8
10K
19 دی 1401 14:00
نرم نرمک میرسد اینک بهار... روزهای آخر اسفند بود و صدای پای نوروز 1400 در همهمه کرونا به گوش میرسید. من و همسرم علیرغم علاقه زیادی که به سفر داریم، هیچ برنامهای برای تعطیلات عید نداشتیم چون هم ریسک مسافرت بالا بود و هم رنگبندی کرونایی
می دونستید قزوین یک از جذاب ترین شهرهای ایران از لحاظ غنای فرهنگی و تاریخی هست؟ خودم هم البته نمیدونستم تا وقتی که قرار شد یک سفر یک روزه داشته باشیم به قزوین و جاذبه هاش رو ببینیم. وقتی تو اینترنت در خصوص اماکن دیدنی
1401/1/02: قرار بود عصر حرکت کنیم اما دایی معطلمان کرد و تازه ساعت هفت یادش آمد که با پراید نمیشه تا بندر رفت.اگر الان هم حرکت نکرده بودیم معلوم بود تا صبح هر ساعت یکبار زنگ میزد و میگفت الان حرکت میکنم و بعد باز خودش
کرونا ، کرونا آلفا ، کرونا دلتا ، همش از کرونا و خبرهای بدش می شنیدم و واقعا دلم یه سفر حسابی می خواست که یکم از این حال و هوا در بیام و از اون طرف، استرس سفر هم یه درگیری ذهنی دیگه برام
با سلام خدمت لست سکندیهای عزیزامیدوارم خوندن این سفرنامه کمکی بشه بهتون که سفر اقتصادی و در عین حال جذابی رو تجربه کنید من یک کاشیکارم از اونجا که شغلم به ساختمون مربرط میشه ۵ سال پیش تو گوگل سرج کردم بزرگترین ساختنون جهان کجاست
ای سفر کرده کجا رفتی و احوال چه شد سفرنامه یعنی پاسخ به این مصراع! یعنی گفتن نام مقصد و بازگو کردن احوالی که بر ما در آنجا گذشت. این سفر، یه سفر خاص و متفاوت به استان کردستان و کرمانشاه بود. سفری که از مریوان با
تابستان 1401 مدتها بود که تصمیم داشتیم بریم شمال، چون اکثر سفرها معمولا منتهی میشد به جنوب و یا به شهرهای اطراف یزد که در آن سکونت داریم. بالاخره برنامهی رفتن جور شد. حسین، همسرم، تونست در گرگان، مرکز استان گلستان، به مدت 6 روز یک
اوائل سال ١٤٠١ با كاهش آمار ابتلا به كرونا، بنده كه دو سال بود به علت ترس از ابتلا به كرونا مسافرت خارجي نرفته بودم، تصميم گرفتم برای تعطیلات تابستان، به یک مقصد خارجي سفر نمايم. بین مقاصد مختلف، به چند دليل تركيه را انتخاب
به نام خدا تا حالا شده یک روزه تصمیم به سفر بگیری و بار و بندیل و ببندی و بری یه جایی که تا حالا نرفته بوده و اونقدری بهت خوش بگذره که هرجایی بشینی از مسافرتت و مردم و جایی که رفتی تعریف کنی؟ پس
از کاشان تا الموت بخش اول : کاشان – قم – آوه _ ساوه سوم مرداد1401. امروز که سوم مرداد است ما بار کردیم و از کاشان راه افتادیم و در جعفریه صبحانه خوردیم. نان بربری های اینجا از مال خودمان پهنتر است. امسال احوالی باشد میخواهم
بعد از گذشت دو سال از شروع بیماری همه گیر کرونا و خانه نشینی مردم، تب و تاب سفر برای همه آغاز شده بود، ما هم خود را برای برنامه ریزی سفر در تابستان آماده می کردیم تا اینکه با مشورت با خانواده تصمیم به
تابستان امسال چند رویداد پیش بینی شده و نشده همه برنامه های ما را مثل تجدیدی های قدیم به شهریور ماه موکول کرد.چند سالی بود که قصد تجربه یک سفر خارج از کشور را داشتیم ولی ای دل غافل که دست ما کوتاه و خرما
می خوام از یه سفر 48 ساعته بگم، چند روز مونده به یلدای سال 1400. سفری که البته خیلی بیشتر از دو روز بود، نه اینکه بد گذشته باشه و طول سفر بیشتر به نظر برسه بلکه، عمق سفر خیلی بیشتر از این حرفها بود.
سفر پنج است: «اول به پاي، دوم به دل، سِيوم به همت، چهارم به ديدار، پنجم در فنا نفس» (شیخ ابوالحسن خرقانی) مهرماه سال یکهزار و چهارصد. چند هفته بعد از سقوط افغانستان هیجانزده و بی قرار اما بیحرف و بیصدا نشستهام روی صندلی جلوی ماشین. بهتزدهام.
دیدن چابهار، بعد از بارها تلاش دیگه برامون تبدیل به رویا شده بود، خیلی قبلتر از شروع همهگیری کرونا جزو لیست سفرهامون بود و بارها به دلایل مختلف به تاخیر افتاده بود و بعد که کرونا شروع شد و ... تا اینکه بالاخره آذرماه سال
طی سالهای گذشته هر زمان که دنبال مقصد جدید برای سفر بودیم با شنیدن این جمله که "آدم بچهدار بهترین مقصد براش آنتالیاس" سفر به این شهر را به تعویق میانداختیم و مقصد جایگزینی پیدا میکردیم تا بعدا که بچهدار شدیم سری به این شهر
هزینه کردن برای سفر نوعی پس انداز برای آینده است. این اولین سفرنامه بنده می باشد بنابراین پیشاپیش از نواقص آن عذر خواهی می کنم. حدودا از ابتدای سال 1401 بود که فکر یک سفر خارجی بعد از کرونا به ذهن من و همسرم رسید
من مسافرت رو خیلی دوست دارم و از هر فرصتی برای انجام سفر(مخصوصا خارجی) استفاده میکنم. متاسفانه مشکلاتی مثل کرونا و از همه مهمتر گرون شدن دلار، مسافرت به کشورهای خارجی برای ما ایرانیها رو خیلی سخت کرده، ولی بنظرم یک عاشق سفر باید مشکلات
سعدی این شاعر پارسی گوی و استاد کلام یک غزل معروفی داره که دو بیت اون رو همیشه زمزمه می کنم: بسیار سفر باید تا پخته شود خامی صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی سعدی به لب دریا دردانه کجا یابی در کام نهنگان رو گر می طلبی کامی یک
در زندگی بسیاری از آدمیان نقشبسته بر روی کره خاکی که من زندگانی را آغاز کردم، واژه سفر در بطن زمان پیوسته جاری بوده؛ پس حیات آدمی از سفر جدا نیست و ازین روست که همین واژه با انواع سبکها، در بین مردم شناخته میگردد.