بخش نهم : سوئیس (زوریخ، لوسرن)
روز نوزدهم. صبح حدود ساعت 4 و 15 دقیقه از خواب بیدار شدیم. در لابی هتل پذیرش صبحانه را هماهنگ کرده بود. یک قهوه به ما داد و پک ساندویچی هم همراه با آب برای صبحانه به ما داد که در راه گرسنه نمانیم. پذیرش هتل شب قبل پرسیده بود که اگر صبحانه می خواهید به ما اعلام کنید. ما هم از خدا خواسته پس از چک آوت و پرداخت مالیات، قهوه را در لابی هتل خوردیم و ساندویچ ها و آب را با خود به فرودگاه بردیم. تاکسی تقریبا سر ساعت رسید و سوار شدیم. مسیر فرودگاه طولانی بود و از پیشنهاد پذیرش هتل بسیار راضی بودیم.
عکس 198 : نمای ساختمان رقصان از هتل
پرواز ما به زوریخ هواپیمایی سیچوان (Sichuan) بود. هنگام رزرو بلیط پرواز، از چینی بودن پرواز بین دو شهر اروپایی تعجب کردیم. ولی وقتی سوار هواپیما شدیم، به نظر می آمد که هواپیما از چین به پراگ و از پراگ به زوریخ و سپس به چین می رود. چون هواپیما بسیار بزرگ و مجهز بود و برای پرواز حدود یک ساعت مناسب به نظر نمی رسید. در هر صورت این پرواز پذیرایی هم داشت، چای سبز و بسکوئیت و بادام زمینی و یک اسنک شبیه به گوشت خشک شده که ترجیح دادیم همان بسکوئیت و بادام زمینی را استفاده کنیم و از خیر اسنک گذشتیم. در پرواز های اروپایی باید به بلند صحبت کردن مسافرها هم عادت کنید. به طور کلی بلند حرف زدن، خندیدن یا فین کردن رفتار نامناسبی به شمار نمی آید.
بعد از حدود یک ساعت و نیم به زوریخ رسیدیم. بعد از دریافت چمدان ها به قسمت اطلاعات توریست رفتیم و اسم و آدرس هتل را به متصدی نشان دادیم. روی نقشه ایستگاه مورد نظر را علامت زد و دو بلیط مترو به مبلغ 12 یورو به ما داد و گفت که با آسانسور به طبقه پایین بروید. تعداد زیادی ورودی مترو و قطار در طبقه پایین وجود داشت و مطابق با خط مورد نظر گوگل مپ سوار مترو به سمت ایستگاه اصلی (Zurich Main Station) شدیم. البته گوگل مپ ترن شهری را هم پیشنهاد می کرد که با توجه به تعداد ایستگاه های زیاد توقف ترجیح دادیم از مترو استفاده کنیم که توقفی نداشت. قطار بسیار تمیز و مرتب بود، ولی ما نتوانستیم به اینترنت آن وصل شویم. به ایستگاه اصلی که رسیدیم در انتخاب در خروجی مشکل داشتیم. با استفاده از نرم افزار مپس می بالاخره راه را پیدا کردیم. مسیر هتل مستقیم و سر راست، ولی با تعداد زیاد پله ها و سربالایی تند، رسیدن به آن کمی مشکل بود. به هر حال به هتل رسیدیم.
هتل انتخابی ما Royal Hotel Zurich بود و درست روبروی ایستگاه ترن شهری Haldenegg قرار داشت. اگر ترن شهری را در فرودگاه انتخاب می کردیم، درست روبروی هتل از آن پیاده می شدیم. هتل کوچک و بسیار ساده بود. چون هنوز صبح زود بود، اتاق آماده نداشتند که به ما تحویل بدهند و باید تا ساعت 2 صبر می کردیم. مالیات هتل را هم همان اول کار می خواست که ما گفتیم فرانک سوئیس به همراه نداریم. قرار شد وقتی پول خود را تبدیل کردیم، مالیات را هم پرداخت کنیم. شماره کارت اعتباری هم برای ثبت در سیستم می خواستند. در هیچ کدام از هتل های دیگر از ما شماره کارت درخواست نمی کردند.
به هر حال چمدان ها را در هتل گذاشتیم و برای تبدیل ارز و کمی دیدن دور و اطراف بیرون آمدیم. به سمت دانشگاه زوریخ حرکت کردیم که در کنار هتل قرار داشت. روبروی دانشگاه هم محوطه سبزی همراه با نمای دریاچه و شهر زوریخ وجود دارد. پس از پایین رفته از تپه و گذر از رودخانه به قسمت قدیمی شهر رسیدیم. قسمت قدیمی شهر با مغازه های بسیار کوچک و ویترین های جذاب بسیار زیبا بود و فیلم ها و داستان های قدیمی را یادآوری می کرد.
عکس 199 : شهر زوریخ و دو کلیسای معروف آن
در بین مغازه ها نتوانستیم جایی را برای تبدیل پول پیدا کنیم. با توجه به نرم افزارهای مسیر یابی یک تبدیل ارز در ایستگاه اصلی پیدا کردیم. خود ایستگاه اصلی بسیار بزرگ و در چند طبقه است و فروشگاه های بزرگ مواد غذایی و رستوران ها و حتی برندهای مختلف در آن وجود دارند. صرافی را پیدا کردیم و با نرخ 95.3 دلار را به فرانک تبدیل کردیم. از میگروس هم مواد غذایی خرید کردیم و به هتل که برگشتیم حدود ساعت 12 و نیم بود. خوشبختانه اتاق حاضر بود و با پرداخت 20 فرانک بابت مالیات هتل کارت اتاق را تحویل گرفتیم. اتاق کوچک و ساده بود، ولی مینی بار آن که نوشابه و آب و یک نوشیدنی الکلی بود، رایگان حساب می شد. مسئول پذیرش هم تاکید کرد که در صورت تمایل می توانید نوشیدنی های الکلی آن را با نوشیدنی های دیگر در لابی هتل عوض کنید. آب جوش هم در لابی وجود داشت که مبلغی بابت آن پرداخت نمی کردید. اتاق بالای ایستگاه ترن شهری قرار داشت و تمیز و نورگیر بود. کمی استراحت کردیم و غذایی هم خوردیم.
نزدیک غروب به سمت دریاچه حرکت کردیم. مغازه ها بسته بودند، ولی رستوران ها و کافه ها هنوز مشتری می پذیرفتند. کنار دریاچه و روی پل هم گروه موسیقی مشغول نواختن بودند. روی همین پل و کنار راتوس (Rathaus) یا همان تالار شهر، در طول روز بازار آخر هفته برقرار بود و می توانستید میوه یا سبزیجات تازه خریداری کنید. این منطقه حالت قدیمی شهر را حفظ کرده است و تا خیابان بانهوف کوچه های قدیمی امتداد می یابند. کمی جلوتر پل دیگری دو سوی رود را بهم وصل می کند و کلیساهای فرو مونستر (Fraumünster) و گروس مونستر (Grossmünster) در دو طرف پل قرار دارند. زوریخ 3 کلیسای مشهور و نزدیک به هم دارد که علاوه بر دو مورد یاد شده کلیسای سنت پیتر (St. Peter) هم در وسط شهر قدیمی است.
عکس 200 : محوطه تالار شهر
بعد از گذشتن از کنار این پل به کنار دریاچه زوریخ رسیدیم. کنار دریاچه هم شلوغ بود، ولی قوطی ها نوشابه و آشغال زیادی هم در کنار راه دریاچه وجود داشت. جوان های زیادی هم در کنار دریاچه نشسته بودند و آخر هفته خود را سپری می کردند. کمی کنار دریاچه نشستیم و از آرامش و نور شهر استفاده کردیم.چرخ و فلک کوچک و جذابی هم کنار دریاچه قرار دارد. در مسیر بازگشت به هتل هم به دلیل تمام شدن اینترنت همراه، از نقشه آفلاین استفاده کردیم که کمی ما را از مسیر دور کرد. به هر حال از میان خیابان های تاریک و خلوت به هتل رسیدیم.
هزینه های روز نوزدهم :
- غذا و سوپر مارکت
- 700 کرون هزینه تاکسی از هتل به فرودگاه پراگ
- 90 کرون مالیات هتل
- هزینه فرودگاه تا هتل زوریخ 12 یورو
روز بیستم. بعد از بیدار شدن از خواب به اتاق صبحانه هتل رفتیم. سالن صبحانه کوچک و جمع و جور بود. میوه، آجیل، انواع پنیرها، تخم مرغ، کالباس و ... برای صبحانه وجود داشتند. در کل راضی کننده و مناسب بود. بعد از صبحانه به سمت دانشگاه زوریخ رفتیم تا چند تا عکس از شهر و نمای زیبای آن داشته باشیم. صبح روز گذشته کمی خسته بودیم و حس و حال عکس گرفتن را نداشتیم و بیشتر دنبال جایی برای جبران کمبود خواب بودیم. نمای شهر و کلیساهای آن تصویر جالبی را پدید می آورد. از جلوی دانشگاه زوریخ عبور کردیم و از بالای تپه به سمت راتوس راهی شدیم. خیابان های تمیز و خلوت و هوای بهاری باعث می شد که پیاده روی بسیار دلچسب باشد. به کنار دریاچه رفتیم و با همنشینی در کنار قوها و مرغ های دریایی ساعتی را به آرامش سپری کردیم.
عکس 201 و 202 : شهر زوریخ
برای دیدن سه کلیسای معروف زوریخ به سختی از کنار دریاچه دل کندیم و به کلیسای گروس مونستر رفتیم. پایین کلیسا در کنار رودخانه عکسی سنگی از سه قدیس مشاهده می شود که سرهای خود را در دست دارند.گفته می شود که این سه قدیس پس از گردن زده شدن سر های خود را در دست گرفته و در بالای تپه دفن کرده اند و این کلیسا نیز به یاد این سه قدیس ساخته شده است. کلیسا دو برج زیبا هم دارد که متفاوت از برج های دو کلیسای دیگر نزدیک آن می باشد. داخل کلیسا هم بسیار ساده بود و از تزئینات کلیساهای کاتولیک خبری نبود.
عکس 203 : کلیسای گروس مونستر
سپس به کلیسای زنان (Fraumünster) در آن سوی پل رفتیم. ساعت برج کلیسا جالب و زیبا بود. متاسفانه در کلیسا به خاطر تعمیرات بسته بود و نتوانستیم داخل کلیسا را ببینیم. کمی در میدان کنار کلیسا روی صندلی ها فلزی نشستیم تا استراحتی کرده باشیم. ناگهان تعداد زیادی دوچرخه سوار را دیدیم که به سمت میدان کلیسا می آیند. جمعیت بسیار زیادی با دوچرخه های گوناگون و عجیب غریب در میدان جمع شدند. منظره بسیار جالبی بود. به نظر همایش یا رویداد خاصی می آمد که پس از استراحت در میدان به راه خود ادامه دادند. خانواده های زیادی هم در جمع آن ها حضور داشتند، برای مثال یه بنده خدایی کالسکه دختر کوچکش را به دوچرخه خود بسته بود و دختر 5 یا 6 ساله هم دوچرخه کوچک خود را سوار بود. مادر خانواده سوار بر دوچرخه ایستاد، دوچرخه دختر کوچولو را پشت کالسکه بستند و پدر خانواده دخترک را جلوی دوچرخه سوار کرد و راهی شدند.
عکس 204 : کلیسای زنان
پس از استراحت و دیدن همایش دوچرخه سوارها به سمت قسمت قدیمی شهر و کلیسای سنت پیتر رفتیم. این کلیسا هم ساده و کوچک بود، ولی ساعت بزرگی در برج آن قرار داشت. داخل کلیسا هم عده ای مشغول سر هم کردن وسایل و تجهیزات پخش موسیقی بودند. به نظر می آمد قرار است کنسرت یا اجرای موسیقی در کلیسا برگزار شود.
عکس 205 : کلیسای سنت پیتر
به سمت خیابان بانهوف رفتیم تا فروشگاه های معروف آن دیدن کنیم. این خیابان را در زمره گران قیمت ترین خیابان های دنیا به شمار می آورند. برندهای سوئیسی زیادی هم در این خیابان شعبه داشتند. به علاوه کافه ها و رستوران های زیادی هم در آن وجود دارند. کمی در خیابان قدم زدیم و خرید کردیم. شب قبل در مورد آبشارهای راین مطلبی خوانده بود. تصمیم گرفتیم با توجه به زمانی که داریم به این جاذبه طبیعی سری بزنیم. بالاخره مهمترین جاذبه سوئیس منظره های طبیعی آن است. این آبشارها بزرگترین آبشارهای اروپا از نظر پهنا هستند و در تریپ ادوایزر هم امتیاز خوبی داشت. بنابراین از گوگل مپ کمک گرفتیم. گوگل مپ طول مسیر را حدود 50 دقیقه با قطار نشان می داد. ایستگاه مرکزی هم در انتهای خیابان بانهوف قرار داشت. بنابراین به ایستگاه مرکزی رفتیم و از اطلاعات سوال کردیم و بلیط قطار S9 به مقصد شفهوزن (Schaffhausen) را به مبلغ 55 فرانک برای دو نفر خریدیم. به طرف سکوی سوار شدن که می رفتیم، از یکی از کافه ها ساندویچی خریدیم تا در قطار به عنوان ناهار خورده باشیم. به علاوه چون دیگر فرانک به همراه نداشتیم، مقداری دلار را به فرانک در ایستگاه مرکزی تبدیل کردیم. در ضمن قبل از تبدیل کارمزد و نرخ تبدیل را چک کنید. چون عجله داشتیم که به قطار برسیم در اولین صرافی دلار را تبدیل کردیم و این سری نرخ تبدیل 90.5 فرانک شد، که از نرخ تبدیل 95.3 روز اول کمتر بود. پس از رسیدن به سکوی مورد نظر، به سرعت سوار قطار شدیم و بعد از چند توقف در طول مسیر، به ایستگاه Neuhausen Rheinfall رسیدیم. مسیر حرکت قطار بسیار زیبا بود و از کنار دشت ها و مزرعه ها و همچنین خانه های ویلایی بسیاری گذر می کرد.
عکس 206 و 207 : مسیر قطار به سمت آبشار راین
پس از پیاده شدن در ایستگاه، همان ابتدا بزرگی و زیبایی آبشارها ما را مبهوت خودش کرد. برای رفتن به کنار دریاچه آبشار یا باید از آسانسور استفاده کنید که در همان کنار ایستگاه قرار دارد یا این که با استفاده از پله از تپه پایین بروید. دو آسانسور برای پایین رفتن وجود دارد که بعد از پیاده شدن از آسانسور اول باید سوار آسانسور بعدی شوید. کنار دریاچه جمعیت زیادی در حال استراحت و تماشای آبشار بودند.
عکس 208 : آبشار Rheinfall
در دو سوی آبشار سازه های قلعه مانندی وجود دارند که چشم انداز افسانه ای آبشار را کامل می کنند. در خود دریاچه هم تعداد بسیار زیادی ماهی های ریز و همچنین بزرگ در حال شنا هستند. همچنین می توان با سوار شدن به قایق هایی به آبشار نزدیک شد. حدود دو ساعت در کنار آبشار به گردش و استراحت پرداختیم و از زیبایی و فضای بی نظیر آن لذت بردیم. در محوطه آبشار اینترنت پر سرعت رایگان وجود داشت که برای تماس با خانواده و به روز رسانی شبکه های اجتماعی حداکثر استفاده را کردیم.
عکس 209، 210، 211 و 212: آبشار Rheinfall
برای برگشت گوگل مپ را چک کردیم، 20 دقیقه تا رسیدن قطار به مقصد ایستگاه اصلی زوریخ مانده بود. کم کم و به آرامی از تپه و کنار آبشار بالا آمدیم و به ایستگاه رسیدیم. اندکی بعد با قطار این منظره زیبا را به مقصد زوریخ ترک کردیم. در ایستگاه اصلی شهر هم از سوپر مارکت میگروس برای شام خرید کردیم و به هتل برگشتیم. خوبی مینی بار هتل هم شارژ شدن نوشیدنی های آن و همچنین آب بود. مشکلی که در زوریخ و در هتل داشتیم، متفاوت بودن پریزهای برق بود و نمی توانستیم از اتو مسافرتی استفاده کنیم. مشکل را با پذیرش در میان گذاشتیم، با کمال خوش رویی مبدل پریز را در اختیار ما گذاشتند. در ضمن در استفاده از نوشیدنی های لابی هتل هم نهایت گشاده دستی را داشتند و هر تعداد نوشابه یا آب لازم داشتیم، از یخچال لابی استفاده می کردیم. در نهایت پس از بررسی های زیاد، رزرو هتل رم را با استفاده از سایت بوکینگ انجام دادیم، که در قسمت مربوط به رم توضیح خواهم داد.
هزینه های روز بیستم :
- غذا و سوپر مارکت
- بلیط قطار 55 فرانک برای دو نفر به مقصد Rheinfall
روز بیست و یکم.امروز نیت بر بازدید از شهر لوسرن بود. بنابراین پس از صبحانه، به ایستگاه مرکزی زوریخ رفتیم. از هتل تا ایستگاه مرکزی حداکثر 10 دقیقه راه بود. از ایستگاه مرکزی بلیط قطار برای لوسرن را به مبلغ 103 دلار برای دو نفر خریدیم. چون فرانک کافی همراه نداشتیم، از کارت اعتباری پرداخت کردیم. لازم به ذکر است که ساعت سوار شدن به قطار در بلیط ها ثابت نیست و بلیط ها به صورت روزانه صادر می شوند. به این معنی که شما می توانید در هر ساعت یک بار به مقصد بروید و یک بار برگردید. ساعت رفت و برگشت به برنامه شما بستگی دارد و به طور معمول هر یک ساعت هم یک قطار به سمت مقصد وجود دارد. مسیر قطار به سمت لوسرن حدود 45 دقیقه طول کشید. مسیر بسیار سر سبز بود و دشت های وسیع چشم نوازی می کردند.
عکس 213 : ایستگاه قطار لوسرن
جلوی ایستگاه قطار دروازه زیبایی به شما خوش آمدگویی می کند. ایستگاه مرکزی لوسرن کنار دریاچه قرار دارد. پس از طی مسافت حدود 300 متری به پل زیبای چپل (Chapel Bridge) رسیدیم. پل چپل چوبی و سرپوشیده است و در ترکیب با برج کنار خود منظره زیبایی را برای عکاسی ایجاد می کند. نکته منفی شهر لوسرن وجود تعداد زیادی پشه در کنار پل ها و همچنین کنار آب بود. دلیل این امر می توانست کثیف بودن آب یا چوبی بودن پل باشد. پل به صورت مورب روی آب قرار گرفته بود و در دو سوی آن رستوران ها با صندلی هایی در دو سوی رود مشغول خدمت رسانی به توریست ها بودند. البته که ما از خدمات آن ها استفاده نکردیم! و پس از عبور از پل به سمت قسمت قدیمی لوسرن ادامه مسیر دادیم. این بخش از شهر هنوز به سبک قدیمی خود باقی مانده است و ساختمان های رنگی آن به همراه سنگ فرش خیابان های کوچک با مغازه ها و رستوران های قدیمی حال و هوای جالبی را پدید می آورد. سری هم به نمایندگی ویکتورینوکس زدیم و پس از خرید به پیاده روی خود ادامه دادیم.
عکس 214، 215، 216، 217 و 218 : شهر لوسرن
البته من از قبل سری به سایت های ایرانی زده بودم و قیمت ها برخی از محصول ها را داشتم. با توجه به قیمت یورو تفاوت زیادی میان خرید از خود سوئیس با ایران نبود و در بسیاری موارد قیمت سایت های ایرانی مناسب تر بود. بنابراین خرید کوچکی به عنوان یادگاری انجام دادیم و خرید چاقوهای مشهور این برند را به بعد از رسیدن به ایران محول کردیم. البته که بعد از رسیدن به ایران هم این خرید انجام نشد و از بازار قزوین، چاقوی تیز زنجان را با قیمت بسیار کمتر خریدیم و استفاده می کنیم. البته چاقوهای چندکاره شاید به درد همه کسی نخورد و عدم خرید ما هم به این موضوع بر می گردد. در مورد چاقوی تک کاره هم که چاقوهای شهر زنجان بسیار عالی هستند و همچنین خرید آن کمکی به ماندگاری هنر دست هم وطن هایی عزیز می باشد.
پس از گذر از میان کوچه ها و فروشگاه های جذاب مرکز شهر و گشتی در سوپرمارکت ها و کمی هم خرید، به بنای یادبود شیر (Lion Monument) رسیدیم. این بنا مجسمه شیری در حال مرگ و تراشیده شده در دل سنگ است. سربازهای سوئیسی از ایام دور به صورت اجاره ای در خدمت سایر پادشاه های اروپایی برای حفظ امنیت بودند. این بنا هم به یادبود مرگ حدود 800 سرباز سوئیسی در حفاظت از لویی پادشاه فرانسه در طی انقلاب فرانسه شکل گرفته است. در کنار بنا حوضچه کوچکی هم وجود دارد که توریست ها در کنار آن نشسته و به استراحت و تماشای شیر می پردازند.
عکس 219 : شیر در حال مرگ
بعد از استراحت در کنار شیر در حال مرگ، به سمت دیوارهای شهر و برج های دیده بانی آن رفتیم. بعد ازحدود 20 دقیقه پیاده روی به کنار اولین برج رسیدیم. کنار دیوار های قدیمی تپه پارک مانندی بود که برای رسیدن به برج باید از میان آن رد می شدیم. یک مرکز آموزشی هم در کنار برج وجود داشت که کلاس موسیقی از پشت پنجره های آن مشخص بود. برای رفتن به بالای دیوارها باید از پله های چوبی و تنگ برج بالا می رفتیم. پس از رسیدن به بالای دیوار منظره دریاچه و شهر لوسرن خودنمایی می کرد. در طول دیوار به سمت بالای تپه رفتیم و عکس های جالب و زیبایی هم گرفتیم. قسمت قدیمی شهر و در امتداد آن دریاچه لوسرن و کوه های برفی در پشت دریاچه منظره بی نظیری را ایجاد کرده بود.
عکس 220، 221، 222 و 223 : دیوار قدیمی شهر لوسرن و نمای شهر از بالای دیوار
پس از پایین آمدن از دیوار به سمت قسمت قدیمی شهر حرکت کردیم و پس از گذر از پل اسپرور (Spreuerbrücke) به کنار دریاچه و نزدیکی ایستگاه مرکزی برگشتیم. پل اسپرور در کنار پل چپل قرار دارد و از جنس چوب ساخته شده است. از روی این پل به دلیل وجود پشه های فراوان به سرعت عبور کردیم. در داخل فضای پل هم نقاشی های زیبایی وجود دارند. کمی در کنار دریاچه نشستیم و و از منظره زیبای دریاچه و صرف ناهار تهیه شده از سوپر مارکت، لذت وافی و کافی را بردیم.
عکس 224 و 225 : دریاچه لوسرن
در نهایت حدود ساعت 5 بعد از ظهر با قطار به سمت زوریخ روانه شدیم. در ایستگاه مرکزی زوریخ از سوپرمارکت کمی برای شام خرید کردیم و با پیاده روی در خیابان های اطراف ایستگاه، به سمت هتل رفتیم تا برای فردا و آخرین روز اقامت خود در زوریخ آماده شویم.
هزینه های روز بیست و یکم :
- غذا و سوپر مارکت
- بلیط قطار 103 دلار برای دو نفر به لوسرن
روز بیست و دوم. امروز دوم آوریل و 13 فروردین بود. ما هم که می خواستیم روز 13 را به در کنیم، پس از صبحانه به سمت تپه لیندنهوف (Lindenhof)حرکت کردیم. این تپه و پارکی که در آن قرار دارد، یکی از بهترین نماهای شهر زوریخ را ارائه می کند. برای رسیدن به این تپه باید از منطقه قدیمی شهر گذر کنید و پس از پیاده روی در کوچه های باریک به بالای تپه می رسید. در بالای این تپه می توانید کلیساهای قدیمی، دریاچه و قسمت قدیمی شهر را از نمای بالا مشاهده کنید. در بالای تپه فقط یک گروه چینی بودند و برای عکس گرفتن موقعیت مناسبی فراهم شده بود. بعد از تماشای نمای شهر و استراحت بر روی نیمکت های محوطه به سمت دریاچه زوریخ رفتیم. زمان زیادی را کنار دریاچه نشستیم و از مصاحبت با قوها و تماشای غذا خوردن آن ها لذت بردیم.
عکس 226 و 227 : دریاچه زوریخ
کنار دریاچه افراد زیادی مشغول خوردن ناهار و ساندویچ های خود بودند. ما هم غذا و میوه ای خوردیم و آرام آرام در کنار دریاچه به پیاده روی خود ادامه دادیم. در امتداد دریاچه پارک بلترویزه (Blatterwiese) قرار داشت و هوا هم خوب و آفتابی بود. افراد زیادی مشغول استراحت، بازی و یا آفتاب گرفتن بودند. گروه های خیابانی هم کنار پارک موسیقی اجرا می کردند که حسابی به حال و هوای سیزده به در می آمد. کنار پارک هم باغ چینی قشنگی وجود داشت که بچه ها در حال بازی کردن در داخل آن بودند.
عکس 228 و 229 : پارک بلترویزه و محوطه آن
پیاده به سمت خیابان بانهوف رفتیم. در خیابان های اطراف آن قدم زدیم و خریدی هم انجام دادیم. در کنار درخت ها و گل های بهاری زیبای شهر و با گذر از پل های قرار گرفته بر رودهای کوچک به سمت دریاچه زوریخ و این بار در قسمت مقابل پاک بلترویزه به پیاده روی خود ادامه دادیم.
عکس 230 : گل های بهاری زوریخ
با گذر از پل به میدان Stadelhoferplatz رسیدیم. در این میدان ساختمان های مهمی مانند خانه اپرای زوریخ قرار دارند. به مانند بسیاری از میدان های زوریخ در این جا هم صندلی های فلزی زیادی برای آفتاب گرفتن و استراحت وجود دارد. همچنین به عنوان ایستگاه ترن های شهری هم عمل می کند. پس از عبور از میان کافه های بسیار کوچه های باریک زوریخ و با خرید کمی سوغاتی و مواردی برای شام به هتل برگشتیم. پرواز ما به سمت رم ساعت 11 صبح بود، بنابراین وسایل و لوازم خود را برای خروج صبح زود از هتل آماده کردیم.
هزینه های روز بیست و دوم :
- غذا و سوپر مارکت