سفرنامه قسمتی از شمال و شمال غربی کشور

4.3
از 15 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
سفرنامه قسمتی از شمال و شمال غربی کشور + تصاویر

 

سفرنامه قسمتی از شمال و شمال غربی کشور

سفر شاید همان واژه ی نابی باشد که شنیدنش حالمان را دگرگون می کند، ولی شنیدن از سفر کجا و تجربه کردنش کجا؟دقیقا یادم نمیاد چند بار از استان همیشه باران (گیلان) دیدن کردم ولی میدونم که حداقل 10 مرتبه به این استان چشم نواز و زیبا سفر کردم . شاید چون عاشق همزمان  طبیعت سبز و دریا  هستم یا آرامشی که طبیعت این استان  به من القا میکند یا  داشتن خوابگاه و امکانات رفاهی  و یا هر دلیل دیگری ، گیلان را بعنوان یکی از مقصدهای مکرر سفر من  کرده و هیچوقت هم برام خسته کننده و تکراری نمی شود، همه این موارد رو گفتم که برسیم به اصل مطلب یعنی سفر مجدد من در شهریور 99 به گیلان و شمال غرب  کشور و بازدید ازبرخی مکانهای دیدنی این استانها در دوران اوج شیوع کرونا !!! بعد از برنامه ریزی های لازم تصمیم گرفتم به همراه خانواده به شمال و شمال غرب کشور سفر کنیم.

روز اول

 یکشنبه مورخ 9/6/99 ساعت 5/12 شب از اهواز حرکت کردیم. جاده های بین شهری خوزستان  را باید شب حرکت کرد، چون در فصل تابستان  گرمای سوزان اجازه رانندگی در روز را به آدم نمی دهد .حرکت کردن در شب محاسن ( خلوتی جاده و خلاص شدن از تابش مستقیم آفتاب سوزان ) و معایبی ( روبرو شدن و سبقت گرفتن ازماشین های سنگین واذیت کردن  نوربالا ماشین های مقابل ) دارد .بعد از دو ساعت رانندگی به شهراندیمشک  رسیدیم، در این شهر فقط برای زدن گاز CNG  توقف کردیم که خوشبختانه جایگاه شلوغ نبود ، داشتیم از اندیمشک خداحافظی می کردیم که بین حرکت در آزاده راه اندیمشکپل زال و جاده قدیم ( اندیمشک حسینیه ) مخیر شدیم ، به دلیل احساس خوبی که همسرم از پل دوکوهه جاده قدیم دارد ، بزرگراه اندیمشک حسینیه را انتخاب کردیم . جاده خلوت بود و پس از یک ساعت رانندگی به عوارضی پل زال – خرم آباد رسیدیم ، بنیامین(پسرم) که از اهواز رانندگی می کرد احساس گرسنگی کرد در عوارضی توقف کرده و همراه با مادرش ساندویچ میل کردند ، سپس به راه خود ادامه دادیم ،قرار بود صبحانه در خرم آباد صرف شود اما چون ساعت 5/5 صبح به خرم آباد رسیدیم برنامه را تغییر داده  و در این شهر فقط به زدن گاز CNG اکتفا کردیم .و به این ترتیب روز اول به پایان رسید .  

   

روز دوم

 ساعت 7 صبح به بروجرد رسیده و در میدان معروف آن صبحانه ( نیمرو) میل کردیم. 1.jpgاستراحت کمی در آنجا کرده و دوباره جاده تو را طلب می کند به حرکت خود به استان همدان و شهر ملایرادامه دادیم . تقریبا ساعت 10 به شهر ملایر رسیدیم ، در پارک اول شهر یک چرت نصف و نیمه ای زدیم ( بنیامین که از اهواز تا ملایر رانندگی برعهده آن بود  خسته شده بود) من و یاسمین( دخترم ) به داخل شهر رفته و غذای آن روز را تهیه کردیم ، هوا خنک بود و تقریبا ساعت 2 بعد ازظهر حرکت بسوی شهر همدان را آغاز کردیم ، جاده از وسط باغ های انگور می گذشت ، در دو طرف جاده انواع و اقسام انگور دیده می شد، مقداری انگور ار کنار جاده گرفته و در ماشین  نوش جان کردیم. طبق برنامه قرار بود شب را همدان بگذرانیم، اما چون ساعت 4 بعد از ظهر  به همدان رسیدم ،ترجیح دادیم که به حرکت خود ادامه داده و شب را در قزوین بگذرانیم ( از ملایر رانندگی به عهده من بود ) بعد از چند ساعت رانندگی بین شهرهای کبودر آهنگ  و رزن حسابی خوابم آمد به همین دلیل تصمیم گرفتم در پارک کنار جاده ای  شهر رزن کمی استراحت کرده و چرت جانانه ای ( به جز یاسمین ) زدیم، بعد از آن به مسیر خود ادامه داده و غروب به شهرقزوین رسیدم و در پارک ملت شهر قزوین همراه با  سایرمسافران چادر زده و شب را در قزوین گذراندیم  و روز دوم با خاطرات خوبش هم به این ترتیب گذشت.

 

روز سوم

پس از صرف صبحانه ( عدس و حلیم) در قزوین ، حرکت بسوی سرزمین همیشه باران و سرسبز شمال را آغاز کردیم  برای نهار و استراحت در  شهر منجیل ( شهر توربین های بادی ) توقف کوتاهی کردیم. کنار دریاچه و سد سفید رود نهار خود را میل کرده سپس از منجیل زیبا خداحافظی کرده  و به ادامه مسیر پرداختیم. بعد از منجیل به رودبار شهر زیتون رسیدیم فاصله منجیل تا رودبار 10 کیلومتر است. بعدا از عبور از شهر زیتون جاده را به طرف رشت ادامه دادیم حدود 30 کیلومتری رشت ، تابلوی راهنما ، شهر سنگر  را نشان می داد و ما هم همان مسیر را انتخاب کردیم . جاده بسیار سرسبز و به هیچ عنوان خسته کننده نبود بعد از گذشتن از چند منطقه (کوچصفهان و لشت نشاء) به زیباکنارر و محل اسکانمان ( هتل کوثر) رسیدیم .3.jpg بعد از مشخص شدن اتاق ( طبقه 5 اتاق 516)  استراحت کمی کرده و عصرآن روز کنار دریای خزر رفته و محو تماشای زیبای آن شدیم و به این ترتیب روز سوم سفر هم به خوبی و خوشی گذشت .

 

روز چهارم  

طبق برنامه ریزی قبلی که در اهواز انجام شده بود .امروز قرار بود قسمتهایی از استان مازندران را دیدن می کردیم  ولی بنا به دلایلی برنامه تغییر کرد . برای شنا به دریا رفتیم و من هم بعد از شنا برای گرفتن بلیط ( تله کابین لاهیجان ، پیست کارتینگ جفررود و آکواریوم منطقه آزاد انزلی ) به واحد فرهنگی مجتمع رفته و بلیط های  آکواریوم را گرفتم. پس از نماز و نهار  راهی منطقه آزاد انزلی شدیم با پرداخت ورودی و پارک ماشین به سمت دریا رفتیم. واقعا ساحل تمیزی بود. تا به حال ساحلی به این تمیزی در شمال ندیده بودم!4.jpg

سپس تصمیم گرفتیم به آکواریم برویم ورودی برای هر نفر 86 هزار تومان بود. (برای ما تخفیف 30درصدی داشت) ، آکواریوم بسیار زیبایی بود. دیدن دنیای زیر آب حیواناتی که آنجا زندگی می کنند و زیبایی های دیگر آن، یکی از هیجان انگیزترین تفریحاتی است که می توان در آکواریوم دید . در واقع دنیای زیر آب آنقدر رنگی و زیباست که هر کسی دوست دارد آن را از نزدیک ببیند. در بازدید از آکواریوم می توان انواع ماهی های رنگارنگ، زیبا و حتی کمیاب را دید و جالب است بدانید (طبق گفته های راهنما آکواریوم ) بیش از ۷۰ نوع ماهی کمیاب در این اکواریوم وجود دارند.

در این مجموعه به جز ماهی، انواع دیگری از خزندگان مانند مار و تمساح، پرندگان کمیاب و همچنین پستانداران نیز وجود دارند.آکواریم به دو مجموعه ای عظیم تقسیم می شود، یکی مخصوص کوسه ها و ماهیان بزرگ، تمساح ها و مارهاست و در قسمت دیگری بیش از ۷۰ نوع ماهی تزئینی و کمیاب برای گردشگران به نمایش گذاشته می شود، شما در این مجموعه بزرگ می توانید زندگی ماهی های آب های شور و شیرین، تمساح ها، مارها و بسیاری دیگر از موجودات را از نزدیک مشاهده کنید.  پیشنهاد میکنم حتما بازدید از آن را در برنامه تان در انزلی داشته باشید. بازدید از آکواریوم و خرید  تا ساعت 11 شب طول کشید  بعد از آن به هتل برگشته و روز چهارم هم به این ترتیب سپری شد .5.JPG

 

روز پنجم

برنامه امروز ما (پنجشنبه 13/6/99) طبیعت گردی در استان مازندران بود . اول صبح  راهی استان سرسبز مازندران شدیم . پس از عبور از شهرها و روستاهای مختلف به سلمان شهر رسیدیم.6.jpg

 گشتی در شهر زده و بعد از گرفتن فیلم و عکس راهی عباس آباد و جاده معروف آن  ( عباس آباد – کلاردشت ) شدیم ، به خاطر اینکه از زیبایی های آن منطقه استفاده کنم رانندگی را به بنیامین سپردم  ( واقعا که خیلی خوش گذشت ) بعد از خوردن نسکافه و میوه در یکی از آلاچیق های جاده و خوش گذرانی به مقصد بعدی ( جاده دوهزار و سه هزار تنکابن ) عزیمت کردیم.

7.JPG

با توجه به شیوع کرونا و عدم پذیرش مشتری توسط رستوران های شمال،  نهار را از رستوران تهیه کرده و آن را  درهوای ابری و کنار رودخانه با صفای دوهزار میل کردیم. بعد از صرف نهار گشت خود را در جاده دوهزار ادامه دادیم، سپس به آن سمت بهشت ایران یعنی جاده سه هزار رفتیم.9.jpg. در یکی از رستوران های جاده بساط خود را پهن کرده به خوردن چای و میوه پرداختیم که در این جا خانواده باجناق اینجانب ( مسعود ) به ما ملحق شدند ، طرفای ساعت 5/6 برخلاف میل باطنی خود جاده سه هزار را به مقصد هتل ترک کردیم و روز پنجم هم به این منوال گذشت.

 

 روز ششم

برنامه روز ششم( جمعه 14/6/99) با تحویل اتاق هتل( ساعت 5/9) آغاز شد ، دوباره به منطقه آزاد رفتیم،  اکثر مغازه ها تعطیل بودند و کم کم داشتند باز می کردند به همین خاطر اول دریا رفتیم بعد از آن راهی بندر انزلی شدیم. در انزلی پس از بازدید از بندر و اسکله و خرید از بازار روز آن به رضوان شهر عزیمت کرده، نهار را از رستوران های شهر تهیه و درجاده رضوان شهر – پره سر صرف کردیم. .پس از صرف نهار و کمی استراحت راهی منطقه سر سبز و گردشگری گیسوم شدیم.

10.jpg

ساحل زیبای گیسوم با تونلی جنگلی و منحصر به فرد یکی از جالبترین و بی نظیرترین مناطق گردشگری به حساب می آید. وجود امکانات رفاهی، اقامتی و پذیرایی، قایقرانی و فضایی مناسب برای شنا، مکان بیاد ماندنی برای مسافران خواهد بود 12.jpgاولین باری هست که به این منطقه سفر می کنم ( البته  از طریق اینترنت زیاد در مورد آن تحقیق کرده بودم) واقعا جای همه در این منطقه خالی بود بعد ازرسیدن به ساحل و لذت بردن از آن ،  من و یاسمین برای تهیه شام به شهر اسالم که در نزدیکی گیسوم ( حدود 4 کیلومتری ) بود رفتیم. شب را با زدن چادر کنار دریا گذراندیم ، روز ششم با خوابیدن کنار دریا و لالایی امواج به پایان رسید.13.jpg

روز هفتم

فکر کنم حدود۶.۳۰ صبح بود قبل از الارم گوشی با صدای امواج دریا بیدار شدم. قدم زنان کنار دریا مبهوت خروش امواج دریا شدم وقتی به خود آمدم که ساعت ۸.۳۰ شده بود . پس از جمع کردن چادر، فکر کنم اولین نفراتی بودیم که ساحل گیسوم را ترک کردیم. دلمان نمی آمد ساحل زیبا را ترک کنیم، بدون هیچ مقدمه ای راه اسالم را در پیش گرفتیم.  برنامه امروز ما سیر و سیاحت در رویاترین جاده ایران ( اسالم – خلخال ) بود. 14.jpg. ساعت۹.۳۰  وارد جاده شدیم ( فاصله بین اسالم تا خلخال 70 کیلومتر ) فاصله 70 کیلومتری را در مدت 4 ساعت طی کردیم البته به خاطر توقف های زیاد در جاده به دلیل  زیبایی های وصف نشدنش بود.

15.jpg

بالاخره ساعت 2 بعد از ظهر به خلخال رسیدم شهر کوچکی است و از تفرجگاه آن ( سرچشمه ازناو) دیدن کردیم، منطقه گردشگری ازناو یکی از مناطق بکر، زیبا و خوش آب‌وهوای اطراف خلخال  بوده که در نزدیکی جاده اسالم- خلخال واقع شده است.

16.jpg،

پس از گشت و گذار در سرچشمه  دوباره به شمال کشور و استان گیلان برگشتیم البته این بار از جاده خلخال – پونل که زیبا بود.17.jpg

ولی نه به زیبایی جاده اسالم – خلخال ، عصری به تالش رسیده و در ویلایی که از اهواز رزو کرده بودیم مستقر شدیم و روز هفتم با همه زیبایی هایش گذشت.

 

روز هشتم  

صبح براي تهیه صبحانه به شهر تالش رفته، پس از تحويل خانه راه  اردبیل را در پیش گرفتیم . در مسیر تالش - آستار از روستای سفید سنگان ( روستای رومینا اشرفی) دختری که سال پیش بدست پدرش کشته شد،  رد شدیم که بنا به دلایلی در این روستا توقف نکردیم ، حوالی ساعت 10 صبح وارد گردنه حیران شدیم.

19.jpg

گردنه اینقدر زیبا است که نمی توانم زیبایی هایش را در این نوشته وصف کنم.  از کنار مرز ایران و آذربایجان می گذریم تا به تله کابین برسیم. بعد از سوار شدن به تله کابین بر بلندای حیران می ایستیم و منظرۀ خیره کننده پیش رو، چشم انداز جنگل های فندقلو از یک سو و جنگل های انبوه آذربایجان از سویی دیگر دلمان را حیران این زیبایی می کند.

21.jpg

تله‌کابین گردنه حیران 1752 متر طول دارد که دارای 6 کابین معمولی ( بلیط هر نفر 30 هزار تومان ) و سه کابین vip است. این تله کابین ظرفیت جابه‌جایی 1350 نفر را دارد. مسیر تله‌کابین معمولا از جنگل فندق‌لو و قلعه بابک می‌گذرد، پس از خوش گذرانی در تله کابین و ارتفاعات گردنه  و صرف نهار در یکی از رستوران های بین راهی به مسیر خود ادامه داده و بعد از ظهر به اردبیل می رسیم. قبل از سفر با دکتر ناظمی دوست و همکار اینجانب در مرکز اردبیل هماهنگ کرده بودم، اما متاسفانه وجود بیماری خبیث کرونا دامان مادر خانم ایشان را گرفته و به همین علت از رفتن به منزل ایشان خودداری کردیم.

ولی با هماهنگی دکتر ویلایی در صدا و سیمای اردبیل در اختیار ما قرار داده شد. پس از تحویل گرفتن ویلا و استراحت مختصری  برای خرید راهی بازار شده، پس از آن به دریاچه شورابیل رفته (متاسفانه به دلیل بیماری کرونا دریاچه تقریبا شبه تعطیل بود ) و  پس از گشت و گذار در دریاچه و دوچرخه سواری یاسمین به ویلا برگشته و روز هشتم را به پایان رساندیم.

 

روز نهم

روز نهم را با تماس آقای ناظمی ( خبر آوردن صبحانه ( عسل و سرشیر و نان گرم سنگک)) شروع کردیم . پس از صرف صبحانه دلچسب و تحویل ویلا به سمت شهرستان هیر ( 15 کیلومتری اردبیل ) حرکت کردیم . حوالی ساعت 10به پل معلق و شیشه ای رسیدیم.

22.jpg

تقریبا دو ساعت در این مجموعه مانده سپس راهی تبریز شدیم.

 می خواستیم از سرعین دیدن کنیم ولی به علت کرونا تمام آبگرم هاو هتل های آن تعطیل بودند به همین خاطر به مسیر خود ادامه داده و در شهر سراب برای صرف نهار توقف کرده ( زحمت درست و آماده کردن غذا به عهده همسرم افتاد )، مسیر رابه سمت تبریز ادامه دادیم و شهرها را یکی یکی رد می کردیم.

ورودی  شهر تبریز تونلی وجود دارد، در حال عبور ار تونل بودیم  که یک ماشین شاسی بلند جلوی چشمان ما آتش گرفت که خوشبختانه راننده آن توانست جان سالم به در ببرد . بعد از گشت و گذار در تبریز که خود نیاز به حداقل سه چهار روز دارد، مسیر روستای گردشگری کندوان ( 36 کیلومتری تبریز ) در پیش گرفتیم .پس از گذشتن از شهرهای سهند و اسکو به کندوان رسیدیم.

 24.jpg

بعد از گذشت و گذار و خرید از بازار کندوان و به علت اینکه شب های کندوان خیلی سرد می شود ، شب ماندن در شهر ارومیه را به کندوان ترجیح دادیم، بالاخره عازم ارومیه شده، و با توجه به  خستگی زیاد دنبال خونه نگشته، من و بنیامین بدون شام  خوابیدم، همسرم  و دخترم حسابی در پارک شهر ارومیه تفریح کردند  و به این صورت روز نهم با همه خوبی هایش به  پایان رسید .

 

روز دهم

صبح دیر از خواب بیدار شدیم . چادر را جمع کرده و عازم استان کردستان و شهر سنندج شدیم ، صبحانه را از شهر تهیه کرده و آن را خارج از شهر در کنار باغ های گیلاس، سیب و زردآلو میل کردیم و پس از گذشتن از شهرهای مهاباد ، بوکان ، سقز وارد شهر دیواندره شدیم. در رستوران بزرگ ملل آن نهار خود را خورده و پس از کمی استراحت مسیر سنندج رادر پیش  گرفتیم در شهر حسین آباد توقف کرده و به بستنی خوردن روی آوردیم.

بعد از ظهر به سنندج رسیدیم ، چون دو سال پیش به سنندج سفر کرده بودیم تصمیم گرفتیم به جای سنندج ، مریوان برای شب ماندن انتخاب شود. پس از گذشتن از مسیر پر پیچ و خم، غروب به شهر مریوان رسیدیم، قصد رفتن به دریاچه زریوار داشتیم که در طول مسیر توانستیم منزلی در نزدیکی دریاچه پیدا کرده و برای یک شب کرایه کنیم. پس از تحویل گرفتن منزل و استراحت، من و همسرم  و یاسمین (بنیامین به علت خستگی خوابید) شب برای بازدید راهی دریاچه شدیم، جای خیلی با صفای بود .پس از بازدید از دریاچه به منزل برگشته و روز دهم را به پایان رساندیم.

26.jpg

 

روز یازدهم

صبح منزل را تحویل داده و دوباره راهی دریاچه شدیم.27.jpg بعد از آن راهی بازار شهر شده و گشتی در آن زده سپس آغاز برگشت به اهواز را شروع کردیم در مسیر مریوان سنندج وارد شهر خسرو آباد شده و همسرم از آن شهر خرید کرد ، تقریبا ساعت 2 بعد از ظهر  وارد سنندج شدیم بین غذا خوردن در سنندج و کامیاران مخیر شدیم که با تصمیم جمع کامیاران انتخاب شد . در رستوران مروارید شهر کامیاران غذا خود را میل کردیم و بعد از کمی استراحت دوباره رانندگی به سمت اهواز را شروع کرده و پس از گذشتن از شهر های کرمانشاه ، اسلام آباد غرب ، حمیل ، پل دختر و اندیمشک در ساعت۱۲.۳۰ شب به اهواز رسیدیم و به این ترتیب پرونده این سفر به یاد ماندنی با خالی کردن وسایل داخل ماشین بسته شد.

هزینه این سفر بدون خرید سوغات : سه میلیون و پانصد هزار تومان

 

نویسنده: مارکوپولو

 

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر