تعطیلات عید کجا برویم؟
امسال برای تعطیلات عید، اول تصمیم گرفتیم به ویتنام سفر کنیم. اما خیلی زود متوجه شدیم که این کشور برای ایرانیها ویزای انفرادی صادر نمیکند. تنها راه ممکن، گرفتن ویزای گروهی و استفاده از تور ویتنام بود و متأسفانه واسطهها برای این کار، نفری ۲۰۰ دلار درخواست میکردند!
ما هیچوقت در هیچیک از سفرهایمان از تور یا واسطه استفاده نکرده بودیم، بنابراین تصمیم گرفتیم از خیر ویتنام بگذریم.
بعد از کلی پرسوجو، گزینههای بعدی ما هند و تایلند بودند. ما یک خانواده چهار نفره هستیم با دو بچه کوچک (۲ و ۶ ساله)، و چون بهداشت برایمان اهمیت زیادی داشت، سفر به هند را مناسب ندیدیم.
راستش در مورد تایلند هم دو دل بودیم. چند سفرنامه ایرانی خوانده بودیم که حس میکردیم تایلند آنقدری جاذبه دیدنی ندارد که بشود ۱۲ روز کامل آنجا ماند. اما یکی از دوستانمان که اهل سفر است، تأکید کرد که تایلند بسیار دیدنی و جذاب است. همین باعث شد خودم دستبهکار شوم!
عبارت "Thailand sightseeing" را در گوگل جستجو کردم. هر مکانی که عکسهای جذاب داشت، امتیاز بالای ۴.۵ گرفته بود و بالای ۲۰۰۰ رأی داشت را روی نقشه گوگل ذخیره کردم. بعد به همسرم گفتم: مطمئن باش تایلند برای تعطیلات عید فوقالعادهست! با دیدن آنهمه معبد، آبشار، جزیره، جنگل، غار و مکانهایی که حتی اسمشان را هم نشنیده بودم، حسابی هیجانزده شدم.
رزرو بلیط؛ ۲۰ روز بهجای ۱۲ روز!
قدم بعدی، رزرو بلیط هواپیما بود. ما بهخاطر داشتن دو کودک، فقط دنبال پرواز مستقیم بودیم و بهترین گزینه، پرواز ماهان بود. اما بعد از کلی جستجو متوجه شدیم که هیچ بلیط رفتوبرگشتی برای تاریخ مدنظرمان وجود ندارد! بعد از چندین روز اصرار و رفرش کردن سایت ماهان، بالاخره موفق شدیم پروازی برای ۳۰ اسفند تا ۲۰ فروردین رزرو کنیم.
یعنی بهجای ۱۲ روز، شد ۲۰ روز سفر… با دو تا بچه کوچک!
راستش اولش کمی ترسناک و خستهکننده به نظر میرسید، اما انتخاب دیگری نداشتیم. و حالا که برگشتیم، میتوانم بگویم که این ۲۰ روز یکی از بهترین سفرهای زندگیمان بود!
هزینه بلیط برای ۴ نفر: حدود ۲۳۰ میلیون تومان
- هر نفر ۳۰ کیلو بار (حتی بچهها)
- بزرگسالان: نفری ۶۵ میلیون
- کودکان: نفری ۵۰ میلیون
رزرو اقامت برای گرفتن ویزا
برای گرفتن ویزا، باید مدارک اقامت هم ارائه میدادیم. چون برنامهمان این بود که با ماشین حدود ۱۰ شهر را بگردیم و سفرمان ۲۰ روز طول میکشید، بدون برنامهریزی اقامت اصلاً عاقلانه نبود.
پس برای ۱۰ روز اقامت در بانکوک و ۱۰ روز در پوکت، از طریق سایت Booking.com، دو هتل رزرو کردیم. هتلهایی که نیاز به پرداخت نداشتند و امکان کنسلی رایگان داشتند. فقط برای گرفتن ویزا بود و بعداً هر دو رزرو را کنسل کردیم.
مدارک لازم برای دریافت ایویزا تایلند (ما خودمان اقدام کردیم):
- پاسپورت با حداقل ۶ ماه اعتبار
- عکس جدید از خودتان
- تصویر کارت ملی و شناسنامه
- مدرکی از محل اقامت در ایران
- واچر هتل (باید نام یکی از بزرگسالان در آن ذکر شده باشد و تعداد افراد مشخص باشد)
- بلیط رفتوبرگشت
- ۴۰ یورو نقد برای هر نفر(حتماً پول خرد شده ببرید، سفارت خرد نمیکند)
حدود یک هفته بعد، ویزای الکترونیکیمان صادر شد. حالا وقت برنامهریزی هیجانانگیز سفر رسیده بود...
بعد از حدود یک هفته ویزای الکترونیکی صادر شد و به قسمت جذاب برنامه ریزی برای سفر رسیدیم.
برنامه سفر ما به تایلند به این صورت بود:
- یک شب در بانکوک
- یک شب در Phra Nakhon Si Ayutthaya
- یک شب در Sukhothai
- سه شب در Chiang Mai
- دو شب در Chiang Rai (اگرچه یک شب کافی بود)
- یک شب در Lampang
- سه شب در Pattaya (دو شب کافی بود)
- یک شب بین راه بانکوک و پوکت برای توقف در Thap Sakai
- سه شب در پوکت (اگر با ماشین سفر کنید چهار شب توصیه میشود، ما یک شب کم آوردیم)
- یک شب در Chumphon، بین راه پوکت و بانکوک برای برگشت
- دو شب آخر در بانکوک
پس از برنامهریزی روزهای سفر، نوبت به رزرو اقامتگاهها رسید. برای این کار از سایت Booking استفاده کردیم. نکته مهم درباره برخی کشورها، به خصوص مقاصد پر توریست، این است که برای رزرو هتل معمولاً به کارت اعتباری بینالمللی (کردیت کارت) نیاز است. تایلند هم از این قاعده مستثنی نبود. هتلهایی که بدون کردیت کارت رزرو میشدند بسیار محدود و معمولاً با معیارهای ما همخوانی نداشتند.
با توجه به این محدودیت، مجبور شدیم از یکی از دوستان صمیمیمان که در کانادا زندگی میکند کمک بگیریم. او با کمال میل اطلاعات کردیت کارت خود را در اختیارمان گذاشت و ما توانستیم بدون محدودیت، کل سفر را رزرو کنیم.
یکی دیگر از نکاتی که در طول سفر متوجه شدیم این بود که بهتر است اقامت هر شهر را دو روز قبل رزرو کنیم تا برنامه سفر منعطفتر باشد و مجبور نباشیم فقط به خاطر هزینهای که پرداخت کردهایم، در شهری بمانیم که دوست نداریم. البته این روش گزینههای موجود را محدود میکند، اما ارزشش را داشت.
همچنین باید به تعداد تختها در اتاقها توجه داشت. ابتدا دنبال اتاق سه تخته بودیم تا بچهها روی تخت بخوابند و راحت باشند، اما با جستجوی زیاد متوجه شدیم این گزینهها بسیار محدود و هزینهشان بیشتر از حد معمول است.
بنابراین تصمیم گرفتیم برای بچهها رختخواب سبک و ملحفه برای روانداز ببریم. این کار خیلی در پیدا کردن اتاق مناسب و خوشقیمت کمک کرد.
قبل از رزرو، قوانین هتلها را بررسی میکردیم که اقامت کودکان رایگان باشد. خوشبختانه بیشتر هتلها برای بچههای زیر ۱۲ سال رایگان بودند. خلاصه اینکه یک ساک اضافه برای رختخواب بچهها به همراه داشتیم که کاملاً ارزشش را داشت.
هزینه اقامت ما به طور متوسط برای هر شب حدود ۱۸ دلار شد، با معیارهای زیر:
- امتیاز بالای ۸ از ۱۰
- پارکینگ رایگان
- سرویس بهداشتی شخصی (غیر مشترک)
- کولر گازی
- تخت بزرگ دو نفره
- اتاق بزرگ و دلباز با پنجره رو به بیرون
- هزینه رزرو حداکثر ۲۰ دلار در روز
- اقامت رایگان برای کودکان
- قابلیت کنسل کردن رایگان
لیست وسایلی که اگر با ماشین سفر میکنید پیشنهاد میکنم به همراه داشته باشید:
- بشقاب نشکن
- فلاسک کوچک
- چای مورد علاقه
- لیوان
- چاقوی تیز برای بریدن آناناس
- آجیل یا میانوعده مقوی برای مسیر
- کاور گوشی ضد آب
- کرم ضد آفتاب و کلاه آفتابی
- چتر
پروازهای ماهان معمولاً ساعت ۱۰ شب حرکت میکنند. از آنجا که در ایام عید فرودگاه بسیار شلوغ است، ساعت ۶ عصر به سمت فرودگاه حرکت کردیم و ساعت ۷ رسیدیم. ماشینمان را در پارکینگ فضای باز شماره ۳ امام خمینی، روبروی ورودی فرودگاه پارک کردیم. هزینه هر شب پارکینگ ۸۰ هزار تومان بود.
۲۴ ساعت قبل از پرواز، از طریق سایت ماهان چکاین را انجام داده بودیم، پس خیالمان از بابت جای صندلی راحت بود. طول پرواز حدود ۷ ساعت بود که در این فاصله دو بار پذیرایی (شام و صبحانه) انجام شد. ساعت بانکوک ۳ ساعت از ایران جلوتر است و پروازمان ساعت ۸ صبح به وقت بانکوک نشست.
روز اول سفر – ورود به بانکوک و آغاز ماجراها
قبل از خروج از فرودگاه، ابتدا ۲۰۰ دلار را با نرخ ۳۰ بت (کمترین نرخ در کل سفر!) چنج کردیم. سپس یک سیمکارت ۳۰ روزه با اینترنت و تماس نامحدود به مبلغ ۱۰۰۰ بت تهیه کردیم.
بلافاصله اپلیکیشنهای Grab و Bolt را برای گرفتن تاکسی اینترنتی روی گوشی نصب کردیم. با Grab یک تاکسی به مبلغ ۳۰۰ بت به سمت هتل گرفتیم. لازم به ذکر است که Bolt معمولاً از Grab ارزانتر است.
حدود ساعت ۱۱ به هتل رسیدیم. شب قبل نخوابیده بودیم و واقعاً خسته بودیم، اما ساعت چکاین هتل ساعت ۲ ظهر بود. بنابراین در حیاط هتل روی مبلها ولو شدیم تا زمان بگذرد. هوا خوب بود و بچهها که شب قبل را خوابیده بودند، با دختر بچهی صاحب رستوران کنار هتل مشغول بازی شدند.
در این فاصله، من و همسرم در گوگل به دنبال اجاره ماشین بودیم. نرخها متفاوت بود. با توجه به تجربهمان از سفرهای قبلی، میدانستیم که نرخ معمول اجاره ماشین بین ۱۸ تا ۲۵ دلار در روز است. اما با جستجوی زیاد، دیدیم که قیمتها کمتر از ۳۰ دلار نیست. حسابی کلافه شده بودیم.
تصمیم گرفتیم برای ناهار کمی اطراف هتل بگردیم. منطقه پر از رستورانهای چینی و تایلندی بود که اغلب بوی چندان خوشایندی نداشتند! بعد از نیم ساعت گشت، یک رستوران چینی شلوغ را انتخاب کردیم. غذای حلال نداشتند، پس نودل با سبزیجات سفارش دادیم. پس از صرف غذا به هتل برگشتیم. (شرح تجربه پیدا کردن غذاهای خوشمزه را در ادامه سفرنامه خواهم گفت)
وقتی برگشتیم، به لطف بازی بچهها، با خانمی چینی در رستوران کنار هتل آشنا شدم که به زبان انگلیسی مسلط بود. مشکلمان را با او در میان گذاشتم. گفت شوهرش میتواند کمک کند و چون مدتی طولانی در تایلند زندگی کرده بودند، بهترین شرکت اجاره ماشین را به ما معرفی کردند. انصافاً کل سفر برایشان دعای خیر کردیم .
با آن شرکت تماس گرفتیم و از طریق تماس تلفنی و بعد واتساپ، به توافق رسیدیم. نام شرکت TN Car Rent بود که در نزدیکی فرودگاه Don Mueang International Airport قرار داشت. هزینه اجاره:
- روزی ۲۱ دلار برای خودروی هوندا سیتی
- بدون محدودیت کیلومتر
ساعت ۲ شده بود و اتاق را تحویل گرفتیم. من و بچهها به هتل رفتیم و همسرم برای تحویل گرفتن ماشین راهی شد.
برای پرداخت کرایه ماشین و خرج سفر، ۱۰۰۰ دلار را در صرافی نزدیک فرودگاه Don Mueang با نرخ ۳۳ بت چنج کردیم.
ماشین را برای ۱۲ روز کرایه کردیم، کل مبلغ را پرداختیم و مبلغ ۱۰۰ دلار هم بهعنوان گرویی بابت خسارت احتمالی کنار گذاشتیم. اگر ماشین سالم بازگردانده شود، این مبلغ برگشت داده میشود.
قیمت بنزین لیتری یک دلار بود.
چرا ۱۲ روز ماشین کرایه کردیم؟
در ابتدا قصد داشتیم شمال تایلند را با ماشین بگردیم و برای رفتن به پوکت از هواپیما استفاده کنیم. اما در میانه سفر نظرمان عوض شد و تصمیم گرفتیم کل سفر تور تایلند را با ماشین ادامه بدهیم. دلایل این تصمیم:
- جادهها در سراسر تایلند عالی، آسفالتشده و بسیار استاندارد بودند (حتی راههای فرعی)
- رانندگی تایلندیها بسیار آرام، قانونمند و بدون استرس بود
- جادههای بینشهری، دو یا سه بانده بودند
- ترافیک تقریباً وجود نداشت
- پمپ بنزینها فراوان بودند
- سرویسهای بهداشتی در پمپ بنزینها بسیار تمیز و رایگان بودند
- ماشین ما مصرف خوبی داشت (حدود ۷ لیتر در ۱۰۰ کیلومتر)
- رفتن به پوکت با هواپیما با بچه کوچک هم هزینهبر بود و هم دردسرساز
- مسیرها بسیار زیبا بودند و گذر زمان را حس نمیکردیم
تنها نکتهای که ممکن بود چالشبرانگیز باشد، جهت رانندگی برعکس ایران بود. اما چون همسرم قبلاً در سفرهای دیگر تجربه رانندگی در مسیر مخالف را داشت، سریع با شرایط جدید وفق پیدا کرد.
گواهینامه بینالمللی را از تهران تهیه کرده بودیم. میتوان هم حضوری و هم آنلاین برای آن درخواست داد. صدور آن حدود ۱۰ روز کاری زمان میبرد.

پگشتی شبانه در بانکوک – بازار شبانه Train Market
غروب، برای اینکه حداقل گشتی در بانکوک زده باشیم، سری به یکی از بازارهای شبانه زدیم: Train Night Market Srinagarindra. این بازار با هتل ما حدود یک ساعت فاصله داشت. چون بیشتر مغازهها و مراکز خرید بانکوک بعد از غروب آفتاب تعطیل میشوند، بازار شبانه گزینهی مناسبی بود.
فضای بازار بسیار زنده و پرشور بود. موسیقی زنده، غرفههای فروش لباس و اسباببازی، و تعداد زیادی رستوران و اغذیهفروشی از جذابیتهای این بازار بود.
برای شام، میگوی کبابی، شیرینی موز داغ، و برای بچهها هم سیبزمینی سرخکرده خریدیم. بعد از گشتی کوتاه، ساعت ۱۰ شب به هتل برگشتیم تا زودتر بخوابیم و برای فردا آماده باشیم.
نکته درباره ریتم زندگی در تایلند
در کل این سفر، شبها ساعت ۹ یا حداکثر ۱۰ میخوابیدیم و صبحها ساعت ۶ از خواب بیدار میشدیم تا از خنکی و روشنایی روز نهایت استفاده را ببریم.
جالب است بدانید که بعد از ساعت ۷ یا ۸ شب، تقریباً در همه شهرها، زندگی شهری خاموش میشد.
همچنین ساعت ۱ ظهر، در بسیاری از رستورانها، غذای روز تمام میشد. خلاصه اینکه زندگی در تایلند – بهویژه در شهرهای غیر توریستی – کاملاً با ساعت آفتاب تنظیم میشود و برخلاف تصور رایج، خبری از شبزندهداری یا زندگی شبانهی پرجنبوجوش مانند تهران نبود.
روز دوم – سفر به Ayutthaya، پایتخت باستانی تایلند
فاصله بانکوک تا شهر تاریخی Phra Nakhon Si Ayutthaya حدود یک تا یکساعتونیم است؛ بسته به اینکه از آزادراهها استفاده کنید یا نه.
نکته:
هزینه استفاده از آزادراهها در این مسیر بین ۳۰ تا ۵۰ بت متغیر است. از هتل ما تا Ayutthaya حدود ۳ بار عوارض آزادراهی پرداخت کردیم. البته باید بدانید که آزادراه فقط در بانکوک و در مسیر پاتایا وجود دارد؛ در سایر شهرها، بزرگراهها کاملاً رایگان هستند.
برای مسیریابی، از Google Maps استفاده میکردیم که بسیار دقیق و کاربردی بود. تنها جایی که دقتش کاهش پیدا میکرد، تخمین زمان رسیدن در ساعات اوج ترافیک بانکوک بود؛ یعنی بین ۶ تا ۹ صبح و ۴ تا ۸ شب.
نگاهی به Ayutthaya؛ پاسارگادِ بانکوک
Phra Nakhon Si Ayutthaya برای بانکوک، همان جایگاهی را دارد که پاسارگاد برای شیراز دارد؛ البته نه با آن قدمت. شهری کوچک با مجموعهای از آثار باستانی باعظمت و بسیار دیدنی.
قدمت این بناها به قرن ۱۴ میلادی بازمیگردد و معماریشان ترکیبی از باورهای بودایی و شکوه شاهنشاهی آن زمان است.
گشتوگذار کامل در این مجموعه، ساعتها زمان میطلبد. اما ما تصمیم گرفتیم به چهار بنای مشهور و پرطرفدار بین توریستها سر بزنیم و بازدیدمان را به همینها محدود کنیم. هر کدام از این بناها بهتنهایی بین ۱ تا ۲ ساعت برای بازدید و عکاسی زمان نیاز داشت.
Wat Mahathat
اولین جایی که رفتیم، معبد معروف Wat Mahathat بود. این عبادتگاه زیبا و معروف، متعلق به قرن ۱۴ میلادی است و یکی از نمادهای شناختهشده Ayutthaya به شمار میرود.از جذابترین بخشهای آن، سر بودا در میان ریشههای درخت است که به طرز شگفتانگیزی در دل طبیعت محصور شده. این تصویر، یکی از سوژههای محبوب عکاسان و گردشگران است و حتماً باید آن را از نزدیک ببینید.

Wat Chaiwatthanaram
دومین بنای تاریخی که در Ayutthaya بازدید کردیم، معبد باشکوه Wat Chaiwatthanaram بود؛ یکی از زیباترین و منظمترین سازههای باقیمانده از دوران سلطنت آیوتایا.
این معبد در سال ۱۶۳۰ میلادی ساخته شده است. ساختار کلی معبد شامل یک برج مرکزی بلند (پرَنگ) است که با ۸ برجک کوچکتر احاطه شده. این ترکیب، شکوه خاصی به بنا داده و بهراحتی میتوان عظمت دوران طلایی آیوتایا را از دل ویرانهها حس کرد.
فضای معبد بسیار آرام، باز و مناسب برای عکاسی بود. در کنار رودخانه قرار داشت و همین موضوع زیبایی آن را دوچندان کرده بود.
اگر نزدیک غروب آنجا باشید، نور طلایی آفتاب، به شکل مسحورکنندهای بر آجرهای قدیمی و بناهای فرسوده میتابد و حس تاریخی عجیبی را منتقل میکند.
برای ورود به معبد باید بلیط تهیه میکردیم، اما مبلغ آن کم بود (حدود ۵۰ بت بهازای هر نفر) و کاملاً ارزشش را داشت.

معبد Wat Chaiwatthanaram
معبد Wat Phra Si Sanphet
سومین معبدی که در Ayutthaya بازدید کردیم، Wat Phra Si Sanphet بود؛ یکی از مهمترین و باشکوهترین معابد این شهر تاریخی. این معبد، در واقع بخشی از مجموعه کاخ سلطنتی قدیم بوده و در زمان خود، تنها مورد استفاده خانواده سلطنتی قرار میگرفته.
محوطهی اطراف معبد بسیار وسیع و سرسبز است و فضا حالوهوای باشکوه و باستانی دارد.
یکی از جالبترین چیزهایی که در این منطقه دیدیم، مغازههایی بود که لباسهای سنتی تایلندی (که همان لباسهای مرسوم و فاخر شاهان قدیم این کشور است) را برای اجاره به توریستها ارائه میدادند.
توریستها و حتی جوانان تایلندی، این لباسهای رنگارنگ و پرزرقوبرق را میپوشیدند و کنار بناهای تاریخی معبد، عکسهای یادگاری میانداختند. فضای اطراف پر از رنگ و شور بود.
قیمت اجاره این لباسها از ۱۰۰ تا ۱۵۰ بت به بالا بود و بسته به مدل لباس، نوع تزیینات و مدت زمان اجاره متفاوت بود. اگر اهل عکاسی و ثبت تجربههای خاص هستید، اجاره لباس سنتی در این معبد واقعاً تجربهای متفاوت است.

معبد Wat Yai Chai Mongkhon (วัดใหญ่ชัยมงคล)
این بنای تاریخی متعلق به قرن هفدهم میلادی است و از مهمترین معابد شهر Ayutthaya به شمار میرود. معبد اصلی آن در گذشته سقفی چوبی داشت که بر اثر زلزلهای تخریب شد، اما در سالهای اخیر بهطور کامل بازسازی شده است.
داخل معبد همیشه پر از زائر و عبادتکننده بود؛ جمعیتی متنوع از تایلندیها، چینیها، ژاپنیها و هندیها که برای دعا و نیایش گرد هم آمده بودند.
یکی از نکات جالب این معبد، چند مجسمه مومیاییشده از کاهنان بودایی بود که در انتهای معبد داخل محفظههای شیشهای نگهداری میشدند. این مجسمهها چنان طبیعی و واقعی به نظر میرسیدند که حس عجیبی به بازدیدکنندگان منتقل میکردند و توجه خاصی را به خود جلب میکردند.

نقطه برجسته این معبد، بتکده بزرگ و باشکوهی است که گفته میشود در زمان حکومت پادشاه نارسوان بزرگ بازسازی شده است و همچنان نقش مهمی در مراسم مذهبی و عبادات زائران ایفا میکند.

ناهار و تجربه رستورانهای حلال در تایلند
بعد از بازدید از چهار بنای تاریخی، وقت ناهار شد. برای پیدا کردن رستورانهای حلال، معمولاً عبارت "halal restaurant" را در گوگل مپس جستجو میکردیم و رستورانهایی که امتیاز بالای ۴ داشتند را انتخاب میکردیم. خوشبختانه در تایلند رستورانهای حلال به نسبت به راحتی یافت میشوند و طعم و بوی غذاهایشان با ذائقه ما ایرانیها سازگار بود.
گوگل مپس قابلیت خوبی داشت و رستورانها را بر اساس قیمت در سه دسته تقسیم میکرد:
- ۰ تا ۱۰۰ بت
- ۱۰۰ تا ۲۰۰ بت
- ۲۰۰ تا ۳۰۰ بت
ما معمولاً دو دسته اول را امتحان میکردیم. جالب این بود که کیفیت غذا خیلی به قیمت وابسته نبود و بیشتر به امتیاز رستوران بستگی داشت. ظاهر رستورانها بیشتر روی قیمت تاثیر داشت.با توجه به اینکه باید ۲۰ روز ناهار و شاممان را در رستورانهای مختلف تایلند صرف میکردیم، گزینههای دسته اول و دوم برای ما بهترین انتخابها بودند؛ یعنی رستورانهایی با امتیاز بالای ۴ و قیمت بین ۰ تا ۱۰۰ یا نهایتاً ۲۰۰ بت. متوسط قیمت یک پرس غذا بین ۸۰ تا ۱۵۰ بت بود.
غذاهای تایلندی آنقدر خوشمزه بودند که حتی بچههای بدغذای ما هم به راحتی آنها را میخوردند! اگر مثل پسر کوچک من اهل نودل و غذاهای آبکی نیستید، میتوانید چیکن بریانی یا بیف بریانی سفارش دهید.
در بعضی موارد هم غذاهایی که ظاهر چندان جذابی نداشتند را امتحان کردیم و از طعمشان راضی بودیم؛ فقط باید تاکید کنید که غذا تند نباشد.
معمولاً بیشتر مغازهها مرغ، ماهی سوخاری یا سرخشده سرو میکنند. نکته جالب این بود که تایلندیها چندان به داغ بودن غذا اهمیت نمیدادند؛ گاهی اوقات برنج یا خورشت یا حتی هر دو سرد سرو میشدند (به جز نودلها و غذاهای آبکی).
از آنجا که ما بیشتر به رستورانهای محلی میرفتیم، اکثر منوها به زبان تایلندی بودند. برای ترجمه منو از نرمافزار Thai – English translator استفاده میکردیم که بسیار به کارمان آمد.همچنین چون خارج از بانکوک افراد کمی انگلیسی بلد بودند، از Google Translate برای ترجمه فارسی به تایلندی بهره میبردیم.
برای صبحانه معمولاً از فروشگاههای 7-Eleven که در سرتاسر تایلند به وفور یافت میشوند خرید میکردیم. صبحانه ما اغلب شامل انواع میوههای استوایی، چای یا نسکافه، مربای توت فرنگی و نان تست بود. البته میوه را از بازارهای محلی تهیه میکردیم.
قیمتها حدوداً به این شکل بود:
- نان تست: ۴۵ بت
- آب ۱.۵ لیتری: ۱۱ تا ۱۵ بت (بسته به برند)
- مربای کوچک توت فرنگی: ۶۰ بت
- بیسکوییت: ۱۰ تا ۳۰ بت
- بستنی: ۱۲ تا ۳۵ بت
نکته: برخی فروشگاهها برای کیسه پول اضافه هزینه میگرفتند؛ اگر نیاز نداشتید، درخواست نکنید.
تجربه یک ناهار متفاوت در ماه رمضان
روز دوم برای صرف ناهار به سمت یک رستوران محلی در حاشیه شهر حرکت کردیم که امتیاز خوبی داشت. اما وقتی رسیدیم متوجه شدیم در ماه رمضان، رستورانهای حلال در آن منطقه تعطیل هستند.ما که تا آنجا رانندگی کرده بودیم و وقت اذان هم شده بود، برای خواندن نماز به مسجد آن محل رفتیم.
مسجدهای تایلند بسته به شهر و منطقه، از ساده تا بسیار فاخر ساخته شدهاند. مسجد این منطقه ساده ولی دلپذیر بود.
حدود ۱۰ درصد مردم تایلند مسلمان هستند و جالب اینکه ادیان مختلف بدون مشکل کنار هم زندگی میکنند. مردم تایلند فارغ از اینکه بودایی یا مسلمان باشند، بسیار مهربان و سادهزیست هستند و خبری از تجملات در لباسهایشان نیست .ماشینهای شاسیبلند تویوتا، میتسوبیشی یا فورد زیاد دیده میشوند، اما بیشتر برای حمل بار استفاده میشوند و نه نمایش تجمل.

خوشبختانه رستوران بعدی که به مرکز شهر نزدیک بود باز بود. البته این تعطیلی مغازههای متعلق به مسلمانان تا ۳ روز بعد از عید فطر که عید اصلی سنیها محسوب میشود، ادامه داشت.
بعد از صرف ناهار دلچسبی که شامل سوپ گوشت، توپک مرغ همراه با نودل و سبزیجات، و برای بچهها برنج و خورشت گوشت بود، به سمت هتل حرکت کردیم. لازم به ذکر است که در رستورانهای محلی، غذا معمولاً تا ساعت ۱ بعدازظهر تمام میشد. به جز دو روز اول که از این موضوع مطلع نبودیم، باقی روزها رأس ساعت ۱۲ برای ناهار به رستوران میرفتیم.
در مسیر بازگشت به هتل، چندین فیل بزرگ را دیدیم که در خیابانها راه میرفتند و به مسافران سواری میدادند. بچهها که تا آن زمان فیل را از نزدیک ندیده بودند، خیلی هیجانزده شدند. این بخش از برنامهمان نبود اما با آغوش باز از آن استقبال کردیم.
ماشین را پارک کردیم و از نزدیک فیلها را تماشا کردیم. هزینه فیلسواری نفری ۵۰۰ بت بود اما ما فقط به تماشای فیلها بسنده کردیم. همچنین امکان غذا دادن به فیلها هم با پرداخت هزینه وجود داشت.
.

بعد از دیدن فیلها به سمت هتل حرکت کردیم تا کمی استراحت کنیم. حوالی ساعت ۸ شب برای صرف شام به محله مسلمانان رفتیم. آنجا غذایی را امتحان کردیم که روش سرو آن حسابی توجهمان را جلب کرد و مشتاق شدیم امتحانش کنیم. چون از مقدار غذا خبر نداشتیم، دو مدل غذا سفارش دادیم که خیلی زیاد شد!
اولی صدف نیوزلندی با پنیر بود که بهش پیتزا میگفتند و دومی غذایی بود که اسمش را نمیدانم و خوردنش یک ماجرای خاص داشت!
بعد از سفارش، کلی مواد خام، یک اجاق، یک کتری پر از آب گوشت، کره و یک ظرف مخصوص پخت آوردند. ما که بلد نبودیم چطور باید از این وسایل استفاده کنیم، کمی با آنها دست و پنجه نرم کردیم تا صاحب رستوران برای کمک آمد.
آب گوشت را در حفره اطراف ظرف برامدگی بزرگ میریختند. روی قسمت برآمده کره میمالیدند و مرغ، گوشت گوسفند و گاو ورقهشده را روی آن کباب میکردند. باقی مواد اولیه مثل نودل، سبزیجات و تخممرغ در آب گوشت پخته میشدند. هر وقت آب کم میشد، با کتری آب اضافه میکردیم.
تقریباً یک کیلو گوشت بود! طبق معمول سس تند هم داشتند که خودشان داخل آب گوشت میریختند، اما ما از آن صرف نظر کردیم. اول غذا کمی بیمزه بود، اما وقتی آب کنار ظرف غلیظ شد، خوشمزهتر شد. بچهها بیشتر کبابها را دوست داشتند.
در نهایت، چون خیلی سیر شده بودیم و نمیتوانستیم همه گوشتها را بخوریم، حدود ۳۰۰ گرم گوشت گوساله ورقهشده را به صاحب رستوران پس دادیم!
بعد از شام، به هتل برگشتیم تا برای روز بعد آماده شویم.

روز سوم
روز سوم را با یک سفر طولانی به سمت شهر تاریخی و زیبای سوخوتای آغاز کردیم. تقریباً ۵ ساعت رانندگی به سمت شمال داشتیم تا به این شهر برسیم که از قرن ۱۳ میلادی پایتخت تایلند بوده است. بناهای موجود در سوخوتای متعلق به همان دوره تاریخی هستند و دیدن آنها حس قدم زدن در تاریخ را به آدم منتقل میکند.
یکی از نکات جالب این بود که در هیچ روزی از هفته اماکن تاریخی و توریستی تعطیل نبودند، که این موضوع برنامهریزی سفرمان را بسیار آسانتر میکرد.
وقتی به ورودی پارک تاریخی سوخوتای رسیدیم، متوجه شدیم علاوه بر پرداخت بلیط ورودی، سه روش برای گشتوگذار در محوطه وجود دارد که هزینههای متفاوتی دارند. چون محوطه بسیار وسیع بود، پیادهروی زیاد توصیه نمیشد.
روشها شامل:
1. اتوبوس گشتی 120 بت
2. اشین برقی با هزینه ۳۰۰ بت
3. دوچرخه اجارهای با هزینه نفری ۲۰ بت (که بهترین گزینه است اگر بچه همراه ندارید)
ما گزینه اتوبوس گشتی را انتخاب کردیم. این اتوبوسها مسیر مشخصی را طی میکردند و هر جا که دوست داشتید میتوانستید پیاده شوید، از بناها بازدید و عکس بگیرید و سپس به ایستگاه برگشته و منتظر اتوبوس بعدی بمانید تا به قسمت بعدی بروید. به طور میانگین هر ۱۵ دقیقه یک اتوبوس میآمد.
پارک سه بخش اصلی داشت که هر کدام حدود نیم ساعت برای بازدید زمان میبرد، اما باید زمان انتظار برای اتوبوسها را هم در نظر میگرفتیم.



پسر من عاشق پل است. وقتی سومین قسمت را هم دیدیم، پلی را که به یک جزیره کوچک روی دریاچه میرسید نشانمان داد. با اصرار او، قدمزنان زیر آفتاب و گرما به سمت پل رفتیم. در مسیر، با حس کنجکاوی بچگانه، میوه درخت کهنسالی را که شبیه لوبیاهای جنگلی بود به من نشان داد و پرسید: این چیه؟
خواستم بگویم خوردنی نیست، اما وقتی آن را از وسط نصف کردم، متوجه شدم همان تمر هندی دوستداشتنی خودمان است! تازه و رسیده. بچهها خیلی از مزه تمر هندی خوششان آمد. مقداری از میوهها را که میتوانستیم تا قبل از رسیدن اتوبوس از روی زمین جمع کردیم و طی چند روز بعد با لذت خوردیم.
نهایتاً در کمتر از 3 ساعت گشتمان به پایان رسید. هنگام سوار شدن به ماشین، همسرم متوجه شد در حین گشت زنی، گواهینامهاش را گم کرده است. گواهینامه برای سفر ما بسیار مهم بود و نمیتوانستیم بیخیالش شویم. من و بچهها در ماشین نشستیم و همسرم با دوچرخه دوباره وارد محوطه شد. به لطف خدا بعد از نیم ساعت برگشت؛ یک توریست فرانسوی گواهینامه را پیدا کرده بود و قصد داشت آن را به مسئول باجه بلیطفروشی تحویل دهد، اما وقتی همسرم را دید که دنبال چیزی بر روی زمین میگردد، او را صدا زد و خوشبختانه گواهینامه به صاحبش بازگشت.
برای ناهار و شام به رستوران AJ Grill رفتیم. این رستوران غذای ایتالیایی سرو میکرد و تنها رستوران حلال نزدیک و با کیفیت شهر بود که فضای دلپذیری داشت و غذای خوبی ارائه میداد. برای سرگرم کردن بچهها نیز اسباببازی داشت.
بعد از صرف ناهار، به مقصد نهایی آن روز یعنی Wat Si Chum رفتیم؛ مجسمه بودای 15 متری که داخل دیواری محصور شده و سقف ندارد. بعد از عکاسی و قدم زدن در محوطه، برای استراحت به هتل برگشتیم.

روز چهارم
طبق برنامه هر روز صبح زود بیدار شدیم و به سمت Lamphun راه افتادیم. در مسیر، متوجه یک بازار محلی شدیم و سری به آن زدیم. چنین بازارهایی در اکثر شهرها یافت میشوند و انواع مواد غذایی تازه در آنها عرضه میشود

بعد از حدود ۳ ساعت رانندگی به معبد Wat Phra That Haripunchai Woramahawihan رسیدیم که قدمتش به قرن ۹ میلادی برمیگشت. این معبد زیبا با دو اژدهای سفید نگهبان در جلوی درب ورودی، توجه ما را جلب کرد. در فرهنگ تایلندی باور دارند که دیوها و اژدهاهایی که در جلوی در معبدها قرار دارند، از ورود شر و بدی به داخل معبد جلوگیری میکنند.
داخل معبد، فضای اصلی بزرگی به همراه چندین اتاقک با ابعاد و مجسمههای متنوع وجود داشت. حتی موزهای هم در آنجا بود که آثار قدیمی از جمله ابزارآلات و دستنوشتههای باستانی را در کمدهای شیشهای به نمایش گذاشته بود.
یکی از بخشهای جالب معبد، آداب و رسومی بود که به شکل خاصی اجرا میشد. در محوطه معبد بنایی بزرگ و ناقوسمانند قرار داشت که مقدس شمرده میشد. یک طناب بلند به بالای این ناقوس متصل بود که به وسیله آن، سطلی پر از آب بالا کشیده میشد. سپس با طناب دیگری سطل باز شده و آب بر روی بنا ریخته میشد. زائران با پرداخت مبلغی دلخواه، نیت کرده و با ملاقهای چوبی آب در سطل میریختند و دعا میکردند.
داخل معبد درخت گلی بزرگ و خاص با بوی خوشی دیده میشد که بعداً فهمیدیم درخت وودن اپل است. جالب بود که تعداد توریستها از زائران بیشتر بود و این نشاندهنده اهمیت تاریخی و گردشگری این مکان بود

برای ناهار به یک رستوران ساده رفتیم. کمی بعد از ساعت ۱ ظهر رسیده بودیم که متوجه شدیم غذای اصلی تمام شده و فقط یک پرس چیکن بریانی و کمی سوپ نودل باقی مانده است. پیرزن صاحب رستوران بسیار مهربان بود، اما انگلیسی بلد نبود. برای اینکه به من بفهماند چه غذایی دارد، مرا به آشپزخانه برد و بالای سر دیگ غذا نشان داد که فقط همین مقدار باقی مانده است. آن پرس چیکن بریانی، یکی از خوشمزهترین غذاهای سفرمان شد و با لبخند مهربان آن پیرزن، در ذهنمان به یادگار ماند.
بعد از صرف ناهار، به سمت شهر Chiang Mai که حدود یک ساعت با آنجا فاصله داشت، به راه افتادیم.
باقیمانده زمانمان را به بازدید از معبد Wat Phra Singh Woramahawihan اختصاص دادیم. این معبد بودایی مربوط به قرن چهاردهم است و مجسمههای بودای طلایی و مسی، نقاشیهای دیواری زیبا و نسخههای خطی باستانی را در خود جای داده است. در محوطه وسیع این معبد، چندین معبد کوچک و بزرگ دیده میشد، یک صفحه بزرگ فلزی برای ایجاد صدای معبد وجود داشت، مجسمههای فراوان و درختان زیبا فضای معنوی و دلنشینی به آن بخشیده بودند

بعد از اتمام بازدید، به محل اقامتمان به نام Loftstyle Townhouseرفتیم. این خانه برای ما تجربهای کاملاً متفاوت بود و تا آخر سفر مدام با دیگر اقامتگاهها مقایسهاش میکردیم. به همین دلیل تصمیم گرفتم این تجربه را با شما به اشتراک بگذارم.
ما صاحب خانه را نه هنگام تحویل گرفتن اتاق و نه هنگام تحویل دادن ندیدیم. از طریق بوکینگ دات کام به ما پیام داده شده بود که کلید درب اتاق روی درب قرار دارد و درب ورودی باز است. همچنین تأکید شده بود که به هیچ عنوان حتی در شب، درب اصلی پایین که ورودی خانه است را قفل نکنیم.
فضای خانه دوبلکس بود؛ شامل دو اتاق خواب در طبقه بالا برای مسافران و هال و آشپزخانه در طبقه پایین. آپارتمانی تمیز و مدرن با امکانات کامل. در هال که درب ورودی به آن باز میشد، یک تلویزیون السیدی بزرگ، سیستم صوتی، وسایل ورزشی و کولر گازی وجود داشت. آشپزخانه کاملاً مجهز بود و هر وسیله برقی که برای یک آشپزخانه لازم است را داشت.
ویوی خانه هم بسیار زیبا و بکر بود. از اینجا بود که فهمیدیم تایلند کشوری امن و بدون دزد است.
از آنجا که تجهیزات آشپزخانه کامل بود، برای شام از مغازه Seven11 نزدیک خانه، نودل بستهای به قیمت ۱۰ بت تهیه کردیم. هر بسته اندازه دو بسته نودل معمولی ایرانی محتوا داشت. شام را به راحتی در منزل خوردیم و از فضای دلپذیر خانه لذت بردیم.

Loftstyle Townhouse
روز پنجم
به سمت پارک جنگلی حفاظتشده Doi Inthanon National Park که از جاهای دیدنی تایلند هست، راه افتادیم. از آنجا که این جنگل حفاظتشده است، گونههای مختلف حیوانات در آن زندگی میکنند؛ از فیل و ببر گرفته تا میمونها و انواع پرندگان. برای ما خیلی عجیب بود که با وجود گرمای این فصل، جنگلهای شمال تایلند رنگ و حالتی پاییزی داشتند. وقتی علت را پرسیدیم، متوجه شدیم که این فصل کمبارش است و به همین دلیل برگ درختان زرد شده و بعضی درختان حتی بیبرگ بودند.
بعد از حدود ۲ ساعت رانندگی به ورودی پارک رسیدیم. برای ورود به پارک، به همراه دختر ۶ سالهمان و دو بزرگسال بهعلاوه ورودی ماشین، جمعاً ۷۰۰ بت پرداختیم. البته واقعاً ارزشش را داشت، چون برنامه بازدید از این پارک آنقدر گسترده بود که تا غروب آفتاب طول کشید.
نکته جالب این بود که در نقاط مختلف جنگل روستاهای کوچکی وجود داشت که مردم در آنها به زندگی عادی خود مشغول بودند. بعضی از اهالی محصولات و میوههای دسترنج خود را کنار جاده به توریستها میفروختند و انصافاً قیمت میوهها بسیار مناسب بود.
جادههای داخل جنگل بسیار پیچدرپیچ و باریک بودند، شبیه جاده چالوس، و مسیرها به روستاهای دورافتاده ختم میشدند. به همین دلیل توصیه میشد که حتماً از راهنماها و نقشههای گردشگری جنگل استفاده کنید، چون گوگل مپ به تنهایی در این جنگل قابل اعتماد نبود.
مکانهای دیدنی پارک شامل چندین آبشار، دریاچه، معبد، مسیرهای کوهنوردی و پیادهروی با مناظر خاص، چشمههای آب گرم و موارد دیگر بود. ما از بین همه این مکانها سه آبشار بزرگ و معبد لتوس را انتخاب کردیم. مسیرهای پیادهروی بعضاً مناسب خانوادههایی که بچه همراه داشتند نبود و بیشتر توریستها با ون و راهنما وارد میشدند.
متأسفانه به دلیل اشتباه بودن لوکیشنهای ذخیره شده در گوگل مپ، کمی در جنگل راه را گم کردیم ولی خوشبختانه مکانهایی برای راهنمایی توریستها وجود داشت که از آنها کمک گرفتیم. نقشه کاغذی که به ما دادند خیلی کمک کرد تا لوکیشن درست را پیدا کنیم.
یکی از آبشارهای دیدنی، آبشار Wachirathan بود که حدود ۸۰ متر ارتفاع دارد. هیچ عکس یا فیلمی نمیتواند عظمت و زیبایی این آبشار را به خوبی نشان دهد.

آبشار Sirithan مسیر دسترسی به این آبشار مدتها بود که تعمیر نشده بود و تابلوی راهنما را کنار جاده گذاشته بودند. به همین دلیل توریستی آنجا دیده نمیشد. ما که عکسهای آبشار را روی نقشه گوگل دیده بودیم، تصمیم گرفتیم حتماً سری به آن بزنیم.کل مسیر پوشیده از برگهای پاییزی بود و حس خاصی داشت. سکوی بازدید مخصوص آبشار که فاصله زیادی با آبشار داشت، پوسیده و خطرناک بود. بعد از سکو، مسیر به سمت پایین لغزنده و گلآلود بود و تا حدی که دیگر نتوانستیم تا پای آبشار برویم.با این حال، زیبایی و ابهت آبشار حتی از همان فاصله هم کاملاً ما را مجذوب خود کرد.

بعد از دیدن آبشار دوم، به بازارچهی کوچک کنار جاده رفتیم که نزدیک یکی از ایستگاههای راهنمای توریستها بود. این بازارچه مکان خوبی برای خرید و استراحت بود.توتفرنگیهایی که آنجا فروخته میشد از همه جا ارزانتر و بسیار خوشمزه و با کیفیت بودند. طعم توتفرنگیهای منطقه دوی اینتانون به خاطر آب و هوای خنک و خاک مناسب، خاص و بینظیر است.
ما از این فرصت استفاده کردیم و مقداری توتفرنگی تازه خریدیم تا در طول سفر از طعم شیرین و تازه آنها لذت ببریم.

مقصد بعدی معبد Grand Pagoda Nabhapolbhumisiri بود. برای رسیدن به آن باید ماشین را در پارکینگ پارک میکردیم و سپس با کامیونهای مخصوص پارک که داخلشان صندلی داشت، به سمت معبد میرفتیم. البته خود معبد فضای مناسبی برای پارک خودرو داشت اما فقط کامیونهای خودشان اجازه ورود داشتند. نفری ۲۰۰ بت برای ورود پرداخت کردیم؛ این هم یک روش کسب درآمد تایلندیها بود!
دو معبد مدرن در اینجا قرار داشت که هر کدام به شکل گل نیلوفر طراحی شده بودند. این طراحی برگرفته از داستان معجزه بودا است؛ وقتی بودا اولین بار هفت قدم برداشت، زیر هر قدمش یک گل نیلوفر سبز شد. این دو معبد روی دو تپه نزدیک به هم قرار داشتند و برای رسیدن به هر کدام باید از دو پلهبرقی جداگانه استفاده میکردیم.
معبدها در ارتفاعات جنگل واقع شده بودند و هوا بسیار خنک بود. در شهر و پایین جنگل دما حدود ۳۵ درجه بود اما در اینجا به حدود ۲۰ درجه میرسید. سقف و دیوارهای داخلی معابد با تصاویر داستان زندگی بودا به روش کاشیکاری تزیین شده بود.
محیط اطراف معابد بسیار زیباتر از خود معابد بود؛ همه جا پر از گل با طرحها و رنگهای متنوع. هوای مطبوع و مناظر جنگلی هر لحظه روح را تازه میکرد. در بیشتر شهر های تایلند به دلیل غبار حاصل از آتشسوزی مزارع در کشور همسایه میانمار، هوای شهرها کمی آلوده بود و دید به دلیل مه غبارآلود کمی محدود شده بود. این آلودگی به حدی بود که شبها هیچ ستارهای دیده نمیشد و فقط هنگام باران هوا پاک میشد. ولی اینجا خبری از غبار نبود. ارتفاعات به این پاکسازی کمک کرده بود.
بوی گلها همه جا را پر کرده بود و آنقدر فضا زیبا بود که میتوانستی ساعتها بنشینی و از آن لذت ببری.
متأسفانه گوشی را داخل ماشین جا گذاشته بودم و عکسهایم را از اینترنت گرفتم.

معبد لتوس
آخرین مقصد ما آبشار Mae Ya بود که در قسمت پایینی جنگل قرار داشت و به همین دلیل هوا گرمتر بود. خوشبختانه نزدیک غروب به این آبشار رسیدیم و گرمای هوا و تابش خورشید قابل تحمل بود. حدود بیست دقیقه پیادهروی کردیم تا به آبشار رسیدیم.
آبشار Mae Ya از دو آبشار قبلی بسیار بزرگتر و باشکوهتر بود و ارتفاع آن حدود ۲۸۰ متر است!

آبشار Mae Ya
بعد از دیدن آبشار Mae Ya، خسته ولی سرشار از انرژی به سمت شهر برگشتیم. روز پنجم سفرمان را با صرف همبرگر خوشمزه در یک رستوران آرام به پایان رساندیم.
روز ششم
امروز روز معبدگردی در چیانگ مای بود؛ شهری که معبدهای زیبا و محبوبی برای توریستها دارد و ما هم فرصت دیدن این مکانهای چشمنواز را از دست ندادیم.
معبد Wat Chedi Luang Varaviharn در این معبد بخشی وجود داشت که ورود خانمها، حتی دختر کوچک من، در آن ممنوع بود. همچنین بنای نیمهفروریختهای از قرن پانزدهم میلادی در این معبد دیده میشود. این معبد در منطقهای پرتوریست و پرجنبوجوش شهر قرار دارد و اطرافش پر است از هتلها، رستورانها و فضاهای زیبایی که به دلیل حضور گردشگران بسیار جذاب شده است.

معبد Wat Chedi Luang Varaviharn
معبد Wat Chiang Man
این معبد قدمتی به قرن سیزدهم میلادی دارد و اطراف آن با مجسمههای فیل تزیین شده است. یکی از بخشهای معبد که در آن بسته بود، وسط یک حوض آب با ارتفاع زیاد قرار داشت و برای ورود به آن باید از پلی به شکل اژدها عبور میکردیم. این معبد نیز در مرکز شهر واقع شده است

این معبد در کوهستان و میان جنگلها واقع شده است. پس از رانندگی در جادههای پر پیچ و خم، به پارکینگ معبد رسیدیم که اطراف آن بازارچهای از صنایع دستی و سوغاتیفروشیها قرار داشت. برای رسیدن به معبد که روی تپهای قرار گرفته بود، باید حدود ۱۰۰ پله را طی میکردیم؛ این پلهها به شکل اژدها طراحی شده بودند. معبد طلایی رنگ، کوچک و بسیار زیبا بود و البته پر از توریستهای اروپایی و ژاپنی

معبد Wat Phrathat Doi Kham
آخرین معبدی که در آن روز بازدید کردیم، این معبد بود. معبد بر فراز یک کوه جنگلی واقع شده و با کندهکاریهای طلایی زیبا مزین شده است. یک مجسمه بودای نشسته ۱۷ متری در آن وجود دارد که بسیار چشمگیر است. پشت معبد، مسیری پلهای با تزئینات اژدها قرار داشت، اما این مسیر به جایی نمیرسید. این معبد برای زائران تایلندی اهمیت زیادی دارد و هدایای فراوانی، بهخصوص گل، به آن اهدا شده بود. همچنین از اینجا نمای کاملی به شهر داشتیم

معبد Wat Phrathat Doi Kham
بعد از گشت و گذار در معابد، به فودکورتی که در محوطه دانشگاه چیانگ مای قرار داشت رفتیم. فضای بسیار جالب و پرنشاطی داشت و بیشتر افراد حاضر، دانشجو بودند. پس از صرف غذا، به خانه برگشتیم تا کمی استراحت کنیم و برای شب آماده شویم، چون قصد داشتیم به بازار شبانه چیانگ مای برویم.
باید بگویم طبق تجربه ما، خرید سوغاتی در چیانگ مای و چیانگ رای از سایر نقاط تایلند بهتر بود. تنوع محصولات بسیار زیاد و قیمتها مناسب و قابل چانه زنی بود. متأسفانه ابتدا به ما گفته شده بود که بانکوک بهترین قیمتها را دارد، اما در پایان سفر و روز آخر، متوجه شدیم این اطلاعات اشتباه بوده است. در واقع، در بانکوک قیمتها بسیار بالاتر بود و بسیاری از کالاها را گرانتر خریدیم!
بازار شبانه چیانگ مای را حتماً پیشنهاد میکنم. یکی از جذابیتهای این بازارها رقصهای سنتی تایلندی با لباسهای محلی است که به صورت رایگان اجرا میشود تا گردشگران را جذب کند. دیدن این اجراها تجربهای بسیار جالب و متفاوت است.