از زیارت حضرت عشق تا سواحل نیلی مدیترانه

5
از 2 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
از زیارت حضرت عشق تا سواحل نیلی مدیترانه
آموزش سفرنامه‌ نویسی
04 اسفند 1403 12:00
0
148

آمده ام که سر نهم عشق تورا به سر برم

ورتو بگوییم که نی, نی شکنم شکر برم

با سلام وعرض ادب خدمت خوانندگان محترم سایت وزین لست سکند .چندین سال بود آرزوی سفر به شهر قونیه و زیارت مزار مولانا را در دلم داشتم تا اینکه ابتدای سال  این سفر را  در برنامه های امسالم قراردادم ، موضوع را با دوستانم در گروه کوهنوردی مطرح کردم  که ابتدا چند نفر اعلام آمادگی کردند اما متاسفانه تیرماه که موعد سفر شد به دلایل مختلف تنها ماندم ،اما این سفر باید انجام میشد ولو به تنهایی . ابتدا به سراغ نحوه سفر رفتم برای سفر به قونیه راهی که من انتخاب کردم پرواز هوایی به شهر آنکارا و ادامه مسیر از طریق زمینی و اتوبوس بود و این بار مسیر برگشت هوایی را از طریق آنتالیا انتخاب کردم تا به این  شهر هم سفری داشته باشم.  البته میتوان تمام مسیر را با اتوبوس از تهران رفت و برگشت  و یا کلا مسیر را از طریق هوایی و تور قونیه انجام داد.بدون توضیحات اضافی به سراغ اصل سفرنامه می‌روم. سعی کرده ام در نوشتن این سفرنامه به جزئیاتی مانند قیمتها ویا نام مکانها و...   بیشتر بپردازم تا راهنمای  عزیزانی باشد که قصد انجام این سفر را دارند.

شروع سفر

برای این سفر شاید بگویم از یکسال قبل برنامه ریزی کرده بودم ،سفرنامه های سایت لست سکند را مطالعه کرده بودم ومنتظر فرصت مناسب بودم. بلیط پرواز رفت را از هواپیمایی Ajet  زیر مجموعه ترکیش ایرلاین به قیمت ۵ میلیون و ۱۵۰ هزار تومان را  یکهفته زودتراز طریق برنامه آژانسهای داخلی  خریدم وبلیط پرواز برگشت از فرودگاه آنتالیا  را هم از هواپیمایی فری بیرد به قیمت 6میلیون و600 هزار تومان  از همین طریق خریدم. برای اطمینان بیشتر یک بیمه مسافرتی سامان  7 روزه ترکیه به مبلغ 130 هزار تومان هم  تهیه کردم .از طریق سایت Booking برای احتیاط یک هتل در قونیه ویک هاستل در آنتالیا رزرو کردم این رزرو بصورت فری کنسل  وپرداخت در هتل بود . برای اطمینان بیشتر اتوبوسهای آنکارا به قونیه وقونیه به آنتالیا را از طریق سایتهای فروش بلیط داخلی ترکیه یعنی  ,Obilet ,biletall چک کردم هردو مسیر پرتردد بودند وهر ساعت اتوبوس داشتند. نقشه آفلاین شهر قونیه وآنتالیا را هم  در گوگل مپ دانلود کردم که اینکار در نبود اینترنت  بعدا خیلی به دردم خورد.

 ساعت ۱۲ شب با ماشین شخصی از کرج به سمت فرودگاه امام حرکت کردم ساعت ۱ خودرو را در پارکینگ روباز مقابل فرودگاه پارک کردم به محض رسیدن کانتر باز شد و کارت پرواز را دریافت کردم و کوله پشتی  کوچک خودم  را هم همراه خودم به داخل ترانزیت بردم.

 

undefined

 

عوارض خروج ۴۰۰ هزار تومانی را از طریق اپلیکیشن بله پرداخت کرده بودم و بدون هیچ مشکلی وارد سالن ترانزیت شدم . به طبقه پایین مراجعه کردم و ارزمسافری ۵۰۰ دلاری را با قیمت هر دلار ۴۸۴۰۰ تومان را از دستگاه عابر بانک گرفتم و به سمت سالن خروجی رفتم. بعد از بازرسی دوم  در سالن ترانزیت روی صندلی‌های انتظار دراز کشیدم و فکر کنم حدود یک ساعت خوابیده بودم که با صدای زنگ موبایلم بیدار شدم ساعت ۴:۳۰ دقیقه سوار هواپیما شدیم داخل هواپیما مهمانداران ترکیه‌ای مختصر پذیرایی با یک ساندویچ کوچک مرغ و چای انجام دادند. هواپیما ساعت ۸ در فرودگاه اسن بوقا شهر آنکارا به زمین نشست خروج از فرودگاه بسیار آسان و در مسیر مستقیم بود.

قبل از خروج از نمایندگی ترک سل قیمت سیم کارت ترکیه را پرسیدم که ارزانترین آن 1999 لیر بود که به نظر من برای سفر5روزه من مقرون به صرفه نبود سال گذشته در سفر به ارمنستان سیم کارت ارمنی را به قیمت 150 هزار تومان خریدم که نسبت به ترکیه خیلی به صرفه بود. مقابل درب خروجی اتوبوس‌ها منتظر بودند با پرسیدن از راننده ها اتوبوس اتوگار یا همون ترمینال خودمان را پیدا کردم  با پرداخت ۷۰ لیر وارد اتوبوس شدم. فرودگاه در حومه آنکارا بود مسیر اتوبوس  از داخل شهر به سمت ترمینال بود، شهر خلوت بود و هنوز مردم کار خودشان را شروع نکرده بودند.

شهر مانند قسمت آسیایی استانبول بود وپر از ساختمانهای بلند ومدرن ومانند همه شهرهای ترکیه روی سقف اکثر خانه ها آبگرمکن خورشیدی دیده میشد. در طول مسیر از طریق پیامک همراه اول بسته یک گیگابایتی اینترنت همراه اول مشترک با ترکسل را به قیمت ۳۰۰ هزار تومان فعال کردم که شامل ۱۰ دقیقه مکالمه و ۱۰ پیامک هم بود. این اینترنت در طول این سفر بسیار مفید برای من واقع شد و کلی به دردم خورد.

ترمینال آنکارا
ترمینال آنکارا

 

undefined

 

از طریق سایت obilet اتوبوس مناسب برای قونیه را پیدا کردم که ساعت ۱۰:۳۰ دقیقه بهترین زمان بود عکس بلیط را به متصدی فروش نشان دادم بلیط به قیمت ۲۸۰ لیر برایم صادر شد و متصدی فروش سکوی ۳۶ را نشانم داد. در تک صندلی شماره ۷ نشستم ،این راه  کاملاً شبیه جاده‌های ایران بود و مرا یاد مسیر تهران -زنجان می‌انداخت مخصوصاً با وجود توربین‌های بادی در مسیر. اتوبوس فقط در شهر کوچک kulu توقف کوتاهی در ترمینال داشت. 

undefined

 

ساعت 13:30 به ترمینال قونیه رسیدیم در همان ترمینال بلیط اتوبوس قونیه -آنتالیا را برای پس فردا به قیمت ۴۸۰ لیر خریدم جالب بود که اتوبوس‌های دیگری با قیمت پایین‌تر هم موجود بود اما اتوبوس شرکت Metro مدت زمان طی مسیر را ۳ و نیم ساعت نشان می‌داد و اتوبوس‌های شرکت‌های دیگر ۵ تا ۶ ساعت . بیرون ترمینال ودر ایستگاه تراموا که نامش ایستگاه اتوگار بود  با کمک یک کارگر خدمات شهری از دستگاه مخصوص ، قونیه کارت با قیمت ۲۰ لیر و ۳۰لیر هم شارژ خریداری کردم . 

undefined

 

ایستگاه اتوگار
ایستگاه اتوگار

از طریق برنامه گوگل مپ ایستگاه مورد نظر را جستجو کردم و بعد از 45 دقیقه درآخرین ایستگاه  این خط یعنی ایستگاه ظفر پیاده شدم. این ایستگاه در گوشه میدان علاء الدین که میدان اصلی وتاریخی شهر است قرار دارد، یکسر خیابان مولانا هم به این میدان میرسد. خیابان مولانا را قدم زنان طی کردم و به هتل مولانا رسیدم  این خیابان ,خیابان عریضی بود که خط تراموا هم داشت و در اصل, اصلی ترین خیابان توریستی قونیه همین خیابان بود که ابتدای آن  میدان علاء الدین و انتهای آن مقبره مولانا بود.

هتل مولانا هتلی معمولی و کمی قدیمی بود از قرار شبی ۷۰۰ لیر برای یک اتاق به همراه صبحانه که از طریق سایت بوکینگ برای 2 شب رزرو کرده بودم. مبلغ را پرداخت کردم وبه اتاق رفتم. اتاق کوچک وسه تخته بود حمام و سرویس بهداشتی هم داشت به همراه یک  یخچال کوچک. برای من در سفرها هتل اهمیت زیادی ندارد چون فقط شب جایی برای خواب است بعد از جراحی دیسک کمرم که سه سال پیش انجام دادم, روزانه به طور معمول 4 تا 5 کیلومتر پیاده‌روی می‌کنم و این پیاده‌روی در سفرها بیشتر میشود.

بعد از کمی چرت زدن ساعت ۶ غروب به سمت مزار مولانا حرکت کردم در مسیر ۱۰۰ دلار به قیمت 3300 لیر از صرافی چنج کردم. ابتدا مسجد سلیمیه که  دیوار به دیوار مقبره مولانا بود  را دیدم یک مسجد زیبا و قدیمی با دو مناره بلند بود مربوط به زمان سلطان سلیم دوم.  مقابل مسجد یک آبخوری زیبای هشت ضلعی با آبی خنک وگوارا قرار داشت.

undefined

 

ورود به مقبره مولانا از پشت ساختمان بود و خروج از مقابل آن وهیچ هزینه‌ای برای بازدید موزه و مزار مولانا دریافت نکردند ،  اتاق‌های محوطه ، موزه مولانا بودند. در این اتاق‌ها آلات موسیقی قدیمی خرقه‌ها, تسبیح و.... قرار داشت برای ورود به مقبره اصلی از کاور کفش باید استفاده می‌کردیم و خانم‌ها باید حجاب داشته باشند. در سر درب ورودی تابلو سبزرنگ یا حضرت مولا نا قرار دارد ودر زیر آن شعر معروف:  کعبه عشاق باشد این مقام هرکه ناقص آمد اینجا شد تمام.  قرار داشت که فکر نکنم شعر مولانا باشد. داخل مقبره موسیقی ملایم نی پخش می‌شد و قبر مولانا در کنار قبر پسرش سلطان ولد قرار داشت، قبرهای دیگر پدر و شاگردان ونوادگان مولانا بودند .

تابلوی شعر کامل بشنو این  نی چون حکایت می‌کند در بالای دیوارها دیده می‌شد. تابلوهای راهنما  هم به سه زبان ترکی،انگلیسی وفارسی نوشته شده بودند. ساعت‌های پایانی بازدید بود که نیروهای حراست بازدیدکنندگان را به بیرون راهنمایی می‌کردند.

موزه مولانا
موزه مولانا

undefined

 

undefined

 

سردر ورودی مقبره مولانا
سردر ورودی مقبره مولانا
قبر مولانا وپسرش 
قبر مولانا وپسرش 

 

قبر شاگردان ونوادگان مولانا
قبر شاگردان ونوادگان مولانا

undefined

 

 به سمت هتل آمدم در مسیر یک دونر مرغ با نوشیدنی محبوب خودم آب شلغم خریدم به قیمت ۵۰ لیر دونر نوعی کباب با اصالت ترکیه ای است که از برش دادن گوشتی که به دور آتش به حالت عمودی می چرخد، تهیه می شود . از فروشگاه ماگروس کمی تنقلات،هندوانه و آب شلغم  خریدم .در سفرهای ترکیه تجربه من نشان داده خرید از فروشگاه زنجیره‌ای مانند. ماگروس ،۱۰۱ یا Bim خیلی مقرون به صرفه است. ساعت ۱۰شب به هتل برگشتم  دوش گرفتم و زود خوابم برد.

دونر مرغ وآب شلغم

دونر مرغ وآب شلغم

روز دوم قونیه

ساعت ۸ صبح برای خوردن صبحانه به لابی رفتم.  صبحانه مختصر شامل تخم مرغ ،زیتون و دو مدل مربا میشد  که در مقابل صبحانه هتل‌های متوسط شهری مثل وان حرفی برای گفتن نداشت. پیاده‌روی امروزم را شروع کردم و برنامه Relive را هم برای ثبت مسیر روشن کردم ابتدا به سمت مسجد عزیزیه رفتم که مسجد را پیدا نکردم .

از کنار مقبره مولانا ویک قبرستان  گذشتم و به موزه پانورامای قونیه رفتم. در این موزه مینیاتور مکان‌های دیدنی و مولوی خانه‌های  شهرهای مختلف وجود داشت.ورودی 20 لیر بود. (MEVLANA Kultur MERKEZi) یا مرکز فرهنگی مولانا کمی جلوتر بود وگنبدهای هرمی شکل آن مشخص بود شنیده بودم شنبه شبها مراسم سماع اجرا میشود ،اینبار که قسمت نشد. مسیر را ادامه دادم و به سمت مقبره مولانا برگشتم. این بار گروهی از توریست‌های چینی را در محوطه دیدم،کلاً در این سفر توریست‌های عرب و چینی زیادی در قونیه دیدم و توریست ایرانی فقط یک زوج کهنسال اهل شیراز را دیدم.

مجددا مقبره مولانا را زیارت کردم ودر محوطه مقبره مولانا زیر درختهای  بلوط  نشستم. نسیم ملایمی هم می‌وزید و هوا کمی خنک بود. با نگاه به گنبد آبی رنگ مولانا به فکر فرو رفتم و به یاد  داستان رابطه مولانا و شمس افتادم. اینکه یک انسان چقدر می‌تواند روی انسان دیگر تاثیرگذار باشد. مولانا قبل از آشنایی با شمس اهل علم و تدریس و مباحثه بود اما پس از آشنایی اتفاقی با شمس  و شناخت او به سمت سماع، شعر و عاشقی رفت. این رابطه آنقدر بالا گرفت که باعث حسادت اطرافیان مولانا و رنجش و سفر شمس شد و باقی داستان.

 مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم          دولت عشق آمد ومن دولت پاینده شدم

موزه پانوراما  قونیه
موزه پانوراما  قونیه

undefined

 

خیابان مولانا را ادامه داده به سمت مزار شمس تبریزی رفتم . لازم به ذکر است مزار شمس تبریزی در جهان در چند جا شناخته می‌شود از جمله در شهر خوی خودمان و غزنه افغانستان . البته تاکید بیشتری بر روی خوی وجود دارد. چند سال پیش که به وان سفر کرده بودم موقع برگشت در شهر خوی به این مقبره هم سری زدیم.   قبر بسیار محقرانه وفاقد ساختمان بود.  قبر شمس در قونیه  داخل مسجدی  در میان پارکی به همین نام قرار داشت . 

مزار شمس تبریزی
مزار شمس تبریزی
مزار شمس تبریزی
مزار شمس تبریزی

پس از زیارت شمس خیابان مولانا را تا بالای تپه علاءالدین ادامه دادم. تپه در وسط میدان علاءالدین قرار دارد  که ارگ قونیه و مسجد تاج و تخت هم روی آن ساخته شده اند. این بنا ها در قرن ۱۲ ساخته شده و شامل ارگ و مسجد سلطان علاءالدین کیقباد اول می باشد و تنی چند از سلاطین عثمانی  هم در اینجا مدفون هستند. 

مسجد علاء الدین
مسجد علاء الدین
مسجد علاء الدین
مسجد علاء الدین

مسیرم را ادامه دادم وآنطرف میدان به مسجد اینجه منار رسیدم  که البته در دست تعمیر و بازدید ممنوع بود. این مسجد مربوط به دوران سلجوقی بوده و در اصل یک حوزه علمیه بوده است. مناره‌های بزرگ و بلند و خارق‌العاده‌ای داشته با کاشی‌های آبی رنگ که در سال ۱۹۰۱ به علت اصابت رعد و برق خراب شده. برای ناهار یک پیده یا پیتزا ترکیه ای  و دوغ خوردم به قیمت ۶۰ لیر، اطراف این میدان قلب تپنده شهر قونیه بود. جوانان داخل پارک به بازی واسکیت مشغول بودند وچند نفر هم با اسکوتر برقی در حال عبور بودند.  نزدیک 8 کیلومتر پیاده روی کردم و ساعت ۲ به هتل برگشتم , پس از کمی استراحت غروب مجدداً قدم زنان به سمت مزار شمس  که نزدیک هتل هست رفتم .

در این سفر احساس کردم مزار شمس انرژی عجیبی دارد و این مزار کوچک، مرا به سمت خودش جذب می‌کرد در محوطه آن یک آبخوری و وضوخانه قرار داشت که نماز مغرب و عشا را داخل مسجد وکنار مزار  خواندم. در فضای سبز محوطه مزار شمس از شن های رنگی به جای چمن استفاده شده بود که این کار روش خوبی برای جلوگیری از هدر رفت  آب می‌باشد.

مسجد اینجه منار
مسجد اینجه منار
مسیر پیاده روی با برنامه ریلایو
مسیر پیاده روی با برنامه ریلایو
پارک شمس تبریزی
پارک شمس تبریزی

 روز سوم 

بعد از صبحانه ساعت ۹ مجدداً قدم زنان به سمت مقبره ی مولانا حرکت کردم. چیزی که در این چند روز برایم جالب بود، تعداد زیاد  دوچرخه و دوچرخه برقی بود . یکی از دلایل آن را می‌توان به قیمت بالای بنزین وکلا انرژی  در ترکیه دانست مثلا بنزین  در حدود ۴۶ لیر بود. گران بودن انرژی در ترکیه باعث شده در اکثر ساختمانها هم از آبگرمکن خورشیدی استفاده کنند وهمینطور حمل ونقل عمومی  نیز بسیار قوی باشد. با توجه به اینکه رشته تحصیلی من مکانیک با گرایش تبدیل انرژی هست، همیشه در سفرها به مسئله انرژی دقت میکنم. گران بودن بنزین همیشه هم بد نیست چون باعث میشود ماشین کمتر در خیابان باشد و پیاده روی ودوچرخه سواری بیشتر شود، خودروها مدرن تر وکم مصرفتر شوند و... شهر قونیه شهری بسیار مذهبی بود و درصد زنان محجبه از تمام شهرهایی که در ترکیه تا به حال دیده بودم بیشتر بود و مورد دیگر وجود زیاد جوانان آفریقایی بود که از کتاب و دفترهایشان می‌شد حدس زد دانشجو هستند. مجدداً مولانا را زیارت کردم و و به خیابان مولانا برگشتم و در طول مسیراز مغازه های متعدد سوغاتی فروشی چند مگنت یادگاری قونیه را خریدم با قیمت هر کدام ۱۵ لیر. سوغاتی دیگری که زیاد به چشم میخورد انواع نقل ونبات قونیه بود.

آبگرمکن خورشیدی در خانه های قونیه
آبگرمکن خورشیدی در خانه های قونیه

 

خیابانهای شهر قونیه
خیابانهای شهر قونیه
مسجد عزیزیه

مسجد عزیزیه

مسجد عزیزیه را هم پیدا کردم این مسجد زیبا دارای معماری منحصر به فردی بود که با تلفیقی از معماری ایتالیایی وعثمانی ساخته شده است. این مسجد بعد از یک آتش سوزی به دست سلطان عبد العزیز تجدید بنا شده بود. به سمت میدان علاءالدین رفتم. دور میدان یک مغازه لوازم خانگی فروشی بود که برای کنجکاوی یک سری به آن زدم. اکثر لوازم برند آرچیلیک ترکیه داشت اما چند برند اروپایی مانند فیلیپس هم بود. دوچرخه برقی لاستیک پهن ۸۰ میلیون و اسکوتر برقی ۵۰ میلیون تومان قیمت داشت  در کوچه های منتهی به میدان یک مغازه لباس فروشی هم اجناسش را حراج کرده بود لباسها 100 لیر وکفشها 200 لیر، همه سایزها کوچک بودند اما میشد بین آنها جنس خوب پیدا کرد  .

دیگر جاهای دیدنی قونیه  موزه های آتاتورک، کاشی، مردم شناسی وباغ پروانه ها و ...بودن که متاسفانه دیگر وقت برای دیدن آنها نداشتم.ساعت ۱۲ به هتل برگشتم وسایلم را جمع کردم و در میدان علاءالدین سوار تراموا شدم. بعد از حدود ۴۵ دقیقه در ایستگاه اتوگار پیاده شدم. داخل ترمینال از یک رستوران یک دونر مرغ و سوپ خریدم به قیمت ۲۸۰ لیر، که نسبت به قیمت شهر بالا بود. ترمینال سرویس بهداشتی رایگان و نمازخانه هم داشت. کمی استراحت کردم و ساعت ۱۴ سوار اتوبوس به مقصد آنتالیا شدم.

داخل اتوبوس چندین توریست چینی و اروپایی هم بودند.در طول مسیر پذیرایی به صورت قهوه و یا چای انتخابی بود و بطری آب هم مانند ایران هر تعداد بخواهیم از یخچال انتهای  اتوبوس می‌توانستیم برداریم. با نزدیک شدن به شهر آنتالیا پوشش گیاهی به جنگل  درختان کاج برگ سوزنی و زیتون تبدیل می‌شد. ورودی شهر کمی ترافیک بود اتوبوس در مسیر هیچ توقفی نداشت و ساعت 18:30 به ترمینال آنتالیا رسید.

 

undefined

 

مسیر قونیه - آنتالیا
مسیر قونیه - آنتالیا

آنتالیا

اتوبوس داخل ترمینال همه را پیاده کرد.ابتدا به سمت سرویس بهداشتی رفتم و با پرداخت هفت و نیم لیر از آن استفاده کردم . این خوش آمد گوئی نشان داد مانند قونیه  آب  وسرویس بهداشتی دیگر  رایگان (  ucretsiz ) نیست.با کمک تابلوهای راهنما به سمت خط تراموا رفتم. ابتدای مسیر زیرزمینی بود با کمک گرفتن از یک پلیس از دستگاه کارت سفر  خریدم با قیمت ۵۰ لیر و ۵۰ لیر هم شارژ کردم. با کمک مسیریاب گوگل نزدیک ‌ترین ایستگاه به هاستل را پیدا کردم که ایستگاه مرات پاشا بود ،تراموا بسیار آهسته حرکت می‌کرد در ایستگاه مرات پاشا  پیاده شدم و از طریق بلوار آتاتورک به سمت هاستل رفتم.

هوا نسبت به قونیه  واقعا گرم و شرجی بود. هاستل Berlin در محله قدیمی شهر یعنی ایچری کاله یا( قلعه داخلی) قرار داشت. شهر قدیمی آنتالیا در اصل این محله بوده با دیوارپیرامونی و دروازه‌های متعدد که هادریان کاپیسی ( دروازه هادریان) یا اوچ کاپیلار(سه دروازه) هنوز سالم بوده  و از جاذبه‌های توریستی شهر به حساب می‌آید ،این دروازه متعلق به دوران روم باستان بوده وبه افتخار ورود هادریانوس به این نام نامگذاری شده . از مقابل این دروازه رد شدم وکمی جلوتر به هاستل رسیدم و برگه رزرو را نشان دادم. مسئول هاستل گفت هیچ ایرانی در هاستل نیست و بیشتر گردشگر چینی و روس تور آنتالیا هستند اما قبلاً مسافر آذری زبان داشته که چند کلمه لهجه آذری با من صحبت کرد.

هاستل دو اتاق شش تخته در طبقه همکف  ودو اتاق شش تخته در زیر زمین داشت هر طبقه هم  چند حمام وسرویس بهداشتی داشت وطبقه بالا هم سوئیت بود. در اتاق شش تخته همکف  یک تخت در طبقه بالا به من داد از قرار شبی ۶۰۰ لیر بدون صبحانه. یادم می‌آید سال ۹۶ یک هاستل در استانبول گرفتم شبی ۴۵ لیر با صبحانه که این نشان دهنده تورم بالا در ترکیه است. یه کمد کوچک هم به من داد و ۱۰۰ لیر به عنوان دپوزیت گرفت .کسی در اتاق نبود اتاق کولر گازی  داشت وخنک بود کمی خوابیدم .

کارت اعتباری آنتالیا
کارت اعتباری آنتالیا

 

دروازه هادریان(اوچ کاپی)
دروازه هادریان(اوچ کاپی)
هاستل
هاستل

ساعت ۸ از هاستل خارج شدم و به سمت پارک ساحلی رفتم. این منطقه کاملاً توریستی بود از نوشته‌های رستوران‌ها می‌شد فهمید مسافران روس و عرب زیادی به اینجا مسافرت میکنند در طول مسیر ۳ یا ۴ نفر  دیدم که فارسی صحبت می‌کردند. پارک ساحلی کاراعلی اوغلو نام داشت که از جاهای دیدنی آنتالیا بود و بسیار زیبا و جالب بود وپر بود از مجسمه‌ها و کافه‌های متعدد. آفتاب در حال غروب بود و منظره بسیار زیبایی درست کرده بود. 

از کوچه‌های محله قدیمی به سمت هاستل برگشتم. کوچه‌ها پر از رستوران دریایی ,کافه و  بوتیک هتل  بود گردش در این محله قدیمی خودش یکروز وقت می خواهد، اما  قیمت منوها بسیار بالا بود و معلوم بود هدف توریست‌ها هستند .قبل از اینکه به هاستل بروم بنا بر تجربه به دنبال فروشگاه زنجیره‌ای گشتم که در خیابان موازی خیابان آتاتورک  یعنی خیابان Arik یک فروشگاه به نام BIM پیدا کردم  کمی تنقلات، نان و چند بطری آب به قیمت ۳ لیر و دو عدد ساندویچ آماده سوسیس پنیری خریدم هر کدام به قیمت ۲۹ لیر .

پارک کارا علی اوغلو-مجسمه ملا نصرالدین
پارک کارا علی اوغلو-مجسمه ملا نصرالدین

undefined

 

undefined

 

ایچری کاله
ایچری کاله
چنتا از تورهای آنتالیا
چنتا از تورهای آنتالیا

 در مسیر برگشت در خیابان آتاتورک  یک دکه فروش تورهای شهری را دیدم و در مورد آنها از فروشنده سوال کردم فروشنده نامش منیر بود و اهل باکو، می‌گفت در این فصل وضع کار اینجا خوب است و به دلیل تسلط به زبان روسی توانسته در این مکان کار پیدا کند تورهای زیادی برای فروش داشت مانند تور کاپادوکیا دو روزه و حتی تور پاموکاله وتورهای یکروزه مثل سافاری،جشن کف ،تله کابین ، گرند کنیون و....از او خواستم یک تور یک روزه خوب به من معرفی کند که تور جزیره سولو ادا یا جزایر مالدیو ترکیه را معرفی کرد، به قیمت ۳۰ دلار آن را خریدم و قرار شد ساعت ۷:۳۰ صبح کمی جلوتر مقابل مک دونالد منتظر ماشین باشم .

در مورد قیمت این تور باید بگویم در قسمت قدیمی شهر همین تور به قیمت ۳۵ یورو بود و در سرچ گوگل قیمت آن را ۲۵ دلار پیدا کردم یعنی قیمت‌ها جای چانه زدن داشتند به هاستل برگشتم .شب بازی ترکیه-هلند در یورو2024 بود که همه در کافه ها جمع شده بودند و فوتبال نگاه می‌کردند وخیلی سر وصدا میکردند. با کمک وای فای قوی هاستل با خانواده تماس تصویری گرفتم و با آنها صحبت کردم. ساعت ۱۰:۳۰ خوابیدم ساعت ۲ با سر و صدای هم اتاقی‌ تخت پایین بیدار شدم و دیگر خوابم نبرد طبقه پایین جوانی اهل مکزیک بود که فرصت نشد صحبتی با هم داشته باشیم، مسئول هاستل هم در همین اتاق میخوابید. 

روز چهارم

ساعت ۵ از تخت بلند شدم و کمی از اینترنت هاستل استفاده کردم یکی از ساندویچ‌ها را برای صبحانه خوردم و با چای‌ساز موجود در هاستل چای درست کردم. ساعت ۷ به سمت محل قرار با مینی بوس رفتم که خیلی نزدیک بود. مینی بوس به چند هتل سر زد و چند خانواده پاکستانی و عرب و چند روس را سوار کرد.  مینی بوس مسیر شهر کمر را در پیش گرفت و از جاده ساحلی و جنگلی عبور کردیم وارد مسیر فرعی شدیم و پس از دو ساعت رانندگی ویک توقف کوتاه برای خوردن چای به یک  پارکینگ رسیدیم در مسیر تابلوی الیمپوس را دیدم که نشان از وجود منطقه توریستی بناهای قدیمی یونانی در این محل بود.

به سمت ساحل ماسه ای زیبائی حرکت کردیم وسواریکی از کشتی های تفریحی که ظرفیت ‌داشت شدیم. ابتدا برای ناهار به ما دستبند مشکی برای  ماهی و قرمز برای مرغ دادند. ۵۰ تا ۶۰ نفر در کشتی سوار شده بودند که اکثرا اروپایی وروس بودند اما چند خانواده ترک و عرب هم بودند. کشتی با سرعت کمی شروع به حرکت کرد حداقل ۲۰ کشتی تفریحی مانند کشتی خودمان در اطراف این ساحل بود. دریا آرام و آفتابی بود من طبقه پایین کنار یک خانواده عرب نشسته بودم یک خانم مسن روس هم که تنها مسافرت می‌کرد پیش ما نشسته بود  واز من خواست چند عکس برایش بگیرم منم متقابلا از او خواستم چند عکس از من بگیرد.

بعد از تقریباً یک ساعت به یک ساحل زیبا و ماسه‌ای هلالی شکل رسیدیم از بلندگو به چند زبان اعلام شد که کشتی یک ساعت در اینجا توقف دارد. توریستها به شنا و آب بازی مشغول شدند. نهار من ماهی وماکارونی و سالاد کاهو بود که همانجا سرو شد. کشتی دارای یک بوفه بود که همه قیمت‌ها به دلار بودند به طور مثال آب معدنی نیم لیتری یک دلار بود ویا معادل آن یعنی 33 لیر. و جالب اینکه بیشترکارکنان این کشتی هم اهل آذربایجان بودند. بعد از ناهار کشتی به سمت جزیره کوچک سولوآدا حرکت کرد یک ساعت هم در ساحل این جزیره توقف کرد  ساحل ماسه ای این جزیره واقعا تمیز وآب زلالی داشت اطراف جزیره هم باد ملایم مدیترانه ای میوزید وموها را نوازش میکرد.

جزیره دارای یک غار آبی بود که از آن طرف دیگر  جزیره مشخص می‌شد ، کشتی در کنار این غار هم کمی توقف کرد. کشتی آرام آرام به سمت ساحلی که سوار شده بودیم حرکت کرد اینجا کارکنان کشتی با قطعات کوچک هندوانه از مسافران پذیرایی کردند . کشتی  ساحل را رد کرد وبه یک ساحل دیگر رسید آنجا هم به مدت یکساعت توقف داشتیم  مسافران بعد از شنا از دوش‌های موجود کشتی که آب شیرین بودند دوش میگرفتند و در رختکن طبقه پائین  لباس‌هایشان را عوض می کردند. کشتی ساعت ۵ به ساحلی که ابتدا سوار شده بودیم برگشت راننده منتظرمان بود ومسیر رفته را برگشتیم تا شهر آنتالیا و همان جا مقابل مک ‌دونالد پیاده شدیم.

تور آنتالیا نوروز

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

ساحل جزیره 
ساحل جزیره 
جزیره سولو آدا
جزیره سولو آدا
غار آبی
غار آبی
جزیره سولو آدا-عکس از اینترنت
جزیره سولو آدا-عکس از اینترنت

 قبل از اینکه به هاستل برگردم دوباره  یک سر به فروشگاه BIM زدم و آب و صبحانه ونهار فردا را خریدم. کمی با اینترنت هاستل مشغول شدم  خیلی  خسته بودم  دوشی گرفتم و ساعت ۱۰ خوابم برد و حتی ساعت ۲ شب که هم اتاقی مکزیکی هم آمد فقط یک لحظه بیدار شدم و دوباره تا ساعت ۸ خوابیدم.

undefined

 

صبح ساعت ۹ بعد از خوردن صبحانه از هاستل زدم بیرون برنامه امروزم پیاده‌روی بود از داخل کوچه‌های محله  قدیمی مسیرم را ادامه دادم و به خیابان جمهوریت رسیدم جنوب این خیابان ایچری کاله وشمال آن بافت جدید شهر هست، ابتدای این خیابان مسجد قدیمی و بنای تاریخی برج ساعت آنتالیا قرار داشت ودر سمت چپ اسکله قدیمی شهر آنتالیا دیده میشود. هوا  خیلی گرم بود از یک دکه چای خریدم به  قیمت ۱۰ لیر که کمی عطشم را مرتفع کرد چون هرچه آب میخوردم باز تشنه بودم . بلوار جمهوریت را ادامه دادم و به پارک آتاتورک رسیدم مجسمه زیبای غیاث الدین کیخسرو در وسط پارک بود.

غیاث الدین کیخسرو کسی بود که در قونیه حکومت می‌کرد و آنتالیا را از یونانیان گرفت و به قلمرو سلجوقیان روم اضافه کرد. چند شیر آب در مسیر بود اما آب آنها خیلی گرم بود .به موزه آنتالیا رسیدم درمحوطه درب ورودی موزه مجسمه الهه زیبایی آفرودیت و چند مجسمه شکسته دیگر بود به علت کم بودن وقت وارد موزه نشدم. بلیط موزه برای اتباع خارجی ۵۳۰ لیر و برای اتباع ترکیه ۱۰۰ لیر بود یک فروشگاه سوغاتی هم بود  که قیمت‌های خیلی بالایی داشت مثلاً مگنت آنتالیا ۱۲۰ لیر در صورتی که در داخل شهر این مگنت ۳۰ لیر بود.

undefined

undefined

مجسمه غیاث الدین کیخسرو
مجسمه غیاث الدین کیخسرو

undefined

 

موزه باستانشناسی آنتالیا
موزه باستانشناسی آنتالیا

undefined

 

undefined

 

از موزه بیرون آمدم آکواریوم آنتالیا هم همان نزدیکیها بود که تونل آبی آن بسیار معروف  است, از مقابل موزه پلاژ‌معروف آنتالیا  هم شروع می‌شد. نام این پلاژ konyaalti  بود  و به گفته دوستانم پلاژی تمیز ومناسب برای تفریح یکروز کامل بود شاید در سفر بعدی یک سر به اینجا بروم، ضمنا این مسیر دارای تراموا هم بود ودر صورت نیاز برای آمدن به این مکانها میتوان از آن استفاده کرد. برای دیدن شهر آنتالیا واطراف آن یک برنامه ریزی 7 تا 10 روزه لازم است البته به سلایق مختلف هم بستگی دارد . دوباره مسیر رفته پارک و خیابان جمهوریت را برگشتم تا ابتدای محله  قدیمی  این بار یک سر به بازار قدیمی آنتالیا زدم  بازار چیز خاصی نداشت و تنها چیز جالب آن ظروف مسی خاص آن بود که مخصوص آنتالیا بود و قیمت آن نسبت به ایران بسیار بالا بود.

مقابل بازار قدیمی مجسمه آتالوس دوم قرار داشت ,آتالوس دوم فیلادلفوس پادشاهی بود که آنتالیا را بنیان نهاد و اسم اولیه آنرا Attaleia گذاشت.  یک فروشگاه زنجیره ای ماگروس دیدم رفتم کمی تنقلات برای بچه‌ها و چند نوشیدنی آب شلغم فلفلی برای خودم خریدم در اینجا یک اشتباهی کردم که در خانه تا چند روز سوژه خنده خانم و بچه‌ها شدم، یک بسته که شبیه اسمارتیز بود خریدم با لمس آن دانه های آن هم مشخص بود اما به علت عجله‌ای که داشتم روی آن را نخواندم که بعداً مشخص شد غذای سگ بوده .....که البته سهم گربه‌های حیاط پدر خانمم شد .کل پیاده‌روی مسیر 7 کیلومتر شد  و ساعت ۱۲ به هاستل برگشتم.

 مسیر پارک به دریا
 مسیر پارک به دریا
ساحل konyaalti
ساحل konyaalti
ساحل konyaalti
ساحل konyaalti
مجسمه یادبود جنبش ملی
مجسمه یادبود جنبش ملی
مجسمه آتالوس دوم
مجسمه آتالوس دوم
بازار قدیمی
بازار قدیمی
آب شلغم فلفلی
آب شلغم فلفلی
استفاده از شن رنگی جایگزین چمن
استفاده از شن رنگی جایگزین چمن

undefined

 

غذای سگ
غذای سگ

هم اتاقی مکزیکی همچنان خواب بود وسایلم را جمع کردم و کلید کمد را هم دادم و ۱۰۰ لیر دپوزیت را گرفتم. همان جا ناهار یک ساندویچ آماده وکمی میوه خوردم ، قدم زنان به سمت ایستگاه تراموای مرات پاشا رفتم امروز واقعاً هوا گرم شده بود از اینترنت  چک کردم دما ۴۱ درجه ورطوبت تقریبا 50 درصد  بود. در مسیر چند مگنت سوغاتی آنتالیا خریدم. سوار تراموا شدم و بعد از ۴۵ دقیقه به فرودگاه آنتالیا رسیدم وارد سالن شدم هرچه گشتم در تابلوهای اعلانات پروازمان را پیدا نکردم از اطلاعات پرسیدم که گفت پروازشما در ترمینال ۲ هست که ۲ کیلومتر آن طرف‌تر قرار دارد ‌. تاکسی‌ها ۱۵۰ لیر برای مسیر می‌گرفتند من گفتم دو کیلومتر که چیزی نیست بیشتر از این را هم هر روز پیاده روی می‌کنم ،مسیر واقعاً زیاد نبود اما وقتی به ترمینال ۲ رسیدم به خاطر عجله ای که کردم  تمام لباسهایم از عرق خیس شده بود .

کانتر را پیدا کردم در صف کانتر با یک دختر و پسر جوان آشنا شدم که برای امتحان ورودی  مهمانداری هواپیمایی اتحاد به آنتالیا  آمده بودند علی رغم سطح خوب زبان و گذراندن دوره مهمانداری صرفاً به خاطر ایرانی بودن رد شده بودند چون غیر ایرانی هایی که آمده بودند پذیرش شده اند. وارد سالن ترانزیت شدیم تقریبا تمام مسافران اروپایی و روس بودند و تمام اجناس و خوراکی‌ها به قیمت یورو بود. به طور مثال آب معدنی نیم لیتری ۳ یورو و یا نوشابه ۱۰ یورو ویا معادل لیر آنها یعنی یک بطری آب معدنی 90 لیر!!. با آن دو نفر به گپ و گفت مشغول شدم و اصلاً این سه ساعت گذر زمان را متوجه نشدیم .

پرواز به موقع بلند شد و پس از توقفی کوتاه در فرودگاه آلانیا به سمت تهران حرکت کرد و ساعت 00:15در فرودگاه امام به زمین نشست. از دو دوست جدیدم خداحافظی کردم و به سمت پارکینگ رفتم این چند روز معلوم بود بارندگی بوده  و ماشین حسابی کثیف شده بود توصیه می‌کنم اگر خودرو را در این محل پارک می‌کنید حتماً از چادر ماشین استفاده کنید. هزینه چند روز پارکینگ 231 هزار تومان شد.  این بود سفرنامه پنج روزه من به شهرهای آنکارا ،قونیه و آنتالیا و در پایان مجدداً بر شعار همیشگی خودم تاکید دارم ((دوست دارم پاسپورتی پر از مهر داشته باشم تا خانه‌ای پر از مبل))

هزینه ها

بلیط هواپیما رفت وبرگشت 11700000 تومان+ عوارض 400000تومان

کلیه هزینه ها شامل هتل , غذا ,اتوبوس ,سوغاتی و..  200 دلار

چند نکته در خصوص این سفر:

1-    شهر قونیه و آنتالیا  با اینکه از مسیر زمینی سه ساعت ونیم  از هم فاصله دارند اما تفاوتهای بسیاری باهم دارند و هرکدام فضای فرهنگی  خودش را هم دارد . قیمتها در قونیه بعضا از ایران هم پائین تر بود و اگر زبان ترکی بلد نباشید کمتر کسی در خیابان میتواند راهنمائیتان کند. اما آنتالیا کاملا مشخص است شهری توریستی و بین المللی وگران.

2-    حتما قبل از سفر در مورد آن تحقیق کنید  سفرنامه های سایت لست سکند یکی از بهترین منابع برای اینکار هستند گاهی اوقات معرفی یک رستوران خوب ویا یک جای دیدنی  میتواند بر کیفیت سفر ما خیلی  تاثیر گذار باشد.

3-    برای دیدن شهر قونیه من فکر میکنم 2 روز کامل کفایت میکند اما  همانطور که در متن هم گفتم تعداد روزهای سفر به آنتالیا با توجه به دیدنی ها وتفریحات زیاد آن به سلیقه شما بستگی دارد ودیگر اینکه سعی کنید در سفر به آنتالیا گروهی یا خانوادگی سفر کنید در این سفر که من  تنها  بودم  قونیه بیشتر از آنتالیا خوش گذشت.

4-    اقامت در هاستل را به همه توصیه نمیکنم اما اگر سبک سفرتان مثل من هست و تنها یا با دوستانتان سفر میکنید و محل اقامت زیاد مهم نیست هاستل میتواند گزینه خوبی باشد.

5-    یکی از زمانهای خوب سفر به قونیه آذرماه و در روزهای بزرگ داشت مولانا  یعنی 16 تا  26 آذر میباشد که برنامه ها وجشنهای زیادی برگزار میشود.

6-    در سفر به آنتالیا حتی اگر در ریزورت ویا هتلهای یو آل اقامت کردید حتما حداقل یک روز کامل را به دیدار از  شهر قدیمی (کاله ایچی) ، پارک ساحلی وموزه ها و دیدنی های آنتالیا اختصاص بدهید.

 

 

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر