رشت تا ایروان
برنامه ریزی کردیم با 2 تا ماشین بریم برای ارمنستان اخر شهریور بود و دیگه کم کم هم هوا توی ایران سرد میشد و هم توی ایروان و کل ارمنستان 8 نفر بودیم ما رشت زندگی میکردیم بعد چند روز که مقدمات سفر رو چیدیم و رفتیم گمرک انزلی برای کاپتاژ ماشین هامون بعدش اومدیم رشت توی یکی از دفاتر هواپیمایی که نمایندگی اتومبلیرانی ایران رو داشت و گواهینامه بین المللی میداد و مجوز خروج ماشین از کشور رو کارها رو انجام دادیم تفریبا تو 1 روز میشه همه رو انجام داد گمرک پولی نمیگیره ولی برای خروج ماشین 170 هزار تومان برای هر ماشین بعلاوه 42 هزار تومان گواهینامه برای هر نفر پرداخت کردیم 2 تا ماشین بودیم و کلا3 تا گواهینامه گرفتیم باید طوری برنامه ریزی میکردیم که روز به جاده ارمنستان میخوردیم چون شنیده بودیم خیلی جاده پر پیچ و خمی داره

خلاصه ساعت 12 شب شنبه 26 شهریور 91 حرکت کردیم به سمت مرز جلفا(نوردوز) از مسیر انزلی تالش – استارا – اردبیل تبریز جلفا حرکت کردیم صبح بعد اینکه سراب رو رد کردیم صبحانه خوردیم ساعت نزدیک 11 صبح رسیدیم به روستای سیه رود جایی که تا مرز راه زیادی نبود و باک ماشینامون رو پر کردیم و نیم ساعت بعد رسیدیم مرز نوردوز ایران. در لحظه ورود دلال های پول رایج ارمنستان (درام) و سیم کارت ارمنستان .. میومدن جلومون رو میگرفتن و میخواستن بهمون بفروشن فرم های گمرک رو دادیم و درب رو باز کردن تا بریم داخل و بعد از اون داخل ترمینال نوردوز شدیم ترمینالی بود با یه سالن بزرگ و چند تا دستشویی در انتها سالن و بوفه و صرافی و .. که به نسبت ترمینال کشور ارمنستان خیلی بهتر بود از صرافی درام خریدیم به قیمت هر 1000 درام ارمنستان 6000 تومان ایران کمی هم دلار خریدیم برای اینکه شاید بعضی جاها لازم باشه یکی از بچه ها فیش پر کرد برای بقیه دوستان نفری 11 هزار تومان عوارض خروج از کشور و ما ساک هام.ن رو برداشتیم از گیت خروج خارج شدیم و بعد از مهر پاسپورت به درب خروج ترمینال رفتیم

بعد از اینکه ماشین هامون از دربهای دیگه ترمینال کنترل شد و پلاک ها با بست پلاستیکی روی پلاک قبلی ماشین نصب شد وسایل رو دوباره بار ماشین کردیم و رفتیم برای هروج از مرز کلا پلیس و نگهبان های مرزی ایران با رویی خوش پذیرای ما بودن و کمتر از نیم ساعت از مرز ایران خارج شدیم و از روی پل که روی رودخانه ارس بود گذشتیم و به انتهای پل رسیدیم که سرباز ارمنی پاسپورت هامون رو چک کرد و ما رو راهنمایی کرد برای اینکه کجا بریم در ابتدای ورود بچه ها از ماشین پیاده شدند و ماشین هامون رو یکی از سرباز های ارمنی کنترل کرد و راننده های ماشین هر کدوم یه فرم پر کردند و بقیه ما به سمت سالن ترمینال رفتیم و در انجا هر کدوم فرم ارمنی اینگلیسی گرفتیم و پر کردیم که شامل نام و... برای چی به ارمنستان امدید و ... چند روز می خواهید بمانید و ..... بود و نفری 3000 درام برای ویزا دادیم .از طرف دیگه برای ورود ماشین هامون به ارمنستان هر ماشین 21000 درام پرداخت کردیم و بعد از تقریبا 2 ساعت کار اداری و معطلی برای ویزا گرفتن به درب خروج رسیدیم بعد از ورود به خاک ارمنستان برای هر ماشین 12500 درام پول بیمه دادیم و حرکت کردیم در ساعت 4 بعد از ظهر یک شنبه در حالی که کمی هم خسته بودیم به سمت ایروان در بین راه همانند بعضی از جاده های ایران در طول راخ چندین بار به خاطر حرکت گوسفندان و دامها منتظر ماندیم..

در لابه لای جاده گاهی به رستوران هایی میرسیدیم که فارسی هم نوشته بودند اولین نکته ایی که در ورود توجه شما رو به خود جلب میکنه جاده های نه چندان خوب و نداشتن علائم رانندگی و ... هستش جاده کاملا پر پیچ و خم و که بعد از گذشتن یکساعت از مرز کاملا کوهستانی با پیچ خای تند که کامیون و اتوبوس های ایرانی در ان رفت و امد میکنن یک طرف جنگل و کوه و در طرف دیگه دره هایی عمیق و کلا مناظری بس زیبا ولی خسته کننده تقریبا تا 70-80 کیلومتری ایروان جاده 2 طرفه هستش و سرعت مجاز 70-80کیلومتر در ساعت اما پلیس در بین راه کمتر دیده میشود و در داخل شهر بیشتر

پس از گذشتن از شهرهای گوریس و کوبان در ساعت 1 بامداد پس از 7-8 ساعت رانندگی رسیدیم به ایروان شهر در ابتدا بافت قدیمی دارد و نظر مساعدی برای بازدید کننده اولیه نخواهد داشت ولی به مرور زیباتر و مدرن تر می شود ما چون از قبل توسط یکی از دوستان خانه در منطقه کیلی کیا ایروان اجاره کرده بودیم پس از پرس و جو به انجا رسیدیم کلا مردم ایروان ارمنی صحبت میکنند و بعضی ها هم انگلیسی میتوانند صحبت کنند هانه ای بود در بر خیابان 2 طبقه که ما طبقه دوم بودیم و سالن بسیار بزرگ با یک اطاق خواب و سرویس و اشپزخانه شبی 80 دلار 5 شب برای یکجا پرداخت کردیم 400 دلار پس از استراحت صبح روز دوشنبه به گشت گذار در داخل شهر رفتیم و پس از خرید مقداری خوراکی و نان و .. به خانه امدیم بعد از ظهر و شب به گشت گذار در میدان هراپارک و هزار پله رفتیم

هراپاراگ در زبان ارمنی به معنای میدان است. هراپاراگ را ایرانی‌ها به اسم میدان جمهوری می‌شناسند. دورتا دور این میدان ساختمان‌های زیبای هتل‌ماریوت، موزه و پست و مخابرات قرار دارد. جایی که توریست‌های ایرانی آن را به هزارپله می‌شناسند. آبشارهای مصنوعی زیبا و منظره بی‌نظیر شهر از بالای پله‌های کاسکاد دیدنی‌ست در پیاده رو های خیابان های اصلی به وفور میز و صندلی رستوراه و کافی شاپ ها و ... رو میبینید که در شب و هنگام عصر زوج های جوان و یا خانواده ها در گرداگرد ان جمع شده اند ....

در روز دوم به دره گلها در 20-30 کیلومتری ایروان رفتیم که بسیار زیبا بود تله کابین روباز با منظره ای بسیار زیبا و مراکز تفریح و بازی

غروب به باغ وحش ایروان رفتیم تقریبا همه نوع حیوانی بود جالب بود و در در ورودی غذا برای هر حیوان خاصی نیز فروخته میشد تا بازدید کننده ها به حیوانات بدهند بلیط ورودی نفری 500 درام بود

در روز بعد به دریاچه سوان رفتیم در 60 کیلومتری ایروان دریاچه سوان شمال شرقی ایروان و در استان گغارکونیک واقع شده است. این دریاچه بزرگ‌ترین دریاچهٔ قفقاز و بزرگ ‌ترین دریاچه‌کوهستانی آب شیرین در جهان است در انجا نهار را صرف کردیم از ماهی قزل الای معروف دریاچه و همچنین به جت اسکی پرداختیم و بعد از صرف نهار به کلیسای قدیمی بالای دریاچه رفتیم

کلا تا غروب دریاچه سوان بودیم و بسیار هم خوش گذشت روز بعد میخواستیم پارک ابی روباز بریم که خب به خاطر سرد شدن هوا بسته بود و نتونستیم بریم پارک ابی سرپوشیده هم در کنار این پارک بود ولی خب هم کوچک بود و هم جذابیت خاصی برای ما نداشت و پس از بازدید میدانی ترجیح دادیم نریم در بعد از ظهر به کلیسایی در نزدیکی شهر ایروان رفتیم اِچمیادزین (یا اجمیاتزین) با نام رسمی واغارشاپات (Վաղարշապատ)، نام یک شهر و همچنین یک مکان مقدس در کشور ارمنستان است.

روز بعد به مراکز خرید رفتیم تا سوغاتی بگیریم برای دوستان خب خیلی گرون بود و تقریبا همه جز شکلات چیز هاص دیگه ای نگرفتیم شب اخر به رستوران پروانه ایروان رفتیم رستورانی بسیار زیبا با الاچیق های متعدد و موزیک زنده ارمنی و ایرانی و ترکی و ... که از یک شب زودتر رزرو کردیم و بسیار هم خوش گذشت

ضمنا دوستان عزیز درام هم که واحد پول ارمنستان در اسکناس های 1000 و .... در تصویر مشاهده میکنید

صبح روز 31 شهریور 91در ساعت 8 صبح ایروان را ترک کردیم و به سوی ایران حرکت کردیم سفر خیلی خوبی بود و فردایی صبح زود رشت بودیم

همه برید با هم خوش بگذره

نویسنده : محمد حسین امیدی