینطور که درباره کشتی تحقیق میکردم اطلاعات جالبی دربارش پیدا کرد کردم در زمان حضور ملکه 21 مامور و 256 تفنگدار دریایی از کشتی محافظت میکردند. هنگامی که اعضای خانواده سلطنتی در کشتی بودند، علاوه برماموران حفاظتی و خدمه کشتی 26 موسیقیدان هم در کشتی حضور داشتند. این گروه روزانه فعالیت میکردند، اما باید این کار را بدون ایجاد سر و صدا انجام میدادند تا خاطر همایونی مکدر نشود و آرامش برقرار باشد و برای رسیدن به این هدف اعضای خدمه کفشهایشان را با کفهای لاستیکی میپوشاندند. شاید برای همین است که ملکه در جایی گفته بود تنها جا در بریتانیا که واقعا میتوانم احساس آرامش داشتهباشم این کشتی است.
کشتی سلطنتی
کابین کاپیتان
جعبه کنترل تلفن کشتی
موتورخانه
میدانم باورش سخت است، اما این اتاق ساده و قدیمی اتاق خصوصی ملکه است. باورتان میشود،اتاقی ساده با تخت معمولی یک نفره جالب اینکه اتاق همسر ملکه جداست و او هم تختی یک نفره دارد !
اتاق پرنس فیلیپ همسر ملکه در مجاورت اتاق ملکه
جالب است بدانید پرنس چارلز و شاهزاده دیانا ماه عسل خود را در این کشتی گذراندهاند. تنها اتاق کشتی با یک تخت دو نفره، جایی که شاهزاده دایانا و پرنس چارلز اقامت داشتند، و آخرین نفر، کلینتون روی آن خوابیده البته این را هم بگویم خیلی به مسائل سلطنتی و بزرگ کردن آن اعتقاد ندارم اما چون شخصیت شاهزاده دایانا را، بطور استثنا، دوست دارم و انسان بزرگی بود، گفتم حیف است به این موضوع اشاره نکنم.
اتاق مطالعه ملکه
سالن خورشید بخشی از منطقه سلطنتی، کشتی است. گفته میشود این سالن یکی از مکانهای مورد علاقه ملکه،در کشتی است. او گاهی چای بعدظهرش را، در این اتاق به همراه خانواده اش میخوردند. نقاشی در سمت چپ توسط شاهزاده فیلیپ کشیده شده است
اتاق نشیمن سلطنتی به نظرم یکی از بهترین قسمتهای کشتی بود
اتاق غذاخوری سلطنتی. ملکه در این اتاق از مهمانان ویژه ای همچون نلسون ماندلا، راجیو گاندی و سر وینستون چرچیل پذیرایی کرده است. آنطور که فهمیدم اتاق به سلیقه خود ملکه تزئین شده است
رختشورخانه که برای آن زمان بنظرم مجهز بوده است
اتاق ملوان ها که احتمالا ملکه هیچ وقت آنرا ندیده است
اتاق خدمه
اتاق ملوان ها (من موندم اون عروسکه اونجا چیکار میکرد :))))) )
در کل دیدن این کشتی رو توصیه میکنم علاوه بر اینکه ساحل را هم خواهید دید هرچند سرد بود و ما خیلی در کنار ساحل توقف نکردیم.
مسیر کشتی سلطنتی تا موزه ملی اسکاتلند
از اتوبوس پیاده شدیم و به راه افتادیم. مسیر همان مسیری بود که دیروز هم از آن عبور کرده بودیم. در مسیری که به سمت موزه حرکت میکنید به دانشگاه قدیمی و باشکوهی روبرو میشوید که بعید میدانم کسی به ادینبرو رفته باشدو از آنجا عکس نداشته باشد. بد نیست کمی هم درباره این دانشگاه بدانید.
2-3-4- دانشگاه IFSA ادینبرو IFSA University of Edinburgh Partnership
ساعت بازدید: 10-17
هزینه بازدید: -رایگان
آدرس: Chambers St, Edinburgh EH1 1JF, UK
وب سایت: www.ifsa-butler.org
اینطور که فهمیدن این ساختمان یکی از ساختمانهای بزرگ این دانشگاه است. این دانشگاه یکی از مشهورترین دانشگاههای اسکاتلند و شهر ادینبرو است که در سال 1583 در این شهر باشکوه و در نزدیکی قلعه شناختهشده ادینبرو تاسیس شد. این دانشگاه عضو گروه Russell Britain است. بیش از 270 انجمن و 63 باشگاه ورزشی، انجمنهای مخصوص زنان، ارکستر آهنگسازان و ... درآن مشغول به فعالیت هستند.
نمایی از دانشگاه IFSA ادینبرو
قرار بود از موزه ملی اسکاتلند هم دیدن کنیم به سمت موزه به راه افتادیم که از اتفاق به محل برگزاری فستیوال هم نزدیک بود وقتی به موزه رسیدیم، وارد آن نشدیم و به سمت فستیوال حرکت کردیم راستش را بخواهید در چند روزه اقامتمان در بریتانیا انقدر به موزههای مختلف رفته بودیم، اینبار عطایش را به لقایش بخشیدیم و به سمت محل برگزاری فستیوال رفتیم چون تجربه جدیدتری برایمان بود ولی اطلاعات مختصری درباره موزه برای علاقهمندان میگذارم.
3-3-4- موزه ملی اسکاتلند National Museum of Scotland
ساعت بازدید: 10-17
هزینه بازدید: رایگان
آدرس: Chambers St, Edinburgh EH1 1JF, UK
وب سایت: https://www.nms.ac.uk
این موزه در سال ۲۰۱۱ بازگشایی شد و یکی از محبوبترین نقاط گردشگری شهر با بیش از دو میلیون بازدیدکننده در سال است. مجموعههای این موزه از سراسر اسکاتلند گردآوری شده و شامل تاریخ طبیعی، زمینشناسی، هنر، علم و فناوری است. این موزه شامل ۱۶ گالری و بیش از هشت هزار اثر تاریخی است، که گوسفند دالی اولین پستاندار شبیهسازیشده در جهان، که البته چند روز بیشتر زنده نماند، و فرم اولیه گیوتین از ارزشمندترین آنها است و جامعترین قسمت از مجموعه، تاریخ نقاشی اسکاتلندی را پوشش میدهد.
نمایی از موزه
در این نما موزه ملی به همراه ساختمان دانشگاه را در یک عکس میتوانید ببینید
ساختمان موزه را از بغل میبینید که در یکی از ویدیوها، مراسم شکرگزاری در کنار آن در حال برگزاری است
تصمیم گرفتیم پیاده برای خودمان در همان حوالی قدم بزنیم پس راه افتادیم. دیروز که به کافه فیل برخورد کرده بودیم، مرا ترغیب کرد تا درباره مکانهایی که مربوط به هری پاتر است و کمتر شناخته شده هستند، مطالعه کنم و اگر به موقعیتهای برنامهریزی شده ما نزدیک بود به آن ها هم سر بزنیم یکی از این مکانها کافه اسپون بود، پس به سمت آن راه افتادیم.
4-3-4- کافه نیکلسون (در حال حاضر کافه اسپون یا کافه قاشق) Nicolson’s Cafe (now Spoon)
ساعت بازدید: 10-17
هزینه بازدید: رایگان
آدرس: 6a Nicolson Street, Edinburgh EH8 9DH, UK
وب سایت: spoonedinburgh.co.uk
ارتباط با هری پاتر:
به محل کافه رسیدیم. برخلاف کافه فیل که خیلی شلوغ بود این جا کافه آرام و خلوت بود. خوانده بودم که کافه نیکلسون جایی بود که رولینگ بعد از جدایی از همسرش و مهاجرت به ادینبرو قسمتهایی از اولین رمان هری پاتر (هری پاتر و سنگ جادو) را در اینجا نوشت. او قبل از ورود به ادینبرو نوشتن رمانش را آغاز کرده بود، اما این نسخه را در ادینبرو به اتمام رساند. او همزمان باید از دختر کوچکش جسیکا هم مراقبت میکرد. از آنجایی که رولینگ در سالهای اولیه اقامتش در اسکاتلند پول زیادی نداشت، مجبور بود، برای نوشتن از کافههای شهر استفاده کند. در این صورت میتوانست با سفارش یک فنجان قهوه مدتها در کافه بنشیند و با خیالی آسوده به نوشتن ادامه دهد. اینطور که در تحقیقاتم فهمیدم، یکی از دلایلی که رولینگ زمان زیادی را در این کافه گذراند، این بود که در آن زمان راجر مور، برادرزاده رولینگ، در این کافه کار میکرد. یک پلاک در گوشهای از خیابان خواهید دید که بر روی آن نوشته شده است "جی. کی رولینگ برخی از فصلهای اولیه هری پاتر در اتاقهای طبقه اول این ساختمان نوشت".
"کافه نیکسون یکی از کافههایی که رولینگ در آن قلم زده است" واقعیت یا شایعه؟
این یک واقعیت است. خود رولینگ هم بارها در مصاحبههایش به وضعیت بد مالیاش در بدو ورود به ادینبرو اشاره کرده است و از علت نوشتن در کافهها نیز صحبت کرده است. او در مورد بهترین مکان برای نوشتن، در مصاحبهای گفت: " به نظر من، این یک راز نیست که بهترین مکان برای یک نویسنده، نوشتن در کافهها است، چون شما مجبور نیستید قهوه خود را درست کنید، مجبور نیستید احساس کنید که در سلول انفرادی هستید و اگر ذهن شما به عنوان یک نويسنده در مکان قبلی بسته شده باشد، میتوانید با رفتن به کافه بعدی، باتری ذهن خود را شارژ کنید. برای این کار، کافهای خوب است که افراد دیگری هم در آن نشسته باشند، اما نه آنقدر شلوغ که تمرکزتان بهم بخورد ". همچنین در مصاحبه که در سال 2001 داشت اشاره میکند: بعد از اینکه جسیکا را در تختش میخواباند، به نزدیکترین کافه میرفت تا بتواند بنویسد. کافه نیکلسون جایی بود که قسمتهای زیادی از اولین کتاب هری پاتر خود را نوشته بود. او میگوید: "این کافه واقعا مکانی، عالی برای نوشتن بود، چرا که تعدادی زیادی صندلی داشت و نیاز نبود من درباره نشستن زیاد در کافه احساس گناه کنم و میتوانستم بر روی صندلی مورد علاقهام بنشینم، و همیشه صندلیام را داشته باشم که جایی نزدیک به راهرو ورودی بود و این خیلی عالی بود چون میتوانستم بنویسم گاهی نوشتن را متوقف کنم و به آنسوی شیشه و شهر شلوغ نگاه کنم و درباره چیزهایی که میخواهم فکر کنم". درست است که نام کافه عوض شده ولی قطعا رولینگ زمانی را برای نوشتن در این کافه گذرانده است.
تصاویری از کافه قاشق
به سمت شاهراه سلطنتی محل برگزاری فستیوال و شور حال آن برگشتیم و از این تجربه متفاوت لذت بردیم. بخش دیگری از این تجربه را به همراه عکس و فیلم در اختیارتان میگذارم امیدوارم شما هم مثل من لذت ببرید.
تصاویری از فستیوال fringe
بخش هایی از فیلم های فستیوال
یک ساعتی مشغول دور زدن بودیم. در فستیوال خانمهایی که نقش حنای هندی میزدند، حضور فعال داشتند. در گوشهای که عدهای از آنها در حال کشیدن طرح بودند، نشستیم و با هم هم صحبت شدیم. بعد از کمی صحبت، فهمیدم پاکستانی هستند. از این که ایرانی بودیم اظهار خوشحالی کردند. او و همسرش 3 سال بود، ازدواج کرده بودند و تنها 20 سال داشت. به گفته خودشان 14 سالی بود که به اسکاتلند مهاجرت کرده بودند. درباره هدف سفر ما و سنمان پرسید گفتم که تازه ازدواج کردیم و دوست داریم مسافرت برویم و تجربیات جدید داشته باشیم. خندید و گفت همسر من هم همین اعتقاد را دارد ولی من اصرار دارم هرچه زودتر بچهدار شویم. برایم جالب بود که 14 سال زندگی در اسکاتلند برای این خانم چیز زیادی را عوض نکرده است و مانند اجداد آسیاییاش هنوز هم پایبند، قوانین نانوشته شرق است (البته همینجا بگویم من روی اینکه، اعتقاد این خانم درست یا غلط است اصلا صحبتی ندارم، و امیداورم خوانندگان عزیزم این برداشت را نداشته باشند که من قصد قضاوت کسی را داشته ام، یا با بچهدار شدن افراد مخالفم و ... چیزی که بیشتر ذهن مرا درگیر کرد این بود که جوانی 20 ساله در غرب عموما به فکر بچهدار شدن نیست و بیشتر به دنبال کشف دنیای اطرافش، ایجاد تغییر و ... است و دختری شرقی با اینکه از 6 سالگی در بریتانیا اقامت داشته و خیلی طبیعی است که تحت تاثیر فرهنگ آنجا قرار بگیرد، هنوز تا این حد به سنتهای گذشته شرق پایبند است).
تصاویر حنا کار دوست پاکستانی من در فستیوال
5-3-4- خیابان رویال مایل یا شاهراه سلطنتی | Royal Mile
ساعت بازدید: آزاد
هزینه بازدید: رایگان
آدرس: Edinburgh, UK
وب سایت: ندارد
اگر همچنان مسیر فستیوال تا کاه هالیرود هوس را ادامه می دادیم در واقع در حال عبور از خیابان رویال مال یا شاهراه سلطنتی بودیم. پس مسیرمان را ادامه دادیم. این مسیری پر از خانهها و بناهای تاریخی است و یکی از بهترین مکانها برای شروع اکتشاف جاذبههای شهر است. این شاهراه پر زرق و برق با مغازههای تاریخی، مسافرخانههای متعدد و کافهها و رستورانهای هیجان انگیز برای چند ساعت شما را سرگرم میکند، حال تصور کنید همهی اینها همراه برگزاری بزرگترین فستیوال هنری در جهان باشد دیگر بیشتر از این چه میخواهید میتوانید همینجا توقف کنید و لذت ببرید و لذت ببرید و لذت ببرید کاری که عملا من و پویا انجام دادیم. بسیاری از ساختمانهای این منطقه مرتفع، کوچهها باریک و حیاطهای پنهانی داخل خانهها قرار دارد.
مجسمه دیوید هیوم فیلسوف شهیر اسکاتلندی در خیابان رویال
تصاویری از شاهراه سلطنتی
چون گرسنه بودیم به راه افتادیم تا برای نهار جایی را پیدا کنیم. برنامهمان این بود تا برای نهار غذای معروف اسکاتلندی به نام haggis را تجربه کنیم. در نزدیکی Royal mail با پرس و جو از محلیها یک رستوران انتخاب کردیم و دو پرس از هاگز سفارش دادیم. مزه آن خیلی شبیه به جغور پغور خودمان است همراه با کمی ترشی و پوره سیبزمینی و شلغم سرو میشود تجربه غذائی خوبی بود پس توصیه میکنم حتما امتحانش کنید. قیمت هر پرس هاگز 8.5 پوند بود که بعلاوه نوشیدنی 21 پوند شد.
بشقاب هاگز
6-3-4- دبیرستان جورج هریوت George Heriot’s School
ساعت بازدید: اجازه بازدید داخل وجود ندارد
هزینه بازدید: -
آدرس : Lauriston Place, Edinburgh EH3 9EQ
وب سایت: www.george-heriots.com
در لیست مکان هایی مرتبط با هری پاتر که به نوعی در مسیر ما قرار داشت دبیرستان جورج هریوت هم قرار داشت. از قبل می دانستم که اجازه ورود نخواهیم داشت. ولی برای گرفتن عکس از دور هم شده به سمت این دبیرستان حرکت کردیم.دبیرستان جورج هریوت در سال 1628 به عنوان یک یتیمخانه و مدرسه خیریه (بیمارستان) برای پسران افتتاح شد و امروز یک مدرسه متوسطه معتبر است. این مدرسه از برجستهترین ساختمانهای با سبک رنسانس است.
ارتباط با هری پاتر
عدهای معتقدند که این مدرسه الهامبخش، مدرسه جادوگری هاگوارتز است. این دبیرستان در حال حاضر یک مدرسه فعال است و بنابراین برای عموم جهت بازدید در دسترس نیست، اما میتوانید ساختمان آنرا از نقاطی مانند قلعه ادینبرو و گورستان گریفریار و نقاطی دیگری از شهر ببینید.
"دبیرستان جورج هریوت الهامبخش مدرسه جادوگری هاگوارتز بوده است" واقعیت یا شایعه ؟
بنظر میرسد این ادعا بیاساس است. من نتوانستم مدرکی برای تایید این موضوع پیدا کنم. هیچ بخشی از گفتههای رولینگ نشان نمیدهد که او از این مدرسه الهام گرفته باشد و او هرگز درباره منبع الهام اصلیاش برای مدرسه جادوگری هاگوارتز چیزی نگفته است و تنها به این اشاره کرده است که هاگوارتز در اسکاتلند مستقر است. با این حال من شخصا فکر میکنم، با توجه به اینکه دبیرستان جورج هریوت یک مدرسه متوسطه با چهار طبقه، چهار برج و معماری قرن هفدهمی است، طبیعی است که بطور ناخودآگاه بعضی افراد فکر کنند ارتباطی بین دبیرستان جرج هریوت و مدرسه جادوگری هاگوارتز وجود دارد . به خصوص که مدرسه جورج هریوت در قلب شهر ادینبرو و نزدیک به کافههایی است که رولینگ در آنها کتابش را نوشت. با این حال، بریتانیا پر از مدارس تاریخی و ساختمانهایی با برج ها و ویژگیهای جالب و مشابه است، که میتوانستند الهامبخش رولینگ باشند.
جالب است بدانید وقتی درباره این موضوع ها تحقیق کردم و منابع و مصاحبههای رولینگ را خواندم، به این نتیجه رسیدم که او خیلی دوست دارد، از هویت مکانها و افراد واقعی که در کتابهایش از آنها الهام گرفته، محافظت کند. و هر زمان که در اینباره از او سوال میشود سعی میکند با پاسخهایی گمراه کننده از زیر جواب دادن در برود. و من فکر میکنم بطور ویژه سعی دارد منبع الهاماتش را مانند الماسی برای همیشه در قلبش نگه دارد و خود این مساله، برای من به شخصه، باز به شکلی دیگر بر جذابیت کشف واقعیت میافزاید.
دبیرستان جورج هریوت
7-3-4-. گورستان Greyfriar’s Kirkyard
ساعت بازدید:
April to October: دوشنبه الی شنبه: 10.30-16.30
یکشنبه 12-16
November to March: تمام روزهای هفته: 10.30-15
هزینه بازدید: رایگان
آدرس : Address: Greyfriars Place, Edinburgh. EH1 2QQ
وب سایت: greyfriarskirk.com
به سمت گورستان معروف ادینبرو که از اتفاق در قلب شهر قدیمی و مسیرمان بود رفتیم مقصد بعدیمان که هم اهمیت تاریخی دارد و هم مرتبط با هری پاتر. وارد گورستان شدیم. این گورستان محل دفن بسیاری از مشاهیر ادینبرو است و بنای تاریخی آن از جاذبههای مشهور شهر است. بنظر میرسد این گورستان شهرت سالهای اخیر خود را مدیون ارتباطی است که با هری پاتر دارد.
این گورستان پر از قبرهای قدیمی و جالب است و حتی اگر طرفدار هری پاتر نباشید باز هم چیزهای زیادی برای دیدن وجود دارد.
بخشی از عکس های گورستان
ارتباط با هری پاتر
این گورستان در نزدیکی دو کافه معروفی (کافه نیکلسون و کافه خانه فیل) است که رولینگ برای خلق آثار خود از آنها استفاده میکرد. گفته شده برخی از سنگ قبرها ممکن است الهام بخش رولینگ برای برخی از شخصیتهای معروف هری پاتر باشد. معروفترین قبر متعلق به توماس ریدل (Thomas Riddell) است که ممکن است شخصیت لرد ولدمورت (Lord Voldemort) شخصیت منفی و بسیار قدرتمند سری داستانهای هری پاتر از آن الهام گرفته شده باشد. سنگ قبر پدر ولدمورت نیز در کتابها و فیلم هری پاتر و جام آتش نشان داده شده است. تعداد دیگری از نامهای گورستان هم هستند که آنها را با این داستانها مرتبط میدانند. یکی قبر ویلیام مک گونگال (William McGonagall) است که نام خانوادگی او در داستانهای هری پاتر شناخته است که در واقع گروهی از شخصیتهای تخیلی سری کتابهای هری پاتر هستند. این شخصیتها اغلب استادان هاگوارتز هستند. ویلیام مک گونگال، در زندگی واقعی، شاعر اسکاتلندی معروفی بود، که در اسکاتلند به شعرهای بدبینانهاش معروف است و دیگری، قبر خانم الیزابت مودی (Mrs. Elizabeth Moodie) است. آلاستور مودی «چشم باباقوری» Alastor “Mad-Eye” Moody یکی از شخصیتهای تخیلی داستان که اولین حضور او در هری پاتر و جام آتش بود. او یکی از کاراگاههای معروف و خبره وزارت سحر و جادو است که به مدت یک سال مقام استادی هاگوارتز را هم داشت و همین طور از فعالترین اعضای محفل ققنوس است. او را به دلیل چشمان سحرآمیزش، به "چشم باباقوری" معروف است. خانم مودی در زندگی واقعی، همسر جیمز بارید معاون پادشاه ترور بود.
این گورستان تقریبا همیشه به روی بازدیدکنندگان باز است. اگر کسی در گورستان نباشد پیدا کردن قبرها مشکل است ولی با توجه به خیل هواداران هری پاتر در گورستان، بویژه در ماه آگوست، به راحتی میتوانید قبرها را پیدا کنید، برای اینکه راحتتر قبرها را پیدا کنید، یک توصیه دارم. جوری بایستید که کلیسا پشت سر شما باشد. سپس به سمت راست حرکت کنید، و از یک ورودی عبور کنید بعد میتوانید بیشتر قبرهای مورد علاقه طرفداران هری پاتر را با استفاده از جمعیت سر قبرها پیدا کنید. تا یادم نرفته بگویم در بازدید از این گورستان این نکته را یاد داشته باشید که کلیسا و گورستان فعال است و مورد استفاده قرار میگیرد و هنگام بازدید از اینجا باید کاملا برای کلیسا و مردهها احترام قائل باشید.
نقشه گورستان و محل قبرها
"شخصیتهای هری پاتر الهامگرفته از سنگ قبرهای گورستان Greyfriar’s Kirkyard است" واقعیت یا شایعه ؟
باید بگویم بخشی از این داستان ادعا است و بخش خیلی کمی واقعیت دارد. در منابعی که خواندم به سختی این موضوع تأیید شده است، خود رولینگ هرگز نامی از گورستان در کتابهایش نیاورده است با این حال، اشارههای او در داستان و نوع تصویرسازی او از مکانها را میتوان به گورستان نسبت داد و از آنجایی که فاصله آن هم به دو کافه مورد علاقهاش کم است میتوان حدس زد که به این گورستان سر زده و در نوشتن داستانش تاثیرگذار بوده است. استفاده از نام روی سنگ قبرها هم به گفته خود او عمدی نبوده اما ممکن است بطور ناخودآگاه الهامبخش او بوده باشد.
در نزدیکی گورستان مجسمه سگ معروفی به نام Greyfriars Bobby وجود دارد.
بیش از 160 سال پیش، یک سگ از نژاد Skye Terrier به معروفترین سگ در تاریخ اسکاتلند تبدیل شد. داستان بابی داستانی شنیدنی است. در 15 فوریه 858، در شهر ادینبرو، مردی به نام جان گری فوت کرد و در کلیسای قدیمی Greyfriars Church دفن شد. جان سگی به نام بابی داشت که همراه او در گشت شبانه پلیس کار میکرد بعد از فوت جان، بابی به همراه دوستان جان برای دفن او حاضر شد. ولی بعد پایان مراسم تدفین قبر او را ترک نکرد. تلاشهای همکاران جان برای دور کردن بابی از قبر او بیفایده بود و سگ کوچولو در هرگونه شرایط آب و هوایی قبر جان را ترک نکرد. گرچه حضور سگها درگورستان ادینبرو مجاز نیست، با تلاش مردم پناهگاهی برای بابی ساخته شد. بابی برای چهارده سال در کنار قبر جان ماند و تنها برای خوردن غذا از کنار قبر دور میشد. جالب اینجا است که همانطور که در بالاتر هم برایتان توضیح دادم هر روز گولهای از قلعه ادینبرو و توپ مخصوص آن شلیک میشود. بابی با شنیدن صدای شلیک پست خود را ترک میکرد و برای خوردن غذا میرفت و مجددا به کنار قبر جان باز میگشت. اخبار وفاداری بابی در همه جا پخش شد و مردم از دور و نزدیک به آنجا سفر میکردند تا در زمان شلیک توپ بابی را تماشا کنند. در نهایت او در 14 ژانویه 1872 در سن 16 سالگی فوت کرد، و تمام این سالها به نگهبانی از قبر دوست خود ادامه داد. تمام تورهای پیادهروی که در ادینبرو برگزار میشود از کنار مجسمه بابی، در کنار کافه ی به نام " Bobby’s Bar"، عبور میکنند تا بازدیدکنندگان از سراسر جهان داستان او را بشنوند. این سگ و خاطره او به شدت برای مردم محلی ادینبرو قابل احترام است. بعضی از مردم برای خوششانسی بینی خود را به بینی مجسمه بابی میکشند، اما در حال حاضر از مردم خواسته شده که این کار را به آرامی انجام دهند، چون چندبار مجبور به بازسازی مجسمه شدهاند. این هم داستان بابی که گفتن آن خالی از لطف نبود.
مجسمه یادبود بابی
8-3-4- دانشگاه ادینبرو Royal Society of Edinburgh
ساعت بازدید: 10-17
هزینه بازدید: -
آدرس : 22-26 George Street, Edinburgh, EH2 2PQ
وب سایت: www.rse.org.uk
به سمت کاخ هولیرود هاوس راه افتادیم تا از این کاخ زیبا هم دیدن کنیم. طبیعتا در مسیر رسیدن به کاخ چند جاذبه معروف شهر را هم دیدیم که از آنها بیشتر برایتان خواهم گفت. ابتدا به دانشگاه معروف با ساحتمان زیبا و گنبد سبزش رسیدیم. این بنا تقریبا از همه جای شهر قابل دیدن است و خودنمایی می کند. Royal Society of Edinburgh یا انجمن سلطنتی ادینبرو یک آکادمی ملی علوم و تحقیقات در اسکاتلند است که توسط یک موسسه خیریه در سال 1783 ثبت و تاسیس شد. این آکادمی کاملا مستقل و به دور از مسایل حزبی و سیاسی و به نفع عمومی مردم سراسر اسکاتلند عمل میکند و بیش از 1660 دانشجوی دانشگاهی دارد. جالب است بدانید مثل ایران تحصیلات در مراکز دولتی اسکاتلند (بر خلاف انگلستان) مجانی است. همانطور که قبلا هم اشاره کردم درست است که بریتانیا از اتحاد چندین کشور بوجود آمده ولی در برخی تصمیمات بطور انفرادی عمل میکنند و این یکی از این تصمیمات خوب است. علاوه بر این در ویکی پدیا درباره این دانشگاه اینطور خواندم که در این دانشگاه، دانشمندان بزرگی درس خوانده اند. از جمله آنها می توان به چارلز داروین نظریه پرداز معروف نظریه تکامل اشاره کرد که به گمانم کمتر کسی باشد که او را نشناسد همچنین الکساندر گراهام بل مخترع سرشناس. 23 برنده جایزه نوبل و سه نخست وزیر بریتانیا چون گردون براون نیز در این مجموعه مشغول به تحصیل بودهاند. انصافا تحصیل در دانشگاههایی که تا این حد معماری جذابی دارند واقعا لذتبخش است و به دانشجوهای این دانشگاهها حسودیام شد. هر چند خودم هم در مقطعی را در دانشگاه تربیت مدرس تدریس کردم و دانشکده ما کاخ اشرف پهلوی بود و به شکلی خود من هم در متن بخشی از تاریخ معاصر زندگی و تحصیل کردم که به نوع خود جذاب و خاص بود ولی با همه ی این حرف ها باز هم حسودی ام شد.
نمایی از دانشگاه ادینبرو و خیابان سلطنتی
در ادامه تصمیم گرفتیم خودمان را مهمان یک قهوه و شیرینی بکنیم تا هم کمی گرم شویم و هم کمی از حال و هوای اطرافمان لذت ببریم به اپ مورد علاقه خودم یعنی Sidekix مراجعه کردم و دیدم در فاصلهای کمتر از یک دقیقه از دانشگاه به کافه Hard Rock Café قرار دارد که کافهای محبوب دانشجویان و توریستها است.
9-3-4- کافه هارد روک Hard Rock Café
ساعت بازدید: 10-17
هزینه بازدید: -
آدرس : 20 George St, Edinburgh EH2 2PF, UK
وب سایت: www.hardrock.com/cafes/edinburgh
وارد کافه شدیم، همانطور که از اسمش هم معلوم بود موسیقی راک در حال پخش بود، فضای رستوران صمیمی و به نسبت شلوغ بود و گارسونهای خوشرو و خوشاخلاقی داشت که همگی لبخند به لب بودند در کافه نشستیم 2 عدد اسپرسو به همراه یک کیک سفارش دادیم. بیشتر که نشستیم دیدم باقی مردم یه میان وعده جالب سفارش میدهند که ظاهر هوسانگیزی داشت. پس تصمیم گرفتیم یک عدد از این میان وعده هم سفارش بدهیم ترکیبی از چپس، گوشت و سبزیجات همراه کمی پنیر!!! عالی بود و انصافا از انتخابمان خوشحال بودیم و لذت بردیم. این کافه توسط مردم محلی هم توصیه میشود. با احتساب میان وعده و نوشیدنی جمعا 19 پوند پرداخت کردیم و سپس به مسیرمان ادامه دادیم.
تصاویری از کافه هارد روک و میان وعده لذیذ آن
بعد از اینکه انرژی گرفتیم دوباره به شاهراه سلطنتی برگشتیم. در این مسیر از کنار ساختمان جدید پارلمان اسکاتلند هم عبور کردیم.
10-3-4- ساختمان جدید پارلمان Scottish Parliament Building
ساعت بازدید: دوشنبه-شنبه: 10-17
هزینه بازدید: -
آدرس : Edinburgh EH99 1SP, UK
وب سایت: www.visitscottishparliament.uk
ساختمان پارلمان و داخل آن یکی از جاذبههای مورد توجه گردشگران در سالهای اخیر بوده است. با توجه به اینکه یکشنبه بود پارلمان تعطیل بود و نمیشد از داخل آن دیدن کنیم. پس به چند عکس از خارج بنا کفایت کردیم و به سمت مقصد آخرمان بهراه افتادیم. طبق آنچه در جستجوهایم خواندم ساخت پارلمان جدید با اینکه دهها میلیون پوند هزینه برداشته است، اما دارای نقایص زیادی است. جالب است بدانید به طرز عجیبی این ساختمان بسیار مدرن با بافت شهر قدیمی اطرافش سازگار است. که بنظر من خلاقیت طراحان آن را هم نشان میدهد. پارلمان اسکاتلند در جلوی کاخ هولیرود قرار گرفته است. ساختمان پیچیدهای که از مخلوطی از فولاد، بلوط و گرانیت ساخته شده بود و در هنگام افتتاح به عنوان یکی از طرحهای نوآورانه در بریتانیا مورد تقدیر قرار گرفت. انریک میرالس، یکی از معماران برتر جهان، با الهام از چشماندازهای اطراف، نقاشیهای گل چارلز رنه مکینتاش و کشتیهای برافروخته در ساحل دریا، طرح پارلمان را کشید و به گفته وی ساختمان "در حال سر برآوردن از زمین" است.
همانطور که در عکسها هم میبینید کاخ هولیرود در انتهای تصاویر دیده میشود.
ساختمان جدید پارلمان اسکاتلند
11-3-4- کاخ هولیرود هاوس Palace of Holyroodhouse
ساعت بازدید: 9-16.30
هزینه بازدید: 14 پوند
آدرس : Canongate, Edinburgh EH8 8DX, UK
وب سایت: www.rct.uk/visit/palace-of-holyroodhouse
و بالاخره ما به Holyroodhouse رسیدیم. آخرین ساختمان مسیر شاهراه سلطنتی!. قلعهای زیبا و قدیمی و در عین حال مجلل و باشکوه با باغهای زیبا و محیطی آرامشبخش. این کاخ تقریبا 900 سال پیش به عنوان یک صومعه ساخته شد، این مجموعه بعدها توسط پادشاه جیمز پنجم به عنوان کاخ بازسازی شد و محل اقامت اصلی دخترش مری، ملکه اسکاتلند بود. قشنگتر آنکه بدانید امروزه، این کاخ محل اقامت رسمی ملکه و خانواده او در تابستان است. اما عمدتا یک جاذبه توریستی هم است. زمانی که ملکه در کاخ حضور ندارد، عموم مردم میتوانند از ساختمان دیدن کنند. عکاسی در داخل قصر مجاز نبود، چون به هر حال ملکه به آنجا رفت و آمد دارد. ولی اطمینان میدهم برخلاف کشتی که ساده بود اینجا را مجللتر و درخور یک ملکه خواهید یافت. اتاقهای تاریخی کمنظیر و خیرهکننده ، مبلمانهای مجلل سلطنتی، گچکاریهای پر زرق و برق و پردههای اصیل و محیط شگفتانگیزش داخل قصر ما را بسیار به وجد آورد. مجموعه داخلی و گنجینههای آن که در 14 اتاق تاریخی برایمان به نمایش گذاشته شده بود که، به اندازه بیرون قصر چشمگیر و دیدنی بود. مراسم تاجگذاری و ازدواج سلطنتی بسیاری از پادشاهان اسکاتلند در این کاخ زیبا برگزار شده است. فضای بیرونی کاخ باغهایی بسیار جذاب ودیدنی بود. و طبق شنیدههام هر سال ملکه میزبان یک مهمانی تابستانه در این باغ است.
تصاویری از کاخ هالیرود هوس
محا اقامتمان به کاخ خیلی نزدیک بود. از صبح بیرون زده بودیم و خسته بودیم تصمیم گرفتیم برای استراحت سری به خوابگاه بزنیم و شب به همان جای دیشب، که نزدیک هتل بالمورال بود برگردیم و کمی از محیط آن جا لذت ببریم. وقتی که به محل مورد نظر رسیدیم مراسم آتش بازی تتو شو از دور دیده می شد و باز داغ دلم تازه شد که چرا ما نتوانستیم در مراسم شرکت کنیم.
تصاویری از شب ادینبرو
تصمیم گرفتیم برای شام از غذاهایی که در خوابگاه داشتیم بخوریم. به خوابگاه و آشپزخانه طبقهمان رفتیم. محیط خیلی خوبی بود و همه چیز برای آشپزی و خوردن غذا محیا بود. نوشتهای بر روی دیوار بود، و تذکر داده بود تا قبل از خروج ظرفها بشورید و همه جارا تمیز کنید. یخچال را باز کردم و با پیغام خیلی جالبی روبرو شدم. شخصی یک نوشیدنی در یخچال داشت که به هر دلیل نتوانسته بود آن را بخورد. در کنار قوطی نوشابه یادداشتی گذاشته بود که من را بنوشید، رایگان هستم. از ایده و سخاوتش خیلی خوشم آمد و هم برایم خیلی جالب بود. ما هم مقداری میوه و خوراکی داشتیم و چون فردا در راه بازگشت به ایران بودیم آنها را در یخچال گذاشتم. خواستم یادداشتی هم برای بقیه بگذارم و اطمینان دهم که غذاها رایگان قابل استفاده است، ولی خودکارم را پیدا نکردم من هم چارهای نداشتم و از طرفی باید چمدانها را برای پرواز صبح میبستم پس در نهایت با یک خط لب این موضوع را نوشتم :-))))))))))))، پویا کلی به من و ایده نوشتن با مداد لب خندید.
5- آنچه از نگاه من درباره اسکاتلند باید بدانید
1-5- درباره محل اقامتمان (Destiny Student - Brae House (Campus Accommodation:
اسم هتل ما Destiny Student - Brae House (Campus Accommodation) بود و به نوعی یک خوابگاه دانشجویی بود. فضای مجموعه دوستداشتنی و صمیمی بود و با آدمهای خیلی زیادی از کشورهای مختلف در اینجا آشنا شدیم. محل اقامت ما با اینکه ارزان نبود و برای هر شب اقامت 101 پوند پرداخت کردیم، هتل نبود در واقع خوابگاهی بود که به توریستها هم اجاره داده میشد. فضای خوابگاه آرام بود با اینکه تعداد اتاقها بسیار زیاد بود و در بدو ورود انتظار داشتیم خیلی پر سرو صدا باشد. ولی محیط واقعا آرام و بیسرو صدا بود. پذیرش خوابگاه که به نظر میرسید توسط خود دانشجوها اداره میشود بسیار مهربان و مودب بودند و به تمامی سوال هایی که داشتیم پاسخ می دادند و حتی ما را دعوت به صرف چای هم کردند. منتهی ما وقت نشستن و چای خوردن نداشتیم چون برنامههای زیادی برای بازدید داشتیم.
امتیاز این هتل در سایت booking.com که ما رزرو خود را نیز از این سایت انجام دادیم. در شهریور 96 که به این هتل مراجعه کردیم 7.6 خوب (good) بود و این از میانگین امتیاز حدود 2600 نفر در همان سال بدست آمده بود. راستی بد ندیدم تصویری از وچر معتبری که سایت بوکینگ صادر میکند هم بزارم. تا کمی بیشتر با آن آشنا شوید.
اینبار نیز طبق تجربیات گذشته به من ثابت شد هتلی که امتیاز بالای 7 داشته باشد میتواند محل نسبتا مناسبی برای اقامت باشد. ریز نمراتی که هتل در سایت booking.com از کاربرانش دریافت کرده، به شرح زیر است.
تمیزی 7.4
راحتی هتل 6.8
امکانات 7.4
کارکنان 8.4
دسترسی و موقعیت 8.1
وای فای رایگان 8.1
ارزش قیمت نسبت به خدمات 7.7
طراحی خوابگاه به شکلی بود که شما در مسیر رسیدن به اتاق باید از درهای زیادی عبور میکردید فکر میکنم این همه در، برای مدیریت سر و صدا بود. نکتهای که در این سه روز نظر من رو جلب کرد و خیلی تو فرهنگ ما ندیدم که رعایت شود، این بود که هر زمان شخصی جلوتر از شما از دری عبور میکرد و متوجه حضور شما در پشت سرش میشد، بدون شک در را برایتان نگه میداشت و صبر میکرد شما هم برسیدو تا زمان رسیدن یا عبور شما، در را رها نمیکرد. این خیلی برایم جالب بود حتی خود من هم تا زمان اقامت در این خوابگاه به این موضوع و اهمیتش توجه نکرده بودم. نکته مهم بعدی این بود که ورودی خوابگاه با چند پله به مدیریت متصل میشد. همانطور که قبلا هم گفتم امکانات برای معلولین در بریتانیا به غایت بود. همانطور که در تصاویر میبینید یک بالابر مخصوص حمل ویلچر برای این قسمت پیشبینی شده بود. نمیتوان به اندازه هتلهای با ستاره از آن توقع داشت ولی با توجه به اینکه من خودم هم در خوابگاههای بهترین دانشگاههای ایران، زندگی کردهام، شاید در مقام مقایسه با خوابگاههای خودمان بد نبود و از 10 امتیاز در حدود 7.5 برای آن منصفانه است. درباره راحتی اگر بخواهم امتیاز بدهم، این اقامتگاه خیلی امتیاز بالایی نخواهد گرفت. تخت ما به شدت بد و ناراحت بود و مدام فنر های تخت در بدنمان فرو میشد و من واقعا بابت این مساله در عذاب بودم و عجیب اینکه الان با خودم فکر میکنم چرا آن زمان اعتراض نکردم. شاید تشک تخت قابل تعویض بود. از طرفی هنگام دوش گرفتن آب در کف حمام جمع میشد که این موضوع هم زیاد جالب نبود و حس خوبی نمیداد. درست است محیط خوابگاه آرام بود ولی موضوع تخت و حمام بقدری من را اذیت کرد که متاسفانه نمیتوانم در این زمینه امتیازی بیشتر از 4.5-5 به این اقامتگاه بدهم. و اگر از محیط شهر و حال و هوای و شرایط آن انقدر راضی و خوشحال نبودم این موضوع می توانست روی قضاوت من از کل سفر تاثیر بگذارد. ولی روحیه من به حدی خوب بود و غرق هیجان بودم که حتی این شرایط هم روی حس من به این شهر فوق العاده تاثیر نگذاشت.
به لحاظ امکانات هتل اگر منظورمان شامپو و صابون و ... باشد که خوابگاه چیزی در اختیار شما قرار نمیدهد و ما از بیرون این اقلام را خریدیم. ولی در زمینه آشپزخانه واقعا مجهز بود و همانطور که در عکسها هم دیدید همه چیز در دسترس شما بود. تعداد بالای آسانسورها در طبقات اجازه میداد که شما زیاد معطل نشوید، رمپ و آسانسور ویژه معلولین هم در همه جای خوابگاه وجود داشت که بنظر من قابل تحسین بود. چون مشابه آنرا در خوابگاههای خودمان ندیدم. ما در خوابگاه نو ساز دانشگاه تهران 5 طبقه بدون آسانسور باید بالا میرفتیم و من شخصا بخاطر همین مساله دچار آسیب زانوی راست شدم. بماند که خبری هم از رمپ و ... برای معلولین نبود و این مقایسه واقعا برای من دردناک بود. در مجموع میتوان امتیاز 7 از 10 را برای امکانات خوابگاه در نظر گرفت.
امتیاز رفتار کارکنان قطعا بالای 8 خواهد بود. همانطور که در بالا هم اشاره کردم به نظر میرسید پذیرش خوابگاه، توسط خود دانشجوها اداره میشود بسیار مهربان و مودب بودند و به تمامی سوالهایی که داشتیم پاسخ میدادند و حتی ما را دعوت به صرف چای هم کردند. منتهی ما وقت نشستن و چای خوردن نداشتیم چون برنامههای زیادی برای بازدید داشتیم.
درباره موقعیت هتل واقعا عالی بود. شما تنها با 5 دقیقه پیادهروی به کاخ هولیرود هوس و ابتدای شاهراه سلطنتی میرسیدیم و شاهراه سلطنتی نیز به راحتی به قلب شهر تاریخی راه داشت، آن هم تنها با 20-30 دقیقه پیادهروی!!! پس قطعا بهترین آپشن این خوابگاه محل اقامت آن است. و از نظر من امتیاز 9.5 برای آن عالی است.
وای فای نیز کیفیت خوبی داشت و در همه مواقع متصل بودیم و در این زمینه هیچ مشکلی وجود نداشت. امتیاز 8 از 10 برای آن منصفانه است.
ارزش قیمت نسبت به خدمات: از نظر من 7.5 از 10 امتیاز خوبی است. حقیقتش را بخواهید بزرگترین آپشن این مکان محل اقامت آن بود که بسیار به مرکز شهر نزدیک بود. در زمان تهیه جا، چون در زمان فستیوال بود، قیمت هتلها بسیار بالا بود، و با توجه به این که من در انتخاب هتل عموما سه گزینه قیمت، موقعیت مکانی و تمیزی اولویتهایم هستند بهترین گزینهای که با خواستههای ما سازگار باشد، همین خوابگاه بود . اگر زودتر اقدام میکردیم احتمالا جای بهتری پیدا میکردیم. این هتل را بصورت 100 % پیشنهاد نمیکنم ولی اگر گزینه دیگری پیدا نکردید میتوانید بر روی اقامت در این هتل حساب کنید.
معتقدم بطور کلی رضایت از هتل با نوع نگاه آدمها و توقعاتشان از هتل متفاوت است. اما من بطور کلی آدم سختگیری نیستم و برای همین بطور نسبی نظرم را گفتم. امیدوارم بدرتان بخورد.
وچر صادر شده توسط بوکینگ
2-5- آنچه درباره ادینبرو و مردمش باید بدانید
1-2-5- نظرات شخصی من درباره مردم ادینبرو:
بطور کلی اسکاتلندیها رفتاری دوستانهای با توریستها دارند. و تمام تلاش خود را میکنند تا اوقات خوشی را در سرزمین آنها داشته باشید، به مهربانی مردم ایرلند نیستند ولی از مردم انگلستان صمیمیتر هستند!) اسکاتلندیها احتمالا یکی از جالب ترین و دوستداشتنی ترین افرادی، هستند که تا کنون دیدهام. بنابراین اگر به ادینبرو سفر کردید، آماده باشید دوستان جدیدی پیدا کنید (در خوابگاه محل اقامتمان دوست خوبی به اسم آنا پیدا کردیم که هنوز با او در ارتباطم و قرار است به ایران بیاید. امیدوارم همان قدر که من از ادینبرو لذت بردم اوهم از دیدن ایران شگفت زده شود). آنها میتوانند سر موضوعات ساده با شما هم صحبت شوند و مدتها درباره علایقشان صحبت کنند و البته از حضور شما به عنوان یک ایرانی تعجب کنند. هر زمان که ملیت خود را میگفتیم حضور ما برایشان عجیب بود و تصور آنها از سرزمین ما کوههای روان شن با مردمی است که با شتر رفت و آمد میکنند !!!!! و آنهایی که از سیاست سر در میآورند به دنبال بحثهای این چنینی میگشتند. زبان رسمی اسکاتلندیها انگلیسی است، پس میتوانید به راحتی با آنها ارتباط برقرار کنید ولی از آنجایی که ما، عموما به لهجه امریکن عادت کردهایم صحبت با افرادی با لهجه بریتیش کمی سخت است. گاهی سوالی میپرسیدیم ولی متوجه برخی کلمات نمیشدیم (من وهمسرم به هم نگاه میکردیم و با نگاه از هم میپرسیدیم چی گفت؟؟؟؟!!!!!) مجددا درخواست میکردیم تا تکرار کنند و آنها نیز تمام تلاششان را میکردند تا ابهامات شما را رفع کنند هرچند همیشه موفق نمیشدند;-)))))))))
اسکاتلندیها و ایرلندیها خودشان را بهم خیلی نزدیک میبینند، برداشت من، از صحبتهایی که با مردم محلی داشتنم، این بود که اسکاتلندیها و ایرلندیها تقریبا خودشان را مانند برادران هم میدانند، زیرا مهاجرت بین دو کشور به دلیل نزدیکی (به لحاظ جغرافیایی) در طول تاریخ انجام شده است. پس از قحطی بزرگ در قرن نوزدهم، بسیاری از ایرلندیها به اسکاتلند "ادینبرو، داندی و گلاسکو" مهاجرت کردند. و به نوعی یکدیگر را همخون میدانند اما احساسات آنها نسبت به انگلیسیها کمی متفاوت است. و همراه با یك ناراحتی، دلخوری و بار منفی است (به شخصه خود من هم حس مشترکی با این افراد داشتم با اینکه مردم انگلیس بسیار مبادی آداب بودند و در هیچ موردی پیش نیامد که من کمکی بخواهم و کسی پاسخگو نباشد، با این حال یک سردی خاص در رفتارشان وجود دارد که آنرا حس خواهید کرد. من این حس را در برخورد با مردم اسکاتلند و ایرلند شمالی نداشتم و خیلی راحتتر با آنها ارتباط برقرار کردم. تفاوت دیگری که به چشم من آمد این است که مردم این ادینبرو و بلفاست خوشگذرانتر از مردم لندن بودند و شما در خیلی از مکان های عمومی شاهد گروههای دوستی بودید که مشغول خنده و خوشگذرانی بودند. در لندن مثل تهران همه عجله داشتند و میدویدند ولی در این ادینبرو و بلفاست مردم آرامتر بودند.
این شهر نیز، مثل باقی شهرهای بریتانیا خیلی ارزان نیست. اما اگر در محلههای معمولی و کمتر توریستی غذا بخورید قطعا با قیمت مناسبتری میتوانید یک وعده غذای خوشمزه نوش جان کنید. توصیه میکنم غذاهای محلی اسکاتلند را نیز امتحان کنید. طعم بیاد ماندنی آنها را هیچ گاه فراموش نخواهید کرد. همچنین برای صرفهجویی در هزینهها میتوانید از فروشگاههای زنجیرهای Tesco که تقریبا در همه جای شهر، در دسترس هستند یک وعده غذایی ارزان مانند ساندویچ های آماده با قیمت 3-7 پوند بیابید. در این فروشگاهها شما میتوانید انواع پنیرهای خوشمزه (من از عاشقان پنیر هستم) را با قیمت بین 1.5-4 پوند تهیه کنید. یک شیشه عسل کوچک بین 3-7 پوند قیمت دارد، قیمت میوه و سبزی جات نیز در این فروشگاهها بسیار مناسب است. اگر شما مثل ما در جایی اقامت داشته باشید که امکان آشپزی باشد، میتوانید با قیمتی مناسب برای خود جشن بگیرید چون قیمت نان، انواع کالباسها و سوسیسهای خوشمزه، گوشت و خیلی چیزهای دیگر در این فروشگاهها بسیار مناسب است. در این حالت برای خرید و یک شام نسبتا مفصل، برای دو نفر چیزی در حدود 25-15 پوند میپردازید، که هزینهای منطقی خواهد بود. درحالی که اگر همین وعده غذایی را در رستورانها صرف کنید باید چیزی بین 15-30 پوند برای هر نفر پرداخت کنید. قیمت غذا، بسته به نوع رستوران و محل رستوران، از 12 پوند شروع میشود و میتواند تا 100 پوند نیز برسد.
2-2-5- توصیههای شخصی من قبل از سفر به اسکاتلند:
- آب و هوا خیلی غیرقابل پیشبینی است، در حالی که هوا خوب است و آفتابی، ناگهان شاهد رگبار و بارندگی هستید یا برعکس. گاهی هوا گرم است ولی در کسری از ثانیه سرد میشود پس همیشه همراه خودتان چتر و لباس گرم داشته باشید. (من بخاطر سرما کلاه و شالگردن خریدم، ولی اسکاتلندیها راحت بودند و لباسهای تابستانه تنشان بود و انگار نه انگار). از طرفی گاهی بادهای خیلی سخت میوزد که میتواند آزار دهنده باشد.
- از آنجایی که هر لحظه امکان بارش باران وجود دارد حتما چتر یا لباسهای مخصوص باران (بارانیهای یک بار مصرف) به همراه داشته باشید تا شما را در مقابل باران محافظت کند، مزیت بارانیهای یک بار مصرف، وزن سبک آنها است و شما بار سنگین با خود حمل نمیکنید. مردم محلی عموما چتر ندارند و از این بارانیها میپوشند.
- برای ما که مسیر رانندگی در کشورمان سمت راست میباشد توجه به این نکته حائز اهمیت است که سمت رانندگی در بریتانیا چپ است. پس در استفاده از پلههای برقی یا عبور از خیابان خیلی احتیاط کنید چون اگر طبق عادت عمل کنید ممکن است دچار سانحه و سردرگمی شوید. در اینجا هم شما اتوبوسهای دوطبقه و تاکسیهای خاص بریتانیا را خواهید دید. بطور کلی رانندگان را پیرو قانون یافتم.
- اگر در زمان فستیوال به این کشور سفر میکنید چون قیمتهای اقامت در هتلها بیشتر از سایر ایام سال است میتوانید از اقامتگاههای ارزان تر مثل خوابگاهها و هاستلها استفاده کنید و یا از وبسایت هایی مانند کوچسرفینگ و یا ایربی ان بی استفاده کنید تا در هزینهها صرفهجویی نمایید.
- برای داشتن خودآموزی بیشتر در مورد احساسات شخصی مردم ادینبرو، با صحبت با رانندگان تاکسی و افراد محلی به راحتی اطلاعات زیادی را درباره فرهنگ و علایق آنها کشف خواهید کرد.
- خوراک Haggis را از دست ندید (خوراکی شبیه چغور بغور) که از دل و جگر گوسفند تهیه و معمولا با پوره سیب زمینی و شلغم سرو میشود. قیمت آن در مکانی معمولی حدود 4.5 پوند بود که به نسبت، غذای ارزانی، محسوب میشود.
- ارزانترین راه برای تفریح در ادینبرو قدم زدن در این شهر است، این شهر یک موزه رایگان است که همه جای آن دیدنی است. پس بالا رفتن قیمت پوند در این روزها زیاد شما را نترساند خیلی سرگرمیهای رایگان وجود دارد که میتوانید در بریتانیا انجام دهید.
- موزههای اسکاتلند نیز مانند سرتاسر بریتانیا مجانی است پس بخشی از سفر خود را در با این تفریحات رایگان پر کنید.
- در بین رسانههای فارسی در معرفی اماکن گردشگری به کشتی سلطنتی اشاره نشده است پیشنهاد میکنم دیدن آن را از دست ندهید. شاید برایتان جذاب باشد که خانواده سلطنتی سالهاست با چه کشتی سفر میکنند.
- ادینبرو زادگاه تولد داستانهای هری پاتر است. اگر کسی داستان هری پاتر و چوب جادویش را نشنیده باشد، احتمالا در جایی غیر از این کره خاکی زندگی میکند! رولینگ، خالق این مجموعه داستان ها، مناظر ادینبرو مانند ساختمانهای بلند قرون وسطایی، کوچه های باریک قدیمی و ... را همانطور که در واقعیت وجود دارد، در داستانهایش به رشته تحریر درآورده است. پس اگر به این مجموعه داستانها علاقه دارید از قبل برای دیدن مکانهایی که در این داستان ها به تصویر کشیده شده برنامهریزی کنید من نتوانستم تمام این مناطق را بازدید کنم و بابت آن پشیمان هستم.
- دومین افسوس من که درباره آن اطلاع نداشتم و بعد از حضور در ادینبرو بابت آن خیلی تاسف خوردیم این بود که نتوانستیم از تتو شو دیدن کنیم. مراسم The Royal Edinburgh Military Tattoo یک مراسم ترکیبی از آتشبازی و رقص و مراسم سنتی اسکاتلند است که هر ساله در ماه اگوست در داخل قلعه قدیمی ادینبرو برگزار میشود. بلیطهای این مراسم قیمت های متفاوتی دارد و اگر شما زودتر و به صورت اینترنتی این بلیطها را خریداری کنید تجربهای شگفت انگیز برای خود رقم خواهید زد. همانطور که گفتم ما در اخرین روز برگزاری این مراسم از آن مطلع شدیم و به همین دلیل موفق به خرید بلیط آن نشدیم و در بازار سیاه تا 120 پوند بابت آن طلب میکردند که پول زیادی بود و از خیر آن گذشتیم ولی هنوز حسرت ندیدن این شو با من همراه است.
3-5- در پایان برداشت کلی از سفر به اسکاتلند:
- اهالی این شهر بسیار خوش لباس هستند.
- مردمی بسیار خوش برخورد و مودب
- با اینکه اینترنت در سطح شهر در همه جا پیدا میشد کمتر اسکاتلندی مییافتید که سرش در گوشیاش باشد و بخواهد در نت گشت و گذار کند. اگر کسی را وقت اضافه داشت در اتوبوس، اماکن عمومی، کافهها و ... یک کتاب به دست گرفته بود و مشغول مطالعه بود.
- خانم ها همگی آرایش داشتند بر خلاف تصور عمومی که معتقد است شرقیها خیلی آرایش میکنند و اروپاییها اهل آن نیستند!!!!!.
- مردم این کشور علاقه وافری به خالکوبی دارند و این علاقه به حدی است که به نظر میرسد کمتر کسی را بیابید که خالکوبی نداشته باشد. و حتی در برخی افراد شاهد خالکوبی کل بدن هستید که من نظیر این علاقه را در هیچکدام از کشورهایی که رفته بودم، ندیدم.
- خانمها و آقایان جوان در این شهر به رنگ کردن موهای خود با رنگهای فانتزی مثل آبی، صورتی و سبز علاقه بسیاری دارند و شما در هر جایی میتوانید یک گروه جوان با این ویژگیها در نزدیکی خود پیدا کنید.
- یکی از فرهنگهای جالبی که دیدم، بر روی پلهبرقی بدون استثنا همه در سمت راست میایستادند تا افرادی که عجله دارند از سمت چپ با سرعت حرکت کنند بر خلاف ما که بیخیال کل مسیر پله ها را اشغال میکنیم!!!!!!.
- مردم ادینبرو و حس نوعدوستی و رفتار مناسب با توریستها:
- لباس محلی اسکاتلندی در هر جایی فروخته میشد و البته بسیار گران قیمت که اساسا از دو پارچه تارتان (پارچه پیچازی اسکاتلندی) و کیلت تهیه میشود. دامن کیلت نوعی لباس سنتی است که از الگو پارچه تارتان بافته و تهیه میشود و در جشن ها و مراسم رسمی این لباس ها را بر تن میکنند.
- امکانات برای معلولین بینظیر بود. شما تصور کنید که برای فستیوالهای برگزار شده برای معلولین دستشوییهای مخصوص در نظر گرفته شده بود. آن هم تنها برای یک فستیوال با مدتی محدود!!!!! ولی متاسفانه در بیشتر امکان عمومی ما، امکانات اولیه برای رفت و آمد این عزیزان نیز وجود ندارد.
- نکته جالب دیگری که نه تنها در ادینبرو که در کل بریتانیا خیلی به چشم میآمد تعداد زیادی پدر و مادر با بچه های دو قلویشان بود. شما در گشت و گذارهای خود به وفور پدر مادرهایی را میدیدید که مشغول راندن کالسکههای دو قلو بودند و حتی خانوادهای را دیدم که همزمان دست دو کودک دوقلوی دیگر خود را نیز گرفته بودند و قدم میزدند (2 جفت دوقولو!!!!!). تعدد حضور دوقلوها و کالسکه هایی دوتایی آنها جذاب و عجیب بود.
- نکته دیگری که آن نیز بسیار به چشم میآمد فراوانی حضور افراد دارای سندرم دان بود. از تصور شما خارج است اگر بدانید در هر بار خروج از هتل بطور متوسط 3-5 فرد مبتلا به این مشکل را خواهید دید. که البته باید بگویم برای مردم بریتانیا بسیار عادی بود و فوق العاده با این افراد با احترام برخورد میشد و تمام تلاش مردم عادی این بود که به این دسته از افراد حس یک فرد عادی را بدهند و حس ترحمی را نمیدیدید.
- در برخورد با این دو موضوع دو نکته به ذهنم من رسید که چه عاملی سبب وفور دوقلو زایی و سندرم دان در بریتانیا شده است. در نگاه اول اینگونه به ذهنم رسید که علت تعدد دوقلو زایی یا سندرم دان میتواند به سن بالای مادران در زمان بارداری و استفاده از روش های تلقیحی بارداری مربوط باشد در واقع در این کشور ها عموما افراد یا ازدواج نمیکنند با به قصد بچهدار شدن ازدواج میکنند و سن ازدواج هم به نسبت بالا است پس این موضوع میتوانست یکی از علت ها باشد. از طرفی شنیدهام که عامل آب و هوا نیز میتواند از فاکتوهای تاثیرگذار بر دوقلوزایی و سندرم دان باشد. در همین جا بگویم اینها برداشتهای شخصی بنده است و پایه علمی ندارد (پس فردا کامنت نزارید تو از کجا می دونی و نه اینطوری نیست و این حرفا :-))))))))))) اینا تجزیه و تحلیلهای ذهن منه و ممکنه 100% اشتباه باشه). در مورد مبتلایان به سندرم دان با خودم فکر کردم شاید در جامعه ما نیز تعداد این افراد کم نباشد ولی اینکه ما آنها را نمیبینیم به علت عدم مقبولیت این افراد از طرف جامعه ما و حس ترحمی است که مردم عادی (حتی خود من) در برخورد با آنها دارند، عاملی برای خانهنشینی این عزیزان شده است. به هر حال برای ایران عزیز آرزوی تغییرات بزرگ مثل جامعه بریتانیا را دارم هرچند دست نیافتنی به نظر برسد.
- یک موضوع جالب حیوان ملی اسکاتلند اسب شاخدار است. با توجه به فرهنگ و اعتقادات راسخ آنها در حفظ سنت هایشان و اینکه اغلب به افسانهها نیز باور دارند-به نظر میرسد، این باور امر طبیعی است.
3-5- جدول هزینهها
6- فصل آخر بازگشت به خانه
صبح ساعت 6 از خواب بلند شدیم. پرواز ما به ایران ساعت 3 بعد از ظهر از لندن بود. برای همین ما یک پرواز از فرودگاه ادینبرو به لندن داشتیم که 45 دقیقه طول میکشید و یک پرواز از لندن به تهران به مدت 5 ساعت. چون نگران بودیم پرواز ادینبرو به لندن تاخیر داشته باشد پرواز ساعت 8 صبح به مقصد ادینبرو را انتخاب کردیم و چه خوب که اینکار را کردیم!!!. پرواز بازگشت ما تاخیر چشمگیری داشت و ساعت 11.30 دقیقه از زمین بلند شد. در کل مدت تاخیر پرواز مدام به هم میگفتیم خوب شد حساب این تاخیر را کردیم وگرنه از پرواز تهران جا میماندیم. در نهایت ساعت 1 در فرودگاه لندن بودیم کارت پرواز را اینترنتی گرفته بودیم، پس به سمت رستوران رفتیم تا آخرین فیش اند چیپس (ماهی و چیپس) معروف انگلیسی را در فرودگاه بخوریم. نفری 16 پوند برای این غذا پرداخت کردیم و واقعا لذیذ بود و ارزشش را داشت.
فیش اند چیپس محبوب من
خوشحال از تجربه سفری شگفتانگیز و بسیار متفاوت با آنچه فکر میکردم به سمت ایران به راه افتادیم. در راه به قضاوتهای خودم قبل و بعد از سفر فکر میکردم. اینکه چقدر در ابتدا از سفر به کشوری که زبان رسمی آن، انگلیسی نگران بودم. چون سفرهای قبلیام همه به کشورهایی بود که زبان اول آنها انگلیسی نبود و طبیعی بود مثل ما مسلط نباشند. ولی دیدم واقعا، قرار گرفتن در موقعیت خیلی چیزهارا عوض میکند. قبل از سفر طبق چیزهایی که از گذشته و نژادپرستی و ... درباره مردم بریتانیا در ذهنم بود، نگران بودم که با قیافه شرقیام احتمالا مورد خشم قرار بگیرم. ولی به جرات میگویم مردم بریتانیا بسیار با تصور من فاصله داشتند. در بعضی جاها حتی، بسیار مهربانتر از آنچه در سایر نقاط دنیا دیده بودم. در این سفر این را یادگرفتن که دنیا و مردمانش شگفتیهای زیادی را برایتان رقم خواهند زد. فقط جرات داشته باشید و پرهای پروازتان را بگشاید. آغوش باز دنیا همیشه به روی شما باز است.
آرزوهای بزرگ داشته باشید. تا رسیدن به هر آرزو تنها یک اراده راه است.
امضا p.k
منابع:
- مجیدی، فریبرز. فرهنگ تلفظ نامهای خاص (تاریخی و جغرافیایی). تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۸۱، شابک: ۹۶۴-۵۵۴۵-۷۹-X.
- Edinburgh Doesn't Rhyme With Pittsburgh
- حزب ملی اسکاتلند کمپین خود برای استقلال از بریتانیا را آغاز کرد بیبیسی فارسی، ۲۵ مه ۲۰۱۲–۵ خرداد ۱۳۹۱.
- Scotland's population 'highest ever'=BBC". 30 April 2015. Retrieved 18 May 2015
- https://edinburgh.org/
- https://www.kojaro.com/2015/11/4/32642/scottish-people-food-and-culture/
- https://www.google.com/url?sa=i&rct=j&q=&esrc=s&source=imgres&cd=&ved=2ahUKEwjg8rWEjvndAhUM3qQKHQyoAIwQjxx6BAgBEAI&url=https%3A%2F%2Fchibepoosham.com%2Fscottish-clothes%2F&psig=AOvVaw1V-Qhpmc7epT1hLqRL5NYe&ust=1539165926905844
- https://www.edinburghfestivalcity.com/festivals/edinburgh-festival-fringe.
- https://www.edinburghguide.com/parks/caltonhill
- https://www.edintattoo.co.uk/
- https://geekytourist.com/2018/01/26/the-elephant-house-5-tips-for-visiting-the-birthplace-of-harry-potter