همیشه یک کشش و علاقهای برای نوشتن سفرنامه در من بوده و هست، مخصوصاً روزها و هفتههای اول بعدِ برگشتن از سفر، منتها مثل اغلب تصمیمهام! در درون ذهنم خاک میخورد، ولی این بار میخوام توصیههای ذهن اهمال کارم را نشنیده بگیرم و سفرنامه گرجستان
همیشه بهار فصل خوبی برای سفر هست پس اواسط فروردین ماه تصمیم گرفتم که به تفلیس سفر کنم بعد از چک کردن قیمت تور ها یک تور تفلیس نسبتا ارزون قیمت رزرو کردم برای اخر فروردین روز اول روز شروع سفر فرا رسید یک نکته مهم که
به نام یگانه آفریدگار عشق و آگاهی با سلام، من تجربه چندین سفر از جمله استامبول، دبی، هند و مالزی رو داشتم ولی متاسفانه به خاطر کمبود زمان یا بهتر بگم تنبلی هیچوقت سفرنامه ای ننوشتم و این اولین تجربه منه پس اگه کم و کسری
س 28 اسفند 1372 امشب زودتر از شب های قبل پدرم به خونه برگشت تازه لادای زرشکی رنگش رو فروخته بود و یه پیکان صفر از اونها که سپر جوشن دار داشت خریده بود قرار بود فردا صبح زود به سمت مشهد بریم شوق عجیبی داشتیم
سفرنامه ما مربوط به ترکیه و گرجستان هست که در تعطیلات عید نوروز سال ۱۴۰۲ انجام شد.مدت ها بود که فکر سفر زمینی با خودرو شخصی در ذهنم بود و در سال ۹۸ حتی هتل رو هم در شهرهای ارزروم، سیواس، گورمه و آنتالیا رزرو
باسلام خدمت دوستداران سفر و خوانندگان سفرنامه سفر واژه ایست پویا و پرانرژی و حس دوست داشتن و تجربه کردن جغرافیای اطراف و بیرون.سفر حرکت رو به جلوست و حس داشتن اعتماد به نفس.هروقت که حس ناامیدی و یاس بهم القا میشه حتما سعی میکنم که
بعد گذشت چند سال با پس اندازی که داشتم تصمیم به مسافرت گرفتم و چون دو فرزند کوچک، پسر 5 و 7 ساله داشتم از اینکه اونا رو هم با خودم به مسافرت خارج از کشور ببرم کمی ترس داشتم که اتفاقی نیفته و تصمیم
من به شخصه اصلا مشکلی با سفر زمینی ندارم و عاشقشم هستم. ولی میتونم بگم بدترین سفر زمینی من سفر از تفلیس گرجستان به ایروان ارمنستان بود! چرا؟مسیر تفلیس تا ایروان تقریبا 7 ساعت راه پر دره و ناصاف بود بدون شونه و هیچ ماشین
سلام و عرض ادب خدمت تمامی دوستان عزیز و عاشقان سفر. بسیار خوشحالم که برای اولین بار تجربیات سفرم را با شما عزیزان به اشتراک میگذارم تا شاید سهم کوچکی به عنوان برادر کوچکتر در آسان تر کردن سفر شما به کشور زیبای گرجستان داشته
سلام به دوستداران سفر و خانواده عزیز لست سکندی هدفم از نوشتن این سفرنامه اشتراک گذاری تجربیاتم در این سفر می باشد تا شاید کمکی هرچند کوچک برای هموطنانم انجام داده باشم. سفر من و همسر و پسر کوچکمان با تور گرجستان، ساعت ده صیح 1402.6.4
تصمیم ما برای رفتن به یک سفر خارجی به یکی از کشورهای نزدیک ایران توی تابستون ۱۴۰۲ بود که در نهایت بین گزینههایی که داشتیم برای این که جای جدیدی رو امتحان کرده باشیم مقصد گرجستان رو انتخاب کردیم. با بررسیهایی که کردیم تصمیم گرفتیم
سلام دوستان بالاخره بعد چندین سفر بابت اتفاقایی که برام داخل این سفر افتاد تصمیم گرفتم حتما سفرنامه بنویسم که بیشتر اطلاعات خودم هست برای کسایی که میخوان بزودی برن و برنامه سفر به کسی نمیدم فقط اطلاعاتی که خودم قبل سفر برام سوال بود
الهی به توکل نام اعظمت... با شنیدن این جمله به خودم اومدم و دیدم داخل هواپیما نشستیم و سفر آغاز شده. در ادامه با من همراه باشید. سلام به دوستان عزیز لست سکندی. محمد هستم و اولین سفرنامم رو دارم اینجا مینویسم. اگر کم و کسری
یکی از معدود جاهایی که میشه معجزه رو با چشم دید سفر هست. اینکه صحیح و سالم به مقصد برسی، اونجا با کلی چالش رو به رو بشی و در نهایت با کلی تجربه و یادگیری به مقصد برسی یعنی یک معجزه اتفاق افتاده. از
در زندگی بسیاری از آدمیان نقشبسته بر روی کره خاکی که من زندگانی را آغاز کردم، واژه سفر در بطن زمان پیوسته جاری بوده؛ پس حیات آدمی از سفر جدا نیست و ازین روست که همین واژه با انواع سبکها، در بین مردم شناخته میگردد.
سلام به همه لست سکندی های عزیز و گرامی . این سفرنامه رو تقدیم میکنم به همه شما عزیزان . امیدوارم بتونم اطلاعات مفیدی رو در اختیارتون بگذارم . یکی از علاقمندیهای من سفر هست . سفر برام مثل یک جعبه جادویی زیبا و هیجان
تنها در قفقازستان تفلیس همانطور که در قسمت قبلی سفرنامه گفتم، تجربه سفر با اتوبوس از باکو به تفلیس تجربه خوبی نبود و توصیه میکنم بجای آن قطار یا هواپیما را انتخاب کنید. نیمه شب بود که راننده اتوبوس یک جایی وسط جاده توقف کرد و همه را
با سلام خدمت همه لست سکندی های عزیز و گرامی، این اولین سفرنامه ای هست که می خوام در سایت خوب لست سکند بنویسم، بنده تا حالا سفرهای خارجی دوبی و استانبول هم رفتم ولی به خاطر تنبلی خودم دیگه قسمت نشد بنویسم ولی این
سلام و عرض ادب دارم خدمت تمام دوستانی که وقت گذاشتن و این سفرنامه و سفرنامه های قبلی من را مطالعه فرمودند. تشکر ویژه دارم از عوامل زحمت کش لست سکند, که تجربیات افراد را در اختیار همه قرار می دهد و بستری به وجود
ارمنستان؛ دختر کوهسار اردیبهشت 1397 بود. توی لابی هتل منتظر نشسته بودم و کاری برای انجام دادن نداشتم و توی اینترنت پرسه میزدم. خودش آمد جلو، به فارسی و با آن لهجه و آهنگ دلنشینش گفت حتما دلت برای اینجا تنگ میشود. راست میگفت، بعد