سفری خاطره انگیز به ازمیر، آلاچاتی، چشمه و استانبول

4
از 23 رای
سفرنامه نویسی لست‌سکند - جایگاه K دسکتاپ
سفری خاطره انگیز به ازمیر آلاچاتی چشمه و استانبول
آموزش سفرنامه‌ نویسی
19 شهریور 1401 17:00
30
43.7K

تازگیا فهمیدم هرچی بیشتر سفر بری بیشتر دلت سفر میخواد ! سه ماه بیش تر از سفر آخرم به گرجستان و شهر تفلیس نگذشته بود که عجیب دلم سفر میخواست ولی با توجه به گرونی های اخیر و کم شدن ارزش پول ما در برابر دلار تقریبا رویای سفر داشت غیرممکن میشد. با چک کردن پرواز ها سرگرم بودم که دیدم برای تاریخ 18 خرداد پرواز تهران به ازمیر با هواپیمایی قشم قیمتش 3 میلیون هست ، پنج سال پیش استانبول رفته بودم و ترجیحم بر این بود شهرای دیگه ای از ترکیه رو بببینم. بنظرم قیمتش بد نبود و سریع دو تا بلیط هواپیما به مقصد ازمیر خریدم. 5 روز تا شروع سفر باقی مانده بود و من در تلاش برای چیدن یک برنامه ی فوق العاده بودم حتی بلیط برگشت هم نگرفتم که حسابی از سفر لذت ببرم و ببینم کی دوست دارم که برگردم خوبیه کشور ترکیه همینه که تا 90 روز ویزا نمیخواد و از این بابت راحتی. 

با کمی سرچ کردن متوجه شدم شهر زیبای چشمه در یک ساعتی ازمیر قرار داره و آلاچاتی هم در فاصله ی 10 دقیقه ای چشمه! چی از این بهتر. یکم در مورد آلاچاتی و چشمه سرچ کردم دیگه عجیب وسوسه شدم. بسیار زیبا بودن. بعد از خرید بلیط و پرداخت عوارض خروج از کشور با پاسپورت و کارت ملی به صرافی رفتیم و نفری 300 دلار به نرخ مسافرتی که 27 هزار تومان بود خریدیم. برای رزرو هتل از سایت بوکینگ استفاده کردم. پر از هتل و هاستل های مختلف با قیمت های متفاوت. من دسترسی هتل برام خیلی مهم بود اینکه نزدیک به ایستگاه مترو و اتوبوس باشه تا بتونم در هزینه ها صرفه جویی کنم.

هتل چشمه و ازمیر و از سایت بوکینگ رزرو کردم و پرداخت در محل زدم. برای شهر چشمه دو شب هتل یایلا رو رزرو کردم که 42 دلار شد با صبحانه برای دو نفر.برای ازمیر هم دو شب هتل آنتیک هان و رزرو کردم که 51 دلار شد با صبحانه ! هنوز برای استانبول فکری نکرده بودم.

روز موعود فرا رسید 18 ام ساعت 8 شب به فرودگاه امام رسیدیم ...فرودگاه خیلی خیلی خلوت بود...تا حالا فرودگاه امام و انقد خلوت ندیده بودم.

11 (2).jpg
 فرودگاه خلوت امام

 پرواز که قرار بود ساعت 11 بپره نمیدونم چرا ولی یک ساعت تاخیر داشت و بلخره پرید. پرواز خوبی بود و خیلی راحت ساعت 3 شب به فرودگاه ازمیر رسیدیم. فرودگاه بزرگی بود با اینکه ازمیر سومین شهر بزرگ ترکیه هست ولی فرودگاهش حتی از فرودگاه امام هم بهتر بود!

2.jpg
پذیرایی هواپیمایی قشم

به محض رسیدن به فرودگاه چون لیر همراه نداشتم مجبور به چینج دلار در فرودگاه شدم که نرخ خیلی بدی داشت و اصلا پیشنهاد نمیکنم تقریبا به ازای هر دلار 2 لیر ضرر کردم ولی چاره ای هم نداشتم. صرافی های بیرون به ازای هر دلار 16 لیر میدادن ولی فرودگاه ازمیر 14 لیر!

بعد از چینج پول در فرودگاه به باجه ی خرید سیمکارت از شرکت ترکسل رفتم و یک سیمکارت به قیمت حدودا 300 لیر خریدم که 20 گیگ اینترنت هم داشت و در طول سفر برام عالی بود. بهتون پیشنهاد میکنم در ترکیه حتما سیمکارت بگیرید بخصوص اینکه سیستم حمل و نقل ترکیه به گوگل مپ وصله و راحت میتونید مسیریابی کنید.

بعد از خرید سیمکارت از فرودگاه خارج شدم و جلوی درب فرودگاه ایستگاه اتوبوس های هاواش و پیدا کردم. اتوبوس های هاواش به مقاصد مختلفی میرفتن. بعضیاشون میرفتن داخل ازمیر. بعضی به شهرای مختلف. من میخواستم با اتوبوس های هاواش به شهر چشمه که در یک ساعتی ازمیر بود برم.  هاواش ها هرروز و در ساعات مختلف به شهر چشمه میرفتن که عکس برنامه ی اتوبوس ها رو براتون میذارم. حدودا ساعت 4 صبح بود و اولین اتوبوس ساعت 6 و نیم صبح از فرودگاه ازمیر به شهر چشمه حرکت میکرد پس دو ساعتی در فرودگاه چرت زدیم تا ساعت 6 و نیم شد و دوباره جلوی درب رفتیم و منتظر اتوبوس موندیم.

3.jpg
برنامه ی اتوبوس های هاواش فرودگاه ازمیر

بعد از ده دقیقه تاخیر اتوبوس هاواش چشمه رسید که خیلی تمیز و نو بود و تنها مسافراش ما بودیم. انگار اتوبوس اختصاصی بود. جاده ی خیلی قشنگی داشت و یک طرف دریا و یک طرف جنگل بود. با پرداخت نفری 80 لیر از فرودگاه ازمیر به اتوگار چشمه ( ترمینال )  رسیدیم.

4.jpg
جاده ی ازمیر به چشمه

همونطور که بالاتر گفتم خوبیه ترکیه اینه که سیستم حمل و نقلش به گوگل مپ وصله و با زدن مبدا و مقصد بهت میگه چطور میتونی با اتوبوس یا مترو به مقصدت برسی. بعد از اینکه از هاواش پیاده شدیم مقصد که هتل یایلا بود و زدم ولی اتوبوس یک ساعت طول میکشید تا بیاد و دیدم فاصله هم کمه و فقط 15 دقیقه پیاده راهه پس شروع کردیم به پیاده روی تا هتل. هوا فوق العاده بود انگار که نوازشت میکرد.

من فقط یه چمدون کوچیک داشتم بخاطر همین موقع پیاده روی خیلی اذیت نشدم. بعد از 15 دقیقه به هتل رسیدیم که حدود ساعت 8 بود هتل خیلی قشنگی بود بیش از حد انتظارم عالی بود. هتل با چای و آب از ما پذیرایی کردن و ساعت 9 اتاق و بهمون تحویل دادن. اتاق با سه تا تخت ...یکی هم بیشتر. بالکن و ویو عالی داشت.

5.jpg
اتاق هتل

با خوراکی هایی که از ایران برده بودیم ناهار و خوردیم و تا ساعت 4 عصر خوابیدیم. بعد به سمت ساحل چشمه پیاده روی کردیم. از هتل یایلا تا ساحل کلا 5 دقیقه بود. خیابان معروف چشمه که سنگ فرش بود و پر از کافه رستوران و مغازه های لباس فروشی خیلی قشنگ بود و به ساحل منتهی میشد. در همانجا قلعه ی معروف هم بود که در زمان عثمانی ها ساخته شده بود و در سال 2020 به طور آزمایشی در لیست آثار جهانی یونسکو قرار گرفته.راستش من از قلعه بازدید نکردم و بنظرم کار درستی بود چون کشور خودمون منبع غنی تاریخ هستش و چشممون سیره از دیدنش.

تصویر 6 : 

ساحل چشمه
ساحل چشمه
ساحل چشمه
 ساحل و قایق ها

در آن جا پر بود از مغازه های فروش سوغاتی و نمادهای شهر چشمه و آلاچاتی که بیشتر توربین های کوچولو بودن قیمت هاشون هم ارزون بود از 10 لیر شروع میشدن.

izm.jpg
سوغاتی

در این شهر خیلی باد میومد به همین خاطر هوا فوق العاده بود. تمیز و خنک.  پر بود از توریست به خصوص آلمانی. دو روزی که در شهر چشمه بودم اصلا توریست ایرانی ندیدم. بعد از گشت و گذار و خوردن شام به هتل برگشتیم.  صبح روز بعد ساعت 8 بیدار شدیم و به صبحانه ی هتل رفتیم که در فضای باز به صورت سلف سرو میشد. صبحانه عالی بود بورک ، سوسیس ، انواع زیتون و ....فضای بیرونی هتل هم عالی بود و حس خیلی خوبی داشت

حمل و نقل در چشمه با تاکسی و دلموش هست. شهر کوچیکیه و واقعا نیازی نیست تاکسی بگیرید با دلموش هم عالیه. دلموش ها از کل شهر چشمه میگذرن و همه ی خیابونا ایستگاه دارن و بعدش میرن سمت آلاچاتی. بعد از صرف صبحانه به سمت ایستگاه دلموشی که نزدیک هتل بود رفتیم و سوار دلموش های چشمه به آلاچاتی شدیم کرایه هم نفری 15 لیر بود.

9.jpg
صبحانه ی هتل

در مرکز آلاچاتی از دلموش پیاده شدیم. با اینکه حدود ساعت 12 ظهر بود ولی هوا عالی بود انگار که صورتت و نوازش میکرد. کل شهر آلاچاتی دیدنی هست و فقط باید پیاده راه برید. خونه های رنگی ، میز و صندلی های رنگی و پر از حس و حال قشنگ. 

شهر آلاچاتی
شهر زیبای آلاچاتی

پر بود از توریست های کشور مختلف. پر از کافه و مغازه های لباس فروشی که انصافا لباس های قشنگی داشتن و به نسبت قیمت شون بالا بود ولی لباس هایی که اونجا دیدم و هیچ جا دیگه ندیدم حتی استانبول.

کافه های آلاچاتی
کافه های آلاچاتی
کافه های آلاچاتی
کافه های آلاچاتی

همونجا در مرکز شهر آلاچاتی با کمی پیاده روی به توربین میرسید که کمی بالاتر قراردارند آلاچاتی خیلی باد میوزه به همین خاطر توربین هاش نماد این شهر هستن و اکثر صنایع دستی این شهر به شکل توربین هستن. حدودا سه ساعت زمان نیاز دارید تا حسابی از دیدن این شهر لذت ببرید. وقتی تو کوچه های آلاچاتی راه میری به هیچی فکر نمیکنی هیچ دغدغه ای نداری جز دیدن و لذت بردن. بعد از گشت و گذار در این شهر در همان ایستگاهی که از دلموش سوار شده بودیم دوباره سوار دلموشی که روش نوشته بود چشمه شدیم و بعد از حدود ده دقیقه در ایستگاه جلوی هتل مون پیاده شدیم.

چشمه و الاچاتی شهرهای کوچیکی هستن و نگران گم شدن تو این شهر نباشید فقط کافیه سوار دلموش های چشمه بشید در مسیر به اکثر نقاط شهر سر میزنن و مسافر سوار و پیاده میکنن. به هتل برگشتیم و از همون لحظه ای که از الاچاتی برگشتم دلم برای این شهر تنگ شد. کمی استراحت کردیم و دوباره به ساحل شهر چشمه رفتیم و عکس های روز اخر و گرفتیم.

شهر چشمه
نمایی از شهر چشمه
ساحل چشمه
ساحل چشمه

به سمت ازمیر

صبح روز بعد پس از صرف صبحانه ی هتل و چک اوت به ایستگاه اتوبوس چشمه سیاحت که دقیقا در خیابون اصلی شهر چشمه که به ساحل اصلی میرسه قرارداشت رفتیم و بلیط برای ازمیر خریدیم نفری 50 لیر.

15.jpg
 بلیط اتوبوس چشمه به ازمیر

هر نیم ساعت از چشمه به ازمیر اتوبوس هست. اتوبوس در مسیر از الاچاتی هم رد میشه و مسافرای اونجا هم سوار میکنه و بعد به سمت ازمیر حرکت میکنه.

16.jpg
درجاده به سمت ازمیر

اتوبوس خوبی بود با تعداد صندلی های زیاد، چمدون ها رو میگیرن و در قسمت بار میذارن ولی شماره یا چیزی نمیدن اگر در ایستگاه اول پیاده نشدید حواستون باشه کسی چمدوناتون و اشتباهی برنداره چون هیچکس مسئولیتی قبول نمیکنه. خلاصه بعد از حدود 1 ساعت به ازمیر رسیدیم و ما در ایستگاه Fahrettin Altay  که در مجاورت مترو قرار داشت پیاده شدیم و وارد ایستگاه مترو شدیم. میخواستم ازمیر کارت بخرم که مثلا در هزینه ها صرفه جویی بشه ولی گیشه ی بلیط فروشی تعطیل بود و به مامور مترو گفتم و گفت فقط میتونید کارت تک سفره بخرید و بعد خودش برام یه کارت خرید که دو بار میشد ازش استفاده کرد و چون ما دونفر بودیم همون بار اول تموم شد قیمتش هم 28 لیر شد

17.jpg
مترو ازمیر

سوار مترو شدیم و در ایستگاه cankaya پیاده شدیم و بعد از حدود 5 دقیقه پیاده روی به هتل آنتیک هان رسیدیم. هتل ما در مرکز شهر قرار داشت و در نزدیکی بازار. در محله ی خیلی شلوغ. هتل انتیک هان از سایت بوکینگ برای دو شب با صبحانه برای دو نفر به مبلغ 51 دلار رزرو کرده بودم که به محض چک این در هتل معادل مبلغ را به لیر پرداخت کردم. نرخ چینج هتل ها خیلی خوب بود و نسبت به صرافی بهتر بود دقیقا نرخ گوگل و میگفتن.

برای پیدا کردن نرخ لحظه ای اینو در گوگل سرچ کنید :dollar to lira، euro to lira. هتل خیلی قدیمی بود حدودا مربوط به 160 سال پیش بود. ولی بازسازی شده بود و از داخل اتاق مشخص نبود که اینقدر قدیمیه. اتاق ما رو به حیاط بود و صدای پرنده ها میومد و کلا خیلی ارامش داشت ، اتاق همه ی امکانات لازم و داشت. 

18.jpg
نمای پنجره ی اتاق هتل

بعد از کمی استراحت رفتیم بیرون و به سمت بازار کمرالتی رفتیم که با هتل ما 2 دقیقه پیاده راه بود. خدایی دسترسیش عالی بود. بازار کمرالتی به ندرت توریست میدیدی همه مردم ازمیر بودن. بازار کمرالتی بازار اصلی ازمیر هست مثل بازار بزرگ تهران. هرچیزی که میخواستی داخل این بازار بود و واقعا هم قیمت ها عالی بود و مناسب. مخصوصا قیمت لوازم آشپزخونه خیلی مناسب بود و مردم خودشون هم خیلی خرید میکردن.

حیف که از ازمیر میخواستم برم استانبول و حمل کردن چمدون سنگین برام سخت بود وگرنه حسابی ظرف میخریدم.  قیمت کیف و کفش هم عالی بود. این بازار خیلی بزرگ بود و تمام برندهای ترک هم نمایندگی داشتن. خلاصه که اگه رفتین ازمیر حتما به این بازار سر بزنید که برای خرید عالیه. بعد از گشت و گذار در کمرالتی به میدان کوناک رسیدیم این میدان در نزدیکی جاذبه هایی مانند مسجد کوناک (مسجد یالی)، پارک تاریخی کنت، اسکله کُناک و بازار کمرالتی است. در کنار برج ساعت و اسکله عکس انداختیم و از هوای فوق العاده لذت بردیم و بعد از کمی استراحت، دوباره از میان بازار به سمت هتل برگشتیم. 

میدان ساعت ازمیر
 میدان ساعت
میدان ساعت ازمیر
میدان ساعت ازمیر

شام خوردیم و یک روز دیگر هم به پایان رسید. اینکه هتل و جای خوبی بگیرید واقعا در وقت و هزینه هاتون صرفه جویی میشه مثلا امروز ما هیچ هزینه ای برای رفتن به بازار و برج ساعت و ...ندادیم و همه رو پیاده رفتیم.

21.jpg
صبحانه ی هتل آنتیک هان
22.jpg
بری ترکیه و چای کمر باریک نزنی؟؟

ازمیر مناطق گردشگری دیگری هم داره مثل آگورا ، آسانسور و... راستش یکم در موردشون سرچ کردم و بنظرم اصلا جالب نیومدن خیلی بهتر از این جاذبه ها رو در ایران دیدیم و تصمیم گرفتم وقتم و صرف این مناطق نکنم.  روز بعد یکشنبه بود و همه جا تعطیل. دوس داشتم برم باغ وحش ولی ترجیح دادم برم مرکز خرید فروم برنوا.  به ایستگاه مترو نزدیک هتل cankaya رفتیم و باید دوباره بلیط میخریدیم باز هم کسی برای فروش ازمیر کارت اونجا نبود دستگاه ها هم فقط بلیط های تک سفره میدادن یا ازمیر کارت و شارژ میکردن.میخواستم باز بلیط زورکی و بخرم که یه آقای ایرانی گفت بیاین مهمون من و دو نفرمون و رد کرد. خیلی خوشحال شدم از صمیمتش حس خوبی بود. 

سوار مترو شدیم و در ایستگاه bornova پیاده شدیم از ایستگاه مترو تا مرکز برنوا 15 دقیقه پیاده راه بود میشد سوار اتوبوس شد ولی ترجیح دادیم پیاده بریم که بعدا پشیمون شدیم چون یکم خلوت بود و فقط ما بودیم که اونجا پیاده راه میرفتیم. خلاصه که رسیدیم به مرکز خرید بزرگ برنوا و ایکیا که اونجا شعبه داشت. تمامی برندهای ترک اونجا بود. از ایکیا که چیزی نخریدم ولی از کوتون یه چن تا لباس خرید. قیمت هاش خیلی خوب بود به نسبت شعبه های مرکز شهر!

خیلی مرکز خرید قشنگی بود مخصوصا که بارون هم گرفت و عالی شد. بعد از چند ساعت گشت زدن دوباره همون مسیر و برگشتیم ولی اینبار سوار اتوبوس شدیم تا مترو رفتیم و بعد هم با مترو تا ایستگاه cankaya که در فاصله ی نزدیک هتل مون بود پیاده شدیم. کلا یکشنبه خیلی ازمیر سوت و کور بود حتی از جمعه های ایران هم بدتر. یک روز دیگه هم به پایان رسید....

به سمت استانبول

صبح روز بعد ، بعد از صرف صبحانه و چک اوت باید میرفتیم فرودگاه ازمیر که با پرواز بریم استانبول ساعت 2 و نیم پرواز آنادولوجت و گرفته بودم برای هر نفر یک میلیون و صد! با چمدون راه افتادیم دوباره به مترو رفتیم و در ایستگاه Hilal  پیاده شدیم ( بازم بلیط خریدیم ! ) در این ایستگاه خط و تغییر دادیم و سوار قطار زمینی یا منوریل ( دقیق نمیدونم چیه اسمش) شدیم که بلیطش دو برابر پول مترو بود و بعد از حدود نیم ساعت در ایستگاه adnan menderes havalimani پیاده شدیم. حدود ساعت 11 و نیم بود چمدونا رو تحویل دادیم و با آرامش جلوی گیت مورد نظر نشستیم.

23.jpg
تحویل چمدان در فرودگاه ازمیر

ساعت شد 2 و ربع ولی خبری از سوار شدن مسافرا نبود...از طرفی خیلی هم بعید بود که آنادولوجت که زیر نظر ترکیش هم تاخیر داشته باشه ! یه دفعه بلندگو اعلام کرد که گیت ما جابجا شده و باید به گیت دیگری بریم. .واقعا از ترکیش بعید بود. همش برام سوال بود اگر مسافری ناشنوا بود باید چیکار میکرد! چون هیچ جا اعلام نکردن جز در بلندگو. خلاصه که سوار شدیم و به موقع پرواز کرد.. هیچ پذیرایی هم نکردن جز یک آب معدنی. بعد از 45 دقیقه به فرودگاه صبیحا گوکچن استانبول رسیدیم و بعد از گرفتن بارها به سمت صرافی فرودگاه رفتیم. باز به ناچار مجبور شدم که پول چینج کنم چون روز قبلش یکشنبه بود و صرافی های ازمیر تعطیل بودن. با نرخ 16 دلار و برام چینج کرد که خیلی بهتر از فرودگاه ازمیر بود. هیچوقت در فرودگاه ازمیر پول چینج نکنید. 

24.jpg
به سمت استانبول

بعد از چینج پول به بیرون فرودگاه و ایستگاه اتوبوس های هاواباس که دقیقا ساختمان روبرویی خروجی فرودگاه بودن رفتیم و دوتا بلیط به میدان تقسیم به قیمت نفری 53 لیر خریدیم. چمدون ها رو تحویل گرفت و باز بهمون شماره نداد!!! من نشستم کنار شیشه که حواسم به چمدونم باشه کسی به اشتباه نبره چون مسافرا وسط مسیر هم پیاده میشن. واقعا خودمون باید حواسمون به وسایل مون باشه چون به هیچ عنوان کسی مسئولیتی قبول نمیکنه. 

بعد از 1 ساعت رسیدیم و چمدون هم تحویل گرفتم و از سوپرمارکت نزدیک ایستگاه اتوبوس استانبول کارت به قیمت 45 لیر خریدم که البته باز باید در ایستگاه مترو با دستگاه های مخصوص شارژ کنید چون بار اول هم شارژ ندارن. هتلی که برای استانبول گرفتم اسمش jurnal hotel  بود که در خیابان استقلال و نزدیک مترو sisane بود برای دو نفر و چهار شب بدون صبحانه شد 110 دلار. استانبول کارت و 100 لیر شارژ کردم و سوار متروی تقسیم شدیم و در ایستگاه بعدی یعنی sisane پیاده شدیم و بعد از 5 دقیقه کشیدن چمدون به هتل رسیدیم.

یکم کوچه ها شیب داشتن که با چمدون کمی سخت بود ولی در کل نزدیک بود. هزینه ی هتل و به لیر پرداخت کردم و اتاق و تحویل گرفتیم. اتاق خوبی بود تلوزیون یخچال مینی بار و... داشت.غذا خوردیم و استراحت کردیم. بعد از استراحت حدود ساعت 7 عصر بود خیابان استقلال تا هتل 2 دقیقه فاصله بود که این عالی بود. کمی گشت در خیابان استقلال زدیم و نون و وسایل موردنیاز صبحانه را خریدیم چون هتل بدون صبحانه بود انقدر خسته بودیم که زود برگشتیم و فقط خوابیدیم. صبح روز بعد صبحانه رو خوردیم و به سمت اسکله ی کاراکوی راه افتادیم در فاصله ی 15 دقیقه ای هتل مون قرار داشت و از کنار برج گالاتا رد شدیم و یکم عکس انداختیم.

برج گالاتا
برج گالاتا

میخواستیم از اسکله ی کاراکوی سوار کشتی بشیم و مستقیم به جزیره ی بویوک آدا بریم وقتی رسیدیم دوتا بلیط به قیمت 32 لیر خریدیم. من به مسئول باجه 200 لیر داده بودم و بلیط های ما 64 لیر شد و باقیمونده ی پولم و فقط 36 لیر برگردوند و وقتی بهش گفتم معلوم بود که از قصد نمیخواسته پول و پس بده.

26.jpg
بلیط هایی که از اسکله ی کاراکوی خریدم

بعد از اینکه بلیط ها رو گرفتم ازش پرسیدم که کدوم قسمت باید برم برای سوار شدن به کشتی که سمت چپ و نشون داد و راه افتادیم به اون سمت. هر طرف میرفتیم میگفتن اینجا نیست !! بعد از 20 دقیقه که دور خودمون زیر برق آفتاب چرخیدیم دوباره برگشتم همون باجه و بهش گفتم که اون جایی که نشون دادی کشتی جزیره نبود و در کمال ناباوری خودش و زد به اون راه و گفت من که بهت گفتم باید اینوری ( سمت راست ) بری چرا گوش ندادی الان کشتیت رفته و بلیطت باطل شده.

کاملا مشخص بود چون نذاشتم 100 لیرم و بخوره زورش گرفت و اینطوری من و سرکار گذاشت. منم عصبانی شدم و گفتم تقصیر تو بوده و هم منو الاف کردی هم باعث شدی به کشتی نرسم باید پول منو پس بدی. در نهایت مجبورش کردم پولم و بده. خلاصه که حدود 1 ساعت وقت مون الکی گذشت و کلا بیخیال رفتن بویوک آدا از اون اسکله شدم. 

در نزدیکی اسکله در ایستگاه karakoy istasyonu سوار قطار شدم و بعد در sirkeci istasyonu پیاده شدم و خط عوض کردم و وارد ایستگاه marmaray sirkeci istasyonu  شدم و بعد از حدود 15 دقیقه در ایستگاه suadiye پیاده شدیم و با 4 دقیقه پیاده روی به خیابان بغداد رسیدم. در واقع از قسمت اروپایی استانبول به قسمت آسیایی آمدیم. خیابان بغداد یکی از خیابان های بسیار شیک و زیبای استانبول هست و برندهای مطرح در این خیابان شعبه دارند و البته گرونن!

کمی در خیابان پیاده روی کردیم و به اسکله ی bostanci رفتیم. من تسلیم نشده بودم و میخواستم به بویوک آدا برم. استانبول کارت و شارژ کردم دقیق یادم نیست چقدر ولی فکر میکنم هر نفر 28 لیر شد هزینه ی کشتی. حدود 10 دقیقه منتظر شدیم و بعد سوار کشتی شدیم. هوا خیلی خوب بود. پرنده های دریایی هم حسابی بازی شون گرفته بود.

photo_2022-08-26_12-54-26_ddx7.jpg
سوار به کشتی به سمت بویوک آدا

کشتی تقریبا خلوت بود چون اول هفته بود ...بعد از حدود نیم ساعت به جزیره ی بویوک آدا رسیدیم. در دریای مرمره در نزدیکی استانبول 9 جزیره وجود دارد که از بین آن ها 4 جزیره بیشتر از همه مورد توجه قرار گرفته اند، این چهار جزیره با نام های بویوک آدا، هیبلی آدا، بورقازآدا و کینالی آدا تنها جزایری هستند که مردم برای بازدید و تفریح به آن ها سفر می کنند. نام جزایر از آن جایی می آید که شاهزادگان را در زمان عثمانی و حتی بیزانس به این جزیره ها تبعید می کردند اما امروزه به مکانی لوکس برای تفریح و استراحت تبدیل شده است که توجه گردشگران زیادی را به خود جذب کرده است؛ در بین جزایر نیز جزیره بویوک آدا که به جزیره پرنس نیز معروف است بیش ترین میزان گردشگر را دارد و البته بزرگترین جزیره نیز هست؛ در کل این جزایر یکی از مهم ترین جاهای دیدنی استانبول هستند.

جزیره ای پررر از ایرانی.در بدو ورود تابلویی که ساعت های حرکت برگشت کشتی ها در آن نوشته بود را چک کردم و عکس ازش گرفتم. برای شما هم میذارم شاید بدردتون بخوره.

28.jpg
ساعت حرکت کشتی ها
29.jpg
ساعت حرکت کشتی ها
30.jpg
ساعت حرکت کشتی ها
31.jpg
ساعت حرکت کشتی ها
32.jpg
ساعت حرکت کشتی ها
33.jpg
ساعت حرکت کشتی ها

شروع کردیم به گشت زدن در جزیره.چندتا مغازه بودن که دوچرخه کرایه میدادن تقریبا ساعتی 15 تا 20 لیر. ولی چون شیب داشت و سر ظهر هم بود من بیخیال دوچرخه سواری شدم. در این جزیره اصلا ماشین نیست. جزیره نسبتا شلوغ بود. پر از کافه و مغازه های لباس فروشی. بیشتر پیراهن های بلند زنانه میفروختن. جالب بود که انقدر ایرانی به این جزیره رفته بود که اکثر فروشنده ها تاحدودی فارسی بلد بودن. جزیره ی قشنگیه و من خوشم اومد. داخل جزیره هتل و اقامتگاه هم هست ولی بنظرم همون دو سه ساعت دور زدن داخل جزیره کافیه و نیازی نیست شب بمونی.

34.jpg
 بستنی در بویوک آدا

بعد از دو ساعت تصمیم به برگشت گرفتیم چون هرچی دیرتر میشد کشتی ها زودتر پر میشدن و حجم مسافرا بیشتر میشد. ساعت 3 بود که دوباره استانبول کارت و شارژ کردم و سوار کشتی به مقصد اسکله ی کاباتاش شدیم. این مسیر طولانی بود چون به دو جزیره ی heybeliada و kinalida هم سر میزد و مسافر سوار و پیاده میکردو کاباتاش هم یکی از دورترین اسکله ها بود. این کشتی و سوار شدیم چون مستقیم میبرد قسمت اروپایی و راحت تر بودیم و از کشتی سواری هم خوشم میومد.  میخواستیم بریم میدان تقسیم و از خیابان استقلال کمی خرید کنیم. حدود دو ساعت در کشتی بودیم و تقریبا شلوغ بود. بعد از دو ساعت به اسکله رسیدیم و با زدن مبدا و مقصد در گوگل مپ و استفاده از مترو به میدان استقلال رسیدیم.

میدان تکسیم
میدان تقسیم

یکم گشت زدیم و خرید کردیم و به هتل مون که در اواسط خیابان استقلال بود رفتیم. به این ترتیب یک روز دیگر هم گذشت. برای فردا تصمیم گرفتم به خیابان نیشان تاشی بریم و سپس پیاده تا مرکز خرید جواهر بریم. خیابان نیشان تاشی برای خرید عالیه و پر از مغازه های عالی با جنس های فوق العادس. کلی هم اوت لت داره. از متروی نزدیک هتل که sisane بوده سوار شدیم و در ایستگاه نیشان تاشی پیاده شدیم و شروع به خرید کردیم. خیلی از این خیابون خرید کردیم تقریبا وقتی به مرکز خرید جواهر رسیدیم دست مون جا نداشت دیگه. 

در جواهر ناهار خوردیم و فقط به ال سی وایکیکی سر زدیم که هموطنان عزیزمون مشغول خرید بودن. از هایپرمارکت طبقه ی زیرین جواهر هم کمی خوراکی خریدیم. یه شعبه ی دیگه از ال سی وایکیکی هم در نزدیکی مرکز خرید جواهر وجود داره.در همون خیابون نه در مرکز خرید. اونجا همیشه قیمتاش بهترن. شاید باورتون نشه ولی کفشی خریدم از اونجا با قیمت فقط 90 لیر یعنی 180 تومن! نمیدونم چرا هموطنان عزیزمون اصلا اونجا نمیرن و فقط میرن جواهر. خلاصه که با کلی پلاستیک با بدبختی دوباره سوار مترو شدیم و به هتل برگشتیم. 

صبح روز بعد باید هتل و تحویل میدادیم ولی پرواز برگشت مون ساعت 1 شب با هواپیمایی ترکیش بود. پس وسایل و جمع کردیم و اتاق و تحویل دادیم.  از رسپشن هتل خواهش کردم که چمدون ها رو برامون نگه داره تا بعد از ظهر که برمیگردیم و با کمال میل قبول کردن. دوباره رفتیم خیابون استقلال و باز هم خرید. در خیابون استقلال یک سری کوچه ها هستن که اوت لت میفروشن و قیمت هاشون باورنکردنیه بس که عالیه.

36.jpg
 ناهار برگر کینگ برای دو نفر 90 لیر

خلاصه که تا قرون اخر و خرج کردیم فقط پول اتوبوس تا فرودگاه و نگه داشتیم. ساعت حدود 6 به هتل برگشتیم و وسایل و گرفتیم و به سمت مترو رفتیم اینبار باید در میدان تقسیم پیاده میشدیم چون میخواستم با اتوبوس های هاواباس که در میدان تقسیم روبروی پارک ایستگاه داشتند به فرودگاه بریم. نفری 52 لیر پول اتوبوس دادیم و چمدونا رو تحویل دادیم و برای هرچمدون بهمون شماره دادن و راه افتادیم. حدود 40 دقیقه تو راه بودیم تا به فرودگاه رسیدیم. فرودگاه بزرگ استانبول!

اولین کاری که کردیم با دستگاه 10 لیر پرداخت کردیم و چرخ گرفتم که چمدون ها رو روش بذاریم.این فرودگاه به طرز عجیبی بزرگه و واقعا حمل چمدون مکافاته.  به سمت گیت هواپیمایی ترکیش رفتیم و چمدونا رو تحویل دادیم. همه ی کارها به خوبی انجام شد. در ترکیه میتونید مالیات خریدهاتون و در فرودگاه پس بگیرید. پس سعی کنید وقتی دارید خرید میکنید از صندوقدار بخواید که برگه ی مالیات و بهتون بده و حتما باید پاسپورت تون همراه تون باشه. من هم برای یک سری از خریدها فاکتور و گرفته بودم و البته برای بعضیا هم یادم رفته بود!

بعد از تحویل چمدون ها گذر از چک پاسپورت باید برید به قسمت مالیات فرودگاه و اون برگه تون و نشون بدید تا مهر بزنن. نکته ی مسخره ش اینه که باید اجناس و نشون شون بدید! یعنی اینکه بگید تو بار دادم رفته و اینا...اصلا گوش نمیدن. باید ببینن حتما...البته میتونید الکی هم بگید. من واقعا وسایلی که خریده بودم و تو بار فرستاده بودم و چندتا لباس الکی تو کیفم داشتم که گفتم همیناس و هیچی نگفتن و مهر زدن. بعد از تایید فاکتور باید به باجه ی دیگه ای برید و حالا پول تون پس بگیرید...میتونید معادل دلاری هم بگیرید. حتما وقتی میخواید به فرودگاه برید خوراکی ببرید با خودتون چون همه چیز 10 برابر گرونه.

آب معدنی که بیرون 3 لیر بود داخل فرودگاه 28 لیر بود! بعد از چندساعت انتظار در فرودگاه بلخره زمان رسید و سوار هواپیما شدیم و به ایران عزیز برگشتیم. پرواز ترکیش خوب بود. ولی از پذیرایی خوشم نیومد. اخه کجای دنیا 2 نصفه شب صبونه میارن!؟ ولی راحتی صندلیا خوب بود. ساعت 6 و نیم به فرودگاه امام خمینی رسیدیم و سفر پرماجرای ما به اتمام رسید.  

                                                                                                                                                                    

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر