ماجرا از جایی شروع میشه که من و همسرم ۶ سال پیش برای ماه عسل کیش رو انتخاب کردیم و انقدر بهمون خوش گذشته بود که تا چندین ماه برای همه از خاطرات اون سفر تعریف میکردیم. همونجا به هم قول دادیم که هر سال برای سالگرد ازدواجمون به کیش سفر کنیم اما کلی برنامه و اتفاق دیگه باعث شد که هر سال این تصمیم رو پشت گوش بندازیم.بعد از تعطیلات عید ۱۴۰۳ تصمیم گرفتیم حالا که خلوتتر شده بلیط بگیریم تا اینکه برای ۱۷ فروردین یک تور کیش سه شب و چهار روز با اقامت هتل شایگان رزرو کردیم. پرواز رفت رو زاگرس گرفتیم و برگشت رو کیش ایر. متاسفانه اکثر پروازهای رفت غروب بود و ما عملاً یک روز رو از دست میدادیم اما بعد از جستجوهای مستمر برای ساعت ۶:۵۰ پرواز پیدا کردیم.از چند روز قبل کمی برنامهریزی کردیم برای جاهایی که قرار بود ببینیم و چمدان و وسایل رو آماده کردیم.
روز ابتدا
صبح روز جمعه به سمت فرودگاه مهرآباد دربست گرفتیم . هواپیمای ایرباس با نیم ساعت تاخیر به مقصد کیش به پرواز درآمد. فضای بین صندلیها خیلی کم بود و پاهامون کاملاً تا میشد اما چارهای نبود باید تحمل میکردیم.جدا از این چیزی که سر صبح خیلی اذیتمون میکرد تعداد بالای کودکان و سر و صدا و گریه اونها بود اما با پدیدار شدن خلیج همیشه فارس از بالای ابرها حالمون بهتر شد و لبخند به لبامون نشست. همین که از پلههای هواپیما پایین اومدیم آقایی با یک تابلو که رویش اسم هتل شایگان و چند هتل دیگر رو نوشته بود جلویمان ظاهر شد.
این اولین خوش شانسی ما بود.چون تور ما شامل ترانسفر نمیشد اما این هتل خدمات سی آی پی رایگان داشت. با ماشین ما رو به قسمت سی آی پی فرودگاه کیش راهنمایی کردند. ما حدوداً کمتر از نیم ساعت روی مبلها استراحت کردیم کمی که گذشت ترانسفر هتل اسامی ما رو صدا کرد و با ماشین ما رو به درب هتل برد. هتل دارای یک آپارتمان بزرگ بود که اکثر اتاقها در این بخش قرار داشت. یک محوطه و باغ بزرگ هم روبروی این ساختمان بود. داخل محوطه یک رستوران با آلاچیقهای زیبا و بسیاری گل و فضای سبز به چشم میخورد. آن طرف باغ تعدادی ویلا وجود داشت که اتاق ما در آن قسمت بود
ساعت تقریباً ۱۰ بود که به هتل رسیدیم با استقبال گرمی مواجه شدیم.از رسپشن پرسیدیم آیا امکان تحویل زودتر از موعد اتاق وجود داره اما گفتند که خیر اتاقها پر است پس چمدان و وسایل رو تحویل اتاق امانات دادیم و کمی در لابی سرک کشیدیم. یک کافه و چند مغازه لباس و اسباب بازی یک آتلیه و یک مرکز فروش بلیطهای تفریحات کیش در لابی دیده میشد.رستوران اصلی که صبحانه و ناهار و شام هم آنجا سرو میشد همان طبقه همکف تو لابی بود.یک کافه تراس هم بالای ساختمان بود که وقت نشد بریم. خوش شانسی دوم اینجا بود که توری که ما رزرو کرده بودیم فقط شامل اتاق و صبحانه بود اما وقتی رسپشن هتل بهمون گفت که شما ۳ وعده ناهار به صورت سلف هم میتونید داشته باشید واقعاً ذوق زده شدیم.
تصمیم گرفتیم چند ساعت باقی مانده رو به اطراف هتل برویم و کمی بگردیم تا ساعت ۱ برای ناهار برگردیم.مرکز تجاری کیش و پاساژهای پردیس ۱ و ۲ نزدیک هتل ما بود.هوا کمی گرم و شرجی بود اما اذیت کننده نبود اما داخل پاساژها خیلی سرد بود.کمی دور زدیم و آبمیوه خوردیم تا ساعت بگذرد. ساعت ۱ به هتل برگشتیم و برای صرف ناهار به رستوران رفتیم.فضای رستوران بزرگ بود و دیزاین زیبایی داشت یک سن کنار سالن بود که موسیقی زنده اجرا میشد.ناهار سلف شامل کباب کوبیده،جوجه کباب،لوبیا پلو،کشک بادمجان،سوپ، خورش قیمه، ته چین،سالاد،دسر و غیره بود که خوب بعضی از غذاها هر روز جایگزین میشد و منوی هر روز با روز قبل فرق داشت. کیفیت غذا خیلی خوب بود و هر دو راضی بودیم.
بعد از صرف غذا برای تحویل گرفتن اتاق رفتیم و اتاق شماره ۵۰۵ به اسم سپیدار که طبقه پایین یکی از ویلاها بود رو به ما دادند. طبقه بالای ویلاها سوئیت بود که برای تعداد بیشتری مناسب بود. من فضای اتاقهای ویلایی رو بیشتر از اتاقهای هتلی دوست داشتم چون هم محیط خصوصیتر بود و هم آرامش بیشتری داشت. فضای اتاق بزرگ بود و تمامی امکانات داخلش دیده میشد. یک سمت دیوار سرتاسر پنجره بود که به یک بالکن باز میشد. کمی استراحت کردیم و غروب از هتل بیرون زدیم.حالا هوا معتدلتر شده بود و نسیم خنکی میوزید.از هر خیابون که رد میشدیم خاطرات سفر قبلی برامون تداعی میشد.
نزدیکترین ساحل به ما اسکله تفریحی کیش بود که حدود یک ربع پیاده روی داشت. در طول ساحل پر از کافهها و رستورانها بود که فضای شادی داشتند.همه چیز از چند سال قبل تغییر کرده بود. میکامال بزرگترین پاساژ توی کیش محسوب میشه که به محض ورود متوجه شباهت ساخت و طراحی اون با ایران مال میشوید البته کوچکتر از اون بود و یکی از تفاوتهاش با ایران مال این بود که تمامی مغازهها برندهای ترک بودند و خبری از پوشاک ایرانی نبود دست کم تا جایی که من دیدم.صف خرید بلیط تله کابین طولانی بود و کابینها ۸ نفره بود که کابینهای ویآیپی هم داشتند البته آن روز همه رو چهار نفره سوار میکردند.هزینه بلیط هر نفر ۲۷۳ هزار تومان بود که مسیر رفت و برگشت حدود ۳ کیلومتر و ۱۸ دقیقه طول میکشید تا خط ساحلی را برود و برگردد.
ما به همراه یک زوج دیگر سوار شدیم. لحظه غروب خورشید داخل کابین بودیم .دیدن آن مناظر و دریا از آن ارتفاع واقعاً بینظیر بود. کابینها ساخت یک کشور سوئیسی است و تازه ۳ سال است که افتتاح شده است. فاصله بین میکامال و اسکله بزرگ کیش را طی میکند. ساعت کاری بین ۸ صبح تا ۱۲ شب است اما فکر کنم آخرین سرویسش ساعت ۷ شب باشد . توصیه میکنم مثل ما عصر سوار شوید که در مسیر رفت از روشنایی و تماشای ساحل و غروب خورشید بهرهمند شوید و در مسیر برگشت هم هوا تاریک شده باشد و نورپردازی شهر را از بالا تماشا کنید.فکرمیکنم تله کابین دوشنبهها تعطیل باشد.
قبل از سوار شدن در ایستگاه برای برگشت هنگامی که تو صف ایستاده بودیم اتفاق عجیبی رخ داد که ناگهان کبو تری از بالای سر ما اجابت مزاج نمود. یک قطره روی صورت همسرم و مقدار زیادی در قسمت پشت مانتوی من ریخته شد. کسانی که پشت ما در صف بودند ما رو آگاه کردند و بهمون دستمال مرطوب دادند اما تمیز نشد که هیچ اوضاع بدتر هم شد و مجبور شدم مانتو رو خارج کنم و خوشبختانه زیر مانتو لباس مناسبی داشتم.به نظراتفاق جالبی نمیاومد اما بقیه باور داشتند که اگه پرنده کسی رو مستفیض کنه برای اون خوش یمنی میاره ما هم روی این حساب سعی کردیم از این ماجرا خرسند باشیم.هوای شب خیلی خنک شده بود و قدم زدن در شهر نهایت لذت رو بهمون میداداز جلوی هتل آرامیس رد شدیم و تمام خاطراتمون رو مرور کردیم. این هتلی بود که ما برای ماه عسل اونجا اقامت داشتیم.
در فست فودی کنار هتل آرامیس یک همبرگر و سیب زمینی بر بدن زدیم که راضی کننده بود.حدود ۷۰۰ هزار تومان برای دو تا چیز برگر و یک سیب زمینی و دو عدد دلستر پرداخت کردیم.به بازار پردیس ۱ و ۲ سر زدیم که کنار یکدیگر بود.روبروی پاساژ یک سازه شبیه برج ایفل ساخته بودند که در شب نورپردازی جالبی داشت.
ساعت نزدیک ۱۱ شب شده بود به هتل برگشتیم تا شب روزودتر بخوابیم چون طبق معمول همه شبهای قبل از سفر،شب قبل رو خوب استراحت نکرده بودیم.
روز دوم
۷ صبح قبراق و سرحال از خواب بیدار شدیم و به سمت ساختمان اصلی هتل برای صبحانه رفتیم. صبحانه سلف بود و تقریباً تکمیل بود.برای منی که مهمترین وعده برایم صبحانه است خیلی دلچسب و با کیفیت بود.
صبحانه خوب هتل برنامه امروزمون کمی فشرده بود. تا شب میخواستیم چند جا روببینیم .تصمیم گرفتیم موتور برقی اجاره کنیم.از اونجایی که رنت ماشین دردسر و مسئولیت زیادی داره و همچنین هزینه بالا بهتره که موتور برقی روزانه اجاره کنید تا بتونید همه جای جزیره رو باهاش بگردید. ما از خود هتل یک موتور برقی وسپای سفید اجاره کردیم به ازای ۲۴ ساعت ۹۰۰ تومان .حداکثر سرعت موتور ۶۰ کیلومتر بر ساعت است و در صورت شارژ کامل تا ۸۰ کیلومتر مسافت را طی میکند .البته به ما شارژر موتور هم داده شد که هر وقت نیاز بود به شارژ بزنیم.از آنجا که راندن موتور برقی گواهینامه نمیخواست و کار خاصی نداشت من تصمیم داشتم که خودم راننده باشم اما واقعاً سنگین بود و نمیتونستم موتور رو کنترل کنم پس ناچارا بیخیالش شدم.
به ما دو عدد کلاه کاسکت هم دادند که میگفتند باید حتماً سر کنید اما اکثر مردم سرشان نبود ولی ما سعی کردیم قانون رو رعایت کنیم و هم اینکه ایمنی خودمون حفظ بشود .پیراهن گل گلی رو پوشیدم و به سمت ساحل مرجان رفتیم تا کمی عکاسی کنیم اما نور زیاد آفتاب مانع شد. ساحل مرجان یکی از قشنگترین ساحلهای کیشه که پر از کافههای ساحلی و کلوب های دریاییه.
به سمت یکی از کلوبها رفتیم و تصمیم گرفتیم شاتل سوار بشیم. قبلاً پاراسل و غواصی رو تجربه کرده بودیم .یک بازی جدید دیگر هم بود که به آن کیبل اسکی میگفتند که از طریق یک کابل که با یک سیم به آن وصل بود با اسکی روی آب کشیده میشد اما به نظرم مثل فلایبورد مهارت زیادی میخواست.فکر کنم دو نفر حدود ۶۰۰ تومان برای شاتل دادیم. روی یک قایق بادی مینشینی و به قایق وصلی و آن هر طور که تو را بخواهد به هر کجا میکشد. من و همسرم اختلاف وزن داشتیم او ثابت روی قایق مانده بود و نهایت کمی این طرف و آن طرف میشد اما من مثل یک تکه خمیر به بالا پرت میشدم و هر دفعه به یک سمت فرود میآمدم. دیگه با کلی خواهش از پسر قایقران خواستیم که توقف کنه.
حسابی آدرنالینمون بالا رفته بود و البته کوفتگیهای زیادی داشتیم که با قرص شل کننده عضلات خیلی بهتر شد.بعد از تعویض لباس دل رو به دریا زدیم و زیر گرمای دلچسب آفتاب آبتنی کردیم. پلاژ برای بانوان و آقایان هم در جزیره هست اما فاصله زیادی از هم دارند که برامون مقدور نبود همزمان استفاده کنیم .برنامه عصر بازدید از کشتی یونانی و غروب جزیره بود. سوار بر موتور ابتدا به سمت میکامال رفتیم.
پایین میکامال یک شعبه کافه ساعدینیا بود که حتماً میخواستم امتحانش کنم.
ما یک چیز کیک سن سباستین، یک چیز کیک نوتلا ، یک قهوه و یک دمنوش سوهان سفارش دادیم که آیتم جالبی بود؛ طعم سوهان آب شده داغ میداد.
محیط شیک و جالبی داشت که به نوعی پاتوق خود کیشوند ها محسوب میشد. کلی شکلات دست ساز هم داشتند با طرحهای متنوع .ساعت حوالی ۵ بود که به سمت کشتی یونانی ترک بر موتور به راه افتادیم .مسیر از سمت بزرگراه پرشین گلف شروع میشه و در آخر به خیابان غروب کیش ختم میشه و انتهای آن کشتی یونانی و ساحل نمایان است.روستای باغو که فکر کنم تنها روستای کیش باشه هم در اون حوالی قرار داشت .یکی از بهترین خاطرههای ما در این سفر موتور سواری در این مسیر بود کمی که از شهر دور شدیم دیگر از آن هیاهو و زرق و برق خبری نبود و فقط درختان نخل و گلهای کاغذی صورتی و نارنجی بود که اطراف جاده خودنمایی میکرد که این حس خوب با نسیم ملایم و خنکی که میوزید و تماشای آسمان و صاف و زیبا تکمیل میشد. به موقع به لوکیشن رسیدیم و خورشید کم کم در حال غروب کردن بود.
موتورمون رو در یکی از غرفههای اجاره موتور به شارژ زدیم و شروع به عکاسی و قدم زدن در ساحل کردیم .چند شتر هم برای سواری دادن اونجا بود .دیگه هوا تاریک شده بود موتور هم که کامل شارژ شده بود به سمت هتل برگشتیم .موتور رو در هتل پارک کردیم و دوباره رفتیم برای قدم زدنهای شبانه .به چند پاساژ سر زدیم هنوز حال و هوای تور کیش نوروز و عید و سفره هفت سینها همه جا به راه بود .نزدیکترین ساحل به ما اسکله تفریحی کیش بود که شبها خیلی فضای زنده ای داشت. همه جا نورپردازی شده پر از کافه و رستورانهای زیبا و انبوهی از جمعیت. اون شب چون سیر بودیم میلی به شام خوردن نداشتیم البته قبلش قصد رفتن به کافه تهرون رو داشتیم اما هر سه شبی که اونجا بودیم موزیک زنده نداشت ما هم منصرف شدیم .
با خودمون کمی آجیل و نسکافه آورده بودیم و لب ساحل خوردیم کمی هم ماسه بازی کردیم.او شب هم یکی از لحظاتی بود که دلمون نمیخواست تموم بشه. لذت قدم زدن با پای برهنه در آب و نوازش نسیم خنک به صورتم و حس آرامش عجیب این جزیره مخصوصاً در شب وصف نشدنی بود.
روز سوم
طبق معمول ساعت ۸ برای صرف صبحانه به ساختمان اصلی رفتیم. بعد از صبحانه باید موتورو تحویل میدادیم .برنامه همسرم دوباره شنا در دریا بود چون هوا بسیار مطبوع بود و آب کمی خنک بود .روز قبل هر دو با هم داخل آب رفتیم اما اون روز دیگه همراهیش نکردم و به جمع کردن صدف و سنگها در ساحل مشغول شدم.
یکی از تفریحات کیش، کشتیهای تفریحی است که مخصوصاً شبها روی آب حرکت میکند و پذیرایی و موزیک زنده دارند اما با توجه به تجربهای که چند سال قبل داشتیم خیلی برامون جالب نبود .این سری تصمیم گرفتیم کشتی آکواریوم رو امتحان کنیم.
ساعت ۱۲ ظهر سوار شدیم و ساعت ۲ برگشتیم. داخل کشتی شومن بود که مسافرها رو سرگرم کرد و موزیک پخش کرد .کمی که از ساحل دور شد و وسطهای دریا رسید به طبقه پایین کشتی رفتیم که کفش شیشهای بود. کلی ماهی رنگی و مرجان زیر آبها پیدا بود .واقعا دنیای زیر آب از دنیای خشکی متنوعتر و جالبتره.
غروب آماده شدیم که قسمتهای دیگه جزیره رو تماشا کنیم .از میدان پردیس که به هتل ما نزدیک بود سوار ون شدیم که اکثر مناطق جزیره رو دور میزد و خیلی گزینه خوبی بود چون در کیش عموماً هزینه رنت ماشین و تاکسیهای دربست بالاست. کرایه هر نفر به طور ثابت ۱۳ تومان بود. ما در ساحل مرجان پیاده شدیم و تا ساحل مارینا پیادهروی کردیم .در ساحل مارینا کلی کشتی و یاک خصوصی دبده میشد.در کنارههای ساحل با فاصله از هم تعدادی تندیس یا بهتره بگم سردیسهای انسانهای مشهور ادبی مانند فردوسی و سعدی و خیام و غیره دیده میشد.ساحل مارینا پر از صخره و سنگهای بزرگ بود که برای عکاسی خیلی جذاب بود .
یکی از زیباترین غروبها رو به نظرم تو ساحل سیمرغ میشه دید که بعد از ساحل مارینا بود و خلوت بود .شام رو تو رستوران دارچین خوردیم که یکی از بهترین رستوران های کیش محسوب میشه .کمی بالاتر از میکامال بود که پیاده میشد به اونجا برسی .محیط خیلی زیبایی داشت .یه حیاط که اونجا فکر کنم کافه بود و دو طبقه هم رستوران داشت خانومی اومد و اسممون رو یادداشت کرد و خواست که منتظر بمونیم .ظاهراً باید از قبل رزرو میکردیم .بعد از ۲۰ دقیقه صدامون کردن و میز دو نفره در طبقه دوم بهمون دادن.
ما یک ماهی صید روز سفارش دادیم که آن روز سیباس بود و تا به حال تست نکرده بودیم اما واقعاً هنوز مزهاش زیر زبونمه از بس که خوب طعمدار شده بود و یک بشقاب میگو سوخاری هم گرفتیم. برای دسر هم یک خرما و ارده گرفتیم که فوق العاده بمب سنگینی بود اما برای گرفتن سردی ماهی لازمه.
به هتل برگشتیم و دسر رو با چای خوردیم و فیلم نگاه کردیم. با اینکه شدیداً خسته بودیم اما دوست نداشتیم شب آخرو از دست بدیم باز هم رفتیم لب ساحل و قدم زدن تو هوای خنک بهاری. نزدیکای ۲ شب بود که برگشتیم هتل روز آخرصبح کمی دیرتر از معمول از خواب بیدار شدیم و بعد از صبحانه مشغول جمع کردن وسایل و بستن چمدان شدیم .پرواز ما ساعت ۱۰:۳۰ شب بود .۱۲ ظهر اتاقو تحویل دادیم و چمدان و وسایل رو به امانات تحویل دادیم .نزدیک اسکله بزرگ ،ساحل درختان نارگیل وجود داره که درختانش شبیه نخل هستند اما نوعی نارگیل دارند.
بعد از اونجا باز سوار ون شدیم و به ساحل مرجان رفتیم تا موتور سه چرخه اجاره کنیم .موتورهای سه چرخه هم برقی هستند که عموماً به صورت ساعتی اجاره داده میشوند و فقط در خط ساحلی دور جزیره اجازه تردد دارند که البته من در خیابانها هم کم و بیش از این موتورها دیدم. سرعتشان هم از موتورهای برقی معمولی کمتر است و نزدیک ۴۰ تا بیشتر نمیروند .یک صندلی برای سرنشین در جلو و یکی در عقب دارد که تا چهار نفر هم میتوانند سوار بشوند .ما برای یک ساعت ۳۰۰ تومان کرایه دادیم .واقعا حس خوبی داشت .مسیر ساحلی مرجان تا ساحل مارینا و سیمرغ رو سه بار رفتم و برگشتم .خط موتور از خط ساحلی آدمها و مسیر ماشین رو جدا بود .
یک سمت مسیر،آبی دریا و امواج و ساحل پیدا بود ،یک سمت دیگر هم درختان نخل و گلهای صورتی و رنگی .سعی کردم تمام لحظهها روکامل به ذهنم بسپارم .البته در آخر مسیر دچار سانحهای شدم که موتور با مانع برخورد کرد و چون جای ترمزش دقیقاً زیر پای راست و جای پدال گاز ماشینه نتونستم سریع واکنش نشون بدم فقط شانس آوردم که پام نشکست .اما بدجور صدمه دید و کبود شد .ناچار به لابی هتل برگشتیم تا کمی حالم بهتر بشه .یک ساعت که گذشت با اینکه نمیتونستم پامو خم کنم و لنگ لنگون با درد راه میرفتم اما نمیخواستم به خاطر این اتفاق خاطره بدی از سفرمون واسم بمونه. هنوز ناهار نخورده بودیم و حسابی ضعف داشتیم. به سمت ساحل دامون رفتیم تا مطمئن باشیم تمام جزیره رو حسابی گشتیم .حدود نیم ساعت تا اونجا راه داشتیم . یک مرکز خرید بزرگ به اسم دامون داشت که بالاش فودکورت دامون بود .ما اونجا کمی مرغ سوخاری سفارش دادیم و راضی بودیم.
کمی داخل پاساژ دور زدیم اما چیزی نخریدیم چون شب قبل مقداری شکلات و خوراکی از پاساژ پردیس گرفته بودیم که البته قیمتها اگر بیشتر از اینجا نبود کمتر هم نبود. برای لباس هم اگر برند بخواهید از میکامال و کوروش سنتر که ما نرفتیم میتونید اجناس خوبی پیدا کنید در غیر این صورت بقیه اجناس از تهران وارد میشه و قیمتها هم مسلماً بالاتر بود. بعد از بازگشت به هتل از سمت آژانس هواپیمایی پیام دادند و تاخیر یک ساعته پرواز رو اطلاع دادند. ۹ شب به سمت فرودگاه کیش ماشین گرفتیم یک ترمینال جدید در فرودگاه باز شده که پروازها عموماً از اونجا صورت میگیرد.
راس ساعت ۱۱ با هواپیمای ایرباس به سمت تهران برگشتیم و حدود ۱ به فرودگاه مهرآباد رسیدیم. این سفر برای ما پر از خاطرههای خوب بود و از همه چیز اعم از آب و هوا، پروازها ،هتل ،تفریحات و خورد و خوراک وغیره شدیداً راضی بودیم. البته ما بیشتر قصدمون ریلکسی و لذت بردن از محیط و آب و هوا بود وگرنه کیش اونقدر تفریح و سرگرمی داره که اگه دو هفته هم اونجا باشی هیچ چیزی تکراری نمیشه. به نظرم مقایسه کیش با کشورهای اطراف و اینکه میگویند از لحاظ قیمتی برایتان گرانتر تمام میشه صحیح نیست چون میتوان با مدیریت هزینهها بیشترین لذت را برد ثانیاً هر مکان زیباییها و جاذبههای خاص خودش رو داره .(کیش دوست داشتنی من، امیدوارم دیدار دوباره ات زودتر از سری قبل دست دهد) به امید اینکه روزی هر ایرانی بتواند آسوده و فارغ از دغدغه مالی به هر کجا که میخواهد سفر کند