پاتایا، شهر زیبایی ها (سفرنامه)

4.5
از 72 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
پاتایا، شهر زیبایی ها (سفرنامه)
آموزش سفرنامه‌ نویسی
13 شهریور 1395 14:32
110
45.1K

 

مقدمه

با سلام خدمت دوست داران هیجان و سفر . من خودم یکی از عاشقان مسافرت و دلداده هیجاناتش هستم و دوست دارم تجربیات خودم رو با شما عزیزان به اشتراک بذارم . این سفرنامه مروری هست بر اتفاقات و رخدادهای سفری کوتاه و 7 روزه به سرزمین سرسبز تایلند و شهر دوست داشتنی پاتایا

سعی کردم در نگارش این سفرنامه از گزافه گویی و بیان مسائل محاوره ای تا حد امکان پیش گیری کنم و در بیان جزئیات دقت کافی رو به عمل بیارم تا شما خوانندگان عزیز رو دلزده نکنم . امیدوارم سفرنامه بنده رو بخونید و لذت ببرید.

شرح سفر

من و دوستم از یکی دو ماه قبل از شروع تابستون تصمیم رفتن به یک سفر خارجی روگرفته بودیم و منتظر موقعیت زمانی مناسب بودیم تا اینکه کم کم داشتیم نزدیک میشدیم به تعطیلات عید فطر که همزمان با تعطیلات آخر هفته بود و سه روز تعطیلی داشتیم . تصمیم گرفتیم همون هفته رو واسه سفر انتخاب کنیم و با توجه به بودجمون کشور ترکیه و شهر آنتالیا رو واسه اون زمان انتخاب کردیم . از یکی دو هفته قبل از عید فطر سراغ آژانس های مختلف و پکیج هاشون رفتیم . اینم بگم که ما شیراز زندگی می کنیم و شروع سفرمون از شیراز بود . با آژانس های معتبر تماس گرفتیم و به چندتایی سر زدیم و مثل همیشه که با رسیدن ایام سفر و پیک مسافرت آژانس ها پکیج هاشون رو آپدیت می کنن و قیمت ها رو بالا می برن ، این بار هم با قیمت های سرسام آوری روبرو شدیم قیمت هایی که اصلا با عقل جور در نمیومد اونم واسه کشوری مثل ترکیه . به هرحال زور دست آژانس ها بود و هرچی به ایام تعطیلات نزدیکتر میشدیم قیمت ها بالاتر میرفت . کم کم داشتیم از سفر منصرف میشدیم که از طریق تلگرام یه پکیج مربوط به تور تایلند و شهر پاتایا رو دیدیم با قیمتی مناسب تر نسبت به ترکیه ، چون تو اون زمان اکثر ایرانی ها داشتن به ترکیه میرفتن و پکیج های تایلند و کشورهای دیگه آف مناسبی خورده بود .

با آژانس زیما سفر پارس که برگزار کننده تور در تهران بود تماس گرفتیم و بعد از توضیحاتی که به ما دادن فهمیدیم که تور یک هفته ای پاتایا با پرواز مستقیم هواپیمایی ایرآسیا از تهران به بانکوک و شروع قیمت از 1700000 تومان واسه هتل های سه ستاره به همراه صبحانه و بیمه و ترانسفر فرودگاهی و یک گشت شهری رایگان و البته صدور ویزا .

با مشورتی که با دوستم کردیم تصمیم گرفتیم که از توفیق اجباری پیش اومده استفاده کنیم و سفر تایلند رو که خیلی از دوستان هم سفارش کرده بودن و ما هم مشتاق بودیم رو تجربه کنیم . هتل انتخابی ما هم در ابتدا هتل 4 ستاره ویستا بود که در مجموع هزینه کل تور برای هر نفرمون در این هتل مبلغ دو 2100000 میشد ، با آژانس تماس گرفتیم و پیش پرداخت رو به همراه پاسپورت ها و مدارک لازم جهت اخذ ویزا براشون فرستادیم .

شما قبل از رفتن به کشور تایلند باید ویزای توریستی این کشور رو تهیه کنید . در حال حاضر این ویزا توسط سفارت تایلند در تهران به افرادی که قصد گردش و بازدید از این کشور رو دارن داده میشه . شخصا هم میتونید با مراجعه به سفارت یا از طریق آژانس های مسافرتی معتبر اقدام به اخذ ویزا کنید ولی اگر با تور میخواید به تایلند برید آژانس شما کارهای مربوط به ویزا رو براتون انجام میده و هزینه اون رو جزئی از هزینه تور شما قرار میده . معمولا تقاضای ویزای تایلند 3 الی 4 روزه انجام میشه و خیلی کم پیش میاد که ریجکت بشه . در حال حاضر سفارت تایلند پرینت گردش یکماهه حساب رو هم به مدارک دیگه اضاف کرده اما زیاد در این مورد سختگیری نمیشه . مانده حساب شما میتونه یک میلیون هم باشه که اگه شما از طریق ثبت نام در تور و آژانس های مسافرتی بخواید به تایلند برید کفایت میکنه . مدارک دیگه جهت اخذ ویزا بلیط رفت و برگشت و پاسپورت ، کپی شناسنامه و کارت ملی و در صورت نیاز واچر هتل هستش .

طبق وعده متصدی آژانس تمام کارهای مربوط به ویزا رو خودشون انجام دادن . فرداش از آژانس با ما تماس گرفتن و گفتن که هتل ویستا توی اون تاریخ اتاق خالی نداره و چندتا هتل دیگه رو پیشنهاد دادن که ما هم بعد از بررسی و تحقیق هتل 4 ستاره پاتایا سی ویو (Pattaya Sea View) رو انتخاب کردیم که هم موقعیت مناسبی داشت و هم از لحاظ قیمت با هتل قبلی در یک ردیف بود که خوشبختانه این هتل اوکی شد و ما دیگه به فکر تهیه مقدمات سفر افتادیم . 4 روز بعد هم دوباره از آژانس تماس گرفتن و گفتن که کلیه مدارکمون (بلیط رفت و برگشت ، ویزا ، واچر هتل و بیمه نامه) آماده شده و ما هم مابقی پول رو به حسابشون واریز کردیم و مدارک رو برامون پست کردن که فرداش به دستمون رسید . بعد از دریافت مدارک سریع به یکی از شعب ارزی بانک ملت در شیراز رفتیم و حواله ارز دولتی به مبلغ 300 دلار رو گرفتیم . بعد هم رفتیم و از بازار آزاد 300 دلار دیگه تهیه کردیم .

تاریخ پرواز ما جمعه 18 تیرماه 95 ساعت 21:50 به وقت ایران از فرودگاه امام خمینی بود و ما مجبور بودیم از شیراز به تهران بیایم . شاید برای دوستان جای سوال باشه که چرا ما تور مون رو از شیراز نگرفتیم که باید خدمتشون عرض کنم حداقل تفاوت قیمت تورهای شیراز و تهران یک میلیون بود و ما تصمیم گرفتیم سختی سفری چند ساعته با اتوبوس به تهران رو به جون بخریم چون توی اون زمان تمام پروازهای شیراز به تهران هم پر شده بود و ما نتونستیم با هواپیما به تهران بیایم .

پنجشنبه شب ساعت 23 از شیراز با اتوبوس VIP به سمت تهران حرکت کردیم و ساعت 10 صبح به فرودگاه امام رسیدیم . از ساعت 10 صبح تا ساعت 7 عصر که گیت های پرواز برامون باز شد ما توی فرودگاه سرگردان بودیم و متاسفانه فرودگاه امام به جز یک نمازخونه فاقد هرگونه امکانات رفاهی بود .

بعد از دریافت کارت پرواز و تحویل چمدون هامون رفتیم به سمت گیت مربوط به چک کردن پاسپورت ها که صف نسبتا شلوغی داشت و بعد از اون رفتیم از بانک ملت ارز دولتی که قبلا حوالش رو از بانک ملت شیراز گرفته بودیم تحویل گرفتیم . ضمنا شما باید قبل از همه این ها عوارض خروج از کشور رو به مبلغ 75 هزار تومان به ازای هر نفر در شعب بانک ملی پرداخت کرده باشید تا با صف طولانی اون در فرودگاه امام مواجه نشید و وقت زیادی رو ازتون نگیره .

شماره پرواز ما XJ451 هواپیمایی ایرآسیا و زمان Boarding هم 21:10 که ما تونستیم بعد از تائید کردن مدارک و بازرسی بدنی وارد هواپیما بشیم . همین جا لازمه عرض کنم که هواپیمایی ایرآسیا بعد از لغو تحریم ها ، مسیر پروازی مستقیم تهران بانکوک رو از سر گرفته و سیاست اصلی این شرکت به گفته خودشون پروازهای ارزان قیمت هست . هواپیمای ما یک ایرباسA330 بزرگ بود که تمام خدمه و مهمانداران و کادر پروازی اون تایلندی بودن .هواپیمایی بسیار تمیز که دارای صندلی های فرست کلاس ، بیزنس و اکونومی بود . صندلی های قسمت ما که اکونومی بود واقعا نو و تمیز بودن و در سه ردیف سه تایی با فاصله تقریبا مناسب تعبیه شده بودن که بعد از راهنمایی مهمانداران خوش برخورد هرکس در صندلی خودش نشست .

فضای داخل هواپیما به نوعی بود که از همون ابتدای سفر حس خوبی رو از پرواز پیش رو به ما میداد . بعد از سوار شدن همه مسافرا و بسته شدن درب ، هواپیما بدون تاخیر در باند پرواز قرار گرفت و آماده پرواز شد .

سفرنامه پاتایا

هواپیمای ایرآسیا

 

چون هواپیما تایلندی بود در نتیجه ما هیچ کدوم از صحبت های خلبان رو نمیفهمیدیم و این خانم های مهماندار بودن که با ایما و اشاره به ما میفهموندن که مثلا کمربندها رو ببندیم . راس ساعت 10 شب هواپیما با تیک آف بسیار خوب از باند فرودگاه امام جدا شد و شروع به اوج گرفتن کرد .

میدونستیم که مسیری تقریبا 7 ساعته رو در پیش داریم تا به بانکوک برسیم . یکساعتی از پرواز گذشته بود که به ما شام دادن . غدای آنچنان مفصلی نبود ولی بهتر از هیچی بود . یک ظرف کوچک برنج به همراه خوراک جوجه و یک بطری آب معدنی . کاملا مشخص بود که برنج به روش تایلندی پخته شده بود و طعم و مزه غذا طوری بود که بعضی از مسافرا نتونستن از غذا استفاده کنن .

سفرنامه پاتایا

وعده شام داخل هواپیما

 

بعد از صرف شام کم کم مسافرا داشتن به خواب میرفتن عده ای هم داشتن با هم تعریف میکردن و از تجربیات سفرشون میگفتن . با ارتفاعی که هواپیما گرفته بود و مسیر پروازی در داخل ایران و کشور افغانستان که بیشتر کویری بود شاهد آسمانی صاف و شبی پرستاره و زیبا بودیم که واقعا چشم نوازی میکرد .

در تمام این مدت من بیدار بودیم و داشتم از پنجره آسمون رو نگاه میگردم و دوستم خواب بود تا اینکه کم کم داشتیم از آسمانی صاف وارد جو جدیدی میشدیم که همراه با ابر و و باد و توأم با اون چاله های هوایی و لرزش های خفیف هواپیما . با توجه به نقشه ای که روی گوشیم داشتم فکر میکنم برفراز آسمان هندوستان بودیم که این جو شروع شد و چندباری با اعلام خلبان و مهمانداران مجبور شدیم کمربندها رو ببندیم تا در مواجه با چاله های هوایی اتفاق خاصی پیش نیاد . به هرحال آب و هوای استوایی همیشه همین جوره و هرچقدر که به سمت شرق میرفتیم بیشتر شاهد این وضعیت بودیم که خوشبختانه جای هیچ نگرانی نبود چون این یک مسئله طبیعی در تمام پروازهاست .

سفرنامه پاتایا

مسیر پروازی ما

 

کم کم داشتیم روشن شدن هوا رو از کرانه های آسمان میدیدم واقعا لحظات زیبایی بود و اولین بار بود که این لحظه رو از بالاترین ارتفاع ممکن مشاهده میکردم و عظمت و بزرگی خدا رو از این زاویه میدیدم. اونقدر بالا رفته بودیم که وقتی پایین رو نگاه میکردی فقط ابرها رو میدیدم ، هر لحظه بر روشنایی آسمان افزوده میشد و مسافران یکی یکی از خواب بیدار میشدن و به تماشای این لحظات ناب مینشستن .

سفرنامه پاتایا

سپیده دم از داخل هواپیما

 

با اعلام خلبان که فقط کلمه تایلند رو متوجه شدیم ، فهمیدیم که وارد آسمان تایلند شدیم و با کم شدن ارتفاع و روشن شدن هوا حالا ما دیگه داشتیم از بالای ابرها به زیر میومدیم و سرزمین سبز تایلند رو میدیدم . زمین های زیر کشت و حاصلخیز به همراه دریاچه ها و رودخانه های فراوون که چشم انداز زیبایی رو برامون تداعی کرده بود . در همین حین مهمانداران صبحونه رو برامون آوردن ، صبحونه ساده ای که شامل یک ساندویچ کوچیک و آبمیوه بود .

به فاصله کوتاهی به شهر بانکوک رسیدیم نگاهی به ساعتم کردم که 5 صبح به وقت ایران رو نشون میداد اما با توجه به اختلاف 2 و نیم ساعته تهران و بانکوک ، ساعت 7 و نیم صبح بو قت تایلند بود و هواپیما آماده لندینگ در فرودگاه دون میونگ بانکوک بود . با کم شدن ارتفاع و قرارگرفتن در مسیر باند فرود و انجام یک لندینگ فوق العاده از سوی خلبان ، سفر 7 ساعته ما پایان رسید .

سفرنامه پاتایا

بانکوک از داخل هواپیما

 

بعد از پیاده شدن از هواپیما و تشکر از مهماندارن پرواز که اونا هم به رسم فرهنگ خودشون با قراردادن کف هر دست به هم در مقابل سینه ما رو بدرقه کردن ، به سمت سالن خروجی فرودگاه رفتیم که اونجا مسافران زیادی از کشورهای آسیایی و اروپایی رو دیدیم که در صف ایستاده بودن تا مراحل مربوط به پاسپورت و ویزا رو طی کنن و ما هم مثل اونا تو صف وایسادیم. در داخل هواپیما فرم های مخصوصی رو به ما داده بودن که باید اونا رو پر میکردیم و اینجا به افسر مربوطه تحویل میدادیم که خیلی ها این کارو نکرده بودن و همین باعث میشد که مدت زمان چک کردن پاسپورت ها کمی با تاخیر همراه بشه . بالاخره بعد از حدود نیم ساعت مجوز ورود به تایلند رو به ما دادن . فرودگاه دون میونگ برخلاف فرودگاه دیگه بانکوک (سوارنابومی) زیاد بزرگ نبود .

بعد از تحویل گرفتن چمدون هامون به سمت درب خروجی رفتیم و اونجا بود که هرکدوم از آژانسها لیدرهاشون رو به همراه تابلوی مربوطه به استقبال مسافراشون فرستاده بودن . لیدر ما با تابلوی رویال پرشیا خانمی تایلندی حدودا 30 ساله بود که وقتی ما به سمتش رفتیم لحظات جالبی رقم خورد ، نه ما زبان اون رو بلد بودیم و نه اون زبان ما رو فقط هردومون کمی دست و پا شکسته انگلیسی بلد بودیم که بالاخره با اشاره و اداهای دست پاسپورت هامون رو گرفت تا اسم ما رو توی لیست خودش تیک بزنه ، همونجا به هرکدوم از ما یه سیم کارت تایلندی داد و ما تونستیم با خونه هامون تماس بگیریم و خبر رسیدنمون رو بدیم که بلافاصله بعدش شارژش تموم شد و بعدا دوباره باید شارژش میکردیم . منتظر موندیم تا بقیه مسافرا هم بیان که جمعا 7 نفر شدیم و با یک ماشین ون به سمت پاتایا حرکت کردیم . اونجا بود که فهمیدیم این خانم لیدر ما نیست و فقط یه جورایی کار راه بنداز هست و لیدر اصلی در پاتایا منتظر ماست .

خیابون های بانکوک ترافیک بسیار منظمی داشت و اکثر خیابون ها رو پل های دو و سه طبقه تشکیل داده بود . نکته جالب توجه این بود که ماشین های اونجا سیستم انگلیسی داشتن و فرمان و راننده در سمت راست ماشین قرار داشت و مکانیزم عبور و مرور کاملا برعکس ایران بود . حدود یک ساعت و نیم رو در مسیر اتوبان بانکوک پاتایا بودیم مسیری بسیار زیبا چون کشور تایلند در یک منطقه استوایی قرار گرفته و بیشتر مناطقش پوشیده از جنگلها و کوههای سرسبزه و حس و حالی شبیه به شمال ایران رو به شما میده . در تایلند چیزی که فراوونه آب هست بطوریکه شما در طول سفر به این کشور هیچوقت منطقه خشک و بیابون نخواهید دید و این نکته واسه ما که در یک کشور خشک و تقریبا بیابونی ساکن هستیم خیلی خوبه .

بالاخره به پاتایا رسیدیم ورودی شهر پر بود از تابلوهای تبلیغاتی و حکایت از یک شهر زنده و پر هیجان داشت . کم کم به مرکز شهر نزدیکتر شدیم و به خیابون اصلی پاتایا رسیدیم یعنی همون خیابون ساحلی یا (Beach Road) . چهره واقعی شهر اینجا بیشتر خودنمایی میکرد هتل های قد و نیم قد مغازه های خوراکی و رستوران ها و سالن های ماساژ به همراه چشم انداز دریا و ساحل .

خیابون های شهر تمیز بود و در عین توریستی بودن ترافیک شلوغی رو شاهد نبودیم . درختانی که در کنار خیابون ساحلی بودن همون درختای خم شده ی استوایی بودن که توی عکس ها و نقاشی ها از کنار سواحل دیده بودیم . کنار ساحل پر از مردمی بود که تقریبا همشون توریست های خارجی بودن . اینجا ساحل اصلی شهر پاتایا بود ، شهری زنده و پر جنب و جوش ...

سفرنامه پاتایا

ورودی شهر پاتایا

 

ساعت 11 ظهر بود که راننده ما رو به کوچه 4 خیابون ساحلی برد و جلوی درب هتل سی ویو پیاده شدیم و اونجا یک آقای ایرانی به اسم امیر به استقبال ما اومد و خودش رو لیدر ما معرفی کرد و کارهای پذیرش ما رو انجام داد ضمنا مبلغ 100 دلار به عنوان ضمانت از ما گرفتن که روز آخر در صورت نداشتن مشکلی اون رو برمیگردونن .

با توجه به اینکه چک این هتل در ساعت 14 انجام میشد و ما سه ساعت دیگه باید منتظر میموندیم اما با لطفی که مدیریت هتل داشتن همون موقع کلید اتاق رو به ما دادن و آقای لیدر تاکید کرد که تا نیم ساعت دیگه برمیگرده به هتل تا نکاتی رو به ما بگه و ما فعلا از هتل خارج نشیم ، استنباط من این بود که همون قصه همیشگی برای فروختن تورهای گردشگری به مسافرا هست . به هرحال ما خسته بودیم و بعد از 36 ساعت سرگردانی و سفر احتیاج به حمام و استراحت داشتیم پس بدون معطلی وارد اتاقمون شدیم .

سفرنامه پاتایا

سفرنامه پاتایا

هتل سی ویو

 

هتل سی ویو یک هتل 4 ستاره بود که نمای ورودی اون بیشتر شبیه مسافرخونه بود اما وقتی وارد میشدی تمیزی و دکوراسیون داخلی هتل کمی چشم نواز تر بود خصوصا رزپشن و خدمه هتل که با خنده و خوشرویی با ما برخورد میکردند .

در تایلند هتل های ALL و UALL کمتر پیدا میشه ولی نکته قابل توجه اینه که در سفر به این کشور شما بیشترین زمان رو بیرون از هتل سپری می کنید و فقط شب ها برای خواب و همچنین حمام وارد هتل میشد . پس لازم نیست به دنبال هتل 5 ستاره و آنچنانی باشید . یک هتل 3 ستاره و 4 ستاره هم کار شما رو راه میندازه .

نکته دیگه اینه که اکثر هتل های تایلند فقط صبحانه رایگان دارن و شما باید ناهار و شام رو از بیرون تهیه کنید یا به هتل سفارش تهیه بدید

چرا که ذائقه تایلندی ها کاملا متفاوت با ذائقه ما ایرانی ها و حتی توریست های کشورهای دیگه است . بگذریم که 90 درصد گوشت قرمز مصرفی تایلندی ها گوشت خوک هست و طرز پخت برنجشون هم کاملا با ما فرق داره و ممکن در صورت مصرف یکی دو روز از سفرتون رو بخاطر مسمومیت یا مشکل گوارشی از دست بدید و شاید کارتون به درمانگاه بکشه و هزینه های ناخواسته درمان شامل حالتون بشه . پس حتما در مصرف غذای بیرون هم دقت کنید . هتل 7 طبقه داشت که ما در طبقه سوم بودیم ، یه اتاق تمیز و مرتب که البته برخلاف اسم هتل دید به دریا نداشت ولی یه تراس جمع و جور داشت که موقع بارون خیلی باصفا میشد . همچنین اتاق یه یخچال کوچیک داشت که مقداری نوشابه و آبمیوه داخلش بود که من توصیه میکنم اصلا استفاده نکنید چون رایگان نیستن و دو سه برابر قیمت واقعیش از شما پول میگیرن . یه تلویزیون LCD هم داشتیم که چند روزی که اونجا بودیم اصلا روشن نکردیم . دو تخت خواب یک نفره با ملافه های تمیز و ضمنا یه صندوق امانات(Save Box) هم داشتیم که میتونستیم پول ها و مدارکمون رو داخلش بذاریم ، سرویس بهداشتی و حمام هم فوق العاده تمیز و مرتب بود و سیستم تهویه اتاق به خوبی کار میکرد و تا اینجا از هتل راضی بودیم .

 

سفرنامه پاتایا

رستوران هتل

 

سفرنامه پاتایا

سفرنامه پاتایا

اتاق ما

 

بعد از حمام کردن و استراحتی کوتاه آقای لیدرخان تماس گرفتن و به اتاق ما اومدن . توضیحات مختصر و مفیدی در مورد شهر پاتایا ، وضعیت امنیت و برخوردهای مردم و همچنین سفارشات لازم موقع بیرون رفتن از هتل و مکان هایی که بیشتر به درد ما میخورد رو به ما گفتن و در آخر هم طبق معمول تورهای پیشنهادیشون رو به ما گفتن و با تعاریف آنچنانی و رنگ و لعاب دادن به اونها ما رو ترغیب کردن که دوتا تور رو به قیمت 125 دلار برای هر نفر خریداری کنیم ( تور یکروزه جزیره مرجان + صبحانه و ناهار + پاراسل و موز سواری رایگان به همراه مراسم رقص و مسابقه در کشتی به قیمت 50 دلار و پکیج تور یکروزه بازدید از معبد هزار اژدها ، کوهستان میمون ها ، بازدید از باغ وحش سیراچا که شامل شوی فیل ها و فیل سواری ، شوی کروکودیل ها ، شوی ببرها ، شوی مارها + ناهار رستوران KFC و بازدید از شهرک فرانسوی ها و سالن نقاشی های سه بعدی و آکواریوم و شوی جذاب لیدی بوی ها + شام در رستوران ایرانی به قیمت 75 دلار ).

تورهای دیگه ای هم مثل شهربازی ، پارک آبی کارتون نتوورک ، تور جنگل و ... هم بود که ما اونا رو انتخاب نکردیم .

توصیه میکنم هرکجای دنیا که به مسافرت میرید اگر کمی زبان بلد باشید لازم نیست از لیدرهاتون تور بخرید چون دقیقا دو سه برابر حساب میکنن و کافیه سری به مراکز فروش تور که در سطح شهر کم نیستن بزنید تا تفاوت قیمت ها رو بفهمید.

ولی خوبیه خریدن تور از لیدرها اینه که اکثر همراهانتون ایرانی هستن و لیدر هم دارید تا توضیحات لازم رو بهتون بده و شاید بیشتر خوش بگذره . البته ما بعدش سعی کردیم که تورها رو کنسل کنیم و خودمون از بیرون تورها رو تهیه کنیم که با لیدرمون تماس گرفتیم ولی ایشون گفتن که تورها رزرو شده و امکان کنسل کردنش نیست (البته همش دروغ بود).

دو سه ساعتی استراحت کردیم و با خوراکی هایی که همراهمون داشتیم شکم خودمون رو سیر کرده بودیم تا دیگه احتیاجی به ناهار نداشته باشیم . لباس های راحتیمون رو پوشیدیم و از اتاق زدیم بیرون تا با قسمت های مختلف هتل بیشتر آشنا بشیم . استخر هتل در مجاورت ساختمان اصلی هتل قرار داشت ، استخر کوچیکی بود به همراه یک کافه در کنارش که در تمام طول مدتی که ما اونجا بودیم ندیدم کسی از استخر استفاده کنه .

یه سالن بدنسازی کوچیک هم داشت که اونجام بلااستفاده مونده بود همچنین یه اتاق ماساژ که پولی بود و دوتا خانم از صبح تا شب بیکار منتظر مشتری بودن و هربار که مسافران هتل از جلوشون رد میشدن با لبخند ازشون دعوت میکردن ولی ما تنها دو سه بار دیدیم که مشتری داشته باشن ، کلأ خدمات هتل چون شامل هزینه ای گرونتر از بیرون میشه کسی علاقه ای نشون نمیداد . لابی هتل کوچیک بود و هتل آروم و منظمی بود و هربار که وارد هتل میشدیم یه بوی عطر خاص که مخصوص تایلندی هاست به مشاممون میخورد و همیشه مسئولین و خدمه هتل با لبخند از ما استقبال میکردن . در کل تایلندی ها مردمانی شاد و خنده رو هستن و به شما از همان ابتدای ورود به این کشور حس خوبی رو میدن.

سفرنامه پاتایا

استخر هتل

 

عصر اولین روز حضور ما در پاتایا بود و ما میخواستیم بریم بیرون از هتل . فاصله هتل ما تا ساحل کمتر از صد متر بود و این برامون خیلی خوب بود . از هتل که بیرون میومدیم انواع و اقسام مغازه های خوراکی و سالن های ماساژ و مراکز فروش تور رو میدیدیم . چندین هتل دیگه هم در همون منطقه که ما بودیم قرارداشت و شهر پر بود از توریست های آسیایی و اروپایی که عمده اونا رو توریست های چینی ، ویتنامی و روسیه ای تشکیل میداد در بین اونا هم ایرانی های زیادی رو میدیدیم که برخلاف چیزی که از قبل شنیده بودیم تعداد ایرانی هایی که به صورت خانوادگی اومده بودن هم زیاد بود .

 

سفرنامه پاتایا

بروشور آژانس گردشگری ایرانی در پاتایا

 

وارد خیابون ساحلی شدیم و به فاصله بسیار نزدیکی دوتا صرافی پیدا کردیم و مقداری دلار چنج کردیم . کلأ در پاتایا دو نوع صرافی بود که همه جای شهر دیده میشدن یکیشون به رنگ زرد بود که با قیمت بهتری دلار رو چنج میکرد ولی تا ساعت خاصی باز بودن و یکیشون به رنگ آبی که با قیمت کمتری دلار رو چنج میکردن ولی اکثرا 24 ساعته باز بودن .

واحد پول کشور تایلند بات (بَت ، Bath) هست که هر بات حدودا معادل 100 تومان میشه . وقتی شما 100 دلار رو چنج میکنید چیزی حدود 3500 بات به شما میدن که تقریبا معادل 350 هزار تومان ما میشه . در هنگام ورود به تایلند میتونید مقداری ارز رو در صرافی فرودگاه چنج کنید ولی به هیچ عنوان پولتون رو در معرض دید قرار ندید و حتی الامکان یا در کیف کمری نگه دارید یا در صندوق امانات هتل .

سفرنامه پاتایا

صرافی های پاتایا

 

در چهره کلی شهر نمایی از یک شهر پیشرفته رو نمیشد دید اما نمیتونستیم هم بگیم که یک شهر عقب افتاده است . یک نوع تضاد خاص در شهر حاکم بود ساختمانها و مراکز و فروشگاه های شهر بافت جدید و تقریبا مدرنی رو داشتن ، خیابونها و پیاده رو ها تمیز بودن ولی مردم خود شهر نشان از یک جامعه پیشرفته رو نداشتن .

کنار ساحل هنوز مردم حضور داشتن و روی تخت هایی که زیر سایبان قرار داشت استراحت میکردن البته این تخت ها اجاره ای بود و باید به ازای اون از فروشنده ای که اونجا بود خوراکی و نوشیدنی میخریدی یا ماساژ رو درخواست میکردی.

فقر رو می شد در باطن مردم شهر دید ، گاری های کنار خیابون که مشغول دستفروشی بودن و غذاهای جورواجور طبخ میکردن ، پیرزن هایی که در کنار ساحل و جلوی مغازه ها شما رو دعوت به ماساژ میکردن و افرادی که ....

سفرنامه پاتایا

سفرنامه پاتایا

پیاده رو های خیابان ساحلی

 

این یک قسمت از شهر بود و ما میخواستیم به طرف خیابون معروف واکینگ بریم که در انتهای همین خیابون ساحلی هستش. در پاتایا میتونید برای رفت و آمد در مسیرهای کوتاه از تاکسی موتور و یا توک توک استفاده کنید که نرخ موتور ها بیشتر از توک توک هاست .

توک توک یک تاکسی معروف در تایلنده که معمولا در خیابانها به فراوونی پیدا میشه . توک توک یه نوع وانت هست که به محض دیدن شما جلوی پاتون می ایسته و شما در قسمت عقب اون سوار میشید و هرجا خواستید پیاده بشید بوسیله زنگی که در عقب وانت گذاشته شده راننده رو مطلع میکنید .

استفاده از توک توک در تایلند به دلیل نرخ پایین کرایه و دسترسی راحت خیلی مناسبه. استفاده از این وسیله نقیله جذاب رو به شما توصیه میکنم . کرایه اون هم فقط 10 بات به ازای هر نفره که میشه 1000 تومان ولی ما میخواستیم واسه روز اول پیاده این مسیر رو بریم تا بیشتر با شهر آشنا بشیم .

سفرنامه پاتایا

توک توک

 

هرچی از خیابون ساحلی به سمت خیابون واکینگ میرفتیم چهره شهر به مراتب بهتر میشد و مراکز خرید بزرگتر و شیک تری رو میدیدیم . توی خیابون ساحلی تا دلتون بخواد رستوران و بار وجود داشت . بارها از صبح مشتری داشتن ، چیزی که جلب توجه میکرد حجم توریست های اروپایی بود که در تمام ساعات شبانه روز در بارها حضور داشتن و مشتری های پر و پا قرص اونا بودن .

رستوران ها انواع و اقسام غذاها رو داشتن ، از غذاهایی که تا به حال به چشم ندیدید مثل خوراک خرچنگ و مرجان دریایی تا انواع پیتزاها و ساندویچ های جورواجور . میوه های رنگارنگ استوایی تقریبا همه جای شهر مشاهده میشد و آدم رو برای خوردن وسوسه میکرد . نارگیل های سبز رنگ ، آناناس ، موز ، انبه و میوه های های محلی خوش آب و رنگ .

سفرنامه پاتایا

سفرنامه پاتایا

سفرنامه پاتایا

نارگیل محلی

 

در پاتایا دو فروشگاه زنجیره ای مشهور وجودداره به نام های 7&11 (Seven & Eleven) و Family Mart که به صورت 24 ساعته باز هستن و تقریبا هرچیزی که شما لازم داشته باشید از آب معدنی و نوشابه و تنقلات تا خوراک های آماده و انواع نوشیدنی ها و لوازم آرایشی و بهداشتی و شارژ موبایل و ... اونجا پیدا میشه و قیمتهاشون هم مناسبه و میتونید در تمام مدت سفرتون خرید های روزانه خودتون رو از این فروشگاه ها انجام بدید که تعدادشون هم خیلی زیاده و تقریبا همه جا در دسترس هستن .

هزینه مخارج روزانه در تایلند خیلی نزدیک به کشور خودمون هست و شما با خیال راحتتری میتونید پول خرج کنید .

سفرنامه پاتایا

سفرنامه پاتایا

فروشگاه های زنجیره ای پاتایا

 

همون طور که داشتیم در خیابون ساحلی قدم میزدیم و فروشگاه ها و رستوران ها رو نگاه میکردیم که البته خیلی هم برامون جالب بودن رسیدیم به مرکز خرید سنترال فستیوال رسیدیم . یه مرکز خرید شیک و بزرگ که وقتی واردش شدیم حس کردیم که در مراکز خرید شهرهای معروف دنیا هستیم واقعا برخلاف مغازه های بیرون بود و اکثر افرادی که واسه خرید اونجا بودن اروپایی ها بودن. اینجا تا دلتون میخواست مغازه های پوشاک و لوازم آرایشی بود و البته با قیمت هایی نجومی. به هرحال از همچین مرکز خریدی که بزرگترین مرکز خرید پاتایا هم بود انتظار دیگه ای نمیرفت . این مرکز 4 طبقه داشت که طبقه چهارم رو فست فود و رستوران های بزرگ در بر گرفته بود .

سفرنامه پاتایا

سفرنامه پاتایا

مرکز خرید سنترال فستیوال

 

به راحتی میشه یک روز وقت گذاشت واسه دیدن از همه مغازه ها و قسمت های این مرکز خرید ولی ما بعد از یک گشت یکساعته از اونجا بیرون اومدیم به سمت خیابون واکینگ رفتیم . هرچی به واکینگ نزدیکتر میشدیم جمعیت بیشتری رو در خیابون میدیدیم انگار یک وعده جهانی بود که همه از هرجای این شهر با هر ملیت و قوم و نژادی که هستن شب ها باید در این خیابون به هم بپیوندن .

از محل هتل ما تا خیابون واکینگ با توک توک ها 5 دقیقه و با پای پیاده 20 دقیقه راه بود بالاخره به ورودی خیابون واکینگ رسیدیم . این خیابون معروفترین مکان پاتایا و شاید تایلنده و خیلی ها بخاطر دیدن این خیابون به این شهر میان .

این خیابون همزمان با غروب آفتاب بسته میشه و از تردد خودروها در اون جلوگیری میشه و فقط باید با پای پیاده اون رو طی کرد به خاطر همین اسم Walking رو بهش دادن در ضمن این خیابون مظهر شب زنده داری پاتایا هم هست .

سفرنامه پاتایا

ورودی خیابون واکینگ

 

از همون ابتدای خیابون سر و صدای زیاد داخلش رو میشد براحتی شنید، وقتی وارد خیابون شدیم حس کردیم که وسط یک کنسرت خیابونی هستیم خیابون پر بود از کافه و باشگاه های شبانه و دانسینگ های حرفه ای و البته جمعیتی که هر لحظه بر اون اضافه میشد .

هرچی جلوتر میرفتیم این وضعیت تشدیدتر میشد . توی یکی از باشگاه ها چندتا خواننده راک با اون موها و قیافه منحصر بفرد و گیتار الکتریک ، داشتن برنامه اجرا میکردن که من و دوستم از این قسمت خوشمون اومد و چند دقیقه ای رو وایسادیم و برنامشون رو تماشا کردیم اونجا هم اکثر مشتری هاشون اروپایی ها بودن بعدا فهمیدیم که این برنامه هرشب اونجا انجام میشه.

باشگاه های مختلفی توی واکینگ بودن که بیشترشون روسیه ای و هندی بودن و البته یه باشگاه ایرانی هم بود . تقریبا به انتهای خیابون واکینگ رسیده بودیم که باشگاه میکس رو دیدیم قبلا راجب آن شنیده بودیم و تصمیم گرفتیم بریم داخل .

دم در مامورین ما رو بازرسی کردن و بعد وارد دیسکو شدیم که در طبقه سوم بود .فضای داخل فوق العاده شلوغ و پر سرو صدا بود و دی جی داشت آهنگ های تکنو رو میکس میکرد و جمعیت زیادی هم در وسط در حال رقص و پایکوبی بودن. این جا یکی از معروفترین باشگاه های پاتایا هست . حدودا یکساعتی هم اونجا بودیم و چون گرسنه بودیم و هنوز شام نخورده بودیم و دو شب هم بود که درست و حسابی نخوابیده بودیم تصمیم گرفتیم که برگردیم به هتل و استراحت کنیم.

صبح روز دوم ساعت 8 بود که بیدار شدیم چون از قبل به ما گفته بودن که صبحونه هتل تا ساعت 10 هست یکساعت دیگه دوباره خوابیدیم و راس ساعت 9 بیدار شدیم و رفتیم واسه صبحونه . صبحونه هتل خیلی ساده بود و شامل کره ، مربا ، عسل ، تخم مرغ و آب پرتقال میشد که این منو هیپوقت تغییر نمیکرد و هر روز صبح همین بود . بعد از خوردن صبحونه به اتاقمون برگشتیم و با لیدرمون تماس گرفتیم تا ببینیم تورهامون چه روزهایی هست که بهمون گفت فردا میریم تور باغ وحش و دو روز بعدش تور جزیره مرجان .

به نظر برنامه ریزی خوبی بود چون بین روزها ما هم فرصت کافی داشتیم تا به برنامه های خودمون برسیم . تصمیم گرفتیم امروز رو به ساحل بریم و شنا کنیم لباسهامون رو عوض کردیم و به سمت ساحل رفتیم . مثل روز قبل ساحل شلوغ بود و پر از توریست های جورواجور . ساحل اصلی پاتایا از ابتدای خیابان ساحلی شروع میشد تا نزدیک خیابون واکینگ که تقریبا دو سه کیلومتر بود . ساحلی تقریبا تمیز که هر جای اون رو نگاه میکردی شلوغ بود و مردم در حال شنا یا آفتاب گرفتن بودن . هوا طی این دو روزی که ما به پاتایا اومده بودیم آفتابی و گرم بود و آب تنی واقعا می چسبید .

تا ظهر توی دریا بودیم و بعدش آفتاب گرفتیم و رفتیم از یک رستوران نزدیک به هتلمون دو تا خوراک ماکارونی خریدیم به قیمت 60 بات و نوشابه 20 بات . ناهارمون رو که خوردیم به هتل برگشتیم و کمی استراحت کردیم . کم کم هوا داشت ابری میشد و بارون شروع به باریدن کردن هوای بسیار دل انگیز و مطبوعی شده بود و یه عصر بارونی و لطیف رو شاهد بودیم .

سفرنامه پاتایا

تراس بارون زده

 

دو سه ساعتی بارون بارید و بعدش هوا صاف شد و ما از هتل زدیم بیرون تا به سراغ یکی از سالن های ماساژ بریم. در تمام خیابون ها و کوچه پس کوچه های این شهر می شد مراکز ماساژ رو براحتی پیدا کرد . سر کوچه هتل که رسیدیم یه توک توک جلومون وایساد ما و دو نفر دیگه سوار شدیم و نزدیک خیابون واکینگ پیاده شدیم رفتیم داخل یه سالن ماساژ که شب قبلش دیده بودم و بنظرم مناسب میومد بعد از صحبت با مسئول اونجا برای مدت یک ساعت بادی ماساژ رو به قیمت 200 بات گرفتیم که دو نفر خانم تقریبا 45 ساله ماساژ فوق العاده ای رو انجام دادن که واقعا ارزشش رو داشت . ماساژ خیلی خوبی بود و حسابی خستگی راه رو از تن ما بیرون آورد .

نکته جالب اینه که همه مردم پاتایا که با توریست ها سر و کار دارن وقتی میخوان قیمت چیزی رو بهتون بگن یه ماشین حساب کوچیک دارن که قیمت رو روی اون به شما نشون میدن، مثلا در سالن ماساژ همون خانم عدد 60 رو زد روی ماشین حساب و بعد به ساعت رو دستش اشاره کرد که یعنی 60 دقیقه و بعد عدد 200 رو زد که یعنی 200 بات و در کل همه جای پاتایا قضیه همین بود . بعدش با یکی از آشناهامون که از چندسال قبل در پاتایا ساکن بوده و اونجا یه داروخونه داره (ما بهش میگفتیم دکتر) تماس گرفتیم و رفتیم پیشش که خیلی ناراحت شد که چرا از قبل از سفر بهش خبر نداده بودیم تا یه جای مناسب برامون پیدا کنه و ضمنا ناراحت بود از این که تورهایی رو که از لیدر خریدیم به قیمت خیلی پایینتر میتونسته برامون ردیف کنه .

بعد از خوش و بشی که باهم کردیم ما رو به محلی بنام تپوزیت که کمی با مرکز شهر فاصله داشت برد که اونجا یه بازارچه محلی بود چیزی شبیه سه شنبه بازارهای خودمون که کلی غرفه داشت با انواع و اقسام کالاها و قیمت های خیلی خوب که ما دو سه ساعتی رو که اونجا گشتیم تونستیم نصف سوغاتی هامون رو بخریم .

من تی شرت های پسرونه با کیفیتی رو به قیمت 50 بات (5 هزار تومان) و دخترونه 100 بات (10هزارتومان) پیدا کردم که کلی ازشون خریدم. در آخر هم از یکی از دستفروش های کنار خیابون چند سیخ خوراک کباب محلی که شبیه خوراک جوجه بود خریدیم و برای شام خوردیم . قیمت هر سیخ هم 20 بات بود .

سفرنامه پاتایا

بازار تپوزیت

 

سفرنامه پاتایا

سفرنامه پاتایا

غذای محلی

 

چون قرار بود راس ساعت 8 صبح فردا ماشین بیاد دنبالمون و به تور باغ وحش سیراچا بریم تصمیم گرفتیم که به هتل برگردیم و زودتر بخوابیم تا صبح خواب نمونیم . همین کار رو کردیم و بعد از یه دوش گرفتن خوابیدیم .

صبح روز سوم ساعت 7 از خواب بیدار شدیم و رفتیم پایین صبحونه خوردیم و برگشتیم به اتاق تا لباسامون رو عوض کنیم که لیدر باهامون تماس گرفت و گفت که ماشین تا 10 دقیقه دیگه میاد دنبالتون . ما هم رفتیم تو لابی منتظر موندیم تا ماشین اومد دنبالمون و سوار شدیم .

ماشینمون یه ون بود که به جز ما ، دو نفر مرد مجرد که هم سن و سال خودمون بودن و اونام باهم دوست بودن و سه خانواده دو نفره (زن و شوهر جوون) که یکیشون یه بچه کوچیک داشت و خیلی تو مسیر اذیت شدن و دو تا خانم مجرد که اونام با هم دوست بودن ، به همراه یک آقای جوون به اسم رامین که لیدر تور اون روز ما بود و ما همگی ایرانی بودیم بجز راننده که تایلندی بود . بعد از سلام و احوالپرسی آقای رامین که خیلی هم پسر شوخ و باحالی بود و توضیحاتی که توی مسیر به ما میداد حرکت کردیم به سمت معبد هزار اژدها که بیرون از شهر قرار داشت و حدودا نیم ساعت تو راه بودیم تا به اونجا رسیدیم .

لیدر تور یکسری توضیحات رو راجب این مکان به ما داد و ما نیم ساعت فرصت داشتیم که از این معبد دیدن کنیم .

سفرنامه پاتایا

سفرنامه پاتایا

سفرنامه پاتایا

سفرنامه پاتایا

سفرنامه پاتایا

بعد از معبد هزار اژدها که جای جالبی هم بود و نماد فرهنگ تایلندی و یکی از مکان های مقدسشون بود حرکت کردیم به سمت کوهستان میمون ها که بالای یک کوه قرار داشت و وقتی رسیدیم به اونجا تا دلتون بخواد میمون ریخت اطرافمون . یه خانمی اونجا بود که یه مقدار بادوم زمینی رو به قیمت 50 بات میفروخت تا ما به میمون ها غذا بدیم که این هم ایده جالبی بود و میمون ها که انگار از قحطی فرار کرده بودن از سر و کله ما بالا میرفتن و گاهی با هم دعواشون میشد . نیم ساعتی رو هم در کنار میمونها بودیم اینجا هم جای جالبی بود که کلی بهمون خوش گذشت .

سفرنامه پاتایا

دوباره سوار ماشین شدیم و به سمت باغ وحش سیراچا رفتیم . به باغ وحش که رسیدیم جمعیت زیادی رو دیدیم که اونا هم واسه دیدن باغ به اینجا اومده بودن . روی لباس هرکدوم از ما یک برچسب زدن که فک میکنم یه جورایی نشون دهنده بلیط ما بود و ما وارد باغ شدیم که به صورت زیبایی ساخته شده بود و خوراک عکاسی بود .

با صحبت های آقای رامین و تنظیم زمان ابتدا به سمت محل اجرای شوی فیل ها رفتیم .جمعیت زیادی قبل از ما اونجا نشسته بودن و چند دقیقه بعد برنامه اجرا شد . 3 مربی به همراه 5 فیل لحظات زیبایی را برامون رقم زدن ، یکی از برنامه هاشون انتخاب دو نفر از بین تماشاچی ها بود که یک آقا و یک خانم چینی بودن و فیل ها با پاهاشون اونا رو ماساژ میدادن . بعد از تموم شدن برنامه میتونستیم در ازای پرداخت مبلغی با فیل ها عکس بگیریم .

بعد از این شو به قسمتی رفتیم که قرار بود ما سوار بر همون فیل ها یک گشت کوچیک در باغ داشته باشیم که اونجا هم جالب بود و تجربه فیل سواری رو هم کسب کردیم .

سفرنامه پاتایا

باغ وحش سیراچا

 

سفرنامه پاتایا

شوی فیل ها

 

بعد از اون به سمت شوی کروکودیل ها رفتیم و در بین راه از مزرعه کروکودیل ها هم دیدن کردیم یه دریاچه خیلی کوچیک که تعداد خیلی زیادی کروکودیل اونجا بودن و لیدر گفت که مدتی قبل یه خانم تایلندی که با شوهرش دعواش شده از بالا خودش رو انداخته پایین وسط کروکودیل ها و اونام یه لقمه چپش کردن با این تعریف خانم هایی که همراه ما بودن خیلی ترسیدن و زود از اونجا دور شدن .

توی قسمت دیگه خانمی بود که صدها عقرب رو به بدنش چسبونده بود و هرکی دوس داشت میتونست با 200 بات بره و اگه نمیترسه با اون عقرب ها عکس بگیره که هیچکس حاضر نشد بره . توی قسمت دیگه میتونستیم با توله ببرهای 6 ماهه که خیلی کوچیک بودن و میشد بغلشون کرد عکس بگیریم و همچنین وارد شدن به قفس ببری بزرگ و گرفتن عکس که همه اینها پولی بود .

نکته جالب قسمتی بود که چندتا گوسفند رو نگه داری میکردن وقتی از لیدر پرسیدیم که دلیل وجود گوسفند توی این باغ چیه گفت که تایلندی ها نه گوسفند دیدن و نه گوشت گوسفند میخورن بخاطر همین گوسفند یه حیوون متفاوته براشون و مثل ما که به شیر یه نگاه دیگه میکنیم اونام به این حیوون یه نگاه متفاوت دارن . نکته جالبی بود برام تا اون لحظه نمیدونستم اغلب گوشتهای موجود در رستوران های تایلند گوشت خوکه .

سفرنامه پاتایا

سفرنامه پاتایا

مزرعه کروکودیل ها

 

سفرنامه پاتایا

خانمی که با عقرب ها دوست بود

 

شوی کرکوکودیل ها رو هم به مدت نیم ساعت تماشا کردیم که یه دختر و پسر تایلندی با کروکودیل ها نمایش اجرا کردن و قسمت جالبش اینجا بود که سر خودشون رو داخل دهن کروکودیل ها میکردن .

بعد از این نمایش به سمت شوی ببرها رفتیم که اونجا هم یک مربی به همراه 7 ببر نمایش زیبایی رو برامون به اجرا گذاشتن مثل پریدن ببرها از داخل حلقه آتیش و کشتی گرفتن با ببرها و حرکات زیبایی که خیلی جالب بود . تمام این شوها طبق ساعت خاصی برگزار میشد و هرکدوم در چندین سانس .

سفرنامه پاتایا

شوی کروکودیل ها

 

سفرنامه پاتایا

شوی ببرها

 

بعد از تموم شدن شوی ببرها به همراه لیدرمون به سمت درب خروجی باغ رفتیم و سوار ماشین شدیم و بعد از نیم ساعت جلوی یک رستوران KFC برای صرف ناهار توقف کردیم . همه چیز از قبل هماهنگ شده بود و تا ما رسیدیم غذا رو برامون آوردن ، مرغ کنتاکی که واقعا خیلی خوب سرخ شده بود و همه راضی بودن از ناهار . بعد از صرف ناهار و استراحتی کوتاه دوباره سوار ماشین شدیم و به سمت روستایی رفتیم که محل نگه داری و نمایش مارها بود .

وقتی داخل باغ رفتیم قفس های بزرگی رو دیدیم که داخلش انواع مارها رو نگه داری میکردن . ما که یخورده ترسیده بودیم و به محیط آشنا نبودیم و آقای لیدر هم از فرصت استفاده کرد و حسابی با صدای خش و پش و تیکه های چوب از پشت سر ما رو ترسوند بعدش هم به قسمتی رفتیم که یه نفر با چندتا مار برامون شوی مارها رو اجرا کرد و با دستش زهر یک مار رو کشید ، اونجا بازهم ما رو ترسوندن و خداروشکر خیلی زود از اونجا رفتیم به سمت محلی که شبیه نمایشگاه و فروشگاه داروهای تهیه شده از مارها بود که بیشتر هدفشون فروش کالاهاشون بود .

یه خانم اروپایی اونجا بود که یکسری توضیحات رو در مورد داروها به ما داد که آخرشم هیچکس هیچی نخرید و رفتیم.

سوار ماشین شدیم و به سمت شهرک فرانسوی ها (میموسا) حرکت کردیم . یه منطقه با معماری فرانسه دهه 70 میلادی که شامل خونه ها و باغی بود که بازدید کننده ها رو به یاد شهرهای قدیم اروپایی مینداخت. وارد که شدیم اول از هرچیز ما رو به سمت تالار نقاشی های سه بعدی بردن .

اونجا باید بدون کفش وارد میشدیم و بعد از اینکه لیدر توضیحات لازم رو راجب این تالار به ما داد شروع کردیم به بازدید و عکاسی . قضیه از این قرار بود که یکسری نقاشی هایی روی دیوار و کف اتاقها کشیده شده بود که وقتی از دریچه لنز دوربین به اونها نگاه میکردیم تصاویر به صورت سه بعدی و زنده جلوه داده میشد. در کنار هر نقاشی یک تابلوی راهنما قرار داشت که میتونستیم بر اساس اون در کنار نقاشی ها بایستیم و عکس بگیریم .

اینجا خیلی جذاب بود و حسابی سرگرم شدیم و حدودا یکساعتی رو با دیگر هم سفرامون مشغول عکاسی شدیم .

سفرنامه پاتایا

سفرنامه پاتایا

سفرنامه پاتایا

سفرنامه پاتایا

شهرک فرانسوی ها

 

سفرنامه پاتایا

سالن نقاشی های سه بعدی

 

از این قسمت که بیرون رفتیم به سمت آکواریوم حرکت کردیم که اونجا پر بود از ماهی های ریز و درشت با رنگ ها و قیافه های عجیب و غریب خوبیش این بود که لیدر در تمام قسمتهای تور امروز همراهمون بود و با توضیحاتش خیلی خوب ما رو راهنمایی میکرد اینجا هم همین طور بود و واقعا جای تشکر داشت .

بعد از بیرون اومدن از آکواریوم و گرفتن چندتا عکس توی محوطه زیبای اونجا رفتیم به قسمت دیگه شهرک که محل اجرای مراسم شوی لیدی بوی ها . در تایلند به افرادی که از لحاظ ساختار جنسیتی با بقیه تفاوت داشتن لیدی بوی گفته میشد که تعدادشون هم کم نبود و تقریبا میشد از روی قیافه شناختشون و دلیل این قضیه رو هم وقتی از لیدر پرسیدیم اشاره کرد به وضعیت آب و هوایی این کشور که نمیدونم تا چه حد واقعیت داشته باشه .

برنامه در وسط یک حیاط با معماری خاصی انجام میشد که یک حوض با آب نمای رنگی و فواره های زیبا هم همراه با اجرای مراسم شروع به کار میکرد . شروع مراسم هم با آهنگ زیبای فیلم تایتانیک از سلن دیون بود .

ردیف جلوی صندلی ها برای ما از قبل رزرو شده بود و دید خوبی به مراسم داشتیم . برنامه به این صورت بود که آهنگ های خوانندگان مختلفی پخش میشد و یک نفر کار لب خوانی رو انجام میداد و گروه رقصنده هر بار با لباس های خاصی که بیشتر مربوط به کشورهای دنیا بود شروع به حرکت موزون و رقص های جالب میکردن گاهی هم برای هیجان بیشتر مراسم یکی از خواننده ها به سمت ما میومد و با تماشاچی ها خوش و بش میکرد ، چیزی شبیه کنسرت خواننده های بزرگ.

توی این مراسم هم خیلی به ما خوش گذشت و بعد از تموم شدن اجرای شو میتونستیم باهاشون عکس بگیریم البته مثل بقیه جاهای دیگه با پرداخت پول و مبلغ 20 بات برای هر عکس .

سفرنامه پاتایا

شوی لیدی بوی ها

 

کم کم هوا داشت تاریک میشد و ما سوار ماشین شدیم تا برای صرف شام به شهر برگردیم . قرار بود ما رو برای شام به یک رستوران ایرانی ببرن که همینطور هم شد و رفتیم رستوران ایرانی شبهای پاتایا که اون شب فقط چلوکباب و چلو جوجه داشت . هرکس سفارش خودش رو داد و بعد چند دقیقه غذا رو آوردن ، تنها نکته منفی تور امروز همین غذای آخر بود که اصلا کیفیت خوبی نداشت و همه شاکی بودن و بعضی هام غذا رو نخوردن .

بعد از صرف شام هم دوباره سوار ماشین شدیم و راننده هرکس رو در مقابل هتل خودش پیاده میکرد ما هم گروه سومی بودیم که از دوستان خداحافظی کردیم و به هتل برگشتیم . به جز قسمت آخر تور که همون شام ایرانی بود کلا از تور امروز راضی بودیم و امیدوار بودیم که تور دوم هم به خوبی امروز برگزار بشه . شب رو بخاطر خستگی از هتل بیرون نرفتیم و زود هم خوابیدیم .

سفرنامه پاتایا

غذای رستوران شبهای پاتایا

 

روز چهارم قرار بود با دکتر بریم و از چندجا دیدن کنیم . اولین جایی که رفتیم کوه بودا بود در جنوب غربی پاتایا و در منطقه ای سرسبز و خوش آب و هوا با منظره ای بسیار جالب و زیبا که حدودا 45 دقیقه با مرکز شهر فاصله داشت . در دل این کوه عکس بودا رو به شکل بسیار کم نظیری حکاکی کرده بودن.

این عکس در ابتدا با کامپیوتر طراحی شده، بعد تصویر بودا بر روی کوه به وسیله لیزر انداخته شده و بعد از اون یک هنرمند در شبها به خاطر اینکه نور لیزر ،دید بهتر داشته مشغول به سنگ تراشی می شده و این اثر هنری را از خود به جا گذاشته ، در مقابل کوه هم یه فضای سبز زیبا به صورت پارک و دریاچه طراحی شده بود .

افراد زیادی هم برای دیدن این کوه به اونجا اومده بودن و ما هم مثل بقیه ساعتی رو در این منطقه مشغول بازدید و عکاسی بودیم .

سفرنامه پاتایا

کوه بودا

 

بعد از کوه بودا به سمت معبد بودای بزرگ در جنوب پاتایا رفتیم . این معبد که روی یک تپه قرار گرفته بزرگترین بودای شهر پاتایا هست و از اماکن مقدس مردم تایلند محسوب میشه. برای رسیدن به مجسمه بودای بزرگ باید یه مسیر راه پله ای مانند و طولانی رو طی میکردیم در کنار این راه پله مجسمه دو اژدهای بزرگ زرد رنگ به شکل زیبایی قرار گرفته که امتدادش تا بالای مسیر هست .

از بالای تپه میشد منظره زیبایی از شهر رو مشاهده کرد . مردم زیادی به دیدن این معبد اومده بودن و در مقابل بودای بزرگ هم قسمتی تعبیه شده بود که مردم بومی میتونستن راز و نیاز کنن و برای بودا غذا و نوشیدنی بذارن . قیافه بودای بزرگ برام خیلی جالب بود وقتی به صورتش نگاه میکردیم انگار یه جورایی خوشش اومده بود که این همه آدم اومدن به دیدنش و داشت یه خنده ریز میرفت . در تایلند برای مجسمه های بودا ارزش خاصی قائل هستند و مردم بومی هنگام رد شدن از جلوی بودا لحظه ای مکث میکنن و بعد از احترام به بودا عبور میکنن . همچنین هر روز مقداری غذا و نوشیدنی در مقابل بودا میذارن که کسی اجازه نداره به اون ها دست بزنه .

سفرنامه پاتایا

سفرنامه پاتایا

سفرنامه پاتایا

سفرنامه پاتایا

معبد بودای بزرگ

 

کم کم گرسنمون شده بود و از تپه پایین اومدیم و خودمون رو به رستورانی در شهر رسوندیم . تصمیم داشتیم یه غذای تایلندی سفارش بدیم و به سفارش دکتر خوراک مرغ و بادوم زمینی رو درخواست دادیم . تیکه های از سینه مرغ سرخ شده به همراه سس بادام زمینی ، سیر ، سبزیجات ، فلفل ، سویا ، آب مرغ و شکر که طعم شیرینی رو به غذا داده بود . غذای خوشمزه ای بود و بیشتر با ذائقه ما جور بود که به همراه برنج سرو میشد . این غذا رو به قیمت 160 بات خریدیم .

سفرنامه پاتایا

ناهار مرغ و بادوم زمینی

 

بعد از ناهار به هتل برگشتیم و استراحت کوتاهی کردیم و عصر رو به ساحل رفتیم و کمی پیاده روی کردیم ، نسیم خنکی هم شروع به وزیدن کرده بود و هوای دلچسبی رو شاهد بودیم . پیاده روهای خیابون ساحلی پر بود از تبلیغات مربوط به مسابقه ی دوی ماراتونی که قرار بود چند روز دیگه (17 جولای) در پاتایا برگزار بشه که جلوه خاصی به شهر داده بود.

سفرنامه پاتایا

تبلیغات مسابقه دوی ماراتن

 

از ساحل به سمت دیگه خیابون رفتیم و داشتیم مغازه ها رو نگاه میکردیم که چشممون به یک مغازه صنایع دستی افتاد ، داخل رفتیم و از اجناسش که بیشترشون عروسک ها و ظرف هایی بودن که با کنده کاری روی چوب درست شده بودن دیدن کردیم . از چندتایی خوشمون اومد و خواستیم بخریم که قیمتشون خیلی زیاد بود و پشیمون شدیم .

از مغازه بیرون اومدیم و به سمت خیابون واکینگ رفتیم در حاشیه خیابون جمعیتی که کنار یک گاری دستفروش وایساده بودن توجه ما رو جلب کرد نزدیکتر رفتیم و دیدیم که دستفروش داره غذاهای مثل سوسک و عقرب و کرم پخته شده رو به مشتریاش میفروشه .
ما که اولین بار بود همچین غذایی میدیدیم برامون خیلی جالب بود و البته چندش آور و پیش خودمون میگفتیم اینا چطوری از این غذاها میخورن ولی برای عده ای خیلی عادی بود.

سفرنامه پاتایا

صنایع دستی

 

سفرنامه پاتایا

خوراک حشرات

 

بعد از چند دقیقه دوباره به سمت خیابون واکینگ حرکت کردیم و وقتی به اونجا رسیدیم مثل شب های دیگه همون سر و صدا و همون هیجان پا برجا بود انگار این خیابون قرار نبود هیچ شبی خاموش و ساکت باشه . به قدم زدن توی خیابون واکینگ ادامه دادیم تا به انتهای خیابون رسیدیم که تقریبا نزدیک اسکله بود و دیگه اون شلوغی ابتدای خیابون رو نداشت .

اونجا چندتا گاری غذای خیابونی وایساده بودن که ما هم رفتیم و از یکیشون که پیرمرد خوش برخوردی هم بود و به نظر میومد که تر و تمیزتر از بقیه هست دوتا ساندویچ مرغ که شبیه کباب ترکی پخته میشد خریدیم به همراه سس تند که واقعا ساندویچ خوشمزه ای بود ، قیمت هر ساندویچ هم 60 بات بود .بعد هم برگشتیم به ابتدای واکینگ و با توک توک به سمت هتل برگشتیم . روز پنجم طبق صحبتی که لیدر باهامون انجام داده بود قرار بود تور جزیره مرجان رو بریم. صبح ساعت 8 و نیم یک ماشین اومد دنبالمون و ما رو همراه با چند نفر دیگه که هم ایرانی بودن و هم از کشورهای دیگه برد به اسکله پاتایا .

سفرنامه پاتایا

سفرنامه پاتایا

اسکله پاتایا

 

اونجا یه دستبند سبزرنگ به دست ما بستن تا ما رو از بقیه متمایز کنه و سوار یک کشتی تفریحی شدیم که بیشتر شبیه لنج بود تا کشتی . یه گروه تقریبا 30 نفره بودیم که ما رو هدایت کردن به طبقه دوم کشتی که اونجا صندلی تخت هایی رو قرارداده بودمن که میتونستیم روش دراز بکشیم و یه دی جی هم داشت آهنگ پخش میکرد .

دو خانم و دو آقای روسی هم داشتن همراه دی جی برامون میخوندن و به اصطلاح مراسم رو اجرا میکردن . بعد از چند آهنگ که هنوز کشتی هم حرکت نکرده بود ناخدا که یه ایرانی هم بود اومد و بعد از سلام و خوشامد برنامه تور امروز رو توضیح داد . بالاخره کشتی حرکت کرد و بعد از ده دقیقه رسیدیم به اسکله مخصوص پاراسل سواری و پیاده شدیم و بعد از گرفتن بلیط که برای ما رایگان بود توی صف وایسادیم تا نوبتمون بشه و سوار پاراسل بشیم .

پاراسل ها توسط قایق های تندرو کشیده میشدن و به پرواز در میومدن و هر بار فقط یک نفر میتونست سوار بشه اما تعداد پاراسل ها و قایق ها زیاد بود . از اون بالا میتونستیم کل شهر پاتایا رو ببینیم و لحظات هیجان انگیزی بود .

چیزی حدود 5 دقیقه بالا بودیم و بعد ما رو پیاده میکردن با پیاده شدن آخرین نفر باز هم برگشتیم به کشتی تا حرکت کنیم به سمت جزیره مرجان .

سفرنامه پاتایا

سفرنامه پاتایا

پاراسل سواری

 

وقتی وارد کشتی شدیم برامون صبحونه رو آماده کرده بودن که شامل تخم مرغ آب پز ، سوسیس و سالاد میگو به همراه نوشابه که بصورت سلف سرویس بود و اتفاقا صبحونه ی خوشمزه ای هم بود.

سفرنامه پاتایا

صبحونه داخل کشتی

 

با اتمام صبحونه کشتی در نزدیکی جزیره مرجان توقف کرد و ناخدا به هرکدوم از ما یه چوب ماهیگیری داد و گفت هرکی ماهی بگیره همینجا براش کباب میکنیم و بهش میدیم و همه خوشحال فکر میکردن چندساله ماهیگیر هستن و طعمه ها رو داخل آب انداختن اما چیزی حدود 20 دقیقه گذشت ولی هیچکس نتونست ماهی بگیره به جز یک نفر که اون هم ماهی خیلی کوچیکی بود که به آب برگردوندش.

سفرنامه پاتایا

مسیر جزیره مرجان

 

بعد از ماهیگیری یه قایق کنار کشتی اومد و ما رو به سمت جزیره برد و در ساحل جزیره پیاده کرد. جزیره مرجان فاصله ی کمی با پاتایا داشت و براحتی میتونستیم پاتایا رو ببینیم . ساحل این جزیره خیلی زیبا بود و آب هم سبزرنگ و کوه های داخل جزیره هم سرسبز و با صفا بود که توریست های اروپایی زیادی برای شنا کردن و حمام آفتاب به اونجا اومده بودن.

ما اجازه داشتیم در همون محدوده ساحل شنا کنیم آفتاب بگیریم و یا جت اسکی و موز سواری که ما رفتیم موز سواری چیزی شبیه تیوپ ولی به شکل موز که 4 نفر سوار بروی اون بوسیله یک جت اسکی کشیده میشد روی آب و بعد که برمیگشت مسافراش رو با یه حرکت خالی میکرد توی آب

سفرنامه پاتایا

 

بعدش هم رفتیم توی دریا و شنا کردیم و بعد هم عکاسی توی جزیره که چشم انداز فوق العاده ای داشت ، با یه حمام آفتاب آماده برگشتن به کشتی شدیم و دوباره سوار همون قایق به کشتی رسیدیم و سوار شدیم و این بار ناهار رو برامون حاضر کرده بودن که یک نوع چلو تایلندی به همراه هویج و نخودفرنگی بود با مرغ کنتاکی که با وجود مغز پخته نبودن برنج ولی طعم خوبی داشت البته بعضی ها هم صرف نظر کردن .

ناهار رو که خوردیم دی جی دوباره شروع به پخش آهنگ کرد و این بار آهنگ های ایرانی رو بیشتر پخش میکرد و خانم های روسی هم رقص رو شروع کردن و به دنبال اون ها بقیه مسافرها که نصفشون مجرد و نصفشون زوج بودن شروع کردن به همکاری .

در ادامه هم کف پارتی و مسابقه های جالب و همینجوری یکساعتی رو وسط دریا گشت میزدیم و سرگرم بودیم . و یه جایی رو هم ناخدا اعلام کرد که با پوشیدن جلیقه نجات میتونید بپرید داخل آب و دقایقی رو شنا کنید که خیلی ها هم این کارو کردن و بعد از اعلام ناخدا به کشتی برگشتن و کشتی به سمت اسکله پاتایا برگشت و ما پیاده شدیم ، روی اسکله دیدیم که شلوغه جلوتر رفتیم دیدیم عکس هایی رو که صبح موقع پاراسل سواری از ما میگرفتن چاپ کردن و هرکی دوست داشت عکس خودش رو به قیمت 100 بات میخرید که ما هم این کارو کردیم .

بعد هم سوار ماشین شدیم و به هتل برگشتیم . تور امروز هم جالب و هیجان انگیز بود . بعد از استراحتی کوتاه و دوش گرفتن، شب دوباره از هتل زدیم بیرون و شام رو در یکی از رستوران های مک دونالد خوردیم و به سمت خیابون واکینگ رفتیم و بعد از گشت و گذار به هتل برگشتیم. روز ششم رو به قصد خرید از هتل زدیم بیرون و به سمت مرکز خرید فستیوال و مرکز خرید مایک و رویال گاردن رفتیم و تا ظهر خریدهای نسبتا مناسبی رو داشتیم .

سفرنامه پاتایا

سفرنامه پاتایا

سفرنامه پاتایا

خریدهامون رو توی هتل گذاشتیم و قرار بود برای ناهار به همراه دکتر بریم به یه رستوران ایرانی که خیلی ازش تعریف میکرد. رستوران نایب که در خیابون دوم پاتایا و به موازات خیابون واکینگ قرارداشت، رستورانی که بیشتر بخاطر کوبیده هاش معروف بود و انصافا کیفیت غذاش با رستوران شب های پاتایا خیلی تفاوت داشت و همین هم باعث شده بود مشتری های اروپایی رو هم به اونجا بکشه . هر پرس غذای کوبیده به همراه مخلفات رو توی این رستوران به قیمت 200 بات خریدیم که واقعا هم می ارزید .

بعد از استراحتی کوتاه تصمیم گرفتیم که به ساحل جامتین برم و بعد از ظهر رو اونجا بگذرونیم. ساحل جامتین در جنوب پاتایا و منطقه چونبوری قرار داره و حدودا 10 دقیقه تا مرکز شهر فاصله داره ، یه ساحل تمیز و آروم با محیطی دنج که به دلیل وجود هتل های درجه یک و رستوران ها و بارهای با کیفیت توی این منطقه زیبا باعث میشد که توریست ها و گردشگران زیادی بیان اونجا . ساحل جامتین در مقایسه با ساحل اصلی شهر پاتایا خیلی بکر و زیباتر بود و ناراحت بودیم که چرا روز آخر به اینجا اومدیم . تو ساحل جامتین اکثر تفریحات و ورزشهای آبی مثل جت اسکی ، قایق سواری، موز سواری و غواصی فراهم بود. حتما در سفرتون به پاتایا از این ساحل دیدن کنید.

 

سفرنامه پاتایا

ساحل جامتین

 

شب آخر بود و طبق توصیه دوستمون رفتیم سری به بازار شبانه پاتایا که در خیابان دوم پاتایا (Second Road) و روبروی مرکز خرید فستیوال قرار داشت . یه بازار سرپوشیده بزرگ در یک طبقه که مغازه هاش در چندین لاین قرار گرفته بود . به دلیل نداشتن سیستم تهویه هوای داخل فوق العاده گرم بود و ما حسابی عرق کردیم اما تنوع اجناس داخل بازار و خوش خریدی ما باعث میشد که گرم بودن رو کمتر متوجه بشیم .

اغلب مغازه های بازار لباس و پوشاک و کفش و لوازم آرایشی و مسافرتی و صنایع دستی بودن که قیمت های منصفانه تری هم نسبت به جاهای دیگه داشتن و با یه خورده چونه زدن میتونستیم قیمت بهتری رو از فروشنده بگیریم . اونجا هم مقداری خرید کردیم و من تونستم یه کفش ویتنامی طرح آدیداس رو با کیفیت خوبی به قیمت 400 بات (چهل هزار تومان) بخرم که مشابه همین رو هر جای دیگه شهر سوال میکردم قیمتی کمتر از 850 بات نمیدادن .

سفرنامه پاتایا

سفرنامه پاتایا

ساعت 11 شب از بازار شبانه بیرون اومدیم و دیدیم که جلوی مرکز خرید فستیوال دستفروش ها بساطشون رو پهن کردن ، به اونجا هم سری زدیم که قیمت اجناسشون تقریبا با قیمت های بازار شبانه یکسان بود و شلوغترین قسمتش مربوط به جایی بود که یه پسر و دختر تایلندی داشتن واسه توریست ها تتو میزدن . میتونستیم طرح تتوی انتخابی رو از داخل یه آلبوم انتخاب کنیم و در عرض چند دقیقه با لوازم و دستگاه های مخصوصی که داشتن طرح بروی بدن تتو میکردن .

البته پاتایا پر بود از مراکز تتو و شغل خیلی از مردم اونجا همین بود و اغلب مشتری های زیادی هم داشتن .

سفرنامه پاتایا

دستفروشان پاتایا

 

شب رو به هتل برگشتیم و با لیدرمون تماس گرفتیم که گفت فردا صبح ساعت 9 در لابی حاضر باشیم تا ماشین بیاد دنبالمون و به سمت فرودگاه بانکوک برگردیم. به سرعت وسایل و خریدامون رو داخل چمدون هامون گذاشتیم و خوابیدیم .

واقعا دیدنی های پاتایا اونقدر زیاده که اصلا نمیشه توی یک هفته همشون رو تجربه کرد چون هر جا رو که میدیدی مشتاق بودی که جاهای دیگه رو هم ببینی. خانه مقدس حقیقت، آکواریوم بزرگ پاتایا ، باغ گلها ، مینی سیام ، بازار شناور و موزه پاتایا مکان هایی بود که ما دوست داشتیم بریم ولی زمان یاری نکرد . فردا صبح زود از خواب بیدار شدیم و بعد از دوش گرفتن رفتیم پایین صبحونه خوردیم و سریع به اتاقمون برگشتیم تا وسایلمون رو برداریم و اتاق رو تحویل بدیم ، دکتر هم برای خداحافظی به هتل اومده بود و میخواست که ما رو بدرقه کنه.

کلیدهای اتاق رو تحویل پذیرش دادیم و در لابی منتظر نشستیم تا بعد از چک کردن وضعیت اتاق که خوشبختانه هیچ مشکلی هم نبود 100 دلار ضمانتمون رو برگردوندن . راس ساعت 9 بود که ماشین اومد دنبالمون و ما هم از مدیریت و خدمه هتل بابت همکاری خوبشون تشکر و خداحافظی کردیم که اونام در کمال احترام به رسم خودشون از ما تشکر کردن . از دکتر هم تشکر و خداحافظی کردیم و سوار ماشین شدیم و راه بانکوک رو در پیش گرفتیم .

حدود یک ساعت و نیم طول کشید تا به بانکوک رسیدیم ولی به دلیل ترافیک زیاد در شهر یکساعتی معطل شدیم و ساعت 12 بود که راننده ما رو به فرودگاه رسوند و ما کم کم داشتیم به آخرین ساعات سفر خودمون نزدیک میشدیم.

وارد سالن فرودگاه که شدیم جمعیت زیادی هم مثل من اونجا بودن و تقریبا همه اونایی که در پرواز رفت همراه ما بودن امروز هم برای برگشتن کنار ما بودن . یه خانواده تهرانی هم در پرواز رفت کنار ما بودن که من باهاشون آشنا شده بودم و پدر خانواده گفته بود که در بانکوک به منزل برادر خانومش میرن و با تور نیومده بودن که اونا رو هم دوباره دیدیم و بعد از خوش و بشی که داشتیم مشخص بود که اونام از سفرشون راضی بودن.

به سمت سالن پرواز رفتیم و بعد از دریافت کارت پرواز و تحویل بارهامون و خوردن مهر خروج توی پاسپورت ها سوار هواپیما شدیم .

سفرنامه پاتایا

هواپیمای ما قبل از پرواز در فرودگاه بانکوک

 

هواپیمای ما هم همون هواپیمای ایرباس A330 ایرآسیا بود که مثل پرواز رفت بدون تاخیر و رأس ساعت 15:10 شروع به حرکت کرد و با یه تیک آف خوب در آسمان بانکوک به پرواز در اومد. مسیر 7 ساعته ما باز هم بالاتر از ابرها بود و به غیر از چند دقیقه ابتدایی پرواز دیگه نتونستیم سرزمین سبز تایلند رو ببینیم و همونجا با کشور لبخندها خداحافظی کردیم .

بعد از قرار گرفتن هواپیما در ارتفاعی ثابت کمربندها رو باز کردیم و مهماندارها ناهار رو که دقیقا مثل شام پرواز رفت بود در بین مسافرا پخش کردن . در طول پرواز خودمون رو با مجله و موسیقی و تعریف کردن با همسفرامون و گاهی هم با خواب کوتاه سرگرم کردیم تا اینکه با کاهش ارتفاع هواپیما و پایین اومدن از بالای ابرها کم کم داشتیم به تهران نزدیک میشدیم . از بالا هرچی که به پایین نگاه میکردیم کوه بود و بیابون و اصلا قابل مقایسه نبود با کشور تایلند .

سفرنامه پاتایا

آسمان ایران

 

با اعلام خلبان وارد آسمان ایران شدیم و حدودا 45 دقیقه بعد با یک لندینگ خوب هواپیما در باند فرودگاه امام خمینی به زمین نشست . بعد از پیاده شدن از هواپیما به سمت سالن خروجی فرودگاه رفتیم و پاسپورت هامون مهر ورود خورد و بعد از بازرسی چمدون هامون رو تحویل گرفتیم و از فرودگاه بیرون اومدیم .

ساعت حدودا 7و نیم عصر بود و ما که باید به سمت شیراز برمیگشتیم به سرعت با یه تاکسی از فرودگاه خودمون رو به عوارضی قم رسوندیم و اونجا با اولین اتوبوس شیراز به سمت شهرمون حرکت کردیم و فردا صبح با رسیدن به شیراز به سفر خودمون پایان دادیم.

نکات مهم در سفر به تایلند :

*** تایلند پر از جاذبه های گردشگری و تفریحی مناسب تمام سنین هست و خیلی خیلی کم پیش میاد که کسی ناراضی از تایلند برگرده . درک این نکته واسه کسانی که مسافرت خارجشون محدود به ترکیه است شاید سخت باشه اما کافیه یکبار به دور از هیاهوی منفی که راجب تایلند هست به این کشور سفر کنید تا درک بهتری از توریست بودن داشته باشید .

*** به نظر من سفر یک هفته ای و شاید 10 روزه فرصت خیلی کمی هست برای دیدن و تفریح در کشوری مثل تایلند که هر شهرش پر از مناطق گردشگریه پس اگر امکان اقامت بیشتر در تایلند رو ندارید حتما با یک برنامه ریزی منطقی از تمام ساعات حضورتون در تایلند استفاده کنید تا بعدا حسرتش رو نخورید .

*** تایلندی ها مردمانی شاد و خنده رو هستن و به شما از همان ابتدای ورود به این کشور حس خوبی رو میدن . هوای تایلند در تمام طول سال تقریبا گرمه اما در ماه های آبان تا اسفند شدت گرما و رطوبت در سطح پایینتری هست و مناسب کسانیه که به گرمای زیاد عادت ندارن . بین ماه های اردیبهشت تا شهریور رطوبت هوا بالاتر و باران های موسمی در تایلند بیشتره اما به قدری نیست که آزار دهنده باشه .
معمولا دو ساعت بارون میباره و بعدش آفتابه و همه جا خشک میشه . معمولا در این زمان نرخ سفر به تایلند کمی کاهش پیدا میکنه .

*** تایلند مقصد خیلی مناسبی واسه خرید نیست ( از لحاظ قیمت ) هرچند که بازهم میشه در صنف پوشاک اجناس با کیفیت و قیمت مناسبی رو پیدا کرد اما شاید برای کسانی که صرفا به قصد خرید میرن زیاد لذت بخش نباشه .

تایلند رو بیشتر باید به قصد دیدن و تفریح و گردش انتخاب کرد . پس به تایلند برید و از فرهنگ شرقی ، سنت دیرینه در کنار پیشرفت ، از سواحل زیبا ، جنگل های بکر ، حیات وحش فوق العاده و هزاران جاذبه ایی که داره دیدن کنید .

*** سعی کنید در انتخاب هتل دقت کنید تا وقتی به هتل محل اقامتتون رسیدید دلزده نشید . با جستجو در همین سایت لست سکند و سایت های بوکینگ هتل مواردی از قبیل موقعیت مکانی هتل ، فضای درونی و بیرونی هتل ، وضعیت اتاق ها و نظافت ، وضعیت مهمانان هتل ، داشتن صندوق امانات و استخر ، لابی و ... رو به خوبی بررسی کنید .

*** امنیت در تایلند و شهرهای اون نسبتا بالاست اما این دلیل بر سهل انگاری شما نیست . در هر جایی هستید مواظب اموالتون باشید تا کارتون به اداره پلیس نیوفته . اگر با تور سفر میکنید قبل از هرچیز از لیدرتون بخواید تا توصیه های لازم رو در مورد وضعیت موجود اونجا بگه . تایلندی ها مردم خونگرم و مهمان نوازی هستن و کمتر پیش میاد که شما رو برنجونن ولی این برمیگرده به نحوه برخورد شما با اونا .

*** سعی کنید مثل خودشون خنده رو باشید و با آرامش باهاشون صحبت کنید . اگر با مشکلی مواجه شدید قبل از هر اقدامی به پلیس اطلاع بدید . شماره های لیدر تور ، پلیس ، هتل محل اقامت و دوستانتون رو همیشه همراه داشته باشید . حتی المقدور از تنها رفتن به اماکنی که هیچ شناختی از اون ها ندارید و مسیرهای بیرون از شهر خودداری کنید . از کرایه کردن موتور و اتومبیل در تایلند صرف نظر کنید چون سیستم رانندگی تایلند برعکس ایرانه و شما رو گیج میکنه در ضمن پلیس به محض مشاهده شما ازتون درخواست گواهینامه رانندگی میکنه که اگر نداشته باشید متحمل جریمه سنگینی میشید .

نویسنده : احسان زارعی