با سرندپیتی تا سرندیپ (سفرنامه سریلانکا)

4.6
از 66 رای
تقویم ۱۴۰۳ لست‌سکند - جایگاه K - دسکتاپ
با سرندپیتی تا سرندیپ (سفرنامه دنیای زیبای سریلانکا)
آموزش سفرنامه‌ نویسی
04 مرداد 1399 09:00
71
29.3K

***********************

به ادامه داستان بازگردیم:

 ... از آقای مدیر و خانم ناظم تشکر کرده و خداحافظی کردیم. سوار خودروی ون شدیم و مسیر را ادامه دادیم تا به شهر دامبولا برسیم. در یک رستوران بین راهی برای صبحانه توقف کردیم. هر چه به میز صبحانه نگاه می کردم، نمی توانستم خودم را اقناع کنم که یکی از صبحانه های محلی را بچشم. اغلب غذاهایی که برای صبحانه سرو می شد شبیه سوپ بود. حتی تخم مرغ آب پز هم در مایعی سبز رنگ سرو می شد. ریسک نکردم و چای و کیک سفارش دادم. پس از صرف صبحانه مجدداً مسیر را پی گرفتیم تا به شهر دامبولا رسیدیم.

مجموعه معبد سنگی دامبولا (Dambulla rock temple) و معبد بودایی طلائی (Golden Temple)

قیمت بلیت: 1500 روپیه ( حدود 8.3 دلار)

2sS0sFadScelMExEHfuIf0M0IhYCDgsPCpIbfKgO.jpeg

تصویر شماره 23 -  بلیت مجموعه معابد دامبولا

قوانین بازدید از داخل معبد :

  • ورود با شلوارک ممنوع است
  • لباس باید شانه را کاملا بپوشاند (رکابی ممنوع و تی شرت آستین کوتاه آزاد است)
  • استفاده از کلاه ممنوع است
  • ورود با کفش ممنوع است
  • پشت کردن به بودا هنگام عکسبرداری ممنوع است

آذرس: Dambulla Cave Temple, Kandy-Jaffna Hwy, Dambulla, Sri Lanka

T2nxEvmYxY4D9tLQJXzhhTXqZevBV0D0vVG2U5u2.jpeg

نقشه شماره 3 -  موقعیت معبد دامبولا و گلدن تمپل در شهر دامبولا

خودرو از جاده اصلی کندی-جفنا وارد یک خیابان فرعی شد. از طاق نصب شده در ورودی خیابان فرعی می شد فهمید که نزدیک معبد دامبولا هستیم. دو سه کیلومتر در فرعی پیش رفتیم تا اینکه کومار پدال ترمز را فشرد و خودرو را در پارکینگ مجموعه دامبولا پارک کرد. کومار گفت کمی جلوتر باجه فروش بلیت است. قرار شد او در پارکینگ منتظر بماند تا ما برگردیم. بلیت خریدم و چیزی که اصلاً انتظارش را نداشتم، وجود 380 پله برای رسیدن به معبد بود!

MxI0LsVJUgFJej4sJVZxRLy98YrxXx3eZ99YmUSS.jpeg

تصویر شماره 24 -  برای رسیدن به معبد باید از 380 پله گذر می کردیم

با مشقت و در هوای نسبتاً گرم پله ها را بالا رفتیم تا به درب معبد رسیدیم. نمای مقابل معبد بسیار زیبا بود و اندک اندک چشمانمان داشت به جمال طبیعت زیبای سریلانکا روشن می شد. لحظاتی توقف کردیم تا نفسی چاق کنیم و از منظره لذت ببریم.

U3x7GQQUZ02MKoYhpupHAJJS3NAebyjMsMsCpBEe.jpeg

تصویر شماره 25 -  نمای مقابل درب ورودی معبد سنگی

 کفش ها را به کفشداری محقری که مقابل درب ورودی بود تحویل دادیم. رسید یا پلاکی برای تحویل کفش در کار نبود و باید هنگام بازگشت با اشاره بگوئیم کدام کفش برای ما است تا متصدی آنرا تحویل دهد! هزینه نگهداری هر جفت کفش 25 روپیه (0.13 دلار) بود.

ROBSZcgpL7SjYiNo5GODdLA0hQblInpCKlH1EYW2.jpeg

تصویر شماره 26 -  باید کفش ها را به کفشدای محقر معبد تحویل داده و با پای برهنه وارد معبد می شدیم

مجموعه تاریخی دامبولا یکی از مهمترین آثار باستانی سریلانکا است که در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است. غارهای موجود در مجموعه دامبولا مساحتی نزدیک به 2000 متر مربع را در بر میگیرند و در کل تعداد 153 مجسمه از بودا در این مجموعه وجود دارد. معبد در دل کوه قرار دارد و شبیه به غار است. البته نه از آن غارهای پیچ در پیچ و طولانی که در تصور اغلب ما است. به نظر می رسد فاصله بین دو سنگ غول پیکر که شبیه غار است تبدیل به معبد شده است. غار به پنج قسمت تقسیم شده و هر قسمت تبدیل به یک معبد شده است که همگی در یک راستا هستند. طول مجموعه حدود صد متر است و عمق و ارتفاع آن کم است. گفته می شود در زمان های قدیم فردی به نام Valagamba برای فرار از دست دشمنان هندی، به این غارها پناه می آورد و مدت 15 سال مخفی می شود. او تصمیم می گیرد برای تشکر از بودا، غار را تبدیل به معبد کند. سنگ بنای احداث این مجموعه توسط او گذاشته شد و مجموعه به مرور زمان گسترش یافت و به شکل فعلی در آمد. پس از او تبدیل غار به معبد در میان بودیست ها رایج شد.

با پای برهنه به مقابل ورودی رسیدیم و کلاه از سر برداشته و وارد شدیم.

lsSZCO7xAdhpbGdtb8t63pgSNtDmK2fOLrqjRDVt.jpeg

تصویر شماره 27 -  درب ورودی مجموعه معبد

معبد اول (غار اول) کوچک بود و طولی حدود ده متر، ارتفاعی حدود پنج متر و عمقی سه چهار متری داشت. تمام سقف و دیوار غارها دارای نقاشی های تاریخی است و هزاران بودای کوچک و بزرگ بر آنها نقش بسته است. این نقاشی ها حدود 2000 سال پیش کشیده شده اند و به مرور زمان در سلسله های مختلف بر تعداد آن افزوده شده است. 

yQCkRa3rUUvQboq5QKl8e3K3kbd0KMssWFM8kTrv.jpeg

تصویر شماره 28 -  معبد دوم (غار دوم) که از بقیه بزرگتر به نظر می رسید

معبد دوم (غار دوم) که از بقیه بزرگتر بود طولی حدود 50 متر داشت. سقف غار هنگام ورود، ارتفاعی حدود هفت متر داشت و در انتهای غار ارتفاع آن کاهش یافته و به یک متر می رسید. سقف همه غارها به شکل اریب بود. 

763ZkD5NZJDqfV8ihKHn12EBukEOsGVaT3IwLtmj.jpeg

تصویر شماره 29 -  معبد سوم (غار سوم) که در آن بودا با فیگورهای مختلف قرار داشت

معبد سوم (غار سوم) طولی حدود 25 متر داشت که مثل سایر غارها، بودا با فیگورهای مختلف در آن وجود داشت. معبد چهارم و پنجم بسیار کوچکتر از معبد دوم و سوم بودند. قطرات آب از سقف غارها به داخل می چکید و باعث شده بود زمین کمی لزجی شود و راه رفتن برایم توام با سختی باشد.

فیلم شماره 2- غار (معبد) سوم و دوم از مجموعه معابد دامبولا

داخل همه معابد به کرات روی تابلو هشدار داده شده بود که پشت کردن به بودا ممنوع است. مهدی لحظه ای غفلت کرد و پشت به بودا کرد و خواست از او عکس بگیرم که یکی از مراقبان غار نزدیکتر آمد و تذکر داد نباید پشت به بودا باشیم.

itHWcvaIV8lcwBo0GJB2DkjjMouXurMiSLOUvAnw.jpeg

نقشه شماره 4 -  نقشه معبد دامبولا

مقابل غارها یک ایوان با دو متر عرض وجود داشت و برای رفتن از یک غار به غار بعدی از این ایوان عبور می کردیم. هنگام خروج از مجموعه، از مقابل غار اول عبور می کردیم که دیدم فردی مشغول اجرای موسیقی سنتی سریلانکائی شده است.

yib7DqgyocFJAb4xOSoiD1vKw4XQzbiTdIfyMAJ5.jpeg

تصویر شماره 30 -  اجرای موسیقی سنتی در مقابل معبد اول (غار اول)

سه ساز شبیه طبل مقابل او بود و نوازنده با ترتیبی خاص و با یک شی بر روی طبل ها می نواخت. سبک موسیقی او را تا به حال نشنیده بودم، اما در نظرم چندان زیبا نمی آمد. دقایقی از نوازنده و اجرای موسیقی او فیلم گرفتم. شاید این فیلم بتواند گوشه ای از آنچه که ما در معبد دیده ایم را برای خوانندگان محترم سفرنامه تصویر کند:

فیلم شماره 3- اجرای موسیقی سنتی در مقابل غار اول معبد دامبولا

مهدی را نزدیک درب خروج دیدم. با هم خارج شدیم و مسیر کوهستانی مقابل معبد را ادامه دادیم. هوا گرم بود و یک بطری آب معدنی خنک یک لیتری از دستفروشان به 200 روپیه (حدود 1.1 دلار) خریدیم. قیمت این بطری آب در شهر 50 روپیه بود. قدم زنان فاصله چند صد متری معبد غارهای دامبولا تا معبد طلائی را طی کردیم. در مسیر، دو دستفروش چند جعبه چوبی معرق کاری شده که به اندازه یک کتاب بودند را در دست داشتند. یکی از جعبه ها را به مهدی دادند و گفتند اگر بتوانی درب جعبه را باز کنی، جعبه را به رایگان به تو می دهیم. جعبه به شکل پازل طراحی شده بود و اینگونه به نظر می رسید که درب ندارد و باید به شیوه ای معماگونه و با ترتیبی خاص درب آن را باز کرد. مهدی جعبه را گرفت و از ابتدا توافق کرد که اگر توانست جعبه را باز کند، دیگر آن را پس نمی دهد. مهدی مشابه این جعبه ها را دیده بود و آشنائی کامل با نحوه باز کردن آن داشت. بعد از کمی کش و قوس الکی، جعبه را باز کرد و با لبخندی توأم با شیطنت، به دستفروش ها گفت من مالک جعبه شدم!

2WHgeEzHbDbhO8mdDUBps7fYfvcMkQWVucjYUH1D.jpeg

تصویر شماره 31 -  جعبه های پازلی شکل

پیروزمندانه و با جعبه ای در دست، مسیر را ادامه دادیم و دستفروش ها که حسابی جا خورده بودند، دست از سر ما بر نمی داشتند و دنبالمان می آمدند. قیمت جعبه را ابتدا 30 دلار می گفتند ولی وقتی دیدند جدی جدی دارند جعبه را از دست می دهند، می گفتند فقط 5 دلار بدهید که ما ضرر نکنیم! مهدی که دید آنها نمی توانند دل از جعبه بکنند، جعبه را پس داد. حالا دستفروشان بودند که پیروزمندانه و جعبه در دست، خرامان به سمت معبد باز می گشتند.

9fxrryriNZMFQdjOmgcyOm4AhJWhSCdHhLf4v05O.jpeg

تصویر شماره 32 -  سالانه تعدادی از مردم بر اثر سقوط نارگیل جان خود را از دست می دهند

سراسر سریلانکا پوشیده از جنگل است و یکی از میوه هایی که درخت آن در این کشور بسیار فراوان یافت می شود نارگیل است. جالب است که هر سال تعدادی از مردم این کشور بر اثر سقوط نارگیل از بالای درخت بر سرشان جان خود را از دست می دهند. در برخی مناطقی که درخت نارگیل وجود دارد تابلوهایی با مضمون احتیاط در خصوص سقوط نارگیل وجود داشت. به نظرم مرگ با نارگیل بسیار خنده دار است!! فرض کنید روی اعلامیه طرف می نویسند مرحوم بر اثر تصادف با نارگیل به رحمت خدا رفت! به نظرم خیلی ضایعه!!!

سه تفنگدار هم به ما رسیده بودند و با هم مسیر را ادامه می دادیم. در مسیر پیاده روی به سمت معبد طلایی (گلدن تمپل)، مردی با لباس سنتی سریلانکائی با دو سبد حصیری بر روی زمین نشسته بود. نگاه مرد را دوست نداشتم. چشمانی خیره داشت و دندانهایش را بهم فشرده بود. اصولاً اهل قضاوت کردن آدم ها نیستم، اما واقعاً دست خودم نبود و از مرد مارگیر انرژی منفی می گرفتم. کار او اجرای نمایش با مار و ساز بود. با دیدن ما، سازی شبیه فلوت را بر دهان گذاشت و درب سبدها را برداشت. با نواختن ساز، مارها از سبد بیرون آمدند. نمایشی که همیشه در کارتون ها دیده بودم الان بصورت زنده در مقابلم در حال اجرا بود.

فیلم شماره 4- نمایش مار

ZEADt0Es8zIpntXo8BV5s4YSDjMj1Wy1tGVfxMa5.jpeg

تصویر شماره 33 - باید از این نگاههای خیره مارگیر می فهمیدیم قصد تَلَکه کردن ما را دارد!

مارگیر درب سبد مارها را بست و از کیسه کنارش یک مار بزرگ درآورد و به ما نشان داد. سپس از هر کداممان طلب 1000 روپیه کرد. یعنی برای اجرای یک نمایش مسخره که در مدت کمتر از 90 ثانیه!! اجرا کرده بود، جمعا 5000 روپیه (حدود27دلار) طلب کرد! ولی از آنجائی که فقط من و مهدی به مار دست زده بودیم، فقط ما قبول کردیم به او پول بدهیم. ابتدا مارگیر خوشحال شد که توانسته حداقل دو نفر را سرکیسه کند، اما وقتی اسکناس 50 روپیه ای در دست من دید!!! حسابی شاکی شد. من به عمد از 50 روپیه شروع کردم تا او را به 200 روپیه راضی کنم. مارگیر حسابی خودش را عصبانی نشان می داد و تلاش می کرد چهره در هم بکشد. من هم بیست روپیه - بیست روپیه روی مبلغ گذاشتم و در نهایت با 150 روپیه راضی اش کردم! (برای اجرای چنین نمایشی در سریلانکا پرداخت 200 -150 روپیه متعارف است). مهدی هم 200 روپیه(حدود 1 دلار) به او پرداخت کرد.

آقای مارگیر امروز با یک اصفهانی اصیل به خوبی آشنا شد!!

KvtxQmjTfdPcWBos37AOkeugCp7UpLE0t7WRLJkw.jpeg

تصویر شماره 34 -  گلدن تمپل

به معبد طلائی رسیدیم. ظاهراً معبد تبدیل به موزه بودا شده بود و درب اصلی معبد، همان ورودی موزه بودا بود. ما اصلا فرصت کافی برای بازدید از موزه در این شرایط نداشتیم و باید ادامه پلن امروز را اجرا می کردیم. خصوصاً اینکه جابجائی بین شهرها بسیار کند انجام می شد و این موضوع برایمان کمی غیر منتظره بود و باعث شده بود برنامه کمی کند پیش برود. مقابل معبد طلائی یک بتکده با گنبد طلائی قرار داشت که درب آن بسته بود.

aU1ziXOVm2gx2ClPX3de6XM0j50i5odHmVaXKXsL.jpeg

تصویر شماره 35 -  بتکده مقابل گلدن تمپل

معبد سنگی دامبولا در یک سوی کوه قرار داشت و معبد طلائی در سوی دیگر این کوه بود. ما ابتدا به معبد سنگی دامبولا رفتیم و سپس با پیاده روی خودمان را به معبد طلائی رسانده بودیم. اما حالا خستگی بر ما چیره شده بود و حال برگشتن نداشتیم. با کومار تماس گرفتم و از او خواهش کردم با خودرو به مقابل معبد طلائی بیاید تا ما سوار شویم. دقایقی بعد کومار با ون سفیدش آمد و ما از گرمای دامبولا به خنکای خودروی کومار پناه بردیم.

از سه تفنگدار پرسیدم کجا میخواهید پیاده شوید؟

جوابشان برایم خیلی غیر منتظره بود:

-ما تصمیم گرفتیم اگر شما قبول کنید در ادامه سفر با شما همراه باشیم و هزینه خودرو ای که شما اجاره کرده اید را Share کنیم!

-پس هتل چی میشه؟ یعنی می خواهید هتل را کنسل کنید؟

-ما هتل رزرو نکردیم!

-یعنی شما راه افتادید اومدید سریلانکا بدون اینکه هتل رزرو کرده باشید؟!!!!!!

-بله!

خدای من! باورش برایم سخت بود. شاید چون خودم تجربه اش را نداشتم باورش برایم سخت بود. مگر می شود سه نفر بلیت بخرند و همینطوری بدون رزرو هتل و بدون برنامه راه بیافتند و به مسافرت خارجی بروند؟! با پیشنهاد سه تفنگدار برای همراهی ما در ادامه سفر، حسابی آچمز شده بودم و نمی دانستم چه تصمیمی باید بگیرم.

D31WonoutAeweYCEnx1CjmBSRo2AyNtYbdh5heOX.jpeg

تصویر شماره 36 (از اینترنت) -  با پیشنهاد سه تفنگدار، در وضعیت غیر منتظره ای گرفتار شدم که تصمیم گیری را سخت می کرد

صحبتهایم با سه تفنگدار ادامه پیدا کرد و برنامه روزهای آتی را به آنها نشان دادم تا اطمینان پیدا کنم که آنها با پلن سفر من و مهدی مشکلی ندارند. از آنجائیکه مبالغ ورودیه سایت های مهم تاریخی و جاذبه های گردشگری سریلانکا گران است، مبلغ ورودیه جاذبه هایی که قرار بود برویم را به آنها گفتم تا از هزینه های تقریبی اجرای پلن سفر ما مطلع باشند. انگار جدی جدی تصمیمشان را گرفته بودند که همسفر ما باشند و گفتند با اجرای پلن ما مشکلی ندارند.

مهدی با همراه شدن آنها مخالفتی نداشت. از شما چه پنهان، من از سویی نگران بودم، چون شناختی از آنها نداشتم و فقط نصف روز بود که با آنها آشنا شده بودم. از سوی دیگر ته دلم راضی بود آنها با ما همراه شوند. زیرا سفر جمعی میتوانست لذت بیشتری برای ما به همراه داشته باشد و با پرداخت اشتراکی هزینه اجاره خودرو، به میزان زیادی در هزینه های سفر ما صرفه جوئی می شد. من و مهدی باید هر نفر 150 دلار برای اجاره خودرو (300دلار برای 6 روز) می پرداختیم. اما اگر آنها با ما همراه می شدند،  مبلغ 150 دلار به 60 دلار کاهش می یافت و این 90 دلاری که هر کدام از ما کمتر می پرداختیم برای ما که به قصد سفر اقتصادی به سریلانکا آمده بودیم صرفه جوئی خوبی بود.

از آنجائی که ممکن بود دوستان دیگرمان در این سفر همراهمان شوند، پیش از سفر با راننده توافق کرده بودیم که مبلغ اجاره خودرو برای کل ظرفیت خودرو باشد ، و اگر سه تفنگدار با ما همراه می شدند لازم نبود مبلغ بیشتری بپردازیم. در نهایت سه تفنگدار همسفر ما شدند تا تعداد نفرات گروه ما به 5 نفر افزایش پیدا کند.

از کومار درخواست کردم ما را به سیگیریا ببرد. خودرو شروع به حرکت کرد و ساعتی بعد خود را در نزدیکی صخره سیگیریا یافتیم. خودرو وارد جاده ای فرعی شد و کمی مسیر خاکی را ادامه داد تا به تاسیسات مدیریتی سایت تاریخی سیگیریا رسیدیم. کومار خودرو را کناری متوقف کرد و گفت پیاده شوید. او ادامه داد ما باید از صخره بالا برویم و در هنگام برگشت، از مسیری که با تابلو مشخص شده است، به پارکینگ خودروهای توریستی برویم.

W1KlGkwv1rfFkumN6gXMrcbFbQ9KEjqHUSP3cokb.jpeg

تصویر شماره 37 -  با دیدن این تابلو باید مسیر را به سمت پارکینگ خودروهای توریستی تغییر می دادیم

 

صخره و منطقه تاریخی سیگیریا (Ancient City of Sigiriya)

قیمت بلیت: بزرگسالان 30 دلار/ کودکان 6 تا 12 سال 15 دلار/ کودکان زیر شش سال رایگان

ساعت کار: همه روزهای هفته از 7 صبح لغایت 17:30

آدرس: Ancient City of Sigiriya, Sigiriya, Sri Lanka

OVsBQH3O6yZmWusiZih98Q0GMbUKoH3F1Ef1Alxo.jpeg

تصویر شماره 38 -  بلیت مجموعه تاریخی سیگیریا

nGPwyrpxlJs1klG6lqsMKVOHCTSpJbwAhj1IsBGF.jpeg

نقشه شماره 5 -  موقعیت صخره سیگیریا در منطقه

به کانتر رفته و بلیت خریدیم. خوشبختانه هم روپیه و هم دلار قبول می کردند. بلیت خریدیم و به موزه رفتیم. اگر شما به سیگیریا رفتید، توصیه می کنم بازدید از موزه را از برنامه بازدید خود حذف کنید! چون جز وقت تلف کردن چیزی عایدتان نمی شود.

toVh19WF6nMYnNrGHsXnQNOrBFmi3b5gXn1rQDYI.jpeg

تصویر شماره 39 -  صخره سیگیریا و آثار به جای مانده از قدیمی ترین باغ های زمین در مقابل آن

از موزه بیرون آمدیم و به سمت صخره سیگیریا حرکت کردیم. از کانتر بلیت و موزه، تا صخره سیگیریا حدود یک کیلومتر فاصله است که باید بصورت پیاده طی می کردیم. سیگیریا یک قطعه سنگ بسیار بزرگ است که هم روی آن و هم مقابل آن آثار تاریخی وجود دارد. صخره با شکوه سیگیریا که روی آن قلعه تاریخی سیگیریا قرار گرفته است، مهمترین و معروف ترین جاذبه گردشگری سریلانکاست. ارتفاع صخره حدود 200 متر و بالای آن فضائی کوچکتر از یک زمین فوتبال است که ویرانه های قلعه تاریخی سیگیریا در آن قرار دارد. قلعه در سال 477 بعد از میلاد (حدود 1500 سال پیش) ساخته شده است. سیگیریا بعنوان میراث جهانی در یونسکو به ثبت رسیده است.

3C8oCPdzu9jVtQzlNh5eiD05OHnEz2o76eCkFZ3M.jpeg

تصویر شماره 40 -  برای رسیدن به صخره باید مسیری حدود دو کیلومتر را پیاده طی می کردیم

در مسیر پیاده روی تا صخره سیگیریا، از قدیمی ترین باغ های موجود روی کره زمین عبور کردیم. در این مسیر بخش هایی با تابلوی View point مشخص شده که مکان خوبی برای عکسبرداری و تماشای صخره سیگیریا است. در ویو پوینت ها می توانستیم از زاویه ای زیبا سیگیریا را ببینیم.

hq9e75IbmoqWHJhqmRg8PjKlXfLREmckYLbrZHSX.jpeg

تصویر شماره 41 -  در طول مسیر از میان آثار باقی مانده از قدیمی باغ های زمین عبور می کردیم

صعود از 1200 پله ای که ما را به بالای صخره سیگیریا می رساند، کاری بس دشوار بود. صبح هم برای بازدید از دامبولا حدود 400 پله را بالا رفته بودیم و حسابی خسته بودیم. به این خستگی، بیش از 36 ساعت بی خوابی یا کم خوابی را اضافه کنید تا حال من را درک کنید. اما با همه خستگی، دیدن مناظر پای صخره و باغ های قدیمی، برای من انرژی بخش بود. هر وقت احساس خستگی می کردم، به خودم یادآوری می کردم الان دقیقاً در میانه یکی از بهترین سفرها و آرزوهایم قرار دارم و هفته آینده، تمام این زیبائی ها برای من خاطره خواهد شد. خاطره ای که شاید فرصت تکرار آن را تا پایان عمر نداشته باشم. با فکر کردن به این موضوعات، بدنم از حالت Low Battery خارج می شد! و انگار روحی تازه در کالبدم دمیده می شد و با انرژی مسیر را ادامه می دادم.

8fwwyZxWrILs0GgSGcd8Xi4HdUDUOGDy2SMvvKdw.jpeg

تصویر شماره 42 -  نمای پشت دیوار آینه که در مسیر پله ها قرار دارد

در مسیر پله ای فتح صخره سیگیریا، دیواری وجود دارد که به "دیوار آینه" معروف است و به رنگ نارنجی است. در گذشته به جهت صیقل کاری هنرمندانه این دیوار، نور در این دیوار کاملاً بازتاب داشته است. راست یا دروغش را نمی دانم، اما گفته می شد این دیوار آنقدر صیقلی بوده که میتوانسته کارکردی شبیه آینه داشته باشد. اما به مرور با لمس کردن دیوار توسط بازدیدکنندگان و یادگاری نویسی روی آن و همچنین وضعیت آب و هوایی منطقه، این قابلیت آینه ای دیوار تقریباً از بین رفته و اکنون فقط کمی براق است.

HWbnI4r8y6AlKHZ8zsPxEorTHEhYeTtd0tJaiOS0.jpeg

تصویر شماره 43 -  بخش پای شیر که در قدیم ورودی قلعه سیگیریا بوده است

در ادامه مسیر با محوطه ای روبرو شدیم که در آن دو پای شیر بر روی صخره حجاری شده بود و پلکان از میان دو پای شیر به سمت بالا ادامه پیدا می کرد. این پاهای شیر در گذشته ورودی قلعه سیگیریا بوده است و در مقابل آن، محوطه ای قرار دارد که برای استراحت بین راه مناسب است. وقتی به اینجا رسیدیم، بخش اعظم پله ها و مسیر دسترسی به بالای صخره طی شده و شاید تنها حدود 200 پله از 1200 پله مانده بود که به بالای صخره برسیم. کمی استراحت کرده و نفسی چاق کردیم. از تانکر آب بهداشتی و قابل شرب موجود در اینجا کمی آب نوشیدیم. آب کیفیت چندان مناسبی نداشت و چون ذخیره آب ما تمام شده بود، مجبور بودیم از آن بنوشیم. وضعیت بهداشتی آبخوری به شکلی بود که ابتدا خواستم تشنگی را تحمل کنم و از آنجا آب ننوشم، اما طاقت نیاوردم. اگر قصد سفر به سریلانکا را دارید، مجبورید مثل ما مقداری سطح استانداردهای خودتان را کاهش دهید و برای تمیزی خیلی وسواس به خرج ندهید.

Ow4R35rxOxTTAZzdlazHgxLJL7bcbpT32wECsSNy.jpeg

تصویر شماره 44 -  آب خوری در بخش پای شیر قرار دارد

قلعه بالای صخره، در اصل کاخ یکی از پادشاهان سیلان بوده که به جهت موقعیت خوب صخره و دست نیافتنی بودن آن برای دشمنان، بعنوان محل احداث کاخ در نظر گرفته شده است. اکنون جز ویرانه ای از کاخ باقی نمانده و عملاً در بالای صخره، چند ویرانه وجود دارد. با ایستادن در کنار بقایای کاخ، منظره زیبائی از سریلانکا که از این بالا دیده می شد را میهمان نگاهمان کردیم.

91fAuN3BCTma3MvTXcYpzdSFpuLNc77j342VJpyP.jpeg

تصویر شماره 45 -  ویرانه های قلعه سیگیریا بر روی صخره

دقایقی در بالای صخره سیگیریا به تماشای مناظر شگفت انگیز و یکپارچه سبز سریلانکا نشستیم. همچون کوهنوردی که قله قاف را فتح کرده باشد، خوشحال و خسته، دلشاد بودم که یکی از آرزوهایم را فتح کرده ام.

کار ما برای امروز تقریباً به پایان رسیده بود. یعنی سفر طبق پلن پیش رفته بود و برنامه های امروز -که شامل بازدید از معبد دامبولا و صخره سیگیریا بود- انجام شده بود و حالا باید به پائین باز می گشتیم تا به شهر پولونارووا که نخستین هتلمان را در آنجا رزرو کرده بودیم برویم. بر خلاف مسیر بالا آمدن از پله ها که حدود دو ساعت طول کشید، پائین آمدن از پله ها در بیست دقیقه انجام شد.

7vVNsaBXNuLvkZtwwC21duRpxd7JmA4c4rNjH142.jpeg

تصویر شماره 46 -  ویرانه های قلعه سیگیریا بر روی صخره

پائین تر از پای شیر، تابلوی کوچکی وجود داشت که جهت فلش آن، مسیر پارکینگ خودروهای توریستی را نشان می داد. مسیر را پیش رفتیم تا به کومار و خودرویش رسیدیم.

Kf92SwzVfOuETSP2g2mx24IlZW16QQk1xKmZvFjU.jpeg

نقشه شماره 6 -  نقشه سایت تاریخی سیگیریا

عصر شده بود و انرژی ما واقعا تحلیل رفته بود. سوار خودرو شدیم تا به شهر پولونارووا و هتلی که رزرو کرده بودیم برسیم. در ادامه مسیر یک فست فود دیدیم و ناهار و شام را یکی کرده و پیتزا سفارش داده و میل کردیم. مجدداً حرکت کردیم؛ فاصله سیگیریا تا پولونارووا زیاد نبود و طبق نقشه فقط 57 کیلومتر فاصله داشتیم، اما هوا بارانی شد و طی کردن این مسیر بیش از 3 ساعت طول کشید.

qDUJ7t5AfDSV6Uktkh2x67XCbJx8kyteGmgZoxdJ.jpeg

تصویر شماره 47 -  پس از ساعت ها به هتل Pharo Lake در پولونارووا رسیدیم

به شهر پولونارووا و هتل Pharo Lake رسیدیم. من و مهدی اتاقمان را تحویل گرفتیم. هتل اتاق خالی برای سه تفنگدار نداشت و قرار شد کومار آنها را به یک هتل دیگر ببرد. با کومار قرار گذاشتیم فردا 9 صبح به دنبالمان بیاید.

تحویل گرفتن اتاق همانا و سرد شدن بدن من و شروع شدن لرز شدید همان! در آن گرمای استوایی سریلانکا، کاپشن پوشیدم و زیر پتوی تخت رفتم، کولر گازی را هم روشن کردم تا باد گرم بزند، ولی افاقه نمی کرد و بدنم مثل بید می لرزید. نیم ساعتی این وضعیت ادامه پیدا کرد تا کمی لرز بدنم افتاد. از تخت پائین آمدم تا لباسم را عوض کنم. موقع تعویض لباس متوجه شدم روی ساق پای چپم یک خون مردگی به اندازه 4*4 سانت ایجاد شده و جای نیش حشره روی خون مردگی پیدا بود. حشره مرا دو بار نیش زده بود و من اصلا متوجه نشده بود. جای هر نیش 3 سوراخ داشت که شبیه مثلث بود. شبیه نیش زالو یا رتیل! تازه یادم افتاد من قرار بود در تهران لوسیون دور کننده حشرات بخرم و فراموش کرده بودم. با یکی از دوستان پزشکم در واتساپ تماس گرفتم و ایشان پس از کمی راهنمائی، تاکید کرد حتما برای معاینه به پزشک مراجعه کنم. اما کو دکتر در این وقت شب؟ نزدیکترین مرکز درمانی کلی با ما فاصله داشت. کومار هم پاسخگوی تلفنش نبود که از او بخواهیم ما را به مرکز درمانی ببرد و ظاهراً خواب بود. قرار شد من بخوابم و مهدی که کمتر خسته بود، حواسش به من باشد که یک وقت در خواب حالم بد نشود. نیمه شب بیدار شدم و دیدم خُر و پُف مهدی به راهه و طفلکی از خستگی همانطور نشسته خوابش برده است.

pSWtmVZyD1mFpsgS89GbXyZ71hF0JWwgvxifXr84.jpeg

تصویر شماره 48 -  محوطه هتل Pharo Lake در پولونارووا

به محوطه هتل رفتم و دیدم چند توریست دارند با دو تا فیل که پشت فنس های هتل ایستاده اند، بازی می کنند و فیلم می گیرند. با هر حرکت ناگهانی فیل، توریست ها می ترسیدند و عقب می پریدند. فیل ها هم گاهی شاخ و برگ درختان کنار هتل را می خوردند و گاهی خرطومشان را از بالای فنس ها داخل می کردند و میوه از توریست ها می گرفتند. صحنه جالبی بود و خیلی دوست داشتم از آن لحظات فیلمی داشتم. اما در آن شرایط جسمی اصلاً به عکس و فیلم فکر نمی کردم و فقط خوشحال بودم که حالم بهتر شده و هنوز زنده ام! مجدداً به اتاق برگشتم و پتو را دور خودم پیچیدم و خوابیدم.

***********************

 چرا سریلانکا برای مسافرت انتخاب شد؟

 به هزار و یک دلیل سریلانکا را به عنوان مقصد سفرمان انتخاب کردیم!

1- سریلانکا دارای طبیعتی کم نظیر است. همانطور که پیشتر عرض کردم همه خوبان طبیعت خدا در سریلانکا جمعند. از جنگل های متراکم گرفته تا آبشارهای بسیار زیبا و جاده های رویایی. از سواحل زیبای کارت پستالی گرفته تا لاک پشت های گوگولی مگولی که در همین سواحل زیبا مشغول شنا هستند. سواحلی که میشه در آن ریلکس کرد و لذت برد.

2-در این کشور خبری از دود و دم نیست و می توانستیم چند روزی هوای پاک به ریه تزریق کنیم!

j8ASprryDU4ptJes237KCdQZaHdrpC3CJvuwIQs9.jpeg

تصویر شماره 49 -  به هزار و یک دلیل سریلانکا بعنوان مقصد این سفر انتخاب شد

3- این کشور دارای آثار تاریخی فراوانی است. برای من و مهدی که به دیدن آثار تاریخی علاقه داریم این کشور یه مقصد خوب محسوب می شد.

4-برای من که عاشق حیات وحشم، امکان انجام سافاری حیات وحش وجود داشت و می توانستم بسیاری از گونه های جانوری را در سافاری پارک ملی یالا ببینم.

5-تجربه لذت بخش سفر با قطارهای قدیمی در یکی از زیباترین مسیرهای ریلی دنیا چیزی نبود که بتوانم به آسانی از آن بگذرم. آن هم سفر با قطاری با درب های باز!

6-دیدن صخره معروف سیگیریا به تنهایی می تواند یک دلیل مناسب برای سفر به این کشور باشد.

7-امکانات و فضای انجام ورزش های آبی در این کشور فراهم است و برای علاقمندان به این گونه فعالیت ها، می تواند انگیزه مناسبی برای سفر به این کشور باشد.

.

.

.

1000- یکی دیگر از دلایلی که می تواند این کشور را تبدیل به مقصدی ایده آل برای ما ایرانیان کند، شیوه آسان دریافت ویزای این کشور است.

اگر هنوز با هزار دلیلی!! که در بالا گفتم، قانع نشده اید به این کشور سفر کنید؛ شاید با دلیل هزار و یکم کوله را ببندید:

1001- این کشور یک مقصد ارزان است.

 

با تمام مزایایی که این کشور دارد، در صورتی که به دنبال موارد زیر هستید به سریلانکا سفر نکنید:

  • 1-اگر به دنبال یک مقصد با شهرهای مدرن و خیلی لوکس هستید.
  • 2-اگر به دنبال یک مقصد با جامعه ای منظم و برنامه ریزی دقیق هستید.
  • 3-اگر به دنبال یک مقصد با آب و هوای سرد و امکان انجام ورزش های زمستانی هستید.
  • 4-اگر به دنبال یک مقصد با خودروهای لوکس و ترانسفر بین شهری آسان هستید.

در سریلانکا چه فعالیت هایی می توان انجام داد؟

سفر به سریلانکا اگر توام با برنامه ریزی و انتخاب فعالیت های مورد علاقه باشد، می تواند تبدیل به یکی از بهترین سفرهای عمر هر کسی شود. در اینفوگراف زیر، مهمترین فعالیت هایی که می توان در سریلانکا انجام داد لیست شده است. انتخاب فعالیت از لیست زیر، کاملاً بستگی به علایق شخصی و سابقه سفرهای هر شخص دارد. علاقه داشتم برای تک تک موارد زیر آدرس محل انجام و توضیحات بیشتری خدمت خوانندگان محترم ارائه نمایم. اما بنا بر اصل خلاصه نویسی و اینکه با درج این میزان توضیحات خواندن سفرنامه از حوصله خارج خواهد شد، از توضیحات اضافی اجتناب می کنم.

YOrkM69fL1G6QPZR7SW48fQaXhX3sN3s1EWKQyQ5.jpeg

تصویر شماره 50 -  اینفوگراف فعالیت های قابل انجام در سریلانکا

نکته مهم: نظر به گرفتاری های زندگی کارمندی، ما قصد داشتیم این سفر را در تعطیلات و با اخذ کمترین مرخصی انجام دهیم. از این رو مجبور بودیم برنامه های سفر را فشرده کنیم تا بتوانیم از تمام جاذبه های مد نظرمان در شش روز بازدید کنیم. اجرای پلن سفر ما برای گردش در سریلانکا دشوار و خسته کننده است. پیشنهاد می کنم خوانندگان محترم برای اجرای چنین برنامه ای، هشت تا نه روز زمان در نظر بگیرند تا سفر با لذت بیشتری همراه باشد.

آیا برای سفر به سریلانکا باید ویزا بگیریم؟

بله! برای سفر به این کشور باید ویزا دریافت کنیم. اخذ ویزای این کشور ساده است. سه راه برای دریافت ویزای این کشور وجود دارد:

O55n90jrzoZDLw6UmQk0Y3MJBidkaJj9XoNMv0qO.jpegتصویر شماره 51 -  سه روش برای دریافت ویزای سریلانکا وجود دارد

1- اخد ویزای فرودگاهی (On Arrival) (هزینه صدور 40 دلار)

شما می توانید پاسپورت خود را بردارید و به این کشور سفر کنید و در فرودگاه ویزا دریافت نمائید. من تا به حال نشنیده ام کسی هنگام دریافت ویزای فرودگاهی به مشکل بر بخورد. ولی با وجود اینکه این کشور برای صدور ویزای فرودگاهی سخت گیری نمی کند، ما راه دوم که مراجعه به سفارت بود را انتخاب کرده و ویزا را در تهران گرفتیم. 

Ky3B7GxDaQYerSrYwtqJoPEEQNqS7xKHwnmXz1Tj.jpeg

تصویر شماره 52 -  صف دریافت ویزای بدو ورود (فرودگاهی) در فرودگاه باندرانایکی

2- مراجعه به سفارت سریلانکا در تهران (هزینه صدور 35دلار)

مدارک لازم برای دریافت ویزا: 

برای دریافت ویزا مدارک فوق را آماده کنید و به سفارت تحویل دهید. نیازی به مراجعه قبلی و اخذ وقت نیست. اگر گروهی سفر می کنید، یک نفر از اعضای گروه می تواند برای ویزای همه گروه اقدام نماید و نیازی به مراجعه تک تک افراد به سفارت نیست. برای هر فرد باید فرم جداگانه تکمیل و ارائه شود. برای پر کردن فرم ویزا، نام و آدرس و تلفن تمام هتل هایی که خواهید رفت نیاز خواهید داشت. همچنین ارائه آدرس و تلفن محل کار و منزل تمامی افرادی که قصد دریافت ویزا را دارند نیز لازم است.

NjdHdJEZrtG7pm2SJLPbjLeBxYqcgSMo6jxU0lEF.jpeg

تصویر شماره 53 -  ویزای سریلانکا

صدور این ویزا هفت روز کاری زمان می برد و ویزا به شکل برچسب نیست، بلکه یک مهر در پاسپورت شما درج می شود که روی آن تمبر الصاق می گردد. سریال و سایر اطلاعات ویزا با قلم روی آن نوشته می شود. علی رغم اینکه ما از طریق سفارت درخواست ویزا دادیم و انتظار داشتیم ویزای مولتی چندماهه به ما بدهند، ویزای ما بصورت سینگل ده روزه صادر شد.

سفارت جمعه و شنبه تعطیل است ولی سایر روزهای هفته از ساعت 8:30 لغایت 15:30 می توانید برای تحویل مدارک مراجعه نمائید.

آدرس سفارت: تهران - خیابان ولیعصر - مقابل نیایش - خیابان اسفندیار - پلاک 62   تلفن: 88781163-021

 3-اخذ ویزای الکترونیکی (هزینه صدور 35 دلار)

با استفاده از این لینک می توانید برای دریافت ویزای الکترونیکی اقدام نمائید. اما توجه داشته باشید برای پرداخت وجه صدور این نوع ویزا، باید کارت بانکی بین المللی داشته باشید.

ZTU6tF6fQsC899VeNgCwLEKogVwiVUny9XnSxill.jpeg

تصویر شماره 54 -  صفحه اصلی سایت درخواست ویزای سریلانکا

توضیح مهم: اگر قصد استفاده از پروازهای ایرعربیا را داشته باشید، برای توقف های زیر 12 ساعت در فرودگاه شارجه، نیازی به دریافت ترانزیت نیست. ولی اگر توقف شما در فرودگاه شارجه بیش از 12 است، باید ویزای ترانزیت اخذ نمائید. لطفا هنگام رزرو بلیت به این موضوع توجه نمائید.

 

 

 ***********************