به نام خالق شگفتی ها
اصلا مگه میشه کسی عاشق سفر کردن نباشد، من که از یه جایی به بعد ترجیح میدم عقلم رو با قلبم همسفر کنم تا حسرت همسفرم نباشد. یه شروع مثل فیلم زندگی پنهانی والتر میتی و یه پایان مثل تایتانیک دقیقا تو اوج کسل کننده بودن زندگی زمین یک داستان پراز ماجراجویی وهیجان به تو هدیه میکنه.
تازه چند ماهی بیشتر از خدمت سربازی نگذشته بود تصمیم گرفتم برم کجا و چجوریش اصلا مهم نبود. چند روز بعد از اینکه از صبح تا شب دنبال کار و استراحت بودم، دوستانم رو بیرون دیدم. سفر چیزی بود که بحثش با دوستانم باز شد یکی از تجربه سفرهای قبلش میگفت یکی هم ازآینده تا اینکه بنده با یه پیشنهاد همگی رو برای یه سفر بدون مقصد دعوت کردم.چند هفته ایی صحبت هامون همش راجب سفر کردن بود.
برای من فقط مهم بود که چند روزی از فضای سنگین مسئولیت های آینده دور بشم. طبق نظرات بهترین مکان برای یه سفر هیجان انگیز و عالی شمال کشور بود و از اونجایی که هیچکدوم تجربه این سفر رو نداشتیم موافق این انتخاب بودیم و با دیدن عکس علاقه بیشتری برای رفتن به این سفر پیدا کردیم .
چهارشنبه 14 اردیبهشت 1401
شب قبل همه خونه یکی از دوستان جمع شدیم و صبح زود و بدون معطلی زدیم به دل جاده هنوز اول مسیر بودیم حتی نمیدونستیم از کدوم مسیر بریم و برنامه ریزی مقصد های تور ایرانگردی تو مسیر انجام میشد ، از اونجایی که عکس های زیادی از جنگل های لفور مازندران(ارتفاعات مازنداران ، مسیر جاده فیروزکوه ) دیده بودم با نشون دادن عکس ها به دوستان اونارو رو برای مسیر اول ترغیب کردم. مسیر ما کاملا کویری بود از نایین به سمت چوپانان شدت گرما و کولر و به یکباره وارد ساری شدیم بارون و مه ، به ساری که رسیدیم ب سمت ارتفاعات که میرفتیم فقط تا 3 الی 4 متر چلوتر معلوم میشد همه جارو مه گرفته بود .
از مسیر زیبای ارتفاعات ساری که گذشتیم وارد روستاهای اطراف شدیم یعنی اگر اینجاهم زندگی کنی هر روز میتونی یه عکس جدید بگیری اخه مگه میشه ما تو کرمون وقتی میریم بیرون دنبال سرسبزی و ابادی هستیم تا بشینیم کنارهم بعد اینجا همیشه آبادی هست چجوری تصمیم میگیرن کجا برن .
اما اینم بگم همینجوری که ما از جنوب به سمت شمال اومدیم و برامون همه چی عالی به نظر میاد شمالی های عزیز وقتی با تور جنوب سفر میکنن جنوب رو مثل ما میبینن: سرزمین داغ شگفتی.
خلاصه از اونجایی که ازصبح زود تو جاده بودیم تصمیم گرفتم برای استراحت و خواب بریم ساری با پرس و جو از مردم انتخاب پارک ملل ساری بود تا رسیدیم هوا تاریک بود و غذا خوردیم و چادر را برای استراحت باز کردیم.
روز دوم
تصمیم گرفتیم بریم به سمت جنگل های لفور و صبحانه رو اونجا بخوریم نصف بیشتر مسیر رو از روی نقشه رفتیم .برخورد و معاشرت با مردم شهر های دیگه برای من خیلی هیجان انگیزه یه تجربه عالی بماند که البته همین روز اول جریمه هم شدیم اما ما به این زودی ها ناراحت نمیشیم پس بزن بریم. رسیدیم سد لفور بسته بود نمیدونم چرا شاید هم مسیر دیگه ایی داشت به هرحال تصمیم گرفتیم به دیدن آبشارهای جنگل بریم (چندتا از زیباترین آبشارهای ایران رو میتونید اینجا پیدا کنید) . مسیر آبشار هارو که نگاه میکردیم نیاز به همراهی داشتیم که راه رو بلد باشه تو مسیر به سمت یکی از آبشار ها که میرفتیم از یکی از بومی ها سوال که کردیم انگار واقعا خداهم حیفش میومد ما این زیبایی هارو نبینیم بنده خدا هم میخواست به سمت یکی از آبشارها بره تا یه جایی از مسیر با ماشین رفتیم بعد از پارک ماشین، پیاده روی کوتاهی به سمت یکی از ابشار ها داشتیم مسیر زیبا و راحتی داشت .
آبشار ترز البته فکر کنم اسمش همین باشه فوق العاده بود به گفته مرد بومی اینجا چون مسیر راحت تری نسبت به بقیه آبشار ها داره مردم زیاد برای گردش به این آبشار میان اما امروز فقط ما بودیم .
گفتنی نیست این همه زیبایی و فقط باید دید باید بیای ببینی حتی عکس هم نمیتونه توصیفش کند. تنها صدا آواز پرندگان بود که شنیده میشد. بعد از خوردن صبحانه تصمیم گرفتیم تا بریم سمت نمک آبرود یه مجموعه خیلی بزرگ تفریحی و مسکونی ،ظهر بود که رسیدیم بعد از اینکه ناهار خوردیم آماده شدیم برم به سمت تلکابین شاید اول که ببینی بگی خب چیه میری یه دور میزنی برت میگردونه پول بدم چی بشه اما بزار این رو بهت بگم اگر رفتی نمک آبرود و تلکابین نمک آبرود رو نخواستی بری پس ردشو از این شهرک گذر کن برو چون یکی از زیباترین تفریح هایی که تو عمرت میتونی تجربه کنی اینقدر بالا میری که دیگه چیزی رو پایین نمیبینی ،بالا که برسی میتونی پیاده شی چون دقیقا جایی که فکر میکنی چیزی بالاتر از این نمیتونه باشه.
جنگل هنوز هم ادامه داره ما که نتونستیم بمونیم اما پیشنهاد میکنماگر رفتید برای اون بالا چندساعتی وقت بزارید ما به دلیل شرایط جوی مجبور شدیم برگردیم پایین بعد از گشت و گذار داخل مجموعه سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت متل قو بیشترتجاری بود اما بازهم زیبایی های خودش رو داشت یه توقف کوتاه برای دیدن ساحل متل قو میتونی برای اینجا از تفریحات آبی زیادی استفاده کنی اما برنامه ما توقف نبود و راه افتادیم به سمت رامسر کنار ساحل آلاچیق گرفتیم و شب رو اونجا موندیم .برنامه همین بود از صبح تا زمانی که هوا تاریک میشه گشت میزدیم و شب برای خواب چادر میزدیم.
روز سوم
صبحانه رو که خوردیم تصمیم گرفتیم بریم تفریحات دریایی با مشورت از یکی از دوستان شمالی که داشتیم رفتیم سمت لنگرود و چمخاله ساحل چمخاله که رسیدیم بازی شاتل رو برای اولین تفریح انتخاب کردیم یعنی هیجان انگیز ترین تفریح آبی گروهی میتونه شاتل باشه البته ممکنه وسط راه پشیمون بشی ولی دیگه فایده نداره اینقدر خیلی هیجان انگیز بود.در حالیکه لیچ آب بودیم و داشتیم فکر میکردیم چیکار کنیم راننده یکی از قایق ها بهمون یه پیشنهاد وسوسه انگیز داد یه تالاب کوچیکاما زیبا البته بگم برای لذت بردن ازش باید یه راننده خفن داشته باشی برای ما خیلی قشنگ و خفن بود.
خلاصه که بغیر از جنگل دریا و تفریحاتش هم میتونه شمارو برای این سفر هیجان زده کنه بعد از استراحت و خوردن غذا راه افتادیم به سمت تالاب سوستان که به گفته یکی از محلی ها یه تالاب که کمتر کسی فکر رفتن به سمتش رو میکنه چون مسیر متمایزی نسبت به مسیر های دیگر دارد اما بعد از این همه هیجان این تالاب خستگی رو از تن ما بیرون کرد راه دوری نبود زود رسیدیم .خیلی نموندیم و حرکت کردیم به سمت شیطان کوه یه پاتوق قشنگ پر از وسیله بازی با نمایی فوق العاده (بام لاهیجان) عالی بود بعد از تاریک شدن هوا با یکی از دوستان لاهیجانی تماس گرفتیم کافه داشت رفتیم سمت لاهیجان هوا تاریک بود به کافه که رسیدیم بهترین پیشنهاد اونم تو کافه شمال چیه ... بله چایی معرکه بود .
دوست لاهیجانی وقتی متوجه شد برای چادر زدن دنبال جایی هستیم برامون یک اتاق جور کرد مطمئن باشید اگر با چشمای قشنگتون اونجارو ببینید متوجه میشید این مردم هموطن های خومونن و با عشق از شما استقبال میکنند. شب رو از شدت خستگی زود خوابیدیم .
روز چهارم
رفتیم سمت خرید البته خرید شیرین ،کلوچه لاهیجان ، کوکی و... باید خیلی بیرحم باشی که بخوای اینارو با خودت فقط ببری خودشون وقتی داغ هستن داد میزنن بیا منو بخور خیلی خوشمزه بود بعد از خرید حرکت کردیم به سمت بندر انزلی با تصمیم دوستان کارتینگ رو برای تفریح انتخاب کردیم میتونه جالب باشه یه جای دنج با هیجانی متفاوت خوب بعد از کارتینگ رفتیم به سمت منطقه آزاد انزلی یه مجموعه خیلی بزرگ هم تجاری و هم تفریحی اینجا برنامه خاصی نداشتیم اما شما میتونید هم برای خرید و هم تفریح منطقه آزاد رو انتخاب کنید مخصوصا اینکه یه مجموعه تفریحی سرپوشیده هم داره که جالب بود .
بعد از ساعاتی رفتیم به سمت تالش تنها جایی که دنبال چادر زدن نبودیم و از قبل تصمیم به رفتن داشتیم تو روستاهای تالش که رفتیم یکی از دوستان خونه ایی رو برای اسکان محیا کرده بود یعنی خونه نبود که زندگی بود خونه چوبی ، یک باغ بزرگ ،حصارهای چوبی و... بعد از اینکه رسیدیم تصمیم گرفتیم وسیله هارو که گذاشتیم بریم برا گشت زدن تو شهر زیاد جاذبه ایی داخل شهر نبود بعد از نهار رفتیم سمت خونه و عصر رو توی همون منطقه گذروندیم تا روز چهارم ما هم اینجوری تموم بشه .
روز پنجم
برنامه مشخص بود بعد از یه املت آتشی رفتیم سمت بام تالش و ییلاق مریان بگم از اونجایی که همه راجب بام ماسال زیاد شنیدن باید بگم بام تالش هم میتونه شمارو برای رفتن به تالش تحریک کنه یه جایی بالاتر از ابرها ، جاده آسفالت تا جایی که میبینی و خونه ها و دام های مختلف ،یه جهان دیگه تا جاییی میشد رفتیم بالا و بعد از پارک ماشین وقتمون رو به بهترین شکل ممکن کذروندیم برای ناهار برگشتیم .
سمت خونه که میرفتیم از طرف یکی از محلی ها برای چایی دعوت شدیم پیشنهاد میشه به هیچ عنوان پیشنهادشون رو رد نکنید حتی برای چایی تا حالا فقط تو تلویزون اینجور چایی خوردن اونم تو بالکن چوبی خونه کنار لهجه شیرین شمالی ها با لباس های قشنگشون رو دیده بودم اما حالا خودم اینجام بعد از بگو و بخند رفتیم سمت خونه شاید نسبت به روز های قبل جایی نرفته باشیم اما باور کنید تو هرکدوم از این روستاها میشه یه عمر زندگی کرد و خسته نشد.
روز ششم
دیگه تموم شد ، کیه که دلش نخواد بیشتر بمونه اما فرصت کم و جاهای بسیار برای دیدن ، پیش به سوی جنگل های گیسوم سفرخانوادگی باشه یا دوستانه ، جنگل باشه یا دریا بیا اینور بازار همه چی بود یه مسیر پر از درخت های بلند و سرسبز با پایانی آبی اگر ترافیک همیشه اذیت کننده باشه اینجا ترافیک لذت بخش ترین قسمت مسیره بعد از ساعاتی که تو مسیر بودیم ورسیدیم به دریا خیلی ها از قبلا اونجا مونده بودن اتاق هایی برای اسکان داشت که می تونید اونارو برای موندن انتخاب کنید مثل همه جاهای دیگه همراه تفریح های زیاد ما تصمیمی برای تفریحات نداشتیم و فقط ساعتی رو اونجا گذروندیم و باز سوار ماشین شدیم .
کم کم سفر داشت به پایان میرسید حرکت کردیم به سمت تالاب سراوان تو عکس هاش که خیلی بزرگ و زیبا بود اما هیچوقت به عکس ها اعتماد نکنید زیبا بود و شلوغ اما تالاب کوچکی بود که بیشتر برای عکس گرفتن ارزش سوار قایق شدن داشت .اما دیدنش خالی از زیبایی نیست. ما فقط چند دقیقه ایی موندیم و رفتیم به سمت رودبار یعنی اگر شمال بری و نخوایی زیتون و ترشی های رودبار رو امتحان کنی خیلیی ضرر میکنی امضا کار ما بود شب رسیدیم تصمیم گرفتیم خریدمون رو بکنیم و برای خواب چادر بزنیم. تا صبح زود از شهر خارج بشیم جای خاصی برای معرفی نیست همه خوب بودن انواع زیتون و ترشی جات پشیمون نمیشی اگر بگیری و برای خودت بیاری روز ششم هم با یه کم خستگی تموم شد .
خستگی نزدیک شدن به پایان سفر. اصلا کسی یادش نبود قبل سفر کجا رفته یا بعدش میخواد چیکار کنه همه فقط بفکر لذت بردن از همون روزی بودیم که هستیم سفر کردن پول میخواد ، دلیل میخواد ، وسیله میخواد و خیلی چیز ها که شاید شمارو از رفتن پشیمون کنه اما زمانش که رسید تردید نکن برو یک روز یا یک هفته مسیرت دور یا نزدیک ولی برو وقتی دلت با رفتنش باشه هیچی نمیتونه جلوت رو بگیره حدا برای لذت بردن از نقاشی های زیباش همیشه این فرصت رو به ما میده و یه تجربه دیگه عکس بگیر اما با عکس ها خاطر نساز بزار برای ساختن خاطره بخوای دوباره تجربش کنی نه فقط فکر کنی بهش . سفری با کلی تجربه و زیبایی ایران اینقدر زیبا و بزرگ هست که سالها برای رفتن میتونی انتخاب های رنگارنگ داشته باشی سفر ما به پایان رسید اما جاده سفرنامه هنوز باز است.
( ممنون از اینکه دلیل نوشتن زیبایی ها شدید)