همه چیز از یه زمزمه کوچیک شروع شد، اونم توی سرمای امسال تهران که نه خیلی وحشی بود، نه خیلی مهربون. اما هر چی که بود، ما رو به فکر سفر به جنوب انداخت. یه چیزو خوب میدونستیم. دلمون آفتاب میخواست، لباس های سبک، عطر دریا و رهایی از این هوای دودی. حالا کجا؟ کیش که قبلاً تیکش رو زدیم، پس چرا قشم نه؟ همین شد که بار سفر بستیم و حالا من اینجام، دست به قلم برای یه سفرنامه جدید. درست همینجا، در سایت خوب لست سکند.
قرار نیست توی این سفرنامه به صورت جامع راهنمای خشک و کلیشه ای مسیرها و جاهای دیدنی باشم. پس توضیحات تکراری و رسمی رو کنار می گذارم و به جاش سعی شده از چیزایی بنویسم که توی سفر تا حدودی به کارتون بیاد. از نکات مهم گرفته تا اتفاقات ریز و درشتی که رنگ و بوی سفر رو واقعی تر و موندگارتر می کنه. اینجا یک فهرست کلی موضوعاتی که در موردش قراره بخونید رو به اختصار آوردم، شاید موضوع خاصی شمارو کنجکاو و توجهتون رو جلب کرد و بتونه اندکی در سفر پیش رو به قشم، کمکتون کنه.
لیست خلاصه و کلان موضوعات مطرح شده در سفرنامه
قطار یا هواپیما؟ مسئله این است !
این بار من، همسرم و خواهرزاده ام تصمیم گرفتیم از تعطیلات نصفه و نیمه دی ماه ۱۴۰۳ (۲۴ تا ۲۸) استفاده کنیم و یک سفر ۵ روزه به قشم داشته باشیم. برنامه رو خودمون چیدیم، تور قشم هم که بیخیال. فقط یه سوال بزرگ مونده بود: قطار یا هواپیما؟
برای کسانی که قصد سفر با قطار دارن (در غیر این صورت میتونین از این بخش عبور کنین):
گاهی پروازهای قشم یا اصلاً وجود ندارن، یا طوری تنظیم شدن که هیچ جوره با برنامه آدم جور درنمیان خصوصاً اگه پای تعطیلات وسط باشه. تازه ممکنه بلیط ها قطره چکانی باز بشن و قبل از اینکه چشم به هم بزنی، تموم شده باشن. بارها این اتفاق افتاده، پس تعجبی نداره اگه این بار هم همون آش و همون کاسه باشه. اما مسئله مهم تر؟ هزینه! قیمت پرواز برای دو نفر چیزی در حدود شش برابر قیمت قطاره. حالا اگه می شه با هزینه کمتر، توی یک کوپه اختصاصی جمع شد و کل مسیر رو به چشم یه تفریح دید، چرا که نه؟ البته، این واقعیت تغییری نمیکنه که ۲۲ ساعت در راه خواهی بود، پس از همین حالا خودت رو آماده کن!
در مورد قطار، انتخاب های زیادی هست، اما یکی از گزینه های مناسب، قطار ۴ ستاره و ۴ تخته بن ریله. هم ساعت حرکتش خوبه، هم جزو قطارهای با کیفیت ایرانه (البته به جز پردیس و فدک مشهد که گویا تاپ ترین هستن). ساعت حرکت این قطار 14:30 عصر هست و ساعت رسیدن به بندر عباس 10:15 صبح. برای برگشت هم با توجه به ساعت تخلیه محل اقامت که تقریباً همگی 12 ظهر هستند، قطار ساعت 13:30 ارگ جوپار گزینه مناسبیه. البته 1 ساعتی رو برای رسیدن از قشم به بندرعباس باید در نظر بگیرین. قطار ارگ جوپار هم یکی از قطارهای جدید و ۴ تخته باکیفیت محسوب میشه و می توانید این مسیر رو با دو مدل قطار تجربه کنید. قیمت قطار هم در سال 1403 با پذیرایی عصرانه حدود 600 هزار و خرده ای و بدون آن نفری 400 هزار و خرده ای بود.
یک نکته مهم برای دوستانی که قصد سفر با قطار دارن. بلیط قطار رو فقط در روز پیش فروش میشه بگیرید. پس نباید غافلگیر بشید! برای اینکه از این موضوع بی خبر نمونید، می توانید وارد سایت های ایرانی بشید و شماره موبایلتون رو توی بخش پیش فروش بلیط وارد کنید تا زمان دقیق فروش براتون پیامک بشه و یا کانال های تلگرامی مرتبط، اخبار پیش فروش رو دنبال کنید. پس اگه تصمیم گرفتی قطار رو انتخاب کنی، وسایل راحتی همراهت باشه و آماده یه مسیر طولانی، خسته کننده و شاید خاطره ساز باش!

برای کسانی که قصد سفر با هواپیما دارن (در غیر این صورت میتونین از این بخش عبور کنین):
هر چقدر تلاش کردیم، نتونستیم بلیط قطار بگیریم. ثانیه اولی که پیش فروش باز شد، حتی مهلت ندادن که اسم و کد ملیمون رو وارد کنیم. در کسری از ثانیه، قطارها پر شدن. بعداً فهمیدیم که گویا طبق عرف و از قبل از پیش فروش، آژانس های مسافرتی با سیستم راه آهن جمهوری اسلامی ایران (رجا) این قضیه رو کاملاً هماهنگن و همه چیز از چند روز قبل آمادست و تا زمان پیش فروش شروع شه، فقط کافیه یک دکمه بزنن و تمام. لیست افراد وارد و رزرو نهایی انجام میشه. بگذریم. شاید بهتر هم شد. به جهت اینکه ما اگر از قطار استفاده میکردیم عملاً از 5 روز، 2 روزش رو از دست میدادیم و با توجه به شرایط کاری ما، امکان مرخصی بیش از این فراهم نبود، بنابراین تصمیم بر این شد که با هواپیما سفرمون رو انجام بدیم.
چند سالی هست که گرفتن پرواز خصوصاً در این فصل برای قشم و کیش سخت شده (غیر از روزهای تعطیلی، مشکلی نیست و به وفور پرواز هست). با تلاش بسیار، ساعت و روزی که مورد نظر ما هست، نشد پروازی برای قشم پیدا بشه. حتی با چندین شرکت هواپیمایی هم صحبت کردیم. چیکار کنیم؟ یا از آژانس های مسافرتی تور قشم بخریم (با هزینه بیشتر) و یا بریم بندر عباس و بعدش با شناور خودمونو به قشم برسونیم. گزینه دوم انتخاب شد. بنابراین پرواز ساعت 06:50 صبح هواپیمایی ماهان (پرواز ایرباس شماره 1095 معروف) به مقصد بندرعباس رو گرفتیم (با قیمت نفری 3 میلیون و 163 هزار تومان) و برای برگشت از قشم خوشبختانه پرواز مستقیم به تهران وجود داشت و پرواز ساعت 15:50 شرکت هواپیمایی کیش ایر (بویینگ ام دی) رو هم خریداری کردیم با قیمت نفری 3 میلیون و 264 هزار تومان. حالا فقط مونده بود انتخاب محل اقامت.

در مورد محل اقامت در قشم هم انتخاب های زیادی وجود داره. از هتل های راحت، تا اقامتگاه های بومگردی و سوییت های شهری و غیره. بستگی داره دنبال چی باشین. خیلی خلاصه وار در مورد محل اقامت توضیح میدم. چون میدونم سوال خیلی از دوستان هست.
هتل: در این مورد به اندازه کافی اطلاعات هست. اما هتل آوینا، هتل بوتیک ایرمان، هتل آرتا، هتل آرتمیس و ... جز هتل های خیلی خوب قشم محسوب شده و دارای نظرات مثبت زیادی هم هستن. اکثر این هتل ها در نزدیکی دریا هستن، پس اگه دنبال یه اقامت راحت و بدون دردسرین، این هتل ها انتخابای مناسبی برای شما میتونن باشن.
سوییت: در مورد رزرو سوییت، سایت هایی هستن که میشه از اونها رزرو و خرید رو انجام داد. بهترین مناطق هم برای اقامت در قشم به غیر از مرکز شهر، شهرک های سام و زال، نریمان و الهیه می باشد. در کل قیمت سوییت ها در قشم به نسبت شمال و شاید کیش بسیار بسیار گران هستند. این اتفاق چند سال اخیر بیشتر به چشم میاد. هم هزینه گزاف سفرهای خارجی سبب شده که سفرهای داخلی بیشتر بشه، هم اینکه جدیداً قشم و هرمز به علت تبلیغات گسترده بیشتر سر زبون ها افتاده. و اما بومگردی ها...

اگر دنبال یه اقامت خاص، با حال و هوای محلی و فاصله گرفتن از شلوغی شهر هستین، اقامتگاه های بومگردی یک گزینه جذابن. اما باید بدونین که تقریباً همه اقامتگاه های بومگردی خارج از شهر قشم قرار دارن و بسته به موقعیتشون، تجربه متفاوتی بهتون میدن. حدود 10 درصدشون در شهر ساحلی سوزا (20 کیلومتری قشم) و مابقی یا در روستاهای طبل، سلخ، سهیلی و غیره هستن که حدود 50 الی 70 کیلومتر از قشم فاصله دارن. این اقامتگاه های سنتی حال و صفای بومی خودشونو دارن. بعضی از اون ها برای شب هایی مثل شب یلدا برنامه های ویژه و بعضی از اون ها هر شب موسیقی زنده محلی برگزار میکنن. بعضی از اون ها ساحلی هستن که زیباییشون چند برابر میشه.
ولی این اقامتگاه ها مشکلات خاص خودشون رو هم دارن. اصلی ترین مشکلشون رفت و آمد به قشم هست. درسته موقعیت این اقامتگاه ها به بعضی از مکان های دیدنی نظیر تنگه چاهکوه، دره ستارگان و ... نزدیکه، ولی برای رفت و آمد به شهر قشم، درگهان و یا مثلاً استفاده از شب های زنده قشم یا رفتن به جزیره هرمز و غیره شما حدود میانگین یک ساعت باید رفت و آمد کنین (اونم در جاده های تاریک و خطرناک). غیر از این فاصله، هزینه تاکسی و اسنپ با توجه به این مسافت رو هم باید در نظر بگیرین. مشکل فشار آب هم که به کنار. البته این دلیلی بر بد بودن یا خوب بودن اقامتگاه ها اصلاً نیست. اتفاقاً اگر تعداد شما زیاد باشه چه بسا انتخاب این اقامتگاه ها عالی هم هست.
جو و فضای اونجا هم اگر صمیمی باشه که دیگه حرفی برای گفتن نخواهد ماند. چون در اکثر این اقامتگاه ها، شب ها صدای موسیقی جاریست. خود اقامتگاه ها هم دو سبک هستن. سنتی و مدرن. هزینه هاشون هم از شبی 800 هست تا شبی 6 میلیون تومان. بعضی هاشون دارای سرویس بهداشتی عمومی و بعضیا مستر (اختصاصی و داخل اتاق) هستن. بعضیا فضای شیک و مدرن با حفظ رنگ و بوی تاریخ و بعضیا بسیار ساده و به قول خیلی از دوستان دلگیر هست. بعضی از این اقامتگاه ها برای نفر سوم تخت ندارن و نفر سوم باید روی رخت خواب و زمین بخوابه (به اصطلاح کف خواب). انتخاب این اقامتگاه ها بستگی به بودجه و روحیه شما داره. چند تا اقامتگاه معروف رو نام میبرم (به دور از هرگونه تبلیغ).
ابتدا اونهایی که نزدیک تر هستن یعنی ساحل سوزا و حدود نیم ساعت با قشم فاصله دارن. اقامتگاه خانه دوست، اقامتگاه مهرغ، اقامتگاه ایزا. چند مورد هم دورتر و در فاصله یک ساعتی قشم نام میبرم که جز معروفترین ها هستن. اقامتگاه هفت رنگو، اقامتگاه جووا، اقامتگاه صفا آباد، اقامتگاه پیر حرا، اقامتگاه امینی، اقامتگاه کلودنگ، اقامتگاه دلحمید و ... که میتونین خودتون مابین این ها سرچ کنید و با توجه به هزینه و ظاهرش، انتخاب نهایی رو انجام بدین. راستی بعضی از این اقامتگاه ها روی تور خودشون لنج های تفریحی، تفریحات آبی و شب نشینی کنار ساحل هم دارن. پس قبل از رزرو، ببینین چی بهتون پیشنهاد می کنن.
ما با توجه به شرایطمون هتل انتخاب کردیم. هتل آرتمیس 4 ستاره، واقع در شهر قشم که برای 3 نفر و 4 شب از ما مبلغ 17 و نیم میلیون تومان گرفتن. شاید با انتخاب اقامتگاه بومگردی مبلغی در حدود 5 میلیون کمتر هزینه میشد که با توجه به شرایط ما گزینه هتل مناسبتر بود. لیست هزینه ها هم به ترتیب در انتهای هر روز تهیه شده تا بشه حداکثر استفاده رو ازش کرد. من در اشاره به قیمت ها دیگه حرفی از زمستان 1403 نمی زنم. تمامی قیمت ها و هزینه ها مربوط به دی ماه 1403 هست تا از تکرار این حرف جلوگیری بشه (بر اساس تجربه ها و نظرات دوستان در سفرنامه های قبلی).

چک آب و هوا
برنامه ریزی برای آب و هوای قشم یک چالش بزرگه ! حتی سه روز قبل از سفر هم نمی شه با اطمینان گفت که هوا چطوری خواهد بود. تجربه نشون داده که سایت ها ممکنه پیش بینی بارون کنن، ولی هوا آفتابی باشه، یا برعکس. پس چی کار کنیم؟ برای اطمینان، بهتره همیشه چندین منبع معتبر را بررسی کنیم. (مهم ترین اکیو ودر).
توجه به سرعت میانگین باد در پیش بینی آب و هوا
ما معمولاً از سایت های مختلف هواشناسی استفاده میکنیم و علاوه بر اون، سرعت باد را هم در نظر می گیریم. یکی از ابزارهای خوب برای این کار اپلیکیشن "ویندی" است که به خوبی سرعت و جهت باد رو نشان میده. در مجموع، اگر سرعت باد بالاتر از ۳۰ کیلومتر بر ساعت باشه، ممکنه حرکت شناورها دچار اختلال بشن. برخلاف تصور، بارش باران به تنهایی عامل اصلی کنسل شدن شناورها نیست، بلکه این سرعت باد هست که بیشترین تأثیر رو به واسطه ایجاد ارتفاع موج دریایی داره. البته احتمال لغو شناورها در کل کمه، اما گاهی پیش میاد. پس اگر برنامه ای برای سفر دریایی به هنگام، قشم، هرمز و یا لارک رو دارید، حتماً قبلش وضعیت باد را هم چک کنید. در ضمن اگر سفر شما با تور جنوب به بازدید از جزایر و سواحل گره خورده، حتماً یه پلن دوم برای روزهایی که هوا نامناسبه داشته باشین تا وقتتون هدر نره!

هزینه های قبل از سفر:
هتل آرتمیس (سه تخته) 17 و نیم میلیون تومان
هواپیما رفت و برگشت (برای یک نفر) 6 و نیم میلیون تومان
شروع ماجرا (روز اول - پرواز به بندرعباس و تجربه اولین شناور)
وقتی ساعت زنگ خورد، اولین فکری که از ذهنم گذشت این بود: اصلا چرا باید آدم این قدر زود پرواز کنه؟ بعد از جمع و جور کردن وسایل، به سمت فرودگاه مهرآباد حرکت کردیم. تصمیم گرفتیم این بار، چون هم صبح زود بود و هم هوا سرد، به جای گرفتن تاکسی اینترنتی، با ماشین شخصی به فرودگاه بریم.
پرواز ما با ماهان و از ترمینال ۴ بود. نزدیک ترین پارکینگ به این ترمینال، پارکینگ شماره ۳ بود که روباز است، اما در بخش هایی از آن با سازه های فلزی، یک سقف موقت نصب کردن تا تعداد کمی از خودروها در برابر آفتاب و باران محافظت شوند. وقتی وارد پارکینگ شدیم، یک فرد به ظاهر مسئول پارکینگ جلو آمد و گفت: داداش یه جا براتون دارم عین پارکینگ VIP، ماشینو میزاری همینجا و دیگه خیالت تخت. با دریافت مبلغی اضافه، پیشنهاد داد که جای پارک خیلی خوبی برای ماشین پیدا کنه!
برای ورود به پارکینگ مسقف، مبلغ ۱۵۰ هزار تومان (به غیر از هزینه اصلی) پرداخت کردیم و در ازای اون، یک کارت پارکینگ مسقف به ما دادند. ماشینو زیر یک سایبان فلزی پارک کردیم. از اونجا تا ترمینال ۴، مسیر نسبتاً طولانی را باید پیاده طی می کردیم، که در اون ساعات صبح و با هوای سرد، چندان خوشایند نبود. اگر از سرما فراری باشید، احتمالاً این مسیر برایتان سخت خواهد شد!
در مجموع، اگر دوباره به گذشته برگردم، این کارو انجام نمیدم، چون پرواز برگشت ما با هواپیمایی کیش ایر از ترمینال ۱ بود و فاصله بیشتری تا پارکینگ شماره ۳ داشت. بنابراین، استفاده از ماشین شخصی برای رسیدن به فرودگاه، با در نظر گرفتن هزینه و دردسرهای رفت و آمد بین ترمینال ها، چندان به صرفه نبود. شاید هماهنگی از شب قبل با تاکسی فرودگاه، در عوض آرامش و راحتی بیشتری برای شما به همراه بیاره.
بعد از عبور از گیت بازرسی، سلفون پیچی چمدان ها (هر چمدان 150 هزار تومان)، انجام چک این و دریافت کارت پرواز، سوار اتوبوس شدیم و به سمت هواپیما حرکت کردیم. هواپیمای ما یک ایرباس بود، نسبتاً بزرگ با چیدمان صندلی ۲-۴-۲.

و اما پذیرایی داخل پرواز! اگر کسی خاطرات گذشته از پروازهای ماهان را داشته باشد، احتمالاً با دیدن پذیرایی فعلی حسابی جا می خورد! زمانی، ماهان در پروازهای داخلی میان وعده های بسیار خوبی ارائه می داد، اما حالا پذیرایی مختصر شده به یک تکه نان شکلاتی (کروسان)، مقدار کمی پنیر (در حد دو قاشق چای خوری)، دو عدد گوجه گیلاسی و سه برش خیار، یک قطعه کوچک کره و یک لیوان کوچک آب پرتقال مصنوعی. به هر حال بعد از حدود یک ساعت و ۴۰ دقیقه پرواز، در نهایت به فرودگاه بندرعباس رسیدیم.


بعد از اینکه چمدان هایمان را تحویل گرفتیم، از فرودگاه خارج شدیم و بوم ! همون لحظه که درها را پشت سر گذاشتیم، انگار ناگهان کسی دکمه تلپورت رو فشار داد و از زمستون تهران پرت شدیم وسط هوای دلپذیر جنوب. نسیم گرم و لطیف، خورد توی صورتمون و کاپشن و لباس های گرمو سریع داخل کوله پشتی چپوندیم و رفتیم سراغ تاکسی ها. یک نفر مسئول هماهنگی بود. انتخاب کرد که با کدوم ماشین بریم و به سمت اسکله شهید حقانی حرکت کردیم.
هزینه تاکسی ۲۰۰ هزار تومان شد و مسیر حدود نیم ساعت طول کشید. در طول مسیر از مجاور دریای خوشگل و درخشان گذشتیم و از دور، کوه های قشم در دل دریا دیده میشد. راننده خیلی انسان خونگرم و شریفی بود مثل اکثر جنوبی ها و در طول مسیر کلی صحبت کردیم و وقتی ذوق ما رو از دیدن سطح درخشان دریا دید، گفت: اگر هوا خیلی خوب باشه و غبار نداشته باشه، حتی میشه دست دراز کنی و برسی پشت کوه های عمان و بگی چه خبرا ! خارج خوش میگذره؟

بالاخره راننده جلوی درب ورودی اسکله پیادمون کرد و گفت، الان مدتیه که تاکسی ها رو داخل اسکله راه نمی دن، باید از اینجا تا خود اسکله پیاده برید. ما هم که هیچ ذهنیتی از مسیر نداشتیم، فکر کردیم باید یک پیاده روی طولانی در پیش داشته باشیم! همون جا چند ماشین برقی شبیه ماشین های گلف دیدیم که حدود ۸ تا ۱۰ نفر ظرفیت داشتند. قسمت عقب این ماشین ها هم یک محفظه مخصوص برای قرار دادن چمدان ها داشت. ما که فکر می کردیم کلی مسیر در پیش داریم، بدون هیچ معطلی نفری ۱۰ هزار تومان پرداخت کردیم، چمدان ها را داخل محفظه گذاشتیم و با خیال راحت سوار شدیم!
ماشین برقی حرکت کرد و ۲۰ متر جلوتر ایستاد! به مقصد رسیده بودیم! ما که هنوز متوجه نشده بودیم چه اتفاقی افتاده، از راننده پرسیدیم: ببخشید اسکله شهید حقانی کجاست؟ با لبخند گفت: همین جاست، ورودی سالن اونه، بفرمایید! مشخص بود که هر روز این سوال براش تکرار میشه. همین جا بود که فهمیدیم فریب تصوراتمونو خوردیم و اگر همون چند قدمو پیاده می رفتیم، شاید یک دقیقه بیشتر طول نمی کشید! در حالی که به خودمون می خندیدیم، چمدان ها را برداشتیم و وارد سالن اسکله شدیم.

داخل سالن اسکله، دستگاه های خرید بلیط الکترونیکی مثل بلیط فروشی سینما وجود داشت و هم پیشخوان های حضوری که می شد از اونجا بلیط تهیه کرد. ترکیبی از مدرنیته و سنت! ولی حتماً باید کارت ملی می دادیم و بلیط می خریدیم. هزینه بلیط شناور برای مسیر بندرعباس به قشم ۱۵۰ هزار تومان به ازای هر شخص بود. بعد از خرید، مسئول باجه گفت: عجله کنید. همین الان در حال سوار کردن مسافران هستیم. ما هم بلافاصله دوان دوان راهی شدیم تا خودمونو به شناور (اتوبوس دریایی) برسونیم که وسط راه یه چیزی توجهمون رو جلب کرد.

یک نکته جالب در اسکله شهید حقانی این بود که خیلی از مردم در صف سوار شدن شناور ایستاده بودند، اما وقتی جلو می رفتیم، کسی مانع نمی شد و حتی خودشون ما رو به جلو هدایت می کردن. اول فکر کردیم خیلی مهم هستیم یا صف قوانین خاصی نداره، اما بعد فهمیدیم که این افراد عمداً نمی خواستند سوار این شناور شوند! چرا؟ چون تجربه داشتن. شناورها دو طبقه بودند. طبقه بالا یعنی بهشت مسافرت دریایی دارای فضای باز، پنجره های بزرگ، دید عالی به دریا، هوای مطبوع و نورگیر. طبقه پایین یعنی کابوس مسافرت دریایی دارای محیطی تنگ، کم نور، بدون پنجره، با هوای کم و شرایطی که برای مسافران حساس، چندان خوشایند نبود.
یجورایی یه حسی بین سفر در زیر زمین و نشستن توی کمد دیواری! ما که از همه جا بی خبر بودیم، مستقیم سوار شناور شدیم و چون عجله داشتیم، خیلی هم بررسی نکردیم که کجا باید نشست. متأسفانه، قسمت پایین شناور نصیبمون شد و یک ساعت تا یک ساعت و ده دقیقه در آن فضای نه چندان دلچسب موندیم! البته بعداً فهمیدیم که بستگی به نوع شناور داره. بعضیا خیلی اوضاعشون داغونه. ولی بعضیا هم خیلی فضای دلبازتری دارن. اما خب برای اولین تجربه، ما انگار با سخت ترین مرحله شروع کرده بودیم.


یکی دیگه از نکاتی که برای ما جالب بود، هزینه ای بود که برای چمدان ها دریافت می کردند. ما سه چمدان داشتیم و همان لحظه ورود، کارکنان شناور، چمدان ها را از ما محترمانه گرفتند و در یک قسمت جداگانه قرار دادند. اولش فکر کردیم چقدر خدمات حرفه ای شده. اما بعدش برگه تسویه حساب جلومون بود و برای همین کار، نفری ۳۰ هزار تومان از ما گرفتند.
پس از عبور از این مرحله، بالاخره به جزیره قشم رسیدیم و در اسکله شهید ذاکری از شناور پیاده شدیم. پس از عبور از محوطه اطراف، به بیرون اسکله نزدیک شدیم. شلوغی تاکسی ها، رانندگان تورهای گردشگری و تبلیغات مختلف برای بازدید از هرمز، قشم، کشتی های تفریحی و ... دیده می شد. خلاصه بازار گرمی بود.

ما که هنوز اسنپ نگرفته بودیم تا ببینیم قیمت واقعی چقدره، با یکی از راننده ها صحبت کردیم. گفت کرایه عادی بین ۶۰ تا ۷۰ هزار تومان است، اما چون چمدان زیادی داریم، باید ۱۰۰ هزار تومان بدهیم! در نهایت، قبول کردیم و با ۱۰۰ هزار تومان و با پژو پارس به سمت هتل آرتمیس که در فاصله خیلی کمی از اسکله قرار داشت حرکت کردیم.

هتل و اولین برخورد با جزیره
حدود ساعت ۱۱:۲۰ به هتل رسیدیم و با یک نوشیدنی خوشمزه به استقبال ما اومدن. از پذیرش خواستیم اگر اتاق از شب قبل خالی بوده، زودتر تحویل بگیریم تا وسایلمونو بگذاریم، لباس عوض کنیم و بعدش بریم بیرون. اما از لحن مسئول پذیرش مشخص بود که اتاق ها خالی بودن، اما همچنان ساعت 14:30 برای اون ها مثل یک اصل مقدس، غیر قابل تغییر بود. ما هم گفتیم: خب، ساعت ۲:۳۰ عصر که نیستیم! الان ساعت ۱۱:۳۰ صبحه و اینجاییم، وقتمون داره تلف می شه. پس ما می ریم بیرون، شب برمی گردیم و اتاقو تحویل می گیریم. مسئول پذیرش هم با این تصمیم استقبال کرد و در نهایت، چمدان هایمان را در اتاق امانات گذاشتیم و راهی اولین مقصد غذاخوری در قشم شدیم.

تجربه غذاهای دریایی در قلب قشم
اگر عاشق غذا باشی، قشم برای شما بهشت خوراکیهاست. چه دریایی و چه از نوع غیر دریایی. اینجا قراره شکمتو حسابی تحویل بگیری. انتخاب غذا توی قشم کار راحتی نیست، چون اینقدر گزینه های خوشمزه داری که آدم می مونه کدومو امتحان کنه. یه عالمه غذا مثل دو پیازه میگو، قلیه ماهی، ماهی مرکب (عنکاس)، میگو سوخاری و ماهی سوخاری، سمبوسه های خوشمزه از جمله سمبوسه میگو، مهیاوه (سسی درست شده از پودر ماهی های کوچک خشک شده)، پودینی کوسه، فلافل با سس انبه فوق العاده و نون های محلی مثل تموشی و دسرهای خوش طعم مثل رنگینک (خرما و ارده) و لگیمات (لقمه های شیرین، ترد و عسلی) و حتی غذاهایی با گوشت عربی مثل غوزی بره، متفن صافی کویتی، کباب بز و کباب کهره. خلاصه، توی قشم مشکل این نیست که چی بخوری، مشکل اینه که چطوری همه اینا رو توی یه سفر جا بدی!
رستوران های معروف زیادی هم در قشم مشغول به فعالیت هستند. رستوران هایی نظیر سی رول، شب های دفاری، جی جیان، ناخدا عبدالصالح و ناخدا علی صالح (در سهیلی)، شب های طلایی، نعیم، خالو، خوان بوم، گلدن فود یا دریا (در درگهان)، دریم لند، امیران، لوشاتو و غیره که از بهترین رستوران های قشم هستند و انتخاب میون اینا واقعا کار سختیه !
هتل آرتمیس که در اون اقامت داشتیم، تا رستوران سی رول فقط 10 دقیقه پیاده روی داشت. تصمیم گرفتیم که با یک پیاده روی کوتاه، هم کمی با فضای اطراف هتل آشنا و هم برای یک وعده خوشمزه ناهار آماده شیم. حدود ساعت ۱۲:۱۰ به سمت رستوران سی رول رفتیم. لحظه ای شک کردیم که شاید هنوز زود باشه و باز نشده باشه، چون ساعت کاریش از ۱۲ شروع می شد. اما شانس آوردیم که دقیقاً همین موقع رسیدیم، چون وقتی داخل شدیم، فقط دو خانواده دیگر در رستوران بودند. ولی ...

اما چیزی که باعث تعجب شد، موج ورود بالای مشتری ها بعد از ۲۰ تا ۲۵ دقیقه بود! ناگهان دیدیم که تمام صندلی های داخل و بیرون رستوران پر شد، مردم حتی در آفتاب هم نشسته بودند و یک صف طولانی برای جا گرفتن تشکیل شد! مشخص شد که در رستوران سی رول یا باید زود برسید، یا در آفتاب بنشینید، یا در صف بمونید تا نوبت شما برسه.
سفارش غذا – بشقاب دریایی و تجربه ای جدید
اولین تجربه غذا خوردن در قشم باید یجوری باشه که بشه بعداً برای بقیه هم تعریف کرد! با کمک و پیشنهاد آقایی که مشغول سفارش گرفتن بود، تصمیم گرفتیم یک بشقاب دریایی سفارش بدهیم که ترکیبی از چند غذای محبوب دریایی بود. ماهی سکه سوخاری، ماهی مرکب، سیب زمینی سرخ کرده، دو پیازه میگو، پودینی کوسه، میگو سوخاری و چیپس های مخصوص. به علاوه، داخل بشقاب، برنج و آب خورشت قلیه ماهی هم بود. ترکیبی از رنگ ها و طعم ها. یکی از محبوب ترین غذاهایی که دست مردم می دیدیم، یا همین بشقاب دریایی بود یا قلیه ماهی. ما چون زیاد طرفدار ماهی در خورشت نبودیم، فقط آب قلیه ماهی را امتحان کردیم. اما از اونجایی که احتمال می دادیم بشقاب دریایی برای سه نفر کم باشه، یک پرس اضافه میکس دریایی (میگو و ماهی سوخاری) هم سفارش دادیم.

نظر درباره غذاها
ماهی و میگو: عالی و کاملاً تازه و بی نظیر انگار که هر قاشقش مستقیم از اعماق خلیج فارس (بدون بوی ماهی) میومد، دوپیازه میگو و پودینی کوسه کاملاً سلیقه ای! من دوستش داشتم، خانمم اصلاً دوست نداشت، و خواهرزادم گفت: بد نیست، خوشمزست و تا آخر خوردش. آب قلیه ماهی واقعاً فوق العاده بود! حتی پشیمون شدیم که کاش قلیه ماهی سفارش میدادیم، در حالی که الان فقط داشتیم آب اونو امتحان میکردیم! در مجموع کیفیت غذا در این رستوران عالی بود و حسابی راضی بودیم به طوری که یک شب دیگه هم اومدیم که جلوتر بهش میرسیم. از لحاظ نظم و مدیریت هم عالی بود. چندین بار به همه میزها سر میزدن و میپرسیدن که چیزی لازم ندارین؟ در نهایت صورتحساب هم ۱,۸۰۰,۰۰۰ تومان شد.
بعد از صرف غذا، اسنپ گرفتیم و به سمت درگهان با قیمت ۱۴۷ هزار تومان حرکت کردیم، چون فقط همین امروز فرصت داشتیم و روزهای دیگه کاملاً پر بود. بنابراین، بدون معطلی راهی شدیم.

خرید در درگهان – از اطلس تا دو دلفین و دریا
در طول مسیر از روستای هلر (معدن خوراکی های خارجی و ارزان قیمت به نسبت سایر مکان ها) گذشتیم. روبروی قنادی عبدالعزیز، فروشگاه سهراب هست که قیمتش به مراتب کمتره. انواع شکلات های خوشمزه مثل برند لالیوا، فیتنس، تافی، چکوپال، سس سیر کیمبال و ... داشت که خیلی خوب بودن.

بعد از 20 دقیقه رسیدیم به پایتخت خرید قشم، بازار درگهان. هنوز ماشین کامل نایستاده بود که راننده از ما پرسید: قصد دارین به کدوم بازار برید؟ چون چند بازار مدنظرمان بود، گفتیم که قصد داریم به مجتمع های نخل، اطلس، دو دلفین و دریا سر بزنیم. راننده روبروی بازار اطلس پیادمون کرد، یک نقطه استراتژیک، جایی که تقریباً همه بازارهای مدنظرمان نزدیک هم بودن. مجتمع دو دلفین پشت مجتمع اطلس قرار داشت و پاساژ نخل و اطلس هم مجاور هم بودن. خرید در درگهان فقط به پاساژ محدود نمیشه. در طول مسیر هم پر از دستفروشانی هست که میتونین از اونا هم خریدهایی انجام بدین. از عطر گرفته تا لباس و ... ما هم زدیم به دل بازار تا ببینیم اینجا قراره چه غنایمی به دست بیاریم.
بازارهایی با قیمت هایی مثل تهران!
اولین جایی که سر زدیم، مجتمع اطلس بود. بیشتر مغازه های این بازار مخصوص کیف و کفش و چمدان بودند و چون نیاز به صندل داشتیم، اینجا با دقت بیشتری بررسی شد.

برای همه سنین کفش و صندل پیدا می شد. کفش های اسپرت، مردانه و زنانه با مدل های مختلف موجود بودند. در طبقات دیگر هم کیف، چمدان و ... فروخته می شد. اما چیزی که واقعاً غافلگیرمون کرد، کیفیت اجناس و قیمت ها بود! انتظار داشتیم که قیمت ها به صرفه تر از تهران باشه، اما اصلا این طور نبود! چمدان ها از ۳ تا ۴ میلیون تومان به بالا بودند. صندل های خیلی معمولی از ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان شروع می شدند و کفش های "های کپی" چینی که کیفیت چندان بالایی هم نداشتند، حدود ۳ تا ۴ میلیون تومان قیمتشون بود.
در کل، هیچ تفاوت قیمتی محسوسی با تهران نداشت و از این نظر، کاملاً نا امید شدیم! با اینکه اصلاً هم بازار شلوغ نبود، ولی خیلی هم اثری از کشش فروشنده ها برای فروش اجناس دیده نمیشد. نه پیشنهادی، نه بازارگرمی نه هیچی. بیشتر مشغول بسته بندی های بزرگ و ارسال کالا به صورت عمده به سراسر ایران بودن. یجورایی بی نیاز از مشتری معمولی و روزانه نشون میدادن. بعد از حدود یک ساعت و خرده ای گشتن در مجتمع اطلس، تصمیم گرفتیم به سمت بازار دو دلفین بریم.
یکی دو ساعتی هم اینجارو گشتیم. در این بازار تقریباً همه چیز پیدا میشد، اما برای پیدا کردن جنس های خوب باید حسابی بگردید. شاید شانسی باشه. نمیخوام بگم که همه اجناس بی کیفیت هستند، اما انتظار کیفیت عالی هم نداشته باشین و ممکنه حتی دست خالی هم برگردین. به نظرم بر خلاف تبلیغات و ادعایی که میشه، اصلاً قیمت و کیفیت اونجوری که فکر میکردیم نبود. شاید از 100 تا مغازه، یکیش اجناسی با کیفیت قابل قبول داشت. دیگه چشم ما که دروغ نمیگه !

یادم هست سال ۱۳۹۷ که به کیش رفتم، بیشتر اجناس موجود در بازارها، بنگلادشی و با کیفیت قابل قبول بودن. اما حالا اوضاع فرق کرده. دیگه خبری از اجناس باکیفیت و ارزان هم نبود. با توجه به قیمت بالای درهم امارات، کمتر کالایی از دبی وارد میشه، ولی همچنان فروشندگان ادعا میکنن که اجناسشان اصل هست. اما اگر یک بار کفش نایکی اورجینال از نزدیک دیده باشید، با دیدن دوخت و چسب کفش های اینجا فقط میتونین بخندین! همه اجناس اینجا انگار از بازار تهران به درگهان رسیدن!
در این بازارها بیشتر لباس های راحتی و خونگی میشه پیدا کرد. از بافت هم خبری نبود! ساده ترین تیشرت های جیب دار که کمی ظاهر بهتری داشتند، کمتر از 700 تومان نبودند. البته لباس های شیک هم تا حدودی با قیمت بالا پیدا میشه. همچنین قیمت کاپشن از ۱.۸۰۰.۰۰۰ تومان شروع میشد، در حالی که سال گذشته با 600 هزار تومان میشد یک کاپشن خرید! خدا بیامرزه اون قیمت ها رو. کاش فاتحه ای هم نثار حساب بانکی ما کنند!
بعد از گشتن در مجتمع دو دلفین، راهی بازار نخل شدیم تا لباس های مردانه هم ببینیم. برای اینکه دست خالی نباشیم، چندتایی شلوارک و لباسای دم دستی خریدیم. شلوار جین هایی که امروز در تهران حدود ۱.۷۰۰.۰۰۰ تومان قیمت دارند، اینجا حدود ۱.۳۰۰.۰۰۰ تومان بودند، یعنی شاید چیزی در حدود 300 الی 400 تومان ارزون تر، اما واقعاً تفاوت قیمت اونقدری نبود که بگیم وای عجب خریدی کردیم!

با این وضعیت کم کم خرید کردن برامون سخت شد. از یک طرف، باید خیلی می گشتیم تا شاید چیزی باب میل پیدا کنیم، از طرف دیگه، قیمت ها اون قدر بالا بود که انگیزه ای برای خرید باقی نمی گذاشت. بعد از چند ساعت گشتن، یعنی از حدود ساعت ۲ تا ۸ و خرده ای، کاملاً خسته شدیم. در نهایت، سری هم به پاساژ زمرد زدیم تا همسرم کمی وسایل آرایشی و محصولات مراقبت پوستی بگیره.
برای خرید لوازم مراقبت های پوستی خارجی اگر بگردین جنس های اصل پیدا میکنین. برای مثال بازار زمرد، گذر 2، فروشگاه رویال، پلاک جی 6 و 7 ولی قیمت ها اینجا هم گرون بود، پس دیگه از رفتن به پاساژ دریا منصرف شدیم. دیگه هیچ رمقی برای ادامه خرید نداشتیم.
در نهایت، مقداری خوراکی مثل چای کرک، شکلات و چند وسیله برقی خریدیم. قیمت لوازم برقی نسبت به تهران خیلی ارزون تر بود، شاید بشه گفت تقریباً نصف قیمت. مثلاً وسیله ای که در تهران ۷ یا ۸ میلیون تومان قیمت داشت، اینجا می شد با ۴ میلیون تومان خرید. البته این قیمت ها بستگی به برندشان هم داشت. بیشترشان برندهای شناخته شده ای نبودن، اما فروشنده ها مدام ادعا می کردند که آلمانی هستند!
لازم به ذکره که معدن فروش لوازم خانگی، روستای گیاهدان در نزدیکی قشم هست. ولی داخل خود درگهان و حتی قشم هم تقریباً در تمامی مجتمع ها، فروشگاه لوازم برقی زیاده. اما باید بدونین کدوم فروشگاه رو برید که قیمتش منصفانه تر باشه. ما که نمیدونستیم ولی فقط اینو بگم که تا میتونین برای لوازم برقی چونه بزنین. حسابی میشه یک جنس رو حتی نصف قیمتی که اعلام میکنن، خرید. نصف یعنی چیزی در حدود حتی 4 میلیون اختلاف !

در اطراف بازار درگهان، چند دست فروش، عطر اماراتی می فروختند. ازشون چند عطر با قیمت مناسب خریدیم. فقط خدا میدونه عطرش تا یک ساعت بعد به کدوم فاز میره ! مردم گوشه گوشه نشسته بودند و فلافل و سمبوسه می خوردند. ما اما هوس نوشیدنی کردیم. چای کرک که تا اون لحظه امتحانش نکرده بودیم، هر لیوانی به قیمت 50 هزار تومان گرفتیم و به محض خوردن اولین جرعه، بله ! این همون چیزیه که میخواستیم. فوق العاده خوش طعم بود.

خب کار ما در درگهان تموم شد. ازدحام و شلوغی در خیابان ها تازه به چشم میومد. ترافیک هم شده بود. دیگر رمقی برای گشتن نداشتیم. یک اسنپ گرفتیم به قیمت ۱۴۰ هزار تومان و مستقیم به سمت هتل برگشتیم. مدارکو تحویل دادیم و اتاقمونو گرفتیم و افتادیم روی تخت جوری که انگار کل قشم روی دوشمون حمل شده بود!
نظر در مورد هتل آرتمیس
هتل آرتمیس، محیطی آروم و دل نشین داشت. موقعیت مکانیش عالی بود. اطرافش هم سوپرمارکت، داروخانه و هم کلی رستوران قرار داشت. دریا هم در نزدیکی هتل بود، اما اگر قصد رفتن به بوستان زیتونو داشتید، باید تاکسی یا اسنپ بگیرید.

از نظر تمیزی، طراحی و امکانات، هتل در سطح بسیار خوبی بود. اتاق ها کاملاً مرتب و بدون بوی نامطبوع، سکوت، نه خیلی کوچک و نه بیش از حد بزرگ. کولر و سیستم سرمایش عالی عمل می کرد و هیچ مشکلی از این بابت نداشتیم. اتاق ما یک تراس هم داشت، البته در اون قفل بود. یخچال اتاق شامل چند خوراکی و نوشیدنی بود که طبیعتاً هزینه جداگانه داشت، اما هر روز در صورت درخواست، آب و چای شارژ می شد. مهم ترین چیزی که خیلی جلب توجه میکرد، فشار بالای آب حمام بود. قشم سالهاست که مشکل آب داره و اکثر دوستانی که اقامتگاه رفتن، از مشکل فشار کم آب و حتی قطعی اون نالیدن.
جویا شدم که سهمیه آب هتل ها به نسبت سایر بومگردی ها و حتی ساکنین قشم، بسیار بیشتره. البته نباید فراموش کنیم که آب اینجا چقدر با ارزشه. پس تا جایی که میشه از مصرف بی جهت آب خودداری کنیم. ساکنین قشم و حتی کیش اگر بیشتر از سهمیه روزانه خودشون استفاده کنن، باید مبلغ گزافی بابت آب پرداخت کنن. پس اگر قشم اومدین، لطفاً مثل خونه خودتون با آب رفتار نکنین. چون اینجا برای خیلیا آب، حکم طلا رو داره.

هتل آرتمیس، رستورانی برای شام و نهار نداشت و فقط صبحانه در اون سرو می شد. ساعت صبحانه از ۷:۳۰ تا ۱۰ صبح بود و در لابی هتل هم یک کافی شاپ قرار داشت که می شد قهوه و نوشیدنی های دیگه ای سفارش داد. ناگفته نماند قهوه ای که سر میز صبحانه بود، کیفیت چندان خوبی نداشت.

تنوع صبحانه هم قابل قبول بود. نیمرو، نیمروی سبزیجات، املت، تخم مرغ آب پز، عدسی، لوبیا، خوراک های رژیمی مثل کلم بروکلی و هویج، انواع پنیر، مربا، خرما، ارده، آبمیوه های صنعتی (پرتقال و لیمو)، شیر، شیرکاکائو، هندوانه، پرتقال، پنکیک، چند مدل نان و شیرینی و لگیمات (لقمه های کوچک ترد و شیرین). در کل، هتل تجربه ای خوب و رضایت بخش برامون رقم زد.

فضای صبحانه خوری هتل آرتمیس

فضای صبحانه خوری هتل آرتمیس
بعد از یک دوش کوتاه، لباس پوشیدیم و آماده شدیم که برای شام بیرون بزنیم. از ظهر که نهار خورده بودیم، حالا که ساعت حدود ۹:۴۵ شب شده بود، حسابی گرسنه بودیم. اما چون خسته شدیم و دیگه نای تاکسی گرفتن و رفتن به یک جای دور نداشتیم، تصمیم گرفتیم یه جایی اطراف هتل برای شام پیدا کنیم. خوشبختانه، با چند دقیقه پیاده روی از هتل، کبابی معروف جی جیان قرار داشت. جایی که به خاطر کباب کهره (بز)، کباب شتر و کباب ماهی مرکب حسابی معروف بود. بدون معطلی رفتیم داخل. چندین اتاقک سنتی بزرگ و تمیز اونجا بود که ما داخل یکیشون رفتیم و بوی کباب، حسابی اشتهامونو باز کرده بود.

تصمیم گرفتیم از هر چیزی امتحان کنیم، پس سفارش دادیم. ۱۰ سیخ کباب کهره (برای دو نفر)، ۵ سیخ کباب شتر (برای یک نفر)، ۵ سیخ کباب کلموک (برای یک نفر)، ۵ سیخ کباب عنکاس (ماهی مرکب) برای یک نفر. زیاده نه؟؟؟ نه !
کلاً هر ۵ عدد سیخ، یجورایی تک نفره حساب میشه. ولی چون سیخای کباب انگار برای بچه ها طراحی شدن، پس خیلی هم حجیم نیست غذا و مجبوری بیشتر سفارش بدی.


کباب ها یکی از یکی خوشمزه تر! کباب کهره محشر بود، مخصوصاً اگر عاشق گوشت چرب باشی. کباب شتر هم طعم خوبی داشت، یجورایی اصلا نمیفهمیدیم شتره. اما چیزی که تعجب آور بود، کباب ماهی مرکب (عنکاس) بود که طعمش فوق العاده بود و حتماً پیشنهاد می کنم ازش امتحان کنید. کباب کلموک اما کمی عجیب و غریب و یه حس متفاوت بود و خیلی به مذاق ما خوش نیومد. هرچند صاحب رستوران میگفت پیشنهاد خودم این نوع کبابه! خلاصه سلیقست دیگه. در نهایت حسابمون شد یک میلیون و ششصد هزار تومان.
ساعت ۱۰:۳۰ شب بود. طبق بررسی های من، فردا بهترین روز برای رفتن به جزیره هرمز بود. چون باد کم، دمای هوا مناسب و احتمال لغو شدن شناورها بسیار پایین بود. (برای مقایسه، همین امروز که دارم این سفرنامه رو می نویسم، تمامی شناورهای بندر عباس به قشم کنسل شدن!) خوشبختانه، ما همچین ریسکی نداشتیم. برای رفتن به جزیره هرمز باید حدود ۶ صبح از خواب بیدار می شدیم و این یعنی نمیشد از صبحانه هتل استفاده کنیم. شنیده بودم که اگر شب قبل به هتل اطلاع بدیم، هتل یک پک صبحانه به ما تحویل میده. اما وقتی شب قبل درخواست کردیم، هیچ پکی به ما ندادند و گفتن ساعت سرو صبحانه از 7 و نیم هست. خیلی جای بحث نداشت. ما هم بی خیال شدیم و رفتیم که بخوابیم. روز اول تموم شد. پس شب همگی بخیر.
هزینه های روز اول
انعام پارکینگ فرودگاه مهرآباد ۱۵۰ هزار تومان
سلفون پیچ برای هر چمدان 190 هزار تومان
تاکسی از فرودگاه بندر عباس تا اسکله حقانی ۲۰۰ هزار تومان
هزینه ماشین برقی از ورودی محوطه تا اسکله حقانی نفری 10 هزار تومان
هزینه شناور تا قشم نفری 150 هزار تومان
هزینه امانت چمدان روی شناور 30 هزار تومان به ازای هر چمدان
تاکسی از اسکله شهید ذاکری قشم تا هتل آرتمیس ۱۰۰ هزار تومان (با لحاظ حمل سه چمدان)
ناهار رستوران سی رول ۱,۸۰۰,۰۰۰ تومان (برای سه نفر)
اسنپ از رستوران سی رول تا درگهان ۱۴۷ هزار تومان
چای کرک لیوانی 50 هزار تومان
اسنپ از درگهان تا هتل 140 هزار تومان
شام کبابی جی جیان 1 و 600 میلیون تومان (برای سه نفر)
دمای هوا : روز 25 و شب 19 درجه - آفتابی
خلاصه نکات روز اول :
- بلیط قطار بندرعباس رو فقط در روز پیش فروش می تونید بگیرید.
- در روزهای تعطیل، بلیط پرواز به قشم سخت پیدا می شه. اگه نتونستید بلیط مستقیم بگیرید، گزینه پرواز به بندرعباس و سپس استفاده از شناور رو در نظر بگیرید.
- اقامتگاه های بومگردی تجربه ای خاص دارن، اما معمولاً دور از شهر هستن و هزینه رفت و آمدشون بالاست.
- برای بررسی باد و دریا از اپلیکیشن Windy استفاده کنید. اگر سرعت باد بالای 30 کیلومتر بر ساعت باشه، احتمال لغو شناورها وجود داره.
- خرید بلیط شناورها، نیاز به ارائه اصل کارت ملی دارد.
- اگر در شناور می خواهید فضای بهتر و دید خوبی داشته باشید، حتماً در طبقه بالا بنشینید، چون در برخی از شناورها، چون طبقه پایین کم نور و تنگ است.
- حمل چمدان در شناور، هزینه جداگانه دارد.
- اگر قصد رفتن به رستوران سی رول را دارید، حتماً زودتر بروید (حدود ساعت 12:00) چون خیلی زود شلوغ می شود.
- اگر دنبال خوراکی های خارجی با قیمت مناسب هستید، روستای هلر یکی از بهترین گزینه هاست.
- اگر به دنبال لوازم خانگی هستید، روستای گیاهدان نزدیک قشم یکی از مراکز اصلی فروش این محصولات است.
- کیفیت اجناس در درگهان از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست و قیمت های آن مشابه سایر نقاط از جمله شهر تهران هست. پس آمادگی داشته باشید تا کاملاً غافلگیر بشین.
- در قشم، فشار آب هتل ها نسبت به اقامتگاه های بوم گردی و خانه های محلی بیشتر است، اما همچنان صرفه جویی در مصرف آب ضروری است.
روز دوم (هرمزگردی، پا در سرزمین رنگ ها)
هرمز انگار یه تیکه از یه دنیای دیگست که افتاده وسط خلیج فارس. خاک سرخ، کوه های رنگارنگ، ساحل های عجیب و ... که هر گوش اش یه چیز خاص داره که هیچ جای دیگه پیدا نمی کنیش. جزیره ای که انگار یه نقاش دیوونه نشسته و با تمام رنگ هاش بازی کرده. وقتشه بریم ببینیم این جزیره افسانه ای، از نزدیک چه شکلیه و چی برامون داره.
حدود ساعت ۶ صبح بیدار شدیم و پس از آماده شدن بدون معطلی اسنپ گرفتیم. با ۴۳ هزار تومان کرایه حدود ۶:۴۵ به اسکله شهید ذاکری رسیدیم. فاصله اسکله تا هتل آرتمیس با ماشین حدود ۱۰ دقیقست. فکر کن صبح زود پاشی، خیابونم خلوت باشه، دریا هم نزدیکت، حس میکنی کل جزیره مال خودته.
خوشبختانه، از قبل بلیط شناور به جزیره هرمزو از طریق سایت کشتیرانی "قشم پی" به ازای نفری 150 هزار تومان خریده بودیم. ولی جدیداً سایت در اکثر مواقع از دسترس خارج میشه. به گفته مردم محلی، این سایت لحظاتی برای گرفتن بلیط تور هرمز و آژانس های گردشگری باز میشه و مجدد میبندن. ما هم شانس آوردیم که تونستیم بخریم. چون وقتی به سالن تهیه بلیط اسکله رسیدیم، تازه فهمیدیم چه صف طولانی برای خرید بلیط هست! واقعاً خدا را شکر کردیم که زودتر اقدام کرده بودیم، وگرنه باید مدت زمان زیادی توی صف میموندیم.
اما اینجا بود که ذهنم درگیر شد و متوجه شدم چیزی که همیشه درباره سفر به هرمز شنیده بودیم، خیلی هم درست نیست! جالبه هیچ سفرنامه ای هم تا حالا به این موضوع اشاره نکرده! نمیخوام بگم صد در صد به گفته های من اعتماد کنید (چون ممکنه شرایط تغییر کنه)، ولی خواستم فقط این موضوع رو براتون شفاف کنم و بگم چیزی که شنیدید با چیزی که اینجا میبینید، خیلی فرق داره.

سال هاست که همه میگن، اگر صبح زود به اسکله نرسی، دیگه بلیط گیرت نمیاد و قید هرمز رو باید بزنی! اما واقعیت چیز دیگه ای بود! وقتی به اسکله رسیدیم، دیدیم که شناورها یکی بعد از دیگری به سمت هرمز حرکت می کنند! نام هایی مثل آذرخش، الماس، جمشید و … را شنیدیم که مدام اعلام می شدند و حتی می گفتند چون امروز جمعیت زیاده، تا وقتی مسافر هست، شناورها حرکت می کنند! حتی شنیدیم که بعد از شناور ساعت ۷ صبح، شناورهای دیگری هم در ساعت های ۱۰ و ۱۱ صبح حرکت می کنند. همسرم از این وضعیت جا خورده بود و ازم پرسید پس این داستان صبح زود بیدار شدن و بلیط نرسیدن به مردم چی بود؟
اما این فقط یک طرف ماجرا بود. از طرف دیگه، همیشه بر اساس یک باور رایج تأکید می کنند که: وقتی رسیدی هرمز، سریع بلیط برگشت رو بگیر، چون زود پر میشه! اما در عمل فهمیدیم که از ساعت ۱۱ صبح تا ۳ بعد از ظهر، شناورهای برگشت به قشم یکی بعد از دیگری از هرمز حرکت می کنند! (غیر از شناور ساعت ۸ صبح که اولین و زودترین شناور است.). در ضمن آخرین سانس شناور به قشم، ساعت 3 عصر هست. اگر بر فرض از ساعت 3 عصر شناور مسیر هرمز به قشم جا موندین، دو راه وجود داره. یا باید با شناور (هر نیم ساعت یکبار) خودتون رو به بندر عباس رسونده و مجدد از اونجا با شناور به قشم برگردید که بسیار وقت گیر و خسته کننده خواهد بود. یا با قایق های شوتی از هرمز به قشم برگردین که بسیار سخته. پس حواستون باشه. چون بعضی چیزا توی جزیره، جای اشتباه ندارن. در ضمن هزینه اقامت در جزیره هرمز خیلی گرونه. تازه اونم بدون وسایل شخصی!


احتمالاً این شایعه ها میتونه یه دلیل اقتصادی داشته باشه. اینکه توریست ها حتماً صبح زود راهی جزیره هرمز بشن تا کسب و کار خانم های محلی از بابت فروش صبحانه در خانه های خود رونق پیدا کنه. البته این خودش ایده جالبی برای کمک به اقتصاد محلی محسوب میشه، چه ایرادی داره. ولی خب بهتره واقعیتو هم به مردم بگن. حتی سایت رسمی قشم پی هم فقط ساعت ۷ صبحو برای خرید بلیط نشون میده، در حالی که واقعیت چیز دیگریست. محلیها هم خودشون تأیید می کردن که شناورها در طول روز مدام حرکت می کنند، چون اگر فقط یک تایم مشخص بود، اصلاً امکان نداشت بشه این حجم از توریستو جا به جا کرد. هرمز فقط برای سحر خیزها که نیست. بگذریم.

ما رفتیم برای سوار شدن، که دوباره با یک صف طولانی رو به رو شدیم! اینجا هم مثل همون شناوری که از بندرعباس به قشم سوار شدیم، بعضی ها معطل می کردند و جلو نمی رفتند. سریع متوجه شدیم که باز هم می خوان به طبقه پایین ما رو تبعید کنن! اما ما گفتیم: بابا، مهم نیست! در نهایت ۴۵ دقیقه راهه، حالا یا بالا یا پایین، فرقی نمی کنه. اما از شانس خوب، وقتی نوبت ما شد، ورق برگشت و شناور قبلی پر شد و درش بسته شد. بنابراین ما شدیم نفرات برتر و مستقیم رفتیم روی شناور بعدی و طبقه بالا کنار پنجره نشستیم!

نمای فوق العاده از مسیر دریایی
پنجره های بزرگ، نور فراوان و یک دید عالی به دریا، همه چیز برای یک سفر دریایی جذاب آماده بود. تماشای مسیر از قشم به هرمز، با انعکاس نور خورشید روی آب های خلیج فارس، واقعاً لذت بخش بود. مدت مسیر حدود ۴۵ دقیقه طول کشید تا به جزیره هرمز برسیم. راستی بعضی از افراد ممکنه دریا زده بشن. پس قرص سیکلیزین (Cyclizine) فراموش نشه.

یک توصیه دوستانه
همونطور که قبلاً عرض کردم، در صورت جا موندن از آخرین شناور هرمز به قشم به هر دلیلی، علاوه بر روش رفتن به بندرعباس، قایق های موتوری هم هستن که با هزینه ۲۰۰ الی 250 هزار تومان نفری، شما را به قشم خواهند رساند. ولی باید خودتون رو آماده کوبش شدید به دریا، بیرون زدگی دیسک کمر و خیس شدن کنید. یک تجربه آبی واقعی !
به محض رسیدن به هرمز، میشه بلیط برگشتو خرید ولی موضوع اینجاست که هیچ وقت دقیق نمیدونین چه ساعتی برمیگردید. پس بهتره روی سانس آخر (ساعت 3) حساب باز نکنین. حدود ساعت ۲ یا ۲:۳۰ اسکله باشین تا در شلوغی گیر نکنید. صف خرید بلیط برگشت بسیار طولانیه. پس حتماً زودتر و به محض ورود به جزیره اقدام به خرید کنید.

ورود به جزیره هرمز، غرق در دنیای عجیب توک توک ها !
از شناور پیاده شدیم و مسیر اسکله چوبیو طی کردیم. کنار شناورها قدم زدیم و آروم آروم به درب خروجی نزدیک شدیم. اما یک دفعه صحنه ای دیدیم که حس کردیم دعوا شده! شلوغی عجیب، صداهای بلند و کلی آدم که وسط راه ایستاده بودند! گاهی در فضای مجازی میشنیدیم که کارکنان اسکله اعتصاب میکنن و مثلاٌ شناور حرکت نمیکنه یا جزیره تعطیل میشه. ولی نه! امروز نه خبری از دعوا بود و نه ماجرا امنیتی بود. این شلوغی، صف مسافران برای سوار شدن به خودرو، موتور شخصی و موتورهای سه چرخ، یا همون توک توک ها بود!
ما هم بی خیال از دل این جمعیت رد شدیم و چند قدم جلوتر رفتیم. قصد نداشتیم بلافاصله سوار وسیله بشیم، اما خیلی طول نکشید که یکی از راننده ها اومد جلو و گفت:
توک توک می خواید؟ ما هم گفتیم: بله، چرا که نه؟!
گفت: بیاید شرایط رو بهتون توضیح بدم.
چند قدمی رفتیم و به یک محوطه بزرگ رسیدیم، جایی که توک توک های رنگارنگ پارک شده بودن. ۹۰ درصد موتورهای سه چرخ، قرمز رنگ و چند تایی هم آبی بودن! انگار یک دفعه از ایران وارد دنیای دیگه ای شدیم! برای لحظه ای، تصویر هند یا تایلند جلوی چشمامون اومد. همه چیز یهو عوض شد و ناخودآگاه لبخند عجیبی ناشی از انرژی هرمز روی صورتمون نشست. آره. سفرمون رسماً شروع شده بود!
راستش رو بخواید، به نظرم اجاره موتور به صورت مستقل (بی راننده) انجام نشه بهتره. موتور اجاره ای مثل هندوانه دربسته هست. چون به چشم دیدم که خیلیا موتورشون خراب شده و علاوه بر حمل موتور تا مکان مورد نظر، باید جریمه هم بدن. چون بر فرض اون موتور رو سالم تحویل گرفتن. بازم میگم این یک موضوعی هست که شاید برای عموم پیش نیاد و شاید تجربه موتور سواری دو نفره اونم توی جزیره هرمز خیلی جذاب و فوق العاده هم باشه.


با راننده صحبت کردیم. گفت که ما در طول چند ساعت آینده، به اکثر جاهای دیدنی هرمز خواهیم رفت. الهه نمک، غار نمک، کوه های سفید برفی، دره و غار رنگین کمان، ساحل سرخ، صخره لاکپشت ها و اگر فرصت بشه چند جای دیگه ...
اما بحث هزینه تور. گفت بر اساس نرخ اتحادیه و دربست، ۳ ساعت ۱,۷۰۰,۰۰۰ تومان. گفت غیر دربست هم میشه تا ۶ الی ۹ نفر هم سوار این موتور بشن. باید منتظر بمونین تا پر بشه. ولی واقعاً به نظرم بیشتر از ۶ نفر ظرفیت نداره! البته قبلاً از دوستانی که با راننده دیگه ای هرمز رو گشته بودن، هزینه رو پرسیده بودم و بهم گفتن که برای سه ساعت قیمتش ۱,۳۰۰,۰۰۰ تومان است! توی ذهنم این بود که شاید طی یک ماه گذشته قیمت ها تغییر کرده. شایدم این راننده داره بیشتر میگه. مهم نیست. ما گفتیم دربست میخوایم. در ادامه راننده گفت اگر بخواین میتونم شمارو یک یا دو مکان دیدنی غیر از این مکان های اصلی که از قبل نام بردم، ببرم. گفتیم چقدر هزینش بیشتر میشه؟ گفت شما 2 میلیون تومان بدهید. در هر صورت، ما قبول کردیم، سوار شدیم، راننده آهنگ شاد گذاشت و با ذوق و شوق استارت زدیم برای یک ماجراجویی در این جزیره شگفت انگیز!
یک صبحانه محلی در دل جزیره هرمز
به راننده گفتیم قبل از شروع گشت و گذار، یک جای خوب برای صبحانه بریم. بنابراین ده دقیقه در خیابان های ساکت جزیره حرکت کردیم تا اینکه وارد یک کوچه خاکی شدیم و جلوی درب یک خانه قدیمی ایستادیم. چند تا موتور هم اونجا پارک شده بود و داخل خانه تقریباً پر از توریست بود.
خانه ای با حیاطی بزرگ و یک ایوان دلباز، جایی که کف زمینش موکت پهن شده، دیوارهاش با حصیر پوشیده شده و همچنین یک حصیر بزرگ دایره ای وسطش به عنوان سفره گذاشته بودن. چند تا کوسن خوش رنگ هم دور تا دور چیده شده بود. راننده توضیح داد که اینجا چندین نوع صبحانه محلی سرو میشه:
- نان تموشی، یک نان محلی که روی اون میشه عسل، ارده یا سس محیاوه (سسی خاص، ساخته شده از پودر ماهی های ریز خشک شده) زد. همچنین یک سس قرمز رنگ به نام سوراغ (تهیه شده از خاک سرخ تصفیه شده جزیره!) هم برای طعم دادن به این نان استفاده میشه. به گفته بومیان هرمز، سوراغ ماده ای است جهت مبارزه با فقر آهن. به همین علت بیشترین میزان مصرف در بین بانوان شهر هست.
- نان خلیجی هم نانی است مخصوص که داخل آن با شکلات پر می شود.
- رشتهی مخصوص (بلالیت)، نوعی رشته شبیه ماکارونی که طعم قوی هل و زعفران داره و بسیار شیرین و خوشمزست. به گفته لیدر، این رشته، مخصوص صبحانه روزهای عروسی مردم محلی محسوب میشه.
پیشنهاد "خاله" (خانمی که اونجا کار می کرد) این بود که حتماً نان خلیجی و رشته را امتحان کنیم. ما هم اینارو سفارش دادیم: املت با پنیر، نان تموشی با سس محیاوه، نان خلیجی شکلاتی، چای کرک، رشته بلالیت که روش نیمرو هم گذاشت با سبزی و لیموترش کنارش. طبق رسم محلی، راننده توک توک صبحانه خودشو جدا سفارش داد، اما کنار ما نشست. هزینه صبحانه هم پای خودش بود. بعد از ۲۰ دقیقه صبحونه حاضر شد. طعم ها جالب و خاص بودند. نان خلیجی واقعاً عالی بود، چای کرک هم مثل همیشه خوشمزه! اما محیاوه یک مقدار سلیقه ای بود و شاید به مذاق همه خوش نیاید. البته ما قبلش نمیدونستیم که محیاوه از چی درست شده. ولی با اولین لقمه ای که خوردیم، طعم نه چندان قوی ماهی خودی نشون داد. برای همین راننده بعدش پرسید، محیاوه چطور بود؟ و بعد لبخند زد...


همین که راننده کنارمون نشسته بود، باعث شد یک گفت و گوی جالب درباره آداب و رسوم مردم هرمز، مراسمات محلی و کسب و کارهای بومی جزیره داشته باشیم. راننده میگفت: همسر من در شهر میناب زندگی میکنه و من در فصل توریست (آبان تا فروردین) کارم اینه، بعدش میرم میناب و اونجا هرکاری باشه میکنم. خلاصه برای خودش یه پا فریلنسر جزیره ای بود! در کل یک تجربه کاملاً متفاوت و لذت بخش که باعث شد با فرهنگ مردم جزیره بیشتر آشنا بشیم. هزینه صبحانه ما برای سه نفر ۴۴۰ هزار تومان شد. موقع برگشت دیدیم که دیگه اینجا هم حسابی شلوغ شده. در نهایت سوار توک توک شدیم و حرکت کردیم به سمت اولین جاذبه دیدنی جزیره هرمز، یعنی الهه نمک.
سفر به سرزمین نمکی با چاشنی لرزش های سهمگین !
از خیابان های باریک گذشتیم و راننده با صدای وحشتناک بلند باند موتور، آهنگ های شادو طوری پخش می کرد که انگار خودش دی جی جزیره شده! فضای هرمز در این هیاهو، رنگ و بوی دیگه ای گرفته بود. در حالی که با سرعت از کنار موتورسواران و جمعیت سرخوشی که با دست زدن و شادی پشت موتور، خیابونو پر کرده بودن، عبور می کردیم، از دل شلوغی ها بیرون زدیم و پا به طبیعت بکر هرمز گذاشتیم. البته تکان های موتور سه چرخ رو نمیشه هیچ وقت فراموش کرد. یک دستمون به نیمکت و دست دیگمون روی حفاظ میله ای موتور بود و دیگه دلو روده نمونده بود برامون که خودش باعث خنده و جالبی قضیه بود. البته جایی که کیفیت جاده کمی بهتر میشد، یکی از دستامون رو قرض میگرفتیم تا با دوربین گوشی از وقایع اتفاقیه فیلم و عکس تهیه کنیم.
در ادامه از خیابان اصلی، وارد فرعی شدیم و پس از حدود ده دقیقه موتور ایستاد. از جایی که توک توک ما توقف کرد، حدود ۱۰ دقیقه پیاده روی تا اولین مکان دیدنی هرمز یعنی الهه نمک داشتیم. راننده به ما گفت که من اینجا میمونم. ولی شما برای مدیریت بهتر زمان، نباید بیشتر از ۲۰ دقیقه در اینجا معطل بشین. پس زود برگردین. پیشنهادش به نظرم منطقی بود. چون هرمز پر از دیدنی های مختلفه و اگر برای هر کدوم بیش از حد زمان بزاریم، شاید از بعضی مکان ها جا می موندیم.


قبل از رسیدن به الهه نمک، از یک بازارچه سنتی عبور کردیم. این بازارچه پر از فروشنده هایی بود که شال و لباس های جنوبی، برقع، زیورآلات سنتی، صدف های دریایی، ستاره های دریایی و دستبند و گردنبند های محلی می فروختند. در کنار این ها، آب میوه، آب معدنی و خوراکی های محلی هم پیدا می شد. رفتیم سمت کوه. ابتدای مسیر، خاکی و پر از سنگ بود، اما سختی خاصی نداشت. فقط بخش انتهایی مسیر، کمی صعب العبور شد، طوری که ما ترجیح دادیم با توجه به اینکه کفش مناسبی همراهمون نبود، زیاد نزدیک نشیم و از دور تماشا کنیم.


از دور کوهی تقریباً سرخ رنگ با چین و چروک هایی از جنس بلورهای سفید نمک، درست مثل یه دامن چین دار دخترونه دیدیم. هرچی نزدیک تر میشدیم شلوغ تر میشد و یکم راه رفتن سخت تر. حدود ده دقیقه ای اینجا موندیم و عکسامونو گرفتیم و این نقطه رو توی ذهنمون ثبت کردیم و سریع برگشتیم سمت راننده. چون تازه اول راه بود و کلی جای دیگه هنوز توی لیست وجود داشت.
یک اتفاق غیرمنتظره در الهه نمک
هر جا که میریم، یک داستان عجیب هم در انتظارمونه! یک دختر ۱۳ یا ۱۴ ساله را دیدیم که ظاهراً با پدر و مادرش دعوا کرده بود. گریه می کرد و فریاد می زد: "خدایا من چرا نمیمیرم؟؟" بعد ناگهان تصمیم گرفت به اینکه خودش رو از قسمتی از کوه پرتاب کنه. همه در شوک این دعوا بودن که ناگهان دختر از روی یکی از صخره های بلند الهه نمک خودشو پرتاب کرد پایین! یک لحظه همه مات و مبهوت شدیم. صدای جیغ اومد. همه مردم رفتن سمتش. خیلی حس بدی بود. قطعاً پاهاش آسیب دید و از درد به خودش می پیچید. ولی خدارو شکر زنده بود ! خانواده اش دورش جمع شدند و ما هم که کاری از دستمون برنمی اومد، اونجا رو سریع ترک کردیم. انگار هیچ جا در این دنیا نیست که بشه آرامش مطلق رو تجربه کنی!

در مسیر برگشت، خانم های محلی مشغول پخت نان تموشی و سمبوسه های مختلف بودن. همچنین دخترها و خانم هایی در کنار مسیر، صنایع دستی، کلاه، زیورآلات محلی و دست سازهای هنری زیبایشان را می فروختند. اینجا بود که یک نوشیدنی عجیب و خوش رنگ توجه ما رو جلب کرد. آب گوواوا، معروف به آب زیتون محلی که طعم فوق العاده و شیرینی داشت و هر جا که دیدیم، خریدیمش! قیمت هر بطری ۵۰ هزار تومان بود که با توجه به خاص و محلی بودنش، کاملاً ارزش داشت. اگر روزی به هرمز یا قشم رفتید و آب گواوا را جایی دیدید، حتماً امتحانش کنید! معرکه است. یک نوشیدنی قرمز رنگ بی مثال.



همون طور که سوار موتور سه چرخ (توک توک) بودیم و در جاده حلقه ای جزیره حرکت می کردیم، متوجه شدیم که همه راننده ها یک مسیر مشخصو میرن. جزیره هرمز یک مسیر دایره ای (رینگ) داره که بیشتر جاذبه های اصلی، در طول این مسیر هستن و شاید مجبور بشین برای یک یا دو مکان، وارد فرعی بشین. مثل الهه نمک.
