تاجیکستان سرزمین ایران باستان

3.6
از 34 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
تاجیکستان سرزمین ایران باستان
آموزش سفرنامه‌ نویسی
22 بهمن 1401 15:00
41
12.5K

به نام خداوند زیبایی ها

من از آن دسته آدمهائی هستم که سفر تو خونمه، پس وقتی سفر خونم کم میشه احساس کمبود می کنم و سفربعدی من آغاز می شود. شهریور بود که تصمیم گرفتم به کشور تاجیکستان سرزمین ایرانیان باستان سفرکنم. اینکه تاجیکستان را سرزمین ایران باستان می نامم به این علت است که قبلا درمود این کشور مطالعه کرده بودم که مردمان این کشور آیین ها وآداب ورسوم پارسیان یا بهتر بگویم ایرانیان باستان را اجرا می کنند وخیلی برای حفظ فرهنگ ایرانی و سرزمین اجدادییشان تلاش می کنند، پس بر آن شدم که راهی این کشور شوم از این رو بعد از مقدمات سفر در مهر ماه وارد این سرزمین کهن ایرانی شدم.

چقدر خوشایند است وقتی وارد یک کشوری شویم که هم زبان و هم فرهنگ هستند. آن موقع با احساس آرامش و خاطری آسوده می توانیم سفرمان را آغاز کنیم. بعد از اقامت بدنبال بررسی جاذبه های گردشگری شهر دوشنبه و دیگرشهرهای کشورتاجیکستان شدیم. شهر زیبای دوشنبه با مجسمه های شعرای  ایرانی مثل رودکی ، فردوسی، جامی و.... و مردمانی که خوشحال به دنبال کسب وکار بودند زیباتر شده بود. یکی از جالب ترین ویژگیهای این کشور آن است که در بیشترکسب وکارها زنان فعالیت می کنند. 

گویش زیبای مردمان تاجیکستان نظر هر گردشگری بویژه ایرانی را جلب می کند زیرا لغاتی را بکار می برند که ایرانیان باستان از آن استفاده می کردند. گشت ما با میدان اسماعیل سامانی شروع شد که نماد اصلی و بنیانگزار کشور تاجیکستان و شهر دوشنبه است. مجسمه اسماعیل سامانی درکنار نمادی که تاجی از طلا بر آن است در میدان خودنمائی می کند. گفته می شود این تاج 40 کیلو طلا دارد ، نقل شده است مردمان محلی که در این منطقه زندگی می کردند بر کلاه آنها تاجی بوده است که آنها را تاجیک نامیدند و شهردوشنبه هم در واقع دوشنبه بازار درآن محل بوده است.

زمانی که اسماعیل سامانی به قدرت می رسد باعث آبادانی شهر دوشنبه می شود و از آن به بعد شهر دوشنبه شکل می گیرد. بعد از دیدن میدان اسماعیل سامانی به کتابخانه مرکزی شهر دوشنبه که یکی از افتخارات این شهر است رفتیم. در آنجا خانمی که در کتابخانه کار می کرد با ما همراه شد تا قسمتهای مختلف کتابخانه را به ما نشان دهد، بسیار شگفت زده شدیم زیرا با کودکانی روبرو شدیم که به حفظ شهر و ادب پارسی مشغول بودندوگفته می شد که آزمونی را در سنین مختلف برقرار می کنند که نامش «فروغ صبح دانائی کتاب است» واین آزمون آنها را ترغیب می کند که بهتر شعر وادب پارسی را یاد بگیرند.

 

کتابخانه.jpg
 عکس کتابخانه

در طبقه دیگر با ایران شناسانی آشنا و گرم صحبت شدیم،  سپس با یکی از شاعران که کتابی به ما هدیه داد آشنا شدیم. چقدر لذت بخش است دیدن مردمانی که برای حفظ فرهنگ وادب ایرانی تلاش می کنند. در کتابخانه طرحی برجسته از وقایع تاریخی نصب شده بود که در آن گفتگوی تمدنها هم دیده می شد. در قسمتی از کتابخانه که گنجینه کتابهای قدیمی بود، کتاب قدیمی از تاریخ وجشن های ایران باستان نظر من را جلب کرد که گفته می شد کتابی دست نویس است و کتابهای تاریخ ایران هم دیده می شد. دیدن کتابخانه ای با این عظمت نشانه اهمیت آن کشور به مطالعه وحفظ فرهنگ وادبیات است.

یکی از لذتهای سفر به کشور های دیگر که برای من قابل توجه است غذاهای محلی آن کشور است. وقتی تصمیم گرفتیم برای صرف غذا به رستوران بریم درمورد غذاهای محلی آنجا با لیدر صحبت کردم و متوجه شدم یکی از غذاهای اصلی آنجا نوعی پلو هویج با گوشت است که با آبگوشت پخته می شود و بسیار لذیذ است، البته رستوران های ترکی غذاهای ایرانی مثل انواع کباب را سرو می کنند. یکی از آداب غذا خوردن مردمان تاجیک خوردن چای سبز یا چای سیاه کم رنگ قبل از غذا است. آنها چای را در پیاله می نوشند، قند هم مصرف نمی کنند،  غذای محلی بهمراه سالاد مخصوص این کشور که از اسفناج وکشنیز وخیاروگوجه تشکیل شده است، طمع خوشایندی داشت. البته سالاد های لذیذ دیگری هم داشتند که شبیه به سالادهای کشورمان بود.  بعد از صرف ناهار به بازار سنتی مهرگان رفتیم بازاری زیبا که با وجود زنان زحمتکش و فعال زیباتر شده بود. دوست داشتم ساعتها در بازار بچرخم ورفتارمردمان وبازار را تماشا کنم.

غذای تاجیکی.jpg
غذا

روز دوم بعد از صرف صبحانه به دیدن پارک رودکی رفتیم که در مقابل کاخ امام علی رحمان اف قرار داشت. پارک با چراغهای زیبا و مجسمه رودکی تزیین شده بود و صدای موسیقی تاجیکی زیبائی به گوش می رسید، بعد از ناهار به موزه شهر دوشنبه رفتیم که آن را آثارخانه می نامیدند. در ورودی موزه مجسمه کوروش کبیر قرار داشت که نشانه عظمت وشکوه ایرانی است. آثار خانه چند بخش داشت که در هر بخش راهنما در مورد آن توضیح میداد. یکی از چیزهائی که نظر من را جلب کرد مجسمه 11 متری بودا بود، البته آثار تاریخی زیادی که نشان دهنده قدمت آن کشور هست دیده می شد.

تندیس بودا.jpg

تندیس بودا

برای من جالب بود که در هر قسمت از موزه راهنمائی که راه بلد می نامیدند توضیحات کاملی می داد. دیدن موزه شهر دوشنبه چند ساعتی طول کشید. شب به دیدن پارک فواره ها رفتیم که با فواره ها وچراغهای رنگی تزئین شده بود و توریستها برای تماشا و عکس گرفتن به آنجا آمده بودند.

تندیس کوروش کبیر.jpg

تندیس کوروش

صبح روز سوم به سمت شهر پنج کد یا پنجکت حرکت کردیم. شهر پنج کد شهر قدیمی با طبیعت زیباست. در بین راه به دیدن دریاچه اسکندرون رفتیم نقل است اسکندر زمانی که به این منطقه آمد در کنار این دریاچه اطراق کرد که آن را کول اسکندرون یا دریاچه اسکندرگویند آبهای آبی دریاچه اسکندر در میان کوهها حس آرامش خاصی داشت که با طبیعت گردی بدست می آید.  در مسیر شهر پنج کد رودخانه های پر آبی دیدیم که همه از کوههایی سرچشمه گرفته بودند که در مهر ماه هنوز برف سال گذشته بر روی آن دیده  می شد. لیدر به ما گفت در شهر پنجکت لیدر محلی شما را همراهی می کند که اسمش ملانصرالدین است با خنده وتعجب پرسیدیم جدی صحبت می کنید. او هم خندید وگفت  فردا آن را می بینید.

تندیس اسکندر.jpg
تندیس اسکندر

 صبح بعد از صبحانه لیدر محلی (ملانصرلدین) به ما پیوست. بعد از آشنائی وقتی از هتل خارج شدیم لیدر یکی از حکایتهای ملانصرالدین را تعریف کرد وگفت به من می گویند ملانصرالدین برای اینکه تمام حکایتهای آن را حفظ هستم ودر طول سفر برایتان تعریف می کنم. در نزدیکی هتل درحالیکه داشتیم از کنار دانشکده پزشکی می گذشتیم لیدر با یک نفر ازدوستانش سلام واحوالپرسی کرد و او ما را به داخل دانشکده راهنمائی کرد، دانشجویان پزشکی بدورما جمع شدند وعکس گرفتیم،  اینطور که متوجه شدم آنها هم از دیدن ایرانیان خوشحال می شدند، بعد ازآن با ملانصرالدین به دیدن مرکز موسیقی شهر رفتیم، گشت روز دوم  در شهر پنجکت با رفتن به مرکز موسیقی شهر دوشنبه آغاز شد.

یکی از ویژگیهای ایرانیان در هر کجای دنیا مهمان نوازی است که مردمان تاجیک نیز از آن برخودار بودند، تعدادی از نوازندگان وخواندگان آنجا جمع بودند. با دیدن ما شروع به نواختن کردند و دسته جمعی آهنگ تاجیکی زیبائی خواندند، من همیشه آوازهای تاجیکی را دوست داشتم و از بودن در آن محفل خیلی خوشحال شدم. از آنها برای اجرای زیباشون تشکر کردیم و به سمت شهر قدیمی پنج کد حرکت کردیم، محوطه ای که باستانشناسان  آن را تقسیم بندی کرده اندو هر قسمت با تابلو هائی برای گردشگران مشخص شده است. نقل می شود پسرچوپانی در این محوطه شیء ای را پیدا می کند، سپس در جستجوی اشیاء دیگر زمین را می کند ومتوجه می شود آنجا یک شهر قدیمی بوده است. بعد ازکاوش باستانشناسان آن محوطه به عنوان شهر قدیمی پنج کد معرفی می شود.

 روز پنجم به دیدن دریاچه هفت فرشته یا هفت کول رفتیم  با جاده کوهستانی و کمی ترسناک که هفت دریاچه را بازدید کنیم، در مسیر توریست های زیادی را دیدم که از کشورهای دیگر آمده بودند. دریاچه ها  آبهای سبز- آبی و شفافی داشتند. حکایت های جالبی برای این دریاچه ها گفته شده است، یکی از این حکایت ها آن است که در روستای شین مرد ثرتمند وسالمندی از دخترک روستائی خواستگاری می کند و دخترک که آن را دوست نداشته شروع به گریه می کند و از اشکان او این دریاچه ها ایجاد میشود.

دریاچه هفت کول.jpg
 عکس دریاچه هفت کول

روز ششم به سمت شهر استرفشان رفتیم شهری که بدست کوروش کبیر ساخته شده است. شهر کوچکی که حال وهوای ایران قدیم را داشت. بعد از کمی استراحت به سمت شهر خجند حرکت کردیم. شهر خجند یکی از شهرهای زیبا و بزرگ کشور تاجیکستان است. در اولین گشت در شهر خجند به آرامگاه رودکی رفتیم.

آرامگاه رودکی..jpg
عکس آرامگاه رودکی

محلی عرفانی وزیبا بود، قبل از ورود به آرامگاه که سنگ مزار قرار دارد با گروهی دانش آموز که برای مشاعره آمده بودند مواجه شدیم بسیار خورسند بودیم که روز بزرگداشت مولوی وارد آرمگاه شدیم که به آن مناسبت شاگردان دبیرستان برای مشاعره آمده بودند ، هر کدام اشعاری را خواندند و با یکدیگر عکس  خاطره انگیزی گرفتیم. سپس وارد مزار رودکی بزرگ شدیم. بعد در باغ زیبای آرامگاه کمی استراحت کردیم وبه طرف موزه شهر خجند رفتیم. موزه درباغ زیبائی واقع شده بود که گفته می شد قبلا آنجا یک قلعه بوده و اکنون بعد ازبازسازی به موزه تبدیل شده بود. در کنار آن موزه هم باغی با گلکاری زیبا طراحی کرده بودند. در ورودی محوطه حوض سنگی و فواره های زیبا دیده می شد. سپس وارد قلعه  شدیم.

در کنار در ورودی  فروشگاه فروش سوغاتیهای شهر تاجیکستان نظرمان را جلب کرد، قبل ازورود به موزه به خرید سوغاتیهای این کشور پرداختیم و سپس وارد موزه شدیم، زمانی که وارد شدیم به استقبال ما آمدند و راهنمای موزه در مورد قستمهای مختلف موزه صحبت کرد و آن را معرفی کرد. در قسمت اول مجسمه تیمور ملک که قهرمان این کشور است قرارداشت سپس با کمک راه بلد موزه به قسمتهای مختلف موزه رفتیم یک قسمت جالب موزه مربوط به تاریخ ایران باستان بود که کنار آن توضیحاتی نوشته شده بود، درقسمت دیگر خلاقیتی را دیدم که نظرم را جلب کرد. بر دیوار سالن با تکه های سنگ با ظرافت خاصی تمام وقایع تاریخی را به تصویر کشیده بودند و راهنما در مورد آن صحبت میکرد. در قسمت دیگر روابط ایران با تاجیکستان را در طول تاریخ بتصویر کشیده بودند. بازدید از قسمتهای مختلف موزه چند ساعتی طول کشید و بسیار جالب بود.

بعد از دیدن موزه به دیدن رودخانه سیحون که رودخانه بزرگی است رفتیم وقتی به کنار رودخانه رفتیم با مردمان تاجیک گرم صحبت شدیم. وقتی در دبیرستان  درباره رودخانه سیحون  درجغرافیا می خواندم ، مسیر آن را در ذهنم مجسم می کردم، اما اکنون داشتم آن را می دیدم. روز هفتم سفر به تاجیکستان به بازار محلی شهر رفتیم بازاری که فقط دوست داشتم نگاه کنم. زیبائی زنانی که انواع نان ها را برای فروش چیده بودند نظر هر گردشگری را جلب می کرد.  برای مردمان  تاجیک نان خیلی حرمت دارد. نان را درون سفره نمی گذارند، نان را در ظرف پایه داری در سفره قرار میدهند. دربازار سنتی زنان بیشتر فروشنده بودند، بوی ادویه ها فضای بازار را پر کرده بود، میوه های زیبا بویژه انار توجه مان را جلب کرد. من شخصا بازارهای محلی را دوست دارم وترجیح میدم ساعتها دربازار بچرخم.

 

بازار خجند.jpg
عکس بازار خجند

بعدظهر به دیدن مجسمه بلند لنین رفتیم که در زمان تسلط شوروی سابق آن را ساخته بودند . در کنار مجسمه هم نمادهای استقلال تاجیکستان و همچنین نماد واقعه چرنویل قرار داشت. سپس به میدان اصلی شهر خجند رفتیم که در آنجا هم نمادهای متفاوتی قرار داده بودند. در میدان شهر وقتی داشتیم فارسی صحبت میکردیم یکی سلام کرد وگفت شما ایرانی هستید. یک زوج سالنمد جهانگرد اهل ایران ساکن سوئد که از دیدن ما خوشحال شده بودند. کمی گپ زدیم وچون هوا تاریک شده بود به هتل برگشتیم.

روز آخر به سمت شهر دوشنبه که فرودگاه در آن قرار دارد حرکت کردیم باید خاطر نشان شوم که کشور تاجیکستان در مسیر جاده ابریشم است و برای من مهم بود  که مسیر جاده ابریشم را ببینم و از آن عبور کنم. یکی از نکات جالب که نظر من را جلب کرد این بود که در مسیر جاده ابریشم نمادهائی قرار داده بودند به شکل کره زمین وتصویر برجسته ای از شترهای در حال حرکت روی آن طراحی کرده بودند که نشان میداد این جاده ابریشم است که ثبت جهانی شده است. در نزدیکی شهر دوشنبه برای ناهار به رستوران ترکی رفتیم که غذاهای آن به مضاق ما ایرانیها نزدیک تر است. بعد به منطقه قلعه حصار در دامنه کوه قاضی ملک رفتیم.

 

قلعه حصار.jpg
عکس قلعه

قلعه ای زیبا با محوطه باستانی که در حال بازسازی بود. قدمت این تپه به 3000 سال پیش برمیگردد و در کنار آن بازار وکاروانسرا ومرکز آموزش قرار دارد. بعد ازدیدن این قلعه زیبا به سمت ستی سنتر شهر دوشنبه  حرکت کردیم تا  قبل از رفتن به فرودگاه کمی خرید کنیم.  سفرمن به کشور تاجیکستان که تکه ای از کشورخودم بود خیلی لذت بخش بود. زیبائی های طبیعت و جاذبه های گردشگری آن کشور درذهن مشتاق من نقش بست.  درافکارم بدنیال یک جمع بندی برای انتخاب سفر بعدی هستم.

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر