بعد از برنامه ریزی های لازم تصمیم گرفتیم به همراه خانواده به شمال کشور سفر کنیم جمعه مورخ 27/5/91 ساعت 8 شب از کرمان حرکت کردیم. اینجور جاده ها را باید شب حرکت کنیم چون به غیر از کویر و دشت یکسره خشک و همچنین در فصل تابستان ، گرمای سوزان چیز دیگری وجود ندارد . حداکثر سرعت در جاده های دو بانده و اتوبان 110 کیلومتر بر ساعت می باشد که با دوربین های نصب شده در طول مسیر مرتباً سرعت ماشین ها کنترل می شود . در آزاد راهها حداکثر سرعت 120 کیلومتر بر ساعت می باشد . در بعضی از گذرگاهها هم دوربین های مخصوصی نصب شده بودند که به وسیله تابلو سرعت ماشین را نشان میدادند . مسیر کرمان به تهران نزدیک به 1000 کیلومتر فاصله دارد که بیشتر مسیر بصورت دوبانده می باشد و بدلیل خلوت بودن کمی هم خسته کننده است . در طول مسیر توقف زیادی نداشتیم فقط در یزد حدود 2 ساعت استراحت کردیم و بقیه مسیر را تا تهران یکسره رانندگی کردم . خلاصه بعد از گذشتن از شهرهای رفسنجان، انار، مهریز، میبد، یزد، اردکان، نائین، اردستان، کاشان و قم که حدود 12 ساعت در مسیر بودیم خسته به تهران شهر دود و ترافیک رسیدیم . تهران خیلی شلوغ می باشد بطوریکه اگر یک خیابان را اشتباه بروی ساعتها باید رانندگی کنی تا دوباره برگردی سر جای اولت . من خودم یک خیابان را اشتباه رفتم و وارد اتوبان شدم حالا در اتوبان که همه ماشین ها با سرعت حرکت می کنند نه مغازه ای ، نه پیاده ای ، نه موتورسوار یا چرخ سواری ، هیچ کس نبود که آدرس بپرسم تا اینکه شانس آوردم و از یک تاکسی که توقف کرده بود آدرس را از راننده پرسیدم و موفق شدم به مسیر خود برگردم . یک روز در تهران توقف داشتیم و روز یکشنبه 29/5/91 ساعت 10 صبح بطرف رشت حرکت کردیم. از مسیر اتوبان کرج، قزوین، زنجان حرکت را شروع کردیم . مسیر تهران به رشت از طریق اتوبان خلوت تر از مسیرهای دیگر بود ولی باز هم زمانی که از تهران به طرف اتوبان کرج آمدیم تا بعد از کرج ترافیک سنگینی بود و وارد اتوبان قزوین که شدیم ترافیک کمی روان تر شد .
بعد از حدود 3 ساعت رانندگی به منجیل شهر پروانه های بادی رسیدیم منجیل از شهرهای شهرستان رودبار در استان گیلان است این شهر مرکز تجاری شهرستان رودبار شناخته می شود . سد سفید رود در نزدیکی این شهر ساخته شده است . در سالهای اخیر چندین نیروگاه بادی برای تولید برق از بادهای منطقه در منجیل نصب شده است. منجیل شهر انرژی گیلان شمرده می شود . باد منجیل یکی از عوامل معروفیت این شهر است که اغلب در بهار و تابستان با شدت بیشتری و در پائیز و زمستان با شدت کمتری می وزد این باد از قدیم معروف به هفت باد منجیل بوده و شدت آن به قدری است که درختان زیتون را اغلب به یک سمت خم می کند . اوایل دهه هفتاد خرید و نصب نیروگاه بادی از کشور دانمارک انجام گردید و بعد از آن پروانه های بادی در کشور تولید و در نیروگاه بادی منجیل نصب می گردد و این نیروگاه روز به روز بزرگتر و موثرتر می شود . سد سپید رود یکی دیگر از عوامل معروفیت و جذابیت منجیل می باشد که به دست نیروهای فرانسوی در اوائل دهه 40 ساخته شده است . شهر منجیل محل تلاقی سه نوع آب و هوای معتدل خزر ، کوهستانی البرز و گرم و خشک مرکزی ایران می باشد و از این حیث نیز هوایی منحصر به فرد دارد . همچنین به دلیل تلاقی این سه هوا ، معمولاً باد نسبتاً شدیدی که اغلب در بهار و تابستان با شدت بیشتری است ، می وزد.
بعد از منجیل به رودبار شهر زیتون رسیدیم فاصله منجیل تا رودبار 10 کیلومتر است . رودبار از شهرستانهای جنوبی استان گیلان است . این شهرستان بخاطر داشتن باغهای زیتون شهرت دارد درخت زیتون دارای پیشینه رویش از 3000 سال قبل از میلاد مسیح در کشورهای حاشیه مدیترانه می باشد این درخت دارای ریشه های عمیق بوده و دارای رشد بسیار آهسته ایی است ولی عمر درخت آن زیاد بوده و سالیان زیادی به بار می نشیند این درخت انواع مختلف داشته و اکثر محصول این درخت جهت تولید روغن آن به مصرف می رسد علاوه بر تولید روغن ، خود میوه زیتون به تنهایی بصورت شور یا فرآوری شده در آشپزی به مصرف می رسد . لازم است بدانید که حدود 20 درصد وزن زیتون روغن می باشد . زیتون رودبار قدمت 900 ساله دارد و بسته به زمان چیدن و برداشت محصول رنگ های متفاوت دارد . شهرستان رودبار در کرانه سفید رود در منطقه ای کوهستانی قرار گرفته است و آب و هوای آن تحت تاثیر هوای خشک و نیمه خشک ناحیه مرکزی قرار دارد از نظر آب و هوایی این منطقه به ویژه شهر زیبای رودبار دارای آب و هوای مدیترانه ای می باشد و رویش درختان زیتون در این منطقه گواه موضوع است. این منطقه در مسیر بادهای دائمی دره سفید رود قرار گرفته که بادهای منجیل آن معروف است . در مسیر عبور از رودبار دو طرف جاده فقط مغازه به چشم می آمد مغازه هایی که فقط زیتون می فروختند . انواع زیتون رودبار شامل شکسته ، بی هسته ، کنسروی ، زیتون پرورده و انواع روغن های زیتون در مغازه ها یافت می شد . بعدا از عبور از شهر زیتون جاده را به طرف رشت ادامه دادیم حدود 30 کیلومتری رشت ، تابلوی راهنما ، شهر لاهیجان را نشان می داد و ما هم همان مسیر را انتخاب کردیم . جاده بسیار سرسبز و به هیچ عنوان خسته کننده نبود بعد از گذشتن از چند منطقه به لاهیجان شهر چای و کلوچه های خوشمزه رسیدیم لاهیجان دارای لقب پایتخت گردشگری جهان اسلام است. مرکز شهرستان ، لاهیجان و بزرگترین شهر شرق استان گیلان می باشد. این شهر در ناحیه کوهپایه ای قرار دارد و تپه ماهورهای آن را بوته های چای پوشانده است. این شهر در شرق سپید رود و در ارتفاع 4 متری قرار دارد. آب و هوای آن در بخش جلگه ای معتدل و مرطوب و در قسمت کوهستانی سردسیر و خوش آب و هواست در واقع آب و هوای این شهرستان مدیترانه ایی است. چای محصول اصلی کشاورزی لاهیجان است. سندیکای کارخانجات چای شمال و اداره کل چای شمال ایران در این شهر قرار دارند. لاهیجان به دلیل برخورداری از جاذبه های بی نظیر طبیعی از توریستی ترین مناطق شمالی ایران است.
هوا بسیار گرم بود. در طول مسیر مراکز اصلی پخش انواع و اقسام کلوچه ها با قیمت مناسب به چشم می خورد. به دلیل اینکه هوا در حال تاریک شدن بود یکسره به طرف تله کابین رفتیم این تله کابین در سال 1384 تاسیس شده است و دارای دو ایستگاه است. تعداد 5 دکل در مسیر قرار دارد کل مسیر 1500 متر است تعداد 33 کابین در طول مسیر مسافران را جابجا می کردند. جهت سوار شده به تله کابین مبلغ 000/110 ریال بابت هر نفر می بایستی پرداخت کرد. بعد از تهیه بلیط سوار تله کابین شدیم و به طرف بام سبز لاهیجان رفتیم مسیر حرکت تله کابین به نحوی طراحی شده که از داخل کابین نمای زیبایی از شهر و طبیعت چشم نواز اطراف دیده می شود. در حقیقت کل شهر از داخل تله کابین قابل دیدن بود . در بام سبز از کابین خود پیاده شدیم و حدود 1 ساعت در آنجا بودیم . وسائل بازی برای بچه ها و رستوران های متعدد در آنجا به چشم می خورد . از بالای بام سبز دیدن مناظر ، بسیار رویایی و خاطره انگیز می باشند . مجددا سوار تله کابین شدیم و به ایستگاه اول برگشتیم.
بعد از آن به طرف شیطان کوه رفتیم . شیطان کوه ، کوهی است در شرق لاهیجان و دریاچه ایی مصنوعی که در کنار آن واقع شده است . در دل شیطان کوه آبشاری مصنوعی ایجاد شده است که منظره زیبایی دارد . شام را در کنار دریاچه خوردیم و پس از کمی استراحت بطرف رشت حرکت کردیم . بدون توقف در رشت به طرف فومن رفتیم. شب را در فومن گذراندیم فومن از شهرستانهای استان گیلان در شمال ایران است آب و هوای این شهر معتدل مرطوب خزری است. این شهر با موقعیت جلگه ای که دارد در میان کشتزارها و باغهای اطراف خود محصور می باشد . فومن را به خاطر مجسه های زیادی که در این شهر وجود دارد به عنوان شهر مجسمه ها نیز می شناسند. از سوغاتی های معروف این شهرستان می توان به کلوچه معروف فومن، صنایع دستی و ماهی اشاره کرد. دو مکان اصلی گردشگری فومن، قلعه رودخان وماسوله است. دژ یا قلعه تاریخی و مستحکم قلعه رودخان در فاصله 22 کیلومتری جنوب غربی شهر فومن در روستایی به همین نام قرار دارد. این قلعه عظیم ، منحصر به فرد و شگفت انگیزترین بنای نظامی ایران می باشد. وضع ساختمانی آن به گونه ای است که از دژهای عجیب و کم نظیر ایران وحتی جهان به شمار می رود. البته برای رسیدن به قلعه باید زحمت بکشید و هزار پله بالا بروید. صبح روز بعد به طرف ماسوله حرکت کردیم دو طرف جاده سرسبز و پر از درخت و بسیار زیبا بطوریکه یک نقطه خالی وجود نداشت و تا بالای کوهها کاملاًسبز بود هوای بسیار پاک و خنک، شادابی خاصی را به آدم می بخشد.
به شهر ماسوله رسیدیم شهری بنا شده بر روی کوه، شهری تاریخی که ارتفاع آن از سطح دریا 1050 متر می باشد و در 55 کیلومتری رشت در استان گیلان قرار دارد. این شهر در ناحیه کوهستانی و جنگلی در دامنه ایی صخره ایی ساخته شده است. شهرک کوهستانی و دلپذیر ماسوله در 36 کیلومتری غرب و جنوب غربی شهر فومن قرار گرفته و دومین شهر تاریخی جهان بعد از ونیز ایتالیا شناخته شده است. این بلندترین و همچنین کوچکترین شهر گیلان با داشتن جاذبه های تاریخی، فرهنگی و به ویژه معماری سنتی منحصر به فرد چشم هر بیننده را محسور زیبایی خود نموده و گردشگران بسیاری را به سوی خود جذب می نماید. شهر مزبور به گونه ای استقرار یافته که از سه جهت: شمال، جنوب و غرب به کوه تکیه زده و از طرف شرق به دره ای زیبا مشرف می باشد. این نگارینه بی همتا با آب و هوای مطبوع خود و با آن خانه های سنتی و پلکانی اش از ارزش معماری بالایی برخوردار بوده و به همین جهت در سال 1354 در فهرست آثار ملی ایران و اخیراً در فهرست میراث جهانی یونسکو نیز به ثبت رسیده است. ماسوله دارای معماری منحصر به فردی است. محوطه جلوی خانه ها و پشت بامها هر دو به عنوان پیاده رو استفاده می شوند خیابانهای کوچک و پله های بسیار به هیچ وسیله نقلیه موتوری اجازه ورود نمی دهد. معماری ماسوله در یک جمله توصیف می شود. حیاط ساختمان بالایی پشت بام ساختمان پائینی است. ساختمانها معمولاً از دو طبقه تجاوز نمی کنند.
در بعضی از مغازه های ماسوله تعداد زیادی از لباس های محلی آن منطقه وجود داشت که مسافران با پوشیدن آنها عکس یادگاری می گرفتند . ما هم با پوشیدن لباس های محلی عکس گرفتیم. انواع و اقسام لواشک ها و آلوهای خوشمزه در مغازه ها به مسافران چشمک می زدند که مقداری خریدیم و خوردیم بسیار تازه و خوشمزه بود.
بعد از آن به طرف آبشار ماسوله که در همان نزدیکی ها بود رفتیم آبشاری با چشم اندازی زیبا و پر آب در منطقه ایی بسیار خنک و در کنار مکانی سرسبز و انبوه از درخت، زیبایی های آنجا را کامل کرده بود. چند ساعتی در همان منطقه ماندیم و دور از هیاهوی شهر در دل طبیعت بسیار لذت بردیم و خیلی خوش گذشت.
در راه برگشت ماسوله به فومن رستوران های فراوان با غذاهای محلی از قبیل میرزا قاسمی، باقلا قاتق،اشپل ماهی وجود داشت که بسیار خوشمزه بودند. قیمت های غذاها هم با توجه به محل و شکل ظاهری رستوران ها متفاوت بودند . در بعضی از رستوران ها هر پرس غذا از 10 هزار تومان به بالا بود و در تعدادی از آنها هم قیمت ها مناسب تر بود. به دلیل خوش آب و هوا بودن آن منطقه ، در طول مسیر کنار رودخانه چند ساعتی را سپری کردیم.
بعداز گذشتن از فومن به رشت رسیدیم. رشت یکی از کلان شهرهای ایران و مرکز استان گیلان در شمال ایران و مرکز شهرستان رشت است. این کلانشهر همچنین بزرگترین و پر جمعیت ترین شهر شمال ایران در بین سه استان حاشیه ای دریای خزر محسوب می شود. فاصله آن از تهران 325 کیلومتر میباشد. آب و هوای رشت معتدل و مرطوب است میانگین سالانه بارندگی در این شهر 1359 میلیمتر می باشد. در زمان ورود ما به رشت هوا بسیار گرم بود و زمان برداشت گندم هم رسیده بود و کشاورزان در حال برداشت محصول خود بودند. بعد از کمی استراحت تصمیم گرفتیم در شهر رشت دوری بزنیم به دنبال پارک می گشتیم و از چند نفر پرس وجو کردیم که با لهجه معروف خودشان باغ قدیمی محتشم را آدرس دادند. پارک شهر رشت قدیمی ترین پارک رشت می باشد که باغ محتشم نیز نامیده می شود و دارای دو بخش مکانیزه و باغ می باشد. قدمت پارک شهر یا باغ محتشم که امروزه پارک اصلی شهر رشت می باشد به دوران سلطنت ناصر الدین شاه قاجار می رسد. در بین راه از کنار عمارت تاریخی شهرداری رشت که به شکل زیبایی نورپردازی شده بود گذشتیم ساختمان شهرداری رشت شامل ساختمان شهرداری و برج ساعت آن می باشد. برج ساعت شهرداری که نماد شهر رشت محسوب می شود به هنگام وقوع زلزله مهیب و ویرانگر گیلان در سال 1369 ویران شده بود که چندی بعد بصورت سابق بازسازی گردید. مجموعه شهرداری مربوط به دوره پهلوی است و در میدان شهرداری واقع شده که این اثر در تاریخ 26 آذر 1356 به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. زنگ ساعت مجموعه در هر ساعت برابر با عدد ساعت و هر نیم ساعت یک زنگ به صدا در می آید.
به باغ قدیمی محتشم رسیدیم پارک بسیار بزرگ با قدمت زیاد و انواع وسایل بازی و هوای بسیار خوب جهت تفریح و خوش گذرانی می باشد. در جلوی پارک دکه های فراوان از ساندویچ گرفته تا چای و نون و پنیر فروخته می شد. چند ساعتی را در پارک گذراندیم و به محل اقامت خود برگشتیم. روز بعد به طرف بندر انزلی حرکت کردیم که حدود 30 کیلومتر با رشت فاصله داشت قبل از رسیدن به بندرانزلی به منطقه آزاد تجاری رفتیم و در مجتمع های تجاری آنجا گشتی زدیم. منطقه آزاد تجاری- صنعتی انزلی یکی از مناطق آزاد هفت گانه ایران است که در راستای اهداف اقتصادی این کشور در اوایل دهه 1370 در محدوده بندر انزلی در شمال ایران بنیان گذاشته شده است در همان منطقه ساحل زیبای دریا نیز وجود داشت که ناهار را در کنار ساحل خوردیم و ساعت ها در کنار ساحل به تماشای دریای زیبا نشستیم.
پس از آن به طرف بندرانزلی حرکت کردیم بعد از کمی گشت و گذار در شهر تصمیم گرفتیم با قایق به مرداب انزلی برویم. بندر انزلی از شهرهای ساحلی دریای خزر در استان گیلان می باشد. شهرستان بندر انزلی در ناحیه کاملاً جلگه ایی بصورت طولی و در ساحل دریای خزر واقع شده و دارای آب و هوای معتدل مرطوب می باشد. بخشی از محیط زیست طبیعی این شهرستان را دریا (40 کیلومتر نوار ساحلی) و بخش مهم دیگر را اکوسیستم ارزشمند تالاب انزلی تشکیل می دهد. میزان بارندگی بطور متوسط سالیانه 1892 میلیمتر می باشد. میزان رطوبت نسبی سالیانه بطور متوسط حدود 71 تا 97 درصد در نوسان بوده است. بندر انزلی یکی از زیباترین شهرهای ایران است که در آن مرداب، دریا، ساحل و چمن زار با یکدیگر تلاقی می کنند و چشم اندازی بدیع و خیال انگیز می آفرینند. تالاب انزلی و یا مرداب انزلی با مساحتی در حدود 20 هزار هکتار در شمال ایران واقع در استان گیلان قرار دارد. مرداب انزلی از جالب ترین و بزرگترین زیست گاههای جانوران ایران محسوب می شود و هر ساله پذیرایی تعداد زیادی از پرندگانی است که از سوی کشورهای همسایه شمالی به ایران می آیند. تالاب انزلی به دلیل موقعیت جغرافیایی از نظر میزان بالای رطوبت و آب با هیچ یک از تالاب های ایران قابل مقایسه نیست. مرداب انزلی در این منطقه از قدمتی 15000 ساله برخوردار است. ازجمله زیباترین مناظر آبی گیلان تالاب انزلی است. در داخل تالاب جزایر زیایی وجود دارد و دو شهر زیبای انزلی و آبکنار در ساحل آن قرار دارند. تالاب انزلی با وسعت 180 تا 200 کیلومتر مربع حکم تصفیه خانه را برای رودخانه هایی دارد که به دریای خزر می ریزد. تالاب انزلی از سال 1354 جزء تالاب های بین المللی تحت حفاظت می باشد و مهمترین منابع تکثیر و تولید ماهیان خاویاری و استخوانی دریای خزر است. تالاب بین المللی انزلی از سالیان دور همه ساله پذیرای مسافران بی شمار داخلی و جهانگردان خارجی می باشد. معروفترین گیاه تالاب انزلی که شهرت جهانی دارد لاله تالابی است که تالاب را به این دلیل لاله مردابی می خوانند.
مرداب زیباست و زیبایی آن بیشتر به خاطر گیاهانی است که بر سطح و سواحل ان به چشم می خورد بطور کلی مرداب انزلی سه نوع گیاه وجود دارد. لایه گیاهان حاشیه ای- لایه گیاهان شناور- لایه گیاهان غوطه ور مرداب بین المملی انزلی، زیباترین و بزرگترین مرداب دنیا است. تالاب انزلی سواحلی پوشیده از نیزار و گل های رنگارنگ و نیلوفر دارد و قایقرانی و اسکی، شکار، ماهیگیری و گردش با قایق از تفریحات رایج در آن است. ابتدای هر کوچه که به تالاب انزلی می رسید راهنمای شرکت های مختلف که با قایق به تالاب می بردند وجود داشت و بعد از گذشتن از چندین خیابان یکی را انتخاب کردیم و با قایق به محل گل های تالاب رفتیم. هر قایق ظرفیت 5 نفر جهت سوار کردن مسافران را دارد و هزینه رفت و برگشت هر قایق 40 هزار تومان می باشد . سوار قایق شدیم باران در حال باریدن بود و ما به محل مورد نظر رسیدیم منطقه ایی رویایی که واقعا زیبا و دیدنی بود. گل های نیلوفر آبی که غنچه ها و برگ های آن سر از آب برآورده و سطح وسیعی از تالاب را پوشانده اند برگ های برآمده از آب ، مدور قلبی شکل و بسیار بزرگ (تا قطر 60 سانتی متر)به رنگ سبز کل منطقه را پوشانده بود . پسته دریایی که در گویش گیلکی به سله باقلا معروف است از گیاهان زیبایی است که در این تالاب می روید. این گونه گیاه با کلاهک سبز رنگ و دانه های کوچک به رنگ سبز دارای خواص دارویی و درمانی است و در طب سنتی مورد استفاده قرار می گیرد مصرف پسته دریایی همچنین برای گردشگران داخلی و خارجی نیز از جذابیت خاصی برخوردار است. ما هم از فرصت استفاده کردیم و تعدادی پسته دریایی خوردیم که به دلیل اینکه مزه پسته معمولی را می دهد و همچنین هم اندازه پسته است، به این نام معروف است. تالاب بین المللی بندر انزلی مانند نگینی درخشان در سطح منطقه پرتو افشانی می کند.
باران شدت بیشتری گرفته بود و ما مجبور به ترک آن منطقه زیبا و دیدنی شدیم. سوار بر ماشین به طرف رشت رفتیم. در طول مسیر باران به شدت می بارید و هوا نسبت به روز قبل بسیار خنک و دلپذیر شده بود. صبح روز بعد شهر رشت را به مقصد اردبیل ترک کردیم. باران هنوز قطع نشده بود و در مسیر به شدت می بارید جاده شلوغ بود و هر 10 کیلومتر به یک آبادی می رسیدیم انگار که کلیه شهرها به هم وصل بودند و اصلاً متوجه گذر زمان نمی شدیم. در مسیر تابلوی ساحل گیسوم توجه مان را جلب کرد و به طرف ساحل رفتیم. پارک جنگلی گیسوم با مساحتی حدود 80 هکتار در 18 کیلومتری جاده تالش به بندر انزلی قرار دارد. سواحل دریای گیسوم و جاده جنگلی منتهی به آن دارای منظره ای بسیار بدیع می باشد. در مسیر رسیدن به ساحل، درخت های سر به فلک کشیده بصورت تونلی ایجاد شده بود که منظره بسیار زیبایی را تشکیل داده بود. تا چشم کار می کرد درختان بسیار بلند همه جا را فرا گرفته بودند مسیری کوتاه، باریک و شگفت انگیز که کوه و جنگل را به دریا متصل می نماید و بارش باران هم درختان و هوا را بسیار تمیز کرده بود گویی سرسبزی درختان هم رنگ به خصوصی داشتند.
بعد از گذشتن از تونل سبز و درختان چترگونه به ساحل گیسوم رسیدیم. ساحل زیبای گیسوم با تونلی جنگلی و منحصر به فرد یکی از جالبترین و بی نظیرترین مناطق گردشگری به حساب می آید بطوریکه همه ساله مسافران زیادی از اقصی نقاط کشور به این مکان سفر می کنند. وجود امکانات رفاهی، اقامتی و پذیرایی، قایقرانی و فضایی مناسب برای شنا، مکان بیاد ماندنی برای مسافران خواهد بود. زمانی که به آنجا رسیدیم باران شدید در حال باریدن بود ولی با این حال مسافران زیادی به این منطقه آمده بودند. بعد از گشت و گذار در منطقه مجدداً مسیر خود را به طرف اردبیل ادامه دادیم. باران کماکان در حال باریدن بود حدود ساعت 2 بعد از ظهر به آستارا شهر ساحلی و مرزی رسیدیم. آستارا شهری بندری در ساحل غربی دریای خزر و در شمالی ترین نقطه استان گیلان و آخرین نقطه مرزی ایران و جمهوری آذربایجان قرار دارد. آستارا چای، آستارای ایران را از آستارای جمهوری آذربایجان جدا می سازد. آب و هوای آستارا معتدل و مرطوب و میزان بارندگی سالانه بطور متوسط 1500 میلیمتر است. آستارا شامل منطقه جلگه و کوهستان می باشد و به دلیل نزدیکی به دره حیران اندکی خنکتر از مناطق جلگه ای دیگر استان است. مکانی را در کنار دریا انتخاب کرده و بعد از استراحت کوتاه در همان محل ناهار خوردیم. به دلیل نزدیک بودن به مرز، قایق هایی که در کنار ساحل مسافران را به قایق سواری می بردند همگی پرچم ایران را همراه داشتند.
بعد تصمیم گرفتیم به بازار آستارا برویم. بازار بزرگ ساحلی آستارا به عنوان یکی از مراکز مهم تجاری گیلان به شمار می رود که از سال 1368 به بعد رونق گرفت و مشهور شد. در این بازار می توان انواع البسه متناسب با فصول سال، لباس ورزشی، لوازم آرایشی و بهداشتی، وسایل بازی کودکان ، لوازم خانگی و تزئینی منازل تولید داخل و خارج کشور را به وفور خریداری کرد. حدود 2 ساعت در بازار ساحلی گشتی زدیم و به دلیل اینکه می بایست به طرف اردبیل برویم مجبور به ترک آستارا شدیم تا در روشنایی هوا از گردنه حیران لذت ببریم. مسیر آستارا به اردبیل معروف به گردنه حیران می باشد. حیران نام روستایی ییلاقی و زیبا در غرب شهرستان آستارا واقع در استان گیلان می باشد این روستا در فاصله 30 کیلومتری آستارا قرار دارد. به دلیل ییلاقی بودن منطقه، ساخت بناهای ویلایی در سال های اخیر چشمگیر بوده بطوریکه در طول فصول گرم سال جمعیت این روستا به بیش از 2000 نفر می رسد اما جمعیت ثابت آن در حدود 300 نفر می باشد. گردنه حیران از مهمترین جاذبه های گردشگری این روستا است که در مسیر راه ارتباطی آستارا- اردبیل قرار گرفته است. این گردنه که از مناطق حفاظتی استان گیلان می باشد از یک طرف مشرف به کوه هایی پوشیده از جنگل های انبوه است و از سویی مشرف به دره هایی نه چندان عمیق که از میان آن رود آستارا عبور می کند این رود تعیین کننده مرز کشور ایران و کشور آذربایجان است. این گردنه در بیشتر زمانها در زیر پوششی از مه قرار دارد و از نظر طبیعی دره ها و کوهپایه های آن پوشیده از گل ها و گیاهان جنگلی و مرتعی هستند. با این وجود گردنه حیران چندان مرتفع نیست و ارتفاع بلندترین نقطه آن از سطح آب های آزاد حدود 1500 متر است و علت اصلی مه تقریباً دائمی گردنه حیران رطوبت دریای خزر است نه ارتفاع زیاد این گردنه.
با توجه به وضعیت امکانات و تسهیلات تفریحی و گردشگری این منطقه که دارای مناظر بکر طبیعی می باشد و نصف جنگلها و مراتع آن متعلق به ایران و نیم دیگر در کشور آذربایجان قرار دارد سازمان جنگلداری استان گیلان در سال 1390 با راه اندازی تله کابین حیران موجب توسعه وافزایش صنعت گردشگری این منطقه شده است. فاصله بین مبدا و مقصد این تله کابین یک هزار و 500 متر می باشد و به جنگل فندق لو ختم می شود. یکی از جاذبه های زیبای خداوند طبیعتی است که در منطقه حیران آستارا قرار دارد . زمانی که به این منطقه سفر می کنید متوجه خواهید شد که چرا این نام را برای این منطقه انتخاب کرده اند. زیبایی بیش از حد این طبیعت و سرسبزی کل منطقه هر تماشاگری را حیران می کند. جاده ای که مثل یک مار تنومند به یک کوه بزرگ پیچیده شده و در ارتفاع بسیار زیاد ماشین ها را می بینیم که در حرکت هستند. در طول مسیر زیبا هر چند دقیقه با پیچ تندی روبرو می شویم که باید آن را دور زد و دارای جذابیت خاصی است.
و کمی بالاتر رستورانها و سالن های غذاخوری زیادی وجود دارد و همچنین شیربلال های بسیار خوشمزه و آش دوغ آن منطقه هم معروف و دل چسب است. انواع دام ها از جمله گاو، گوسفند، مرغ و خروس در آن منطقه بصورت پراکنده وجود داشت و همچنین وجود سیم خاردار در بعضی از گذرگاه ها مرز بین ایران و آذربایجان را جدا کرده بود. (عکس شماره 52) هر نقطه ای که توقف می کردی با نقطه قبل تفاوت داشت همه جا سرسبز و دیدنی بود ولی بالاخره و بالاجبار مجبور شدیم آن منطقه را ترک کنیم و به طرف اردبیل برویم. شب به اردبیل شهر رضازاده رسیدیم. اردبیل یکی ازشهرهای ایران و مرکز استان اردبیل در شمال غربی کشور است. اردبیل یکی از پرآوازه ترین نقاط این سرزمین جاویدان است. واژه اردبیل واژه ای اوستایی است که از دو کلمه آرتا (مقدس) و ویل (شهر) به معنی شهر مقدس ترکیب شده است. این شهر دارای ارتفاع زیادی است و از سردترین شهرهای ایران محسوب می گردد که جاذبه های طبیعی زیادی دارد. اردبیل در 219 کیلومتری تبریز و 591 کیلومتری تهران و در ارتفاع 1500 متری از سطح دریا در میان کوههای تالش و سبلان واقع در رشته کوه البرز جای گرفته و دارای زمستانهای سرد و تابستانهای معتدل است. این شهر حدود 5000 سال قدمت دارد. در اردبیل هوا بسیار سرد بود و ما به محل سکونتگاه خود که در نزدیکی ورزشگاه بزرگ 6000 نفری رضازاده قرار داشت رفتیم. در هیچ کدام از خانه ها کولر و وسیله خنک کننده وجود نداشت. در فصل تابستان و اوج گرما، هوای اردبیل بسیار خنک بود. شب را استراحت کردیم و روز بعد به طرف سرعین شهر علی دایی رفتیم در کل مسیر 30 کیلومتری کندوهای زنبور عسل همه جا را پر کرده بود انواع و اقسام عسل ها از گل های مختلف وجود داشت.
به شهر سرعین شهر چشمه های طبیعی رسیدیم. سرعین شهری کوچک در 30 کیلومتری غرب اردبیل و یکی از مناطق گردشگری در استان اردبیل است. سرعین در فرهنگ لغات فارسی به معنی سرچشمه می باشد و به جهت داشتن چشمه های آبگرم متعدد حدود 12 آب گرم معدنی معروف است. در این شهر کوچک حدود 250 مکان اقامتی شامل هتل، هتل آپارتمان و مهمانسرا وجود دارد علاوه بر آن مردم منطقه نیز خانه های مسکونی خود را به اجاره می دادند. بعد از پرس و جو از اهالی آنجا به آب گرم ژنرال رفتیم که حدود یکسال پیش ساخته شده بود سالن های جداگانه جهت آقایان و خانمها، محیطی تمیز، امکانات آب گرم، جکوزی، ماساژهای متنوع از ویژگی های این سالن بود که خستگی را از تن بیرون می کرد حدود 5/1 ساعت در آن محل بودیم. لبنیات سرعین هم معروف بود و بسیار خوشمزه، سرشیر بسیار لذیذ که با عسل واقعاً می چسبید. نان فطیر محلی هم از خوردنی های سنتی آن منطقه می باشد. در اطراف سرعین منطقه های بسیار زیبایی وجود داشت از جمله ویلا دره که هوای بسیار مطبوع و خنکی دارد به محل آبشار ویلا دره هم رفتیم که مکانی دیدنی بود.
یکی دیگر از جاذبه های دیدنی سرعین کوه سبلان است که یکی از کوههای مرتفع ایران است. سبلان سومین قله بلند ایران و یک کوه آتشفشانی غیر فعال است. ارتفاع این کوه 4811 متر است و در بالای قله آن دریاچه کوچکی قرار دارد. کوه سبلان بطور کلی سه قله دارد که تمامی قله ها در همه ایام سال پوشیده از یخ و برف های دائمی هستند. این قله در فهرست آثار طبیعی ملی کشور نیز به ثبت رسیده است. سبلان به خاطر آبگرمهای طبیعی دامنه کوه، طبیعت تابستانی و پیست اسکی آلوارس مورد توجه گردشگران است. پیست اسکی آلوارس بزرگترین پیست اسکی از لحاظ وسعت در ایران می باشد این پیست در فاصله 12 کیلومتری روستای آلوارس و 24 کیلومتری سرعین قرار گرفته شده است و از آنجایی که در ارتفاع 3200 متری از سطح دریا قرار دارد به سبب بارندگی برف فراوان، در حدود شش الی هشت ماه از سال مورد استفاده قرار می گیرد که از این لحاظ در کشور رتبه اول را دارد. جالب بود که در تمامی مغازه های سرعین عکس علی دایی در اندازه های بزرگ و قاب گرفته نصب شده بود و جمله یاشاسین علی دایی (زنده باد علی دایی) در زیر آن نوشته شده بود و مردمان آنجا تعصب زیادی نسبت به علی دایی داشتند.
خلاصه بعد از یک روز گشت و گذار در سرعین مجدداً به اردبیل برگشتیم و تصمیم گرفتیم به دریاچه شورابیل برویم. این دریاچه به مساحت 120 هکتار و در دو کیلومتری جنوب اردبیل واقع شده است. آب این دریاچه در گذشته بسیار شور بوده است ولی امروزه با افزودن آب شیرین به آن از شوری آن کاسته اند به طوری که ماهی قزل آلا در آن پرورش داده می شود . همچنین دارای امکانات تفریحی، ورزشی و فرهنگی بسیاری است که شامل قایق رانی، پیست دو و میدانی، پیست دوچرخه سواری، باغ وحش، تعدادی هتل، یک شهربازی و رستورانی در وسط دریاچه می باشد. این دریاچه در حال حاضر یکی از مکان های تفریحی اردبیل به شمار می رود و هر ساله مسافران زیادی به این مکان می آیند.
روز بعد از اردبیل به طرف خلخال رفتیم جاده زیبایی بود. قبل از رسیدن به خلخال در منطقه خوش آب و هوا و سرسبزی در کنار نهر آب ناهار خوردیم.
در ادامه راه به گیوی رسیدیم که در میان درخت ها و کوه ها محصور شده بود.
گیوی شهری است در بخش مرکزی شهرستان کوثر در استان اردبیل و بعد از گذشتن از آن به خلخال رسیدیم و از آنجا قصد رفتن به طرف قم را داشتیم که تابلوی اسالم به چشم آمد از آنجایی که تعریف جاده اسالم به خلخال را شنیده بودم تصمیم گرفتیم از این جاده برگردیم. و اما اوج هیجان سفر ما این جاده بود. خلخال تا اسالم حدود 75 کیلومتر فاصله دارد ارتفاع این منطقه از سطح دریا حدود 3300 متر می باشد و یکی از محورهای سخت گذر با جاده ای باریک و بسیار خطرناک است. بعد از حدود 5 کیلومتر تقریباً به بالای کوه رسیدیم و ناگهان وارد مه شدیم انگار وارد ابرها شده بودیم هر چه جلوتر می رفتیم مه غلیظ تر می شد و دید بسیار کم شده بود بصورتی که رانندگی را غیر ممکن کرده بود.
جاده ای که در انتهای پیچ های مه آلود گم شده بود. مسیری پرپیچ و خم و کوهستانی که دو استان شمالی گیلان و اردبیل را در فاصله دریا و کوهستان به هم وصل می کند. به دلیل تنها بودن و عدم آشنایی به جاده کمی ترسیده بودیم و اگر غفلت می کردیم به پائین دره سقوط و یا تصادف می کردیم، در این زمانه بیم و امید بالاخره به یک دستگاه پراید رسیدیم که اهل همان منطقه بود و به عنوان راهنما دنبال همان ماشین رفتیم. حدود 45 کیلومتر در مه غلیظ رانندگی کردیم و هیچ چیز دیده نمی شد بالاخره کم کم که به طرف پائین حرکت کردیم از مه هم کاسته شد و مناظر زیبا نمایان شد هر جا را نگاه می کردی درخت و سبزه وجود داشت. درختان بلند و انبود که سایه شان بر روی جاده کوهستانی بعضی مناطق را در طول مسیر تاریک کرده بود انگار به سرزمین دیگری قدم گذاشته بودی. خلاصه مسیر هیجان انگیزی بود و کمی هم ترسناک.
بعد از اینکه از این جاده جان سالم به در بردیم به اسالم یکی از شهرهای استان گیلان رسیدیم. و بعد از عبور از آن دوباره به طرف رشت رفتیم و همان مسیری را که آمده بودیم برگشتیم. پس از گذشتن از رودبار و منجیل و اتوبان زنجان و قزوین به طرف تهران حرکت کردیم. قبل از کرج ترافیک بسیار سنگینی وجود داشت حدود 2 ساعت در ترافیک بودیم ساعت حدود یک بعد از نصف شب بود. بعد از دوراهی کرج، ترافیک کمی روان شد تا نزدیکی تهران که دوباره به ترافیک برخورد کردیم و مجدداً به شهر شلوغ و آلوده تهران رسیدیم. یک روز در تهران توقف داشتیم و گشتی دوباره در ترافیک تهران زدیم و شنبه شب ساعت 9 مورخ 4/6/91 تهران را به مقصد کرمان ترک کردیم . البته بعد از حدود 2 ساعت از شهر تهران خارج شدیم و ساعت 11 به ابتدای اتوبان تهران، قم رسیدیم و دوباره در همان جاده های خشک و بی آب و علف قرار گرفتیم. جاده ایی خسته کننده و طولانی که معمولاً در مسیر برگشت به نظر طولانی تر هم می رسد.
نویسنده : پیام پاکدامن