از افراتخته تا دماوند ( خاطرات سفر در دیار گلستان و مازندران )

4.2
از 17 رای
سفرنامه نویسی لست‌سکند - جایگاه K دسکتاپ
از افراتخته تا دماوند ( خاطرات سفر در دیار گلستان و مازندران ) + تصاویر
آموزش سفرنامه‌ نویسی
07 اسفند 1398 09:00
11
33.5K

 از نیمه دوم سال 89 که فراغت و انگیزه برای سفر و گشتن درکوه و طبیعت پیدا کردم تا کنون سفرهای زیادی رفته ام که عمدتا هم طبیعت گردی و کوهنوردی و پیمایش دره و جنگل در داخل ایران بوده است .

تصاویری از سفرهایم

1.JPG

تصویر 1 : در اسکله جنب جنگل حرا در قشم

 

2.JPG

تصویر 2 : در مسیر آبشار لندی در نزدیکی انتهای دریاچه سد کارون 4

 

3.JPG

تصویر 3 : در روستای گرمه – خور و بیابانک

 

4.jpg

تصویر 4 : در روستای مصر – خور و بیابانک

 

5.jpg

تصویر 5 : در بندر لافت – جزیره  قشم

 

6.jpg

تصویر 6 : در جزیره هنگام

 

7.jpg

تصویر 7 : غار نمکی – جزیره قشم

 

8.jpg

تصویر 8 : در مسیر آبشار لندی در نزدیکی انتهای دریاچه سد کارون 4

 

9.jpg

تصویر 9 : در حاشیه زاینده رود - دیزیچه 

ولی چگونه اسباب یک سفر مهیا می شود ؟  

اگه اهل طبیعت و کوه و کمپ زدن در سفر هستید و لذت دیدار از جاذبه های طبیعی و ورزش های مفرحی مانند کوه پیمایی براتون ارزشی بیشتر از شکم گردی و سورچرانی و اسکان تر و تمیز و شیک در هتل ها را دارد خیلی زود می تونین اسباب و مقدمات سفر گروهی را پیدا کنید . راحتترین راه اینه که در اینترنت و یا از طریق دوستان و شبکه های جمعی ، گروه های طبیعت گردی و کوهنوردی توی شهر خودتون یا حتی شهر های دیگه را پیدا کنید و باهاشون تماس بگیرین و وعده کنین برای شرکت در برنامه شون . به همین سادگی .

این گروه ها که اغلب هم رسمی و زیر نظر هئیت های کوهنوردی و یا آژانس های طبیعت گردی در هر شهر هستند معمولا هزینه های زیادی ندارند و ارزش داره که یک بار هم شده آن ها را امتحان کنید .

شانستون بزنه و برنامه خوب و پربار و لذت بخشی دربیاد دیگه احتمالا پاگیر می شین برای ادامه این برنامه های گروهی در دل طبیعت . چون علاوه بر لذت دیدار از جاذبه های طبیعی ، فضای دوستانه گروه به گونه ای است که در حین سفر و در اتوبوس و مینی بوس ، بهتون خوش می گذره با کلی بگو بخند و تفریح دسته جمعی .

10.jpg

تصویر 10 : دوچرخه سواری گروهی در طبیعت هم خیلی حال می ده

سفرهای من هم به همین شکل شروع شد و مخصوصا بودن در یک جمع صمیمی از دوستان انگیزه مهمی برای من بود تا به این گونه سفر ها ادامه بدهم و با گروه های مختلف طبیعت گردی و کوهنوردی در اصفهان برنامه برم تا بالاخره  چند تا از گروه ها را به عنوان انتخاب اصلی ام برای سفرهای بعد در نظر گرفتم .

در زمینه رصد کردن بولتن فصلی گروه های کوهنوردی و طبیعت گردی اصفهان من از یک وبلاگ استفاده می کردم با آدرس bge.blogfa.com . سازنده این وبلاگ که از دوست های خودمونه که بولتن فصلی تعداد نسبتا زیادی از گروه های طبیعت گردی اصفهان را در ابتدای هر فصل در این وبلاگ منتشر می کنه. به این ترتیب شما می تونین بطور متمرکز برنامه های هر گروه را ببینید و انتخاب کنید . خوبیش هم اینه که شماره تماس گروه ها را هم بطور جداگانه در ساید کنار وبلاگ، لیست کرده است .

کاش یک سایت متمرکز برای دسترسی به برنامه گروه های طبیعت گردی برای هر شهر بطور جداگانه در اینترنت موجود بود ولی ظاهرا فقط اصفهان این امکان را مهیا کرده است .

به غیر از آن ، ما در اصفهان از نعمت وجود کوه صفه در کنار شهر برخوداریم که پارک کوهستانی زیبایی هم در دامنه آن ایجاد کرده اند و فضای خیلی  مناسب و جذابی شده برای دیدار و میعاد طبیعت گردان و کوه پیمایان اصفهانی .

معمولا بعد از ظهر روزهای میانی هفته ، کوه صفه پر میشه از علاقمندان به کوه پیمایی که اکثرا در غالب گروه و دسته جمعی برای صعود صفه می روند . برنامه ای که رفت و برگشتش حدودا سه چهارساعت زمان می برد ولی برای کل هفته پیش رو بهمان انرژی و نشاط می دهد .

11.jpg

تصویر 11 : همراه با دوستان در کوه صفه اصفهان 

خوب من هم از سال 89 با شرکت در این برنامه های گروهی  طبیعت گردی و کوهنوردی ( که یه جور تور هستند منتها نه در قالب آژانس و دفتر و دستک ) ، شروع کردم و خیلی سریع  از طرفداران پر و پا قرص این نوع سفرها شدم .

به مرور دوستان نسبتا زیادی در بین طبیعت گردان و کوه نوردان پیدا کردم و حالا زمان مناسبی بود برای تدارک برنامه سفرهای دو یا چند نفره در دل طبیعت و کوه . دیگه اینجوری هزینه ها هم پایین میومد چون خرج سفر بصورت پیکی تقسیم می شد و دیگه هزینه اضافه ای بابت شرکت در تور نداشتیم .

تا بحال کمتر پیش آمده که تنها به سفری بروم .تنها جایی که یادمه چون همسفری گیر نیاوردم خودم تنها رفتم دیدار از شهر و طبیعت نهاوند و سراب های زیبای آن مانند سراب گیان و گاماسیاب بود . چون مدت ها بود سفر با دوچرخه را هم شروع کرده بودم مطابق معمول دوچرخه ام را گذاشتم توی جعبه بغل اتوبوس و رفتم نهاوند و یک شب هم در پارک زیبای حومه این شهر تنهایی چادر زدم. مجموعا سفر خوب و لذت بخشی بود ولی اگه در کنار دوستان انجام می شد مسلما لذتش دوچندان می شد .  

  این مقدمه را نوشتم تا از چگونگی شکل گیری سفری  که در این سفرنامه برایتان شرح می دهم بنویسم .

از طریق گروهی که قبلا در فیس بوک داشتیم با دوستان زیادی در شهرهای مختلف آشنا شده بودیم که اهل سفر و طبیعت و کوه بودند. به تدریج فرصتی می شد تا در قالب برنامه ریزی برای سفرهای دوستانه ، این دوستی های مجازی را به دیدار از نزدیک تبدیل کنیم. همین اتفاق هم افتاد و بعدا با همین دوستان مجازی، گردهم آیی و سفرهای زیادی در نقاط مختلف کشور ترتیب دادیم .

12.jpg

تصویر 12 : با دوستان فیس بوکی - احتمالا متوجه شدین کجاست . ... بله  ، بقایای دریاچه ارومیه

حالا بعد از دو سه تا برنامه گروهی پر تعداد با دوستان فیس بوکی ،  یک برنامه دیدار از خطه شمال را طراحی کردم، البته این بار نه در قالب گروه پرتعداد بلکه در قالب یک گروه کوچک چهارنفری .

دوستم مصطفی هرچند مشهدی است ولی مانندخود من ، ساکن اصفهان است. حسین هم ساکن تهران بود و فردین هم هر چند اصالتا شهمیرزادی است ولی سال هاست ساکن گرگان است . 

با فردین تماس گرفتم و ازش خواستم یک برنامه دیدار از جاذبه های استان گلستان را برامون ترتیب بده. فردین با روی باز استقبال کرد . حسین هم بنا بود طبیعت دماوند و دامنه های آن را نشانمان بدهد. تا قبل از آن زمان من هنوز به منطقه دماوند هیچ سفری نداشتم و به همین علت دیدار و آشنا شدن با این منطقه زیبا برایم خیلی جذابیت داشت.

تدارک برنامه و زمان بندی آن انجام شد و روزی در اواخر اردیبهشت سال 91 بود که من و مصطفی سوار اتوبوس شدیم به مقصد تهران و حدود ساعت چهار صبح فردا در ترمینال آرژانتین تهران از اتوبوس پیاده شدیم . حسین زودتر آمده بود به استقبالمان. با ماشین حسین راه افتادیم به سمت جاده هراز و یک سره رفتیم تا ساری جایی که در یک قهوه خانه، صبحانه را خوردیم .

تا آن ساعتی که با فردین در گرگان وعده کرده بودیم فرصتی داشتیم که اگه بشه یک برنامه طبیعت گردی دیگه را هم سه نفری تجربه کنیم. بهترین گزینه برای این مقدار زمان ، دیدار از دریاچه عباس آباد در 9 کیلومتری بهشهر بود .

13.jpg

تصویر 13 : دریاچه عباس آباد بهشهر

دریاچه و باغ عباس آباد ، یادگاری دوره صفوی در نزدیکی بهشهر  

در 9 کیلومتری جنوب بهشهر ، دریاچه ای زیبا در دل جنگل های منطقه وجود دارد. این یک دریاچه است که با احداث سدی قدیمی از خشت و ساروج در دوره صفوی ایجاد شده تا آب های باران و جاری از ارتفاعات را کنترل کند .

در عین حال در همان زمان صفوی یک باغ با طراحی باغ های ایرانی را هم در پیرامون این دریاچه احداث کرده بودند همراه با طرحی از حرکت آب در مسیر جوی های آب و هدایت آب از کانال های باریک (تنبوشه) از ارتفاعات مجاور تا در پایین دست تر به صورت فواره بیرون بریزد . 

جایی در وسط دریاچه یک ساختمان چهار طاقی بلند هجده متری ساخته بودند که هنوز پابرجا است و روی سقف آن گیاه و درخت روییده است .

وقتی که آب دریاچه کاملا پر می شود تمام ارتفاع این چهار طاقی وسط دریاچه هم زیر آب می رود و تنها چیزی که می توانی ببینی یک جزیره کوچک در وسط آب دریاچه است که  رویش گیاهان خودرو و درخت روییده است . اصلا فکرش را نمی توانی بکنی که این یک جزیره خاکی نیست بلکه سقف یک ساختمان است که می گویند از سفال و چوب هم ساخته اند . تعجب می کنی که چگونه این درختان بر این سقف سفالی روییده اند و چگونه این سقف چوبی برای بیش از چهارصد سال در آب و رطوبت دوام آورده است .

می گویند که قبلا یک عمارت و کاخ بر روی این جزیره چهارطاقی قرار داشته و  یک پل چوبی، این جزیره کوچک را به فضای جنگلی پایین دست دریاچه مرتبط می کرده است . اکنون نه دیگر از این کاخ خبری هست و نه از آن پل . 

البته یک نظریه دیگر هم اینه که ساخت این چهارطاقی در وسط دریاچه یک علت مهندسی دارد . یعنی اینکه وقتی دریاچه پر از آب می شده برای آنکه به سد و بند دریاچه آسیب نزنه به طریقی از کانال های زیر این چهار طاقی به زمین های پایین دست تخلیه می شده است . بقایای یک حمام قدیمی و یکی دو برج قدیمی ،  ساختمان های دیگه دور وبر این دریاچه هستند که البته ما یکی از این برج ها را دیدیم . فعلا از فضای دریاچه و محیط جنگلی زیبای پیرامون آن برای امکانات تفریحی مانند قایق سواری و اسب سواری و رستوران استفاده می شه .

14.JPG

تصویر 14

 

15.jpg

تصویر 15

 

16.JPG

تصویر 16

 

17.JPG

تصویر 17

 

18.jpg

تصویر 18

 

19.JPG

تصویر 19

 

20.JPG

تصویر 20 : نمای دریاچه عباس آباد در گوگل مپ  

مسیر دسترسی به دریاچه عباس آباد بهشهر  

از سمت ساری که به بهشهر برسی  در ابتدای ورودی شهر باید وارد بلوار هاشمی نژاد شوی که در ادامه به بلوار امام رضا می رسد . در جایی در سمت راست در میانه های مسیر بلوار امام رضا ، تابلو دریاچه عباس آباد را می بینی که باید وارد آن  شوی و بعد از حدود نه کیلومتر که در این جاده زیبای جنگلی پیش بروی باز در سمت راست تابلو  ورود به مسیر دریاچه را می بینی . دریاچه نزدیک است .

21.JPG

تصویر 21 : موقعیت دریاچه عباس آباد در حومه بهشهر

 

22.JPG

تصویر 22 : در مسیر بهشهر به دریاچه عباس آباد

 

23.JPG

تصویر 23 : جاده جنگلی زیبا برای رسیدن به دریاجه عباس آباد از بهشهر

 

بعد از ساعتی دیدار و گشت و گذار در محوطه جنگلی پیرامون این دریاچه مسیر بازگشت را پیش گرفتیم تا به وعده دیدار خود با فردین در گرگان برسیم . فردین در میدانی در حاشیه شهر گرگان منتظر رسیدن ما بود . غذا و تدارکات لازم را برای یک اقامت دو روزه چهارنفره تهیه دیده بود و در صندوق عقب ماشینش گذاشته بود .

من سوار ماشین فردین شدم . داشتیم می رفتیم به روستایی به نام " افراتخته " در دل جنگل های کوهستانی منطقه علی آباد کتول استان گلستان .

 24.jpgتصویر 24 : نما و مسیر روستاهای افراخته بالا و پایین در گوگل مپ

 

افراتخته با زیبایی و نمای روستاهای جنگلی اروپایی

افراتخته روستایی است در دل کوهستان های جنگلی استان گلستان با انبوهی از درختان مرتفع و کهن سرخه دار که گنجینه طبیعی این منطقه هستند .

روستایی که برای اطراق و آرامش در دل یک طبیعت زیبا مناسب است . زیبایی این جنگل را در کمتر جایی می توانید مشاهده کنید . روستای افراتخته  در دو بخش روستای بالا و پایین  است که هر دو زیبا هستند و همیشه در خاطر شما باقی خواهند ماند . ارتفاع روستای افراتخته از سطح دریا 1550 متر است و در تابستان زمانی که گرگان گرم و شرجی است این روستا دارای هوای مطبوع و کوهستانی است .

 

26.jpg 

تصویر 26

 

27.jpg

تصویر 27

 

28.JPG

تصویر 28

 

29.jpg

تصویر 29

30.JPG

تصویر 30

 

31.JPG

تصویر 31

 

32.JPG

تصویر 32

 

33.JPG

تصویر 33

 

34.jpg

تصویر 34

 

35.jpg

تصویر 35

 

36.jpg

تصویر 36

 

37.JPG

تصویر 37

 

38.JPG

تصویر 38

 

39.jpg

تصویر 39

مسیر دسترسی به افراتخته

اگر از سمت گرگان بیایید به شهر علی آباد کتول بروید و جاده را ادامه دهید . درست قبل از آنکه به جاده اصلی گرگان بجنورد برسید در سمت راست ، جاده فرعی زرین گل شیرین آباد را مشاهده خواهید کرد . وارد این جاده می شوید و بعد از گذشتن از فرعی های کردآباد ، زرین گل و چینو ، یک فرعی در سمت راست جاده  شما را از دل جنگلهای کوهستانی به افراتخته می رساند .

اگر نخواهید از داخل شهر علی آباد عبور کنید کافی است در جاده گرگان بجنورد به عوض آنکه وارد جاده علی آباد کتول شوید جاده اصلی را ( که کمربندی علی آباد کتول محسوب می شود ) مستقیم  ادامه دهید و درست بعد از روستای امیر آباد به فرعی سمت راست بپیچید که به علی اباد کتول بر می گردد. درست در ابتدای این مسیر، در سمت چپ وارد جاده فرعی زرین گل ، شیرین آباد می شوید و بقیه مسیر همان است که قبلا ذکر شد .

40.JPG

تصویر 40

 

41.JPG

تصویر 41

فردین قبلا با یکی از دوستانش که در روستای افراتخته خانه روستایی کوچکی داشت هماهنگ کرده بود . ورود و اقامت شبانه مان در این خانه روستایی بود . از خانه که بیرون آمدی و در محوطه روستا که قدم می زدی ، محیط سرشار از زیبایی طبیعت بود . سرشار از رنگ سبز درختان و گیاهان خودرو ، همراه با هوایی پاک و لطیف . بهشت که می گویند را باید جایی همین نزدیکی ها جستجو کرد. دو روزی را که در این منطقه زیبا بودیم در قالب کلمات نمی توانم توصیف کاملی داشته باشم . شاید تصاویر به کمکم بیایند. بهر حال تجربه ای است که باید از نزدیک داشته باشید .

به گمانم با هزینه های به اندازه یکی دو درصد از هزینه سفرهای خارجی می توانید به مناطقی از ایران سفر کنید که در خیلی از مواقع از سفرهای خارجی هم لذتبخش تر و پربارتر خواهند بود .

ما در طول این دو روز ، علاوه برگشت و گذار در روستا و مناطق پیرامون آن، برنامه پیاده روی در جنگل تا کوه های اطراف را داشتیم. از روستای افراتخته تا مراتع کوه ملیارتو در غرب  افراتخته ، پیاده روی چند ساعته لذت بخشی است در دل جنگل های کوهستانی این منطقه .

42.JPG

تصویر 42

 

43.JPG

تصویر 43

 

44.JPG

تصویر 44

 

 

45.JPG

تصویر 45

 

46.JPG

تصویر 46

 

47.JPG

تصویر 47

 

48.jpg

تصویر 48

 

49.jpg

تصویر 49

 

50.JPG

تصویر 50

 

51.JPG

تصویر 51

 

52.JPG

تصویر 52

 

53.JPG

تصویر 53

 

54.JPG

تصویر 54

 

55.JPG

تصویر 55

 

56.JPG

تصویر 56  

از ارتفاعاتی که روستای افراتخته در آن واقع است می توان  دورنمایی از روستای شیرین آباد را دید .

روستای شیرین آباد همان روستایی است که در زیردست جنگل ابر واقع است و یک مسیر گردشگری معروف است . اگر زمان کافی داشتیم  احیانا می توانستیم یک پیاده روی جنگلی به سوی روستای شیرین آباد را هم تدارک بدهیم .  

بهر حال زمان بندی ما برای دیدار از این منطقه بیش از دو روز نبود و حالا باید باز می گشتیم و برای دیدار از آبشارهای شیر آباد می رفتیم که یکی دیگر از ده ها جاذبه طبیعی زیبا در استان گلستان است .

در بین راه به قسمتی از جاده برخوردیم که بر اثر بارندگی و رانش زمین ، قسمتی از جاده تخریب شده بود یعنی آسفالت جاده به دره مجاورش فرو ریخته بود. در جای دیگری از مسیر نیز این تخریب جاده و ساختمان را بر اثر رانش زمین دیده بودیم .

57.JPG

تصویر 57

 

57.1.JPG

تصویر 57.1

آبشارهای متوالی شیر آباد و غار دیو سپید

آبشارهای شیر آباد در بین اهالی استان  گلستان و طبیعت گردان کشور ، کاملا شناخته شده و معروف هستند . مجموعه ای از هفت یا بیشتر آبشار که در حین صعود از ارتفاعات جنگلی آن منطقه ، یکی یکی به آنها می رسی . آبشارهایی با ارتفاع چند متر تا 25 یا 30 متر . به یک غار زیبا  هم در میانه مسیر می رسی که آب از زیر آن جریان دارد . غاری با نام پر ابهت " دیو سپید ".

برای رسیدن به آبشارهای شیر آباد باید مسیر گرگان به آزاد شهر را پی بگیری و قبل از آنکه به آزاد شهر برسی به مسیر شهرک خان ببین در سمت راست جاده بپیچی . بعد از گذشتن از خان ببین به روستای شیر آباد می رسی که باید از آن هم عبور کنی تا دو کیلومتر بالاتر خودرو را پارک کنی و پیاده راهی جنگل و ارتفاع شوی که تو را به آبشارهای شیر آباد و حوضچه های زیبای پایین آبشارها می رساند .

مسیر پیمایش در کنار آبشارهای شیرآباد یک مسیر جنگلی کوهستانی است و برای عبور از آن باید از کوره راه های ارتفاعات کنار آبشارها حرکت کنی . بنابراین احتیاط زیادی می طلبد بویژه اگر بر اثر بارندگی، این مسیرهای کوره راهی و پرتگاهی ، لیز و لغزنده هم شده باشند .

اولین ابشار و حوضچه، زیباترین آن ها هم هست . آب از ارتفاع حدود 25 متری داخل یک حوضچه وسیع و زیبا می ریزد که می گویند عمق آن به 80 متر می رسد . جمعیت گردشگران پیرامون این حوضچه زیاد است و در فصل گرما آب تنی و پرش و شیرجه از ارتفاعات مجاور هم مرسوم و تماشایی است .

59.JPG

تصویر 59

 

60.JPG

تصویر 60

بجز این اولین آبشار مرتفع، آخرین آبشار را هم به عنوان بلندترین و زیباترین آن ها ذکر می کنند که ارتفاعی حدود سی متر دارد همراه با حوضچه هایی زیبا در پایین آن . البته ما که فرصت و یا شاید انگیزه برای دیدار از تمام آبشارها را نداشتیم و جایی در میانه مسیر و بعد از دیدار از غار پرابهت و شگفت دیو سپید، به علت فرصت محدودمان و صعب العبور شدن مسیر، دوستان صلاح به برگشت دیدند .

اگر خودم تنها بودم شاید تا انتها رفته بودم . هر چه بیشتر در این محیط وهم آلود جنگلی بمانی زیبایی آن را در کنار مخاطراتش بیشتر حس خواهی کرد .

61.jpg

تصویر 61

 

62.jpg

تصویر 62

 

63.jpg

تصویر 63

 

64.jpg

تصویر 64

 

65.JPG

تصویر 65

 

66.jpg

تصویر 66

 

67.JPG

تصویر 67

 

68.JPG

تصویر 68

 

69.jpg

تصویر 69

 

70.JPG70.JPG

تصویر 70 

غار دیو سپید با یک دهانه بسیار بزرگ و رفیع تو را به خود می خواند. آب از کف این غار جاری است تا بعد از خارج شدن از غار به زیبایی از دیواره های خزه گرفته به پایین و به رودخانه کف دره بریزد. طول غار بیش از دویست متر است. البته ما مقداری داخل غار رفتیم و برگشتیم. برای طی بقیه مسیر روشنایی کافی احتیاج است ولی مسیر ساده ای است و احتیاج به تجهیزات خاصی ندارد .

71.JPG

تصویر 71

 

72.jpg

تصویر 72

 

73.JPG

تصویر 73

 

74.jpg

تصویر 74

 

75.jpg

تصویر 75

 

76.JPG

تصویر 76

 

77.jpg

تصویر 77

 

77.jpg

تصویر 77

بهترین فصل سفر به آبشارهای شیرآباد از فروردین ماه هر سال تا اواسط خرداد است. در تابستان به علت گرما و شرجی بودن منطقه ممکن است اذیت شوید و زمستان هم که فصل سردی است و مسیرها هم لغزنده است .

بعد از یکی دو ساعت، عازم بازگشت از آبشارها  شدیم . فردین چون برنامه کاری داشت در گرگان از ما خداحافظی کرد و حالا ما سه نفر عازم بازگشت به تهران بودیم تا در میانه مسیر در جاده هراز از زیبایی های دامنه های دماوند نیز دیدار کنیم .

78.jpg

تصویر 78

 

79.JPG

تصویر 79

 

80.jpg

تصویر 80

در نزدیکی بهشهر همانطور که درجاده حرکت می کردیم، از دور پرنده ای در دل جنگل های زیبای کنار جاده توجهمان را به خود جلب کرد که همسو با حرکت ما در پرواز بود . اما نزدیکتر که شدیم آن یک پرنده نبود، پاراگلایدری با رنگ های زیبا بود که از ارتفاعات جنگلی مجاور جاده بلند شده بود و اکنون داشت به زمین نزدیک می شد تا جایی در نزدیکی ما در حاشیه جنگل فرود آمد .

81.jpg

تصویر 81

 

82.jpg

تصویر 82    

مهدیرجه بهشهر ، زیباترین سایت پرواز با پاراگلایدر در کشور  

در نزدیکی بهشهر و در جاده بهشهر به گلوگاه که حرکت کنی گاهی یک پرنده زیبا را روی آسمان ارتفاعات جنگلی کنار جاده می توانی ببینی که معمولا هم جایی در جنگل در کنار همین جاده فرود می آید . اینجا یک سایت پرواز با پاراگلایدر است. پاراگلایدر سواری را اگر بخواهی به فارسی ترجمه کنی می شه " پرش با چتر بال" و یا " چتر بری " .

این سایت پرواز پاراگلایدر به علت مجاورت با روستای مهدیرجه به نام سایت مهدیرجه شناخته می شود .

اگر مثل ما از طرف گرگان و گلوگاه به بهشهر آمده باشی،  روستای مهدیرجه قبل از خلیل دشت و علمدار محله  است و فاصله چندانی با بهشهر ندارد .

اینجا، کوه های جنگلی مجاور جاده حدود 500 متر از سطح دریا ارتفاع دارند. مسیر بلند شدن ( تیکاف )  پاراگلایدرها از روی ارتفاعات رو به سمت شمال و دریا است. این یعنی اینکه این چتربال ها درست در کنار و روی سر خودروهایی که در جاده بهشهر گلوگاه در حرکتند، پرواز می کنند. منظره زیبایی بود، همانطور که به بهشهر نزدیک می شدیم؛ پرنده زیبایی هم که در دل ارتفاعات جنگلی در پرواز بود به زمین نزدیک و نزدیک تر می شد و سرانجام جایی در پشت درختان کنار جاده و نزدیک به ما به زمین نشست . عکس های زیبایی از پرواز و  فرودش  ( لندینگ ) گرفتم .

83.jpg

تصویر 83

 

84.jpg

تصویر 84  

با ماشین حسین همچنان به سمت ساری و آمل در حرکت بودیم. از پنجره ماشین، شال و روسری های زیبای محلی ( ترکمن ) در کنار جاده نظرمان را جلب کرد . ایستادیم تا ازشون عکس بگیریم. شال ها را برای جلب مشتری و فروش، روی یک طناب، ردیف در کنار هم آویزان کرده بودند.

صحنه قشنگی بود .

85.JPG

تصویر 85

 

 

86.JPG

تصویر 86 

بعد از توقف کوتاهی در آمل ، آنقدر در جاده هراز راندیم تا به اواسط جاده آمل به تهران رسیدیم . اینجا 60 کیلومتر از آمل دور شده بودیم و به دامنه کوه دماوند رسیده بودیم .

87.JPG

تصویر 87 : غروب زیبا در آمل   

دماوند ، کوه رویایی ، دیو پای بر بند  

دماوند زیبای تنها ، قله ای با ابهت و منفرد در میان رشته کوه های بهم تنیده البرز ،  قله ای که 5610 متر ارتفاع دارد و دهانه آتشفشانی آن 400 متر قطر دارد . آتشفشان خاموشی که اکنون فوران گازهای گوگرد و تپه های زردرنگ گوگردی، تنها نشانه های باقی مانده از این آتشفشان هستند .

88.JPG

تصویر 88

 ولی واهمه زنده شدن این دیو سپید پای بربند همیشه برای ساکنان اطرافش وجود داشته . تهران در 70 کیلومتری دماوند و بر روی گسل زلزله قرار دارد و اگر زمانی زلزله بزرگی در این منطقه بوقوع بپیوندد امکان فعال شدن همزمان دماوند هم وجود خواهد داشت و این برای کلان شهر تهران یک زنگ خطر نگران کننده است .

چون جنس سنگ های کوه دماوند از نوع آذرین و دگرگون است اشکال زیبایی از صخره ها را می توان در دامنه های دماوند بخصوص دامنه جنوبی آن مشاهده کرد . تخته سنگ هایی شبیه شیر ، پاندا ، خرگوش و ...

89.jpg

تصویر 89

 

90.JPG

تصویر 90

سختی صعود دماوند نه فقط به خاطر ارتفاع آن است بلکه گازهای گوگردی قله نیز باعث ایجاد مشکل در تنفس می شود .

91.jpg

تصویر 91 : فوران دائمی گاز گوگرد در قله دماوند  

پدیده آبشار یخی در ارتفاع 5100 متری جبهه جنوبی دماوند نیز از جمله ویژگی های خاص دماوند می باشد. آبشاری با ارتفاع هفت متر و قطر سه متر که همیشه چه در تابستان و چه در زمستان به حالت یخ زده است.

92.JPG

تصویر 92 : آبشاریخی در ارتفاع 5100 متری در جبهه جنوبی دماوند

در آن زمان، این اولین دیدار من از کوه دماوند و دامنه های زیبای آن بود ، هرچند اکنون که این سفرنامه را می نویسم  سه بار موفق به صعود به دماوند شده ام دوبار از جبهه جنوبی و یک بار هم از جبهه شمال شرقی.

دماوند ، گاه یک کلاهک برفی زیبا نیز پیدا می کند . این ویژگی، مخصوص دماوند است و کوه دیگری را در ایران و منطقه نمی شناسم که کلاهک ابری به این شکل داشته باشد .

خوشبختانه زمان دیدار ما از دماوند در اواخر اردیبهشت ماه بود یعنی زمانی که این کلاهک ابری بر روی قله دماوند شکل می گرفت و توده های ابر زیبا در پهنه آبی آسمان بر فراز رشته کوه های مشرف به دماوند ، زیبایی های خارق العاده ای را می آفریدند .  

فراز دماوندش از ابر بود                               تو گویی زِبَرکوه پوشیده خُود
چو پوشیده سر ر ا به ابری پناه                     و را خواند باید کنون کُه کُلاه

 

94.JPG

تصویر 93

 

 93.jpg

تصویر 94

 

95.JPG

تصویر 95

 

96.JPG

تصویر 96

در این برنامه عکس های زیبایی از دماوند و چشم اندازهای اطراف دماوند ثبت کردم . عکس هایی که هنوز بعد از هشت سال و بارها صعود از دماوند و یا دیدار از مناطق پیرامون دماوند موفق به ثبت مجدد آن ها به این زیبایی نشده ام .

97.JPG

تصویر 97

 

98.jpg

تصویر 98

 

99.JPG

تصویر 99

 

100.JPG

تصویر 100

 

101.JPG

تصویر 101

 

102.JPG

تصویر 102

 

103.JPG

تصویر 103

 

104.JPG

تصویر 104

 

105.JPG

تصویر 105

 

106.jpg

تصویر 106

 

107.jpg

تصویر 107

 

108.JPG

تصویر 108

 

109.JPG

تصویر 109

 

110.JPG

تصویر 110

برای رسیدن به دماوند    

 در جاده هراز بعد از گذشتن از سه راهی گزنک به یک سه راهی می رسی که جاده فرعی سمت راست تو را به ارتفاعات دامنه دماوند می رساند جایی که روستای رینه هست و بعد هم می توانی از طریق یک جاده آسفالت در دامنه کوه به روستای لاریجان بروی و یا برعکس به مسیری بروی که به پلور در جاده هراز می رسد. برای شروع کوهنوردی از جبهه جنوبی دماوند نیز از همین مسیر رینه به پلور می روند .

111.jpg

تصویر 111 : رینه در دامنه جنوبی کوه دماوند 

در رینه و ارتفاعات جاده رینه به لاریجان که حرکت می کنی چشم اندازهای خارق العاده ای از روستاها و دشت های سبز را می بینی که درحاشیه هراز و یا دامنه کوه های مشرف به دماوند قرار گرفته اند. این چشم اندازها مشابه همان هایی هستند که در برنامه های مستند از زیبایی طبیعت و روستاهای اروپایی دیده اید . شاید زیباتر و منحصر بفرد تر .

تصاویر ضمیمه ، مقداری از این زیبایی ها را مجسم کرده است .

112.jpg

تصویر 112

 

113.jpg

تصویر 113

 

114.JPG

تصویر 114

 

115.jpg

تصویر 115

 

116.JPG

تصویر 116

 

117.JPG

تصویر 117

 

118.jpg

تصویر 118

 119.JPG

تصویر 119 

از رینه به لاریجان رسیدیم . لاریجان روستایی است که به آبگرم آن شهرت دارد. در این روستا هتل و خانه های روستایی متعددی برای پذیرایی از مسافران ساخته شده که در هر کدام از آن ها با استفاده  از سهمیه ای که از آب چشمه آبگرم این منطقه دارند وان و یا استخر کوچکی برای آب تنی مسافران آماده کرده اند .

120.JPG

تصویر 120 

حسین ، هتل نسبتا مناسبی را در ابتدای این روستا پیشنهاد داد که برای اسکان آن شب سوییتی در آن کرایه کردیم تا شب را بعد از یک آب تنی لذت بخش در آبگرم ، استراحت کرده و فردا عازم دیدار از کوهپایه های دماوند و  ثبت زیبایی های این منطقه شویم .

مسیر امروز ما برای دیدار از زیبایی های بهاره دامنه های دماوند ، حرکت در امتداد جاده ای در دامنه کوه دماوند بود که از لاریجان و رینه تا پلور ادامه داشت .

تصاویری از زیبایی طبیعت در پیرامون شهر پلور در دامنه دماوند

122.jpg

تصویر 122  

 

123.JPG

تصویر 123

 

124.jpg

تصویر 124

 

125.jpg

تصویر 125

این سفر با تمام خاطرات خوب و یا احیانا بد آن به پایان آمد تا برای همیشه در ذهن ما به یادگار بماند . چون ذکری از خاطرات بد سفر کردم ، بد نیست جریانش را هم برای شما بگویم . بهرحال درسی است از سفر .

جریان از این قرار بود که در مسیر برگشت از گرکان در توقفی که در آمل داشتیم برای خرید سوغاتی به یکی از این فروشگاه هایی رفتیم که برای جلب مشتری ، انواع ترشی و لواشک و هله هوله را ابتدا برای تست در اختیار مشتری می گذارند .

در این میان، مصطفی که قصد خرید سوغات داشت، انواع و اقسام ترشی جات و شوری جات و لواشک ها را تست کرده بود یعنی از همه خورده بود و یک پذیرایی حسابی از خودش کرده بود . اما این خوردن همان و پس دادن در میانه راه همان . روز بعد هم حال مصطفی آنقدر بد شده بود که در مسیر بازگشت به تهران او را به درمانگاهی در رودهن رساندیم و بهش سرم وصل کردند و همانجا بود که من آبشاری پرقدرت تر از آبشارهای طبیعی را دیدم که از دل و روده های  مصطفی سرچشمه گرفته و از ارتفاعات دهانش به دره سطل زباله ای که در زیر دهانش گرفته بودیم می ریخت . واقعا صحنه بدیعی بود این حجم از آبشار.

البته خوشبختانه بعد از این تخلیه آبشاری ، حال مصطفی بهتر شد و نیاز به درمان های اورژانس پیدا نکرد.       

126.JPG

تصویر 126 : مجسمه کوهنورد در شهر پلور – به سمت دماوند اشاره  می کند . دماوند تو را می خواند .

 

نویسنده: هادی انصاری

 

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر